حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
آذر 1394
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 24
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 1636
  • 1 ماه قبل: 6260
  • کل بازدیدها: 2389323





  • رتبه






    کاربران آنلاین

  • ضامن آهو
  • زفاک
  • فطرس
  • فائزه ابوالقاسمی
  • زهرا بانوی ایرانی


  •   شب یَلدا   ...

    شب یَلدا یا شب چلّهیکی از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی است.در این جشن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها درنیم‌کرهٔ شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانیاست، گرامی داشته می‌شود.

    یلدا به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روزپاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روززمستان) گفته می‌شود. خانواده‌های ایرانی در شب یلدا، معمولاً شامی فاخر و همچنین انواع میوه‌ها و رایج‌تر از همه هندوانه را مهیا و دور هم صرف می‌کنند. پس از صرف تناولات، قصه‌گویی پیرترها برای دیگر اعضای فامیل و همچنین فال‌گیری بادیوان حافظ رایج است.در لرستان به شب یَلدا (چله)، «شو اول قاره» (قاهاره) می‌گویند.

    ریشه نام و دیگر واژه‌ها

    «یلدا» برگرفته از واژهٔ سریانی ܝܠܕܐ به معنای «زایش» و «تولد» است.ابوریحان بیرونی از این جشن با نام «میلاد اکبر» نام برده و منظور از آن را «میلاد خورشید» دانسته‌است] در آثارالباقیهبیرونی، ص ۲۵۵، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» نیز یاد شده‌است و در قانون مسعودینسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده است.

    چلّه، دو موقعیت گاه‌شمارانه در طول یک سال خورشیدی با کارکردهای فرهنگ عامه، یکی در آغاز تابستان (تیرماه) و دیگری در آغاز زمستان (دی ماه)، هریک متشکل از دو بخش بزرگ (چهل روز) و کوچک (بیست روز) است. واژه چلّه برگرفته از چهل (معین، ذیل واژه) و مخفف «چهله» و صرفاً نشان‌دهنده گذشت یک دوره زمانی معین (و نه الزاماً چهل روزه) است.

    پیشینه

    چله و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل‌ها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت‌های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.

    آنان ملاحظه می‌کردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند می‌شود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر می‌توانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش‌اند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی - هند و اروپایی، دریافتند که کوتاه‌ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شب‌ها کوتاهتر می‌شوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید (مهر) نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند کریسمس مسیحیان نیز ریشه در همین اعتقاد دارد{مدرک}در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع می‌شد و در اوستا، واژه Sareda, Saredha «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده می‌کند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است.در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده است:

    یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوسباشد و آن درازترین شب‌هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل می‌کند و گویند آن شب به‌غایت شوم و نامبارک می‌باشد و بعضی گفته‌اند شب یلدا یازدهم جدی است.

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-09-30] [ 07:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سالروز ولایت امام زمان   ...

    فرارسیدن نهم ربیع الاول و به امامت رسیدن

    حضرت ولی عصر(صاحب الزمان (عج)) را

    به پیشگاه پر نور و سرور خود ایشان

    و تمامی رهروان و دوستداران آن امام عزیز

    تبریک و تهنیت عرض می نمایم

    وبرای ایشان سلامتی و فرج هر چه زودتر را

    از خداوند منان خواستارم (الهی امین)

    همه جا بروم به بهانه تو
    که مگر برسم در خانه تو
    که تو مولای من مجنونی
    همه هست منو همه هستی من
    نشوم به جز از تو گدای کسی
    به ولای تو من نکشم نفسی
    دل خود زده ام گره بر در تو
    چه شود برسم در محضر تو

    اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَالْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِالسّاعَةِوَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاًوَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

    این عید بزرگ بر عاشقان حضرتش مبارک.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



     [ 12:24:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      « از ویژگی‌های شیعه علی(ع) »   ...

    امام حسن عسکری سلام الله عليه :

    شيعَةُ عَلِيٍّ عليه السلام هُمُ الَّذينَ يُؤثِرونَ إخوانَهُم عَلى‏ أنفُسِهِم ولَو كانَ بِهِم خَصاصَةٌ؛

    شيعيان على عليه السلام، آن كسانى‌‏اند كه برادرانشان را بر خودشان مقدّم مى‏‌دارند، هرچند در خود آنها نيازى ضرورى باشد.

