حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
شهریور 1396
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 679
  • دیروز: 231
  • 7 روز قبل: 9060
  • 1 ماه قبل: 13753
  • کل بازدیدها: 2397243





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • avije danesh
  • سمیه صالحی


  •   شادابی مؤمن   ...

     

     

    شادابی مؤمن

    چهرة درهم و گرفته و همراه با اخم، زیبندة انسان مؤمن نیست. اگر هم ناراحتی دارد، باید حزن و اندوه خود

    را در دل پنهان دارد. و هیچ ظهور و بروزي در چهرة او نداشته باشد.

    چنانکه حضرت امیرالمؤمنین(ع) در شمار اوصاف اهل ایمان، یکی را هم گشاده رویی بر شمرده اند.

    المُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ؛ مؤمن بشر و شادابیاش در چهرهاش هویدا و حزن و اندوهش در دل

    پنهان است.

    اگر مشکل و گرفتاري دارید، یا پیشامد ناگواري براي شما رخ داده است، باید در دل نگه دارید و در چهره، شادابی،

    نشاط و تبسم به مردم ارائه دهید.

    وقتی چهرة شما درهم است و غم و غصه در چهرتان موج میزند، دشمنانتان شاد و خوشحال میشوند و

    دوستانتان ناراحت.

    بنابراین، هر چه میتوانید ناراحتی و اندوه خود را از دوستان و خانواده و همسر و پدر و مادر و نزدیکانتان پنهان

    دارید.

    هرچه ظرف وجودي انسان بزرگتر و سینه اش فراختر و شرح صدرش بیشتر باشد، بهتر میتواند اندوه خود را

    در سینه و دل نگه دارد.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



    [جمعه 1396-06-10] [ 10:58:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      گشاده رویی   ...

     

     

    گشاده رویی

    امیرالمؤمنین(ع) در مناقب و فضائل پیامبر گرامی اسلام چنین میفرمایند:

    کانَ اَحْسَنَهُمْ بِشْراً وَ اَطْلَقَهُمْ وَجْهاً؛ پیامبر شادابترین و گشادهروترین مردم بود.

    و نیز در وصف آن گرامی پیامبر آمده است:

    کانَ اَکْثَرَ النّاسِ تَبَسُّماً؛ خنده روترین مردم بود.

    در ملاقاتها و معاشرتها متبسم بودند و همیشه با چهرهاي گشاده و شاداب با افراد برخورد مینمودند. البته

    در مواردي هم محزون میشدند و گاهی هم گریه میکردند که موارد آن محدود است. مثلاً هنگام تولد امام

    حسین(ع) که جبرئیل خبر شهادت آن حضرت را به پیامبر عرض کرد، پیامبر بسیار محزون شدند و گریستند.

    گاهی هم که آیات عذاب و جهنم و اوصاف آن نازل میشد، محزون میشدند. در غیر این موارد همواره گشاده رو

    و شاداب بودند. در تبسم و گشادهرویی کسی به پاي پیامبر نمیرسید.

    ائمه: هم در اوصاف و اخلاق و گشادهرویی همانند پیامبر خدا بودند و همدیگران را به این خصلتهاي پسندیده

    توصیه میفرمودند.

    امام باقر(ع) به شخصی که از آن حضرت درخواست توصیه کرده بود، در ضمن وصایاي خود فرمودند:

    اَلْقِ اَخاكَ بِوَجْهٍ مُنْبَسِطٍ؛ با برادران ایمانی خود با رویی گشاده روبهرو شو.

     

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:58:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      عزّت نفس ( توصیه امام صادق (علیه السلام) در مورد سختی های زندگی)   ...


    مفضّل با فشار سخت زندگی روبرو شده بود ،فقر وتنگ دستی ، داشتن قرض و مخارج سنگین زندگی اورا آزار می داد،درمحضر امام صادق (ع)لب به شکایت گشود وبیچارگی های خود را موبه موتشریح کرد “فلان مبلغ قرض دارم،فلان مشکل دارم ،متحیّرم چه کنم و…."خلاصه در آخر کلامش از امام صادق(ع) در خواست دعا کرد . امام (ع)به کنیزش دستور دادند یک کیسه اشرافی که منصور برای وی فرستاده بود بیاورند ،بعد این کیسه را در اختیارمفضّل قرار می دهد،مفضّل رو به امام(ع) خطاب کرده می گوید: “آقا مقصودم آنچه در حضور شما گفتم دعا بود.”
    حضرت می فرمایند :"بسیار خوب دعا هم می کنم ،امّا این را بدان؛ هرگز سختی های خود را برای مردم تشریح نکن اولین اثرش این است که وانمود می شود تو در میدان زندگی زمین خورده ای واز روزگار شکست یافته ای،در نظر ها کوچک می شوی وشخصیّت واحترامت از میان می رود.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:57:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      چه نیازی به دعای ما دارد امام عصر(عج)؟؟   ...

     

    ***. دعا نشان‏گر علاقه و محبت مسلمانان به ايشان است.

    .
    ***. دعا اظهار تجديد عهد و پيمان با آن حضرت است و محتواى ‏پيمان با آن حضرت را دين دارى، شريعت محورى‏و تصميم قلبى ‏بر اطاعت امر امام‏ عليه ‏السلام و يارى‏رساندن او با نثار جان و مال تشكيل مى ‏دهد.
    ***. دعا سبب زنده نگه داشتن ياد امام غايب در دل منتظران مى ‏گردد.

    ***. كسى‏ كه سلامتى‏ امام زمانش برايش مهم است، مسلما آزردن آن حضرت برايش سخت است؛ در نتيجه دعا براى‏سلامتى ‏آن حضرت، انسان را به انجام كارهايى‏ وامى ‏دارد كه موجب خشنودى ‏آن حضرت و در نتيجه سبب رسيدن به مقام رضوان الهى‏ مى ‏گردد.

    ***. دعا بسيار مؤثر است و موجب فرج آن حضرت و نيز فرج و گشايش در زندگى ‏مؤمنان مى ‏شود.

    ***. دعا موجب قرب الهى ‏است. امام مهدى(عج) در خصوص زيارت آل يس مى ‏فرمايند: «هرگاه خواستيد به وسيله ما به خداوند و به ما توجه كنيد، اين زيارت را كه از جانب خداوند انشا شده است، بخوانيد».

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:12:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شاگردان مدرسه ی حضرت امام(ع)   ...

     

    شاگردان مدرسه ی حضرت امام(ع)
    مدرسه ای که حضرت امام صادق (ع) در مدینه قلب کشورهای اسلامی به وجود آورد دانشگاه بزرگی بود که طبق احصاء و شمارش حافظ ابو العباس بن عقده در کتاب مستقلی تعداد راویان و رجال فقه بود و حدیث آن به چهار هزار تن می رسید و در میان آنان نوابغ و متخصصین و دانشمندان نام آوری وجود داشتند که اسامی برخی از آنها هم اکنون در کتابهای علمی اروپا نیز زبانزد می باشد. شیخ مفید نیز ارشاد تعداد آنان را چهار هزار تن می نگارد. سید علی نیلی در کتاب الانوار همانند شیخ مفید اظهار نظر می کند شیخ طبرسی در اعلام الوری تعداد آنان را چهار هزار تن می دادند همچنان که شهید اول در کتاب اول فقهی “ذکری” چهار هزار تن از مردم عراق، شام، حجاز می داند… .
    این همه شاگرد و فارغ التحصیل و این همه دانش اندوز با وجود آن همه فشار سیاسی و اختناق اجتماعی می تواند یکی از معجزات تاریخ بشمار آید در صورتی که اگر امام(ع) آزادی عمل کامل و فراغت مناسب می داشت می توانست استعدادهای بزرگی را بپروراند و جهان اسلام را بیش از پیش شکوفا سازد. اکنون با توجه به وسعت و بینش فقهی و عمق و ژرفای دید مکتبی فقه صادق(ع) توجه خاص و نگرش عجیبی در محافل قانونگذاری و مجالس علمی و فقهی به این فقه آموزنده و ارزنده معطوف شده است که تا دیروز هرگز چنین توجهی و نگرشی وجود نداشته است و اگر حرکت سریع و توجه عمیق شاگردان این فقه به جنبه های جهانی و گسترش ابعاد سیاسی و اجتماعی آن بیشتر مبذول گردد ثمرات و آثار بیشتر و بهتری در برخواهد داشت.


    تربیت یافتگان مکتب تربیتی امام(ع)
    شاگردان حضرت امام صادق(ع) خیلی زیاد می باشند ولی ما در اینجا به شرح کوتاهی در مورد چند تا از آنها و اسامی تعداد دیگری اکتفا می کنیم.
    1- محمد بن مسلم یکی از شخصیتهای بزرگ شیعه از راویان بلند پایه و عالیقدر اسلامی است که در علم و فضیلت و زهد و تقوی و عظمت و کمال، سر آمد محدثان و راویان حدیث می باشد و در میان شاگردان امام صادق(ع) کمتر کسی به پایه ی فضیلت و عظمت او می رسد. پیشوای ششم در مورد او می فرماید: مکتب ما را احادیث پدرم را 4 نفر زنده کردند این چهار نفر عبارتند از: زراره، ابوبصیر، محمد بن مسلم و برید بن معاویه عجلی، اگر اینها نبودند کسی از تعالیم دین و مکتب پیامبر(ص) بهره ی کافی نمی یافت. این چهره های نورانی حافظان دین و مورد اعتماد پدرم در بیان حلال و حرام احکام دین بودند که با مکتب ما آشنا شدند و در روز رستاخیز نیز پیش از دیگران به ما خواهند پیوست.
    “محمد مسلم” که از سرزمین کوفه بود طی چهار سال اقامت در شهر مدینه، پیوسته به پیشگاه صادقین(امام باقر و امام صادق(ع)) شرفیاب شد. و از محضر آن دو پیشوای بزرگ، بهره ها می اندوخت، در مکتب علمی به درجه ای از علم و فضیلت نائل مثل گردید که می گفتند: در میان شیعیان در فقه و حدیث هیچکس از محمد بن مسلم داناتر نیست وی می گوید هر موضوعی که به نظرم می رسید می پرسیدم بطوری که سی هزار حدیث از امام پنجم و شانزده هزار حدیث از امام صادق(ع) فرا گرفتم.
    2- زراره بن آعین: زراره یکی از اعیان و بزرگان شیعه است که در علم فقه، حدیث کلام، بصیرت و آگاهی کامل دارد. امام بوجود چنین شاگردی افتخار کرده است و او را مرجع مراجعات و فتوای مردم قرار داده است در یکی از سخنان خود به فیض پسر مختار می فرماید: اگر حدیثی خواستی از این مرد نشسته مسئلت نما و با دست خودش به زراره اشاره فرمود و باز در حدیث دیگری فرموده اند اگر زراره و امثال او نبودند آثار پدرم از میان می رفت.
    زراره یکی از یاران خاص امام(ع) و از شیعیان بسیار با فضیلت و عالیقدر است. بطوری که بزرگی و عظمت و شخصیت و ویژگی های علمی و معنوی او مورد اتفاق دانشمندان شیعه قرار گرفته است.
    “ابن شهر آشوب” می نویسد: دانشمندان اسلامی در این مطلب اتفاق نطر دارند که در میان شاگردان صادقین(ع) شش نفر از همه داناتر و واردتر بودند که عبارتند از زراره، معروف مکّی، ابو بصیر اسدی، فضیل ابن یسار، محمد بن مسلم طائفی و برید بن معاویه عجلی.(مناقب ابن شهر آشوب ، ج4، ص211)
    زراره مردی سخنور، خوش بیان و بحاّثه بود. و در مباحثه استعداد فوق العاده ای داشت بعدی که کمتر کسی می توانست او را محکوم سازد. او در علم کلام و مسائل اعتقادی و استدلالی بقدری ماهر و ورزیده بود که متکلمان شیعه شاگردان مکتب او محسوب می شدند.(قاموس الرجال، ج4، ص173)
    زراره علاوه بر آنکه یک محدث بزرگ، متکلم عالیقدر، فقیه برجسته بود، شاعر و ادیب با ذوقی نیز به شمار می رفت و کتابی درباره علم و جبر و اختیار تألیف نموده بود.
    3- ابان ابن تغلب: ابان فرزند تغلب از اصحاب امامان، سجاد و باقر و صادق(ع) شمرده می شود او مرد با فضیلت و جلیل القدر بود که در مسجد مدینه می نشست و درس و حدیث القاء می نمود امام صادق(ع) درباره ی او فرمود: «در مسجد مدینه بنشین و به مردم فتوی بده من دوست دارم در میان شیعیان امثال تو فراوان باشد».
    او فرد عالم و با هوش سرشار از عقل وافر بود به علوم قرآن علاقه داشت و نخستین شخصی است که در این زمینه تألیف مستقلی دارد. ابان مدت طولانی در محضر پیشوایان معصوم نامبرده اعتکاف نموده است و احادیث و علوم آنان را دریافته است و بیش از 30000 حدیث از امام صادق(ع) حفظ نموده است.
    از دیگر شاگردان امام می توان به این افراد اشاره نمود: جابر بن یزید جعفی، حمران بن شیبانی، مفضّل بن عمر جعفی، آبان پسر عثمان، برید العجلی، جمیل بن دراج، جمیل بن صالح، حماد بن عثمان، حبیب بن ثلابت کاملی و…. .

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:12:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قصه 4   ...

    نجات هود عليه‏السلام و مؤمنان‏

    چنان كه در قرآن، آيه 58 سوره هود آمده، خداوند مى‏فرمايد: و هنگامى كه فرمان عذاب ما فرا رسيد، هود و كسانى را كه به او ايمان آورده بودند، به رحمت خود نجات داديم، و آن‏ها را از عذاب شديد رهايى بخشيديم.

    مطابق پاره‏اى از روايات، هود و اطرافيانش، بعد از هلاكت قوم، به سرزمين حضرموت كوچ نموده، و تا آخر در آن جا زيستند.

    مولانا در كتاب مثنوى، ماجراى نجات هود و ايمان آورندگان را در اشعار خود ترسيم نموده كه خلاصه شرح آن چنين است:

    هنگامى كه طوفان شديد و تندباد سركش (هفت شب و هفت روز) بر قوم عاد فرود آمد، به هر كس كه مى‏رسيد، او را مى‏كوبيد و به هلاكت مى‏رسانيد، حضرت هود عليه‏السلام در همان روز اول عذاب، به دور خود و افرادى كه به او ايمان آورده بودند، خط دايره‏اى كشيد و به آن‏ها فرمود:

    هشت روز در ميان اين دايره بمانيد، و اعضاى متلاشى شده تبهكاران را در بيرون از دايره تماشا كنيد.

    طوفان سركش به آنان كه در داخل دايره بودند، كوچكترين آسيبى نرساند، بلكه همان طوفان نسيم روح افزايى براى آن‏ها بود، ولى جسدهاى كافران در هوا، گاهى با سنگ برخورد مى‏كرد، و گاهى طوفان آن چنان بدن آنها را به يكديگر مى‏زد كه استخوانهايشان مانند دانه‏هاى خشخاش ريز ريز، بر زمين مى‏ريخت:

    بر هوا بردى فكندى بر حجر تا دريدى لحم و عظم از هم دگر
    يك گره را بر هوا درهم زدى تا چو خشخاش استخوان ريزان شدي
    هود گرد مؤمنان خط مى‏كشيد نرم مى‏شد باد كآنجا مى‏رسيد
    هر كه بيرون بود از آن خط جمله را پاره پاره مى‏شكست اندر هوا
    همچنين باد آجل با عارفان نرم و خوش همچون نسيم بوستان‏(137)

    قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:12:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قصه 4   ...

    نجات هود عليه‏السلام و مؤمنان‏

    چنان كه در قرآن، آيه 58 سوره هود آمده، خداوند مى‏فرمايد: و هنگامى كه فرمان عذاب ما فرا رسيد، هود و كسانى را كه به او ايمان آورده بودند، به رحمت خود نجات داديم، و آن‏ها را از عذاب شديد رهايى بخشيديم.

    مطابق پاره‏اى از روايات، هود و اطرافيانش، بعد از هلاكت قوم، به سرزمين حضرموت كوچ نموده، و تا آخر در آن جا زيستند.

    مولانا در كتاب مثنوى، ماجراى نجات هود و ايمان آورندگان را در اشعار خود ترسيم نموده كه خلاصه شرح آن چنين است:

    هنگامى كه طوفان شديد و تندباد سركش (هفت شب و هفت روز) بر قوم عاد فرود آمد، به هر كس كه مى‏رسيد، او را مى‏كوبيد و به هلاكت مى‏رسانيد، حضرت هود عليه‏السلام در همان روز اول عذاب، به دور خود و افرادى كه به او ايمان آورده بودند، خط دايره‏اى كشيد و به آن‏ها فرمود:

    هشت روز در ميان اين دايره بمانيد، و اعضاى متلاشى شده تبهكاران را در بيرون از دايره تماشا كنيد.

    طوفان سركش به آنان كه در داخل دايره بودند، كوچكترين آسيبى نرساند، بلكه همان طوفان نسيم روح افزايى براى آن‏ها بود، ولى جسدهاى كافران در هوا، گاهى با سنگ برخورد مى‏كرد، و گاهى طوفان آن چنان بدن آنها را به يكديگر مى‏زد كه استخوانهايشان مانند دانه‏هاى خشخاش ريز ريز، بر زمين مى‏ريخت:

    بر هوا بردى فكندى بر حجر تا دريدى لحم و عظم از هم دگر
    يك گره را بر هوا درهم زدى تا چو خشخاش استخوان ريزان شدي
    هود گرد مؤمنان خط مى‏كشيد نرم مى‏شد باد كآنجا مى‏رسيد
    هر كه بيرون بود از آن خط جمله را پاره پاره مى‏شكست اندر هوا
    همچنين باد آجل با عارفان نرم و خوش همچون نسيم بوستان‏(137)

    قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:12:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قصه 3   ...

    عذاب شديد و هلاكت سخت قوم عاد

    به عذاب سختى كه خداوند بر قوم عاد فرستاد و آن‏ها را به هلاكت رسانيد، در آيات متعدد قرآن اشاره شده است‏(133) كه از همه آن‏ها چنين مى‏آيد كه عذاب آنها بسيار سخت و وحشتناك بوده است.

    در سوره حاقه آيه 6 به بعد چنين آمده است:

    خداوند تندبادى طغيانگر و سرد و پرصدا را هفت شب و هشت روز پى در پى و بنيانكن بر قوم عاد مسلّط كرد، آن قوم ياغى همچون تنه‏هاى پوسيده و نخل‏هاى تو خالى در ميان آن تندباد كوبنده بر زمين افتادند و به هلاك رسيدند، و همه آن‏ها نابود شدند.

    سرزمين قوم عاد، بسيار پردرخت و خرم و حاصلخيز بود، وقتى كه از دعوت حضرت هود عليه‏السلام سرپيچى كردند، خداوند باران رحمتش را به مدت هفت سال از آن‏ها بازداشت. خشكسالى و قحطى، همه جا را فرا گرفت. هوا خشك و گرم و خفه كننده شده بود.

