حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
مرداد 1394
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 515
  • دیروز: 5961
  • 7 روز قبل: 7597
  • 1 ماه قبل: 12221
  • کل بازدیدها: 2395284





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • متین
  • ترنم
  • avije danesh


  •   سه ویژگی دختر مومن از زبـان امـام علـی (ع)   ...

    دختران مومن سه ویژگی دارند:
    متکبر،بخیل و ترسو هستند!

    ┘◄ ﺍمیرالمؤمنین ﻋﻠﯽ (علیه السلام) ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ:

    ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻣﻮﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺻﻔﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ،ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.

    ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﮑﺒﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ.

    ﺩﯾﮕﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﺮﺳﻮ ﺑﺎﺷﻨﺪ.

    ﻭ ﺳﻮﻡ ﻫﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﯿﻞ ﺑﺎﺷﻨﺪ.

    ■ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﮑﺒﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺑﺎ ﻗﺎﻃﻌﯿﺖ ﻭ ﺗﺮﺷﺮﻭﯾﯽ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﻋﺸﻮﻩ ﻭ ﺗﺒﺴﻢ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﭙﺮﻫﯿﺰﻧﺪ.

    ■ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻫﻢ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺩﺍﺭﺩ.

    ■ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﯿﻞ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﺣﻔﻆ ﻣﺎل ﺧﻮﺩ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ،ﮐﻤﺎﻝ ﺩﻗﺖ ﻭ ﻭﺳﻮﺍﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺮﺝ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺩﺍﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ.

    ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼ‌ﻏﻪ ﻓﯿﺾ ﺍﻻ‌ﺳﻼ‌ﻡ-ﺣﮑﻤﺖ266،ﺹ1191

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [شنبه 1394-05-31] [ 11:25:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      این که اولیاء خدا به مقامات رسیدند، همه برای همین است!   ...


    خداوند آقا میرزا هاشم قزوینی را رحمت کند. قبر شریف ایشان در مشهد است. ایشان یک وقت در برف سنگین و سرما و یخبندان شدید، در مشهد برای دیدن میرزا مهدی اصفهانی رفته بودند، آن هم در کوچه‌های تنگ آن موقع و آن سرماهای کشنده آن زمان.
    وقتی بیرون می‌آیند، چون با نعلین بودند و سوز عجیب و یخبندان بوده است، زمین یک حالت سُری بوده است، یک دفعه آیت‌الله آمیرزا هاشم قزوینی به آقای حکیمی بیان می‌کند، نعلین را دربیاوریم، سُر می‌خوریم.
    آقای حکیمی بزرگ می‌گوید: «دیدم آقا نعلین را درآورد، پای برهنه، روی یخ راه رفت در حالی که وقتی کوچکترین چیز روی پا می‌خورد، سوز عجیبی بود و انسان اصلاً دیگر نمی‌توانست حرکت کند،»
    تعبیر ایشان این بود که پا به یخ می‌چسبید و دیگر بلند نمی‌شد. می‌گوید: امّا دیدم ایشان آرام آرام، خیلی راحت پاها را برمی‌دارد و اصلاً وضع ایشان تغییری نکرد. تعجّب کردم. من اوّل پایم چسبید. ایشان به من فرمود: «دستت را به من بده.»
    وقتی دستم را گرفت، دیدم من هم دیگر راحت می‌توانم پاهایم را بگذارم. دیگر نه سوزی، نه سرمایی! وقتی در مدرسه رفتیم، گفتم: آقا! این چه وضعی بود؟! فرمودند:
    عزیز دلم! اگر انسان، انسان شد، به عالم مسلّط است، اینکه یخ است، چیزی نیست.
    آقای حکیمی می‌گوید: سؤال کردم که آقا این چطور باید بشود؟ ایشان فرمودند:
    اوّل باید بتوانی خطورات ذهنی خودت را کنترل کنی. آن موقع است که اعمال درست می‌شود… این حدیث را شنیدی که پیامبر بیان می‌کند «انما الاعمال بالنیات»؟!
    اینجا مرحوم حکیمی می‌گوید: آن موقع این روایتی را که من بارها گفته بودم، خودم هم منبرش را رفته بودم، کأنّ اولین بار بود که می‌شنیدم.
    این نیّات همین است. اگر اینجا کنترل شد، اعمال تو هم کنترل شده است امّا اگر اینجا یله و رها شد، وضع درستی پیدا نکرد، حالت، حال درستی نبود، فکرت رها شد، به هر طرف رفت، فکر خطا کردی، معلوم است، ناخوآگاه یک موقعی می‌بینی نعوذبالله، یا در بستر حرامی یا با دستت داری لقمه حرام می‌خوری، یا به زبانت دروغ می‌گویی، یا به چشمت نگاه حرام می‌کنی و اعضاء و جوارحت را نمی‌توانی کنترل کنی.
    لذا اوّل مرحله همین خطورات ذهنی است. این که اولیاء خدا به مقامات رسیدند، همه برای همین است.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [جمعه 1394-05-30] [ 07:01:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ذکر چیست و آداب آن چگونه است؟   ...

    zekr (1)

    چیستی ذکر

    بعضاً برای برآورده شدن حاجات به ذکر روی می‌آورند. مسلماً برای برآورده شدن هر خواسته‌ای مهمترین مسأله اینست که به خوبی تلاش کنیم و چه زیبا گفته‌اند که از تو حرکت، از خدا برکت. با اینهمه آنچه دانشمندان علوم طبیعی از آن با عنوان «روان» و علمای دین از آن با عنوان «روح»، تعبیر می‌کنند باید در آرامش باشد تا بتوانیم به درستی فعالیت نماییم. یکی از راه‌هایی که برای این مورد وجود دارد ذکر گفتن است. ذکر یعنی تکرار کردن کلمات برای وارد نمودن آن در ضمیر ناخودآگاه. حتی اینکه در مدیتیشن می‌گویند فلان جملات مثبت را در ذهنتان مرور کنید یا با زمزمه تکرارشان کنید در واقع نوعی ذکر است. منتها بالاترین اذکار، حمد خداست چراکه انسان را به مرحله تسلیم در برابر خدا می‌رساند و تنها در این مرحله است که انسان قدرت می‌یابد پا بر کلیه تعلقات و هواهای نفسانی‌اش گذاشته و هر ناممکنی را ممکن گرداند زیرا تسلیم شدن در برابر یک وجود مطلق، اجازه نمی‌دهد در برابر هیچ موجود دیگری تسلیم باشید. به همین دلیل کسی که به این مرحله می‌رسد همانند حضرت علی (ع) از طرفی در خیبر را از جایش در می‌آورد و از طرف دیگر الاغِ بازی یک کودک می‌شود! چنین مقام والایی تنهای برای کسانی است که تسلیم محض خشنودی خدا باشند و هیچ راه دیگری ندارد. با این مقدمه وارد روش یا همان آداب گفتن ذکر می‌شویم.

    آداب ذکر

    قبل از گفتن هر ذکری و اصلاً خواندن هر دعا یا آیه‌ای برای اثرگذاری بیشتر آن باید نکاتی را رعایت کرد. اول اینکه اگر ممکن است محیطمان خلوت، آرام، مرتب و تمیز باشد. دوم اینکه خودمان نیز آراسته و تمیز باشیم، اگر جنب هستیم غسل کنیم و اگر نیستیم وضو بگیریم، به خودمان گلاب یا عطری ملایم بزنیم و رو به قبله بنشینیم. سوم اینکه ذکر باید به زبان اصلی یعنی عربی گفته شود زیرا بخشی از اثرگذاری هر آیه، دعا یا ذکری به آهنگ آن مربوط است که این مورد در همان زبان اصلی وجود دارد و همچنین آن جملات در زبان اولیه کاملاً جا افتاده‌اند اما در زبان‌های دیگر شاید برای برخی حتی خنده‌دار باشند و این موضوع باعث این می‌شود که ذهن از ذکرگویی به جاهای دیگر منحرف شود. مثلاً ممکن است شما بخواهید به‌جای «الله اکبر» بگویید «الله بزرگتر است» که به خودی خود هیچ ایرادی ندارد اما اگر اینطور بگویید چون برای دیگران تازگی دارد باعث می‌شود توجهشان به شما جلب شود و شما نیز طبیعتاً توجه‌تان به آنان و اینکه چه فکری می‌کنند جلب خواهد شد و این موضوع شما را از اصل ذکرتان منحرف می‌کند. چهارم اینکه حتماً باید معنای کلماتی را که می‌گوییم بدانیم زیرا تا وقتی معنا را ندانیم هرگز اثر خود را نخواهد داشت. لذا حتی اگر گفته می‌شود ۱۰۰ آیه بخوانیم باید قبل از آن یا حین آن معنای آیاتی که می‌خواهیم بخوانیم را نیز نگاه کنیم. رعایت این نکته برای نماز نیز بسیار توصیه می‌شود. پنجمین نکته نیز اینست که ذهنمان را از هرچه غیر از ذکر است خالی کنیم و تمام تلاشمان را بکنیم که تنها چیزی که ذهنمان را اشغال می‌کند معنای ذکرمان باشد. این نکته همان است که در مورد آن اصطلاحاً گفته می‌شود ذکر باید با توجه قلبی باشد. ششمین و آخرین نکته نیز فرموده آیت‌الله العظمی محمدعلی شاه‌آبادی (رض) استاد علامه محمد صادقی تهرانی (رض) است که می‌فرمایند ذکر باید به‌گونه‌ای گفته شود که انگار می‌خواهیم به یک کودک چیزی بیاموزیم. دلیل این موضوع اینست که وقتی ذکر می‌گوییم در واقع داریم مطلبی را وارد ضمیر ناخودآگاهمان می‌کنیم و ضمیر ناخودآگاه همانند یک کودک است و هرچقدر با ملایمت و طمأنینه بیشتری مطالب برایش تکرار شود، آن را بهتر می‌پذیرد.

    منبع: پایگاه قرآنیان

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-05-29] [ 12:11:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فضائل شيعيان دوران غيبت(2)   ...


    طبق روايات اهل بيت، شيعيان دوران غيبت درجات والايي درنزد پروردگار دارند. اينان همان كساني اند كه (بنا برروايات) به مقام برادري اول شخص عالم، پيامبرخدا صلي الله عليه وآله وسلم مي رسند1 واز رفقاي ايشان و گرامي ترين امتشان خواهند بود،2 داخل آن دسته از اولياي خدا مي شوند كه خدا درموردشان فرموده:«أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ»3و4 و در روز قيامت نيزدردرجه امامان صلوات الله عليهم قرار مي گيرند.5
    چنين شيعياني درزمان غيبت پاداش ياران و همراهان معصومان گذشته صلوات الله عليهم را خواهند داشت. چنان كه آمده است:

    از حكم بن عيينه نقل شده كه گفت : وقتي امير مومنان صلوات الله عليه در روز نهروان خوارج را كشتند، مردي در مقابل حضرت ايستاد و عرضه داشت: يا اميرالمومنين، خوشا به حال ما! زيرا ما در اين جنگ كنار شما حاضر بوديم و به همراه شما اين خوارج را كشتيم. حضرت فرمودند:

    «قسم به آن خدايي كه دانه گندم را شكافت و هرجانداري را آفريد، در اين جنگ، گروهي با ما شركت داشتند كه خدا هنوز پدران و اجدادشان را نيز خلق نكرده است.»
    آن مرد گفت: چگونه گروهي كه خلق نشده اند با ما شريك اند؟ فرمودند:« بله، گروهي در آخر الزمان هستند كه در آنچه ما انجام داديم شركت مي كنند و تسليم مايند. اينان حقيقتا در آنچه ما كرديم شريك مايند.»6
    گذشته از اين، شيعيان اين دوران از ويژگيهايي برتر از شيعيان ديگر روزگاران برخوردارند. مانند آنچه در اين روايت آمده است:
    از حماد بن عمرو، از امام صادق، از پدرشان، از جدشان، از امير مومنان صلوات الله عليهم در حديثي طولاني در باب وصيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نقل شده كه آن حضرت به ايشان فرموده اند:
    « يا علي، بدان كه عجيب ترين مردم از جهت ايمان و بزرگ ترين آنان از جهت يقين گروهي اند كه در آخرالزمان هستند. اينان پيامبر را ملاقات نكرده اند، حجت خدا نيز از ديد ايشان پنهان است و به وسيله ي سياهي روي سفيدي (كنايه از احاديثي كه روي كاغذها نوشته شده) ايمان مي آورند.»7
    نظير اين را شاگرد مكتب امير مومنان صلوات الله عليه بيان مي كند:
    از قنوه دختر رشيد هجري نقل شده كه گفت: به پدرم گفتم: كوشش شما (در راه عبادت) چه قدر زياد است؟ فرمود: دخترجان، گروهي بعد از ما خواهند آمد كه بصيرت آنان در دينشان بهتر از كوشش (عبادي) مسلمانان صدر اسلام است.8
    حال،‌ بايد ديد چگونه مي توان در اين آزمون سخت پيروز شد و به تمام آنچه خاندان وحي صلوات الله عليهم وعده داده اند نايل آمد؟
    طبيبي كه درد را تشخيص مي دهد دارو و درمان را هم در كنار آن به مريض ارائه مي دهد. طبيبان حقيقي جوامع بشري آن انوار مقدسي اند كه با مركز وحي در ارتباط اند و علمشان از منبع لايزال حق منشعب شده است.
    اينان همان گونه كه در روايات به بيان دشواري دوران پرداخته اند، در كنار آن،‌به دستگيري از بيمارانشان نيز پرداخته اند و راههاي مقابله با آفتهاي كشنده اين روزگار را ارائه داده اند.
    چيزي كه هست اين است كه بيمار بايد به خود آيد و درد وبيماري را در وجودش درك كند تا پس از آن، به بهره گيري از دارو بپردازد و خود را در راه بهبود و سلامت قرار دهد. اما اگر در راه يافتن درد در وجود خود و يا پيگيري درمان كوتاهي كند، فقط ضررش به وجود خودش مي رسد و نابودي را براي خود رقم خواهد زد.
    ما در اين سلسله مقالات، به لطف بيكران الهي، بر آنيم تا با استفاده از كلام شفا بخش اين طبيبان حاذق بشر به سان داروخانه اي داروهاي مورد نياز اين بيمار صعب العلاج را -كه به صورت تكاليف لازم الاجراست- در اختيارش بگذاريم و بيمار را به استفاده از آنها ترغيب كنيم. 