    تفسیر امام حسن عسکری(ع)، ص 319؛ ميزان الحكمة: ج‏1 ص22

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-09-29] [ 10:01:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شعر شهادت امام حسن عسگری   ...

    شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن

    جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن

    عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم

    کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن

    در عزای عسگری آید زنای اهل دل

    صد فغان همراه با شور ونوا یابن الحسن

    آب شد شمع وجودش زاتش زهر ستم

    خاک غم بر سر کنم زین ماجرا یابن الحسن

    در جوانی رفت از دنیا امام عسگری

    شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن

    این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه

    تسلیت گوئیم امشب بر شما یابن الحسن

    گاه از هجران جانسوز تو سوزم همچو شمع

    گاه از فقدان آن نور هدی یابن الحسن

    دست رد بر سینه ام امشب مزن زیرا که من

    با محبان تو هستم آشنا یابن الحسن

    آجـــــــــــــرک الــــــلــــــــه یــــا صــــــاحـــــب الـــــــزمـــــــــان

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



     [ 12:29:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      به مناسبت شهادت امام عسکری علیه السلام   ...


    .خاطره ای از حرم امام عسکری علیه السلام:
    المستنصر بالله، سی و ششمین خلیفه عباسی از بغداد مرکز خلافت خویش برای دیداری رسمی از شهر سامراء به همراه وزراء و رجال کشوری به این شهر وارد شد.
    .
    او برای دیدار با مردم به آنجا رفت و حرم امام حسن عسکری(ع) را بسیار مجلل و آبرومند دید، زائرین عاشق فوج فوج با کمال خضوع وارد می شدند و در نهایت ادب در برابر قبر امام علیه السلام ایستاده، زیارت کرده و عرض ادب می نمودند و با چشم های پر از اشک و دل های مملو از عشق و محبت، آن جا را ترک می کردند.
    .
    المستنصر پس از انجام مراسم احترام و زیارت امام عسکری علیه السلام از حرم بیرون رفته و به سمت آرامگاه خاندان و پدرانش که در نزدیکی حرم مطهر واقع شده بود روان گردید. او از مشاهده قبرهای ویران اجدادش که در اثر حوادث و تابش آفتاب و وزش باد و باران به مخروبه ای بدل گشته و محل زندگی حیوانات شده بود، ناراحت شده و متاثر گردید. خلیفه با چشم خود می دید که حتی یک نفر هم به زیارت آنان نمی رود.
    .
    در این حال یکی از وزرای متملق به او گفت: ای خلیفه مسلمین! تا کی به این ننگ و عار صبر می کنید؟ این ها قبور پدران توست که در دوران زندگی خود نسل اندر نسل، زمامداران و حاکمان مطلق ممالک اسلامی بودند… آرامگاه آنان فرشی ندارد، گرد و خاک و کثافات حیوانات روی قبرها را پوشانده، اما قبور فرزندان علی علیه السلام با پرده های زینتی، قندیل های طلایی، فرش های عالی و انواع زینت ها آرایش یافته است و مردم دسته دسته به زیارت آنان می شتابند. این در حالی است که آنان نه حکومتی داشتند و نه ثروت و خزانه ای!
    .
    دردوران زندگی یا در تبعید بوده اند یا در زندان و همیشه رقبایی خطرناک برای خلافت شما به شمار می آمده اند. ای خلیفه مسلمین! بر این وضع دل خراش تا کی صبر خواهید کرد؟
    .
    المستنصر پس از شنیدن سخنان وزیر سر به زیر افکند. در فکر عمیقی فرو رفت و بعد از لحظاتی رمز این معما را با صدایی نیمه لرزان چنین بیان کرد: «این [دو منظره متفاوت ] یک امر آسمانی است و با تلاش ما حاصل نمی شود و اگر مردم را [به اجبار] بر آن وادار کنیم از ما نمی پذیرند.»
    .
    او سپس ادامه داد: ما آنچه توانسته ایم نسبت به قبور پدرانمان انجام داده ایم، اما دل های مردم تحت تسلط ما نیست. ما هرچه تلاش کردیم تا مردم به زیارت قبور فرزندان علی علیه السلام نروند و به زیارت اینجا بیایند تاثیری نکرد و آنان با عشقی وصف ناپذیر به مزار امامان خویش می شتابند و به تهدید و ارعاب و تطمیع ما هیچ گونه توجهی ندارند.
    .
    کشف الغمه، ج 2، ص 519. - مبلغان شماره 30