    حضرت هود عليه‏السلام به آن‏ها فرمود: توبه و استغفار كنيد، تا خداوند باران رحمتش را به سوى شما بفرستد. ولى آن‏ها بر عناد و سركشى خود افزودند و دعوت آن حضرت را به مسخره گرفتند. خداوند به هود عليه‏السلام وحى كرد كه فلان وقت عذاب دردناكى به صورت باد تند و كوبنده بر آنها مى‏فرستم.

    آن وقت فرا رسيد، وقتى ملت گنهكار عاد به آسمان نگريستند ابرى را ديدند كه به سوى سرزمين آن‏ها حركت مى‏كند، تصور كردند كه ابر نشانه باران است، از اين رو شادمان شدند، و گفتند: اين ابرى است بارانزا كه به سوى دره‏ها و آبگيرهايمان رو مى‏آورد. به استقبال آن شتافتند، و در كنار دره‏ها و سيل گيرها آمدند تا منظره نزول باران پربركت را بنگرند و روحى تازه كنند.

    ولى به زودى به آن‏ها گفته شد: اين ابر باران‏زا نيست، اين همان عذاب وحشتناكى است كه براى آمدنش شتاب مى‏كرديد، اين تندباد شديدى است كه حامل عذاب دردناكى خواهد بود.

    طولى نكشيد كه آن باد تند و ويرانگر فرا رسيد، و اموال و چهارپايان و خود آن‏ها را نابود كرد.(134)

    نخستين بار كه متوجه ابر سياه پر گرد و غبار شدند، وقتى بود كه آن باد به سرزمين آن‏ها رسيد و چهارپايان و چوپانان آن‏ها را كه در اطراف بودند، از زمين برداشت و به هوا برد، خيمه‏ها را از جا مى‏كند و چنان بالا مى‏برد كه آن‏ها به صورت ملخى ديده مى‏شدند، هنگامى كه آن صحنه وحشتبار را ديدند، فرار كردند و به خانه‏هاى خود پناه بردند و درها را به روى خود بستند، ولى باد آن چنان تند بود كه درها را از جا مى‏كند، و آن‏ها را بر زمين مى‏كوبيد و با خود مى‏برد و پيكرهاى بى جان آن‏ها را زير خروارها شن، پنهان مى‏ساخت.(135)

    آرى آن‏ها آن چنان در چنبره عذاب الهى قرار گرفتند كه به فرموده قرآن‏

    ما تَذَرُ مِن شى‏ء َاتَت عَلَيهِ الّا جَعَلتهُ كالرّميمِ؛

    آن تندباد از هر چيز كه مى‏گذشت، آن را رها نمى‏كرد، تا اين كه آن را همچون استخوان‏هاى پوسيده مى‏نمود.(136)

    قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:12:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قصه 2   ...

    عكس العمل لجوجانه قوم عاد در برابر هود عليه‏السلام‏

    قوم هود عليه‏السلام در برابر اندرزهاى پر مهر حضرت هود عليه‏السلام به جاى اين كه پاسخ مثبت بدهند، به لجاجت و سركشى پرداختند، با صراحت او را تكذيب كردند، و گفتند:

    براى ما تفاوت نمى‏كند، چه ما را اندرز بدهى يا ندهى. خود را بيهوده خسته نكن، روش ما همان روش پيشينيان است و از آن دست نمى‏كشيم، و اين تهديدهاى تو، دروغ است و ما هرگز مجازات نمى‏شويم.(129)

    نيز به يهود گفتند: آيا آمده‏اى كه ما را (با دروغ‏هايت) از معبودهايمان باز گردانى؟ اگر راست مى‏گويى عذابى را كه به ما وعده داده‏اى بياور.(130)

    حضرت هود عليه‏السلام آن چه توانست قوم خود را پند و اندرز داد، و شب و روز به دعوت آن‏ها به سوى حق پرداخت، و راه روشن نجات را به آن‏ها نشان داد، و با اصرار و تكرار، آن‏ها را از انحراف و گمراهى برحذر مى‏داشت، ولى تنها اندكى از آن قوم، به هود عليه‏السلام ايمان آوردند، و اكثريت قاطع مردم، رو در روى هود عليه‏السلام قرار گرفتند و نسبت دروغگويى، جنون و ابلهى به هود عليه‏السلام دادند و بر كفر و عناد خود افزودند.(131)

    قرآن گوشه‏اى از داستان گفتگوى هود عليه‏السلام با قومش را چنين بيان مى‏كند:

    هود: اى قوم من! تنها خدا را بپرستيد، جز او معبودى براى شما نيست، آيا پرهيزگارى پيشه نمى‏كنيد؟

    بزرگان قوم: ما تو را در مقام نادانى و سبك مغزى مى‏نگريم، ما به طور قطع تو را دروغگو مى‏دانيم.

    هود: اى قوم من! هيچ گونه ابلهى و سفاهت در من نيست، بلكه من فرستاده‏اى از سوى خدا به سوى شما هستم، پيامهاى خدا را به گوش شما مى‏رسانم و خيرخواه امين براى شما هستم.

    آيا تعجّب نمى‏كنيد كه دستور آگاهى‏بخش خداوند توسط مردى از ميان شما به شما برسد، و او شما را از مجازات الهى بترساند؟

    بزرگان قوم: آيا به سراغ ما آمده‏اى كه تنها خداى يگانه را بپرستيم، ولى آنچه را كه پدرانمان مى‏پرستند، رها سازيم، اگر راست مى‏گوئى آنچه را كه از عذاب به ما وعده مى‏دهى، بياور.

    هود: پليدى و غضب پروردگارتان، شما را فرا گرفته است، آيا با من در مورد نامهايى كه شما و پدرانتان بر بتها نهاده‏ايد، ستيز مى‏كنيد؟ در حالى كه خداوند هيچ دليلى درباره آن نازل نكرده است؟ پس شما منتظر (شكست من) باشيد، و من نيز در انتظار عذاب شما خواهم بود.(132)

    قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:11:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      چرا حجاب؟   ...

    وقتی از سیروس پرسیدم که چراهمسر بهترین دوستت شاهرخ را کشتی؟گفت:چند شب قبل از این حادثه بیتا همسر شاهرخ را در یک مجلس عروسی دیدم،آنقدر زیبا و قشنگ بود که دل از هر جوانی می برد،هر چه خواستم با اوارتباط بر قرار کنم ممکن نشد،سر انجام تصمیم گرفتم به خانه ی آنها بروم .آن روز ناهار مهمان آنها بودم،ناهار را که خوردیم و شاهرخ برای کاری بیرون رفت.منم در این فرصت دگر نتوانستم خودم را کنترل کنم دیوانه بار به سوی بیتا رفتم،بعد از ساعتی که به خودم آمدم دیدم دامن او را لکه دار کرده ام و بعد از آن به خاطراینکه آبرویم نرود اورا کشتم

    در حالی که دستانش می لرزید می گفت:به خدا اگر در آن شب عروسی بیتا را ندیده بودم،هرگز چنین اتفاقی نمی افتاد.

     

    برگرفته از کتاب هجوم خاموش

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:11:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قصه 1   ...

    جوهره دعوت هود عليه‏السلام‏

    خداوند در آيه 123 و 124 سوره هود مى‏فرمايد: قوم عاد، رسولان خدا را تكذيب كردند، هنگامى كه برادرشان هود عليه‏السلام آن‏ها را به تقوى و دورى از گناه فرا خواند. آن گاه شيوه دعوت هود عليه‏السلام را چنين بيان مى‏كند:

    آيا تقوا را پيشه خود نمى‏كنيد؟ به سوى خدا بياييد، من براى شما فرستاده امينى هستم، از نافرمانى خدا بپرهيزيد و از من اطاعت كنيد، من هيچ اجر و پاداشى در برابر اين دعوت از شما نمى‏طلبم، اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالميان است.

    آيا شما بر هر مكان بلندى، نشانه‏اى از روى هوى و هوس مى‏سازيد؟ تا خودنمايى و تفاخر كنيد، شما قصرها و قلعه‏هاى زيبا بنابراين مى‏كنيد، و آن چنان به اين بناها دل بسته‏ايد كه گويى جاودانه در دنيا خواهيد ماند، هنگامى كه كسى را مجازات مى‏كنيد، همچون جباران كيفر مى‏دهيد. پرهيزكار شويد، از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد، خداوندى كه با نعمت هايش شما را يارى نموده ذو شما را به چهارپايان و نيز پسران نيرومند امداد فرموده، و باغ‏ها و چشمه‏ها را در اختيار شما نهاده است، اگر كفران نعمت كنيد، من بر شما از عذاب روز بزرگ نگرانم كه شما را فرا گيرد.(128)

    قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:11:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قوانینی برای خوشبختی   ...

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:11:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      زندگی آینده..   ...

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:11:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      رازهای ماورا   ...

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:11:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قوی بودن...   ...

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:10:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      داستانك42   ...

     

    كمك دهنده هاى نورانى
    آخرين سفير و رسول الهى ، حضرت محمّد بن عبداللّه صلّى اللّه عليه و آله ، در آخرين روزهاى عمر پر بركت خود، خليفه اش اميرالمؤ منين علىّ بن ابى طالب عليه السلام را كنار بستر خويش خواند و پس از توصيه هائى پيرامون مسائل مهمّ در امور مختلف ، فرمود: يا علىّ! تنها كسى كه مرا غسل مى دهد تو هستى .

    حضرت علىّ بن ابى طالب عليه السلام اظهار داشت : فدايت گردم ! آيا من به تنهائى توان غسل دادن جسد مطهّر شما را دارم ؟

    رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: جبرئيل عليه السلام مرا به اين موضوع دستور داد و او هم از خداوند متعال چنين دستورى را گرفته بود.

    حضرت علىّ عليه السلام اظهار داشت : يا رسول اللّه ! چنانچه به تنهائى توان غسل شما را نداشتم ، آيا مجاز هستم كه از شخص ديگرى كمك بگيرم ؟

    در اين موقع جبرئيل عليه السلام به پيامبر خاتم خطاب كرد: اى محمّد! به علىّ بفرما: كه خدايت تو را سلام مى رساند و دستور مى دهد: خودت بايد پسر عمويت رسول خدا را غسل دهى .

    و اين سنّت الهى است كه پيغمبر را فقط خليفه او غسل مى دهد.

    پس از آن پيغمبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اى علىّ! توجّه داشته باش كه تو تنها نخواهى بود؛ زيرا كمك دهندگانى از طرف خداوند رحمان خواهند آمد تا تو را در غسل من يارى نمايند و آن ها بهترين يار و ياور مى باشند.

    حضرت علىّ عليه السلام سؤ ال نمود: يا رسول اللّه ! فدايت گردم ! آن نيروهائى كه مرا در اين امر كمك مى نمايند، چه كسانى هستند؟

    پاسخ داد: جبرئيل ، ميكائيل ، اسرافيل ، ملك الموت ، اسماعيلِ ماءمور بر آسمان دنيا، ايشان در غسل من ، تو را كمك خواهند نمود.

    پس در اين هنگام ، حضرت علىّ عليه السلام جهت تواضع در پيشگاه مقدّس الهى ، سر به سجده نهاد و عرضه داشت :

    (( الحمد للّه الّذى جعل لى اءعوانا و إ خوانا، هم امناء اللّه تعالى ))

    يعنى ، شكر و سپاس خداوندى را كه براى من در غسل پيامبرش يارانى مى فرستد كه اءمينان عرش اويند.(70)

    چهل داستان چهل حديث عبدالله صالحي

     

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:10:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      داستانك41   ...

    چگونگى وفات پيامبر صلّى اللّه عليه و آله
    محدّثين و موّرخين به نقل از حضرت باقر العلوم عليه السلام حكايت كرده اند:

    هنگامى كه بيمارى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شدّت يافت ، شخصى اجازه ورود بر آن حضرت را خواست ؛ و امام علىّ عليه السلام از منزل رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله بيرون آمد و به آن شخص فرمود: چه حاجتى دارى ؟

    آن شخص عرض كرد: مى خواهم به حضور رسول خدا وارد شوم .

    امام علىّ عليه السلام اظهار نمود: چون حضرت سخت بيمار مى باشد، اكنون نمى توانى به حضور حضرتش برسى ، خواسته ات را به من بگو؟

    آن شخص عرض كرد: چاره اى نيست مگر آن كه بر ايشان وارد شوم ، علىّ عليه السلام به درون منزل مراجعت نمود و از پيغمبر خدا صلّى اللّه عليه و آله براى ورود آن شخص ، اجازه خواست وحضرت رسول اجازه فرمود.

    هنگامى كه آن شخص وارد منزل گرديد و كنار بستر حضرت نشست اظهار داشت : اى پيامبر خدا! من ماءمور الهى براى شما هستم .

    پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: از كدام دسته اى ؟

    آن شخص پاسخ داد: من ملك الموت مى باشم ، خداوند تو را مخيّر ساخته است بين اين كه ملاقات خدا و مرگ را بپذيرى و يا آن كه در دنيا باقى بمانى .

    حضرت رسول صلوات اللّه عليه فرمود: مرا مهلت بده تا جبرئيل نازل گردد و با او مشورت نمايم ؛ چون جبرئيل نازل شد، عرض كرد: اى محمّد! آخرت براى تو بهتر خواهد بود.

    و لذا حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله ملاقات با خدا و ترك دنيا را برگزيد.

    جبرئيل از عزرائيل تقاضا نمود: عجله نكن و اندكى صبر نما تا من به سوى پروردگارم بروم و مراجعت نمايم .

    عزرائيل اظهار داشت : خير، اجازه ندارم و در همان لحظه روح مقدّس آن حضرت به ملكوت اءعلى پرواز نمود.(69)

    چهل داستان چهل حديث عبدالله صالحي

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:10:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سبک زندگی متعالی برآمده از منش حاکم بر مکتب امام صادق علیه السلام 9   ...

     

     


    شرط نجات‌بخش بودن ولايت اهل بيت(عليهم السلام)


    يَا ابْنَ جندب، لا تَقُل فىِ المُذْنِبينَ مِن أَهلِ دَعْوَتِكُم اِلاّ خَيراً و

    اسْتَكينُوا اِلىَ اللّهِ فى تَوْفيقِهِم وَ سَلوا التوبةَ لَهُم فَكُلُّ مَن قَصَدَنا

    و تَوَلاّنا و لم يُوالِ عَدُوَّنا و قالَ ما يَعْلَمُ و سَكَتَ عمّا لا يَعْلَمُ اَو اَشكَلَ

    عَليه فهو فى الْجَنَّةِ.

    تحذير از بدگويى نسبت به شيعيان و سفارش به سكوت از نادانسته‌ها


    در ادامه روايت، امام صادق(عليه السلام)مؤمنان را از بدگويى نسبت به

    شيعيان بر حذر داشته و به ايشان سفارش مى‌كند كه حتى اگر برخى از

    شيعيان گناه‌كار باشند، جز سخن خير، چيز ديگرى درباره آنها نگويند، بلكه

    با خضوع و خشوع و التماس، دعا كنند كه خداوند به آنها توفيق دهد

    گناهانشان را ترك و توبه كنند تا مشمول آمرزش حق تعالى قرار گيرند.

    ادامه »

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:10:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      استجابت دعا با ذکر "یاذوالجلال والاکرام"   ...

    جهت استجابت دعا، هرکه در سجده 21 مرتبه نام مقدس “یا ذوالجلال و الاکرام” رابگوید و حاجت بخواهد روا می‌شود.

    به جهت برآورده شدن حوائج، مداومت بر ذکر “یا ذوالجلال و الاکرام” به تعداد حداقل 9 مرتبه در روز فراموش نشود.

    مدامت بر این اسم، باعث پیدا کردن بزرگی و حشمت است در بین مردم.

    (وَ یَبقی وَجهُ رَبِّکَ ذُوالجَلالِ وَ الإکرام ) و باقی ماند ذات پروردگارت که صاحب بزرگی و شوکت مطلق است.

    صاحب جلال( ذوالجلال) به کسی اطلاق می شود که تمام نعمات از اوست و صاحب غنای مطلق است. صاحب نعمت، کریم و بزرگوار نیز می باشد.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:09:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خواص خاويار   ...

    خواص خاويار
    خاويار يک ماده غذايي پرانرژي است که طعم و بويي بسيار خوشايند دارد. به طور عمده پروتئين موجود در خاويار متشکل از اسيدهاي آمينه آرژنين ، هيستامين ، ايزولوسين ، ليزين و ميتونين است.

    چربي موجود در خاويار نيز به دو دسته عمده تقسيم مي شود که عبارتند از “25 درصد کلسترول ” و “75 درصد لستين".

    مصرف خاويار از ابتلا به بيماري افسردگي و بيماري هاي قلبي عروقي پيشگيري مي کند؛ چرا که در خاويار غلظت اسيدهاي چرب از نوع امگا 3بسيار بالاست.

    بعلاوه خاويار غني از ترکيبي به نام “ctacosand"است که نوعي الکل چرب با زنجيره بلند است و در بدن به اسيدهاي چرب تبديل مي شود.

    اين اسيدهاي چرب به دست آمده در سنتز ميلين (پوشش سلول عصبي) نقش بسزايي ايفا مي کند. به همين دليل مصرف خاويار در سلامت سلول هاي عصبي بسيار موثر است.

    در کشورهايي که ماهي و خاويار در عادات غذايي مردم جايگاه ويژه اي دارد، ميزان ابتلا به افسردگي بسيار کمتر از ديگر کشورها است.

    وجود اسيدهاي چرب” امگا 3 ” در خاويار مانع از افزايش کلسترول خون و به دنبال آن باعث پيشگيري از ابتلا به بيماري هاي قلبي عروقي مي شود. بعلاوه مصرف خاويار در پيشگيري از ابتلا به بيماري هاي آرتريت رومائيد (التهاب مفاصل)، بيماري هاي دستگاه گوارش و بعضي از انواع سرطان بسيار موثر است.

    خاويار از نظر عنصر آهن نيز غني است و به همين دليل مصرف آن در افراد مبتلا به کم خوني ناشي از فقر آهن نيز توصيه مي شود.

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:09:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ترخون وخواص آن   ...

    ترخون وخواص آن
    ترخون یکی از گیاهان معطر نسبتا پر استفاده می باشد که به عنوان سبزی نیز تولید و مصرف می گردد. ترخون گیاهی است علفی و چند ساله از خانواده کاسنی که ارتفاع آن تا 1 متر نیز می رسد. برگ های باریک و بلند آن به رنگ سبز روشن و براق هستند.

    گل های زرد رنگ این گیاه بصورت گل آذین خوشه در انتهای ساقه اصلی نمایان می شوند. نام گونه این گیاه (دراکونکولوس) از کلمه دراگون به معنای اژدها گرفته شده است و علت این نامگذاری اثرات شفابخش این گیاه در درمان نیش خوردگی انسان از مارها و حیوانات سمی می باشد.

    نیازهای اکولوژیکی و پراکنش
    برخی از محققین منشا این گیاه را شمال و مرکز آسیا معرفی کرده اند ولی عده ای دیگر منشا آن را شمال و غرب آمریکا می دانند. در مناطق گرم و آفتابی دارای رشد و میزان مواد موثره مطلوبی است و همچنین قادر است سرمای زمستان را بخوبی تحمل نماید. اگرچه برخی از منابع علمی این گیاه را به عنوان یک گیاه بسیار رطوبت دوست معرفی نموده اند ولی مشاهدات بنده خلاف این موضوع را نشان داد. خاک هایی با بافت متوسط را می پسندد و در خاک های شور بسختی رشد می نماید.

