حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 4514
  • دیروز: 1092
  • 7 روز قبل: 2006
  • 1 ماه قبل: 11408
  • کل بازدیدها: 2481400





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • انصاری
  • مدیر النفیسه
  • زفاک
  • نورفشان


  •   شعار صلح از سوی معاویه   ...

    «صلح» از جمله واژه‌هایی ست که زیبایی ویژه‌ای دارد و برای هر انسانی آرام‌بخش و جاذب است، به خصوص هنگامی که زمینه‌ی برتری حق بر باطل را فراهم آورد. حال اگر گروه منحرف و باطل‌پیشه چنین واژه‌ای را شعار خود ساخته باشند، به فرموده‌ی امیرمؤمنان علیه‌السلام (کلمة حق یراد بها الباطل) [340] می‌خواهند در سایه‌ی آرامش به اهداف شیطانی خود برسند و از مشکلاتی که جبهه‌ی حق برای آنان فراهم آورده بگریزند. شیوه‌ای که معاویه در صفین پیش گرفت و با بلند نمودن قرآن بر فراز نیزه از فشارهای کمرشکن لیلة الهریر گریخت، اینک نیز در برابر حسن بن علی علیه‌السلام واژه‌ی صلح را شعار خود قرار داده و دلسوزی امین گردیده است!! همان طور که در نوشته‌هایش آمده: «فانا مناصحون لک… یابن عم لا تقطع الرحم الذی بینک و بینی فان الناس قد غدروا بک و بأبیک من قبلک [341]؛ ما پنددهنده‌ی توییم… ای پسر عمو! خویشاوندی بین من و خود را قطع نکن. مردم به تو مکر و حیله نمودند، همان طوری که پیش از این با پدرت چنین کردند.» سپس ادامه می‌دهد: اگر می‌دانستم که تو برای مردم مناسب‌تر و جامع‌تری و دارای برنامه‌ی سیاسی و مالی بهتری هستی و در برخورد با دشمن از مکر و حیله‌ی بیش‌تری استفاده می‌کنی، من به دعوت تو پاسخ مثبت می‌دادم، لیکن مدت حکومت من از تو بیش‌تر بوده و تجربه و سن بیش‌تری دارم، پس ت حاکمیت مرا بپذیر و بعد از من خلیفه و حاکم باش! [342].

    مژدگانا که گربه عابد شد

    عابد و زاهد مسلمانا

    امام مجتبی علیه‌السلام پیش از پذیرش صلح برای معاویه نوشت:

    «… فالیوم فلیتعجب المتعجب من توثبک یا معاویة علی أمر لست من أهله و لا بفضل فی الدین معروف و لا أثر فی الاسلام محمود و أنت ابن حزب من الأحزاب و ابن أعدی قریش لرسول الله صلی الله علیه و آله و لکن الله حسیبک فسترد فتعلم لمن عقبی الدار» [343].

    امروز شگفتی از تصرف غاصبانه‌ی تو است، رهبری (و حکومت مسلمین) را که هرگز صلاحیت آن را نداری، زیرا زشتی عملکرد تو در دین و سوء سابقه‌ات در اسلام بر همگان روشن است. تو که نوچه‌ی یکی از گروه‌های جنگ احزاب (خندق) هستی و فرزند دشمن‌ترین فرد قریش نسبت به پیامبر خدایی، امروز خیرخواه این امت گشته‌ای! بدان حسابرس حقیقی خداست، به زودی در صحنه‌ی قیامت، عاقبت زشتت را خواهی دید و خواهی دانست، خانه‌ی جاوید از چه کسی است.

    معاویه بر حکومت سلطه یافت و تمام وعده‌هایش را فراموش کرد و اهداف شیطانی خویش را دنبال نمود. اولین مطلب، نابود کردن شخصیت حسن بن علی علیه‌السلام و رسیدن به سلطه و قدرت مطلق و ایجاد یأس و ناامیدی کامل در موالیان اهل بیت علیهم‌السلام و به وجود آوردن جنگ روانی بزرگ‌تر از سوی دشمن و دوست علیه خاندان عصمت و طهارت و انزوای محض آنان است و بلکه بالاتر در صدد نابود ساختن اهداف پیامبر و قرآن و عترت رسول خدا صلی الله علیه و آله است.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



    [یکشنبه 1395-03-30] [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نقد و بررسی   ...

    بعضی از نویسندگان توانمند همچون علامه‌ی باقر شریف قرشی، آن را قبول ندارد و بعضی دیگر آن را از شروط غیر واقعی می‌دانند، زیرا طبق استدلال آن‌ها اموال بیت المال در اختیار امام مجتبی علیه‌السلام بوده و دیگر درخواست معنا ندارد و بالاتر این که این بند با سیره‌ی آنان که بیت المال را هر شب جاروب می‌نمودند و به فقرا می‌دادند، سازگار نیست. [335].