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [شنبه 1394-09-28] [ 06:15:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      جمعه   ...

    جمعه یعنی انتظار بیکران
    جمعه یعنی دور شو از دیگران
    جمعه یعنی طالب مهدی شدن
    جمعه یعنی صده د عهدی شدن
    جمعه یعنی ارزوی فاطمه
    جمعه یعنی گریه ی بی واهمه
    جمعه یعنی مست و بی پروا شدن
    جمعه یعنی عاشق زهرا شدن
    جمعه یعنی تیغ در دست علی
    جمعه یعنی هستیه هست علی
    جمعه یعنی با شهیدان ساختن
    جمعه یعنی برقه برق انداختن
    جمعه یعنی با یتیمان خوب باش
    جمعه یعنی ساده و محبوب باش
    جمعه یعنی درد را درمان کنی
    جمعه یعنی انچه خواهی ان کنی
    جمعه یعنی یک بهانه یک نفس
    جمعه یعنی شاد بیرون از قفس
    جمعه یعنی عید یعنی پاک شو
    همنشین انجم و افلاک شو

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [جمعه 1394-09-27] [ 01:12:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اولین سخنانى که امام بعد از ظهور مى فرمایند چیست؟   ...

    مفضل از امام صادق (علیه السلام) روایت مى کند که فرمود: قائم (علیه السلام) پشت خود را به دیوار کعبه تکیه داده مردم جهان را مخاطب قرار مى دهد و مى فرماید: هر کس بخواهد آدم و شیث را ببیند اینک منم آدم و شیث. هر کس بخواهد نوح و سام را ببیند اینک منم نوح و سام. هر کس بخواهد ابراهیم و اسماعیل را ببیند اینک منم ابراهیم و اسماعیل. هر کس بخواهد موسى و یوشع را ببیند اینک منم موسى و یوشع. هر کس بخواهد عیسى و شمعون را ببیند اینک منم عیسى و شمعون. هر کس بخواهد محمد و على (علیهماالسلام) را ببیند اینک منم محمد و على. هر کس بخواهد حسن و حسین را ببیند، اینک منم حسن و حسین. هر کس بخواهد امامها را از اولاد حسین ببیند، اینک منم آن امامان معصوم از نسل پاک حسین.

    اینک به سخنانم گوش فرا دهید تا شما را از آنچه شنیده ومى دانید و آنچه تا کنون نشنیده و نمى دانید، خبر دهم… هر کس کتابهاى آسمانى را مى شناسد گوش فرا دهد..).

    آنگاه امام مهدى (عجل الله فرجه) به خواندن کتابهاى آسمانى مى پردازد، و صحیفه آدم و شیث و نوح و ابراهیم – علیهم السلام – را مى خواند، و هم تورات و انجیل و زبور را… و سپس قرآن کریم را…).(۱)

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-09-26] [ 09:22:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حجاب برای چیست؟   ...


    برای پاسخ به این سؤال باید حجاب را از نظر قرآن و به طور کلی اسلام بررسی نمود، سپس به ارتباط میان حجاب و آزادی پرداخت.

    الف ـ حجاب در قرآن
    واجب بودن حجاب برای زنان از ضروریات دین مبین اسلام است. واجب بودن حجاب از نظر قرآن، گفتار پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) نیز به حکم عقل و اجماع رأی فقها و علمای اسلام امری ثابت است. در قرآن، حدود چهار آیه به واجب بودن حجاب دلالت دارد. اما در مورد حفظ عفت و پاسداری از حریم آن، بیش از ده آیه در قرآن وجود دارد.