    تركيبات شيميايي و فرآوری
    خشک کردن این گیاه در محل سایه سبب حفظ رنگ و میزان مواد موثره آن می گردد. البته استفاده از خشک کن های صنعتی در مورد این گیاه رونق فراوانی دارد و بدین منظور از دمای 40 درجه سانتیگراد استفاده می شود. مهمترین ماده موثره این گیاه اسانسی به رنگ زرد کم رنگ است که میزان آن بین 1 تا 3 درصد گزارش شده است. مهمترین اجزای اسانس ترخون عبارتند از استراگول (40 تا 70 درصد)، آلفا پینن، بتا پینن، لیمونن، میرسن و … .

    خواص درمانی و کاربردها
    ترخون یکی از گیاهان معطر پر استفاده در صنایع غذایی می باشد و این گیاه بطور گسترده در صنعت تولید مواد اولیه آشپزی و همچنین کنسروسازی کاربرد دارد. ترخون بدلیل افزایش ترشح اسید معده و خاصیت اشتها آوری از قدیم الایام به عنوان ادویه مخصوص گوشت مورد توجه بوده است و سبب کاهش فشارخون هم می شود. همچنین در منابع علمی از این گیاه به عنوان کاهش دهنده درد دندان و دارای خاصیت ضد کرم یاد شده است.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:09:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قابل توجه خانم هائی که دوست دارند زیباتر شوند ...   ...

    1- برای داشتن لب های جذاب کلام محبت آمیز به زبان آورید

    ۲ - برای داشتن چشمان زیبا به زیبایی های مردم و خوبیهای آنها توجه کنید۳

    - برای خوش اندام ماندن غذایتان را با گرسنگان تقسیم کنید

    ۴ - برای داشتن موهای زیبا بگذارید کودکی هر روز آن را نوازش کند

    ۵ ـ برای داشتن فرم مناسب در حالی راه بروید که میدانید هرگز تنها نیستید

    ۶ - انسانها بیشتر از اشیا احتیاج به تعمیر نو شدن احیا شدن مرمت شدن و رهاشدن دارند هیچ وقت هیچ کدام را دور نریزید

    ۷ - به خاطر داشته باشید هرگاه به دست یاری نیاز داشتید همیشه یکی در انتهای دست خودتان پیدا میکنید همین طور که سنتان بالا می رود شما متوجه میشوید که ۲ دست دارید یکی برای کمک به خودتان و یکی برای یاری دیگران

     زیبایی یک زن به لباسهایی که میپوشد به صورتش و به مدل مویش بستگی ندارد زیبایی یک زن در چشمانش پدیدار میشود چرا که آنها دروازه های باز قلبش هستند جایی که عشقش جای دارد ۹

    - زیبایی یک زن در آرایشش نیست بلکه در زیبایی واقعی روحش است ، مهم این است که او مشتاقانه عشقش را نثار میکند

    ۱۰ - زیبایی واقعی یک زن با گذشت زمان افزایش می یابد

    برگرفته از گل حجاب عطر عفاف

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:08:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مصاحبه بهلول و ابو حنیفه   ...


    آورده اند که روزی ابوحنیفه در مدرسه مشغول تدریس بود .
    بهلول هم در گوشه ای نشسته و به درس او گوش می داد . ابوحنیفه در بین درس گفتن اظهار نمود که امام جعفر صادق (ع) سه مطلب اظهار می نماید که مورد تصدیق من نمی باشد و آن سه مطلب بدین نحو است.
    اول آنکه می گوید شیطان در آتش جهنم معذب خواهد شد و حال آنکه شیطان خود از آتش خلق شده و چگونه ممکن است آتش او را معذب نماید و جنس از جنس متاذی نمی شود .
    دوم آنکه می گوید خدا را نتوان دید حال آنکه چیزی که موجود است باید دیده شود . پس خدا را با چشم می توان دید .
    سوم آنکه می گوید مکلف فاعل فعل خود است که خودش اعمال را به جا می آورد حال آنکه تصور و شواهد بر خلاف این است. یعنی عملی که از بنده سر میزند از جانب خداستو ربطی به بنده ندارد .
    چون ابوجنیفه این مطالب را گفت بهلول کلوخی از زمین برداشت و به طرف ابوحنیفه پرتاب نمود که از قضا آن کلوخ به پیشانی ابوحنیفه خورد و او را سخت ناراحت نمود و سپس بهلول فرار کرد شاگردان ابوحنیفه عقب او دویده و او را گرفتند و چون با خلیفه قرابت داشت او را نزد خلیفه بردند و جریان را به او گفتند .
    بهلول جواب داد ابوحنیفه را حاضر نمایید تا جواب او را بدهم . چون ابوحنیفه حاضر شد بهلول به او گفت: از من چه ستمی به تو رسیده ؟
    ابو حنیفه گفت : کلوخی به پیشانی من زده ای و پیشانی و سر من درد گرفت.
    بهلول گفت درد را می توانی به من نشان دهی ؟
    ابوحنیفه گفت: مگر می شود درد را نشان داد ؟
    بهلول جواب داد تو خود می گفتی که چیزی که وجود دارد را می توان دید و بر امام صادق
    (ع) اعتراض می نمودی و می گفتی چه معنی دارد خدای تعالی وجود داشته باشد و او را نتوان دید و دیگر آنکه تو در دعوی خود کاذب و دروغگویی که که می گویی کلوخ سر تو را به درد آورد زیرا کلوخ از جنس خاک است و تو هم از خاک آفریده شده ای پس چگونه از جنس خود متاذی می شوی و مطلب سوم خود گفتی که افعال بندگان از جانب خداست پس چگونه می توانی مرا مقصر کنی و مرا پیش خلیفه آورده ای و از من شکایت داری و ادعای قصاص می نمایی .
    ابوحنیفه چون سخن معقول بهلول را شنید شرمنده و خجل شده و از مجلس خلیفه بیرون رفت.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:08:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بهلول و خرقه و نان و جو و سرکه   ...


    آورده اند که بهلول بیشتر وقتها در قبرستان می نشست و روزی که برای عبادت به قبرستان رفته بود و هارون به قصد شکار از آن محل عبور می نمود چون به بهلول رسید گفت: بهلول چه می کنی ؟
    بهلول جواب داد :
    به دیدن اشخاصی آمده ام که نه غیبت مردم را می نمایند و نه از من توقعی دارند و نه مرا اذیت و آزار می دهند .
    هارون گفت:
    آیا می توانی از قیامت و صراط و سوال و جواب آن دنیا مرا آگاهی دهی ؟
    بهلول جواب داد به خادمین خود بگو تا در همین محل آتش نمایند و تابه بر آن نهند تا سرخ و خوب داغ شود هارون امر نمود تا آتشی افروختند و تابه بر آن آتشگذاردند تا داغ شد .
    آنگاه بهلول گفت:
    ای هارون من با پای برهنه بر این تابه می ایستم و خود را معرفی می نمایم و آنچه خورده ام و هرچه پوشیده ام ذکر می نمایم و سپس تو هم باید پای خود را مانند من برهنه نمایی و خود را معرفی کنی و آنچه خورده ای و پوشیده ای ذکر نمایی .
    هارون قبول نمود .
    آنگاه بهلول روی تابه داغ ایستاد و فوری گفت:
    بهلول و خرقه و نان جو و سرکه و فوری پایین آمد که ابداً پایش نسوخت و چون نوبت به هارون رسید به محض اینکه خواست خود را معرفی نماید نتوانست و پایش بسوخت و به پایین افتاد .
    سپس بهلول گفت:
    ای هارون سوال و جواب قیامت نیز به همین صورتاست. آنها که درویش بوده ند و از تجملات دنیایی بهره ندارند آسوده بگذرند و آنها که پایبند تجملات دنیا باشند به مشکلات گرفتار آیند .

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:08:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بهشت فروختن بهلول   ...

    روزی بهلول نزدیک رودخانه لب جوبی نشسته بود و چون بیکار بود مانند بچه ها با گِل چند باغچه کوچک ساخته بود .
    در این هنگام زبیده زن هارون الرشید از آن محل عبور می نمود .
    چون به نزدیک بهلول رسید سوال نمود چه می کنی ؟
    بهلول جواب داد بهشت می سازم .
    زن هارون گفت : از این بهشت ها که ساخته ای می فروشی ؟
    بهلول گفت: می فروشم .
    زبیده گفت: چند دینار ؟
    بهلول جواب داد صد دینار .
    زن هارون می خواست از این راه کمکی به بهلول نموده باشد فوری به خادم گفت: صد دینار به بهلول بده خادم پول را به بهلول رد نمود .
    بهلول گفت قباله نمی خواهد ؟
    زبیده گفت: بنویس و بیاور . این را بگفت و به راه خود رفت .
    از آن طرف زبیده همان شب خواب دید که باغ بسیار عالی که مانند آن در بیداری ندیده بود و تمام عمارات و قصور آن با جواهرات هفت رنگ و با طرزی بسیار اعلا زینت یافته و جوی های آب روان با گل و ریحان و درخت های بسیار قشنگ و با خدمه و کنیز های ماه رو و همه آماده به خدمت به او عرض نمودند و قباله تنظیم شده به آب طلا به او دادند و گفتند این همان بهشت است که از بهلول خریدی .
    زبیده چون از خواب بیدار شد خوشحال شد و خواب خود را به هارون گفت.
    فردای آن روز هارون عقب بهلول فرستاد . چون بهلول آمد به او گفتاز تو می خواهم این صد دینار را از من بگیری و یکی از همان بهشتها که به زبیده فروختی به من هم بفروشی ؟
    بهلول قهقهه ای سر داد و گفت:
    زبیده نادیده خرید و تو شنیده می خواهی بخری ولی افسوس که به تو نخواهم فروخت.

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:08:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      درمان طبیعی (خشكي سينه‌)   ...

    خشكي سينه‌


    1- «حريره نشاسته» را صبح ناشتا ميل كنيد، مفيد است.
    2- «كدو حلوايي»، سينه را نرم مي‌كند.
    3- ميوه «به» قابض و نرم كننده سينه و مقوي قلب است.
    4- پوست و آب «پرتقال» نرم كننده سينه است.
    5- در چين از ميوه «خرمالو» براي تقويت معده و به عنوان قابض و نرم‌كننده سينه استفاده مي‌شود.
    6- دم كرده «انجير» با «شنبليله» براي سينه درد و خشونت سينه بسيار نافع است.
    7- ميوه «گواوا» نرم كننده سينه و كمي ملين است.
    8- در چين از دانه «خردل» سفيد به عنوان بادشكن و نرم كننده سينه استفاده مي‌شود.
    9- دم كرده‌اي كه از برگ هاي «چاي» و جوانه‌هاي آن تهيه مي‌شود، نرم كننده سينه است.
    10- ريشه «آنژليك» و ميوه آن نرم كننده سينه است.
    11- «نيشكر» خشونت سينه و ريه را رفع مي‌كند.

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:08:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      داستانك40   ...

    قبول وصاياى رسول خدا
    حضرت باقر العلوم عليه السلام حكايت فرمايد:

    در آخرين روزهاى عمر پر بركت پيامبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله ، در همان بيمارى و ناراحتى كه در اثر زهر وارد شده بود و منجر به شهادت حضرتش گشت ، امام علىّ عليه السلام كنار بستر رسول خدا حضور داشت و سر مبارك آن حضرت را بر زانوان خود نهاده بود.

    و مهاجرين و انصار در منزل آن حضرت حضور داشتند و برخى از ايشان اطراف بستر آن بزرگوار حلقه زده بودند كه ناگهان چشم هاى نازنين خويش را گشود و خطاب به جانشين خود اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام كرد و فرمود: برادرم ! آيا وصيّت مرا مى پذيرى ؟

    و وعده ها و توصيه هاى مرا انجام مى دهى ؟

    اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام در پاسخ ، اظهار داشت : بلى ، يا رسول اللّه ! و شروع به گريستن كرد به طورى كه از شدّت گريه و غم و اندوه نزديك بود بيهوش گردد.

    پس از آن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله به بلال فرمود: اى بلال ! شمشير و كلاه خود و زره و اسب و شتر و پارچه اى كه در هنگام عبادت بر شكم خود مى بستم بياور.

    پس بلال حبشى دستور حضرت را اطاعت كرد و آن وسايل را به حضور ايشان آورد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: يا علىّ! اين وسايل و اسباب ، مختصّ تو است ، آن ها را بردار و به خانه ات بِبَر، كه پس از من بر تو مضايقه نكنند.

    لذا اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام آن وسايل را برداشت ؛ و در حضور حاضران بر چشم و سر خود ماليد و سپس آن ها را به خانه خود برد.(68)

    چهل داستان چهل حديث عبدالله صالحي

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:07:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      داستانك40   ...

    قبول وصاياى رسول خدا
    حضرت باقر العلوم عليه السلام حكايت فرمايد:

    در آخرين روزهاى عمر پر بركت پيامبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله ، در همان بيمارى و ناراحتى كه در اثر زهر وارد شده بود و منجر به شهادت حضرتش گشت ، امام علىّ عليه السلام كنار بستر رسول خدا حضور داشت و سر مبارك آن حضرت را بر زانوان خود نهاده بود.

    و مهاجرين و انصار در منزل آن حضرت حضور داشتند و برخى از ايشان اطراف بستر آن بزرگوار حلقه زده بودند كه ناگهان چشم هاى نازنين خويش را گشود و خطاب به جانشين خود اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام كرد و فرمود: برادرم ! آيا وصيّت مرا مى پذيرى ؟

    و وعده ها و توصيه هاى مرا انجام مى دهى ؟

    اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام در پاسخ ، اظهار داشت : بلى ، يا رسول اللّه ! و شروع به گريستن كرد به طورى كه از شدّت گريه و غم و اندوه نزديك بود بيهوش گردد.

    پس از آن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله به بلال فرمود: اى بلال ! شمشير و كلاه خود و زره و اسب و شتر و پارچه اى كه در هنگام عبادت بر شكم خود مى بستم بياور.

    پس بلال حبشى دستور حضرت را اطاعت كرد و آن وسايل را به حضور ايشان آورد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: يا علىّ! اين وسايل و اسباب ، مختصّ تو است ، آن ها را بردار و به خانه ات بِبَر، كه پس از من بر تو مضايقه نكنند.

    لذا اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام آن وسايل را برداشت ؛ و در حضور حاضران بر چشم و سر خود ماليد و سپس آن ها را به خانه خود برد.(68)

    چهل داستان چهل حديث عبدالله صالحي

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:06:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      درمان طبیعی ( خارش سر)   ...


    خارش سر
    1- چهل گرم «سدر» و «شاهتره» و ده گرم «جوش شيرين» را با مقداري ماست مخلوط كنيد، به سرتان بماليد و پس از چند ساعت بشوييد.
    2- «گل بابونه شيرازي»، «گل ختمي» و «سدر» را با «آب غوره» مخلوط كنيد، مثل حنا به سرتان بماليد و پس از چند ساعت بشوييد.
    3- هرگاه خارش سر و احياناً دردسر به علّت ضعف عمومي باشد، مقداري «گندم» را برشته كنيد. داغ داغ داخل كيسه‌اي بريزيد. روي ملاج سرتان بگذاريد، و پس از سرد شدن دوباره اين كار را تكرار كنيد.
    4- شستن سر با آب دم كرده «شنبليله» براي از بين رفتن خارش سر ناشي از يبوست و زخمهاي سرد مفيد است.

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:06:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      آداب34   ...

    عذرهايى كه موجب تيمّم مى‏شود
    فقط وقتى مى‏توان تيمّم كرد كه وقت نماز تنگ شده و تنها به اندازه‏اى كه بتوان تيمّم كرد وقت باشد، و يا بكلّى آب يافت نشود؛ يا استعمال آب براى شخص - به خاطر بيمارى يا عدم امكان پرداخت بهاى آب، و يا به جهت عذرهايى ديگرى كه در شريعت محمّديّه (صلى الله على و آله و سلم) مجوّزِ تيمّم هستند - ممكن نباشد.
    اگر عدم امكان طهارت با آب، به خاطر پيدا نشدن آب بوده و شخصى كه آب پيدا نكرده در صحرا باشد، بايد هنگام تنگ شدن وقت نماز، در زمين هموار به اندازه‏ى مسافت پرتاب دو تير، و در زمين سخت و ناهموار به اندازه‏ى مسافت پرتاب يك تير، در جستجوى آب برود. و جستجوى آب براى هركس كه قدرت بر آن داشته باشد امر مهمّ و بسيار مورد تأكيد است.

    ادب حضور از فلاح السائل

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:05:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      زندگینامه زیبا و تکان دهنده شهید شاهرخ ضرغام حر انقلاب(11)   ...

    زندگینامه زیبا و تکان دهنده شهید شاهرخ ضرغام حر انقلاب

    قسمت یازدهم:


    ✨در آبادان بودم. به دیدن دوستم در یکی از مقر‌ها رفتم. کار او به دست آوردن اخبار مهم از رادیو تلویزیون عراق بود. این خبر‌ها را هم به سید و فرمانده‌ها می‌داد، تا مرا دید گفت: یازده هزار دینار چقدر می‌شه!؟ با تعجب گفتم: نمی‌دونم، چطور مگه!؟
    گفت: الان عراقی‌ها در مورد شاهرخ صحبت می‌کردند! با تعجب گفتم: شاهرخ خودمون!
    فرمانده گروه پیشرو؟!
    گفت: آره حسابی هم بهش فحش دادند. انگار خیلی ازش ترسیده‌اند.
    گوینده عراقی می‌گفت: این آدم شبیه غول میمونه. اون آدمخواره هر کی سر این جلاد رو بیاره یازده هزار دینار جایزه می‌گیره!

    ✨دوستم ادامه داد: تو خرمشهر که بودیم برای سر شهید شیخ شریف جایزه گذاشته بودند. حالا هم برای شاهرخ، بهش بگو بیشتر مراقب باشه…
    ✨ برای دریافت آذوقه رفتم اهواز. رسیدم به استانداری. سراغ دکتر چمران را گرفتم. گفتند: داخل جلسه هستند.

    ✨لحظاتی بعد درب ساختمان باز شد. دکتر چمران به همراه اعضای جلسه بیرون آمدند. سید مجتبی هاشمی و شاهرخ و برادر ارومی از معاونین سید بود که در حمله به حجاج در سال ۶۶ به شهادت رسید، پشت سر دکتر بودند.

    جلو رفتم و سلام کردم. شاهرخ را هم از قبل می شناختم. یکی از رفقا من را به شاهرخ معرفی کرد و گفت: آقا سید از بچه های محل هستند. شاهرخ دوباره برگشت و من را در آغوش گرفت و گفت: مخلص همه سادات هم هستیم.

    ✨کمی با هم صحبت کردیم. بعد گفت: سید ما تو ذوالفقاری هستیم. وقت کردی یه سر به ما بزن. من هم گفتم: ما تو منطقه دُب حردان هستیم شما بیا اونجا خوشحال می شیم. گفت: چشم به خاطر بچه های پیغمبر هم که شده می یام.

