عذاب شديد و هلاكت سخت قوم عاد

به عذاب سختى كه خداوند بر قوم عاد فرستاد و آن‏ها را به هلاكت رسانيد، در آيات متعدد قرآن اشاره شده است‏(133) كه از همه آن‏ها چنين مى‏آيد كه عذاب آنها بسيار سخت و وحشتناك بوده است.

در سوره حاقه آيه 6 به بعد چنين آمده است:

خداوند تندبادى طغيانگر و سرد و پرصدا را هفت شب و هشت روز پى در پى و بنيانكن بر قوم عاد مسلّط كرد، آن قوم ياغى همچون تنه‏هاى پوسيده و نخل‏هاى تو خالى در ميان آن تندباد كوبنده بر زمين افتادند و به هلاك رسيدند، و همه آن‏ها نابود شدند.

سرزمين قوم عاد، بسيار پردرخت و خرم و حاصلخيز بود، وقتى كه از دعوت حضرت هود عليه‏السلام سرپيچى كردند، خداوند باران رحمتش را به مدت هفت سال از آن‏ها بازداشت. خشكسالى و قحطى، همه جا را فرا گرفت. هوا خشك و گرم و خفه كننده شده بود.

حضرت هود عليه‏السلام به آن‏ها فرمود: توبه و استغفار كنيد، تا خداوند باران رحمتش را به سوى شما بفرستد. ولى آن‏ها بر عناد و سركشى خود افزودند و دعوت آن حضرت را به مسخره گرفتند. خداوند به هود عليه‏السلام وحى كرد كه فلان وقت عذاب دردناكى به صورت باد تند و كوبنده بر آنها مى‏فرستم.

آن وقت فرا رسيد، وقتى ملت گنهكار عاد به آسمان نگريستند ابرى را ديدند كه به سوى سرزمين آن‏ها حركت مى‏كند، تصور كردند كه ابر نشانه باران است، از اين رو شادمان شدند، و گفتند: اين ابرى است بارانزا كه به سوى دره‏ها و آبگيرهايمان رو مى‏آورد. به استقبال آن شتافتند، و در كنار دره‏ها و سيل گيرها آمدند تا منظره نزول باران پربركت را بنگرند و روحى تازه كنند.

ولى به زودى به آن‏ها گفته شد: اين ابر باران‏زا نيست، اين همان عذاب وحشتناكى است كه براى آمدنش شتاب مى‏كرديد، اين تندباد شديدى است كه حامل عذاب دردناكى خواهد بود.

طولى نكشيد كه آن باد تند و ويرانگر فرا رسيد، و اموال و چهارپايان و خود آن‏ها را نابود كرد.(134)

نخستين بار كه متوجه ابر سياه پر گرد و غبار شدند، وقتى بود كه آن باد به سرزمين آن‏ها رسيد و چهارپايان و چوپانان آن‏ها را كه در اطراف بودند، از زمين برداشت و به هوا برد، خيمه‏ها را از جا مى‏كند و چنان بالا مى‏برد كه آن‏ها به صورت ملخى ديده مى‏شدند، هنگامى كه آن صحنه وحشتبار را ديدند، فرار كردند و به خانه‏هاى خود پناه بردند و درها را به روى خود بستند، ولى باد آن چنان تند بود كه درها را از جا مى‏كند، و آن‏ها را بر زمين مى‏كوبيد و با خود مى‏برد و پيكرهاى بى جان آن‏ها را زير خروارها شن، پنهان مى‏ساخت.(135)

آرى آن‏ها آن چنان در چنبره عذاب الهى قرار گرفتند كه به فرموده قرآن‏

ما تَذَرُ مِن شى‏ء َاتَت عَلَيهِ الّا جَعَلتهُ كالرّميمِ؛

آن تندباد از هر چيز كه مى‏گذشت، آن را رها نمى‏كرد، تا اين كه آن را همچون استخوان‏هاى پوسيده مى‏نمود.(136)

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي

موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



[جمعه 1396-06-10] [ 10:12:00 ق.ظ ]