    چهار آیه ای که بر وجوب حجاب برای زنان دلالت دارد عبارتند از آیه: 30 سوره نور، 59، 33 و 23 سوره احزاب، که به هر کدام اشاره می کنیم.

    الف ـ آیه 30 سوره نور:
    «وَ قُلْ لِلْمُؤمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ اَبْصارِهِنَّ و یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زِیْنَتَهُنَّ إِلا ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ وَ لاَ یُبْدینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ …؛

    ای پیامبر! به زنان باایمان بگو چشم های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند، و زینت خود را ـ جز آن مقدار که نمایان است ـ آشکار نسازند، و (اطراف) روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشیده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهران شان و سایر افراد محرم شان …». در این آیه به پنج موضوع اشاره شده است:

    1ـ زنان باید دیدگان خود را از نگاه به نامحرم فرو خوابانند.

    2ـ زنان باید دامن خود را از هر نوع عامل بی عفتی حفظ نمایند.

    3ـ زنان باید زینت خود را جز آن مقدار که به طور قهری طبیعی است، پنهان سازند.

    4ـ زنان باید روسری های خود را بر گردن و سینه بیفکنند.

    ابن عباس در معنی این جمله می گوید: «یعنی زن باید مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند.»(1)

    5ـ زنان باید زینت خود را جز برای افراد محرم آشکار نسازند.

    ب ـ آیه 59 سوره احزاب:
    «یا اَیُّها النَّبیُّ قُل لاَِزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلابیبِهِنَّ ذلِکَ اَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلایُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللّه ُ غَفُورا رَحیما؛

    ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمن بگو جِلْباب ها (= روسری های بلند) خود را بر خویش افکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تاکنون خطا کرده اند توبه کنند). خداوند همواره آمرزنده مهربان است.»

    این آیه علاوه بر تصریح حجاب، به یکی از فلسفه های حجاب که عدم آزار از ناحیه مزاحم هاست اشاره نموده است.

    ج ـ آیات 32 و 33 سوره احزاب:
    «یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفا. وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلیَّةِ الاْءُولی؛

    ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از زنان معمولی نیستید، اگر تقوا پیشه کنید، پس به گونه هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید (و در خانه های خود بمانید) و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید.»

    انواع پوشش
    شهید مطهری در مورد انواع پوشش می نویسد:

    «استفاده زنان از روپوش های بزرگ که بر سر افکنده اند، دو جور بوده است: یک نوع صرفا جنبه تشریفاتی و اسمی داشته است همان گونه که در عصر حاضر، بعضی از بانوان چادری را می بینیم که چادر داشتن آنها صرفا جنبه تشریفاتی دارد؛ با چادر هیچ جای بدن خود را نمی پوشانند، بلکه آن را رها می کنند. وضع چادر بر سر کردن شان نشان می دهد که اهل پرهیز از معاشرت با مردان نامحرم نیستند و از اینکه مورد بهره برداری چشم ها قرار بگیرند، امتناعی ندارند.

    نوع دیگر بر عکس بوده و هست که زن آنچنان با مراقبت، جامه های خود را می گیرد، و آن را رها نمی کند که نشان می دهد که اهل عفاف و حفاظ است. خودبه خود دورباشی ایجاد می کند و ناپاک دلان را مأیوس می سازد.»(2)

    در کل از این آیه نتیجه می گیریم که: زنان باید با پوششی گشاد و بزرگ، سر و سینه (بدن) را بپوشانند به گونه ای که مورد تهییج هوسبازان و مزاحمت آنان قرار نگیرند.

    فلسفه و علل حجاب
    برای بررسی علل حجاب باید به چند مورد اشاره کرد، سپس به فلسفه حجاب و پوشش می پردازیم:

    1ـ چشم چرانی مردان و خودآرایی زنان
    در مرد غریزه جنسی بسیار قوی می باشد که او را به شدت به زن علاقه مند می کند. اگر این غریزه کنترل و اشباع نگردد، موجب انحرافات و پیامدهای ویرانگر خواهد شد. اگر هیچ کنترلی در این غریزه نباشد، و مردان آزاد و بی بند و بار باشند، به چشم چرانی می پردازند. به دنبال چشم چرانی، ارتباط های نامشروع و فسادهای دیگر هویدا می شود.