    ✨چند روز بعد در سنگرهای خط مقدم نشسته بودم. یک جیپ نظامی از دور به سمت ما می آمد. کاملاً در تیررس بود. خیلی ترسیدم. اما با سلامتی به خط ما رسید. با تعجب دیدم شاهرخ با چندنفر از دوستانش آمده. خیلی خوشحال شدم.
    بعد از کمی صحبت کردن مرا از بچه ها جدا کرد و گفت: سید یه خواهشی از شما دارم. با تعجب پرسیدم: چی شده!! هر چی بخوای نوکرتم. سریع ردیف می کنم.
    کمی مکث کرد و با صدائی بغض آلود گفت: می خوام برام دعا کنی.

    تعجب من بیشتر شد. منتظر هر حرفی بودم به جز این! دوباره گفت: تو سیدی مادر شما حضرت زهراست(س)خدا دعای شما رو زودتر قبول می کنه. دعا کن من عاقبت به خیر بشم!

    کمی نگاهش کردم و گفتم: شما همین که الان تو جبهه هستی یعنی عاقبت به خیر شدی!

    گفت: نه سید جون. خیلی ها می یان اینجا و هیچ تغییری نمی کنند. خدا باید دست ما رو بگیره. بعد مکثی کرد و ادامه داد: برای من عاقبت به خیری اینه که شهید بشم. من می ترسم که شهادت رو از دست بدم. شما حتماً برای من دعا کن.

    ادامه دارد…

    پیج شهید شاهرخ ضرغام

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:05:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      : از غزليات شمس تبريزى ;   ...

    هر مرد شتر دار اويس قرني نيست/ هر شيشه ي گلرنگ عقيق يمني نيست/ هر سنگ و گلي گوهر ناياب نگردد/ هر احمد و محمود رسول مدني نيست/ بر مرده دلان پند مده خويش نيازار/ زيرا که ابوجهل مسلمان شدني نيست/ با مرد خدا پنجه ميفکن چو نمرود/ اين جسم خليل است که آتش زدني نيست/ خشنود نشو دشمن اگر کرد محبت/ خنديدن جلاد ز شيرين سخني نيست/ جايي که برادر به برادر نکند رحم/ بيگانه براي تو برادر شدني نيست/ صد بار اگر دايه به طفل تو دهد شير/ غافل مشو اي دوست که مادر شدني نيست….

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:05:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شاد زیستن   ...

    شاد باش

    نه یک روز بلکه همیشه …..

    بگذار آوازه ی شاد بودنت چنان در شهر بپیچد که رو سیاه شود آنانکه بر سر غمگین کردنت شرط بسته اند .

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:05:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اگر گيري وضو با آب زمزم☝   ...

    اگر سجاده گردد عرش اعظم☝ اگر گويي اذان بر بام افلا ك☝ اگر از تكبيرگردد سينه ات چاك☝ اگرضرب المثل گردد خضوعت☝ به حمد وقل هوالله در ركوعت☝ اگر باشد. به توحيدت تعهد ☝ اگر گردي شهيد اندر تشهد ☝ مبادا. بر نماز. خود بنازي☝

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:05:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      كفران نعمت   ...

    كفران نعمت

    رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: در روزگار گذشته قوم دانيال نبي بر اثر كفران نعمت دچار قحطي شدند و كارشان به آدم خواري كشيد.
    قالت امراءة لاءخري و لهما ولدان يا فلانة تعالي حتي تاءكل اءنا و اءنت اليوم ولدي و اذا كان غدا اءكلنا ولدك قالت لها نعم فاءكلتاه فلمّا اءن جاعتا من بعد راودت الاءخري علي اءكل ولدها فامتنعت عليها فقالت لها بيني و بينك نبي الله فاختصما الي دانيال عليه السلام فقال لهما و قد بلغ الاءمر الي ما اءري قالتا له نعم يا نبي الله و اءشد قال فرفع يده الي السماء فقال اللهم عد علينا بفضلك (1)
    زن بچه داري به زن ديگر، كه او نيز فرزند داشت ، پيشنهاد كرد كه فلاني ! بيا امروز من بچه خود را مي گذارم و هر دو نفر گوشتش را مي خوريم و روز بعد تو بچه ات را بياور تا هر دو بخوريم ! گفته او مورد قبول واقع شد.
    زن اول كه خود پيشنهاددهنده بود از فرزندش دل برگرفت و هر دو نفر طفلش را قطعه قطعه كردند و خوردند. نوبت بعد كه گرسنه شدند، زن اولي به دومي مراجعه كرد ولي زن دوم از كشتن بچه خود امتناع نمود و كار به خصومت و دعوا كشيد. براي حكميت به دانيال مراجعه كردند، دانيال نبي از شنيدن چنين دعوايي سخت ناراحت شد و گفت : ((كار گرسنگي به اين جا كشيده شده است ؟)) گفتند: ((بلي ! و از اين هم سخت تر شده است .))
    دانيال دست به دعا برداشت و از پيشگاه الهي درخواست تفضل و رحمت نمود و خداوند قحطي را برطرف نمود.(2)

    1- الكافي ، ج 6، ص 302.
    2- جوان از نظر عقل و احساسات ، ج 2، ص 404.

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:04:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      تشويق به كارهاي خوب   ...

    تشويق به كارهاي خوب

    اولياي بزرگ اسلام به كارهاي پسنديده مردم در امور ديني و دنيوي توجه كامل داشتند و به وسيله تشويق و تحسين ، آنان را به نيكي و پاكي ، شادمان و دلگرم مي نمودند. براي نمونه دو مورد را به عرض شما مي رسانم .
    رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مرد عربي را ديد كه در نماز خود دعا مي خواند و مضامين بسيار عالي و پرمعناي را به پيشگاه الهي عرض مي كند.
    سخنان عميق و پرمغز آن مرد كه حاكي از مراتب معرفت و كمال ايمانش بود، در پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم تاثير كرد. لذا شخصي را بر او گمارد و دستور داد، وقتي عرب از نماز فارغ شد، او را به حضورش بياورد.
    عرب به محضر حضرت عليه السلام آمد. رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم قطعه طلايي را كه به آن حضرت هديه داده بودند، به او عطا فرمود و سپس پرسيد: ((از كدام قبيله هستي ؟))
    عرض كرد: ((از بني عامر بن صعصعه))
    فرمود: ((آيا مي داني اين طلا را براي چه به شما بخشيدم ؟))
    عرض كرد: ((به اعتبار نسبت و رحمي كه بين من و شماست .))
    حضرت عليه السلام فرمود: ((البته براي رحمت حقي است ولي اين طلا را از آن جهت به تو بخشيدم كه در پيشگاه الهي خداي را به نيكي و شايستگي ثنا گفتي))(1)
    تشويق و تحسين پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم از طرفي مرد عرب را بيش از پيش دلگرم كرد و از طرف ديگر آنان را كه ناظر اين جريان بودند، اميدوار نمود.(2)

    1- حيوة الحيوان ، ج 2، ص 63.
    2- كودك از نظر وراثت و تربيت ، ج 2، ص 313.

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:04:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      : قصه وکالت را زياد شنيده ام !   ...

    اما قصه وکیلی چون تو را نه … تو که وکیل باشی همه حق ها گرفتنی است … پرونده ای که تو وکیل باشی قصه اش ستودنی است … وکیل که توباشی یک قدم با من است ده قدم باتو … در قصه وکالت تو به ازای دادخواهیت عشق و محبت است که هزینه می شود … از لحظه سپردن حالم به تو آرامش مهمان خانه زندگی ام شد … از روزی که ایمان آوردم تو وکیل منی و تنها پناهم … کتاب زندگی ام روی میزِ تو و تو آگاه از تمام خطوطش ، کلماتش … من یقین دارم که تو همه جا با منی و عاشقانه حقم را می ستانی … و تو در این عشق بازی ، پرده از رازی بزرگ برداشتی ، رازی که اسمش رامی دانستم اما رسمش را … رازی به اسم “توکل” … “توکل” قصه ای است که از روز ازل بر ایمان خواندی و گفتی در هر تاریکی و پیچ و خم دنیا و حتی درتمام لحظات روشنایی دستانت دردست من است … نگران نباش و به من اعتماد کن … “توکل"،” توکل” … اما من نفهمیده بودم راز این قصه را … روزها و شبها بر من گذشت تا که شیرینی اش را به من چشاندی … قصه ای که در آن خدا وکیل من است … و فهمیدم : “حسبنا الله ونعم الوکیل”

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:04:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دادخواهي امام عليه السلام   ...


    دادخواهي امام عليه السلام

    روزي علي عليه السلام در شدت گرماي بعد از ظهر، به طرف منزل آمد. زني را ديد كه بر در خانه ايستاده است . به حضرت عرض كرد: ((شوهرم به من ستم مي كند، تهديدم مي نمايد و قسم ياد كرده است كه مرا بزند.))
    حضرت فرمود: ((صبر كن تا شدت گرما تخفيف پيدا كند. به خواست خداوند با تو مي آيم و به كارت رسيدگي خواهم كرد.))
    زن با نگراني و اضطراب عرض كرد: ((با طول غيبت من از منزل ، خشم شوهرم تشديد مي شود و كار سخت تر مي گردد.))
    حضرت با شنيدن اين سخن سر فروافكند و چند لحظه فكر كرد. سپس سر برداشت و فرمود: ((نه ! به خدا قسم كمترين تاءخير، بايد حق مظلوم گرفته شود.))
    اين سخن را گرفت و پرسيد منزلت كجاست ؟ در معيت زن حركت كرد تا به در خانه اش رسيد.
    فوقف فقال السلام عليكم فخرج شابّ فقال علي عليه السلام يا عبدالله اتّق الله فانك قد اءخفتها و اءخرجتها فقال الفتي و ما اءنت و ذاك و الله لاءحرقنّها لكلامك ؛ (1)
    علي عليه السلام جلوي خانه ايستاد و از بيرون منزل ، به صداي بلند سلام كرد. جواني از در خانه در آمد. حضرت به وي فرمود: ((از خدا بترس ! تو زنت را ترسانده اي و او را از منزلت بيرون كرده اي .))
    جوان با خشونت و بي ادبي عرض كرد: ((كار همسر من به تو چه ربطي دارد؟ به خدا قسم براي گفته تو، زنم را آتش خواهم زد!))
    علي عليه السلام از شنيدن سخنان جوان كه از قانون شكني او حكايت مي كرد، سخت برآشفت . شمشير از نيام كشيد و فرمود: ((من تو را امر به معروف و نهي از منكر مي كنم و فرمان الهي را ابلاغ مي نمايم ، اما تو از گناه سخن مي گويي و از امر حق سرپيچي مي كني ؟!))
    در اين فاصله كه بين آن حضرت و جوان رد و بدل مي شد، كساني كه از آن كوچه عبور مي كردند، گرد علي عليه السلام جمع شدند و به عنوان اميرالمؤ منين عليه السلام به آن حضرت ، سلام مي كردند.
    جوان كه حضرت را نشناخته بود، از سلام مردم متوجه شد كه با شخص اول مملكت سخن مي گويد. تكان خورد و به خود آمد و با شرمندگي سر را به طرف دست علي عليه السلام فرود آورد و گفت : ((يا اميرالمؤ منين ! از لغزش من درگذر! به خدا قسم امر تو را اطاعت مي كنم و حداكثر تواضع را نسبت به همسرم معمول خواهم داشت .))
    حضرت شمشير خود را در غلاف فروبرد و به زن نيز توصيه كرد كه با شوهرت طوري رفتار كن كه اينگونه خشمگين نشود.
    از اين روايت استفاده مي شود كه مرد تفوق طلب براي آن كه برتري خود را اثبات نمايد و حكمران خانواده باشد، به همسر خويش اهانت مي كند و با تندي و خشونت ، عزت نفس و شخصيتش را درهم مي شكند. او را به زدن و سوزاندن تهديد مي نمايد و زندگي را بر وي ، طاقت فرسا و غيرقابل تحمل مي سازد.
    زن از مشاهده اعمال نارواي شوهر برتري طلب ، سخت نگران و ناراحت مي شود. براي چاره جويي و دفاع از شرافت و شخصيت خود به پناه قانون مي رود و از رئيس حكومت استمداد مي كند تا بدين وسيله از خطر ناامني و اسارت رهايي يابد.
    خوشبختانه زمامدار حكومت ، مرد حق و عدالت بود و در اولين فرصت و بدون تشريفات و اتلاف وقت به دادخواهي زن ستمديده قيام نمود و شخصا با شوهر برتري طلب و خودخواهش سخن گفت و سرانجام او را به اطاعت از قانون و احترام همسر خود وادار ساخت و در نتيجه آن صحنه وحشت زا و خطرناك پايان پذيرفت و محيط خانه از نعمت امنيت و آسايش برخوردار گرديد.
    اگر آن زن به حكومت دسترسي پيدا نمي كرد، يا آن كه حكومت از او دادخواهي نمي نمود، يا حكومت ضعيف بود و قدرت دادخواهي نمي داشت و خلاصه اگر زن ستمديده نمي توانست از قانون و حكومت استفاده كند، در مقابل فشارهاي طاقت فرسا و جانكاه شوهر برتري طلب خود، چه كند؟ و چگونه شكست خويش را جبران مي نمود؟
    اين سوال در مورد آن زن و درباره تمام مردم ضعيفي كه مورد تعدي برتري طلبان قرار مي گيرند و قدرت دفاع ندارند، قابل طرح است . ولي نمي توان به اين پرسش ، پاسخ صريح و قطعي داد. زيرا اولا در اين موارد اوضاع و احوال و شرايط زمان و مكان يكسان نيست .
    ثانيا روحيه و طرز تفكر افراد با يكديگر متفاوت است . بنابراين در جواب بايد گفت : مردم در شرايط مختلف با داشتن افكار متفاوت ، عكس العمل هاي گوناگون از خود نشان مي دهند.(2)

    1- مستدرك الوسايل ، ج 12، ص 338؛ بحارالانوار، ج 9، ص 521.
    2- بزرگسال و جوان از نظر افكار و تمايلات ، ج 1، ص 243.

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:04:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اللهم العجل لولیک الفرج:   ...

    : احسنت برشمادوستان ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺯﻭﺩ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ …. ﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺍﻣﺎ ﺳﺮﺍﻍ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﺯ ” ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩﻥ ” ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ !… ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺪﺍﻧﻨﺪ ، ” ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩﻥ ” ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺗﺮﻳﻦ ﮔﻔﺖ ﻭ ﮔﻮﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﻴﻪ.. : - ‪: دلت را خانهٔ مـا کن، مصفّـا کردنش با من به من درد دل افشا کن، مـداوا کردنش با من اگر گم کرده‌ای ای دل، کلید استجــابت را بیا یک لحظه با ما باش، پیــدا کردنش با من بیفشان قطره‎ی اشکی که من باشم خریدارش بیاور قطره‌ای اخــلاص، دریـــا کردنش با من اگر درها به‌رویت بسته شـد دل بد مکن بازآ درِ این خانه دق‌البـاب کُـــن ، واکردنش با من به ما گو حاجت خود را، اجـابت می‌کنم آنی طلب ‎کن هرچه می‌خواهی، مهیّـــا کردنش با من بیا قبل از وقـوع مرگ روشـن کن حسابت را بیاور نیک وبد را جمـع ، منها کردنش با من چو خوردی روزی امروز ما را شـکر نعمت کن غم فردا مخور، تأمیــن فـــردا کردنش با من به قـرآن آیهٔ رحمت فـراوان است ای انسان بخوان این آیه را، تفسیر و معنا کردنش با من اگر عمری گنـه کردی، مشو نومیــد از رحمت تو توبه نامه را بنویس، امضـا کردنش با من

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:04:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سبک زندگی متعالی برآمده از منش حاکم بر مکتب امام صادق علیه السلام 12   ...

     

     


    دام‌هاى شيطانى

    يَا ابْنَ جُندَب اَقِلَّ النومَ بِاللَّيلِ وَالكلامَ بِالنَّهارِ فَما فى الجَسَد شيىءٌ اَقلُّ شُكراً مِن العَيْنِ وَاللّسانِ

    فَاِنَّ اُمَّ سليمان قالت لِسُلَيْمان(عليه السلام): يا بُنَىَّ ايّاكَ وَالنّومَ فَاِنَّهُ يُفْقِرُكَ يومَ يَحتاجُ الناسُ اِلى

    اعمالِهم. يَا ابْنَ جُنْدَب اِنَّ لِلشَّيطانِ مَصائِدَ يَصْطادُ بها فَتَحامُوا شِباكَهُ و مَصائِدَهُ قُلْتُ يَا ابْنَ رسولِ اللّه

    و ما هِىَ قال اَمّا مَصائِدُهُ فصَدٌّ عَنْ بِرِّ الاِخوانِ و اَمّا شِباكُهُ فَنَوْمٌ عن قَضاءِ الصَّلواتِ الّتى فَرَضَهَا اللّهُ.

    أَمَا اِنَّهُ ما يُعْبَدُ اللّهُ بِمِثْل نَقْلِ الاَقدامِ اِلى بِرِّ الاِخْوانِ و زِيارتِهِمْ وَيْلٌ لِلسّاهينَ عَنِ الصَّلَواتِ النّائِمينَ فِى

    الْخَلَواتِ اَلْمُسْتَهْزِئينَ بِاللّهِ وَ اياتِهِ فِى الْفَتَراتِ «أُولئِكَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِي الاْخِرَةِ وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللّهُ وَ لا

    يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ.»(1)

    آثار سوء پرخوابى و پرحرفى

    از جمله موضوعات مورد تأكيد علماى اخلاق و ارباب سير و سلوك، پرهيز از پرخوابى و پرحرفى است.

    اين دو، موانعى مهم و رايج براى رسيدن به كمال معنوى و تقرب الى الله به شمار مى‌آيند. البته چيزهاى

    ديگرى مانند پرخورى نيز مانع رسيدن انسان به كمال معنوى مى‌گردد؛ اما در مورد آنها ممكن است بگوييم

    به سبب لذايذ يا منافعى كه دارند توجه انسان را به خود جلب مى‌كنند. در حالى كه امرى مانند خوابيدن،

    فى نفسه هيچ مطلوبيت و يا فايده‌اى حتى براى دنياى انسان ندارد، مگر آن اندازه‌اى كه موجب رفع نياز

    انسان و تجديد قواى او براى پرداختن به وظايف واجبش مى‌گردد. بر خلاف لذّتِ خوردن كه ممكن است براى

    انسان ايجاد انگيزه نمايد، خوابيدن لذتى براى انسان ندارد، اگر هم لذتى داشته باشد، مربوط به مقدمات آن

    و يا موقعى است كه انسان از خواب برمى‌خيزد. كسانى كه از روى تنبلى و يا در اثر پرخورى زياد مى‌خوابند،

    نه تنها از كمالات معنوى و انسانى محروم مى‌شوند، بلكه از وظايف دنيوى خود نيز باز مى‌مانند.

    هم‌چنين يكى از كارهايى كه انسان براى انجام دادن آن بايد انرژى زيادى مصرف كند، حرف زدن است.

    ادامه »

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:03:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      هدايت جوان   ...

    در مكتب مترقی اهل بيت علیهم السلام توجه ويژه ای به جوانان و نوجوانان شده است و هر كدام از امامان معصوم(ع) به نوعی به اين گروه اجتماعی پرداخته اند.

    بعد از اينكه پدر محمد بن عبداللّه بن حسن در دوران عباسيان به شهادت رسيد و او دست به قيام زد و مردم را به سوي حق دعوت نمود، حضرت امام صادق(ع) به عنوان راهنمايي به او فرمود:

    «يا ابن اخي عليك بالشّباب ودع عنك الشّيوخ؛ اي فرزند برادرم! جوانان را درياب و پيران را رها كن!»

