حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 5798
  • دیروز: 482
  • 7 روز قبل: 1842
  • 1 ماه قبل: 9843
  • کل بازدیدها: 2389323





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • دهقان
  • زفاک
  • زهرا بانوی ایرانی


  •   اصول آموزشی مفاهیم دینی به کودکان   ...

    4 – اصل تعادل و میانه روی

    اصل تعادلی از اصولی است،که در قرآن کریم بدان اشاره شده است. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:

    «وَ کَذالِکَ جَعَلناکُم امه وَسَطاً»؛[۱]« ما شما را امتی میانه و معتدل قرار دادیم».

    هم چنین در حیات سراسر نورانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم، و ائمه ی هدی علیهم السلام، در تمامی اعمال و رفتارشان می توان تعادل را مشاهده کرد.

    امام علی علیه السلام، درباره ی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم، می فرمایند:

    «سیرَته القَصد»؛ «سیره ی آن حضرت تعادل و میانه روی بود».[۲]

    انسان موجودی است چند بعدی و چند کانونی. اسلام نیز که دین جامع و کاملی است. به تمام نیازهای انسان توجه کرده است. برای رشد، تعالی و کمال بشر، لازم است همه ی ابعاد انسان به صورت هماهنگ و متعادل، رشد و تکامل یابد تا انسان حقیقی پرورش یافته، انسانیت او تحقق یابد.

    عدم توجه به تمام ابعاد وجودی انسان و یا توجه بیش از حد به یک بعد و نادیده گرفتن ابعاد دیگر، جامعیت وجود آدمی را نادیده گرفته، انسان را یک بعدی و تک ساحتی می سازد.

    اگر انسان را فقط در یک بعد ببینیم و او را در همان بعد تربیت کنیم، در حقیقت موجبات مرگ و نابودی شخصیت انسانی او را فراهم کرده ایم. متأسفانه بیشتر انسان ها و بسیاری از جوامع فاقد این اصل در زندگی می باشند و دچار افراط و تفریط و انحرافات فردی، اجتماعی، اخلاقی و روانی می گردند و این مسئله ناشی از عدم رعایت اصل تعادل می باشد.

    ظرفیت انسان برای عبادت محدود است، از این رو باید سعی نمود، عبادت با نشاط باشد. اگر نشاط از بین برود، عبادت جنبه ی تحمیلی پیدا می کند و حکم خوردنی نا مطبوع می گردد که واکنش بدن، پس زدن و نپذیرفتن آن است.

    پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم، فرموده اند:

    «دین اسلام دینی است متین، محکم و منطقی و مبتنی بر ملاحظات دقیق روانی و اجتماعی، سفارش می کند که با مداوا و متانت حرکت کنید و عبارت خود را مبغوض و منفور نفس خویش قرار ندهید؛ به گونه ای عمل نکنید که نفستان عبادت را دشمن بدارد، بلکه طوری عمل کنید که نفس عبادت را دوست بدارد و مجذوب آن گردد. مانند اسب سواری نباشید که در اثر تندی و شتاب زیاد، نه خود به مقصود می رسد و نه برای مرکب او کمر و توانایی می ماند. (زانو می زند و قدم از قدم نمی تواند بردارد)» [۳]

    بی اطلاعی برخی از والدین و مربیان از مراحل رشد و تحول روانی کودکان و نوجوانان و هم چنین نا آگاهی آنان از روش های برخورد ائمه ی اطهار علیه السلام، در این زمینه و نیز اتکا به دانسته ها و تجربیات غیر علمی و غلط خویش و نیز اظهار نظرهای غیر مسئولانه ی بعضی از مبلغان، که سخنانشان پایه و اساس دینی، علمی و منطقی ندارد، موجب می شود چنان رفتاری با کودکان و نوجوانان داشته باشند که بعضا به حال آن ها مضر است. تأکید بیش از حد والدین و علاقه مفرط آنان به مذهبی شدن فرزندانشان و بی توجهی به توان، استعداد و نیازهای روحی و روانی آنان و خارج شدن از مرز اعتدال، عواقب ناگوار و نا مطلوبی در پی خواهد داشت.

    [۱]. بقره، آیه ی ۱۴۳٫

    [۲].وسائل الشیعه، ج۱۵، ص ۱۹۳ و ۱۹۴٫

    [۳]. محمدباقر، مجلسی، همان کتاب،ج۳، ص۸۱٫

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-07-12] [ 10:37:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اصول آموزشی مفاهیم دینی به کودکان   ...

     

    sss

    ۳- اصل مداومت و استمرار

    در مکتب اسلام، آموزش امری است، مداوم و مستمر و مسلمانان همیشه باید در وادی آموزش و فراگیری باشد، همان گونه که در حدیث آمده است؛ «اُطلِبُ العلمِ مِنَ المَهدِ اِلَی اللَحدِ»

    چنین گفت پیغمبر راستگوی              ز گهواره تا گـور دانش بجوی

    در اسلام کسب علم و فراگیری دانش، امری دائمی تلقی شده است و تحصیل علم، زمان معین و مشخصی ندارد، چنان که امام صادق علیه السلام، فرمودند:

    «طَلَبُ العِلمِ فَریضَهٌ عَلی کُلِّ حال»؛ [۱] «یادگیری علم و دانش در هر حال وجب است»

    و امام علی علیه السلام می فرمایند:

    «وَلا یُحرَز العِلمَ الّا مَن یُعلیلُ دَرسَهُ»؛ [۲] ؛«بر دانش و معرفت دست نیابد، مگر کسی که در تحصیل خویش مداومت نماید»؛

    زیرا که به فرموده ی آن حضرت دانش و معرفت، پایان نمی پذیرد. [۳]

    از نظر اسلام، آموزش مفاهیم و حقایق دینی امری است که باید تا پایان عمر استمرار یابد و آدمی تحتتأثیر آن باشد. لکن دوران کودکی را می توان، دوران ملازمت و مداومت آموزه های دینی از نظر اسلام دانست، که باید والدین و مربیان بر این امر نظارت داشته و هدایت نمایند.

    پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلّم، بزرگ مربی مکتب اسلام، در زمینه ی آموزش نماز و تکرار آن برای نوه ی گرامی شان، حضرت امام حسین علیه السلام، چنین رفتاری داشتند:«روزی رسول مکرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلّم، قصد خواندن نماز داشتند و امام حسین علیه السلام، در کنار جد بزرگوارشان درصدد همراهی با آن حضرت بودند، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم، تکبیر گفتند، ولی امام حسین علیه السلام نتوانستند آن را تکرار کنند. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم، تکبیر دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم را گفتند، در نهایت، برای هفتمین بار، تکبیر امام حسین علیه السلام، صحیح ادا شد و نماز آغاز گردید».

    آموزش صحیح مفاهیم دینی در کودکی از چنان اهمیتی برخوردار است که اگر آموزش مفاهیم دینی در این دوران انجام نپذیرد، به آموزش در بزرگسالی نمی توان امید چندانی داشت، به عبارتی، اهمیت آموزش آموزه های دینی به کودک از سویی و طولانی بودم دوره ی ساختار ذهنی و روانی کودک انسان از سویی دیگر استمرار و مداومت در آموزش مفاهیم دینی به کودک را می طلبد. از این رو باید به موازات رشد عقلی و تحول دوران کودکی، مفاهیم اعتقادی را به کودک انتقال داد و از شتاب و فشار بی مورد در این امر پرهیز نموده اعتدال و میانه روی زیر بنای تعالیم است به گونه ای که در همه ی دستورات و مقررات آن از هر گونه افراط و تفریط جلوگیری به عمل آمده است. اسلام در عبادت، تحصیل علم، خوردن، پوشیدن و در سایر شئون زندگی، همه جا میانه روی را توصیه نموده است.