    در پاسخ باید گفت: أولا: امام علیه‌السلام با این حرکت، صداقت خویش را ثابت کرد و برای همیشه از اتهام اختلاس بیت المال رهایی یافت و هیچ کس نتوانست آن حضرت و برادرش و دیگر دست‌اندرکاران حکومتش را متهم نماید.

    ثانیا: مملکتی که گرفتار جنگ‌های پر هزینه‌ای همچون صفین و جمل و… بوده و پیوسته نیازمند تدارک اسب، شتر، لباس و تسلیحاتی همچون شمشیر، سپر و نیزه بود، مگر می‌شود پشتوانه‌ای در بیت المال نداشته باشد، آن هم جنگی که بیش از هشتاد هزار نیرو و جنگجو در آن شرکت جسته است.

    ثالثا: سیره‌ی علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام افزودن و زیاد کردن بیت المال است (توفیر فیئکم علیکم) [336] به طوری که پشتوانه‌ای قوی برای مسلمان‌ها باشد و فی‌ء شامل غنایم، مالیات و زکوات می‌شود.

    رابعا: صدقات و حق فقرا که علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام آن را نگه نمی‌داشت و به فقرا می‌رساند و سعی می‌کرد چیزی از آن را نگه ندارد [337] ، جزئی از بیت‌المال

    عمومی یک کشور است نه همه‌ی آن.

    و اما در مورد درخواست دو ملیون درهم سالانه برای حسین علیه‌السلام باید توجه داشت که این مبلغ، برای مصرف شخصی خود و یا امام حسین علیه‌السلام نبوده، بلکه جهت فقرا و درماندگان بوده است، زیرا خانواده‌های فقیر آبرومندی در کوفه بودند که غیر از امام علیه‌السلام و برادرش کسی آن‌ها را نمی‌شناخت. شیبة بن نعامه در این زمینه چنین می‌گوید: بعد از آن که علی بن الحسین، زین‌العابدین علیه‌السلام از دنیا رفت، متوجه شدیم که وی چهارصد خانواده‌ی فقیر را سرپرستی نموده و کمک مالی می‌رسانده است و حال آن که احدی غیر از آن حضرت از وضعیت آنان مطلع نبوده است. [338].

    نکته‌ی قابل ذکر دیگر این که چون دین و بدهکاری امام مجتبی علیه‌السلام مربوط به بیت المال بوده، از این رو پرداختش را به معاویه محول می‌کند.

    بنابراین روشن شد که شرایط و مواد صلح‌نامه بسیار دقیق و اساسی بوده و با درایت و پیش‌بینی امام مجتبی علیه‌السلام انجام گرفته است؛ بیش‌تر مورخان شیعه و اهل سنت آن را در نوشته‌های خود آورده‌اند، پس شک و تردید در آن جای ندارد.

    قرارداد مصالحه و اعلان آن، چنانچه در پانزدهم جمادی الأولای سال 41 هجری انجام گرفته باشد، مدت خلافت و حاکمیت آن حضرت، پنج ماه و 24 روز به طول انجامیده است و اگر در 25 ربیع الاول واقع شده باشد، حکومت ظاهری آن بزرگوار شش ماه و چهار روز طول کشیده است و بالأخره اگر

    [صفحه 209]

    25 ربیع الآخر باشد، هفت ماه و چهار روز بوده است. [339].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      توضیحی پیرامون مواد صلحنامه   ...

    بندهای قرارداد مصالحه که از سوی سبط اکبر پیامبر صلی الله علیه و آله مطرح شده، دارای امتیازات بسیار و برتری‌های ویژه‌ای است که در هر زمان، جایگاه والای سیاسی - الهی خود را باز می‌کند و منشور اصلاح و انقلاب تدریجی را پی‌ریزی می‌نماید. امام علیه‌السلام در این قرارداد سعی نموده است پرده از چهره‌ی معاویه بردارد و تبلیغات دروغین را که جهت تثبیت موقعیت اجتماعی او انجام گرفته، خنثی نماید.

    در بند اول، اعمال و کردار وی را مخالف قرآن و سیره‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و خلفای صالح دانسته و از او خواسته است تا بعد از واگذاری حکومت، برنامه‌های آینده‌ی خویش را بر آن اساس و روش قرار دهد.

    بند دوم، اشاره به موقت بودن حاکمیت معاویه است و این که او نمی‌تواند سرنوشت آینده‌ی مسلمانان را بر عهده گیرد، بلکه آینده از آن خود و یا برادرش حسین علیه‌السلام است و یا شورایی از مسلمانان که خط و مشی را تعیین می‌کنند.