    از سوی دیگر، زنان میل به خودآرایی و تمایل به نمایش خود و ظرافت های بدن شان دارند و اگر عفت درونی و کنترلی نباشد، تا جایی پیش می روند که می خواهند عریان باشند.

    اگر در جامعه ای عفت و پوشش توسط زنان رعایت نگردد، دود آن به چشم همگان خواهد رفت و زمینه سازی برای بسیاری از جرایم ایجاد خواهد شد. زن چون از ظرافت بیشتری برخوردار است در صورت واقع شدن در محیط بی قانون، که حاکمیت عقل و منطق در آن ضعیف باشد، مورد ستم قرار می گیرد. حجاب و پوشش مانند سدی است که جلوی ظلم و ستم و تجاوز به حقوق زن را می گیرد.

    اگر غریزه خودآرایی زنان مهار نشود، زن به سمت زرق و برق های کاذب، با پوشش های نامناسب می رود، که او را به سمت پوچی و بیهودگی زیستن می برد و سرانجامش جز گمراهی و تباهی و پاشیدگی کانون های گرم خانواده نیست.

    2ـ حفظ حرمت و کرامت زن
    زن در شرافت و حقوق و شخصیتِ انسانی با مردان برابر است. پس نباید به او همانند یک کالای تبلیغاتی برای جلب مشتری نگاه کرد. حجاب عاملی است که جلوی این نگاهها را می گیرد؛ نیز مانع از هم پاشیدگی خانواده ها می شود. اگر به دستاوردهای درخشان قوانین اسلام توجه نمی کنیم، لااقل از ضرر و زیان خانمانسوز بی بند و باری عبرت بگیریم.

    حجاب موجب جلوگیری از اشاعه فحشا و منکرات در جامعه می شود. چه بسیار خانواده هایی که بر اثر فساد متلاشی شده اند و چه بسیار کودکانی که به همین دلایل بی سرپرست گشته اند.

    آمارهای تکان دهنده جرم و جنایت، و گسترش فساد بر اثر برهنگی و بی بند و باری جنسی می باشد. امیرالمؤمنین علی(ع) می فرمایند:

    «یَظْهَرُ فی آخِرِ الزَّمانِ وَ هُوَ شَرُّ الاَزمِنَة نَسوَةٌ کاشِفاتٌ عاریاتٌ مَتَبَرِّجاتٌ، مِنَ الدِّینِ خارجاتٌ، فِی الفِتَنِ داخِلاتٌ، مائلاتٌ الی الشهواتِ، مُشرئاتٌ الی اللَّذاتِ، مُسْتَحِلاتٌ

    للمُحَرَّماتِ، فی جَهَنَّمَ خالِداتٌ؛(3)

    در آخرالزمان که بدترین زمان هاست، زنان بی حجاب و برهنه آشکار می شوند که با زینت و آرایش بیرون می آیند. آنان از مرز دین خارج شده اند، و در فتنه ها وارد گشته اند، و به سوی شهوت ها تمایل و شتاب دارند. حرام ها را حلال می کنند و سرانجام در دوزخ گرفتار عذاب ابدی خواهند شد.»

    زن مسلمان تجسم حرمت و عفت در جامعه است. حفظ پوشش، احترام نهادن به زن و محفوظ نگه داشتن وی از نگاههای ناپاک است. چنانچه زن حدود را رعایت نکند، هر بیماردلی در او طمع نموده و با نگاه آلوده اش حریم زن را می شکند. شخصیتی که باید سالم بوده و نسل سالم را تربیت نماید، تحت تأثیر دیده های آلوده به گناه، به طرف شهوت سوق داده شده، هویت خود را فراموش می کند و در چنگال بیماردلان و هوسبازان گرفتار می شود، چنان که از منش انسانیت سقوط کرده و به گرداب حیوانیت فرو می رود.