     

    [۱]. محمد، محمدی ری شهری، العلم و الحکم فی الکتاب و السند، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۶، ح ۷۸۰٫

    [۲]. همان، ح ۱۰۵٫

    [۳]. همان، ح ۱۶۵٫

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [شنبه 1394-07-11] [ 10:36:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اصول آموزشی مفاهیم دینی به کودکان   ...

    ۲- اصل تدریج (آموزش تدریجی مسائل دینی)

    اصل تدریج در رعایت توازن و استعداد کودک، از دیگر اصول تعلیم و تربیت است. انسان از زمان تولد تا سنین بزرگسالی توانایی های جسمی، ذهنی و عاطفی یکسانی ندارد و در هر دوره از رشد با خصوصیات ویژه آن دوره ظاهر می شود.

    قرآن کریم در طول ۲۳ سال، به تدریج بر پیامبر نازل گردید، که خداوند در قرآن کریم به آن اشاره کرده است:

    «وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُکْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِیلًا»؛[۱]«و قرآنی که آیاتش را از هم جدا کردیم، تا آن را با درنگ بر مردم بخوانی، و آن را به تدریج نازل کردیم».

    مفسران در بیان علل نزول تدریجی آیات قرآن کریم مطالب فراوانی نوشته اند که بررسی همه ی آنها از حوصله ی این تحقیق بیرون است و در اینجا تنها به دیدگاه علامه طباطبایی اشاره می کنیم؛ به عقیده ی ایشان ، نزول آیات قرآن به تدریج به خاطر بلوغ و رشد استعداد مردم در تلقی معارف اعتقادی و احکام فردی و عملی آن است.[۲]

    قرآن با در نظر داشتن سطح درک و فهم مردم، به مرور احکام اسلام را بیان فرموده، به گونهای که فهم و پذیرش آن برای آنان ممکن باشد. همین نکته در مورد تربیت کودکان نیز صادق است. آموزش مفاهیم دینی به کودکان باید تدریجی باشد و آنان را بتدریج و آرام آرام با مفاهیم دینی آشنا نمود. در تعالیم اسلامی توصیه هایی در این زمینه وجود دارد که ما تنها به یک روایت اکتفا می نماییم. امام صادق ـ علیهم السلام ـ در حدیث مفصلی آموزش مسائل دینی کودکان را، در سنین مختلف بیان فرموده است:

    «در سه سالگی کلمه ی توحید (لا اله الا الله) را به کودک بیاموزید؛او را رها کنید تا به سن، سه سال و هفت ماه و بیست روز برسد، آن گاه (محمد رسول الله) را به او یاد بدهید؛ پس او را رها کنید تا سن چهار سالگی، و در چهار سالگی صلوات بر محمد صلی الله علیه و آله وسلّم، را به بیاموزید».[۳]

    تعالیم اسلام به صورت تدریجی بر مردم عرضه گردیده و قرآن نیز به تدریج به مردم، خوانده شده، شراب و ربا هم تدریجاً تحریم گردیده است.

    بر این اساس، دانشمندان تعلیم و تربیت با توجه به توانایی های ویژه در دوران کودکی، در آموختن مفاهیم و معارف، رعایت اصل تدریج را مسأله ی مهمی تلقی نموده اند، که غفلت از آن نتایج جبران ناپذیری به بار خواهد آورد. در این مجال به آراء تنی چند از آنان اشاره می کنیم.

    به نظر پستالوژی، مربی بزرگ تعلیم و تربیت سوئیسی، آموزش کودک باید بر اساس مراحل رشدطبیعی آدمی صورت گیرد. بر همین اساس، دست یافتن کودک به مرحله ی بعدی را، آن گاه برای او ممکن می داند که مرحله ی نخست را پیموده باشد. وی با توجه به اصل تدریج در آموزش، سرعت و شتابزدگی را زیان آور دانسته، می گوید:

    «طبیعت، شایستگی های برتر آدمی را همانند گوهری که در صدف، پنهان است، در او پنهان کرده است. اگر صدف را پیش از وقت بشکنید، گوهری ناقص خواهید یافت».[۴]

    غزالی در کتاب میزان العمل در مورد آموزش گام به گام به کودکان، چنین می گوید: «از دیگر وظایف والدین این است که در فهم فراگیر سخن گوید و یکباره در تربیت نخست، آنان را از امور آشکار به موارد دقیق و از ظاهر و علنی به پنهان و خفی منتقل نکند».[۵]

    بنابراین آموزش مفاهیمدینی دارای مراحل و درجاتی است و این مراحل و درجات به دلیل تفاوت در رشد استعدادهای شناختی، عاطفی، انگیزشی و نیز تفاوت در معلومات و تجربیات دانش آموز است. به گونه ای که نمی توان هر مطلبی را در مرحله ای آموزش داد، بلکه مطالب باید متناسب با سطح فکر و قدرت درک کودک باشد. به عنوان مثال، آموزه های وجود خداوند، توحید، معاد و مانند آن ها به کودک نمی تواند در قالب استدلال های پیچیده عقلانی و مفاهیم انتزاعی، آموزش داده شوند. بلکه باید با زبانی ساده، جذاب و آسان بیان گردند، و مفاهیم انتزاعی، براهین فلسفی و منطقی را به دوره های موکول کرد که استعداد لازم برای فهم آن ها در کودک پدید آمده باشد. بنابراین، آموزش معارف و مسائل دینی دارای مراتب و درجاتی است و هر مرتبه و درجه ای از آن اصول و مقتضیاتی دارد که باید مراعات شود. تفاوت این مراتب و درجات به دلیل تفاوت های فردی در رشد استعداد های ذهنی و روحی و نیز تفاوت در معلومات و تجربیات و شرایط گوناگون اجتماعی و فرهنگی است.[۶]

    بدین روی، باید مطالب و مفاهیم آموزشی و دینی متناسب با سطح درک و قوای ذهنی و روانی کودکان باشد. والدین نباید توقع داشته باشند که کودکان آن ها سریع اهل نماز و عبادت شوند، برنامه ی عادت دادن و آموزش آن ها به نماز باید بر اصل تدریج مبتنی باشد. کودک نباید یکباره بار سنگینی از وظایف دینی را به دوش خود احساس کند و خود را به انجام آن موظف بداند. تکالیف سنگین و زود هنگام و خارج از طاقت و توان کودک ممکن است صدمه ای جبران ناپذیر بر اعتقادات دینی و مذهبی او وارد آورد.

    بعضی از والدین و مربیان، متأسفانه قصد دارند در فرصتی کوتاه و سریع فراگیران خود را به سر منزل مقصودی که در ذهن خود دارند، برسانند بدون اینکه برای آنان فرصت سازی نمایند.