    امام صادق(ع) در روايات ديگر نيز اين مسئله را بيان نمودهاند كه جوانها زودتر حرف حق را مي پذيرند و به سوي خير و نيكي مي شتابند و آمادگي بيشتري دارند. از جمله، از اسماعيل بن عبدالخالق چنين نقل شده است كه:

    من شنيدم حضرت صادق(ع) از ابوجعفر اَحوَل مي پرسيد: به بصره رفتي؟ گفت: بلي، فرمود: «اقبال مردم را به امامت و ورود آنان را به اين مرام چگونه يافتي؟ گفت: به خدا سوگند كه شيعيان اندك اند و تلاشهايي كرده اند، امّا آن هم اندك است.

    آنگاه (امام صادق(ع) به او) فرمود:

    «عليك بالاحداث فانّهم اسرع الي كلّ خيرٍ؛

    بر تو باد به جوانان(و به دنبال آنها رفتن) كه آنان در (پذيرش) هر نيكي و خيري با شتاب ترند.»

     

     كافي، مرحوم كليني ج 1، ص 362 و ج 8، ص 93.

     

    .

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:03:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سبک زندگی متعالی برآمده از منش حاکم بر مکتب امام صادق علیه السلام 11   ...

     

     

    شادى از ديدگاه اسلام

    يَا ابْنَ جندب مَنْ سَرَّهُ أَنْ يُزَوِّجَهُ اللّهُ الْحورَ الْعين و يُتَوِّجُهُ بالنّور فَلْيُدْخِلْ

    عَلى اَخيهِ الْمُؤمِنِ السُّرورَ.

    شاد كردن برادر مؤمن

    اين مضمون كه شاد كردن برادر مؤمن، يكى از عبادات بزرگ است به صورت‌هاى گوناگون

    در روايات بسيارى وارد شده و ابوابى از مجموعه‌هاى روايى مثل كافى، وافى، وسائل

    الشيعه و… را به خود اختصاص داده است.


    انسان فطرتاً طالب خوشى است. در دنيا خوشى‌ها و ناخوشى‌ها، به طور طبيعى و تكوينى،

    براى همه وجود دارد؛ هيچ كس در دنيا نيست كه در همه عمر خود شاد و يا در سراسر اين

    مدت غمگين باشد. هر كسى كمابيش غم‌ها و شادى‌هايى دارد. انسان به طور طبيعى مى‌خواهد

    در دنيا شاد باشد، و اين شادى‌ها از راه‌هاى مختلفى پيدا مى‌شود. گاهى يك شادى، غم‌هاى

    طولانى را در پى دارد، مانند شادى‌هايى كه از يك گناه موقتى پيدا مى‌شود. هر چند انسان ممكن

    است با انجام يك گناه به طور موقت شاد شود، اما گرفتارى‌هاى بعدى را به دنبال خواهد داشت.

    ادامه »

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:03:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      طریقۀ تدریس امام صادق(ع)   ...

     

       تا قبل از امام باقر و صادق عليهماالسلام علوم مدون و قواعد ممهد و منظمي نبود كه بر آن سبك و روش تدريس شود و طبقات مختلف مسلمين هم با آنكه مستعد فراگرفتن علوم بودند در فن تخصصي در يك سطح نبودند ولي چون تمام علوم طريقيت براي توحيد و تحكيم مباني دين داشت همه آن آموزش و پرورش را از جان و دل مي شنيدند و هضم و تحليل مي كردند و نشر و تعميم مي دادند اين اسلوب مخصوص درس امام صادق عليه السلام بود كه مي نشست و مردم حلقه مي زدند اطراف او يا يك نفر سئوالي مي كرد و اطراف آن بحث مي شد و سخن از هر دري كشيده مي گرديد يا خود امام مطلبي را طرح مي فرمود كه محتاج اليه همه مردم بود و موضوع را تشريح مي فرمود در هر صورت منطقي قوي از استدلال حس و شهودي دنباله هر مطلبي بود و تمام مطالب علمي در محيط دين و فضيلت و شامل استدلال و منطق حسي بود و نتيجه تمام آموزش و پرورش امام صادق را مكارم اخلاق بود كه سطح تهذيب نفس را بالا مي برد و در يك محيطي آرام و مملو از محبت و دوستي و صفا و وفاداري صورت مي گرفت.

       عمرو بن ابي مقدام مي گويد:

    ابوعبدالله (ع) قبل از هر درس ما را به صداقت و راستي و فضيلت مي خواند و هر روز قبل از درس مقداري نصيحت به ما مي فرمود و به ايمان و اخلاق توصيه مي كرد آنگاه شروع به تدريس مي فرمود مسائل مطروحه را بيان و تشريح مي كرد.

    شاگردان ديگر نقل كرده اند كه :

    صادق عليه السلام قبل از درس درباره لزوم تحصيل علم و سعادت و كسب فضيلت و تحكيم مباني ايمان و امانت بسيار تأكيد در مكارم اخلاقي و مراقبت كامل در كسب علم و دين مي فرمود.

     

    زنگی نامه صادق آل محمد(علیه السلام)، موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:03:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سیره امام صادق (علیه السلام) در رفتار با اصحاب   ...

     

    اُنس با شاگردان

    منظور از انس با شاگردان، مراوده، دیدوبازدید و شرکت در مجالس آن ها است. به این معنی که آن حضرت دیدار با ایشان را دوست می داشته و دوری آنان باعث دلتنگی حضرت می شده است.

    غبسه می گوید: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که می فرمود: من از دست مردم مدینه و تنهایی خودم به خدا شکایت می کنم تا این که شما بر ما وارد شوید و از ورود شما شادمان می شوم و ای کاش این طاغیه ـ منصور دوانیقی ـ مرا آزاد می گذاشت که خانه ای بگیرم و در آن سکونت کنم و شما را نیز همراه خود در آن جای دهم.و یا خطاب به ابوحمزه می گفت: إنّی لأستریح اذا رأیتک ای ابوحمزه از دیدار شما آرام می شوم. و یا زمانی که عقبة بن خالد، معلی بن خنیس و عثمان بن عمران بر حضرت امام صادق (علیه السلام) وارد شدند، حضرت فرمود: خوش آمدید، خوش آمدید؛ ای کسانی که ما را دوست دارند و ما آن ها را دوست داریم. و سپس فرمود: جَعلکم اللّه مَعَنا فی الدُّنیا و آلاخرة.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:02:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سیره امام صادق (علیه السلام) در رفتار با اصحاب   ...

     

    تقدیر از تلاش های علمی

    همهشاگردان آن حضرت در راه حفظ آثار اهل بیت (علیهم السلام) اهتمام می ورزیدند، اما برخی از آن ها نقش بیشتری داشتند و درست به همین دلیل، امام بر خود لازم دیده است که از تلاش های برجسته و صادقانه آن ها قدردانی نماید. درباره زراره فرمود: «رحم الله زرارة بن اعین، لو لا زراره لاندرست آثار النبوة و احادیث ابی؛11 خدا رحمت کند زرارة را که اگر تلاش های او نبود آثار نبوت و احادیث پدرم تباه می شد». و در حق زرارة و محمد بن مسلم و برید بن معاویة و لیث بختری فرمود: اینان از نجبا هستند و از امنای الهی به شمار می آیند، حلال و حرام خدا را می دانند و اگر اینان نبود آثار نبوت تباه می شد.

    جلوه دیگر تقدیر از تلاش های علمی؛ ارجاع مردم به شاگردان خود است که در سیره عملی امام صادق بارها دیده شده است؛

    ـ به فیض بن مختار فرمود، هر وقت خواستی بر احادیث ما آگاهی یابی، سراغ آن شخص را بگیر. و با دست مبارک به زرارة بن اعین اشاره فرمود.

    ـ مردی از شام برای بحث و گفتگو نزد حضرت آمده بود، ایشان آن شخص را به حمران ارجاع داد، آن شخص گفت، من برای مناظره با شخص شما آمده ام نه حمران، حضرت فرمود، اگر بر ایشان ظفر یافتی، گویا بر من غالب شده ای. بعد از ختم مناظره، حضرت از مرد شامی سؤال کرد که حمران را چگونه یافتی؟ گفت: بسیار حاذق و ماهر بود. هر آن چه که پرسیدم، به خوبی جواب گفت.

    ـ عبدالله بن یعفور می گوید: از حضرت سؤال کردم که گاهی سؤالی پیش می آید و ما به شما دسترسی نداریم، در این گونه مواقع چه کنیم؟ حضرت فرمود: چرا نزد محمد بن مسلم نمی روی، زیرا که او از پدرم علم و دانش فراگرفته و نزد او موجه بوده است.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:02:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حکمت های نهج البلاغه41   ...

    حكمت 41

    و قد روى عنه [عليه السلام] هذا المعنى بلفظ آخر و هو قوله

    قَلْبُ الْأَحْمَقِ فِى فِيهِ وَ لِسَانُ الْعَاقِلِ فِى قَلْبِهِو معناهما واحد .

    قلب احمق در دهان او ، و زبان عاقل در قلب او قرار دارد .

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:02:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حکمت های نهج البلاغه40   ...

     

    حكمت 40

    وَ قَالَ [عليه السلام] لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ

    قال الرضى و هذا من المعانى العجيبة الشريفة و المراد به أن العاقل لا يطلق لسانه إلا بعد مشاورة الروية و مؤامرة الفكرة و الأحمق تسبق حذفات لسانه و فلتات كلامه مراجعة فكره و مماخضة رأيه فكأن لسان العاقل تابع لقلبه و كأن قلب الأحمق تابع للسانه .

    زبان عاقل در پْشت قلب اوست ، و قلب احمق در پْشت زبانش قرار دارد.
    (اين سخنان ارزشمند و شگفتى آور است ، كه عاقل زبانش را بدون مشورت و فكر و سنجش رها نمى سازد . اما احمق هر چه بر زبانش آيد مى گويد بدون فكر و دقت ، پس زبان عاقل از قلب او و قلب احمق از زبان او فرمان مى گيرد).

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:02:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حکمت های نهج البلاغه38   ...

     

    حكمت 38

    وَ قَالَ [عليه السلام] لِابْنِهِ الْحَسَنِ [عليه السلام] يَا بُنَيَّ احْفَظْ عَنِّى أَرْبَعاً وَ أَرْبَعاً لَا يَضُرُّكَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ وَ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ وَ أَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرَّكَ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيبَ .

    به فرزندش امام حسن [عليه السلام] فرمود : پسرم ! چهار چيز از من يادگير (در خوبى ها ) ، و چهار چيز به خاطر بسپار (هشدارها)، كه تا

    به آن ها عمل مى كنى زيان نبيني:

    الف ـ خوبى ها

    1 ـ همانا ارزشمند ترين بى نيازى عقل است .

    2 ـ و بزرگ ترين فقر بى خردى است .

    3 ـ و ترسناك ترين تنهايى خود پسندى است .

    4 ـ و گرامى ترين ارزش خانوادگى ، اخلاق نيكوست.

    ب ـ هشدار ها

    1 ـ پسرم ! از دوستى با احمق بپرهيز ، چرا كه مى خواهد به تو نفعى رساند اما دچار زيانت مى كند.

    2 ـ از دوستى با بخيل بپرهيز ، زيرا آنچه را كه سخت به آن نياز دارى از تو دريغ مى دارد.

    3 ـ و از دوستى با بدكار بپرهيز، كه با اندك بهايى تو را مى فروشد.

    4 ـ و از دوستى با دروغگو بپرهيز كه به سراب ماند: دور را به تو نزديك ، و نزديك را دور مى نماياند.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:02:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حکمت های نهج البلاغه38   ...

     

    حكمت 38

    وَ قَالَ [عليه السلام] لِابْنِهِ الْحَسَنِ [عليه السلام] يَا بُنَيَّ احْفَظْ عَنِّى أَرْبَعاً وَ أَرْبَعاً لَا يَضُرُّكَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ وَ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ وَ أَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرَّكَ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيبَ .

    به فرزندش امام حسن [عليه السلام] فرمود : پسرم ! چهار چيز از من يادگير (در خوبى ها ) ، و چهار چيز به خاطر بسپار (هشدارها)، كه تا

    به آن ها عمل مى كنى زيان نبيني:

    الف ـ خوبى ها

    1 ـ همانا ارزشمند ترين بى نيازى عقل است .

    2 ـ و بزرگ ترين فقر بى خردى است .

    3 ـ و ترسناك ترين تنهايى خود پسندى است .

    4 ـ و گرامى ترين ارزش خانوادگى ، اخلاق نيكوست.

    ب ـ هشدار ها

    1 ـ پسرم ! از دوستى با احمق بپرهيز ، چرا كه مى خواهد به تو نفعى رساند اما دچار زيانت مى كند.

    2 ـ از دوستى با بخيل بپرهيز ، زيرا آنچه را كه سخت به آن نياز دارى از تو دريغ مى دارد.

    3 ـ و از دوستى با بدكار بپرهيز، كه با اندك بهايى تو را مى فروشد.

    4 ـ و از دوستى با دروغگو بپرهيز كه به سراب ماند: دور را به تو نزديك ، و نزديك را دور مى نماياند.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:01:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حکمت های نهج البلاغه37   ...

     

    حكمت 37

    وَ قَالَ [عليه السلام] وَ قَدْ لَقِيَهُ عِنْدَ مَسِيرِهِ إِلَى الشَّامِ دَهَاقِينُ الْأَنْبَارِ فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اشْتَدُّوا بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ
    مَا هَذَا الَّذِى صَنَعْتُمُوهُ فَقَالُوا خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا يَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُكُمْ وَ إِنَّكُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ فِى دُنْيَاكُمْ وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِى آخِرَتِكُمْ وَ مَا أَخْسَرَ الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ وَ أَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الْأَمَانُ مِنَ النَّارِ .

    ( در سر راه صفّين دهقانان شهر انبار  تا امام را ديدند پياده شده و پيشاپيش آن حضرت مى دويدند فرمود چرا چنين مى كنيد؟ گفتند عادتى است كه پادشاهان خود را احترام مى كرديم، فرمود) به خدا سوگند كه اميران شما از اين كار سودى نبردند، و شما در دنيا با آن خود را به زحمت مى افكنيد ، و در آخرت دچار رنج و زحمت مى گرديد، وچه زيانبار است رنجى كه عذاب در پى آن باشد ، و چه سودمند است آسايشى كه با آن ، امان از آتش جهنم باشد.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:01:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      یامهدی ادرکنی   ...

    از آسمان طلوع کن…


    هنوز پر از وضویم من… به قداست بی نظیرت سوگند، نگاهم برای دوری ات بارانیست. خیس خیس… سجاده ام پر از مریم شده و کمی از عطر گل انبیا، تمام مرا معطر کرده است. به

    بزرگی ات قیام کرده ام و دستانم پر از قنوت است. به رکوع که رسـیـدم نشــانـت خـواهـم داد تـرسـم را… این که چقدر از زمان بـــی حضـورت می ترسم. گلدان شمعدانی ها را با چند

    شاخه گل نرگس کنار پنجره گذاشته ام… پنجره ها بازند… و هیچ پرده ای مانع رسیدن نور نیست… با همان روشنائی بی ریایت چراغانی مان کن.


    جمعه تا جمعه… لحظه به لحظه… ظهورت را چشم به راهیم….


    قرص کامل ماه … از آسمان طلوع کن…


    چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی *** چه بــغـض ها که در گلو رســــوب شد نیامدی
    حـریر آتشـــین ســخن تبر به دوش بت شــکن *** خـــــدای ما دوباره سنگ و چـــوب شد نیامدی
    تـــمام طول هـــفته را به انتـــــظار جـــمعه ام *** دوبـاره صــبح ظهر عصرنه غروب شد نیــــامــدی

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:01:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سخت تر از یک کشور لائیک ...   ...

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:00:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      کم حرف بزن تامتوجه خداباشی...   ...

    مرحوم علامه آیت الله مصباح یزدی دامت برکاته:

    يكي از فضلا از مرحوم علامه طباطبايي رضوان الله علیه سؤال كرد: چه كنم تا در نماز حضور قلب داشته باشم؟ مرحوم علامه در جواب فرمودند: “كم حرف بزن.” اگر انسان بخواهد حواسش تمركز يابد و دلش تنها متوجه خدا و محبوبش باشد،بايد كم حرف بزند، وقتي زياد حرف مي‌زند توجه‌اش به اين سو و آن سو جلب مي‌ گرددو پراكنده خاطر گشته، نمي‌تواند توجه‌اش را متمركز سازد. پس دوستان خدا با سكوت ملازمند،چرا كه دلشان پيوسته متوجه اوست و اگر بخواهند حرف بزنند توجه شان پراكنده مي‌ گردد…

    پس سکوت فراموش نشود…

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:00:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شیعه‌علامت‌دارد   ...

    ازامام‌صادق‌علیه‌السلام:وقتی‌عمل‌نیکی‌انجام‌می‌دهیدشمارا‌به‌مانسبت‌می‌دهندو‌می‌گویند:هذا‌

    جعفری.ماسربلندوسرافرازمی‌شویم.وقتی‌هم‌عمل‌ناپسندی‌‌انجام‌می‌دهیدبازهم‌می‌گویند‌هذا‌جعفری

    وماسرافکنده‌می‌شویم.سپس‌می‌فرمایند:کونوالنا‌زیناولاتکونواعلیناشیناای‌شیعیان‌زینت‌ماباشید‌نه‌

    سبب‌سرافکندگی‌ما.چقدربرای‌مادردآوراست‌که‌این‌بزرگواران‌به‌سبب‌داشتن‌پیروانی‌چون‌ما‌سرافکنده‌

    وناراحت‌شوند.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:00:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سرآغاز   ...

     

     
    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:00:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قصه 10   ...

    ادامه تكبر ابليس‏

    گويند: در عصر حضرت موسى عليه‏السلام، روزى ابليس نزد حضرت موسى عليه‏السلام آمد و گفت: مى‏خواهم هزار و سه پند به تو بياموزم.

    موسى عليه‏السلام او را شناخت و به او فرمود: آنچه كه تو مى‏دانى، بيشتر از آن را من مى‏دانم، نيازى به پندهاى تو ندارم.

    جبرئيل عليه‏السلام به موسى عليه‏السلام نازل شد و عرض كرد: اى موسى! خداوند مى‏فرمايد هزار پند او فريب است، اما سه پند او را بشنو.

    موسى عليه‏السلام به ابليس فرمود: سه پند از هزار و سه پندت را بگو!

    ابليس گفت: 1 - هرگاه تصميم بر انجام كار نيكى گرفتى، در انجام آن شتاب كن و گرنه تو را پشيمان مى‏كنم. 2 - اگر با زن نامحرمى خلوت كردى، از من غافل نباش كه تو را به عمل منافى عفت وادار مى‏نمايم. 3 - هرگاه خشمگين شدى، جاى خود را عوض كن، وگرنه موجب فتنه خواهم شد.

    اكنون كه تو را سه پند دادم (به تو حقى پيدا كردم) در عوض، از خدا بخواه تا مرا بيامرزد.