    بند سوم، بیانگر کینه‌ای است که معاویه نسبت به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله دارد و این که او آغازگر سب و نفرین بر ضد شخصیتی همچون علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام بوده است.

    در بند چهارم، بر بی‌تقوایی، ستمگری و نژادپرستی معاویه اشاره رفته و از او تعهد گرفته شده که برای مردم امنیت برقرار کند و متعرض آنان به ویژه مردم عراق و علاقه‌مندان به اهل‌بیت علیهم‌السلام نگردد، زیرا بسیاری از آنان حامی و یاور پدرش علی علیه‌السلام بوده‌اند.

    بند پنجم، خواستار حفاظت و امنیت ویژه‌ای برای یاران پدرش علی علیه‌السلام شده است و سپس فرموده: بر معاویه است بر پاکباختگانی چون حجر بن عدی، میثم تمار، عمرو بن حمق و… ارج نهد و حقشان را ادا کند، نه این که به خاطر

    حق‌گویی، آنان را تعقیب کند و ترس و وحشت را حاکم نماید.

    بند ششم، تأکیدی است بر دو بند پیشین و هشداری است بر ترک توطئه‌ی آشکار و پنهانی حاکمان شام علیه خود و برادرش حسین علیه‌السلام و همچنین اهل بیت علیهم‌السلام زیرا که آنان مشعل و مناره‌های هدایت این امتند و معلوم بود که معاویه و بنی‌امیه برای رسیدن به اهداف شوم خود نخست سراغ آنان را خواهند گرفت و سپس دیگران.

    امام مجتبی علیه‌السلام در بند هفتم، بالاترین ضربه‌ی روحی را بر پیکر معاویه و بنی‌امیه وارد کرده است، زیرا:

    اولا: اقامه‌ی شهادت باید در نزد افراد عادل، مطمئن و مورد وثوق انجام گیرد و معاویه از این گونه خصال نیک به دور است. مرحوم مجلسی در این باره می‌نویسد: شهادت باید نزد حاکم عادل و قاضی فصل (تمیز دهنده‌ی بین حق و باطل) اقامه شود و درباره‌ی او اطمینان حاصل شود که حق را احیا می‌کند و با باطل مبارزه می‌نماید. [333].

    امام علیه‌السلام با آوردن این قیدها خواسته است، معاویه را فاقد صفات و خصال مذکور معرفی کند.

    ثانیا: اگر معاویه خود را امیرالمؤمنین نداند، مسلم امام علیه‌السلام که خود یکی از افراد مؤمن است، تحت ولایت و سرپرستی او نخواهد بود، به همین ترتیب، دیگر افراد متدین، متعهد و دلسوز شیعه، پس در آن صورت او حقی بر گردن هیچ مؤمنی پیدا نخواهد کرد. [334].

    اما بند هشتم، که دربرگیرنده‌ی مسائل مالی، بیت المال و پرداخت سالانه به حسین بن علی و پرداخت بدهی‌های حضرت و رسیدگی به بازماندگان شهدای

    صفین و جمل است، از اساسی‌ترین شروط قرارداد صلح به شمار می‌آید.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بندهای قرارداد صلح   ...

    المادة الاولی: «تسلیم الأمر الی معاویة علی أن یعمل بکتاب الله و بسنة رسوله صلی الله علیه و آله و بسیرة خلفاء الصالحین [321]؛ واگذار نمودن حکومت به معاویه به شرط آن که بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سیره و روش خلفای شایسته عمل کند.»

    المادة الثانیة: «أن یکون الأمر للحسن من بعده فان حدث به حدث فلأخیه الحسین، و لیس لمعاویة أن یعهد به الی أحد [322]؛ خلافت بعد از معاویه از آن حسن بن علی علیه‌السلام است و چنانچه حادثه‌ای برای او پیش آمد و او موفق نشد، حکومت از آن حسین علیه‌السلام است و معاویه حق ندارد، پس از خود جانشینی تعیین کند.»

    المادة الثالثة: «أن یترک سب أمیرالمؤمنین و القنوت علیه بالصلاة و أن لا یذکر علیا الا بالخیر [323]؛ دشنام و نفرین به امیرالمومنین علیه‌السلام در قنوت نماز ترک شود و کسی از آن حضرت جز به نیکی یاد نکند.»

    المادة الرابعة: «علی أن الناس آمنون حیث کانوا من أرض الله، فی شامهم و عراقهم و حجازهم و یمنهم و أن یؤمن الأسود و الأحمر و أن یحتمل معاویة ما یکون من هفواتهم و ان لا یتبع أحدا بما مضی و أن لا یأخذ أهل العراق باحنة [324]؛ همه‌ی مردم از هر رنگ و نژادی که هستند و در هر جا زندگی می‌کنند، باید از امنیت کامل برخوردار باشند و از آنچه در گذشته انجام داده‌اند درگذرد و به بهانه‌های واهی، افراد را تعقیب نکند و با مردم عراق به خشونت رفتار نشود.»