    1- رك. بحارالانوار:52/123 ح8 و132 ح36 و همين كتاب: صفحه55 از قسمت مقدمه.
    2- رك. همان:52/129 ح25 .
    3- يونس:62 .
    4- رك. بحار الانوار:52/149 ح76 .
    5- رك. همان:51/151 ح6 .
    6- بحار الانوار:52/131 ح32 .
    7- كمال الدين:1/288 باب25 ح8 .
    8- بحار الانوار:52/130 ح27.
    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-05-28] [ 07:35:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فضائل شيعيان دوران غيبت   ...
    عد از بيان گوشه‌اي از سختيهاي دوران پربلاي غيبت، اين را نيز بايد دانست كه با وجود تمام اين دشواريها كسي نگويد: حال كه قرار است بيشتر شيعيان مرتدّ شوند و فقط تعداد انگشت‌شماري سالم بمانند، پس من نمي‌توانم از آنها باشم، و خداي ناكرده، با اين تصور، حالت نااميدي به او دست بدهد. در نزد امامان معصوم عليهم‌السلام كه حجت خدا بر مردم و واسطه‌ي بين خالق و مخلوق‌اند، آن دسته از شيعيان اين دوران كه بتوانند به تكاليفي كه براي آنان معين شده عمل كنند، از شيعيان ادوار سابق و حتي دوره‌هاي بعد از غيبت نيز برترند؛ چنان كه آمده‌ است:

    «ابوخالد كابلي از امام زين‌العابدين عليه‌السلام نقل كرده كه فرمودند: غيبت دوازدهمين ولي خدا از ميان اوصياي رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و امامان بعد از ايشان طولاني مي‌شود.
    ابوخالد، شيعيان روزگار غيبتش، هماناني كه به امامتش اعتقاد دارند و انتظار ظهورش را مي‌كشند، برترين شيعيان، هر دوره‌اي هستند، چرا كه خداي- تعالي- از عقل و درك و وشناخت، آن‌قدر به ايشان بخشيده كه پنهان بودن حجت خدا در نزدشان مانند حضور و مشاهده اوست. خدا آنان را در اين زمان به مانند مجاهدان با شمشير در مقابل رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌آله‌وسلم قرار داده، اينان همان مخلصان واقعي و شيعيان راستين و دعوت‌كنندگان به دين خدا در نهان و آشكارند»1
    به جهت همين برتري‌شان، عباداتي كه انجام مي‌دهند در نزد خدا چندين برابر پاداش و اجر دارد. از اين روي است كه اين دسته از شيعيان حتي نسبت به شيعيان دوران ظهور نيز برتري و تفوّق دارند؛ چنان كه آمده است:
    «از عمار ساباطي روايت شده كه گفت: به امام صادق صلوات‌الله عليه عرض كردم: عبادت پنهاني در روزگار حكومت باطل در زمان امامت امامي از شما خاندان كه از ديدگان پوشيده باشد برتر است، يا عبادت در روزگار ظهور حكومت حق در زمان امامت امامي از شما كه آشكار باشد؟ فرمودند: عمار، به خدا قسم كه صدقه دادن پنهاني برتر از صدقه‌ي آشكار است.همچنين عبادت شما در نهان در زمان امامتان كه از ديدگان مستور است در روزگار حكومت باطل، به خاطر ترسي كه شما از دشمنتان در حكومت باطل و حال صلح داريد، برتر است از كسي كه در دوران ظهور دولت حق در امامت امام آشكار خدا را عبادت مي‌كند. عبادت با حالت ترس در دوران حكومت باطل با عبادت در امنيت در روزگار حكومت حق يكسان نيست. 
    بدانيد؛ كسي از شما كه نماز واجبش را در وقتش به صورت فرادا و مخفيانه از ديد دشمنش بخواند،خداي عزيز و جليل به عوض آن برايش ثواب 25 نماز واجب فرادا مي‌نويسد. آن كس از شما شيعيان نيز كه نماز مستحبي را در وقتش (با چنين حالتي) بخواند و تمام كند، خداي عزيز در مقابلش ثواب 10 نماز مستحبي برايش مي‌نويسد. 
    هر كه از شما كار نيكي انجام دهد، خدا براي او ثواب 10 كار نيك به عوضش مي‌نويسد. 
    خداي بزرگ نيكيهاي مؤمنان از شما را، چنانچه اعمالش را شايسته كند و دين‌داري و پرستش خدايش همراه با تقيه در دين و تقيه بر جان خود و امام زمانش باشد و زبانش را نيز حفظ كند، جندين برابر گرداند، كه خداي جليل بخشنده و كريم است.»
    عمّار مي‌گويد كه به ايشان عرض كردم: فداي شما گردم! مرا به عمل ترغيب كرديد و بر آن تحريكم نموديد. اما دوست دارم بدانم چگونه امروز(كه در دوره حكومت باطل و با ترس از دشمن زندگي مي‌كنيم) اعمال ما نسبت به آنچه ياران امام آشكار از شما خانواده در روزگار حكومت حق انجام مي‌دهند، برتري دارد؛ در حالي كه ما و آنها بر يك آيين هستيم و آن آيين خداي عزيز و جليل است؟ 
    حضرت فرمودند: 
    «شما بر آنان سبقت گرفته‌ايد در داخل شدن به دين خدا، نماز خواندن و روزه گرفتن و حج به جاي آوردن، نيز در هر بينش و كار نيكي و در عبادت خدا به صورت پنهاني از ديد دشمنتان در زمان امام غايب؛ در حالي كه از او اطاعت و به همراهش صبر مي‌كنيد، انتظار حكومت حق را داريد، بر جان امامتان و خودتان از (شرّ) پادشاهان ترسانيد و به حق امامتان و خودتان كه در دست ظالمان قرار گرفته و آن را از شما منع كرده و به چسبيدن به دنيا و طلب‌روزي مجبورتان كرده‌اند. همراه با صبر بر دينتان و عبادتتان و اطاعت از پروردگارتان (ياامامتان) و ترس از دشمنتان، نظاره مي‌كنيد. بنابراين، خدا اعمال شما را به اين جهت، مضاعف مي‌گرداند؛ پس خوش گوارايتان باد!»
    او مي‌گويد كه عرضه داشتم:‌فداي شما شوم! پس با اين حساب كه اعمال ما اكنون در امامت شما و اطاعت از شما نسبت به اعمال اصحاب دولت حق برتري دارد، آرزو نمي‌كنيم كه از ياران حضرت قائمعليه‌السلام در زمان آشكار شدن حكومت الاهي باشيم. ايشان فرمودند: 
    «سبحان الله! آيا دوست نداريد كه خداي عزيز و جليل حق و عدالت را در شهرها جاري سازد، حال عموم مردم نيكو شود، خدا به ايشان وحدت دهد و بين دلهاي پراكنده را جمع كند، خدا را در زمينش معصيت نكنند و حدود الاهي در ميان خلقش اقامه گردد. حق به اهلش برگردد و ايشان آشكارش كنند، تا اينكه چيزي از حق به خاطر ترس از كسي پنهان نشود؟ 
    عمّار، آگاه باش، به خدا قسم هيچ‌كدام از شما نيست كه با اين حالت كنوني شما (يعني حال خوف از دشمن و انتظار دولت حق) از دنيا برود مگر اينكه نزد خدا از بسياري از آنها كه در جنگ بدر و احد شركت داشتند و شهيد شدند برتر است؛ پس بشارت بدهيد!»2
    نكته‌ي بسيار مهم شايان توجهي كه در انتهاي اين روايت هست اين است كه مؤمن نبايد با شنيدن افزايش ثواب در نمازها و بقيه‌ي اعمال عبادي‌اش در دوران قبل از ظهور فكر خود را اقتصادي كند و به حساب اين ازدياد پاداشها، در آرزوي پيدايش دولت حق و دعاگوي تعجيل در آن نباشد. اين انديشه نوعي خودپرستي و خودخواهي و عين جهالت و ناداني است؛ زيرا اگر چه پاداش اعمال عبادي چند برابر است ولي همراه با غوطه‌ور شدن در ظلم و فسادي است كه سراسر گيتي را فرامي‌گيرد. گويا، انسان مي‌گويد: گرچه مردم در آتش ستم مي‌سوزند، من به چندين برابر پاداش مي‌رسم. 
    از اين روي امام صادق عليه‌السلام از اين نوع تفكر به تعجب آمده و آن را غلط دانسته و به چنين شخصي گوشزد فرموده‌اند كه اقامه‌ي حق و حقيقت و گسترش عدالت در تمام جهان و نجات همه عالم از يوغ فساد و تباهي از اين پاداشها بالاتر است.
    وانگهي، چنين فردي نمي‌داند در كنار حجت خدا بودن و استضائه از نور وجودش و بهره‌مندي از سرچشمه‌ي فياض علم او بالاتر از پاداش مضاعف اعمالي است كه همراه با جهل و به پيروي از احكام ظاهري و اضطراري صورت مي‌پذيرد؛ چرا كه مطابق روايات زياد وارد شده از جانب حضرات معصومينعليهم‌السلام به هنگام ظهور ، امام زمان عليه‌السلام دست مباركشان را بر سر مردم مي‌گذارند و عقلهايشان كامل مي‌گردد و در نتيجه، علم و معرفت آنان نيز بالا مي‌رود. روز قيامت نيز محاسبه‌ي اعمال مردم براساس عقل و معرفت ايشان خواهد بود.

    1- بحار الانوار:52/122 ح4
    2- بحار الانوار52/127 ح20
    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-05-27] [ 12:18:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      درد دل با امام عصر عليه‌السلام   ...

    emam_12.jpg

    سلام بر تو اي اميد انتظار آسمان و زمين ؛
    و سلام بر تو اي محبوب دلها ؛
    مهربانم! چه دشوار است بر من انتظار رسيدنت؛ از آنكه مشتاقان لحظه شما ديدارت هستند.
    آدينه‌هاي منتظر از پس هم مي‌گذرند و تنها خيال آمدن جمله‌ي موعود مرا آرام مي‌سازد.
    آري چه سخت‌ بر من، كه تو را نبينم و صدايت را نشنوم و ببينم كه خفاشاني بر گل نرگس دشمني‌ها روا مي‌دارند و مي‌خواهند عطر خوش گل از يادها برود و بيشتر در غربت بماند.
    مولاي من! ياريم نما تا فرياد خود را به گوش دوستدارانت برسانم كه اي پروانه‌هاي عاشق، بياييد به فكر غربت و مظلوميت يوسف زهرا باشيم، نگذاريد كه در حصار غفلت و بي‌خبري زنداني شويم.
    بيائيد خود را از گرداب خودخواهي و گردباد هوي و هوس نجات دهيم و مهر اين دنياي پست را از دلمان بيرون نمائيم.
    اي منتظران عالم، بيائيد پيام انتظار را به گوش جهانيان برسانيم و هر صبح جانمان را با نام و ياد مهربانترين پدر عالم معطر و خوشبو كنيم.
    بياييد قلب‌هايمان را شيفته و شيداي مولايمان نمائيم، تا از چشمه‌ي جوشان معرفت او بهره‌مند گرديم كه او اقيانوسي از مهر و صفاست.
    بيائيد سفره‌ي دل را با دعاي فرج او تزئين كنيم و در اين دنياي طوفاني با گام‌هايي استوار و چشماني اميدوار منتظر باشيم تا باد صبا خبر مقدم محبوب دلها را بياورد و آن گاه تلخي هجران به شيريني بدل مي‌گردد.
    مولاي من ! در انتظار روزي خواهيم ماند كه بيايي و چشم‌مان به خاكستر نشسته‌ي ما به ديدارت روشن گردد.
    دلتنگي‌هايمان پايان يابد و نظاره‌گر برافراشته شدن پرچم پيروزي و نابودي پايه‌هاي ظلم و ستم باشيم.

     

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-05-26] [ 11:03:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حدود حجاب براى بانوان چه مقدار است؟   ...

    حدود حجاب براى بانوان چه مقدار است؟

    پاسخ:

    لزوم پوشيدگي زن در برابر مرد بيگانه يكي از مسايل مهم اسلامي است. در قرآن كريم درباره اين مطلب تصريح شده است. در اينكه پوشيدن وجه كفين لازم نيست ظاهراً در ميان علماي اسلامي اعم از شيعه و سني اختلافي نيست؛ فقط يك نفر از علماي اهل تسنن به نام ابوبكر بن عبدالرحمن هشام نظر مخالف دارد آن هم معلوم نيست كه نظرش در مورد نماز است يا در مورد نامحرم. درباره چهره هيچ گونه اختلافي نيست، احياناً بعضي از علما درباره دست‏ها تا مچ و يا درباره پاها تا ساق اختلاف كرده‏اند كه آيا جز استثنأ هست يا نيست.

    در ميان مسايل فقهي شايد كمتر مسأله‏اي اين چنين پيدا شود كه اين گونه موارد اتفاق نظر ميان علماي اسلام اعم از شيعه و سني باشد. مسأله پوشش در دو جا مطرح است!.

    1. در باب نماز خواندن از باب اينكه در نماز واجب است ك زن تمام بدن خويش را بپوشاند، خواه نامحرمي وجود داشته باشد يا وجود نداشته باشد.

    2. بنابر اين دو نوع مستر داريم: در باب خواستگاري در كتاب نكاح.

    الف) ستر صلاتي يعني پوششي كه در نماز بايد به كار برده شود.

    ب) ستر غير صلاتي كه در مقابل مردان بيگانه بايد رعايت شود.