    موسى عليه‏السلام خواسته ابليس را به خدا عرض كرد، خداوند فرمود: شرط آمرزش شيطان آن است كه به كنار قبر آدم عليه‏السلام برود و خاك قبر او را سجده كند.

    حضرت موسى عليه‏السلام فرمان خدا را به ابليس ابلاغ كرد.

    ابليس كه همچنان در خودخواهى و تكبر غوطه ور بود، گفت: اى موسى! من در آن هنگام كه آدم عليه‏السلام زنده بود، بر او سجده نكردم، چگونه اكنون حاضر شوم كه بر خاك قبر او سجده كنم؟!(33)

    قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:59:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سرّپوشش دانه‏ هاى حبوبات‏ دردرس امام صادق(ع)   ...

    ای مفضّل!
    در شكل بوته حبوباتى؛ چون: عدس، ماش، باقلا و جز آنها انديشه كن.
    دانه ‏هاى آنها در كيسه ‏ها و ظروفى نهاده شده تا :

    • نگاهدارى شوند، 
    • رشد و استحكام يابند
    •  و از آفات در امان بمانند چنان كه جفت و بچه‏ دان جنين نيز دقيقا به همين خاطر است.

    گندم و همانند آن نيز به صورت خوشه، در پوسته ايى سخت نهاده شده‏ اند.

    نيز بر سر هر دانه چيزى چون نيزه قرار گرفته كه پرندگان را از خوردن آنها باز مى ‏دارد تا به كارندگان و كشاورزان زيان نرسد.

    اگر كسى بگويد: آيا پرندگان از گندم و حبوبات نمى ‏خورند؟ گفته مى ‏شود:
    بله تقدير چنين است. پرنده نيز از آنجا كه آفريده‏ اى از آفريدگان است از زمين خداى جلّ و علا نصيب و سهمى دارد، ولى اين حبوبات نيز اين گونه محافظت مى ‏شوند تا پرندگان، يكسره ويرانش نكنند و زيان بسيار به ‏بار نياورند. اگر پرندگان دانه‏ ها را عيان و ناپوشيده بنگرند هيچ منعى ندارند كه به آن حمله كنند و بوته را نابود سازند واى بسا اين عمل باعث عدم تعادل تغذيه پرندگان، سوء هاضمه و مرگ آنها گردد و كشتزار را هم به نابودى كشاند در نتيجه، اين موانع پيشگيرنده‏
    براى آن است كه دانه ‏ها نگاهدارى شوند و پرندگان به قدر روزى و نياز از آنها برگيرند و بيشتر آن براى آدمى بماند؛ زيرا او از پرندگان مهمتر و نيازمندتر است و هم او زحمت و مشقت بارورى آن را بر دوش كشيده است.

     

    توحید مفضل،143

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:59:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      تصفیه باطن   ...



    امام صادق علیه السلام فرمود:

    اي پسر نعمان اگر قصد داري كه خودت را تصفيه كني و صفا دهي:

    • برادران ايماني خود را دوست بدار
    • با او مزاح نكن مفاخره
    • و مزاحمت و خصومت و جدل با او مكن
    • و از اسرار خودت هم به او مگو كه مبادا دشمن تو كه با او دوست شود از سر تو آگاه گردد شايد همان دوستان روزي با تو دشمن گردند.

    لذا برحسب فرمایش امام صادق علیه السلام باید همچون موارد دیگر، در دوستی نیز حد اعتدال را رعایت کرد.

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:59:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      امام جعفر صادق   ...

    امام جعفر صادق (علیه السلام) :
    شرف المؤمن قیام اللیل و عزه استغناؤه عن الناس .
    شرافت مؤمن به شب زنده داری و عزتش به بی نیازی از مردم است .
    اصول کافی ، ج 3 ، ص 218

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:58:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      السلام علیک یا جعفر بن محمد ایها الصادق یا بن رسول الله   ...

    درخاک بقیع لاله قرآن تا کی/گل در بر آفتاب سوزان تا کی/بی فرش وچراغ وسایبان مهدی جان/مظلوم بود قبر امامان تاکی/سلام بر بقیع وبقاع ویرانش!سلام بر بقیع وقبر چهار امام غریبش !سلام بر بال وپران خاکی کبو تران این قبور خاکی!سلام وصد سلام به زائرغریبی که در انتظار انتقام خون شهیدان نشسته است!سلام بر امام ششم !سلام بر امام صادق که صدا زدجگرم زخمی زهر کینه شد/سینه ام پر از غم مدینه شد/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:58:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      درس فضیلت   ...

     

    فرمود اي پسر نعمان بر تو باد كه رياكار نباشي چه ريا اعمال آدمي را فاسد و تباه و بي اثر مي نمايد متوجه باش جدلي هم نشوي زيرا جز نكبت و تنفر و بدانديشي اثري ندارد بر تو باد كه دشمني زياد با مردم نكني كه تو را از خدا دور مي كند.

    فرمود آنچه كه پيشينيان رباني به ما آموخته اند صمت و سكوت در مواقع انقلاب بوده و تو اگر بتواني به موقع سخن را بگو و اگر نتواني و محيط اجازه نداد ساكت باش.

    هر يك از شما اگر خواستيد عبادت كنيد همان روزه صمت و سكوت را پيشه كنيد و قريب ده سال قبل از اين هم حكم تقيه و سكوت جاري بود (مراد عصر امام سجاد است) اگر سكوت شما نتيجه خوبي داد شكيبائي و بردباري كنيد و آن عبادت شما است و اگر نتيجه خوبي نداد مبارزه با فساد را شروع نمائيد سكوت و صمت اقلا آدمي را از فحشاء نجات مي دهد و بردباري و شكيبائي در عصر دولتهاي باطل و ستمكار از آزار بدني مصون مي دارد.

    فرمود اصحاب ما حقا از نجباء و برگزيدگان و دوستان و طبقه فاضله كشور اسلام هستند و بايد به يك كلمه خلاصه كرد گفت آنها حقا مؤمن مي باشند.

    مبغوض ترين و منفورترين شماها كساني هستند كه نمامي مي كنند و بين منافقين و مصلحين رفت و آمد دارند و حسد مي ورزند و اسرار دوستان ما را نزد دشمنان فاش مي كنند آنها از ما نيستند و ما هم از اين افراد نمام و حسود و بي ايمان بيزار هستيم.

    شيعيان و دوستان ما آنهائي هستند كه امرا ما بپذيرند و آثار ما را پيروي كنند و در تمام شئون زندگي به ما اقتداء بنمايند.
    فرمود قسم به خدا اگر يكي از شماها تمام زمين را پر از طلا كند در راه خدا بدهد و در عين حال نسبت به مؤمنين حسد بورزد آن طلاهاي انفاق شده او آتشين مي گردد و او را به آتش مي كشاند.

     

    تحف العقول،555

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:58:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مناظره فضّال شاگرد امام صادق صلوات الله با ابوحنیفه رئیس حنفیان   ...

    مناظره شیرین فضّال شیعه با ابو حنیفه سنی
    عصر امام صادق (علیه السلام) و ابو حنیفه رئیس مذهب حنفی بود و در مسجد کوفه برای شاگردانش تدریس می کرد .
    یکی از شاگردان هوشمند امام صادق (علیه السلام) به نام فضّال بن حسن با یکی از دوستانش گردش می کردند تا به آن مسجد رسیدند و دیدند جمعی در اطراف ابو حنیفه حلقه زده اند و او برای آنان درس می گوید .
    فضّال به دوست خود گفت : من از اینجا بیرون نمی روم مگر اینکه ابو حنیفه را وادار کنم تا مذهب تشیع را بپذیرد . آنگاه به طرف مجلس درس ابو حنیفه رفتند و در کنار شاگردانش نشستنددر این هنگام فضّال مناظره و سوالات خود را به ترتیب ذیل شروع کرد :

    صفحات: 1 · 2

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:58:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      كيميا11   ...

    توصيه به سفره اطعام
    شيخ علاوه بر تلاش‌هايی كه با واسطه و بی‌واسطه برای احسان به خلق و حل مشكلات گوناگون مردم داشت، به مناسب‌های مختلف به ويژه اعياد مذهبی، در منزل كوچك خود از حاضران پذيرايی میكرد، و برای اطعام اهل ايمان و گسترده بودن سفره احسان در منزل، اهميت خاصی قايل بود. همواره سفارش می‌كرد كه بكوشيد تا در خانه، سفره اطعام داشته باشيد و معتقد بود كه اگر پول آن را بدهند تا نيازمندان برای خود غذا تهيه كنند، آن خاصيت را ندارد.

    كيمياي محبت ري شهري زندگينامه شيخ رجبعلي خياط

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:58:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شهادت جهاد   ...

    فاطمه(دختر شهید عماد مغنیه) می گوید: مادر من یک زن فوق العاده است. خبر شهادت بابا که رسید رفت و دو رکعت نماز خواند. همه ما را مامان آرام کرد. بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند وقتی دید در مواجه با پیکر بابا بی تاب شده ایم خطاب به بابا گفت الحمدالله که وقتی شهید شدی کسی خانواده ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمی کند. همین یک جمله ما را آنقدر خجالت داد که آرام شدیم. بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشییع برگزار می شد یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و قرآن و زیارت عاشورا خواند.

    خبر شهادت جهاد را هم که شنید همین طور. دلم سوخت وقتی دیدمش. مثل بابا شده بود. خون ها را شسته بودند ولی جای زخم ها و پارگی ها بود. جای کبودی و خون مردگی ها. تصاویر شهادت و بابا و جهاد با هم یکی شده بودند و یک لحظه به نظرم رسید من دیگر نمی توانم تحمل کنم. باز مادر غیر مستقیم آرام کرد من و مصطفی را وقتی صورت جهاد را بوسید و گفت : (ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده. البته هنوز به ارباً اربا نرسیده.) باز خجالت آراممان کرد.

    منبع:http://hajimad.mihanblog.com/post/46
    پ ن:
    از ريان ابن شبيب از حضرت رضا عليه السلام در حديثي آمده است كه ايشان به او فرمودند:
    ابن شبيب، اگر براي چيزي گريه­ات گرفت براي حسين بن علي عليه السلام گريه كن چرا كه او را سر بريدند همان­گونه كه گوسفند را ذبح مي­كنند و همراه او هجده نفر از اهل بيتش كه در زمين مانندي نداشتند، كشته شدند. و يقيناً آسمان­هاي هفت­گانه و زمين­ها براي كشته شدنش گريه كردند…
    عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ شَبِيبٍ عَنِ الرِّضَا ع فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ قَالَ لَهُ:
    يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ شَبِيهُونَ وَ لَقَدْ بَكَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ …
    وسائل ‏الشیعة ج : 13 ص: 503

     
    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:57:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      تهذيب41   ...

    امتحان شفاهى

    روزى امام صادق عليه السلام خطاب به شاگردانش فرمود: تاكنون چه چيزى از من آموخته ايد؟
    يكى از شاگردان : هشت مسئله آموخته ام .(56)
    امام صادق عليه السلام : آنها را برايم بيان كن تا بدانم . شاگرد گفت :
    1 - ديدم هر محبوبى حبيب خود را هنگام مرگ رها مى كند و از او جدا مى شود، پس همت وسعى خود را مصروف داشتم به چيزى كه از من جدا نگردد و مرا تنها نگذارد، بلكه در تنهائى انيس و مونس من باشد.و آن عمل خير است كه پس از مرگ نيز با من است .
    خداوند متعال فرمود: مَن يَعمَل خَيراً يُجزَ بِهِ
    امام عليه السلام : احسنت ، آفرين .
    2 - گروهى را ديدم كه به حسب و نسب خود فخر مى كنند، و گروهى ديگر به مال و فرزند خود، و حال آنكه اينها فخر ندارد. من فخر عظيم را در كلام خدا ديدم كه فرمود: اِنَّ اَكرَمَكُم عِندَاللهِ اَتقيكُم پس تلاش كردم نزد خدا كريم باشم .
    امام عليه السلام : احسنت ، آفرين .
    3 - ديدم مردم به لهو و لعب ، و طرب و شادى سرگرم هستند و شنيدم كه خداوند فرمود: واَما مَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفسَ عَنِ الهَوى فَإِنَّ الجَنَّةَ هِىَ المَاءوى (57)
    هر كس از خداى خويش بر انجام گناه بترسد و نفس خويش را از هوى و هوس باز دارد جايگاه او بهشت است .
    بنا بر اين سعى كردم هوى و هوس را از خودم دور كنم ، و بر طاعت و عبادت الهى مداومت ورزم .
    امام عليه السلام : احسنت ، آفرين .
    4 - ديدم هر كس چيزى بدست مى آورد، در حفظ او مى كوشد در حالى كه خداوند مى فرمايد: مَن ذاَالَّذى يُقرِضُ اللهَ قَرضاً حَسَناً فَيُضاعِفهُ لَهُ وَ لَهُ اَجرٌ كَريمٌ(58)
    هر كس به خداوند و در راه او قرض الحسنه بدهد، پس خدا آن را چند برابر به او بر گرداند و ثواب بسيارى به او خواهد داد.
    پس من مضاعفه را دوست دارم و چيزى را محفوظتر از آنچه نزد خدا باشد نمى بينم . به همين جهت هرگاه چيزى عزيز و بزرگ به دست مى آورم به وسيله آن به خدا رو مى آورم و در راه خدا به مصرف مى رسانم تا ذخيره اى براى آخرت باشد كه به آن نياز پيدا خواهم كرد.
    امام عليه السلام : احسنت ، آفرين .
    5 - ديدم بعضى از مردم به بعضى ديگر حسد ورزند خداوند مى فرمايد:
    نَحنُ قَسَّمنا بَينَهُم مَعيشَتَهُم فِى الحَيوةِ الدُّنيا وَ رَفَعنا بَعضَهُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعضُهُم بَعضا سُخرِيا وَ رَحمَةُ رَبِّكَ خَيرٌ مَمايَجمَعُونَ(59)
    ما روزى مردم را در زندگانى دنيا ميان ايشان قسمت نموديم و بعضى را بر بعضى ديگر برترى بخشيديم تا براى رفع نيازمنديهاى خود ديگران را بكار گيرند. وبا تعاون و همكارى نيازهاى يكديگر را بر طرف سازند، و رحمت پروردگار تو بهتر است از آنچه مردم در دنيا انباشته مى كنند.
    پس وقتى دانستم رحمت واسعه الهيه از آنچه مردم جمع مى كنند بهتر است ، به هيچكس حسد نورزيدم و بر آنچه از دنيا از دست دادم تاءسف نخوردم .
    امام عليه السلام : احسنت ، آفرين .
    6 - ديدم بعضى از مردم با بعضى ديگر در مسائل دنيوى و لذات نفسانى با هم كينه و دشمنى مى ورزند، وشنيدم كلام خدا را كه فرمود:
    اِنَّ الشَّيطانَ لَكُم عَدُوُّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوا(60)
    پس به دشمنى با شيطان روى آوردم و از دشمنى با غير او اعراض كردم .
    امام عليه السلام : احسنت ، آفرين .
    7 - ديدم مردم در طلب رزق و جمع مال بسيار تلاش مى كنند و خود را بزحمت مى اندازند در حالى كه شنيدم خداوند فرمود:
    وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَالاِْنْسَ اِلا لِيَعْبُدُونَ * مااُريدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما اُريدُ اَنْ يُطعِمُونَ * اِنَّ اللهَ هُوَ الرَّزاقُ ذُوالقُوَّةِ المَتينُ(61)
    هدف خلقت جن و انس معرفت و پرستش خداوند است . من از مردم روزى و اطعام نمى خواهم ، همانا خدا روزى رسان توانا و نيرومند است .
    پس دانستم وعده خدا حق ، و سخن او راست است . آنگاه به وعده او آرام گرفتم و به سخن او راضى شدم و به حق او بر من توجه نمودم و از آنچه براى من نزد غير اوست روى گرداندم .
    امام عليه السلام : احسنت ، آفرين .
    8 - ديدم گروهى از مردم به سلامتى و نيروى بدنى خود، بعضى ديگر به كثرت اموال ، و جمعى به كثرت اولاد اعتماد نموده ، و به آينده خويش دل خوش كرده اند، در حالى كه شنيدم خداوند فرمود:
    وَ مَن يَتَّقِ اللهَ يَجعَل لَهُ مَخرَجا * وَ يَرزُقهُ مِن حَيثُ لايَحتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكَّلُ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمرِهِ قَد جَعَلَ اللهُ لِكُلِّ شَيى ءٍ قَدرا.(62)
    كسى كه تقواى الهى پيشه سازد، خداوند او را از شبهات و مشكلات و فتنه هاى دنيا، و شدائد و خطرات آخرت به سلامت بيرون خواهد آورد، و از راهى كه تصور نمى كند و به حساب نمى آيد روزى او را خواهد داد. هر كس بر خدا توكل كند خدا او را كفايت نمايد و به هدف و مرادش مى رساند، و خداوند براى هر چيزى اندازه اى قرار داده است .
    بنابراين من بر خدا توكل كردم و اعتمادم از غير او زائل گشت .
    امام صادق عليه السلام پس از شنيدن اين هشت مطلب فرمود: به خدا سوگند، تورات ، انجيل ، زبور، فرقان و ساير كتب آسمانى به اين مطالب هشتگانه بر مى گردد.

    كشكول شيخ بهايي

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:57:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      توحيد14   ...

    14 حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَيْفٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ عَمْرٍو قَالَ حَدَّثَنِي عِمْرَانُ بْنُ أَبِي عَطَاءٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَطَاءٌ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ مَا مِنَ الْكَلَامِ كَلِمَةٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَوْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ مَا مِنْ عَبْدٍ يَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَمُدُّ بِهَا صَوْتَهُ فَيَفْرُغُ إِلَّا تَنَاثَرَتْ ذُنُوبُهُ تَحْتَ قَدَمَيْهِ كَمَا يَتَنَاثَرُ وَرَقُ الشَّجَرِ تَحْتَهَا

    ترجمه :

    14. ابن عباس از رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) نقل مى‏كند كه آن حضرت فرمودند: هيچ سخنى، نزد خداوند از گفتن (لا اله الا الله) محبوبتر و دوست داشتنى‏تر نيست و هر بنده‏اى كه آن را بگويد، صدايش بلند مى‏شود، (خداوند به او توفيق مى‏دهد) تا جايى كه گناهانش، زير دو پايش جاى مى‏گيرد، همان طورى كه برگ درخت، زير آن مى‏افتد.

    توحيد اثر شيخ صدوق (ره)

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:57:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      توحيد13   ...

    حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَيْفٍ عَنْ أَخِيهِ عَلِيٍّ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَوْلُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ثَمَنُ الْجَنَّةِ

    ترجمه :

    13. عبيدبن زراره مى‏گويد: امام جعفر صادق (عليه السلام) فرمودند:

    قيمت (پاداش) گفتن لا اله الا الله، بهشت است

    توحيد اثر شيخ صدوق (ره)

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:57:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ابن الصباغ مالكي   ...

     

    ابن الصباغ مالكي اين نويسنده نامدار اهل تسنن نيز كه در كتاب خود به نام الفصول المهمة در ارتباط با مناقب امام جعفر صادق (عليه السلام) مطالب قابل توجهي را ذكر نموده است در اين باره مي نويسد:

    «مناقب جعفر الصادق (عليه السلام) فاضلة أو صفاته في الشرف كاملة، و شرفه علي جبهات الأيام سائلة، و أندية المجد و الغر بمفاخره و مآثره آهلة.»