    المادة الخامسة: «علی أمان أصحاب علی حیث کانوا، و أن لا ینال أحدا من شیعة علی بمکروه، و أن أصحاب علی و شیعته آمنون علی أنفسهم و أموالهم و نساءهم و أولادهم، و أن لا یتعقب علیهم شیئا و لا یتعرض لأحد منهم بسوء و یوصل الی کل ذی حق حقه و علی ما أصاب أصحاب علی حیث کانوا… [325]؛ یاران و شیعیان علی علیه‌السلام در هر جا هستند در امان باشند و به آن‌ها تعرضی نشود و جان و مال و ناموس و فرزندانشان از امنیت کامل برخوردار باشد، معاویه باید اینان را مورد تعقیب و سوء قصد قرار ندهد، حقوق هر صاحب حقی را به خودش برساند و هر آنچه در دست یاران علی علیه‌السلام است باز پس گرفته نشود.»

    المادة السادسة: «علی ألا یبغی للحسن بن علی - ع - و لا لأخیه الحسین و لا لأحد من

    أهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله غائلة سرا و لا جهرا و لا یخیف أحدا منهم فی افق من الآفاق [326]؛ هرگز نسبت به امام حسن و برادرش امام حسین علیهماالسلام و هیچ یک از خاندان أهل بیت در آشکار و نهان توطئه‌ای نکند. [ستمی و آزاری نرساند] و در هیچ نقطه‌ای از روی زمین برای آنان وحشتی ایجاد نکند.»

    المادة السابعة: «و أن لا یقیم عنده الشهادة و أن لا یسمیه أمیرالمؤمنین [327]؛ در حضور معاویه اقامه‌ی شهادت نشود و معاویه حق ندارد خود را امیرالمؤمنین بنامد.»

    المادة الثامنة: «أن یستثنی من بیت المال الکوفة خمسة آلاف الف فلا یشمله تسلیم الأمر و یقضی عنه دیونه و علی معاویه أن یحمل الی الحسین علیه‌السلام کل عام الفی الف درهم، و أن یفضل بنی‌هاشم فی العطاء و الصلات علی بنی عبد شمس و أن یفرق فی اولاد من قتل مع أمیرالمؤمنین یوم الجمل و اولاد من قتل معه بصفین الف الف درهم و أن یجعل ذلک من خراج دارابجرد [328]؛ از بیت المال کوفه، مبلغ پنج ملیون درهم مستثی است، آن مبلغ ربطی به قرارداد صلح ندارد معاویه باید بدهی‌های بیت المال را بپردازد و بر اوست هر سال مبلغ دو ملیون درهم به برادرم حسین بدهد. بنی‌هاشم را در بخشش‌ها و عطاها بر بنی عبد شمس ترجیح دهد و هر سال یک ملیون درهم جهت فرزندان شهدای جنگ‌های جمل و صفین، آنانی که در رکاب امیرالمؤمنین علیه‌السلام به شهادت رسیدند، داده شود و این مبلغ باید از مالیات مربوط به دارابجرد [329] باشد.»

    شروط فوق در نامه‌های رسمی امضا شده ردوبدل گردید. معاویه از شام به مسکن آمد و در آن جا به صورت علنی و رسمی در حضور افراد زیادی خوانده شد و اعلان گردید. بعضی از مورخان گفته‌اند: عقد صلح در «بیت المقدس» [330] و یا «أذرح» [331] اجرا گردیده که این دو قول قوت چندانی ندارد، زیرا در مسکن [332] محل تجمع نیروهای نظامی دو طرف بود و فرماندهان عالی‌رتبه نیز حضور داشتند.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قرارداد صلح و شرطهای اساسی آن   ...

    گروهی از مورخان نوشته‌اند: در سال 41 ه. ق. در یکی از ماه‌های ربیع الاول و یا ربیع الثانی و یا جمادی الأولی، معاویه نامه‌ای را به عنوان قرار صلح برای حسن بن علی علیه‌السلام توسط عبدالله بن عامر و عبدالرحمن بن سمره فرستاد. این نامه کاملا سفید بود و فقط در بالای آن یک سطر نوشته شده بود: أن اشترط فی هذه الصحیفة التی ختمت أسفلها ما شئت فهو لک [318]؛ این نامه‌ای است که در رابطه با عقد صلح فرستادم و من آن را امضا کرده‌ام، هر شرطی را که شما می‌خواهید و صلاح می‌دانید در آن بنویسید، مورد قبول من است.»