    علمای تعلیم و تربیت در این باره چنین اظهار نظر کرده اند:

    «اگر پیام تربیتی با سرعت و تعجیل و بدون در نظر گرفتن فرصت دوری سازی، از جانب کودک به او ارائه گردد، اثر آن پایدار و ماندگار نخواهد بود. بنابراین بهتر است کودک هر چیزی را هر چند اندک باشد، خوب یاد بگیرد و هضم و جذب نماید، وگرنه دیگران و خود را با دانش سطحی و قشری خویش فریب خواهد داد».[۷]

    [۱].اسراء، آیه ی ۱۰۶٫

    [۲]. محمد حسین، طباطبایی، المیزان، ذیل آیه ی۱۰۶سوره اسراء.

    [۳].وسائل الشیعه، ج۱۵، ص ۱۹۳ و ۱۹۴٫

    [۴]. میر عبدالحسین، نقیب زاده، نگاهی به فلسفه ی آموزش و پرورش، ج هفتم، تهران، طهوری، ۱۳۷۵، ص ۱۴۷٫

    [۵].محمد، غزالی، میزان العمل، ترجمه علی اکبر کسمایی، تهران، سروش، ۱۳۷۶، ص۱۳۸٫

    [۶].راهنمای آموزش تعلیمات دینی در مدارس، ص ۲۷٫

    [۷]. شرحی بر جلوه های رفتاری امام خمینی(رحمه الله) با کودکان و نوجوانان، ص۸۸، به نقل از تربیت طبیعی در مقابل تربیت عاریه ای، ص۱۸۱٫

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [جمعه 1394-07-10] [ 10:35:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اصول آموزشی مفاهیم دینی به کودکان   ...

    ۱- اصل سهولت یا اختیاری بودن مسائل دینی:

     

    انسان به مقتضای فطرت الهی خود به دلیل آنکه موجودی چند بعدی است و به اعتبار کرامتی که خداوند برای او مقدر نموده، موجودی است مختار و کرامت خویش را می تواند با اختیار خود کسب نماید. در واقع از دیدگاه اسلام، انسان موجودی است، دارای میل ها و جاذبه های معنوی که سایر موجودات فاقد آن می باشند. این توانایی انسان به حکم نیرویی است که آن را اراده می نامند و تحت فرمان عقل عمل می کند.

    در قرآن آیات متعددی در مورد آزادی و اختیار انسان وجود دارد که از آن جمله می توان به آیات زیر اشاره کرد؛

    «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا»؛[۱]«ما راه راست را به او نشان دادیم، یا شکرگذار خواهد بود، یا کفران خواهد ورزید».

     ooooo

    «فَمَن شَاء فَلْیُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْیَکْفُرْ»؛[۲]«پس هر که می خواهد ایمان بیاورد و هر که می خواهد، کفر بورزد». این که انسان می تواند مشرک باشد یا موحد، دلیل بر اختیار اوست.

    در دعوت کودکان و نوجوانان به دین باید به گونه ای عمل کنم که آن ها احساس آزادی کنند و با توجه به این موضوع که انسان فطرتاً خداجو است، با تذکر روش های صحیح، این فطرت را در وجود آنان بیدار نماییم و آن ها را به سمت پذیرش دین سوق دهیم.

    پیامبر گرامی اسلام نیز با نرم خویی و با زبان دین، افراد را به دین اسلام دعوت می کردند. به تجربه نیز ثابت شده است که با زور و اکراه نمی توان کسی را به راه راست هدایت کرد.

    خداوند تعالی می فرماید:

    «أَفَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ»[۳]«ای رسول تو کی می توانی همه را با زور و اکراه مؤمن بگردانی؟»

    اگر به مفاد آیه ی «لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ»[۴] توجه نماییم، خداوند می فرماید:«ای پیامبر! وظیفه ی تو تبیین است وقتی تبیین کردی، دیگر اکراهی وجود ندارد».

    بنابراین، هیچ گاه نباید کودکان و یا نوجوانان را مجبور به دین داری کنیم یا برای آنکه دین دار شوند، نباید به آن ها مزایای زیادی بدهیم.

    در دین اسلام، تأکید زیادی بر این مطلب می شود که اصول دین تقلیدی نیست، بلکه باید؛ با آگاهی و آزادی آن را پذیرفت.

    دکتر زهرا مصطفوی ، دختر امام خمینی (رحمه الله علیه) نقل می کند:

    «همسرم به دلیل عادت خانوادگی، دخترم را از خواب صبحگاهی بیدار می کرد و به نماز وامی داشت. امام (رحمه الله)، وقتی از این ماجرا خبردار شدند، برایش پیغام فرستادند که «چهره ی شیرین اسلام را به مزاق بچه تلخ نکن». این کلام آن چنان مؤثر افتاد و اثر عمیقی بر روح و جان دخترم به جای گذاشت که بعد از آن خودش سفارش کرد که برای نماز صبح به موقع بیدارش کنم».[۵]

    اگر والدین می خواهند فرزندان آن ها، نماز خوان و معتقد بار آیند، سعی کنند اولاً؛ خودشان عامل به دستورات و تعالیم دینی باشند، ثانیاً؛ توجه داشته باشند که در دوران کودکی، فرزندانشان را با مجالس و محافل مذهبی مأنوس سازند و سعی کنند که خاطرات خوشی را در ذهن آنان ایجاد نمایند و از سخت گیری، اجبار و اکراه آن ها خودداری نمایند. ثالثاً؛ والدین باید نسبت به مسئله ی نماز و مسائل اعتقادی، همچون سایر مسائل، حساسیت نشان دهند، اگر آن ها به سفارش ها و سیره ی ائمه ی اطهار ـ علیهم السلام ـ و بزرگان دین، عمل کنند، قطعاً فرزندانی معتقد و با نماز خواهند داشت.

    پس منظور از اصل سهولت این است که، در آموزش مفاهیم دینی به کودکان، باید توان شناختی، عاطفی و انگیزشی کودکان را، در نظر گرفت و از زیاده روی، خشونت و سخت گیری در روند آموزشی پرهیز کرد؛ زیرا هدف از آموزش مفاهیم دینی، برانگیختن شوق و رغبت کودکان به یادگیری آموزه های دینی است و نه صرفا انتقال آگاهی های دینی.

    از این رو پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم، همواره این سخن را تکرار کرده اند که؛

    «آموزش دهید و آسان بگیرید و سخت گیری نکنید»؛[۶]

    همچنین فرموده اند:

    «خداوند مرا سخت گیر و سر سخت مبعوث نفرمود، بلکه مرا آموزگاری آسان گیر، مبعوث نموده است».[۷]

    شهید مطهری نیز نقل می کند: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم، آن گاه که معاذ بن جبل، برای تبلیغ دین به یمن فرستاد، به او چنین فرمود:

    «یا مَعاذُ بَشَّر وَ لاتُنَفَّر و یَسَّر و لا تُفَسَّر»؛«می روی برای تبلیغ اسلام، اساس کارت تبشیر و مژده و ترغیب باشد، کاری بکن که مردم مزایای اسلام را، درک بکنند و از روی میل و رغبت به اسلام گرایش پیدا کنند.»