    علامه در تذكرْه الفقهأ در كتاب الصلاْه مي‏فرمايد:

    جميع بدن زن عورت است، جز چهره به اجماع جميع علما در جميع شهرها جز ابوبكر بن عبدالرحمن بن هشام كه تمام بدن زن را عورت دانسته است و سخن او به حكم اجماع، مردود است. از نظر علماي شيعه دو دست تا مچ نيز مانند چهره است و عورت نيست. مالك بن انس و شافعي و اوزرعي و سفيان ثوري در اين جهت با علماي شيعه هم عقيده‏اند؛ زيرا ابن عباس در تفسير سخن خدا (و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها) وجه كفين را تواماً جز استثنأ شمرده است، ولي به عقيده احمد حنبل و داود، ظاهر كفين بايد پوشيده شود و سخن ابن عباس كافي است در رد سخن آنها. ابن رشد در بدايْ المجتهد مي‏گويد: عقيده بيشتر علما بر اين است كه بدن زن جز چهره و دو دست تا مچ عورت است. ابو حنفيه معتقد است كه قدمين نيز عورت شمرده نمي‏شود و ابوبكر بن عبدالرحمن بن هشام معتقد است كه تمام بدن زن بلا استثنأ عورت است.(1)

    كتاب الفقه علي مذاهب الخمسه، تأليف شيخ محمد جواد مغنيه مي‏گويد: علماي اسلام اتفاق نظر دارند كه بر هر يك از زن و مرد لازم است آنچه را در حال نماز بايد بپوشد در خارج نماز هم بپوشاند.(2)

    پى نوشت ها:

    [1].ج 1، ص 111.

    [2].ص 113، محمد جواد مغنيه.

    منبع: مركز فرهنگ و معارف قرآن

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-05-25] [ 11:16:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      چادر در آيات و روايات   ...

    چادر در آيات و روايات

    با توجه به اين كه در آيات و روايات هيچ نامى از چادر برده نشده‌، بلكه فقط پوشش سر و گردن و سينه زن سفارش شده است و با مانتو، شلوار و مقنعه مي‌توان پوشش لازم را داشته و حجاب كامل اسلامى را حفظ كرد؛ پس چرا با اين حجاب اجازه ورود به حرم مطهر داده نمي‌شود؟

    پاسخ:

    گر چه طبق آيه 31 سوره مباركه نور:

    «… و ليضربن‌ّ بخمرهن على جيوبهن و لا يبدين زينتهن الا لبعولتهن و …»،

    حدّ واجب پوشش براى زن مسلمان‌، پوشاندن كامل سر و گردن و سينه است‌،

    اما در كنار واجب شرعي‌، توجه به دسته‌اى از آداب دينى و رسوم صحيح و پسنديده خاص هر منطقه و سرزمين نيز نبايد پوشيده بماند. بلكه بزرگان دين‌، رضايت خود را از بعضى از آن آداب‌، اظهار مي‌كردند. مانند اظهار رضايت حضرت فاطمه (3) در استفاده از تابوت (به جاى تخته‌اى كه عربها براى حمل بدن ميت از آن استفاده مي‌كردند) كه علّت رضايت خود را مستور ماندن كامل بدن زن (ميت‌) در حين حمل‌، بيان فرموده‌اند و اين نكته مهمى است كه حضرت به مسأله پوشش كامل زن از ديد نامحرم‌، حتى بعد از شهادت خويش نيز توجه داشتند و اين رضايت حضرت براى ما حجت است‌. «چادر» نيز در بين زنان مسلمان از همين آداب پسنديده است كه اگر اشكال يا مشكلى براى آنان ايجاد مي‌كرد، استفاده از آن منع مي‌شد. علاوه بر اين‌، چادر (به شرط استفاده صحيح از آن‌) بيشترين پوشش را براى زن به همراه دارد و حجاب برتر است‌.

    مسأله مهمتر، جنبه سياسى اين پوشش است كه استعمار، چه قبل از انقلاب اسلامى و چه بعد از آن‌، يكى از مهمترين راههاى نفوذ فرهنگى خود در جامعه مسلمان ايران‌، سست كردن ايمان و سبُك و بي‌ارزش نشان دادن يا حتى مزاحم تلقى كردن چادر براى زنان مسلمان ايران است‌.

    در ضمن توجه داشته باشيد همان طور كه «بهداشت‌» در زندگى عرفى همه مردم مورد قبول است‌، لكن ميزان رعايت آن در مراكز مختلف به نسبت حساسيت آن متفاوت است‌، مثلاً بهداشت در كوچه و خيابان با بهداشت مراعات شده در بيمارستان با بهداشت اتاق عمل جراحي‌، يك درجه نيستند، بلكه سه درجه دارند، مراعات بهداشت روان يعنى ترك گناه در كوچه و خيابان با حرم مطهر، اگر يكسان تلقى نشود، دور از انتظار نيست‌. حفظ حريم اماكن مقدس اقتضاى آن دارد كه هر مسلمانى عاليترين وجه از دستور شرعى را رعايت نمايد.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



     [ 11:16:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ما بیشماریم...   ...

    نهفته باش و همیشه گل باش..

    افسران - ما بیشماریم...

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [شنبه 1394-05-24] [ 07:34:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نقش نماز در آرامش روانی خانواده   ...

    آیه شریفه‌ «الا بذكر اللّه تطمئن القلوب» حكایت از آن دارد كه با یاد خدا دل‏ها آرامش می‏گیرد. دل پایگاه نفس آدمی است و آنگاه كه دل آرام گیرد، نفس انسان نیز اطمینان می‏یابد. پس برای داشتن دلی آرام و قلبی مطمئن باید به ذكر باری تعالی پرداخت. ذكر اكبر خدا نیز نماز است و قرآن می‏فرماید: « و لذكر اللّه اكبر»
    نتیجه آن كه چون گویندگان ذكر الهی كه دل هایی آرام و نفوسی مطمئن دارند، گرد هم آیند و خانواده‏ای را شكل بخشند، آن خانواده از آرامش برخوردار است و در خانه آرام، صفا و صمیمیت موج می‏زند و مالامال از نور خداست.
    در خانه ما رونق اگر نیست صفا هست هر جا كه صفا هست در آن نور خدا هست
    نماز خواندن و انجام عبادت، برای نمازگزار آرامش روانی پدید می‏آورد و دل مؤمن را امنیت می‏بخشد، آن هایی كه توفیق بیشتری در برگزاری نماز داشته‏اند، به آرامش بیشتری نیز دست یافته‏اند. یعنی آن‏ها كه علاوه بر انجام فرایض مبادرت به خواندن نوافل نیز نموده‏اند، در بررسی‏های موردی آرامش بیشتری را گزارش كرده‏اند و همین باعث شده تا دیگران را نیز به انجام نوافل توصیه كنند. سخن چنین كسانی این است كه:
    برخیز كه عاشقان به شب راز كنند گرد در و بام دوست پرواز كنند
    هر در كه بود فراز بر خود بندند الا در دوست را كه شب باز كنند
    آنان حلاوت عبادت خالص در شب و رازگویی با خداوند عالمیان را دریافته‏اند، چرا كه شب فرصتی مناسب‏تر برای عبادت بی ریاست. قرآن می‏فرماید: «انّ ناشئه اللّیل هی اشدّ وطأً و اقوم قیلا» پس فقط صاحبان خلوص و عاشقان عبادت خدا، شیرینی راز و نیاز با او را درمی‌یابند و می‏توان گفت:
    شرح این واقعه را مرغ سحر داند و بس تو چه دانی كه شب سوختگان چون گذرد
    پس برگزاری نماز به طور مداوم و محافظت بر آن، رمز دست یافتن به آرامش روانی است. اینك به اختصار برخی از نقش هایی كه نماز در آرامش روانی دارد، مرور می‏كنیم:
    1ـ عدم احساس گناه و یا كاهش آن
    آدمی آنگاه كه به سجاده می‏نشیند تا با خدا راز گوید، باید هوشیار باشد. چرا كه قرآن می‏فرماید «لا تقربوا الصّلاه و انتم سكاری» آنگاه كه مست هستید، نزدیك نماز نشوید. پس لازمه مقبولیت و پذیرش نماز، دور بودن از ناهشیاری و مستی است.
    نماز آدمی را از فحشا و منكرات باز می‏دارد. «انّ الصّلاه تنهی عن الفحشاء و المنكر» شرب خمر، مستی، غفلت و دیگر گناهان و آلودگی‏ها در پرتو نماز محو و نابود می‏شوند. با حذف گناهان فضای روح و روان انسان پاك و مصفّا می‏شود و در نتیجه آرامش و اعتماد به نفس به دست می‏آید. نماز شستشوگر روان از گناه است و قلبی كه در آن تاریكی گناه نباشد از آرامش و اطمینان و صفا لبریز می‏شود. چنان كه پیامبر فرموده انسانی كه نمازهای پنجگانه را به جای می‏آورد، مانند آن است كه در رودی پنج بار شنا كرده و از آلودگی‏ها به در آمده است. پس نماز مانع ابتلا به آلودگی و گناهان است و نیز به سبكی بار گناه آدمی می‏انجامد. زیرا قرآن می‏فرماید: «انّ الحسنات یذهبن السّیئات» به درستی نیكی‏ها، بدی‏ها و گناهان را می‏زدایند و از بین می‏برند و نماز یكی از برترین حسنات است.
    پس اگر احساس گناه را عامل ایجاد اضطراب و ناامنی بدانیم و گناه نكردن و یا انجام عملی را كه گناه و احساس گناه را تخفیف بدهد وسیله ایجاد مانع انجام گناه می‏گردد و اگر فردی گناهی را مرتكب شده انجام نماز كه یكی از حسنات ممتاز است ـ گناه او را تخفیف می‏دهد و آدمی در اثر عدم انجام گناه و یا داشتن احساس تخفیف گناه آرامش پیدا می‏كند، می‏توان نتیجه گرفت كه به این دلیل نماز عامل مهمی در جهت دست یافتن به آرامش روانی است و چون این امر در خانه رخ دهد، و یكایك اعضای خانواده نمازگزار باشند، همگی با هم آرامش روانی را در خانه به ارمغان می‏آورند و در پناه آن با موفقیت زندگی می‏كنند. زیرا احساس گناه در همه آنان كاهش می‏یابد.
    امروزه كه مسأله بزهكاری و بویژه بزهكاری‏های نوجوانان در سراسر جهان، ذهن اندیشه وران را به خود معطوف نموده است، اگر بتوانیم فرهنگ خواندن نماز را گسترش دهیم می‏توانیم مانع بروز بزهكاری‏ها شده و یا آن‏ها را به میزان قابل توجهی كاهش دهیم. تجارب نگارنده در كانون اصلاح و تربیت تهران نیز حاكی از آن است كه در میان بزهكارانی كه در كانون حضور می‏یافتند، نوجوانان نمازگزار كمتر بودند. پس با توجه دادن نوجوانان و دیگر اعضای خانواده به نماز، تحقق بخشیدن به خانواده‏ای بسامان را زمینه سازی نماییم. چرا كه با عدم ارتكاب جرم توسط اعضای خانواده، آرامش بر آن حكمفرما می‏شود. و دیگر كسی نگران ارتكاب جرم توسط دیگری نیست و از عاقبت بد دیگری نمی‏هراسد. زیرا كه نماز آنان را از فرجام بد مصون داشته است.
    2ـ وحدت شخصیت و انسجام خانوادگی
    خواندن نماز موجب دست یافتن به وحدت شخصیت می‏شود. شخصیت برخوردار از توحید به گونه‏ای است كه جنبه‏های گوناگون آن با یكدیگر در تضاد نیستند. یعنی فرد آنچه كه در اعتقاد بدان باور دارد، در عمل نیز بر اساس باورهای خویش عمل می‏كند و چون اینگونه رفتار می‏كند، خود نیز در خویشتن تضاد نمی‏یابد و در نهایت به یكپارچگی (خویشتن) دست می‏یابد به نحوی كه جنبه‏ای از شخصیت فرد، جنبه دیگر شخصیت او را تأیید می‏كند و انسان به هنگام برخورد با او احساس می‏كند كه با فردی هماهنگ و بسامان مواجه شده است. حال باید پرسید نماز چگونه موجبات تحقق وحدت را در شخصیت آدمی فراهم می‏آورد؟
    انسان مؤمن به هنگام نماز سخن از خدای واحد و یگانه به میان می‏آورد، او را اللّه خطاب می‏كند و رب عالمیان می‏نامد. (آیه قل هو اللّه احد به نحو بارزی حكایت از وحدت باری دارد.) و همین باور داشتن به خدای یگانه، پیام آور وحدتی درونی برای آدمی است. آنچه كه باعث تشتت و تفرقه می‏شود، ایمان داشتن به ربّ‏های گوناگون است. قرآن می‏فرماید:
    ارباب متفرقّون خیر ام اللّه الواحد القهّار آیا داشتن رب‏های متفرق خوب است یا ایمان داشتن به خداوند واحدی كه قهار است؟ قرآن وجود خدایی جز خدای یگانه را نفی می‏كند و می‏فرماید: «لو كان فیهما الهه الاّ اللّه لفسدتاً» و بر فرض محال اگر چنین می‏شد فساد درون آدمی را نیز به علت تعدد الهه در بر می‏گرفت و آنان كه اكنون، به وجود ارباب متفرق قائلند، از وحدت درونی بی بهره و در شخصیت خود دارای تضاد هستند.
    اعضای خانواده نیز اگر همه با یكدیگر به اقامه نماز بپردازند و همه به وحدت درونی دست یابند، در بیرون نیز با یكدیگر همگونی و هماهنگی خواهند داشت و این موجبات آرامش روانی را برای آنان در پی خواهد داشت. زیرا نه با یكدیگر تضادی دارند و نه والدین با فرزندان خویش اختلافی جدی خواهند داشت.
    سؤال این است كه چه كسانی بیشتر فرزندان را در موقعیت مضاعف قرار می‏دهند. آن‏ها كه در درون خویش تضادی دارند و یا آن‏ها كه با دیگری دارای تضاد هستند. نماز، تضادهای درونی فرد را كاهش می‏دهد. زیرا كه به شخصیت فرد وحدت و یكپارچگی می‏بخشد و دیگر آن كه افراد وحدت یافته در سایه نماز را با یكدیگر منسجم و متحد می‏سازد. لذا بین آن‏ها تفرقه و تضادی جدی و عمیق وجود ندارد و تعارض مهم هم در خانواده دیده نمی‏شود. در اثر نبود تعارض و یا از بین رفتن آن، كمتر شاهد بروز اضطراب در محیط خانه خواهیم بود. بدین ترتیب امنیت بیرونی در محیط خانواده حاصل امنیت درونی اعضای آن است كه در پرتو انوار الهی ظهور و بروز پیدا می‏كند. پس نماز می‏تواند وحدت و امنیت درونی و بیرونی را فراهم آورد و محیط خانواده را متحد و یكپارچه سازد تا همگی به راحتی بتوانند به ریسمان الهی چنگ زنند و متفرق نگردند «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعاً و لا تفرقوا». بدین ترتیب ملاحظه می‏شود افرادی كه به وحدت درونی دست یافته‏اند در وحدت بخشیدن به محیط بیرونی (كه یكی از مصداق‏های آن خانواده است) توفیق بیشتری دارند و وحدت در خانواده یكی از رموز آرامش آن است.
    3ـ افزایش اعتماد به نفس
    نماز خواندن موجبات افزایش اعتماد به نفس را فراهم می‏آورد. زیرا وقتی آدمی با خدا سخن می‏گوید، از او استعانت می‏جوید. «ایّاك نعبد و ایّاك نستعین» توان بیشتری را در خود احساس می‏كند كه ناشی از اتكای به خدای تعالی است و داشتن چنین نقطه اتكایی باعث افزایش اعتماد به نفس در فرد می‏گردد. او در این حال خود را بسان قطره‏ای می‏داند كه با دریا پیوند خورده است.
    قطره دریاست اگر با دریاست ور نه او قطره و دریا دریاست
    بدین ترتیب درمی‏یابیم كه آدمی از خویشتن مفهوم بهتری خواهد داشت و تصور وی از خود در مرتبه بالاتری قرار می‏گیرد و مفهوم خود در نزد او تعالی می‏یابد و این همه موجب افزایش اعتماد به نفس در فرد می‏گردد. از سویی خواندن نماز باعث افزایش موفقیت‏های او در زندگی می‏شود. زیرا نماز، نقش مددرسانی دارد چنان كه قرآن می‏فرماید: استعینوا بالصّبر و الصّلاه از نماز و روزه كمك بجویید. انسان برخوردار از امدادهای ناشی از اقامه نماز، فردی موفق‏تر است و موفقیت‏های روز افزون، اعتماد به نفس و افزایش آن را در پی دارد و نماز گزاران پیوسته امیدوار به امدادهای الهی هستند.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [جمعه 1394-05-23] [ 06:26:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ■ چرا شیعیان با دستِ باز نماز می خوانند   ...