    و بنا به نقلی دیگر: معاویه در پایان نامه، جهت اطمینان بیش‌تر، سوگندهای بزرگی یاد کرد و به امضای همه‌ی اعضای هیأت حاکمه‌ی خود رساند که بدین مضمون آمده است:

    «و علی معاویة بن ابی‌سفیان بذلک عهد الله و میثاقه و ما أخذ الله علی أحد من خلقه بالوفاء و بما أعطی الله من نفسه [319]؛ معاویة بن ابی‌سفیان متعهد می‌شود، به مضمون قرارداد همانند محکم‌ترین پیمان و میثاق که خداوند از بندگانش می‌گیرد، وفادار باشد و به آن عمل کند.»

    شرایط و بندهایی که در نامه آمده، مختلف نقل شده و درباره‌ی آن، احادیث و روایات گوناگونی وارد شده است، ولی آنچه مسلم است این که شخصیتی همانند حسن بن علی علیه‌السلام که از دوران طفولیت خویش در گیر و دار مسائل حکومتی و سیاسی بوده، در نامه‌ی خویش، جوانب احتیاط را به دقت مراعات می‌کند، به ویژه آن که این نامه را آیندگان خواهند دید و بر آن قضاوت خواهند کرد، گر چه بداند بسیاری از شرایط از سوی معاویه عمل نمی‌شود.

    لازم بیادآوری است که بین امام علیه‌السلام و معاویه نامه‌های بسیاری رد و بدل شد و اما نامه‌ای که شرایط مصالحه را در بر دارد، این نامه است:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    «هذا ما صالح علیه الحسن بن علی بن ابی‌طالب معاویة بن أبی‌سفیان: صالحه علی أن یسلم الیه ولایة أمر المسلمین علی أن یعمل فیهم بکتاب الله و سنة رسوله صلی الله علیه و آله و سیرة الخلفاء الصالحین و لیس لمعاویة بن ابی‌سفیان أن یعهد الی أحد من بعده عهدا بل یکون الأمر من بعده شوری بین المسلمین و علی أن الناس آمنون حیث کانوا من أرض الله فی شامهم و عراقهم و حجازهم و یمنهم و علی أن أصحاب علی و شیعته آمنون علی أنفسهم و أموالهم و نسائهم و أولادهم، و علی معاویة بن ابی‌سفیان بذلک عهد الله و میثاقه و ما أخذ الله علی أحد من خلقه بالوفاء و بما أعطی الله من نفسه و علی أن لا یبغی للحسن بن علی و لا لأخیه الحسین و لا لأحد من أهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله غائلة سرا و لا جهرا، و لا یخیف أحدا منهم فی أفق من الآفاق.

    شهد علیه فلان و فلان بذلک و کفی بالله شهیدا. والسلام [320]؛ این قرارداد صلحی است بین حسن بن علی [علیه‌السلام] با معاویة بن ابی‌سفیان. مقرر گشت در صورتی، حکومت مسلمانان به معاویه واگذار شود که طبق فرمان خداوند و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله

    و روش خلفای شایسته عمل کند، پس از خود کسی را به جانشینی و خلافت انتخاب نکند و تعیین خلیفه را به شورای مسلمانان واگذارد. مردم در هر جا که هستند (شام، عراق، حجاز، یمن و…) در امنیت کامل باشند و شیعیان علی بن ابی‌طالب و اموال و زنان و فرزندانشان در امنیت باشند. معاویه باید در این پیمان در گرو وعده‌ی الهی باشد، پیمانی که خداوند هر یک از بندگانش را بر اجرای آن ملزم می‌کند و هرگز نباید نسبت به حسن و برادرش حسین علیهماالسلام و هیچ کدام از فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله در پنهان و آشکار، آزاری را روا دارد و توطئه‌ای کند و هیچ کس را در میهن اسلامی به وحشت و ترس نیندازد.

    جمعی بر این پیمان، گواهی و شهادت دادند و خداوند بهترین گواه و شاهد است.»

    مورخان درباره‌ی قرارداد صلح امام علیه‌السلام با معاویه گاهی همه‌ی آن را به صورت جمعی نقل کرده‌اند، همان طور که گذشت و گاهی به نقل یک یا چند ماده پرداخته و آن را مورد تأکید قرار داده‌اند.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      پرسش   ...

    ممکن است گفته شود: بعد از انعقاد صلح و تسلط معاویه و حکام شام بر امور مسلمین باز هم نیروهای ارزشمندی، همچون حجر بن عدی، عمرو بن حمق، کدام بن حیان و قبیصه [316] و… به شهادت رسیدند و خون پاکشان بر زمین ریخته شد و بنی‌امیه به ویژه معاویه آن همه ستم و استبداد را بر مردم مظلوم عراق و… روا داشتند و کردند آنچه را که نباید انجام می‌شد.