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:57:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مستجاب الدعوه بودن   ...

    شبلنجي

    اين عارف بزرگ رباني نيز كه يكي ديگر از مؤلفين مشهور اهل تسنن است در كتاب معروفش به اسم نورالابصار نوشته است: «كان جعفر الصادق(رضي الله عنه) مستجابا لدعوة و اذا سأل الله شيئاً لم يتم قوله الا و هو بين يديه.»

    يعني: جعفر صادق (رضي الله عنه) مستجاب الدعوه بود و دعايش هميشه مورد قبول حق تعالي واقع مي شد و چون از خداوند چيزي مي خواست هنوز قولش پايان نيافته بود چيز مورد نظر برايش مهيا بود.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:57:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      چرا تنها به امام ششم جعفر صادق (علیه السلام) ميگويند؟   ...
     
     
     
    با توجه به اينکه همه امامان صادق و راستگو هستند، چرا تنها به امام ششم جعفر صادق (علیه السلام)مي گويند؟
    پاسخ: لقب صادق را جدش پيامبر به او داده است، در روايتى از رسول خدا آمده است كه فرمود: ... و خداوند از صلب فرزندم محمد باقر(علیه السلام) پسرى آورد كه كلمه حق و زبان صدق و راستى است. 
    ابن مسعود مى پرسد: نام او چيست ؟ پيامبر مى‏ فرمايند: جعفر صادق(علیه السلام) كه راستگو و درست كردار است و هر كس به او طعن زند و بدگويد و هر كه دست رد بر سينه او زند، به من بد گفته و دست رد بر سينه من زده است.

    از امام زين­ العابدين‏ (علیه السلام) سؤال شد: چرا به امام صادق‏ صادق گفته مي‏ شود و حال آن كه همه شما صادق و راستگو هستيد؟
     فرموند: رسول(صلی الله علیه و آله وسلم) فرموند: «موقعي كه فرزند من جعفر بن محمد بن علي بن حسين‏ متولد شد، او را صادق بگوييد، زيرا پنجمين فرزند او جعفر (جعفر كذاب) نام دارد و به­ دروغ ادعاي امامت خواهد كرد و نزد خدا كذاب و افترا زننده به خدا است» (1)

    بنا براين با اين نام گذاري مي خواستند بگويند که در ميان امامان فقط يک جعفر وجود دارد و اگر جعفر ديگري ادعاي امامت کرد، او يقينا کذاب و دروغگو است .
     

    1- شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة،ص319؛ علل الشرايع،ج1،ص234؛ احتجاج طبرسي، ج2،ص49؛ الخرائج راوندي ،ج1،ص269؛ مناقب ابن شهرآشوب،ج3،ص393.
    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:56:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      تقرير10   ...

    - امام صادق عليه السلام فرمود:
    هر كس تا چهل سالگى راه دستى دارد و چون باين سن رسيد خدا بفرشتگانش وحى كند كه بنده مرا عمرى دادم بر او سخت گيريد و درشتى كنيد و پاسش داريد و كم و زياد و خرد و درشت عملش را بنويسيد از امام صادق پرسيدند از قول خداى عز و جل (فاطر 37) آيا بشما عمرى نداديم كه متذكر در آن تذكر يابد؟ فرمود سرزنش هيجده ساله است .
    2- امام صادق (عليه السلام) فرمود:
    پيره مردى را روز قيامت بياورند و نامه عملش را بدستش دهند و از برونش ‍ كه بسوى مردم است جز بدى ديده نشود و بر او بسيار ناگوار گذرد و ميگويد پروردگارم فرمائى بدوزخ روم جبار جل جلاله ميفرمايد اى پيرمرد من شرم دارم كه تو را عذاب كنم با اينكه در دنيا نماز ميخواندى ، بنده مرا ببهشت بريد.
    3- رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمود:
    هر مؤمنى بميرد و يك ورق از او بماند كه دانشى بر آن باشد ورقه روز قيامت ميان او و دوزخ پرده شود و خداى تبارك و تعالى بهر حرفى كه در آن نوشته است شهرى او دهد كه هفت برابر دنيا باشد مؤمنى نباشد كه يك ساعت نزد عالمى نشيند جز آنكه پروردگارش عز و جل ندا كند نزد حبيبم نشستى بعزت و جلالم سوگند تو را با او ساكن بهشت كنم و و باك ندارم .
    4- امام صادق عليه السلام فرمود:
    مردم خداى عز و جل را بسه روش بپرستيدند يك طبقه براى رغبت در ثواب اين پرستش حريصانست و بر اساس طمع است و ديگرى از ترس ‍ دوزخ اين عبادت بنده ها است و از ترس است ولى من از دوستى او را بپرستم اين عبادت كريمانست و مايه آسودگيست براى گفته او عز و جل (سوره نمل 89) و براى گفته خداى عز و جل (سوره آل عمران 31) بگو اگر شما دوست داريد خدا را پيرو من باشيد تا خدا شما را دوست دارد و گناهانتان را بيامرزد و هر كه خدا را دوست دارد خدايش دوستدارد و هر كه را خدا دوست دارد از آسودگانست .
    5- امام صادق عليه السلام فرمود:
    براى يارى مؤمن از طرف خدا همين بس كه به بيند دشمنش خدا را نافرمانى ميكند.
    6- از اصغ بن نباته كه گفت :
    امير المؤمنين عليه السلام فرمود منم خليفه رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) و وزيرش و وارثش
    منم برادر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم و وصيش و حبيبش منم برگزيده رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) و صاحب او منم عموزاده رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) و شوهر دخترش و پدر فرزندانش ‍ منم سيد اوصياء و وصى سيد انبياء من حجت عظمى و آيت كبرى و مثل اعلى و باب پيغمبر مصطفى صلي الله عليه وآله وسلم منم عروه وثقى و كلمه تقوى و امين خداى تعالى و ذكره بر اهل دنيا.
    7- امام صادق عليه السلام فرمود:
    چون فاسق فسق خود را آشكار كرد غيبت ندارد.
    8- رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود:
    جبرئيل از طرف خداى جليل جل جلاله نزد من آمد و گفت اى محمد خداى جل جلاله بتو سلام ميرساند و ميفرمايد برادرت على را مژده بده كه هر كه دوستش دارد من عذابش نكنم و هر كه دشمنش دارد ترحم نكنم .
    9- رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود:
    در روز قيامت بنده اى گام بر ندارد تا از چهار چيز پرسش شود از عمرش كه در چه گذرانده و از جوانى اش كه در چه بسر رسانده و از مالش كه از كجا آورده و از دوستى ما خانواده .
    10- عايشه گويد:
    حضور رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) بودم كه على بن ابى طالب آمد و آن حضرت فرمود اين سيد عربست گفتم يا رسول اللّه تو سيد عرب نيستى ؟ فرمود من سيد اولاد آدمم و على سيد عرب گفتم سيد يعنى چه ؟ گفت كسى كه طاعتش فرض است چون طاعت من .
    11- معمر گويد:
    حضور امام صادق عليه السلام نشسته بودم كه زيد بن على بن الحسين عليه السلام آمد و دو پشته در خانه را گرفت امام صادق عليه السلام فرمود عمو جانم تو را بخدا پناه دهم كه همان بدار زده كناسه باشى مادر زيد گفت بخدا حسد تو را باين گفتار وادارد براى پسرم فرمود كاش از حسد بود كاش از حسد بود تا سه بار سپس فرمود پدرم از جدم برايم روايت كرده كه از اولادش زيد نامى خروج كند و در كوفه كشته شود و در كناسه بدار رود و از گورش بر آورند براى روحش درهاى آسمان گشوده گردد و اهل آسمانها بدو شاد گردند جانش را در گلوگاه پرنده اى نهند تا او را در هر جاى بهشت خواهد گردش دهد،
    12- جابر جعفى گويد:
    حضور ابو جعفر محمد بن على (عليه السلام) رسيدم و برادرش زيد خدمت او بود و معروف بن خربوذ مكى هم وارد شد امام پنجم عليه السلام فرمود اى معروف از اشعار طرفه اى كه دارى برايم بخوان معروف اين قطعه را سرود:
    ابو مالك بجانت ناتوان نيست نميورزد عناد از گفته خويش و ليكن بود سيدى رادمرد به آقائى است او بفرمان تو ضعيف و سست همچون ديگران نيست نه از نهى حكيمش دشمنى كيش طبيعت بلند است و شيرين خورند كفايت كند بهر تو كار تو
    گويد امام پنجم دست بر شانه هاى زيد گذاشت و فرمود اى أ بو الحسن اين ستايش براى تو است .

    امالي اثر شيخ صدوق (ره)

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:56:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      گلوله...اذان...   ...

     

    سحر بود…
    سپاه سیاه و سپید
                        شب و روز
                                 در پشت ، در پیش
    صفوف سواران منظم
    نه یک دانه کم
    نه یک دانه پیش

    سحر بود
          و در این میان خنجر شب
    به پهلوی خورشید خورد
    شفق زد…
    زمین از تماشای این صحنه افسرد

    سحر بود
    زن و مرد و پیر و جوان میهمان
    حرم جانِ جانِ جهان
    حرم میزبان
    صدای اذان با صدای گلوله یکی شد

    سحر بود
    سپاه شب و روز
                و پیکار دیگر…
    و خورشید یکبار دیگر…

     

    شاعر: حمیدرضا فاضلی

     

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:56:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      تهذيب40   ...

    رفيق خائن

    شخصى قصد سفر نمود از دوستش كه به ديانت و امانت معروف و مشهور بود، تقاضا كرد روزى يك مرتبه به منزل او برود و چنانچه زوجه اش به چيزى نياز داشت آن را بر طرف نمايد.
    دوست با كمال ميل پذيرفت و آن شخص با خيالى آسوده به سفر رفت .
    رفيق هر روز براى خبر گيرى و رفع نيازمنديهاى همسر دوست خود به او سركشى مى كرد. روزى بر اثر وزش باد چشمش به زوجه صالحه آن مرد نيكو كار افتاد. به قصد خيانت دست به سوى او دراز كرد.
    آن زن پاكدامن گفت : آيا حيا نمى كنى ؟
    مرد خجالت كشيد و بيمناك شد كه اگر رفيقش از سفر بيايد و بر اين امر آگاه شود، چه جواب بگويد.بناچار آن شهر را ترك كرد و به شهر ديگرى رفت . هنگامى كه به شهر ديگر وارد شد. پرسيد: زاهدترين و با تقواترين اين شهر كيست ؟
    شخصى را به او معرفى كردند.
    از گروهى ديگر در باره شخص معرفى شده پرسيد.
    گفتند: او فاسق ترين فرد اين شهر است .
    مرد تازه وارد تعجب كرد. پرسيد: فسق اين مرد چيست ؟
    گفتند: سه فسق آشكار دارد:
    اول اينكه او لواط مى كند و هميشه پسر بچه زيبائى همراه دارد.
    دوم اينكه منزل او در محله يهوديان است در حالى كه همه مسلمانانى كه در آن محله منزل داشتند منازل خود را فروختند و از آن محله بيرون آمدند. ولى او منزلش را نفروخته ، گويا ميل و علاقه اى به آنان دارد.
    سوم اينكه شارب الخمر است و بيشتر شرابهاى يهوديان را او مى خرد.
    مرد تازه وارد بيشتر تعجب كرد، و در صدد تحقيق بر آمد. نشانى او را پرسيد. به محله يهوديها رفت . در منزل او را كوبيد. شخص ‍ مورد نظر در را باز كرد. پسر بچه زيبائى همراه او ديد. داخل منزل شد. بوى شراب به مشامش رسيد. دانست هر سه علامت صحيح است .
    شخص تازه وارد با تعجب به صاحبخانه گفت : من تازه وارد اين شهر شده ام و از متقى ترين مردم شهر سؤ ال كردم ، ترا معرفى كردند. اما گروهى ديگر تو را فاسقترين مردم شهر مى دانند. قضيه چيست ؟.
    مرد زاهد متقى گفت : چه فسقى به من نسبت داده اند؟
    شخص تازه وارد آن سه فسق را اظهار داشت .
    شخص پرهيز كار گفت : دو جواب دارم يكى تفصيلى و ديگرى اجمالى .
    جواب تفصيلى آنست كه اين پسر بچه ، فرزند من است . و چون بعضى جوانان جاهل شهر عصر پنجشنبه كه مزد هفته خود را مى گيرند، مى آيند از يهوديان اين محل شراب مى خرند و اين ننگ بزرگى براى ما مسلمانان است ، من با در آمد هر هفته خود شراب مى خرم و به اين چاه وسط حياط مى ريزم تا به اين ترتيب توانسته باشم از ميگسارى جوانان مسلمان جلوگيرى كنم .
    و اما منزل ، يهوديان خواستند آن را به قيمت زيادى از من بخرند، ولى چون در اين خانه سالها عبادت پروردگار كرده ام ، راضى نشدم كافران در اين منزل سكونت گزينند.
    واما جواب اجمالى اينست كه مردم به شهرت من در ديندارى و امانتدارى اطمينان نكنند كه عيالشان را به من بسپارند و من در امانت دوست خود نظر خيانت كنم و ناچار شوم وطن خود را ترك نمايم .

    كشكول شيخ بهايي

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:56:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قصه 9   ...

    تكبر و سركشى ابليس‏

    ابليس گرچه فرشته نبود(29) ولى از عابدان ممتاز خدا با نام حارث در ميان كرّوبيان و فرشتگان، به عبادت خدا اشتغال داشت، و به فرموده حضرت على عليه‏السلام: او شش هزار سال خدا را عبادت نمود، كه معلوم نيست از سال‏هاى دنيا است يا سال‏هاى آخرت، در عين حال لحظه‏اى تكبر، همه عبادت او را پوچ و نابود ساخت.(30)

    همه فرشتگان فرمان حق را به طور سريع اجرا كردند، ولى ابليس بر اثر تكبر، از سجده نمودن خوددارى ورزيد، و در صف كافران قرار گرفت.(31)

    مطابق آيه 34 بقره، ابليس در اين نافرمانى، مرتكب سه انحراف و خلاف شد:

    1 - خلاف عَملى - چنان كه تعبير به اَبى (سركشى كرد) بيانگر آن است، كه موجب فسق او شد.

    2 - خلاف اخلاقى، چنان كه تعبير به استكبر (تكبر ورزيد) حاكى از آن است كه موجب خروج او از بهشت، و داخل شدنش به دوزخ گرديد.

    3 - خلاف عقيدتى، كه با مقايسه كبرآميز خود، عدل الهى را انكار كرد وَ كانَ مِنَ الكَافِرينَ؛ (از كافران گرديد).

    خداوند به ابليس خطاب كرد و فرمود: اى ابليس! چه چيز مانع تو شد كه از سجده كردن مخلوقاتى كه با قدرت خود آن را آفريدم سرباز زدى؟

    ابليس در پاسخ خدا، نه تنها عذرخواهى نكرد، بلكه با مقايسه غلط خود كه مقايسه جسم خود با جسم آدم بود گفت: من از آدم بهترم، مرا از آتش آفريده‏اى، ولى آدم را از گِل و آتش بر گِل برترى دارد.

    همين تكبر و خودبرتربينى ابليس باعث شد كه به او فرمان داد:

    فَاخرج مِنها فَاءِنَّكَ رَجِيمٌ - وَ اءنّ عَليكَ لعنَتِى اِلى يَومِ الدِّينِ؛

    از آسمان‏ها و صفوف فرشتگان خارج شو كه تو رانده درگاه منى - و قطعاً لعنت من بر تو تا روز قيامت ادامه دارد.

    ابليس گفت: پروردگارا! مرا تا روزى كه انسان‏ها برانگيخته مى‏شوند (روز قيامت) مهلت بده.

    خداوند فرمود: تو از مهلت شدگان هستى، ولى تا روز و زمان معين.

    ابليس (كه از اين مهلت، بيشتر مغرور شد و از آن جا كه در رابطه با آدم عليه‏السلام رانده درگاه خدا شده بود، همه دشمنى خود را به آدم آشكار كرد و) گفت: خدايا به عزتت سوگند، همه انسان‏ها را گمراه خواهم كرد، مگر بندگان خالص تو را از ميان آن‏ها، كه بر آن‏ها سلطه ندارم.(32)

    قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:56:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      وصال32   ...

    32- أَبُو عَبْدِ اللّهِ الْعَاصِمِيّ عَنْ عَلِيّ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَلِيّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرّضَا ع قَالَ ذُكِرَ عِنْدَهُ أَصْحَابُنَا وَ ذُكِرَ الْعَقْلُ قَالَ فَقَالَ ع لَا يُعْبَأُ بِأَهْلِ الدّينِ مِمّنْ لَا عَقْلَ لَهُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنّ مِمّنْ يَصِفُ الكافي ج : 1 ص : 82هَذَا الْأَمْرَ قَوْماً لَا بَأْسَ بِهِمْ عِنْدَنَا وَ لَيْسَتْ لَهُمْ تِلْكَ الْعُقُولُ فَقَالَ لَيْسَ هَؤُلَاءِ مِمّنْ خَاطَبَ اللّهُ إِنّ اللّهَ خَلَقَ الْعَقْلَ فَقَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ وَ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ فَقَالَ وَ عِزّتِي وَ جَلَالِي مَا خَلَقْتُ شَيْئاً أَحْسَنَ مِنْكَ أَوْ أَحَبّ إِلَيّ مِنْكَ بِكَ آخُذُ وَ بِكَ أُعْطِي‏
    اصول كافى جلد 1 ص :32 رواية: 32

    ترجمه :
    32- حسن بن جهم گويد: جمعى از ياران ما خدمت حضرت رضا عليه السلام سخن از عقل به ميان آوردند. امام فرمود: ديندارى كه عقل ندارد اعتنائى به او نباشد. گفتم: قربانت گردم. بعضى از مردمى كه به امامت قائلند ما نقصى بر آنها نمى‏بينيم در صورتى كه به اندازه عقلشان عقل شايسته ندارند فرمود: ايشان مورد خطاب خدا نيستند (زيرا خدا عاقل را امر و نهى مى‏كند و به اندازه عقلشان پاداش و كيفر مى‏دهد) خدا عقل را آفريد به او فرمود: پيش آى پيش آمد، برگرد، برگشت فرمود به عزت و جلالم بهتر و محبوبتر از تو چيزى نيافريدم باز خواست و بخششم متوجه تو است.

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:55:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حدیثی از امام صادق علیه السلام   ...

     

    از امام صادق، عليه السلام،

    روايت شده كه فرمودند: 

    هر كس چهل روز صبح هنگام، دعاي عهد را بخواند از ياران قائم ما است

    و اگر قبل از ظهور آن حضرت از دنيا برود

    خداوند او را در زمان ظهور از قبر بيرون مي آورد

    كه در خدمت حضرت باشد.

    خداوند به هر كلمه اي از اين دعا هزار حسنه عطا فرمايد

    و هزار گناه محو مي نمايد.

    مفاتیح الجنان

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:55:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      وصال31   ...