     

     

    چرا شیعیان با دستِ باز نماز می خوانند

    کلید واژه: نماز، بدعت، تکتف، اهل سنت، سیره نبوی، شیعه، مذاهب چهارگانه، فقه جعفری،

    اوّلاً: تنها شیعیان نیستند که با دست باز نماز می خوانند، بلکه مالکی ها نیز با دستِ باز نماز می خوانند.

    ابن رشد از علمای معروف اهل سنّت در «بدایة المجتهد» می گوید:

    المسألة الخامسة: إختلف العلماء فی وضع الیدین إحداهما علی الأخری فی الصلاة فکره ذلک مالک فی الفرض و أجازه فی النفل.

    علما در مسئله قرار دادن یک دست بر روی دست دیگر در نماز، اختلاف دارند و «مالک» این عمل را در نمازهای واجب مکروه می داند ولی در نمازهای مستحبی اجازه داده است.

    ثانیا: بحثی که در میان مذاهب اهل سنّت وجود دارد این است که آیا این عمل مستحب است یا نه؟

    سه مذهب این عمل را - که «تکتف یا تکفیر» نیز نامیده می شود در نمازهای واجب، مستحب و یک مذهب مکروه می داند. علاوه بر این، همان سه فرقه هم که مستحب می دانند، در کیفیت با یکدیگر اختلاف دارند. یکی می گوید: «تحت السرّة»؛ یعنی باید دستها زیر ناف گرفته شود. دیگری می گوید: «فوق السرّة» و همین اختلاف خود ثابت می کند که مسئله «تکتف و تکفیر» مسئله ثابت و روشنی نیست.

    ابن حزم نیز که از بزرگان اهل سنّت است در کتاب «المحلّی بالاثار» مسأله تکتّف را مطرح نموده و این عمل را جزء مستحبّات نماز ذکر می کند: «مسألةٌ: و یستحبّ أن یضع المصلّی یده الیمنی علی کوع یده الیسری فی الصلاة».

    در نتیجه، تمام فرقِ اسلامی نماز با دستِ باز را صحیح می دانند، ولی نماز با دستِ بسته اختلافی است: سه مذهب (حنفی، شافعی و حنبلی) این عمل را در نمازهای واجب، مستحب می دانند و یک مذهب (مالکی) مکروه و یک مذهب دیگر (تشیّع) این عمل را حرام می دانند.

    فرقه های حنفی و شافعی و حنبلی که این عمل را مستحب می دانند، برای اثبات این حکم، به چند روایت استدلال نموده اند که بعضی از آنها دلالت بر این مطلب ندارد و بعضی هم ضعف سندی دارد.

    اما شیعیان که این عمل را حرام و باطل کننده نماز می دانند، استدلال می کنند به روایاتی که از اهل بیت (علیهم السلام) در نهی از این عمل -این عمل را کار مجوسیان دانسته اند- وارد شده و مسلما اهل بیت (علیهم السلام) بهتر می دانند که جدّ بزرگوارشان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) چگونه نماز می خوانده است؛ چرا که «أهل البیت أدری بما فی البیت» از طرف دیگر به نصّ آیه تطهیر و حدیث متواتر ثقلین، کلام ایشان مصون از هر گونه خطا و اشتباه است.

    ابن رشد می گوید: و السبب فی اختلافهم أنّه قد جائت آثار ثابتة نقلت فیها صفة صلاته علیه الصلاة و السلام و لم ینقل فیها أنّه کان یضع یده الیمنی علی الیسری.

    احادیث ثابته ای در وصف نماز پیامبر نقل شده ولی در آن احادیث نقل نشده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دست راست را بر دست چپ می گذارده اند.

    بعضی از علمای اهل سنّت برای این عمل (دست بسته نماز خواندن) توجیه دیگری ذکر کرده و گفته اند: این عمل موافق با ادب و خضوع است و مناسب است با حال نماز.

    در جواب می گوییم:

    اوّلاً: در عبادات حق اِعمال سلیقه نداریم و عبادات توقیفی است و هر گونه حذف و اضافه در عبادات بدعت محسوب می شود.

    ثانیا: احترام در هر جایی به گونه ای است؛ مثلاً در محیط های نظامی، احترام به گونه خاصی است. پس یک فرد نظامی بگوید من در نماز دستم را در مقابل پیشانی می گیرم چون ادب و احترام نظامی به این کار است! یا احترام اقوام مختلف، مثل چینی ها به روش مخصوص خودشان است.

    توجیه سومی را نیز بعضی از مؤلّفین اهل سنّت برای استحباب این عمل (تکتّف) ذکر کرده اند که در کتاب «بدایت الصنایع» از ابراهیم نخعی نقل شده: أنهم کانوا یفعلون ذلک مخافة إجتماع الدم فی رؤوس الأصابع

    صحابه در نماز دست ها را به هم می گرفتند از ترس اینکه خون بر سر انگشت هایشان جمع نشود.

    در جواب می گوییم: مگر بدن انسان به نحوی است که ظرف چند دقیقه نماز، خون بر سر انگشتان جمع شود! علاوه بر این، در وسط روز که انسان مشغول نماز نیست، چنین اتفاقی نمی افتد، چطور ممکن است در چند دقیقه خون جمع شود!

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-05-22] [ 06:21:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حجاب تنها به پوشش نیست!   ...

    حجاب تنها به پوشش نیست!


     

    پدیده بدحجابی از یک سو و رعایت‌نکردن مرز میان محرم و نامحرم از سوی دیگر، باعث شده متاسفانه بسیاری از مجالس و محافل شادی و جشن‌های عروسی و بازدیدهای خانوادگی حتی محافل معنوی، مانند«برگشت زائران بیت‌الله الحرام و عتبات عالیات» مجالس آنان به علت رعایت‌نکردن حدود شرعی و عدم آگاهی از مسائل مربوط به محرم و نامحرم، به گناه آلوده گردد.

     

     


     

    حجاب

     

    باید توجه کنید که هیچ بحثى در زمینه‏هاى مربوط به پوشش زن، از هجوم تبلیغاتى غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلاً بیاییم با خودمان فکر کنیم که حجاب داشته باشیم، اما چادر نباشد؛ این فکر غلطى است. نه این‏که من بخواهم بگویم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من مى‏گویم چادر بهترین نوع حجاب است؛ یک نشانه‏ى ملى ماست؛ هیچ اشکالى هم ندارد؛ هیچ منافاتى با هیچ نوع تحرکى هم در زن ندارد. اگر واقعاً بناى تحرک و کار اجتماعى و کار سیاسى و کار فکرى باشد، لباس رسمى زن مى‏تواند چادر باشد و - همان‏طور که عرض کردم - چادر بهترین نوع حجاب است. البته مى‏توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همین‏جا هم بایستى آن مرز را پیدا کرد. بعضی‌ها از چادر فرار مى‏کنند، به خاطر این‏که هجوم تبلیغاتى غرب دامنگیرشان نشود؛ منتها از چادر که فرار مى‏کنند، به آن حجاب واقعى بدون چادر هم رو نمى‏آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار مى‏دهد!(بیانات آیت الله خامنه ای)

    پدیده بدحجابی از یک سو و رعایت‌نکردن مرز میان محرم و نامحرم از سوی دیگر، باعث شده متاسفانه بسیاری از مجالس و محافل شادی و جشن‌های عروسی و بازدیدهای خانوادگی حتی محافل معنوی، مانند«برگشت زائران بیت‌الله الحرام و عتبات عالیات» مجالس آنان به علت رعایت‌نکردن حدود شرعی و عدم آگاهی از مسائل مربوط به محرم و نامحرم، به گناه آلوده گردد.

    در این ایام نوروز چه خوب است که به این مسأله در روابط و رفت و آمدهای خود توجه ویژه داشته باشیم تا یک تعطیلات خوب و معنوی همراهمان باشد.

    در قرآن مجید بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد.

    یکی از این آیات، آیه 59 سوره احزاب است:« یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما» (ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است.)

    جلاب به معنای یک پوشش سراسری است؛ یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد.

    در سوره نور آیه 31 نیز مفصلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است.

    حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «غضوا ابصارکم ترون العجائب» یعنی: «هر کس چشم از مناظر شهوت انگیز بپوشاند مناظر ملکوتی در برابر دیدگان او مجسم خواهد شد»

     

    مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن

    حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیش‎تر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‎دهد که پرده، وسیله‎ی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده می‎شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت ‎گیرد.

    حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمی‎توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.

    اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب می‎تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که می‎تواند از لغزش‎ها و گناه‎های روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.

    علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی می‎کند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شده‎اند.

    پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله): … زنی که برای حفظ غیرت، استقامت ورزید و برای خدا وظیفه خود را به خوبی انجام داد، خداوند پاداش شهید را به او خواهد داد.

    نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است: فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ: پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد

     

    چه تفاوتی میان حجاب و عفت است؟

    واژه «حجاب» و «عفت» در اصل به معنای منع و امتناع هستند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است.

    یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است.

     بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه‌ی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیش‌تری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیش‌تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر در مواجهه با نامحرم می‎گردد.

     

    هدف و فلسفه حجاب

    هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیله‌ی تزکیه‌ی نفس و تقوا به دست می‎آید:

    إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ (حجرات؛13) بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.

    -=هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛

    اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمی‎دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورطه‌ی جهالت و گمراهی بودند.

    از قرآن کریم استفاده می‎شود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دست‌یابی به تزکیه‌ی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی هم‎چون:

    قُلْ لِلْمُۆْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛ ای رسول ما مردان مۆمن را بگو تا چشم‎ها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.

    حجاب چشم قُلْ لِلْمُۆْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور؛30) ای رسول ما به مردان مۆمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

    قُلْ لِلْمُۆْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(نور؛31) ای رسول به زنان مۆمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

    عفاف

     

    نگاه به نامحرم در لسان روایات

    پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) در روایتی چنین می فرماید: «هر کس به جنس مخالف نگاه آمیخته با شهوت بنماید روز رستاخیز چشمان او را پر از آتش نموده تا اینکه حساب مردم محشر به پایان رسد، آنگاه به حساب او رسیدگی خواهند کرد.»

    - حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «غضوا ابصارکم ترون العجائب» یعنی: «هر کس چشم از مناظر شهوت انگیز بپوشاند مناظر ملکوتی در برابر دیدگان او مجسم خواهد شد»

    - حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) می فرماید: «النظره بعد النظره تزرع فی القلب الشهوه و کفی بها صاحبها فتنه: نگاه دوم… نگاهی که بعد از نگاه اول صورت گیرد در قلب تخم شهوت را می پاشد و کافی است که صاحب نگاه را به فتنه بزرگی دچار نماید»(وسائل الشیعه؛ 22)

    حجاب در گفتار

    نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:

    فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ(احزاب؛32) پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.

    مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه‌ی پوشش، نگاه، ‌حرف زدن و راه ‎رفتن است

     

    سخن گفتن با نامحرم

    -زنان نباید با صدای نرم و لطیف سخن گویند، مردی که دارای قلب بیمار است، طمع می کند. زنان سخن پسندیده گویند.(سوره احزاب، آیه 32)

    - امام صادق (علیه السلام) فرمودند: امام علی (علیه السلام) به زنها سلام می کرد ولی کراهت داشت از سلام کردن به زنهای جوان. می فرمود: از این می ترسم که از صدایش خوشم بیاید و ضرر عمل من بیشتر از اجری که طلب می کنم، بشود.(اصول کافی، ج 2، ص 648؛ وسائل الشیعه، ج 12، ص 76؛ بحارالانوار، ج 40، ص 435)

    - از گفتگو و اختلاط با زنان بپرهیز، به راستی هیچ مردی با زن نامحرمی در خلوت سخن نمی گوید مگر اینکه در دل او نسبت به وی رغبت پیدا می کند.(پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، مرات النساء، ص 141 / بهشت خوبان، ص 98)

     

    حجاب رفتاری

    نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه‎ای راه نروند که با نشان دادن زینت‎های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند

    وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ(نور؛31) و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.

