بندهای قرارداد مصالحه که از سوی سبط اکبر پیامبر صلی الله علیه و آله مطرح شده، دارای امتیازات بسیار و برتری‌های ویژه‌ای است که در هر زمان، جایگاه والای سیاسی - الهی خود را باز می‌کند و منشور اصلاح و انقلاب تدریجی را پی‌ریزی می‌نماید. امام علیه‌السلام در این قرارداد سعی نموده است پرده از چهره‌ی معاویه بردارد و تبلیغات دروغین را که جهت تثبیت موقعیت اجتماعی او انجام گرفته، خنثی نماید.

در بند اول، اعمال و کردار وی را مخالف قرآن و سیره‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و خلفای صالح دانسته و از او خواسته است تا بعد از واگذاری حکومت، برنامه‌های آینده‌ی خویش را بر آن اساس و روش قرار دهد.

بند دوم، اشاره به موقت بودن حاکمیت معاویه است و این که او نمی‌تواند سرنوشت آینده‌ی مسلمانان را بر عهده گیرد، بلکه آینده از آن خود و یا برادرش حسین علیه‌السلام است و یا شورایی از مسلمانان که خط و مشی را تعیین می‌کنند.

بند سوم، بیانگر کینه‌ای است که معاویه نسبت به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله دارد و این که او آغازگر سب و نفرین بر ضد شخصیتی همچون علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام بوده است.

در بند چهارم، بر بی‌تقوایی، ستمگری و نژادپرستی معاویه اشاره رفته و از او تعهد گرفته شده که برای مردم امنیت برقرار کند و متعرض آنان به ویژه مردم عراق و علاقه‌مندان به اهل‌بیت علیهم‌السلام نگردد، زیرا بسیاری از آنان حامی و یاور پدرش علی علیه‌السلام بوده‌اند.

بند پنجم، خواستار حفاظت و امنیت ویژه‌ای برای یاران پدرش علی علیه‌السلام شده است و سپس فرموده: بر معاویه است بر پاکباختگانی چون حجر بن عدی، میثم تمار، عمرو بن حمق و… ارج نهد و حقشان را ادا کند، نه این که به خاطر

حق‌گویی، آنان را تعقیب کند و ترس و وحشت را حاکم نماید.

بند ششم، تأکیدی است بر دو بند پیشین و هشداری است بر ترک توطئه‌ی آشکار و پنهانی حاکمان شام علیه خود و برادرش حسین علیه‌السلام و همچنین اهل بیت علیهم‌السلام زیرا که آنان مشعل و مناره‌های هدایت این امتند و معلوم بود که معاویه و بنی‌امیه برای رسیدن به اهداف شوم خود نخست سراغ آنان را خواهند گرفت و سپس دیگران.

امام مجتبی علیه‌السلام در بند هفتم، بالاترین ضربه‌ی روحی را بر پیکر معاویه و بنی‌امیه وارد کرده است، زیرا:

اولا: اقامه‌ی شهادت باید در نزد افراد عادل، مطمئن و مورد وثوق انجام گیرد و معاویه از این گونه خصال نیک به دور است. مرحوم مجلسی در این باره می‌نویسد: شهادت باید نزد حاکم عادل و قاضی فصل (تمیز دهنده‌ی بین حق و باطل) اقامه شود و درباره‌ی او اطمینان حاصل شود که حق را احیا می‌کند و با باطل مبارزه می‌نماید. [333].

امام علیه‌السلام با آوردن این قیدها خواسته است، معاویه را فاقد صفات و خصال مذکور معرفی کند.

ثانیا: اگر معاویه خود را امیرالمؤمنین نداند، مسلم امام علیه‌السلام که خود یکی از افراد مؤمن است، تحت ولایت و سرپرستی او نخواهد بود، به همین ترتیب، دیگر افراد متدین، متعهد و دلسوز شیعه، پس در آن صورت او حقی بر گردن هیچ مؤمنی پیدا نخواهد کرد. [334].

اما بند هشتم، که دربرگیرنده‌ی مسائل مالی، بیت المال و پرداخت سالانه به حسین بن علی و پرداخت بدهی‌های حضرت و رسیدگی به بازماندگان شهدای

صفین و جمل است، از اساسی‌ترین شروط قرارداد صلح به شمار می‌آید.

موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



[یکشنبه 1395-03-30] [ 11:56:00 ب.ظ ]