    نکته ای که پیغمبر اشاره کرد این بود که «بَشِّر و لا تُنَفِّر»؛ کاری نکن که مردم را از اسلام فرار بدهی و متنفر بکنی. مطالب را طوری تقریر نکن که عکس العمل روحی مردم، فرار از دین اسلام باشد.[۸]

    حال با توجه به اصل آسان گیری در آموزش های اسلامی، رعایت این اصل در آموزش مفاهیم دینی به کودکان از اهمیت بیش تری برخوردار است؛ زیرا بنابر آنچه در بررسی ویژگی های کودکان، بیان شد، مفاهیم دینی اموری هستند که با فطرت کودک سازگارند و نیازی به تحمیل و سخت گیری ندارد. سخت گیری زمانی است که آموزه هایی خلاف خواست فطری کودک، به گونه ای برای او تکرار وترسیم شود، که آن را بدون فکر و اندیشه بپذیرد. علاوه بر این مفاهیم و آموزه های دینیبا آموزش، سهل و آسان، زمینه های درونی و انگیزشی لازم را برای کودک فراهم نموده، او را به یادگیری مفاهیم و حقایق دینی علاقمند می سازند. چنان که سخت گیری و خشونت در امر آموزش مفاهیم دینی، کودک را نسبت به اصل دین و تعالیم حیات بخش آن بدبین نموده،آثار و پیامدهای ناگواری در روحیه ی لطیف او باقی خواهد گذاشت.

    بنابراین رعایت این اصل در آموزش مفاهیم دینی کودک چنان مهم است که ائمه معصومین علیهم السلام، در سخنان نورانی خویش، والدین را بدان سفارش نموده اند. این مضمون روایتی از امام صادق علیه السلام است که به نقل از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم، می فرمایند:

    «والدین کاری را که انجام آن برای کودک آسان و ساده است، بپذیرند و آنچه را که انجامش بر وی سنگین و غیر قابل تحمل است از او انتار نداشته باشند».[۹]

    [۱]. انسان ۳

    [۲]. کهف ۲۹

    [۳]. یونس، آیه ی۹۹،

    [۴].بقره، آیه ی ۲۵۶،

    [۵].پا به پای آفتاب، جلد۱، ص۱۲۳٫

    [۶].محمد، محمدی ری شهری، بالعلم و الحکمه فی کتاب و سنه، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۶، ح ۱۳۱۱٫

    [۷].همان، ح ۱۳۰۸٫

    [۸].مرتضی، مطهری، سیری در سیره ی نبوی، انتشارات صدرا، ۱۳۷۶،ص ۲۰۹٫

    [۹]. محمدبن حر، عاملی،وسایل الشیعه، تهران، انتشارات الإسلامیه، ۱۳۷۶، ج۱۵، ابواب الاحکام الاولاد، باب۸۶، ص۱۹۹٫

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-07-09] [ 10:34:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      چگونه فرزندان خود را با مسجد آشنا کنیم ؟   ...

                                       چگونه فرزند خود را با مسجد آشنا کنیم ؟th

    1/ نیت خالصانه داشتن در دعوت به نماز

    برای دعوت کودک خود به نماز در درجه اول به نیت خود توجه کنیم که ایا ما فرزند خود را به خاطر خدا به نماز فرا می خوانیم  یا به خاطر چیز های دیگر ؟ که اگر این گونه باشد باید در جهت رفع آن بر آییم

    2/شناخت فرزندان

    پدران و مادران ، باید برای رسیدن به نتایج مطلوب در تربیت  فرزندانمان ،ابتدا باید آنها را بشناسیم ،زیرا معرفت ،اولین گام برای تربیت است معرفت والدین شامل زمینه های متنوعی می شود که مهمترین آنها  عبارتند از : معرفت نسبت به نیازهای اساسی روانی ،استعدادهای اصلی ،علایق وگرایش ، ویژگی های رشد ، ضعف ها وکاستی ها .

    3/عامل بودن والدین

    موثرترین نوع آموزش به ویژه در امور دینی ،این است که خود گوینده آنچه رابیان می کند ،در عمل نیز به آن پای بند باشد تا صداقت گفتارش در عمل آشکارگردد و گرنه تنها گفتار کار ساز نبوده بلکه اثر منفی وتخریبی هم دارد .در صورتی که ما والدین مایل باشیم فرزندانمان در نماز جماعت حضور داشته باشند و اهل رفت و آمد به مسجد باشدند ، ابتدا باید دیدگاه اهل بیت (علیه سلام )واهتمام آنان را به حضور در مسجد و خواندن نماز جماعت در موقعیت َ برای انان بیان کنیم و سپس خود ما نیز همت به حضور در مسجد داشته باشم تا فرزندانمان علاوه بر یادگیری رفتاری ،اثرات خوب این عملکرد را نیز احساس کنند .

    4/رفتار محبت آمیز

    والدینی که فرزندان را توصیه به حضور در نماز جماعت می کنند ،هر قدر این دعوت با محبت و عطوفت بیشتری همراه باشد ،تاثیر گذاری بیشتری خواهد داشت و گاهی مشاهده شده است فرزندان پس از مرگ والدین به خاطر محبتی که نسبت به آنان دارند وبرخی اعتقادات دینی که والدین درشرایطی حتی پس از مرگ نیز

    می توانند نظاره گر اعمال آنان باشد ،این حضور را تداوم می بخشند تا آنان را شاد نمایند.

    5/رغبت شناسی

    اهمیت دادن به رغبت های فرزندان، اعتماد آنان را برمی انگیزد تا به خوا سته های آنان پاسخ مناسبی داده شود

    وجود اعتماد متقابل ،شرایط روحی و فکری هر یک را تقویت می کند تا واکنش مطلوبی  به فرامین و اوامر والدین نشان دهد . در این شرایط فرزندان از در کنار والدین لذت بیشتری می برند و لذا از همراهی والدین لذت بیشتری می برند و رغبت بیشتری نشان می دهند لذا باید والدین با رغبت بیشتری حضور در مسجد و نماز جماعت حضور داشته باشند .

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-07-08] [ 10:17:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قصه گویی روشی برای آموزش مفاهیم دینی   ...

    روش قصه گویی

    زبان قصه یا داستان یکی از مناسب ترین روش های آموزش مفاهیم دینی به کودکان است؛ زیرا کودکان شیفته ی قصه و خواندن داستان می باشند و این سبب می شود تا بخش عمده تعلیم و تربیت دینی کودکان را بتوان از این راه انجام داد. هرچه استفاده از داستان های مناسب بیشتر باشد، تأثیر این آموزش و رسیدن به هدف های مورد نظر آن، ساده تر و سریعتر صورت می گیرد.

    در اهمیت این روش و بهره گیری از آن، همین بس که در قرآن کریم و تعالیم انبیای الهی و کتاب های آسمانی هم این روش مؤثر، زبان داستان و قصه برای آموزش، هدایت، القای مفاهیم و پیام های دینی مورد توجه قرار گرفته است. قرآن کریم بسیاری از مفاهیم، حقایق و آموزه های دینی را در قالب، بهترین قصه ها به زبانی ساده، جذاب و قابل فهمبرای مردم بیان نموده است. مثلاً؛ در داستان حضرت آدم علیه السلام، حقیقت و چگونگی آفرینش الهی تفسیر می شود. در داستان حضرت ابراهیم علیه السلام، اثبات توحید و یگانگی خداوند و در داستان عُزَیر، کیفیت مواد بیان گردیده است.