    از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده می‎شود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه‌ی پوشش، نگاه، ‌حرف زدن و راه ‎رفتن است.

    بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزله‌ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند.

    فرآوری: زهرا اجلال

     

    بخش قرآن تبیان

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-05-21] [ 12:08:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حدیثی از امام جعفرصادق(علیه السلام)   ...

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-05-20] [ 08:04:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بانوی سرزمین من!   ...
    افسران - بانوی سرزمین من!




    sarbazvalaei251بانـو!
    زیباترین پنجره ی دنیا
    قاب چادر توست !

    وقتی چادرت را کمی روی صورتت می کشی و با غرور تمام از انبوه نگاه نامحرمان عبور میکنی

    آنگاه تو میمانی نورُ علیٰ نور

    و چه زیباست انعکاس حیا از پشتِ این 
    سنگر سنگین و سیاه
    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



     [ 06:53:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خیال برگشتن......   ...
    افسران - خیال برگشتن......




    takavar007از خواب پرید.
    از پشت پنجره، ماه را تماشا کرد.
    عکس پسرش را از طاقچه برداشت.
    پسرم همه ی همرزم هایت برگشتند. یکی جنازه اش آمد.
    دیگری بدون پاهایش برگشت.
    و…
    آن یکی بعد چند سال، اسارت آمد.
    و بالاخره یکی دیگر از همسنگرهایت با یک پلاک به خانه برگشت.

    اما …
    انگار از آن جمع کسی که هرگز برنخواهد گشت، تویی…【✿】
    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



     [ 06:51:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نشان عاشقی...   ...

    تقدیم به مادر مظلومه ام فاطمه زهرا س میگویند افراط است!!! در حالیکه نمی دانند معنای افراط چیست؟ افراط یعنی زیاده روی در دین که خود موجب بدعت است. این که فردی حجابی داشته باشد و آنرا در نهایت اعلا درجه آن رعایت کند، افراط است؟ تبعیت از سیره معصومین در رعایت حجاب، چهره ای افراطی از دین است؟ دین با رعایت قوانین آن در نهایت درجه، افراطی نمی شود،بلکه عملی که منجر به خروج از مسیر بندگی شود،افراط است! می گویند به کدام مجوز پوشیه می زنید؟ در کجای قرآن چنین پوششی آمده است؟ چرا از حد واجب شده حجاب، جلو می زنید؟! در حالیکه توجه نمی کنند حدود حجاب در قرآن نسبی ست نه مطلق… میگویند پوشیه برای افراد خشک مقدسی ست که دین رو به دلخواه خود تغییر داده اند! همان حرفهایی که غیر مذهبی ها علیه چادر زدند و باز می زنند و به ظاهر مذهبی ها، علیه پوشیه می زنند. میگویند پوشیه یک نوع سختگیری ست و صحبت از اعتدال و میانه روی است!! درجواب اینان باید گفت: مگر نه این است که معصومین ما، نماد اعتدال ومیانه روی هستند؟ مگر نه این که رفتار معصوم، معیار فهمیدن کلام خداست؟ مگر نه این که جزء جدا نشدنی حجاب خانم فاطمه زهرا(س) روبند بود؟ میگویند پوشیه لباس اعراب است و در ایران مرسوم نیست! در این جا بر فرض صحت موضوع،این سوال مطرح است مگر پیامبر ما عرب نبود؟ مگر لباس بانوان اشراف ایرانی، پوشیه نبود و تا زمان همین رضاخان،این پوشش مرسوم نبود؟ دختر نبی اکرم (ص)،سیده نساء عرب بود ویا سیده نساءالعالمین؟ میگویند خشک مذهبی ست….ضد فرهنگی وعقب موندگی ست….!!! عجب!!! پوشش حضرت زهرا(س)، ضد فرهنگ وعقب ماندگی ست؟! چادر ودیگر انواع حجاب چه طور؟ آنها هم نشان عقب ماندگیست؟ ویا نه، تنها پوشیه در این زمان محکوم به برداشتن است؟ میگویند اگر پوشیه زدن حجاب برتر است،چرا در مناسک حج که اوج بندگی است،نباید وجه وکفین را پوشاند؟ در حج، عطر زدن حرام است ولی در زندگی روزمره، امری مستحب!!! مراسم حج متحد شکل شدن را می طلبد و الیته که پوشش خاص، رنگ خاص و اعمال واحکام خاص خود را دارد. میگویند جلب توجه میکند…. خب بکند! آیا حجاب نامناسب خیلی از خانم ها جلب توجه نمیکند در جامعه….؟؟ خب اینهم جلب توجه کند.من را که می بینند به یاد حجاب می افتند؛یکی تایید می کند و دیگری افراط میداند و در کل تمام توجه افراد جلب جنبه انسانی من میشود و نه دیگر جوانب! گاهی نیز تهمت به انگشت نما شدن و نامیدن آن به “لباس شهرت” است؟ امروز پوشیه را لباس شهرت می کنند، فردا چادر را، پس فردا همین روسری ساده را! به قول آیت الله صافی،مگر میشود لباس مادرمان فاطمه زهرا لباس شهرت شود؟ اگر قرار باشد هر انگشت نما شدنی، حرام باشد، باید برای مسلمانان محجبه ای که در کشورهای غیرمسلمان هستند، حفظ حجاب را حرام دانست!!! علاوه بر آن، مگرامروزه، عرف جامعه ای ما متناسب با قوانین و احکام اسلامی و در واقع در چارچوب احکام دین است که بخواهیم معیار تعیین لباس شهرت را به عرف عام جامعه واگذار کنیم؟ درغیر این صورت، پوشیدن یک ماتنوی بلند تا ساق پا هم در این زمانه امر عجیبی ست!!! معیار این سخن، عرف متشرعه است.همانند عرف علما و روحانیون… میگویند مگر مشکل ما پوشیه زدن یا نزدن خانم هاست؟ باید توجه کرد تلاش برای جلوی عریانی ها را گرفتن برای تبلیغ پوشش والاتر، مانع الجمع نیست. گاهی نیز میگویند پوشیه زدن با آزادی زنان منافات دارد….در روابط اجتماعی محدودیت ایجاد میکند… کدام زن انقلابست که توانسته باشد با پوشیه تحول جهانی ایجاد کند؟ از خانم هایی که تحول جهانی ایجاد کرده اند،مادرم زهرا را به یاد دارم… نکند زمان آنقدر تاثیر دارد که بتواند تنها معصومه عالم را به عنوان الگو از یادمان برد؟ میگویند ممکن است مردی با ندیدن صورت پیش خود چیزهایی بسازد… درست همان حرفی که مخالفان حجاب میگویند: «"حجاب، محرک است"» مردی که اینگونه بیمار است و ندیدن صورت برایش مسأله ساز میشود، اگر صورت را ببیند چه افکاری را ممکن است در سر بپروراند؟ اگر بنا به بهانه گیری باشد،از هرچیزی میتوان بهانه گرفت. و در آخر حرف از دین زدگی ست… عجب! حجاب کامل ضربه ای به اسلام می زند و یا بی حجابی ؟؟! کدام یک؟ قابل درک نیست که چرا انگشت اتهام به سوی کسانی نیست که با لباسهای س ک س ی و موهای بلوند وغرق در انبوهی از آرایش،ایمان جوانان ما را به هدف گرفته اند و ودرعین حال با تمام افتخار، به خیابا نها می آیند! اینان که برای خیلی ها الگو می شوند، دوری از دین می آورند و یا صاحبان پوشش فاطمی که می خواهند کمی نجابت وساده زیستن را بیاموزند؟! ای کاش به جای نگاه های تعجب آمیز به بانوان محجبه، کمی به آنها به حیرت وتعجب نگاه می کردیم… عجب که داریم برعکس عمل می کنیم !!! چند بار، از خانم های نیمه پوشیده پرسیده ایم که چرا این گونه می پوشند… و برای طرز لباسشان، بهانه تراشیده ایم؟ ………….. به راستی، این همه حساسیت های عجیب وغریب بر روی حجاب فاطمه، برای چیست؟ عشق نوشت: به روان مادرم، زهرا- آینه افتادگی، عاطفه و پارسایی- که زندگی برایش، همه رنج بود و وجودش، برایم از همه مهتر….

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-05-19] [ 04:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      راز روبنده...   ...

    راز روبنده…

    مخالفان روبند، عمدتاً متکی بر دلائلی اجتماعی، امنیتی و گاه اعتقادی، اهل اسلام را به اکتفاء به حجاب فقهی دعوت می‌کنند یا برای رو بستن محدودیت‌هایی حقوقی وضع می‌‌کنند؛ مسأله‌ی اساسی اما به نظر آن است که رویه‌ی رو به رشد حجاب گرفتن و رو بستن در میان زن‌های مسلمان، تردید علنی در مبانی نظری غرب مدرن و اسلام قشری در باب “نه‌دیدن” است و نفی عملی آن‌ها در کف خیابان‌های دمشق و بروکسل و تهران و پاریس و تل‌آویو.

    بنیان غرب مدرن نفی غیب و زدودن راز از عالم بوده است، و زن آخرین رازی بود که غرب آن را زدود و به امری محصل و محسوس فرو کاست. حالا زن هم مانند خدا و مسیح و انجیل امری عرفی است که فارغ از هر غیب و رازی تأویل می‌شود و رسیدن به این تأویل محتاج هیچ احرام و محرمیتی نیست.

    در این زمین بی‌راز، قبله‌ی آدم‌ها جایی حوالی گوگل است؛ این روزها آدم‌های مدرن بیش از آن که به آس‌مان چشم دوخته باشند یا در کتاب مقدس چشم به‌دوانند، اوقات‌شان در گوگل می‌گذرد؛ از او می‌طلبند و در او می‌یابند.

    گوگل بر این بنیان نهاده شده است که هر چه هست را می‌توان به ذهن آورد و هر چه به ذهن می‌آید را می‌توان محسوس کرد و هر چه محسوس است را می‌توان به اشتراک نهاد و هر چه در اشتراک است را می‌توان دید، و آن چه را نه‌توان در گوگل یافت معدوم است.

    عالم گوگل اما مانند همه‌ی دنیای مدرن، عالمی نازل و بی‌پروا است؛ نازل است و از ظواهر الفاظ و محسوسات فراتر نه‌می‌رود و در نمایش این ظواهر نیز پروایی نه‌دارد. رسیدن به محسوسات انباشته در گوگل و رؤیت آن‌ها در این عالم فروکاسته‌ی زبانی باز محتاج دو دسته واژه است؛ کلیدواژه‌ها و گذرواژه‌ها.

    گوگل خود را نقطه‌ی کانونی معرفت بشری می‌داند و الگوی هم‌بودی با آن اشتراک است و نه اشراق یا احرام. این یعنی برای رسیدن به آن چه هست محتاج به زبانی روان هستی و دستانی تند و چشمانی باز؛ نه تأملاتی ذهنی، یا سلوکی باطنی یا جانی مهیا.

    با این توصیف روبند (نقاب، پوشیه، برقع) نهادن در دنیای مدرن کاری شبیه به پالایه (filter) نهادن بر عالم گوگل است؛ با این تفاوت که پالایه‌سازها با پذیرش آیین زبان‌بسنده‌ی دنیای وب و مبتنی بر هم‌این منطق دغدغه‌ی پرواداری آن را دارند، اما روبندنهاده‌ها متکی بر ایمانی دیگر، تمام غیب‌ناباوری، راززدایی و بی‌پروایی غرب را به چالش می‌کشند؛ و این غیب‌آغشته کردن خیابان است ملحدان مدرن را به وحشت می‌اندازد.

    هنگامی که زنی حجاب می‌گیرد و روبند می‌نهد، خود را جزئی از عوالمی رازآلود می‌نهد که در تسلیم امر الاهی از غیر محجوب و نادیدنی است؛ و باز به اذن او است که مراتبی از این غیب را به تماشای محرمان می‌نهد. این به آن معنا است که نه هر چه در عالم هست به ذهن و زبان می‌آید و نه می‌توان هر معقول و محسوسی را به اشتراک نهادن و نه از معبر کلیدواژه‌ها و گذرواژه‌ها امکان رسیدن به هر حقیقتی میسر است.

     

    ترویج این رازباوری البته با اسلام قشری نیز بی‌میانه است؛ مذهبی که دین را در مناسک ظاهری و گزاره‌های حقوقی خلاصه می‌کند و منکر مراتب اخلاقی و عرفانی دین و سلوک باطنی انسان و رؤیت ملکوت نادیدنی عالم است.

    این واضح است که روبند نهادن یک الزام فقهی نیست؛ حد شرعی حجاب هم‌آن وجه و کفین است که برای همه به یک‌سان الزامی و ناگزیر است. توصیه به پوشاندن بیش از آن و یا پرده‌نشینی از نامحرم اتفاقی است که در قلم‌روی اختیار اخلاقی می‌افتد.

    به این معنا الزامات فقهی کمینه و مقدمه‌ی امر دین و آغاز مسیر تدین هستند، و این مسیر در امتداد خویش به میانه‌ی اخلاق و پایانه‌ی عرفان استمرار می‌یابد، که آن‌ها نیز الزاماتی دارند و این الزامات البته بر اهل آن‌ها است.

    همه‌ی اهل اسلام ملزم به رعایت الزام فقهی در ادای نمازهای یومیه و حجاب شرعی هستند، اما به جا آوردن نوافل و نهادن روبند، تنها در مسیر کسانی قرار می‌گیرد که در سیر خویش پا به قلم‌روی سلوک اخلاقی و عرفانی نهاده‌اند و از مقدمه‌ی فقه عبور کرده‌اند.

    روبند نهادن یک زن مؤمن پیش از هر چیز بیان‌گر تلقی باطنی او از امر دین و تدین است. رویه‌یی که امر دین را در فقرات زبانی احکام فقهی فرو نه‌می‌کاهد و با زدودن غیب از صفحه‌ی حیات اکنونی انسان، باطن عالم را به آخرت جارو نه‌می‌کند.