    پاسخ

    شهادت هر یک از یاران اهل‌بیت بعد از قرارداد صلح، بیداری امت را موجب گشت و حرکتی ایجاد کرد و لحظه به لحظه پایگاه بنی‌امیه را سست نمود و افکار انحرافی آنان در برابر اسلام و اهل بیت علیهم‌السلام برای همیشه دفن شد و شهادتشان باعث بقای آنان و مکتب اسلام و اهل بیت گردید و نیز پیمان شکنی‌های مختلف از

    [صفحه 199]

    سوی معاویه، چهره‌ی مزور و حیله‌گر وی را افشا کرد. [317] اینک نگاهی به قرارداد و عقد صلح‌نامه:

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      انگیزه‌های صلح (مصالح امت اسلامی)   ...

    اشاره

    طولانی شدن معرکه‌ی صفین به مدت هیجده ماه و کشته شدن حدود هفتاد هزار نفر در لیلة الهریر [311] و فقدان نیروهای ارزشمند و صحابه‌ی بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله همانند عمار یاسر، هاشم مرقال، ثابت بن قیس، ذوالشهادتین و… که سابقه‌ای بس درخشان داشتند و وجود هریک، سبب امیدواری صدها تن دیگر می‌گشت که به گفته‌ی مورخان 36 تن از رزمندگان غزوه‌ی بدر که آخرین ستارگان افق تابناک ایمان و عقیده از زمان پیامبر صلی الله علیه و آله بودند و از مشهورترین صحابه‌ی بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله به حساب می‌آمدند، در نبردهای جمل، نهروان، و صفین به شهادت رسیدند. شهادت این گروه و جایگزین شدن افراد ناتوان و احیانا منافق، ضربه‌ای کوبنده بر روحیه‌ی پر توان لشکریان عراق بود و از همه بالاتر ترور و به شهادت رسیدن مولی الموحدین، أمیرالمؤمنین علیه‌السلام در مسجد کوفه آن هم در حساس‌ترین زمان‌های جنگ.

    همه این‌ها از یک سو و از سوی دیگر، تبلیغات پر فریب حکومت شام،

    تطمیع و تهدید فرماندهان، ضعف و سستی و از هم گسیختگی نظام و چینش نیروهای مسلح و شایعات بی‌اساس در میان سربازان، موجب یأس و ناامیدی حسن بن علی علیه‌السلام گردید و دانست که با وضعیت موجود نمی‌توان به اهداف نظامی درستی دست یافت.

    ابن‌اثیر گوید: فرزند پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در برابر نیروهای مسلح خود ایستاد و فرمود:

    «ألا أن معاویة دعانا لأمر لیس فیه عز و لا نصفة، فان أردتم الموت رددناه علیه و حاکمناه علی الله - عزوجل - بظبی السیوف و ان اردتم الحیاة قبلناه و أخذنا لکم الرضی. فناداه الناس من کل جانب: البقیة، البقیة [312]؛ بدانید معاویه مرا به امری فراخوانده که در آن نه عزت است و نه انصاف، حال اگر شما برای کشته شدن و مرگ شرافتمندانه آماده‌اید، دعوتش را رد می‌کنم و اگر دنیای خود را دوست دارید و زندگی با ذلت را ترجیح می‌دهید دعوت او را می‌پذیرم و خشنودی شما را به دست می‌آورم. در آن هنگام همگی فریاد برآوردند: زندگی، زندگی (باقی ماندن در دنیا).»

    و شیخ طبرسی (ره) در احتجاج آورده است که فرمود:

    «والله ما سلمت الأمر الیه الا أنی لم أجد أنصارا، ولو وجدت أنصارا لقاتلته لیلی و نهاری حتی یحکم الله بینی و بینه، و لکنی عرفت أهل الکوفة و بلوتهم، و لا یصلح لی منهم من کان فاسدا، انهم لا وفاء لهم و لا ذمة فی قول و لا فعل انهم لمختلفون و یقولون لنا: ان قلوبهم معنا، و ان سیوفهم لمشهور علینا [313]؛

    سوگند به خدا! من حکومت و خلافت را تسلیم معاویه نکردم، جز این که یارانی برای نبرد با او پیدا نکردم، چنانچه همراهانی می‌داشتم، شب و روزم را به جنگ با او می‌پرداختم و نبرد علیه او را ادامه می‌دادم تا خداوند بین من و او

    حکم کند، لیکن من مردم کوفه را شناختم و آنان را آزمایش و تجربه کردم؛ افراد فاسد آن‌ها اصلاح نمی‌شوند. آنان را هیچ گونه وفایی نیست، به گفتار و کردار و تعهدات آنان اعتمادی نخواهد بود. آنان در میان خود اختلاف و چندگانگی دارند، می‌گویند: دل‌های ما با شماست، در حالی که شمشیرهایشان را بر روی ما کشیده‌اند و جهت کشتن ما آمادگی دارند.»