    از آن جا که قصه و داستان، آموزه ها و حقایق آموزشی را به طور غیر مستقیم بیان می دارد، از نظر روان شناسی تربیتی نیز یکی از مهم ترین و مؤثرترین روش های آموزشی به حساب می آید. بنابراین معلمان در آموزش مفاهیم دینی به کودکان،می توانند با استفاده از این روش، مفاهیم اعتقادی دین اسلام، از قبیل توحید، نبوت، امامت و معاد را در صورت لزوم در قالب داستان های مناسب و با توجه به مقتضای سن و حالت روحی کودکان بیان کنند.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-07-07] [ 10:13:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نقش موثر همسران طلاب   ...

     

    ۲۱۷۰۸۲۳۶۶۷۶۴۰۴۹۴۷۴۵۱

     

    همسران طلاب رکن فعالیت و موفقیت روحانیان هستند.

    قرآن کریم رمز موفقیت پیامبر اکرم‌(ص) را در چند چیز می‌داند و به ایشان می‌فرماید «پس از اینکه اصحاب و یاران شما توانستند به اسلام و مفاهیم آن آشنا شوند، مسؤولیت خانواده آنها مسؤولیت بزرگی است».
    یک مسلمان موفق مسلمانی است که پس از غنی کردن خود و پس از اینکه توانست به صفات عالیه ایمانی متصف شود، خانواده او هم در کنار او بتواند همان نقش را در جامعه ایفا کند.

    اگر حضرت فاطمه زهرا‌(س) به عنوان الگوی بانوی اسلام معرفی می‌شود، رفتار و کردار ایشان در محیط خانه و خارج از خانه برای بانوان مسلمان تبلیغ و آموزنده است.

    یک خانواده روحانی می‌تواند منشأ نورانیت در محیط خود و اطراف خود باشد به شرطی که روحانی، همسر و فرزندان او مجسمه عمل موارد تبلیغی این مبلغ شوند.

    مسؤولیت خانواده طلاب بسیار سنگین است و امروز زیر ذره‌بین جامعه هستند، طلاب باید ابتدا خود و فرزندان خود را اصلاح کرده و پس از آن، سایر مردم و جامعه را به اسلام دعوت کنند.

    در این میان نقش همسران این طلاب بسیار مهم و تاثیرگذار است. آنان با روحیه دادن به همسران خود و مهیا کردن شرایط برایشان بهترین کمک را به مبلغ دین خدا می کنند. همسران طلاب با تحمل سختی ها، بعضا دوری از همسر و مسئولیت مراقبت از فرزندان، در اجر و پاداش تبلیغ شریک هستند. البته برای همسر طلبه تحمل این دشواری ها شیرین است. چراکه به داشتن همسری که تمام فکر و ذهنش تبلیغ دین ناب محمدی است، افتخار می کند. به تبلیغ رفتنش، به درس خواندن و مباحثه کردنش ، به نهی از منکر کردنش ، به پرکار بودنش و خلاصه به این که سربازی از سربازان امام زمان(عج) است، مباهات می کند.

    همسران طلاب که با کمترین مایحتاج زندگی، همسر و فرزندان خود را با عزت و آبرو اداره می کنند، مشمول ادعیه زاکیه حضرت حجت (عج) هستند.

    بی گمان نقش خانواده برای موفقیت طلبه بسیار قابل توجه است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

    همسر طلبه نقش بسزایی در موفقیت آن طلبه دارد و بخش بزرگی از این موفقیت حاصل تلاش‌های او است.

    مدیریت خانه و مسائل زندگی و پشتیبانی از سرباز آقا امام زمان(عج) و ایجاد محیطی مناسب برای شخص طلبه در منزل از جمله کارهایی است که خانواده طلبه به ویژه همسر وی انجام می‌دهد.

    تمام زندگی علمی و عبادی طلبه منوط به مدیریت همسر او است، از این‌رو نقش همسر طلبه در کمال طلبگی وی و در پرتو آن خدمت به اسلام، نظام و انقلاب و امام زمان(عج) بسیار ارزشمند است.

    انسانی که بخواهد در صحنه اجتماعی نقش آفرینی کند و در مقابل جهاد استکبار و جبهه‌های تا دندان مسلح دین ستیز مبارزه کند قطعاً با سختی‌هایی مواجه می‌شود.

    در اینجا است که اگر خانواده طلبه دارای استحکام نباشد نه تنها طلبه و خانواده او با شکست مواجه می‌شوند بلکه به نحوی اسلام دچار شکست، و ضربه می‌شود؛ به همین جهت باید خانه طلبه خانه‌ای از ایمان، تقوا و بصیرت، اخلاق و صمیمیت باشد و در آن جامعه به عنوان الگو در همه زمینه‌ها دیده شود.

    اگر اختلاف سلیقه‌ای به وجود آمد، زن و شوهر در گذشت مسابقه بگذارند و به همین جهت است که خانه طلبه و خانواده او نقشی مهمی در نهادینه شدن فرهنگ اسلام در جهان دارد.
    خانواده نقش مهمی در پرورش و تربیت فرزندان و معرفی آن به جامعه دارد؛ هر خانه طلبه یک قرارگاه عبادی، علمی و جهادی برای اسلام است، خانه‌ای کوچک که از آن کارهای بزرگ ایجاد شود و باید مواظب بود که این خانه مرکز تقوا، ایمان و اخلاق باشد.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-07-06] [ 10:12:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شاخصه های اصلی خانواده سالم   ...

     شاخصه های اصلی یک خانواده سالم:th[3]

    خانواده سالم چگونه خانواده ای است؟ چه ویژگی هایی دارد؟ چرا باید به خانواده سالم بیندیشیم و آن را توصیف کنیم؟ این تعاریف چه مشکلی را حل خواهد کرد؟.

    برای پاسخ دادن به این پرسش ها باید به انبوهی از کتاب های جامعه شناسی و مقالات کارشناسان مسائل خانواده مراجعه کرد.

    اما مقصود ما از طرح چنین پرسش هایی و انتخاب چنین سوژه ای، باز کردن افق روشنی در مقابل خانواده های ایرانی است تا چشم انداز درستی از آن چه باید برای رسیدن به آن بکوشند، در اختیار داشته باشند.

    به عبارتی برای هر تلاشی به چشم اندازی نیاز است و این افق باید توسط کارشناسان و متفکران و صاحب نظران ترسیم و ارائه شود.

    از آن جا که عموم جامعه ایرانی با تمامی ویژگی های مثبت و منفی اش، نیازمند اصلاح، تغییر، بهبود رفتار و فرهنگ، ارتقای اطلاعات و آگاهی است، در گام اول باید نقش خانواده و جایگاه رفیع آن در نظام اجتماعی روشن شود و سپس اهمیت خانواده سالم و مفاهیمی از این دست بازشکافی و تعریف شود.

    همه کارشناسان معتقدند، فرد سالم در یک خانواده سالم رشد می کند و خانواده سالم در نهایت به سلامت اجتماع می انجامد.

    بنابراین اهمیت درک و فهم ابعاد خانواده سالم نه به خانواده بلکه به کل اجتماع برمی گردد. صفحه خانواده و سلامت برای روشن کردن افکار عمومی در این زمینه قصد دارد توصیف این واژه را از محصور شدن در چند واژه و قالب تکراری همانند اعتماد، صمیمیت، همدلی، مشارکت و غیره خارج کند. چرا که در گزارش های پیشین به تفصیل درباره این واژه ها سخن گفته ایم و آن ها را تعریف کرده ایم. شاه بیت تمامی این واژه ها کسب مهارت برای عرضه این ویژگی ها در خانواده است.