    حجاب گرفتن دیدنی‌ترین امر عالم ظاهر، زن، در پشت خمار و نقاب حاوی این معنا است که باقی عالم نیز به هم‌این نسبت در اختیار امر الاهی، اعظم خویش را در پرده‌ی غیب پوشانده‌اند و ظاهر عالم اندکی از تمام آن است که محسوس است و دیده می‌شود و مشمول احکام ظاهری است.

    روبند‌ نهادن به ساده‌گی به این معنا است که دیدن نادیدنی‌ها در گرو قدری نادیدنی شدن است …

     

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-05-18] [ 10:33:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      درجه حجاب واقعی   ...

    یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن


    در تفسیر قمی در ذیل آیه (یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن )،احزاب 59،
    از معصوم نقل کرده که فرموده : سبب نزول این آیه چنین بود، که زنان از خانه بیرون می شدند تا به مسجد آیند، و دنبال رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز بخوانند، و چون شب می شد، و زنان برای نماز مغرب و عشاء بیرون می آمدند، جوانان سر راه آنان می نشستند، و متعرض ‍ ایشان می شدند، خدای تعالی این آیه را نازل فرمود.
    و در الدر المنثور است که عبد الرزاق، عبد بن حمید، ابو داود، ابن منذر، ابن ابی حاتم، و ابن مردویه، از ام سلمه روایت کرده اند که گفت : وقتی آیه (یدنین علیهن من جلابیبهن ) نازل شد، زنان انصار طوری از خانه ها بیرون شدند که گویی کلاغ سیاهند، چون کیسه ای سیاه به خود پوشانده بودند که سراپایشان گرفته بود

     

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



     [ 08:18:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فاطمه پاره تن من   ...

    فاطمه زهرا میفرماید :نزدیک ترین اوقات زن به خدای خود هنگامى است ک در کنج خانه خود باشد. پس از این جواب، پیامبر اکرم (ص) فرمود :حقا ک فاطمه پاره تن من است.

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [شنبه 1394-05-17] [ 07:55:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حجاب زن   ...

    حجاب زن زینت است

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [جمعه 1394-05-16] [ 11:28:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      پیر مرد قفل ساز و امام زمان (عج):   ...

    پیر مرد قفل ساز و امام زمان (عج):

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



     [ 06:13:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فقر و تهیدستی   ...

    فقر و تهیدستی سبب ضعف ایمان میشود.

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-05-15] [ 07:40:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دعای امام برای شیعبان   ...

    سلام بر امام  غائب

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-05-14] [ 08:36:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دختر نجیب   ...
    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-05-13] [ 06:45:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      افتخار زنان   ...

    حجاب افتخار زنان است.

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-05-12] [ 05:13:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بهره بردارى صحيح از قرآن   ...

    قرآن كريم یکی از ويژگى بندگان برجسته خداى رحمان را اين گونه بيان مى‏فرمايد:

    وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَمْ يخِرُّوا عَلَيهَا صُمًّا وَعُمْيانًا(الفرقان/73)

     وآنان کساني هستند که هرگاه آيات پروردگارشان به آنان گوشزد شود، کر و کور روي آن نمي افتند.

     

    اين ويژگى، از مهم‏ترين ويژگى‏ها و عميق‏ترين شاخصه‏هاى بندگان ممتاز خداست كه رابطه نظرى و عملى خود را با قرآن (بزرگ‏ترين كتاب آسمانى و يگانه معجزه جاويدان پيامبر اسلام (صلى الله عليه آله و سلم) به طور عميق و استوار بر قرار سازند، آن گونه كه روح پر طراوت قرآن در زندگيشان آشكار گردد.چنان كه امام باقر (عليه السلام) فرمود:

     

    1. كسى كه قرآن را تلاوت مى‏كند، ولى آن را وسيله كسب امور مادى و دوشيدن شاهان (صله گرفتن از آنها) قرار داده، و با آن به مردم فخر و بزرگى بفروشد و خودنمايى كند.

    2.       كسى كه هدفش از قرائت قرآن، حفظ حروف (و تجويد) آن است، اما حدود و قوانين آن را تباه مى‏سازد. خداوند افراد اين گروه را زياد نكند.

    3.      كسى كه قرآن را تلاوت مى‏كند و دواى آن را بر روى درد قلبش مى‏نهد (و وسيله درمان بيمارى‏هاى معنوى قرار مى‏دهد) با آن شب زنده دارى كند، و روزش را به تشنگى (روزه) به سر آورد…. .

    فوالله لهولاء فى قراء القرآن اعز من الكبريت الاحمر(1)

    سوگند به خدا! اين گروه در ميان قاريان قرآن از كبريت احمر كمياب‏تر هستند.

         ما وقتى به آيات قرآن درباره قرآن مراجعه مى‏كنيم، در مجموع - جز در موارد نادر - نتيجه مى‏گيريم دو مسووليت بزرگ در قبال آن داريم:

    1.      شناخت محتواى قرآن،

    2.      عمل به مفاهيم قرآن.

        در قرآن مجيد، واژه قرآن 65 بار آمده و تحت عنوان كتاب، ده‏ها بار ذكر شده است و با توجه به آياتى كه در آن از قرآن سخن به ميان آمده، غالبا مراد شناخت قرآن و دريافت محتواى سازنده آن، سپس عمل به دستورهاى قرآن است. چنان كه در آيه مورد بحث (73 فرقان) با تعبير هشدار دهنده به اين مطلب تصريح شده است كه نبايد رابطه شما با قرآن كور كورانه باشد، بلكه بايد با چشمى بينا و گوشى شنوا به آن توجه كرد و به خوبى شناخت و مزرعه روح و روان را با آب زلال قرآن آبيارى نمود. چنان كه در روايت آمده است كه، ابوبصير يكى از شاگردان امام صادق (عليه السلام)، از آن حضرت در باره اين آيه توضيح خواست، امام صادق (عليه السلام) فرمود:

    مستبصرين ليسوا بشكاك‏(2)

         از روى بصيرت و شناخت به قرآن روى كنند و در آن هيچ گونه شك و ترديد نداشته باشند.

         بنابراين، قرآن را از جهت نظرى بايد شناخت و به مطالب آن يقين پيدا كرد و اين از ويژگى‏هاى بندگان ممتاز خداست.

         در آيات ديگر قرآن نيز در زمينه دو مسووليت ياد شده سن به ميان آمده است كه براى روشن شدن بيشتر به چند آيه اشاره مى‏كنيم.

    أَفَلَا يتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا(محمد/24)

    آيا آنها در قرآن تدبر نمي‌کنند، يا بر دلهايشان قفل نهاده شده است؟!

         اين آيه ما را با تاكيد به تدبر و تعقل و شناخت دستورها و مفاهيم قرآن دعوت مى‏نمايد.

    وَلَقَدْ يسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ(القمر/17)

    ما قرآن را براي تذکر آسان ساختيم؛ آيا کسي هست که متذکر شود؟!

         اين آيه حاكى است كه خداوند قرآن را آسان و روان براى عموم نازل كرده است، تا همه آن را بشناسند و هدف از شناخت آن تذكر و تنبه و آموختن و عمل است.

         قرآن كريم درباره مسووليت دوم (عمل به قرآن) نيز مى‏فرمايد:

    ِانَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيتْ عَلَيهِمْ آياتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يتَوَكَّلُونَ(الأنفال/2)

    مؤمنان، تنها کساني هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان ميگردد؛ و هنگامي که آيات او بر آنها خوانده مي‌شود، ايمانشان فزونتر مي‌گردد؛ و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.

         آرى، قلب مومنان در برابر قرآن، اين گونه خاشع و ترسان است. به گونه‏اى كه شنيدن آيات قرآن باعث افزايش ايمان قلبى و رابطه استوار و تنگاتنگ مومن با خدا مى‏گردد.

    نيز مى‏فرمايد:

      يا أَيهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ(يونس/57)

    اي مردم! اندرزي از سوي پروردگارتان براي شما آمده است؛ و درماني براي آنچه در سينه‌هاست؛ (درماني براي دلهاي شما؛) و هدايت و رحمتي است براي مؤمنان!

    و مى‏فرمايد:

    كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ(الإبراهيم/1)

    قرآن كتابى است که بر تو نازل کرديم، تا مردم را از تاريکيها(ي شرک و ظلم و جهل،) به سوي روشنايي (ايمان و عدل و آگاهي،) بفرمان پروردگارشان در آوري، بسوي راه خداوند عزيز و حميد.

     ———————————————————————–

    1.      بحارالانوار، ج 92، صاحب الزمان 178، ح 4؛ امالى الصدوق، صاحب الزمان 122.

    2.      شيخ كلينى، روضه الكافى، صاحب الزمان 178، ح 199.  

    منبع: ويژگى‏هاى بندگان خدا در قرآن - محمد محمدى اشتهاردى‏ رحمه الله علیه

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-05-11] [ 05:57:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      درد دل با امام زمان   ...

    یا ابا صالح المهدی

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [شنبه 1394-05-10] [ 04:46:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حسن شیردل   ...

    حسن شیردل

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [جمعه 1394-05-09] [ 11:43:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      کنترل کردن ذهن در نماز و توجه   ...

    و امّا جناب شیخ در نفس شفاء، دو وجه برای انصراف متخیّله از افعال خاصّ آن پیشنهاد می کند. از جمله می فرماید: می توان متخیّله را با مشغول کردن نفس به ادراکات حواسّ ظاهری از افعال خاصّ خود منصرف کرد زیرا تا وقتی که شخص به ادراکات حواسّ ظاهری مشغول بوده و حسّ مشترک مستمرّ در حال ادراک باشد، شخص در موطن متخیّله فرصت آن نمی کند که با قوّه ی متخیّله در اشکال و صُوَر، دوخت و دوزهای غیر واقعی و دعابات غیر حقیقی داشته باشد. به همین خاطر هر چقدر شخص از ادراکات ظاهری خالی باشد به همان مقدار قدرتش بر تخیّل نمودن و ترکیب کردن و تفصیل دادن صور افزوده می شود. لذا در نماز می بینیم که چون سعی می کنیم خود را از ادراکات ظاهری دور بداریم و هر چه را نبینیم و هر چه را نشنویم و هر چه را لمس نکنیم، سریع خیال و متخیّله به میدان آمده و شروع به صورتگری و ترکیب و تفصیل صُوَر مدرَکه ی قبلی می کنند که اگر اصل رصین و حکم حکیم توحید صمدی قرآنی در شخص پیاده شده باشد هیچ یک از این خواطر و صور مدرَکه نمی توانند نفس را از توجّه تامّ به حقیقت لایتناهیّه ی سرمدیّه باز دارند، چرا که صورت هر شیئی هر چه که باشد باز شأنی از شئون آن حقیقت ازلی و مَظهری از مظاهر آن حقیقت ابدی است و بیرون از دایره ی سلطنت او نیست، به تعبیر دیگر حق متعال واحدی است که وحدت او عین کثرت و کثرت او عین وحدت است و هیچ حقیقتی از حیطه ی عظمت وحدت او به در نیست و هیچ واحدی به پایه ی کثرت او نیست و همه ی کثرات وجودیّه روابط محضه ی آن وحدتند.

    غرض اینکه یکی از راههای انصراف متخیّله از خاصّ افعالش، در ابتدای راه مشغول داشتن نفس به ادراکات ظاهری است. مثل اینکه فرموده اند هر گاه به قوّ ه ی شهوت خود صور ملذّه ای را به استمداد متخیّله تصوّر نموده و بدانها از حالت اعتدال خارج شده اید، سعی نمایید قوای ظاهری را به ادراکات ظاهری وادار نموده بدین اشتغال از تمحّض متخیّله در صور ملذّه ی شهوانیّه رهایی یابید. این عمل تا حدّ زیادی شما را از این حال خارج نموده و اعتدال رفته را باز می گرداند.

     

     

    راه دوم حضور قلب در نماز و توجه

    طرق انصراف متخیّله از خاصّ افعالش (تطهیر قوّه متخیّله)

    دومین راهی که جناب شیخ رئیس در نفس شفا برای انصراف از دعابات متخیّله پیشنهاد می کنند این است که می فرماید: همچنین اگر نفس را با تفکّر و تأمّل در اشیاء مشغول بداریم خواهیم توانست متخیّله را از بازیگریهایش باز بداریم. و این معنای قول حکما است که می فرمایند: نفس را اگر مشغول نکنی او تو را مشغول می کند و بهترین راه مشغول کردن نفس، تحصیل علوم و معارف است. تا زمانی که فرد حقیقتاً مشغول درس خواندن و مباحثه کردن و کلاس رفتن و تحقیق نمودن است اصلاً فرصت پیدا نمی کند که در موطن خیال و متخیّله به صورتگری بی معنای اشیای جزئیه پرداخته و آنها را بی جهت در هم ادغام و یا از هم جدا کند. چه اینکه اگر شخص، شبانه روز خود را به ادراک متخیّله ی غیر ضروریه ی حواسّ ظاهری و حواسّ باطنی خیال و متخیّله و واهمه مشغول بدارد اصلاً توحّد تامّ برای ادراک کلیّات مُرسَله که غذای لاشریک عقل است پیدا نمی کند. پس نیل بدین لازم به ترک آن و ترک آن لازم به عزم و اراده ای راسخین است. یعنی اگر می خواهیم حقیقتاً سفری در کلیّات مرسل و مجرّدات عالم داشته باشیم باید خلوتی گزیده و تصمیم بگیریم ادراک مدرَکات ظاهری و باطنی مادون عقلی را به ضرورت رسانده و اشیاء را جز به نظر عقل ننگریم و جز به نظر عقل، تخیّل و توهّم ننماییم، یعنی اگر نگاه به موری هم می کنیم برای رسیدن به حقایق نوری مُنطُوی در آن نگاه کنیم و اگر صورت ملذّه ای را تخیّل نموده در اسرار و حقایق موجود در آن غور نموده و از صورت به معنی تعالی یابیم.