    بالاتر این که امام علیه‌السلام می‌دید، اگر جنگ روع شود و ادامه یابد، منتهی به شکست نظامی لشگریان عراق خواهد شد و آن گاه معاویه بدین بهانه، هر کسی را که از موالیان و دوستداران اهل بیت است خواهد کشت و یک نفر از آنان را باقی نخواهد گذارد. در این زمینه فرموده است:

    انی خشیت أن یحتث المسلمون عن وجه الأرض فأردت أن یکون للدین ناعی [314]؛ من ترسیدم که ریشه‌ی مسلمانان از روی زمین کنده شود، خواستم برای پاسداری و حفاظت از دین نگاهبانی باقی بماند.»

    و بنابر نقل دیگر فرمود:

    «فصالحت بقیا علی شیعتنا خاصة من القتل، فرأیت دفع هذه الحروب الی یوم ما فان الله کل یوم هو فی شأن [315]؛ نگهداری و حفاظت شیعه مرا ناگزیر به مصالحه نمود، پس مناسب دیدم، جنگ به روزی دیگر محول گردد. تکلیف انسان بر اساس اوامر الهی، هر روزی به گونه‌ای است و باید آن را انجام داد.»

    اهمیت حفظ شریعت و مسلمانان از انگیزه‌های بسیار قوی در موضع‌گیری امام علیه‌السلام بود. از آن جا که تشیع، همواره هسته‌ی اصلی اسلام بوده و شیعیان و موالیان اهل بیت علیهم‌السلام پاسداران حقیقی آن بوده‌اند، امام علیه‌السلام برای حفاظت این دو، دوراندیشی ویژه‌ای را به کار می‌برد که بعدها امامان معصوم ما تاکتیک و ابتکار آن

    حضرت را مورد تأیید صددرصد خویش قرار می‌دهند.

    پس با توجه به مطالبی که گذشت، ضعف و سستی مردم کوفه و تأثیرپذیری آن‌ها در برابر جنگ‌های روانی معاویه و حکام شام موجب شد که امام حسن علیه‌السلام در آن موقعیت تنها بماند و اگر می‌خواست علیه معاویه جنگ را راه بیندازد غیر از کشته شدن نیروهای خویش به ویژه افراد متعهد، سابقه‌دار و باوفا و از هم پاشیدن شیرازه‌ی جبهه حق اثری نداشت و در آن وضعیت دشوار، بهترین اقدام، همان عقب‌نشینی تاکتیکی بود که آن حضرت انجام داد و در سایه‌ی آن، نیروهای خویش را حفظ کرد و در عقد صلح و قرارداد، مطالبی را پیش‌بینی کرد که هر انسان منصفی آن را تحسین می‌کند.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قاطعیت امام در مبارزه با طاغوت شام   ...

    معاویه با لطائف الحیل می‌کوشید، چنین وانمود کند که حسن بن علی از روی

    صفای دل و خشنودی کامل صلح را پذیرفته است و بعد از این مطیع و فرمانبر معاویه خواهد بود [306] و در اصل معاویه را لایق خلافت و زعامت بر مسلمانان می‌دانسته است. به دنبال این حیله‌گری، وقتی شنید که خوارج به سرکردگی فروة بن نوفل [307] تمام قوای خود را علیه وی گرد آورده‌اند و می‌خواهند بر پایگاه حکومتی‌اش هجوم آورند، نامه‌ای نوشت و توسط مأمور ویژه‌اش برای آن حضرت که در بین راه مدینه و کوفه در نزدیکی «قادسیه» بود فرستاد و از آن بزرگوار خواست که شورش خوارج را سرکوب کند پس از آن به سفرش ادامه دهد.

    امام مجتبی علیه‌السلام در پاسخ پیام معاویه نوشت: «لو آثرت أن أقاتل أحدا من أهل القبلة لبدأت بقتالک، فانی ترکتک لصلاح الأمة و حقن دمائها [308]؛ اگر بنا داشتم با کسی از اهل قبله (افراد به ظاهر مسلمان و در واقع دشمن اسلام) به جنگ برخیزم، پیش از هر کسی با تو می‌جنگیدم، من به جهت ملاحظه‌ی مصالح امت اسلامی و حفظ جان مسلمانان از جنگ با تو دست برداشته‌ام و این موجب نمی‌شود که به نفع تو با دیگران بجنگم.»

    از این حدیث چنین برمی‌آید که امام علیه‌السلام جنگ با معاویه را افضل و برتر از جنگ با خوارج می‌داند.

    در گفتار فوق امام علیه‌السلام معاویه را تحقیر می‌کند و می‌فرماید: «فانی

    ترکتک…؛ تو را رها ساختم و دست از سرت برداشتم» همانند عقابی که گنجشک را رها کرده باشد.

