گروهی از مورخان نوشته‌اند: در سال 41 ه. ق. در یکی از ماه‌های ربیع الاول و یا ربیع الثانی و یا جمادی الأولی، معاویه نامه‌ای را به عنوان قرار صلح برای حسن بن علی علیه‌السلام توسط عبدالله بن عامر و عبدالرحمن بن سمره فرستاد. این نامه کاملا سفید بود و فقط در بالای آن یک سطر نوشته شده بود: أن اشترط فی هذه الصحیفة التی ختمت أسفلها ما شئت فهو لک [318]؛ این نامه‌ای است که در رابطه با عقد صلح فرستادم و من آن را امضا کرده‌ام، هر شرطی را که شما می‌خواهید و صلاح می‌دانید در آن بنویسید، مورد قبول من است.»

و بنا به نقلی دیگر: معاویه در پایان نامه، جهت اطمینان بیش‌تر، سوگندهای بزرگی یاد کرد و به امضای همه‌ی اعضای هیأت حاکمه‌ی خود رساند که بدین مضمون آمده است:

«و علی معاویة بن ابی‌سفیان بذلک عهد الله و میثاقه و ما أخذ الله علی أحد من خلقه بالوفاء و بما أعطی الله من نفسه [319]؛ معاویة بن ابی‌سفیان متعهد می‌شود، به مضمون قرارداد همانند محکم‌ترین پیمان و میثاق که خداوند از بندگانش می‌گیرد، وفادار باشد و به آن عمل کند.»

شرایط و بندهایی که در نامه آمده، مختلف نقل شده و درباره‌ی آن، احادیث و روایات گوناگونی وارد شده است، ولی آنچه مسلم است این که شخصیتی همانند حسن بن علی علیه‌السلام که از دوران طفولیت خویش در گیر و دار مسائل حکومتی و سیاسی بوده، در نامه‌ی خویش، جوانب احتیاط را به دقت مراعات می‌کند، به ویژه آن که این نامه را آیندگان خواهند دید و بر آن قضاوت خواهند کرد، گر چه بداند بسیاری از شرایط از سوی معاویه عمل نمی‌شود.

لازم بیادآوری است که بین امام علیه‌السلام و معاویه نامه‌های بسیاری رد و بدل شد و اما نامه‌ای که شرایط مصالحه را در بر دارد، این نامه است:

بسم الله الرحمن الرحیم

«هذا ما صالح علیه الحسن بن علی بن ابی‌طالب معاویة بن أبی‌سفیان: صالحه علی أن یسلم الیه ولایة أمر المسلمین علی أن یعمل فیهم بکتاب الله و سنة رسوله صلی الله علیه و آله و سیرة الخلفاء الصالحین و لیس لمعاویة بن ابی‌سفیان أن یعهد الی أحد من بعده عهدا بل یکون الأمر من بعده شوری بین المسلمین و علی أن الناس آمنون حیث کانوا من أرض الله فی شامهم و عراقهم و حجازهم و یمنهم و علی أن أصحاب علی و شیعته آمنون علی أنفسهم و أموالهم و نسائهم و أولادهم، و علی معاویة بن ابی‌سفیان بذلک عهد الله و میثاقه و ما أخذ الله علی أحد من خلقه بالوفاء و بما أعطی الله من نفسه و علی أن لا یبغی للحسن بن علی و لا لأخیه الحسین و لا لأحد من أهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله غائلة سرا و لا جهرا، و لا یخیف أحدا منهم فی أفق من الآفاق.

شهد علیه فلان و فلان بذلک و کفی بالله شهیدا. والسلام [320]؛ این قرارداد صلحی است بین حسن بن علی [علیه‌السلام] با معاویة بن ابی‌سفیان. مقرر گشت در صورتی، حکومت مسلمانان به معاویه واگذار شود که طبق فرمان خداوند و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله

و روش خلفای شایسته عمل کند، پس از خود کسی را به جانشینی و خلافت انتخاب نکند و تعیین خلیفه را به شورای مسلمانان واگذارد. مردم در هر جا که هستند (شام، عراق، حجاز، یمن و…) در امنیت کامل باشند و شیعیان علی بن ابی‌طالب و اموال و زنان و فرزندانشان در امنیت باشند. معاویه باید در این پیمان در گرو وعده‌ی الهی باشد، پیمانی که خداوند هر یک از بندگانش را بر اجرای آن ملزم می‌کند و هرگز نباید نسبت به حسن و برادرش حسین علیهماالسلام و هیچ کدام از فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله در پنهان و آشکار، آزاری را روا دارد و توطئه‌ای کند و هیچ کس را در میهن اسلامی به وحشت و ترس نیندازد.

جمعی بر این پیمان، گواهی و شهادت دادند و خداوند بهترین گواه و شاهد است.»

مورخان درباره‌ی قرارداد صلح امام علیه‌السلام با معاویه گاهی همه‌ی آن را به صورت جمعی نقل کرده‌اند، همان طور که گذشت و گاهی به نقل یک یا چند ماده پرداخته و آن را مورد تأکید قرار داده‌اند.

موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



[یکشنبه 1395-03-30] [ 11:56:00 ب.ظ ]