    خانواده در نگاه اول محیطی است که محل برآورده کردن نیازهای اعضاست و برای تامین سلامت جسمی و روانی و تربیت و موفقیت و کسب رضایت آن ها شکل می گیرد. برای رسیدن به این اهداف، حفظ بهداشت روان یک اصل است؛ به این معنا که خانواده باید یک سری ویژگی هایی را دارا باشد که در رسیدن به آن هدف کمک کننده باشد. دکتر محمدکاظم وحید، عضو انستیتو روان شناسی تهران، در پاسخ به این سوال که شاخص های اصلی خانواده سالم کدام هاست، می گوید: طبق مطالعات خانواده سالم خانواده ای است که ساختار و عملکرد مناسبی داشته باشد؛ یعنی اعضای خانواده دارای جایگاه مناسبی باشند، وظایف خود را بشناسند و مسئولیت هر یک از اعضا مشخص باشد.

    به عبارتی پدر، مادر و فرزندان هر یک سر جای خود باشند، به نحوی که بهترین کارکرد را داشته باشند. زیرا تنها در این صورت است که خانواده عملکرد مناسبی خواهد داشت.

    در واقع اتحاد افرادی که از طریق ازدواج، تولد و یا فرزندخواندگی برای رشد جسمی و ذهنی در یک فضای امن روانی با هم زندگی می کنند، تعریف دیگری از خانواده سالم است؛ کانونی که در آن اعضا از نظر عاطفی، اجتماعی، اقتصادی، روانی و جسمی رشد می کنند و با کمک یکدیگر به سوی اهداف گام برمی دارند. ابراز محبت اعضای خانواده به یکدیگر در یک فضای امن و سازگاری با یکدیگر یکی از اصلی ترین شاخص های خانواده سالم است. در خانواده ای که تفاوتی بین اعضا وجود دارد و یا محبت و علاقه والدین بین بچه ها به تساوی تقسیم نشده است و یا والدین بچه ها را بیشتر از همسر خود دوست می دارند، یک خلاء عاطفی به وجود می آید.

    گاهی خانواده هایی را می بینیم که والدین با هم اختلاف شدید دارند اما ادعا می کنند بچه هایشان را دوست دارند و بچه ها را به همسرشان ترجیح می دهند. در صورتی که بچه ها به محبت پدر و مادر به یکدیگر نیز نیاز دارند و به عبارتی آن ها در صورت ابراز محبت بین والدین، احساس امنیت و آرامش می کنند.

    همچنین اعضای یک خانواده سالم، هدفمند زندگی می کنند و می دانند که برای رسیدن به آن هدف تحت حمایت، احترام و توجه دیگر اعضای خانواده قرار دارند.

    هر یک از اعضای خانواده باید اهداف مطلوبی داشته باشند به نحوی که استقبال و حمایت دیگران را در پی داشته باشد. زمانی که فرزندان هر کدام در جامعه رها شدند و والدین به بهانه کسب استقلال در جامعه آنان را بدون هدف آزاد گذاشتند، سلامت روانی فرزندان به شدت به خطر می افتد.

    از سوی دیگر سیستم یک خانواده سالم به اجتماعی شدن افراد و پیدا کردن جایگاهشان در اجتماع نیز کمک می کند. به عبارتی پس از شناخت توانمندی ها، تعیین اهداف، برآورد انتظارات از زندگی و آینده و تلاش برای رسیدن به آن اهداف، خانواده ثمره تلاش اعضا را می چیند و کل خانواده از موفقیت یکی از اعضا بهره برداری می کند.

    از سوی دیگر خانواده هایی که معیارها و قوانین مورد نیاز را با همفکری یکدیگر تعیین می کنند، در پای بندی به آن چارچوب ها و اجرای آن ها موفق ترند. آن ها احساس اهمیت می کنند و احساس می کنند نقش پراهمیتی در شادابی و سرزندگی فضای منزل دارند.

    این قوانین با بزرگ شدن بچه ها تغییر می کند، اصلاح می شود و انتظارات والدین و فرزندان از یکدیگر نیز تغییر می کند.

    یکی از اساسی ترین شاخص های خانواده سالم گفت وگو است. گفت وگو و تعامل مثبت و مستمر و صادقانه به حدی مهم است که می تواند کلیه روابط را تحت تاثیر قرار دهد. حل مسائل، تقویت احساس تعلق به خانواده و جلوگیری از تنش ها و برخوردهای احتمالی، حداقل فایده گفت وگوست. طرح خواسته ها، نیازها و تامین آن ها با گفت وگو امکان پذیر است و اعضای خانواده باید بپذیرند که فقط با این روش می توانند نیازهای یکدیگر را پوشش دهند.

    اعضای خانواده ای که یاد گرفته اند گفت وگو کنند، وقت بیشتری برای یکدیگر می گذارند و برای آن اجباری نمی بینند، در واقع باید به اندازه ای که برای برطرف شدن خواسته خود وقت می گذارند به نیازهای دیگران نیز احترام بگذارند و برای حل آن چه از طریق گفت وگو و چه از راه های دیگر اقدام کنند.

    از سوی دیگر یک خانواده سالم به ایجاد شبکه اجتماعی حول خود می پردازد. یعنی با استفاده از قابلیت هایی که ذکر کردیم، توان برقراری ارتباط با خانواده های دیگر، نهادهای اجتماعی، دوستان، اقوام و آشنایان را دارد و منزوی نیست. آن ها با تکیه بر اعتماد متقابل، در جامعه گام برمی دارند و از هدف یکدیگر مطمئن هستند و می دانند دیگر اعضا جز برای حفظ شان و جایگاه خانواده در درون و رسیدن به اهداف مورد نظر در بیرون گام برنمی دارند.

    حذف اعتماد، به شک و بدبینی و دودلی در خانواده منجر می شود. البته اعتماد یک شبه به وجود نمی آید بلکه از آغاز زندگی مشترک سنگ بنای آن گذاشته و در طول زمان عمیق تر می شود و پایه های یک زندگی موفق را محکم تر می کند

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-07-05] [ 10:11:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      معیارهای زندگی سالم چیست؟   ...

    معیارهای زندگی سالم چیست؟th29PPSFZ9

    عوامل متعددی مانع رفتارهای سلامت در افراد می شوند. یکی از این موانع، خوش بینی غیر واقع بینانه است. خوش بینی غیر واقع بینانه مبنی بر این باور است که فرد هیچ وقت دچار مشکلات جسمانی مهم نمی شود.