    پس دانستیم که جناب شیخ دو راه برای انصراف قوّه ی متخیّله از فعل خود پیشنهاد نموده اند:

    اوّل آن که حواسّ ظاهر را به مدرَکات مخصوص شان مشغول بداریم و دوم آن که با تفکّر و تعقّل نمودن در اشیاء، متخیّله را از ترکیب و تفصیل دادن بی معنی در صور محفوظه باز بداریم.

    منبع،شرح مراتب طهارت استاد داود صمدی آملی

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-05-08] [ 06:06:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      منشاء نفاق   ...
    نفاق عمدتاً سه منشأ و سرچشمه دارد:

     اوّل ـ عجز از دشمنى و مبارزه مستقيم: دشمنانى كه شكست مى خورند و توانايى عرض اندام مستقيم را ندارند به لباس نفاق در مى آيند و به دشمنى خود ادامه مى دهند، دشمنان اسلام در ابتداى نبوّت پيامبر(صلى الله عليه وآله) علناً دشمنى مى كردند; امّا وقتى پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) پيروز شد و بر آنها مسلّط شد، آنها توانايى مبارزه با اسلام به صورت مستقيم را در خود نديدند و به ظاهر مسلمان شدند; ولى در باطن كافر ماندند و بر ضدّ اسلام توطئه كردند، ابوسفيانها، معاويه ها و… تا آخر عمر منافق بودند.(1)

         بدين جهت، عدّه اى معتقدند كه نفاق از مدينه شروع شده است; زيرا پيش از آن در مكّه نفاق و منافقى وجود نداشت; چون كسى از اسلام ـ كه هنوز در ابتداى كار خود بود و قدرتى نداشت ـ نمى ترسيد تا تظاهر به اسلام كند و در باطن كافر بماند! ولى ما معتقديم از مكّه شروع شد و در آن جا منافقانى بودند، اگر چه انگيزه آنها از نفاق ترس نبود; ولى بخاطر پيش بينى هايى كه براى آينده اسلام داشتند و احتمال پيروزى پيامبر(صلى الله عليه وآله) را مى دادند به ظاهر اسلام را پذيرفتند كه اگر اسلام پيروز شد، آنها هم به نوايى برسند و به اصطلاح «از اين نمد، براى خود كلاهى درست كنند.»

         اين شيوه از نفاق را در اين زمانه و در همه انقلاب ها از جمله انقلاب اسلامى ايران مى توان يافت كه عدّه اى از منافقان همان دشمنان شكست خورده اى بودند كه قدرت دشمنى علنى و مستقيم را در خود نمى ديدند.

    دوّم ـ احساس حقارت درونى: آدم هاى حقير و بى شخصيّت كه ترسو هستند و شجاعت ندارند، براى پنهان كردن ضعف و زبونى خود هميشه منافقانه عمل مى كنند و چون جرأت اعتراض به ديگران را ندارند با همه هماهنگ و همرنگ مى شوند شاعر از زبان اين نوع منافقان مى گويد:

    چنان با نيك و بد خو كن كه بعد از مردنت روزى

    مسلمانت به زمزم شويد و هندو به آتش

         يعنى منافق در مقابل مسلمانان اظهار اسلام مى كند، در مقابل آتش پرستان اظهار تمايل به عقيده آنان و در مقابل بى دين ها اظهار بى دينى; زيرا كه چنين شخص حقير و زبونى، به واسطه حقارت درونى خود، جرأت ابراز عقيده واقعى خود را ندارد.(2)

    سوّم ـ دنياپرستى شديد: نفاق هاى بين المللى و جهانى كنونى از اين امر سرچشمه مى گيرد. علّت اين كه بعضى از كشورهاى استكبارى در جايى مدّعى حقوق بشر مى شوند و در جاى ديگر ـ كه بشريّت قربانى مى شود ـ ساكت مى مانند همين دنياپرستى آنان است. زمانى كه منافعشان به خطر مى افتد، يكى از حربه هاى آنان حقوق بشر است كه عليه دشمنانشان به كار مى گيرند; امّا در مقابل اگر دوستان آنها بديهى ترين و ابتدايى ترين حقوق بشر را نقض كنند، آنها را نديده و نشنيده مى گيرند. قرآن مجيد در سوره توبه، در آيات 75، 76 و 77 نمونه تكان دهنده و بارزى از اين دسته از منافقان را بيان كرده است.

         خداوند متعال مى فرمايد:«وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللّهَ لَئِنْ آتَيْنا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصّالِحينَ فَلَمّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوا وَهُمْ مُعْرِضُونَ فَاَعْقَبَهُمْ نِفاقَاً فِى قُلُوبِهِمْ اِلى يَوْمِ يِلْقَونَهُ بِما اَخْلَفُوا اللّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ» بعضى از آنان (منافقان) با خدا پيمان بسته بودند كه: «اگر خداوند ما را از فضل خود روزى دهد قطعاً صدقه خواهيم داد و از صالحان (و شاكران) خواهيم بود.» امّا هنگامى كه خدا از فضل خود به آنها بخشيد، بخل ورزيدند و سرپيچى كردند و روى برتافتند! اين عمل (روح) نفاق را تا روزى كه خدا را ملاقات كنند در دلهايشان برقرار ساخت. اين به خاطر آن است كه از پيمان الهى تخلّف جستند و دروغ مى گفتند.

         اين آيات در مورد شخصى به نام «ثعلبة بن حاطب» نازل شد او ابتدا شخص مسلمانى بود و همواره در نماز جماعت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) شركت مى كرد; ولى از آن جايى كه فقير بود مرتّب اصرار داشت كه پيامبر برايش دعا كند تا خداوند مال فراوانى به او بدهد پيغمبر فرمود: «قَليلٌ تُؤدّى شُكرَهُ خيرٌ مِنْ كثير لاتُطيقُه» مقدار كمى كه حقّش را بتوانى ادا كنى بهتر از مقدار زيادى است كه توانايى اداى حقّش را نداشته باشى.(3)

         منظور پيامبر(صلى الله عليه وآله) اين بود كه مصلحت او همين زندگى ساده است ولى ثعلبه دست بردار نبود و هر روز تقاضاى خود را تكرار مى كرد.(4) و سرانجام به پيامبر(صلى الله عليه وآله) عرض كرد: «به خدايى كه تو را به حق فرستاده است سوگند ياد مى كنم، اگر خداوند ثروتى به من عنايت كند، تمام حقوق آن را مى پردازم». پيامبر برايش دعا كرد چيزى نگذشت كه پسر عموى ثروتمندش از دنيا رفت و ثروت سرشارى به او رسيد و با آن گوسفندانى خريد و كم كم نماز جماعت همه وقت او تبديل به يك وقت شد و گوسفندانش به قدرى زياد شد كه ديگر نگهدارى آنها در مدينه ممكن نبود، به خارج از مدينه رفت و ديگر به كلّى از نماز جماعت محروم شد و آن قدر به ماديّات دنيايى مشغول شد كه به وعده اش در مورد دادن صدقه عمل نكرد! نه تنها صدقه مستحب را نپرداخت، بلكه از پرداختن صدقه واجب (زكاة مال) هم خوددارى كرد و در اين راه تا بدان حدّ اصرار ورزيد كه اين حكم الهى را به استهزا و تمسخر گرفت و آن را به جزيه اى كه يهود مى پردازند مقايسه كرد.(5) قرآن مجيد علّت بيچارگى «ثعلبه» و نفاق او را بخل و دنياپرستى و پيمان شكنى مى داند و شگفتا كه طبق اين آيه، شريفه، نفاق كسانى مانند ثعلبه تا روز رستاخيز ادامه دارد و از قلب آنها خارج نمى شود ـ اَللهّم اجْعَلْ عَواقِبَ اُمُورِنا خَيْراً ـ

         اگر ما مى خواهيم مبتلا به اين بيمارى خطرناك نشويم، بايد مواظب اين سرچشمه هاى نفاق باشيم و از آن دورى كنيم، مخصوصاً در اين ايّام  که پیش رو داریم و ليالى پربركت ماه مبارك رمضان بهره بيشترى بگيريم به هنگام سحر، نماز شب ـ ولو مختصر و بدون انجام همه مستحبّات ـ بجا آوريم و سر بر سجده بگذاريم و از نفاق و تمام رذايل اخلاقى و گناهان به خداوند پناه ببريم.
    ——————————————————————————-

    1- پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بر اين مسأله واقف بود; ولى به جهت پيامدهاى ناخوشايند آن از برخورد با منافقان خوددارى مى كرد. حضرتش در روايتى مى فرمايند: «لولا انى اكره ان يقال: ان محمّداً استعان بقوم حتّى اذا طفر بعدوة قتلهم، لضربت اعناق قوم كثير» اگر نبود كه مردم مى گفتند: پيامبر به كمك مردم پيروز شد و بعد از پيروزى آنها را كشت، گردن بسيارى از منافقان را مى زدم. وسائل الشّيعه، جلد 18، ابوب حدّ المرتد، باب 5، حديث 3.

    2- در حديثى از حضرت على(عليه السلام) به اين ريشه نفاق اشاره شده است حضرت مى فرمايد: «نَفاقُ الْمَرءِ مِن ذِلِّ يَجِدُهُ فِى نَفْسِهِ» يكى از ريشه هاى نفاق بى شخصيّتى درونى و ذلّت و خوارى است كه منافق در خود احساس مى كند. ميزان الحكمه، باب 3929، حديث 20258.

    3- تفسير نمونه، جلد 8، صفحه 48.

    4- خيلى از كسانى كه خمس و زكاة به آنها تعلّق مى گيرد، براى توجيه عمل ناپسند خود; يعنى پرداخت نكردن اين وجوه هاى شرعى، چنين سخنانى بر زبان جارى مى كنند; مثلا مى گويند: چه معنا دارد كه ما زحمت بكشيم و ديگران بخورند؟!

     (مثالهاى زيباى قرآن جلداول آیه الله مکارم شیرازی)

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-05-07] [ 06:04:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      آشتی با خدا   ...

    یا جابِرُ بَلِّغ شیَعتی عَنِّی السّلامَ وأعلِمهُم أنّهُ

     لاقَرابَه بَینَنا وبَینَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ و لّا یُتَقَرَّبُ إلَیه

     الا بالطّاعةِ لَهُ ، یا جابِرُ مَن أطاعَ اللهَ و اَحَبَّنا

    فهوَ و لِیُّنا ومَن عصَی الله، لَم یَنفَعهُ حُبُّنا.

     

         ای جابر سلام مرا به شیعیانم برسان و به آنان اعلام کن که میان ما و خدای

     عزّوجلّ خویشاوندی نیست وکسی جز با طاعت و بندگی به او تقرب نیابد.

         جابر! هر که خدا را فرمان برد و ما را دوست بدارد، دوست ماست و هرکه

     نافرمانی خدا کند ،محبت ما به حالش سودی ندارد.

    بحارالانوار/جلد78/صفحه183

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-05-06] [ 06:03:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نماز و راه يابى   ...

      ما در هر نماز با گفتن «اهدنا الصراط المستقيم » از خداوند راه مستقيم را مى خواهيم . انسان هر لحظه فكر تازه اى دارد، دوستان و دشمنان ، نزديكان و بيگانگان ، طاغوت ها و وسوسه گران وشياطين نيز با تلقين و تشويق و تهديد و تبليغ ، براى انسان طرح هائى را دارند و برنامه ريزى هائى مى كنند كه انسان جز با امداد الهى هرگز نمى تواند در ميان اين همه راه كه از هوسها مايه مى گيرد، نجات يابد و راه مستقيم را بپيمايد.
    «اهدنا الصراط المستقيم »، راه مستقيم :
    راه خدا و اولياى خداست .
    راهى است كه از هرگونه خطا و انحراف دور است .
    راهى است كه ترسيم كننده آن مرا دوست دارد و نيازم را مى داند.
    راهى است كه به بهشت منتهى مى شود.
    راهى است كه با فطرت سالم هماهنگ است .
    راهى است كه اگر در آن راه بميرم شهيد محسوب مى شوم .
    راهى است كه از عالم بالا و بالاتر از علم ماست .
    راهى است كه انسان در آن دچار شك وپشيمانى نمى شود.
    راهى است از همه راه ها صاف تر، نزديك تر و روشن تر.
    وبالاخره راه مستقيم ، راه انبيا، شهدا، صالحان وصديّقين است .
    اينها نشانه هاى راه حقّ ومستقيم است كه شناخت آن مشكل و دقيق است وحركت وپايدارى در آن نياز به امداد الهى دارد.

    يكصد و چهارده نكته در باره نماز - حجه الاسلام قرائتى

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-05-05] [ 06:02:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اهمیت توبه کردن   ...

    آدم نباید با خودش بگه من چون نفسم هنوز آن طور نشده که بتوانم توبه کنم پس چرا توبه کنم؟ اگر توبه کنم دوباره گناه می‌کنم. از کجا معلوم؟ شاید توبه کردی دیگه گناه نکردی، شاید یک دفعه همین امشب مُردی. چرا این حرف را می‌زنی؟ گفتند که:
    به پیری رسم و توبه کنم آنقدر جوان مرد و یکی پیر نشد
    با توبه به آغوش خدا بروید
    اصلا خدا توبه کننده را دوست دارد. قرآن آیه‌ای دارد: «إن الله یحب التوابین». خدا دوست دارد بنده گناهکارش را که بگه بد کردم. شما دیدید بچه‌تون یک اشتباهی می‌کند می‌گوید غلط کردم. بعد شما بغلش می‌کنید و نازش می‌کنید. شما که بنده‌اید این طوری رفتار می‌کنید اون که خداست چطور؟ وسوسه‌های شیطان که مانع توبه می‌شود.

    فقط کافیست یک بار بگید نفهمیدم و بد کردم و عمرم را به بطالت صرف کردم. «یا ایها الذین آمنوا لاتقنطوا من رحمۀ الله»؛ ای بندگان من از رحمت خدا مأیوس نشوید. یک وقت شیطان وسوسه می‌کند میگه تو بد کردی، خدا تو را نمی‌بخشد، بیخودی توبه نکن، این حرف شیطان است.
    یأس از رحمت خدا از گناهان کبیره است. یک حدیث داریم می‌فرماید: «اگر گناه جن و انس را کردی نباید ناامید بشی، اگر عبادت جن وانس را کردی نباید مغرور بشی چون ممکن است عباداتت مورد قبول نباشد».