    3 ـ جهاد با نفس و خواهش های نفسانی
    میل به خودنمایی و خودآرایی در سرشت زن (بنا به مصالحی) نهفته است که باید در مسیر درست و هدفی والا قرار گیرد. اگر این میل در زن درست به کار گرفته شود ثمرات مطلوبی داشته و در جهت کمال او کارآمد خواهد بود و در فراهم آوردن محیطی مناسب همراه با زندگی اش سودمند خواهد شد. هیچ میل و گرایشی در انسان بی هدف و بی جهت قرار داده نشده است. اگر گرایش ها حد و مرزی نداشته باشند، فسادآفرین خواهند شد، و در ایجاد ناهنجاری در جامعه تأثیر خود راخواهند گذاشت. پوشش، مهم ترین عامل تعدیل و کاهش این میل می باشد. امام علی(ع) می فرمایند: «زَکاةُ الجمالِ، العفاف؛ زکات زیبایی، عفاف است.»

    زیبایی زن یک نوع سرمایه است که باید بجا و درست مصرف شود. زکات این زیبایی، پوشش و عفاف است. امتناع از جلوه گری در مقابل نامحرم، موجب کنترل این غریزه و حفظ حریم شده، با خواهش های نفسانی زن و مرد مبارزه می شود. وقتی زن خود را در مقابل خواهش های نفسانی بیمه نمود و خویش را کنترل کرد، زمینه برای رشد تعالی زن فراهم می شود و موجب تهذیب نفس زن و به طور کلی اجتماع خواهد شد و زن می تواند جامعه را بسازد.

    جواز حضور در اجتماع
    کنار گذاردن زنان، نادیده گرفتن حضور فعال نیمی از جامعه می باشد. عدم استفاده از نظرات کاری آنان موجب انتقال مسئولیت شان بر نیمه دیگر جامعه می شود. هر گاه نیمه دیگر از این مهم به خوبی برنیاید، جامعه دچار رکود و ازهم پاشیدگی می شود.

    اگر زنان با خودآرایی و فریبایی وارد جامعه شوند، جامعه به فساد و تباهی کشیده خواهد شد که ضرر آن بیشتر است چون جامعه را از درون متلاشی نموده، زمینه را برای تسلط دشمنان دین فراهم می آورد. پس چه باید کرد؟ از یک طرف نمی توان حضور نیمی از انسان ها را که می توانند بار سنگینی از جامعه بردارند نادیده گرفت، از طرف دیگر نباید جامعه را به فساد و تباهی کشاند آن هم با حضور هوس انگیز زنان.

    راه حل این است که زنان با پوشش درست، هم جواز حضور در اجتماع را پیدا کنند و هم از فساد و تباهی جامعه جلوگیری شود.

    زنان با استفاده از پوشش مناسب اسلامی و حفظ شئون خویش می توانند در تمام زمینه ها (فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و …) وارد جامعه شده و بسیاری از امور را حتی بهتر از مردان انجام دهند.

    اسلام با طرح پوشش زنان، جواز حضور آنان در جامعه را فراهم ساخته و با دستورهای حکیمانه و راهگشایی که در باره منش و روش زن ارائه داده است، از یک سو، از تباه شدن این نیروی عظیم و بی هدف رها شدن آن جلوگیری کرده، از سوی دیگر، از فساد گسترده و ناهنجاری هایی که از اختلاط زن و مرد ناشی می شود، جلوگیری کرده است.

    همه افراد در مقابل سلامت جامعه مسئولیت دارند اما مسئولیت مهم تر و بزرگ تر بر دوش زن هاست. همان طور که از دامن زن، مرد به معراج می رود، می تواند بر عکس هم باشد، یعنی در صورت رواج فساد توسط زنان، جامعه به تباهی کشانده می شود.

    امنیت زایی حجاب
    جامعه موظف است امنیت را در تمام ابعاد مختلف فراهم سازد و بخش مهمی از آن به عهده زن است که با حفظ پوشش به آن جامه عمل بپوشاند. در سایه رعایت عفاف است که زن می تواند به راحتی وارد جامعه گردیده و فعالیت کند و خطری هم متوجه او نگردد.

    رابطه حجاب با اصل آزادی
    برخی بر این گمان هستند که حجاب موجب سلب حق آزادی که حق طبیعی بشر است می شود و نوعی توهین به حیثیت انسانی زن به شمار می رود. آنها می گویند: احترام به حیثیت و شرف انسانی یکی از موارد اعلامیه جهانی حقوق بشر است. هر انسانی چه زن و چه مرد می تواند آزاد باشد، حال تابع هر مذهبی باشد.