    زندگی سالم ابعاد مختلقی دارد. در این برنامه، زندگی سالم در ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی، معنوی و شناسائی موقعیت های پر خطر مطرح می شود. که عامل مهمی در زمینه مهارت های زندگی به شمار می آیند. آن چه که در ایجاد زندگی سالم نقش دارد، ارتقاء سلامت است. منظور از ارتقاء سلامت، فرآیندی است که افراد را قادر می سازد توانائی و فعالیت خود را بهبود و وضعیت سلامت خود را افزایش دهند. ارتقاء سلامت نیاز به انجام رفتارهای سالم دارد. منظور از رفتار سالم، رفتارهائی است که سلامت فرد را نگهداشته و یا ارتقاء دهند. این رفتارها متعدد و متنوعند از جمله تغذیه صحیح، خواب شبانه کافی بین ۷ تا ۸ ساعت، ورزش مرتب و عدم مصرف سیگار و الکل، تنظیم وزن به گونه ای که بیش از ۱۰% اضافه وزن وجود نداشته باشد. عواملی که با سبک زندگی ناسالم رابطه دارند عبارتند از: مصرف مواد و الکل، سیگار، پرخوری، روابط جنسی پر خطر و پرداختن به کارهای خطرناک.

    فعالیت اول مشاور در زمینه عوامل جسمانی زندگی سالم:

    عوامل متعددی مانع رفتارهای سلامت در افراد می شوند. یکی از این موانع، خوش بینی غیر واقع بینانه است. خوش بینی غیر واقع بینانه مبنی بر این باور است که فرد هیچ وقت دچار مشکلات جسمانی مهم نمی شود.

    ۱) احساس اغراق آمیز توانائی کنترل سلامت که باعث می شوند فرد به خطرات بالقوه بی توجهی کند یا این باور که اگر خطری پیش آید می تواند آن را کنترل نماید.

    ۲) امکان دارد که آنها تجارب مستقیم ولی اندکی در خصوص مشکلات سلامت داشته اند و براساس آن تجربه، خطر آسیب پذیری خود را کمتر از حد ارزیابی می کنند.

    ۳) گاهی اوقات افراد باور دارند که خطرات بهداشتی و صدمات و بیماری های جدی مربوط به دوران کودکی هستند.

    ارتباط و پیوندهای انسانی امنیت و رضایت خاطر یکی از عوامل روانی بسیار مهم در زندگی سالم است که از طریق روابط اجتماعی ایجاد می شود. ارتباطات و پیوندهای اجتماعی، احساس تعلق و پیوستگی به انسان های دیگر، احساس امنیت عمیقی در افراد ایجاد می کند.

    تنظیم اهداف زندگی یکی دیگر از فعالیت هائی که به انسان احساس امنیت و رضایت خاطر می دهد تعیین و تنظیم اهداف زندگی است که نیاز به توجه خاص دارد. چنان چه فرد اهداف زندگی خود را نشناسد دچار بی هدفی، کسالت، ناامیدی و درماندگی می شود، چنان چه اهداف غیر واقع بینانه ای برای زندگی خود تعیین کند، نمی تواند به آن اهداف دست یابد و دچار خشم، پرخاشگری، یأس و ناامیدی می شود.

    یکی از نیازهای مهم انسان، نیاز به احترام است. احترام فرد به خود که عزت نفس نام دارد. نیاز به احترام از سوی دیگران نه تنها ایراد ندارد بلکه یکی از نیازهای روانی طبیعی انسان است و به دنبال پیروی از قواعد و هنجارهای اجتماعی، پیشرفت، موفقیت، فعالیت های سالم و برخورداری از سبک زندگی سالم به دست می آید

    روش های ناسالم جلب احترام عبارتند از

    سیگار کشیدن

    رفتارهای خطرناک:

    (رانندگی های تند و بی ملاحظه، کتک کاری و درگیری) مصرف مواد، مصرف الکل، رفتارهای بی بند و بار، تا دیروقت در بیرون از منزل ماندن، بی توجهی به قوانین و مقررات، بی توجهی به بزرگ ترها

    عزت نفس

    یکی از عوامل بسیار مهم در رفتار سالم، عزت نفس است. بسیاری از نوجوانان و جوانان به علت ضعف در عزت نفس به رفتارهای ناسالم و آسیب های اجتماعی روی می آورند. عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن. این حس از مجموع افکار، احساس ها، عواطف و تجربیات فرد در طول زندگی ناشی می شود. عزت نفس هنگامی به وجود می آید که نیازهای ابتدائی زندگی فرد به نحو مناسبی ارضا شده باشند. کودکان و نوجوانان زمانی از عزت نفس زیاد بهرە مند می شوند که بتوانند، احساسات مثبتی را به کمک عوامل زیر تجربه کنند:

    همبستگی:

    این احساس زمانی تجربه می شود که نوجوان از پیامدهای مهم زندگی خود راضی باشند.

    بی همتائی:

    این احساس هنگامی به وجود می آید که نوجوان بتواند صفات یا ویژگی هائی که موجب تفاوت و تمایز او از دیگران می شود بشناسد و به آنها احترام بگذارد.

    قدرت:

    احساس قدرت وقتی به وجود می آید که نوجوان بداند منابع، فرصت و قابلیت آن را دارد که بر شرایط زندگی خود اثر بگذارد.

    الگوها:

    نوجوان به مدد الگوهای انسانی، فلسفی و عملیاتی، مدل هائی برای خویش فراهم می کند تا او را در استقرار معنی دار، هدف ها، آرمان ها و معیارهای شخصی کمک کند. به عبارت دیگر عزت نفس عبارت است از شناسائی خود و ارزش گذاردن به آن. عوامل مؤثر در عزت نفس قوی عبارتند از:

     1.خود آگاهی و شناسائی خود

     2.ارزش گذاردن به هر آن چه که هست

     3.باور به بی همتائی و بی نظیر بودن خود

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [شنبه 1394-07-04] [ 10:09:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سپردن کودک به استاد و معلم دوستدار اهل بیت(علیهم السلام)   ...

     

    imgres

    واسپاری کودک به استاد و معلم دوستدار اهل بیت(علیهم السلام)

    نقش معلم و استاد و تأثیر گذاری مثبت و یا منفی او در تربیت و شخصیت کودک و نوجوان بر هیچ کس پوشیده نیست، چرا که اساساً خداوند متعال در قرآن کریم در توضیح چگونگی ورود انسان به دنیا می فرماید:«وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیًْا وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصَرَ وَ الْأَفِْدَهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون»،« و خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج نمود در حالى که هیچ چیز نمى‏دانستید؛ و براى شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شکر نعمت او را بجا آورید!»[۱]

    از این آیه برداشت می شود که شکر واقعی نعمت چشم، گوش تحصیل علم است، زیرا ابتدای آیه می فرماید:«شما نمی دانستید، من به شما چشم و گوش دادم تا شکر کنید.(یعنی علم بیاموزید.)»[۲]

    خداوند متعال قلب انسان را مانند لوحی سفید آماده ی نگارش قرار داده و وارد به دنیا می نماید. از سویی حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند:«العلمُ من الضغر کالنّقشِ»، «آموزش در کودکی هم چون نگارش متنی بر سنگ است.»[۳] به عبارتی، آموزش و تأثیرگذاری رفتاری معلم بر فرزند، همچون تأثیر گذاری کشاورز در زمینی بایر است که بذر افشانی کمیت و کیفیت محصول آینده را رقم می زند، در سیره ی حضرت سید الشهداء(علیه السلام) است که حضرت برای آموزش توحید و حمد، فرزند خود را به دست استاد سپرد و پس از موفقیت استاد، برای او هدایا و پاداش هایی به اندازه ی کفایت او قرار دادند.