    31- عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ مُوسَى بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْمُحَارِبِيّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى عَنْ مُوسَى بْنِ عَبْدِ اللّهِ عَنْ مَيْمُونِ بْنِ عَلِيّ‏ٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِعْجَابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ دَلِيلٌ عَلَى ضَعْفِ عَقْلِهِ
    اصول كافى جلد 1 صفحه: 32 روايه: 31

    ترجمه :
    31- و نيز فرمود: خود بينى انسان دليل بر سستى خودش مى‏باشد.

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:55:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      تهذيب39   ...

    مستشار ظالم

    زن و شوهرى با هم نزاع كردند. مرد عصائى بر زوجه زد كه بر اثر آن ضربت از دنيا رفت ، بدون اينكه شوهر قصد كشتن او را داشته باشد. مرد از اقوام و خويشان همسر ترسيد و براى يافتن چاره كار مدتى انديشيد و چون فكرش بجايى نرسيد با يكى از دوستانش ‍ مشورت كرد.
    مستشار گفت : چاره كار آنست كه جوان زيبائى را پيدا كنى و او را بكشى . آنگاه او را كنار جسد زنت قرار دهى ، تا وقتى اقوام همسرت يا اقارب آن جوان از ماجراى قتل مطلع شدند، به ايشان بگوئى : اين جوان با زوجه من زنا مى كرد و لذا من هر دو را به قتل رساندم .
    مرد ساده ، كلام مستشار را پذيرفت و تصميم بر اجراى آن گرفت . جلو منزل خود نشست . اتفاقا جوان زيبائى از آنجا مى گذشت ، او را به بهانه اى به داخل منزل آورد و به قتل رساند و جسدش را كنار جسد همسرش قرار داد.
    هنگامى كه خويشان زن اطلاع يافتند، براى انتقام نزد شوهر آمدند.
    شوهر آن زن گفت : من ديدم اين جوان با عيال من عمل منافى عفت انجام مى دهد، نتوانستم تحمل كنم ، هر دو را بقتل رساندم .
    خويشان زن با مشاهده صحنه و اينكه هر دو در كنار يكديگر قرار گرفته بودند، آرام شدند، و اعتراض و اقدامى نكردند. از سوى ديگر مستشار ظالم با خيالى آسوده در منزل خود نشسته بود، تا اينكه شب فرا رسيد و هوا تاريك شد. چون پسرش به خانه نيامد، نگران شد. در جستجوى پسر از منزل خارج شد و به هر كوى و برزن سر زد تا شايد او را پيدا كند.
    سرانجام از همه جا نوميد گشت و به منزل دوست خود رفت و گفت : آيا به پيشنهاد من عمل نمودى .
    گفت : آرى .
    مستشار: ببينم آن جوانى را كه به قتل رسانده اى كيست ؟
    وقتى داخل اطاق شد، ديد جوان مقتول ، پسر خود او است !!
    اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: مَن حَفَرَ لاَِخيِه بِئراً وَقَعَ فيها(55)
    هر كس براى برادر ايمانى خود چاهى حفر كند، خداوند خود او را به چاه افكند.
    بد مكن كه بد مى بينى
    چَه مكَن كه خود افتى

    و نيز گفته اند: هر كه آن كند كه نبايد، آن بيند كه نشايد.

    كشكول شيخ بهايي

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:55:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ميهمان خراسانى و تنور آتش   ...

     

    مأمون رقّى - كه يكى از دوستان امام جعفر صادق عليه السلام است - حكايت نمايد:
    در منزل آن حضرت بودم ، كه شخصى به نام سهل بن حسن خراسانى وارد شد و سلام كرد و پس از آن كه نشست ، با حالت اعتراض به حضرت اظهار داشت :
    ياابن رسول اللّه ! شما بيش از حدّ عطوفت و مهربانى داريد، شما اهل بيت امامت و ولايت هستيد، چه چيز مانع شده است كه قيام نمى كنيد و حقّ خود را از غاصبين و ظالمين باز پس نمى گيريد، با اين كه بيش از يك صد هزار شمشير زن آماده جهاد و فداكارى در ركاب شما هستند؟!
    امام صادق عليه السلام فرمود: آرام باش ، خدا حقّ تو را نگه دارد و سپس به يكى از پيش خدمتان خود فرمود: تنور را آتش كن .
    همين كه آتش تنور روشن شد و شعله هاى آتش زبانه كشيد، امام عليه السلام به آن شخص خراسانى خطاب نمود: برخيز و برو داخل تنور آتش ‍ بنشين .

    صفحات: 1 · 2

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:55:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اسرار12   ...

    حب دنيا باعث تشتت خيال است
    بايد دانست كه به حسب فطرت و جبلت، قلب به هر چه علاقه و محبت پيدا كرد، قبله توجه آن همان محبوب است. و اگر اشتغال به امرى مانع از تفكر در حال محبوب و جمال مطلوب شود به مجرد آنكه آن اشتغال كم شود و آن مانع از ميان برخيزد، فوراً قلب به سوى محبوب خود پرواز نموده، متعلق به دامن آن شود.
    اهل معارف و صاحبان جذبه الهيه اگرداراى قوت قلب باشند و متمكن در جذبه و حب باشند، در هر مرآتى جمال محبوب و در هر موجودى كمال مطلوب را مشاهده نموده و ما رايت شيئاً الا و رايت الله فيه و معه(36) گويند. واگر سرور آنها فرمايد: ليغان على قلبى و انى لأستغفرالله فى كل يوم سبعين مره(37) براى آنست كه جمال محبوب را در مرأت(38)، خصوصاً مرائى كدره چون مرآت بوجهلى ديدن، خود كدورت براى كمل است. واگر قلب آنها قوى نباشد و اشتغال به كثرات مانع از حضور شود، به مجرد آن كه آن اشتغال كم شود طائر قلوب آنها با آشيانه قدس خود پرواز كند و دست آويز جمال جميل گردد.
    و طالبان غر حق، كه در ظر اهل معرفت همه طالب دنيا هستندت نيز هر چه مطلوب آنها است به همان متوجه و متعلقند. آنها نيز اگر در حبل مطلوب خود مفرطند و حب دنيا مجامع قلوب آنها را گرفته، هيچگاه از توجه به آن مسلوب نشوند و در هر حال و هر چيز با جمال محبوب خود بسر برند. و اگر حب آنها كمتر باشد، در وقت فراغت، قلب آنها به محبوب خود رجوع كند.
    آنان كه حب مال و رياست و شرف در دل آنها است درخواب نيز مطلوب خود را مى‏بينند و در بيدارى به فكر محبوب خود بسر مى‏برند؛ و مادامى كه در اشتغال به دنيا بسر مى‏برند با محبوب خود هم آغوشند؛ و چون وقت نماز شود، دل حالت فراغتى مى‏يابد و فوراً متعالق به محبوب خود مى‏شود، گويى تكبيره الاحرام، كليد در دكان يا رافع حجاب بين او ومحبوب او است؛ يك وقت به خود مى‏آيد كه سلام نماز را گفته، در صورتى كه هيچ توجه به آن نداشته، همه‏اش را با فكر دنيا هم آغوش بوده. اينست كه چهل - پنجاه سال نماز، ما را در دل اثرى جز ظلمت و كدورت نيست.
    و آنچه بايد معراج قرب حضرت حق و مايه انس به آن مقام مقدس باشد، ما را از ساحت قرب مهجور و از عروج به.مقام انس فرسنگ‏ها دور كرده.اگر نماز ما بويى از عبوديت داشت، ثمره‏اش خاكسارى و تواضع و فروتنى بود، نه عجب و خود فروشى و كبر و افتخار كه هر يك براى هلاكت و شقاوت انسان سببى مستقل و موجبى منفرد است.
    بالجمله، دل ما چون با حب دنيا آميخته شده و مقصد و مقصودى جز تعمير آن ندارد، ناچار اين حب مانع از فراغت قلب و حضور آن در محضر قدس شود. و علاج اين مرض مهلك و فساد خانمان سوز با علم و عمل نافع است.

    آداب الصلوه امام خميني (ره)

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:54:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      جا يي ننوشتي كه گنهكا ر نيا يد . . .   ...

    آقا نکند حنای من بی رنگ است … ولله دلم برای صحنت تنگ است … ای دست دهنده ی خدا روی زمین … امضای برات کربلایم لنگ است …

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:54:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حدیثی از امام صادق علیه السلام   ...

     

    اذا أراد الله بعبد خيرا زهده في الدنيا و فقهه في الدين و بصره عيوبها و من أوتيهن فقد أوتي خير الدنيا و الاخرة .

     

    امام جعفر صادق (ع) : چون خدا خير بنده اي را خواهد او را نسبت به دنيا بي رغبت و نسبت به دين دانشمند كند و به دنيا بينايش سازد و به هر كه اين خصلتها داده شود خير دنيا و آخرت داده شده .

    اصول كافي ، ج 3 ، ص 196

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:54:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      غواص ها می آیند   ...

    غواصان می آیند پیامی می آورند

     

    گیرنده های قلبتان را روی موج شهدا تنظیم کنید ….

    ———————————————————————————————-

     

    آنها با دست بسته ایستادند تا ما با دست باز ….

     

    ———————————————————————————————–

     

    داشتیم در دنیا غرق میشدیم که غواص ها آمدند ….

     

    ———————————————————————————————–

     

     

     

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:54:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      توحيد12   ...

    حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ الْكُوفِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَيْفٍ عَنْ أَخِيهِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ مَا مِنْ عَبْدٍ مُسْلِمٍ يَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِلَّا صَعِدَتْ تَخْرِقُ كُلَّ سَقْفٍ لَا تَمُرُّ بِشَيْ‏ءٍ مِنْ سَيِّئَاتِهِ إِلَّا طَلَسَتْهَا حَتَّى تَنْتَهِيَ إِلَى مِثْلِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ فَتَقِفَ

    ترجمه :

    12. ابو طفيل از امام على (عليه السلام) نقل مى‏كند كه آن حضرت فرمودند:

    هر بنده مسلمانى كه بگويد: هيچ خدايى جز خداى يگانه نيست، صعود مى‏كند به طورى كه هر سقفى را مى‏شكافد و به هيچ يك از گناهان او نمى‏رسد مگر اين كه آن را از بين مى‏برد تا اين كه به كارهاى خوب او برسد تا در نتيجه متوقف گردد. (اين روايت نشان مى‏دهد كه شرط قبولى اعمال و بخشيدن گناهان، اعتراف به يگانگى خداوند است.)

    توحيد اثر شيخ صدوق (ره)

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:53:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      انتظار در کلام امام صادق (علیه السلام)   ...

    انتظار در کلام امام صادق (علیه السلام) امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

    «من مات منتظرا لهذا الامر كان كمن كان مع القائم في فسطاطه لا بل كان كالضارب بين يدي رسول الله صلي الله عليه و آله بالسيف» [۱] «هركه منتظر اين امر (انتظار فرج) باشد و بميرد مانند كسي است كه با قائم در خيمه اش باشد ،نه بلكه مانند كسي است كه پيشاروي رسول خدا صلي الله عليه و آله شمشير زده باشد» در این حدیث، امام ما را به انتظار امام غایب از نظر فرا خوانده و اضافه می کند اگر با این عقیده و مرام از دنیا برویم؛ مانند این است که با امام زمان در خیمه اش بسر ببریم. البته این انتظار باید سازنده باشد چنانکه اگر کسی منتظر مهمانیست که قرار است بیاید؛ خانه اش را مرتب کرده و … ما هم اگر می خواهیم انتظار ما سازنده و مورد رضای حضرتش باشد باید خانه ی دل را از گرد گناه پاک کنیم. در احادیث این انتظارمطلوب و سازنده را از بهترین عبادات شمرده اند.  قال الامام علی (علیه السّلام): «أفضَلُ العبادةِ الصّبرُ والصّمت ُو انتظارُ الفَرَج» [۲] امام علی – علیه السّلام – فرمودند: «برترین عبادت ها، صبر، خاموشی و انتظار فرج می باشد». در این حدیث از صبر سخن آمده، بی تردید صبر و انتظار با هم خیلی مرتبطند. در دوره ی آخر زمان که بلاها و فتنه ها بیشترند؛ باید انسان بیشتر بر صبر تکیه کند.

    انتظار و توجه به اعمال امام صادق (علیه السلام)

     در تفسیر آیه ۱۰۵ توبه می فرمایند: «فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ قَالَ هُوَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ الْأَئِمَّةُ (علیهم السلام) تُعْرَضُ عَلَيْهِمْ أَعْمَالُ الْعِبَادِ كُلَّ خَمِيس» [۳]‏ «در قول خداوند تبارک و تعالی: عمل شما را خدا و رسول او و مومنین می بینند؛ منظور رسول خدا، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و مومنین، اهل بیت اویند هر پنجشنبه اعمال بندگان بر ایشان عرضه می شود»    طبق این حدیث، اعمال ما هر پنجشنبه خدمت امام زمان (که امام دوازدهم باشد) عرضه می شود. پس باید منتظر امام زمان اعمالش طوری باشد که خوشنود شدن حجت خدا را در پی داشته باشد.  بنابر این امام صادق (علیه السلام) که می فرماید: کسی که منتظر امامش باشد و با این محبت بمیرد، گویا با حضرت در خیمه اش است؛ منظورش منتظری است که اعمالش وقتی خدمت حضرت حجت عرضه می شود؛ باعث خوشنودی آن حجت خدا  شود. آیا اعمال و عبادات ما اینگونه است؟

    نتیجه گیری

    امام صادق (علیه السلام) در حدیثی می فرماید: کسی که بمیرد و  انتظار فرج را داشته باشد؛ مانند کسی است که با صاحب الزمان درخیمه اش باشد. این انتظار که اینچنین اثراتی را دارد و از افضل اعمال شمرده شده است؛ جز در سایه ی اطاعت از خدا و پیامبر، و جانشینان او بدست نمی آید. انتطاری که انسان را به صبر بر وظایف مسلمانی و پاک بودن، و دیگران را توصیه به  زندگی پاک داشتن در این زمانه ی بلاها و فتنه ها فرا می خواند. خداوندا ما را در این مسیر انتظار یاری بفرما. پی نوشتها [۱] كمال الدين ج۲، باب ۳۳، ح ۱۱، ص۳۳۸ [۲] بحار الانوار، ج ۷۴، ص۴۲۰ [۳] بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏۲۳ ؛ ص۳۴۵ ص۳45

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:53:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نامه بیست وشش   ...

    ترجمه:

    نامه‏اى از آن حضرت ( ع ) به يكى از كارگزاران خود هنگامى كه او را براى گردآورى زكات فرستاد .

    او را به ترس از خدا فرمان مى‏ دهم ، چه در امور نهانى و چه اعمال پوشيده از نظرها . جايى كه جز خداى ناظر اعمال او نيست و جز خداى كارسازى نبود . فرمانش مى ‏دهم كه به آشكارا اطاعت خداوند نكند و در نهان كارى به خلاف آن . زيرا كسى كه نهان و آشكارش و گفتار و كردارش يكى باشد ، امانت خدا را ادا كرده و در عبادتش اخلاص ورزيده . او را فرمان مى‏ دهم كه مردم را نرنجاند و دروغگويشان نخواند و تهمت ننهد . و به اين دستاويز كه بر آنان امارت دارد ، روى از ايشان برمتابد . زيرا آنها برادران دينى او و در گرفتن حقوق خداوند ياران او هستند . تو را در اين صدقه نصيبى است ثابت و حقى است معلوم و نيز مسكينان و ناتوانان و بينوايان با تو شريكند . من حق تو را بتمامى مى ‏پردازم ، تو نيز ، حق آنان را بتمامى بپرداز . كه اگر چنين نكنى در روز جزا مدعيان تو از همه بيش است و بدا به حال كسى كه مدعيانش ، در پيشگاه عدل الهى ، فقيران و مسكينان و سائلان و رانده‏شدگان و وامداران و در راه ماندگان باشند . هر كه امانت را بى ‏ارج شمارد و در مزرع خيانت چرد و خود و دين خود را از لوث آن پاكيزه نسازد ، خود را در دنيا گرفتار خوارى و رسوايى ساخته و در آخرت خوارتر و رسواتر است . بزرگترين خيانت ، خيانت به مسلمانان است و بزرگترين دغلكارى ، دغلكارى با پيشوايان . والسلام

    ادامه »

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:52:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قصه 2   ...

    عكس العمل لجوجانه قوم عاد در برابر هود عليه‏السلام‏

    قوم هود عليه‏السلام در برابر اندرزهاى پر مهر حضرت هود عليه‏السلام به جاى اين كه پاسخ مثبت بدهند، به لجاجت و سركشى پرداختند، با صراحت او را تكذيب كردند، و گفتند:

    براى ما تفاوت نمى‏كند، چه ما را اندرز بدهى يا ندهى. خود را بيهوده خسته نكن، روش ما همان روش پيشينيان است و از آن دست نمى‏كشيم، و اين تهديدهاى تو، دروغ است و ما هرگز مجازات نمى‏شويم.(129)

    نيز به يهود گفتند: آيا آمده‏اى كه ما را (با دروغ‏هايت) از معبودهايمان باز گردانى؟ اگر راست مى‏گويى عذابى را كه به ما وعده داده‏اى بياور.(130)

    حضرت هود عليه‏السلام آن چه توانست قوم خود را پند و اندرز داد، و شب و روز به دعوت آن‏ها به سوى حق پرداخت، و راه روشن نجات را به آن‏ها نشان داد، و با اصرار و تكرار، آن‏ها را از انحراف و گمراهى برحذر مى‏داشت، ولى تنها اندكى از آن قوم، به هود عليه‏السلام ايمان آوردند، و اكثريت قاطع مردم، رو در روى هود عليه‏السلام قرار گرفتند و نسبت دروغگويى، جنون و ابلهى به هود عليه‏السلام دادند و بر كفر و عناد خود افزودند.(131)

    قرآن گوشه‏اى از داستان گفتگوى هود عليه‏السلام با قومش را چنين بيان مى‏كند:

    هود: اى قوم من! تنها خدا را بپرستيد، جز او معبودى براى شما نيست، آيا پرهيزگارى پيشه نمى‏كنيد؟

    بزرگان قوم: ما تو را در مقام نادانى و سبك مغزى مى‏نگريم، ما به طور قطع تو را دروغگو مى‏دانيم.

    هود: اى قوم من! هيچ گونه ابلهى و سفاهت در من نيست، بلكه من فرستاده‏اى از سوى خدا به سوى شما هستم، پيامهاى خدا را به گوش شما مى‏رسانم و خيرخواه امين براى شما هستم.

    آيا تعجّب نمى‏كنيد كه دستور آگاهى‏بخش خداوند توسط مردى از ميان شما به شما برسد، و او شما را از مجازات الهى بترساند؟

    بزرگان قوم: آيا به سراغ ما آمده‏اى كه تنها خداى يگانه را بپرستيم، ولى آنچه را كه پدرانمان مى‏پرستند، رها سازيم، اگر راست مى‏گوئى آنچه را كه از عذاب به ما وعده مى‏دهى، بياور.

    هود: پليدى و غضب پروردگارتان، شما را فرا گرفته است، آيا با من در مورد نامهايى كه شما و پدرانتان بر بتها نهاده‏ايد، ستيز مى‏كنيد؟ در حالى كه خداوند هيچ دليلى درباره آن نازل نكرده است؟ پس شما منتظر (شكست من) باشيد، و من نيز در انتظار عذاب شما خواهم بود.(132)

    قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:52:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


    1 2

      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.