    اجبار زنان به داشتن حجاب و محدود ساختن آنان، بی اعتنایی به حق آزادی ایشان و اهانت به حیثیت انسانی آن و در واقع ظلم فاحش به اوست! زن را اسیر و زندانی کردن به هیچ وجه نباید واقع شود و این ظلم است و باید از میان برود.

    پاسخ شبهه:
    در اسلام محبوس ساختن واسیر کردن زن وجود ندارد. حجاب در اسلام یک وظیفه است که بر عهده زن نهاده شده است که در برخورد با نامحرم باید کیفیت خاصی از پوشیدن توسط زن مراعات شود. این وظیفه از جانب مرد به زن تحمیل نمی شود؛ همچنین با حیثیت و کرامت زن منافاتی ندارد؛ نیز تجاوز به حقوق او نیست و با حقوق طبیعی که خدا برای زن مقرّر کرده، در تضاد نمی باشد.

    اگر رعایت پاره ای مصالح اجتماعی، زن یا مرد را مقیّد سازد که روش خاصی را در پیش بگیرند و طوری عمل کنند که آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند، چنین مطلبی زندانی کردن یا بردگی نیست و منافی حیثیت زن و نفی آزادی وی نمی باشد. در کشورهای متمدن جهان نیز یک سری محدودیت ها وجود دارد مثلاً اگر مردی پا برهنه یا با لباس خواب از خانه خارج شود و حتی اگر با پیژامه بیرون آید، پلیس او را منع کرده و به عنوان عمل خلاف حیثیت اجتماعی وی را جلب و زندانی می کند.

    پس هنگامی که مصالح اخلاقی و اجتماعی، افراد را ملزم می کند در معاشرت اسلوب خاصی را رعایت کنند مثلاً با لباس کامل بیرون بیایند، چنین چیزی نه بردگی است و نه زندانی کردن و نه ضد حیثیت انسانی است، چنان که ظلم و ضد عقل نیست.

    پوشیده بودن زن در حدودی که اسلام معین کرده، نه تنها موجب کاهش حیثیت اجتماعی او نیست بلکه موجب کرامت و احترام بیشتر زن می گردد زیرا او را از تعرض افراد فاقد اخلاق مصون نگه می دارد.

    شرافت زن اقتضا می کند هنگامی که از خانه خارج می شود، متین و باوقار راه برود، نیز پوشش او به گونه ای باشد که موجب تحریک و تهییج دیگران نشود و عملاً مرد را به انحراف دعوت نکند. نباید زن به سخن گفتنش آهنگ خاصی بدهد که بیماردلان در او طمع کنند.

    اسلام به زنان می گوید دو مسئله را رعایت کنید تا ایمن باشید:
    1ـ پوشیده باشید.
    2ـ به گونه ای راه نروید و سخن نگویید که تحریک آمیز باشد.(4)
    دستورها، به مصلحت زن است تا با امنیت بیشتر از خانه خارج شده و به آنجا برگردد.

    رابطه حجاب و آزادی
    طرفداران برهنگی و کشف حجاب، برای عدم پذیرش حجاب، دست به توجیه و استدلال می زنند و اشکالاتی مطرح کرده اند که موجب تردیدهایی گشته است که به طرح چند نمونه می پردازیم:

    1ـ برخی می گویند انسان چه زن و چه مرد، آزاد آفریده شده و آزادی، مفهوم مقدسی است که همگان طرفدار آنند، ولی حجاب و پوشش اسلامی، دست و پا گیر بوده و زنان را منزوی و پرده نشین کرده، در نتیجه از مواهب آزادی محروم بوده اند. می گویند: خداوند در نهاد بشر غرایز بسیاری از جمله «غریزه جنسی» نهاده است، که نباید آنها را سرکوب کرد، بلکه باید با کمال آزادی، این غرایز را اشباع نمود و گر نه موجب عقده و بیماری های روانی در افراد می شود.