    عبد الرّحمن سلمی به فرزند امام حسین(علیه السلام) سوره حمد را آموخت. وقتی کودک در حضور پدر سوره را خواند، حضرت امام حسین(علیه السلام) علاوه بر پول نقد و پارچه ای که از راه حق شناسی به معلم طفل داد، دهان آموزگار را از درّ پر کرد. فقیل له فی ذلک فقال علیه السلام:«و دین یقع هذا من عطائه یعنی تعلمیه؟» کسانی که از این همه عطا تعجب کردند و در آن باره از حضرت سؤال کردند؛ امام حسین(علیه السلام) در جواب فرمودند:«کجا پاداش مالی من با اعطای آموزش این معلم برابری می کند؟»[۴] یعنی خدمت تعلیم سوره حمد از عطای مالی من ارزنده تر است.

    از این عمل امام(علیه السلام) چند نتیجه می گیریم:

    الف-تأثیر تربیتی و آموزشی استاد بر روح و جان کودک بیشتر از والدین است.

    ب-باید برای تربیت دینی فرزندان خود معلم و آموزگار امین انتخاب نمود.

    ج-واگذاری فرزند به استاد جهت آموزش قرآن و عقاید، هدایایی به او هدیه نمود.

    د-باید جهت تشویق و قدر دانی از استاد و معلم قرآن و عقاید، هدایایی به او هدیه نمود.

    ه-آموزش مسائل دینی در کودکی و نوجوانی بسیار با اهمیت و مهم است.

    و-قرار دادن استاد خصوصی و تدریس خصوصی و هزینه ای ویژه برای تربیت دینی فرزندان مهم و مفید است.[۵]

    استاد و معلم چنان تأثیری دارند که می توانند طبع و فکر کودکان را تغییر دهند. و حتی کودکانی که بر اثر تربیت خانوادگی غلط دشمن اهل بیت اند منش و رفتار آنان را تغییر داده و دل آنان را جایگاه محبت اهل بیت(علیهم السلام) قرار دهند. نمونه این سخن در داستان معروف عمربن عبد العزیز و استاد وی آمده است.

    عمربن عبدالعزیز(یکی از خلفای اموی) به نسبت دیگر خلفا مردی نسبتاً دادگر بود و هر چند بخاطر عدم امضای حکومت او از سوی جانشینان معصوم پیامبر(صلی الله علیه و آله) وی نیز از جرگه ی طاغوتیان شمرده می شود. اما به هر حال با بسیاری از بدعت های بدِ زمان خویش در افتاد که مهم ترین آن ها را می توان از میان برداشن بدعت سبّ امیرمؤمنان(علیه السلام) دانست.

    این بدعت ها، میراث شوم معاویه بود. معاویه پس از شهادت امیرمؤمنان(علیه السلام) که خلافت بر امور مسلمین را به طور کامل به دست گرفت، تصمیم به ایجاد تبلیغات سوء بر ضد حضرت علی(علیه السلام) گرفت که حضرت را منفورترین شخص نشان دهد. او دستور داد که در روز های جمعه لعن و دشنام حضرت علی(علیه السلام) را ضمیمه خطبه کنند. این بدعت ریشه دوانید تا کودکان با کینه ی علی(علیه السلام) بزرگ شدند و بزرگ ترها با احساسات ضد علی(علیه السلام) از دنیا رفتند. این بدعت تا زمان عمر بن عبد العزیز ادامه داشت تا این که خود وی می گوید: من در مدینه تحصیل علوم می کردم و ملازم خدمت عبیدالله بن عبدالله عتبه بن مسعود بودم. به او خبر رسیده بود که من نیز مانند سایر بنی امیّه، سبّ علی(علیه السلام) می کنم. عبیدالله مردی خداشناس و با ایمان و اگاه بود. روزی به محضر او آمدم، مشغول نماز بود، نشستم تا نمازش تمام شود، پس از فراغت به من توجهی کرد و فرمود: از کجادانستی که خداوند متعال بر اصحاب بدر و بیعت رضوان غضب کرده است پس از آن که راضی شده بود؟ گفتم: نشنیده ام؟ فرمود: این چیست که از تو به من درباره علی(علیه السلام) خبر داده اند؟ گفتم: از پیشگاه خداوند بزرگ و از شما پوزش می طلبم و از آن تاریخ سبّ علی(علیه السلام) را ترک گفتم. سخنان منطقی و مؤثر استاد، کار خود را کرد و او را سخت تحت تأثیر قرار داد. پس عبد العزیز از آن روز تصمیم گرفت دیگر نام علی(علیه السلام) را به زشتی نبرد. اما باز در کوچه و بازار و هنگام بازی با کودکان، همه جا می شنید که مردم، بی پروا لعن علی(علیه السلام) می کنند تا آن که حادثه دیگری اتفاق افتاد و او را در تصمیم خود استوار ساخت.

    حادثه از این قرار بود که پدر عمربن عبد العزیز از طرف حکومت مرکزی شام، حاکم مدینه بود و در روزهای جمعه، طبق معمول، ضمن خطبه نماز جمعه، علی(علیه السلام) را لعن می کرد و خطبه را با سبّ آن حضرت به پایان می رساند. روزی به پدر گفت: پدر تو هر وقت خطبه می خوانی در هر موضوعی که وارد بحث می شوی، داد سخن می دهی و با کمال فصاحت و بلاغت از عهده ی آن بر می آیی، ولی همین که نوبت به لعن علی(علیه السلام) می رسد، زبانت یک نوع لکنت پیدا می کندعلت این امر چیست؟

    -فرزندم! آیا تو متوجه این مطلب شده ای؟ – بلی پدر.

    – فرزندم! این مردم که پیرامون ما جمع شده اند و پای منبر ما می نشینند، اگر آن چه من از فضائل علی(علیه السلام) می دانم، بدانند، از اطراف ما پراکنده و دنبال فرزندان او خواهند رفت.

    عمربن عبدالعزیز که هنوز سخنان استاد در گوش او طنین انداز بود، چون این اعتراف را از پدر خود شنید، سخت تکان خورد و با خود عهد کرد که اگر روزی به قدرت برسد، این بدعت را از میان بردارد. لذا او به مجرد آن که در سال۹۹ ه.ق. به خلافت رسید، به آرزوی دیرینه خود جامه ی عمل پوشانید و طی بخش نامه ای دستور داد که در منابر به جای لعن علی(علیه السلام) آیه« إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْاحْسَنِ وَ إِیتَاى ذِى الْقُرْبىَ‏ وَ یَنْهَى‏ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنکَرِ وَ الْبَغْىِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون»[۶] تلاوت شود.[۷]

    سوره نحل(۱۶)، آیه۷۸[۱]

    . محسن، قرائتی، تفسیر نور، ج۶ ص۴۳۱[۲]

    غررالحکم،   تهران، نشر دانشگاه تهران، ۱۲۶۶ش، ص جمال، خوانساری،[۳]

    .کودک فلسفی ج۲، ص۳۰[۴]

    ۲٫سیدامیرحسین، کامرانی راد، مقاله راههای ایجاد محبت اهل بیت(علیهم السلام) در کودکان و نوجوانان ص۱۸٫

    .نحل(۱۶)، آیه۹۰[۶]

    .مهدی، پیشوایی، سیره پیشوایان، قم، موسسه امام صادق(علیه السلام)، ۱۳۸۷، ص۳۱۷[۷]

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [جمعه 1394-07-03] [ 10:04:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.