    انواع گناه و گناهی که خداوند می‌بخشد
    گناه دو نوع است:
    1- یک وقت آدم لج‌بازی می‌کند، با خدا گردن کلفتی می‌کند و هیچ به فکر توبه هم نیست.آنها کارشان خراب است.
    2- ولی بعضی‌ها گناه می‌کنند ولی پشیمانند. مرتب خودش رو می‌خوره که چرا همچنین کاری کردم.
    آنهایی که سر جنگ دارند سخت توبه‌شون قبول می‌شود. خدا می‌فرماید: به عزت و جمال خودم قسم که دیگه تو رو نمی‌بخشم. خوش به حال کسی که در آن دنیا نامه عملشان را که می‌دهند می‌بیند گناه کرده ولی زیرش یک پشیمانی و استغفار هم نوشته شده است.
    استغفار کنید، نماز عصرکه خوندید 70 بار استغفار در تعقیب نماز عصر. شب‌ها نماز شب می‌خونید 70 مرتبه استغفار وارد است. رسول خدا(ص) صبح به صبح استغفار می‌کردند با این که معصوم بودند.

    منبع: درس اخلاق آیت الله مجتهدی

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-05-04] [ 06:09:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      كشف حجاب براى اهل ذكر   ...

      اگر ما به دستورات و توصيه هاى اهل بيت عليه السلام توجه کنیم ، راه هاى سعادت و نيك بختى را در آنها مى يابیم .اما افسوس كه دون هستى ما باعث شده كه توجهى به دستورالعمل ها و راه هاى خودسازى كه در سخنان ائمه عليه السلام و علماى ربانى آمده ، نداشته باشيم . اگر انسان به اين دستورات توجه كافى مبذول دارد بى ترديد به سرمنزل مقصود خواهد رسيد. چنان كه دوستان خدا و اهل ذكر اين راه را طى كردند و به مرحله اى از تعالى و كمال والاى انسانى رسيدند كه طبق فرمايش حضرت در اين خطبه ، خداوند در هر دورانى آنان را براى خود بر مى گزيند و چندان به آنان عنايت و توجه دارد كه با فكر و عقل آنها نجوا مى كند و راه هاى ناديده را به رويشان مى گشايد و چشم و گوششان را بينا و شنوا مى گرداند:
          فكشفوا غطاء ذلك لاهل الدنيا حتى كاءنهم يرون ما لايرى الناس و يسمعون ما لا يسمعون …؛ آن گاه كه آنان بر عالم غيب اطلاع يافتند و عالم برزخ و سرانجام برزخيان را به عيان مشاهده كردند و به حقانيت وعده هاى الهى پى بردند، پرده عالم ناديده و غيب را از برابر چشمان مردم نيز كنار مى زنند و چنان كه خود از وراى عالم خاكى اطلاع يافته اند، مردم را نيز به عالم غيب و برزخ آگاه مى سازند و فرجام كار را در برابرشان مجسم مى كنند. آنان به سخنان فصيح و دل نشين و اندرزهاى خود، حقايق عالم غيب و آنچه را براى دنياييان پنهان است به مردم مى نمايانند تا بيم و هراس ‍ از فرجام كردار زشت و ميل به عالم آخرت را در آنان برانگيزانند. آنان كه در اثر شدت يقين چشم و گوش دلشان باز شده ، چيزهايى را مى بينند كه مردم از ديدنش محرومند و صداهايى را مى شنوند كه مردم عادى نمى توانند آنها را بشنوند.
    اوج اين حالت همان مقامى است كه اميرمؤ منان عليه السلام از آن خبر داد و فرمود:

          لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا (بحارالانوار، ج 40، باب 93، روايت 54) اگر پرده هاى عالم غيب كنار روند بر يقين من افزوده نمى گردد.
          علت ناتوانى نفس انسان از درك احوال آخرت ، تعلق آن به بدن و اشتغال به تدبير بدن و پرداختن به نيازمندى هاى دنيوى است . اما اهل ذكر با تداوم و استمرار بخشيدن به ذكر خدا و رياضت و خودسازى ، دل هاى خويش را از كدورت و آلودگى هاى ناشى از تعلق به دنيا پيراسته ساخته اند، آن سان كه دل هاى آنان آيينه و تجلى گاه انوار الهى گشته و حقايق الهى در آنها نقش ‍ مى بندد. از اين رو آنان هر دو راه نجات و نگون بختى را به وضوح مشاهده مى كنند با بصيرت و يقين راه هدايت را بر مى گزينند و مى پويند و ساير مردم را نيز بدان هدايت و راهنمايى مى كنند. آنان هم چنان كه مردم مشاهدات حسى خود را بازگو مى كنند، آنچه را از حقايق كه به چشم بصيرت خويش ديده و با گوش عقل خود شنيده اند به آنها خبر مى دهند.
          بسيارى از ما معمولا از ياد آخرت و عالم برزخ غافليم و تنها وقتى به زيارت مردگان مى رويم به ياد آخرت مى افتيم و احيانا كارى براى آن انجام مى دهيم . بر عكس ما، اولياى خدا به مرحله اى از آگاهى و هشيارى و شهود باطنى رسيده اند كه توجهشان بيشتر معطوف به عالم آخرت است و ضمنا نيم نگاهى هم به دنيا دارند. بى شك وجود آنها نعمت و حجت بر ديگران است . آنان حقانيت راه خدا و پيامبران را آشكار مى سازند. نمونه اين افراد را در هر زمانى كم و بيش مى توان پيدا كرد. ما در يزيد عالمى داشتيم به نام حاج شيخ غلام رضا رحمة الله كه زندگى و رفتارش نشان مى داد كه عالم آخرت را مى بيند و تنها به آن توجه دارد. آن مرحوم حتى در مسير منزل تا مسجد كه بر الاغ سوار مى شد، به خواندن نافله و قرآن مشغول بود و قرآن را از حفظ مى خواند و كمتر كسى متوجه حالات او مى شد. چنان به اطراف خود بى توجه بود كه گاهى اگر به او سلام مى كردند، متوجه نمى شد.
         هنگامى كه وارد مسجد مى شد و مى ديد مردم و صفوف نماز به جاى اشتغال به نافله و دعا و ذكر، سرگرم حرف زدن هستند راحت مى شد. مى گفت : پدر آمرزيده ها! چرا قبل از نماز بى كار نشسته اند، مى ترسيد شما را به بهشت ببرند؟ بلند شويد نافله بخوانيدما حتى در جايى كه امر به معروف واجب است كوتاهى مى كنيم و به بهانه عدم دخالت در كار ديگران ، امر به معروف نمى كنيم . اما مرحوم حاج شيخ غلام رضا از اين كه مردم مستحبات را انجام نمى دادند ناراحت مى شد و طاقت از دست مى داد و با عصبانيت به آنها تذكر مى داد كه نافله بخوانند. دليل ناراحتى و عصبانيت او اين كه حقيقت را مى ديد و درك مى كرد كه مردم چه سرمايه هنگفت و عظيمى را به آسانى از دست مى دهند. در نظر او مردمى كه به نافله و ذكر نمى پرداختند، چون گرسنه اى بودند كه از گرسنگى به تنگ آمده و نيازمند لقمه نانى است ، اما توجه ندارد و غافل است كه ظرفى پر از غذاى لذيذ در برابرش نهاده اند! او مى ديد كه مردم تا چه حد به اين نافله ها احتياج دارند و چه تاءثيرى براى دنيا و آخرتشان دارد، و در عين حال غافلند. بنابراين جا داشت كه به جهت دل سوزى و مصلحت انديشى براى مردم ، روحش آزرده گردد و عصبانى و ناراحت شود.
          هم چنين مرحوم علامه طباطبايى رحمة الله نمونه بارز و برجسته كسانى بود كه اهل ذكر و خلوت با خدا بودند و لحظه اى توجهشان از خداوند قطع نمى شد. حالات و رفتار ايشان نشان مى داد كه توجهشان به جاى ديگر است و چندان مايل نبود با كسى سخن بگويد و گفتگو كند، چون از توجه ايشان به خدا كاسته مى شد. در جلسه درست ، معمولا به شاگردان نگاه نمى كرد و بيشتر نگاهش را به سقف مى دوخت ، و اگر كسى رو در رو با آن بزرگوار گفتگو مى كرد مرحوم علامه به چشمانش نگاه نمى كرد. اين رفتارها براى اين بود كه توجهش به خداوند باقى بماند. حتى گاهى به ايشان سلام مى كردند، اما ايشان در عالم خود بودند و متوجه نمى شدند.
    ايشان خيلى كم و مختصر حرف مى زدند و همواره در حال ذكر و توجه بودند.

    منبع:ياد او/ آيت الله محمد تقى مصباح يزدى

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [شنبه 1394-05-03] [ 06:00:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      کلید دار شهر آینه ها   ...

    تقدیم به آستان مقدس حضرت بقیه الله الاعظم(روحی فداه): 

    http://bahar22.com/ftp/zibasazi/09/image/38.gif

    صبح بی تو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد

    بی تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد

    بی تو می­گویند تعطیل است کار عشق بازی

    عشق، اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد

    خواستم از رنجش دوری بگویم، یادم آمد

    عشق با آزار، خویشاوندی دیرینه دارد

    روی آنم نیست تا در آرزو، دستی برآرم

    ای خوش آن دستی که رنگ آبرو از پینه دارد

    جغد بر ویرانه می­خواند به انکار تو اما

    خاک این ویرانه ها بویی از آن ویرانه دارد

    در هوای عشق تو پر می­زند با بی قراری

    آن کبوتر چاهی زخمی که او در سینه دارد

    ناگهان قفل بزرگ تیرگی را می گشاید

    آن که در دستش کلید شهر پر آیینه دارد

                                                  قیصرامین پور

                                http://bahar22.com/ftp/zibasazi/09/image/38.gif

     

    امام قائم (عج الله تعالی فرجه)امید انسانها


         هدایت ورهبری مردم از راههای گمراهی به راه سعادت ،همیشه در تاریخ انسانها بوده،وبا به وجود آمدن انسانها،خداوند پیامبرانی رابرای هدایت آنها گسیل داشت،تا حدی که در این راه 124000 پیامبر آمدند که اولین آنها حضرت آدم (علیه السلام)و آخرین آنها پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) بود.

         اینها تمام توان وتلاش وکوشش خود را برای هدایت و رهبری مردم صرف کردند ،ولی هیچیک در زمان حیات خود به نتیجه نهایی و مطلوب وحکومت دلخواه نرسیدند،و نوعا قلمرو  ورهبری آنها در نقطه حدودی بود وموفق به تشکیل حکومت جهانی نشدند(با توجه به اینکه اصلاح کامل در سایه حکومت مصلح جهانی صورت خواهد گرفت)،امید همه این بود ،این راه ادامه یابد،ودر همه مردم و همه جهان زمینه به وجود آید وحکومت جهانی قائم (عج) برقرار گردد،تا همه پیامبران ومستضعفان به آرزو وامید خود که یک حکومت درخشان پر از صفا وصمیمیّت است،نایل گردند.

        واین امید همچنان ادامه دارد،وپیامبر اسلام وائمه اطهار(علیهم السلام )هیچ یک با آن همه تلاش به حکومت دلخواه اسلامی نرسیدند،وهمواره مکرر فرمودند:

         “اگر در دنیا یک روز هم بماند خداونو آن روز را طولانی می کند تا حکومت قائم (عج)بر قرار شود.”

         وآن مهدی موعود (عج)است که به این امر مهم جامه عمل می پوشاندوبه تعبیر رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی (قدس سره) :

         “من نمی توانم اسم رهبر روی ایشان (قائم «عج»)بگذارم ،بزرگتر از این است ،نمی توانم بگویم که اول شخص است ،برای اینکه دومی در کار نیست ،ایشان را ما با هیچ تعبیری نمی توانیم تعبیر کنیم الّا همین که” مهدی موعود” است،آن کسی که خدا او را ذخیره کرده است برای بشر.”

         جمله «بقیةالله» که از القاب معروف آن حضرت است حاکی از این است که خداوند او را ذخیره کرده ،تا همه مظلومان وپیامبران وطرفداران توحید وحق را در کل جهان به امید وآرزویشان برساند.(به امید آن روز)

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [جمعه 1394-05-02] [ 05:54:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مراتب شناخت خدا   ...

    مراتب شناخت خدا، مانند مراتب شناخت آتش است.
    پایین ترین مرتبه علم درباره آتش این است که کسی بشنود که در دنیا چیزی هست که با هر شیئی ملاقات کند آن را از بین می برد و بر اشیاء اطرافش اثر می گذارد و هر چه از آن گرفته شود کم نمی گردد و این چیز نامش آتش است.
    نظیر این مرتبه در معرفت خدا، شناخت کسانی است که دین را با تقلید و بدون دلیل و برهان پذیرفته و قبول کرده اند.

    دومین مرتبه شناخت آتش این است که دود آتش به آن شخص برسد و بفهمد که باید چیزی باشد که دود از آن برخاسته است.
    مانند این مرتبه در معرفت خدا شناخت اهل نظر و استدلال است که با دلایل و براهین قاطع به وجود صانع متعال حکم کرده اند.

    سومین مرتبه این است که نزدیک آتش باشد و حرارت و گرمی آن را لمس کند و با نور آن اشیاء را ببیند و از آن بهره ببرد.
    نظیر این مرتبه در معرفت خدا، معرفت مومنان خالص است که قلوب آنها به خدا اطمینان پیدا کرده است و یقین دارند که خدا نور آسمان ها و زمین است.۴

    آخرین مرتبه این است که شخص با آتش بسوزد و خاکستر شود
    نظیر این مرتبه در اهل شهود و فناء فی الله است و آن درجه علیا و مرتبه قصو است که خدا رسیدن به آن را روزی ما گرداند.

     

     

    منبع: علامه_حسن_زاده رساله لقاءالله . ص ۲۶ به نقل از خواجه نصیرالدین طوسی رحمت الله علیه

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-05-01] [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.