المادة الاولی: «تسلیم الأمر الی معاویة علی أن یعمل بکتاب الله و بسنة رسوله صلی الله علیه و آله و بسیرة خلفاء الصالحین [321]؛ واگذار نمودن حکومت به معاویه به شرط آن که بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سیره و روش خلفای شایسته عمل کند.»

المادة الثانیة: «أن یکون الأمر للحسن من بعده فان حدث به حدث فلأخیه الحسین، و لیس لمعاویة أن یعهد به الی أحد [322]؛ خلافت بعد از معاویه از آن حسن بن علی علیه‌السلام است و چنانچه حادثه‌ای برای او پیش آمد و او موفق نشد، حکومت از آن حسین علیه‌السلام است و معاویه حق ندارد، پس از خود جانشینی تعیین کند.»

المادة الثالثة: «أن یترک سب أمیرالمؤمنین و القنوت علیه بالصلاة و أن لا یذکر علیا الا بالخیر [323]؛ دشنام و نفرین به امیرالمومنین علیه‌السلام در قنوت نماز ترک شود و کسی از آن حضرت جز به نیکی یاد نکند.»

المادة الرابعة: «علی أن الناس آمنون حیث کانوا من أرض الله، فی شامهم و عراقهم و حجازهم و یمنهم و أن یؤمن الأسود و الأحمر و أن یحتمل معاویة ما یکون من هفواتهم و ان لا یتبع أحدا بما مضی و أن لا یأخذ أهل العراق باحنة [324]؛ همه‌ی مردم از هر رنگ و نژادی که هستند و در هر جا زندگی می‌کنند، باید از امنیت کامل برخوردار باشند و از آنچه در گذشته انجام داده‌اند درگذرد و به بهانه‌های واهی، افراد را تعقیب نکند و با مردم عراق به خشونت رفتار نشود.»

المادة الخامسة: «علی أمان أصحاب علی حیث کانوا، و أن لا ینال أحدا من شیعة علی بمکروه، و أن أصحاب علی و شیعته آمنون علی أنفسهم و أموالهم و نساءهم و أولادهم، و أن لا یتعقب علیهم شیئا و لا یتعرض لأحد منهم بسوء و یوصل الی کل ذی حق حقه و علی ما أصاب أصحاب علی حیث کانوا… [325]؛ یاران و شیعیان علی علیه‌السلام در هر جا هستند در امان باشند و به آن‌ها تعرضی نشود و جان و مال و ناموس و فرزندانشان از امنیت کامل برخوردار باشد، معاویه باید اینان را مورد تعقیب و سوء قصد قرار ندهد، حقوق هر صاحب حقی را به خودش برساند و هر آنچه در دست یاران علی علیه‌السلام است باز پس گرفته نشود.»

المادة السادسة: «علی ألا یبغی للحسن بن علی - ع - و لا لأخیه الحسین و لا لأحد من

أهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله غائلة سرا و لا جهرا و لا یخیف أحدا منهم فی افق من الآفاق [326]؛ هرگز نسبت به امام حسن و برادرش امام حسین علیهماالسلام و هیچ یک از خاندان أهل بیت در آشکار و نهان توطئه‌ای نکند. [ستمی و آزاری نرساند] و در هیچ نقطه‌ای از روی زمین برای آنان وحشتی ایجاد نکند.»

المادة السابعة: «و أن لا یقیم عنده الشهادة و أن لا یسمیه أمیرالمؤمنین [327]؛ در حضور معاویه اقامه‌ی شهادت نشود و معاویه حق ندارد خود را امیرالمؤمنین بنامد.»

المادة الثامنة: «أن یستثنی من بیت المال الکوفة خمسة آلاف الف فلا یشمله تسلیم الأمر و یقضی عنه دیونه و علی معاویه أن یحمل الی الحسین علیه‌السلام کل عام الفی الف درهم، و أن یفضل بنی‌هاشم فی العطاء و الصلات علی بنی عبد شمس و أن یفرق فی اولاد من قتل مع أمیرالمؤمنین یوم الجمل و اولاد من قتل معه بصفین الف الف درهم و أن یجعل ذلک من خراج دارابجرد [328]؛ از بیت المال کوفه، مبلغ پنج ملیون درهم مستثی است، آن مبلغ ربطی به قرارداد صلح ندارد معاویه باید بدهی‌های بیت المال را بپردازد و بر اوست هر سال مبلغ دو ملیون درهم به برادرم حسین بدهد. بنی‌هاشم را در بخشش‌ها و عطاها بر بنی عبد شمس ترجیح دهد و هر سال یک ملیون درهم جهت فرزندان شهدای جنگ‌های جمل و صفین، آنانی که در رکاب امیرالمؤمنین علیه‌السلام به شهادت رسیدند، داده شود و این مبلغ باید از مالیات مربوط به دارابجرد [329] باشد.»

شروط فوق در نامه‌های رسمی امضا شده ردوبدل گردید. معاویه از شام به مسکن آمد و در آن جا به صورت علنی و رسمی در حضور افراد زیادی خوانده شد و اعلان گردید. بعضی از مورخان گفته‌اند: عقد صلح در «بیت المقدس» [330] و یا «أذرح» [331] اجرا گردیده که این دو قول قوت چندانی ندارد، زیرا در مسکن [332] محل تجمع نیروهای نظامی دو طرف بود و فرماندهان عالی‌رتبه نیز حضور داشتند.

موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



[یکشنبه 1395-03-30] [ 11:56:00 ب.ظ ]