    پس در نظر امام علیه‌السلام جنگ با معاویه یک اصل است و مصالحه، تاکتیک و بهترین روشی است که آن روز می‌توانست برای حفظ مسلمانان به کار ببرد. او خود در جواب بعضی از افراد معترض نسبت به صلح فرمود: «لیلة القدر خیر من ألف شهر» [309] صلحی را که انجام دادم، همانند فضیلت شب قدر بهتر از هزار ماه است. برخورد زیبا و پرشکوه امام مجتبی علیه‌السلام صلابت و پابرجایی آن بزرگوار را می‌رساند و انسان را به یاد پیشگویی‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌اندازد آن گاه که فرمود: «ان ابنی هذا سید ولعل الله أن یصلح به بین فئتین عظیمتین من المسلمین [310]؛ همانا پسرم پیشوای مسلمانان است و امید است خداوند به دست او بین دو گروه بزرگ از مسلمانان، صلح برقرار کند.»

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      کلام سید بن طاووس   ...

    سید بن طاووس، همان عارف و عالم بزرگ، علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن محمد بن محمد بن طاووس الحسینی (ره) است و در سال‌های 589 تا 664 ه. ق. می‌زیسته است. وی در عمر پر برکت خویش کتاب‌های بسیاری همچون: «الاقبال بالأعمال الحسنة»، «الملهوف علی قتلی الطفوف»، «التتمات و المهمات»، «مضمار السبق» و… را نوشته است و مورد توجه بزرگان می‌باشد.

    او در سن 61 سالگی به هنگام وصیت، درباره‌ی مظلومیت جدش، امام حسن علیه‌السلام

    به فرزند هفت ساله‌اش (سید محمد) چنین می‌گوید:

    (فرزندم!) شگفت‌آور نیست که گروهی جدت امام حسن علیه‌السلام را درباره‌ی صلح با معاویه مورد اعتراض قرار دهند، ولی این کار به فرمان جدش پیامبر صلی الله علیه و آله صورت گرفت و ما می‌بینیم که پیامبر صلی الله علیه و آله با کافران صلح کرد، پس عذر امام در این مورد کاملا روشن است و آن گاه که برادرش حسین علیه‌السلام به یاری مردم عراق برخاست و دعوت آن‌ها را پذیرفت و با یزید تبهکار مصالحه نکرد، همین مردم عراق یا به جنگش رفتند و یا به گوشه‌ای خزیدند و به ذلت پناه بردند و پس از حادثه‌ی جانگداز کربلا هم شنیده نشد که این مردم از کشته شدن فجیع آن حضرت ناراحت شوند و بر یزید بشورند و یزید را از مقام خلافت به زیر آورند، لیکن همین مردم به نفع عبدالله بن زبیر قیام کردند و او را در گمراهی‌اش یاری دادند و در این امر، مفتضح گردیدند و در انتخاب این راه زشت، سوء نیت آن‌ها روشن گردید. آیا از چنین مردمی انحراف از حق و حقیقت بعید است؟! آن‌ها سرانجام به آن وضعیت نادرستی که انتخاب کرده بودند گرفتار شدند.

    سید بن طاووس (ره) سپس چنین ادامه می‌دهد: مولای ما حسن بن علی و ائمه‌ی اطهار علیهم‌السلام حکومت و خلافت را به آن شیوه و راهی که خداوند تعیین نموده است می‌خواستند تا مجری اوامر الهی باشند، لیکن معاویه و زیاد حکومت را جهت زورگویی و ستم می‌خواستند و برای به دست آوردن آن به هر کاری و ستمی دست یازیدند. [305].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سخن سید مرتضی مشهور به علم الهدی   ...

    مرحوم سید مرتضی (ره) مطلب را به صورت پرسش و پاسخ طرح نموده و چنین می‌نویسد:

    با این که فساد و رذالت معاویه بر همه روشن بود، چرا امام علیه‌السلام قدرت و حکومت را به او واگذار نمود و خود گوشه‌نشینی را برگزید؟! در حالی که کسانی حاضر بودند جان و مال خود را برایش فدا کنند، پس چرا به اعتبار اجتماعی خود ضربه زد، تا آن جا که بعضی نام «خوار کننده مؤمنان» بر او نهادند؟

    وی آن گاه در پاسخ آورده است: عصمت امام مجتبی علیه‌السلام از امور قطعی و مسلم است و ادله و برهان مؤید این امر است. ما ناگزیریم در برابر گفتار و کردار امام علیه‌السلام تسلیم باشیم، هرچند دلیل و علت کار آن حضرت به طور گسترده بر ما روشن نباشد و گروهی از اقدامات آن حضرت خرسند نبوده و آن را نپسندند. [304].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.
     
     
    مداحی های محرم