    ولی روشن است هر چیزی دارای حدی است. آیا انسان آزاد است که غذای مسموم بخورد یا نصف شب طبل بزند و همسایه ها را بیدار نماید؟.

    قطعا آزادی دارای حد و مرز است. آزادی ای مقدس است که موجب ضرر و زیان و سلب آزادی و آسایش دیگران نشود.

    2ـ می گویند: زنان نیمی از جامعه هستند و باید دوش به دوش مردان به کارهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و … بپردازند. صحیح نیست که جامعه را از نیمی از نیروی انسانی خود محروم کرده و آنها را به انزوا کشید. حجاب عامل مهمی برای به انزوا کشیدن زنانی است که نیمی از جامعه را تشکیل می دهند. حجاب دست و پا گیر بوده و زنان را از فعالیت های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و … باز می دارد.

    درست است که زنان نیمی از اعضای فعال جامعه هستند و باید در تمام صحنه ها تلاش داشته باشند، ولی پوشش اسلامی (حجاب) در حدی که آنان را از تلاش در صحنه های کار و فعالیت باز دارد، دست و پا گیر نیست، زیرا حجاب به معنی پرده نشینی نیست بلکه به معنی پوشش معقول است.

    زن می تواند با لباس های بلند و پوشش کامل اسلامی به تلاش برای زندگی بهتر بپردازد و در مواردی که چادر لباس برتر و پوشش عالی تر است در صحنه ظاهر شود.

    3ـ می گویند: حجاب و پوشش زن، موجب فاصله انداختن میان زن و مرد شده، مردان را به زنان حریص تر می کند و آتش تمایلات آنها را شعله ورتر می کند چرا که «الانسانُ حریصٌ علی ما مُنِعَ؛

    انسان نسبت به چیزی که از آن ممنوع شده، حریص است.»

    این اشکال، نوعی مغالطه است، چون پوشش در اسلام به معنی محرومیت زن و مرد از اشباع غریزه از راه صحیح نیست تا موجب عطش بیشتر و ناهنجاری گردد. اگر آنچه که اسلام در مورد آسان گیری در ازدواج فرموده، اجرا شود، غریزه از راه صحیح اشباع شده و اشکالی پدید نمی آید.

    علل گسترش بدحجابی
    چرا بدحجابی در جامعه گسترش یافته است؟! علل آن چیست و چگونه می توان با آن مبارزه نمود؟

    1ـ تلاش استعمار در مبارزه با پوشش
    اسلامی:
    حجاب، هویت و شخصیت زن مسلمان می باشد. حجاب جلوی فساد و فساداندیشی را می گیرد. زدودن حجاب از زن، با هدف هویت زدایی از زن مسلمان است، تا زن بیشتر در خدمت آمال و آرزوها و اهداف و هوس های سلطه جویان قرار گیرد. مبلّغان و بانیان بی حجابی در ایران، در این مورد معتقدند:
    «در مسئله بی حجابی زنان باید کوشش فوق العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر، مشتاق شوند.

    باید به استناد شواهد و دلایل تاریخی ثابت کنیم که پوشیدگی زن از دوران بنی عباس متداول شده و مطلقا سنت اسلام نیست …».

    سپس تأکید می کند که پس از زوال حجاب، مأموران جوانان را به سوی روابط ناپسند با زنان غیر مسلمان سوق دهند و آنان نیز بدون حجاب ظاهر شوند تا زنان مسلمان از آنان تقلید کنند.(5)

    طرح عمومی کشف حجاب در کشورهای اسلامی و حضور خانواده های رؤسای وابسته به نظام های استکباری به صورت نیمه عریان و استفاده از مدهای گوناگون و نمایش در انظار، نمونه ای از تلاش استعمار جهت پوشش زدایی برای رسیدن به اهداف یادشده بود.

    امام خمینی(ره) به انگیزه های استعمارگران و کشف این توطئه اشاره دارد، آنجا که می نویسد:

    «ما می دانیم که این سخنان برای کسانی که با خیانتکاری و شهوت پرستی و آواز و نواز و رقص و هزار جور مظاهر فسوق و بی عفتی بار آمدند خیلی گران است.

    البته آنان که تمدن و تعالی مملکت را به لُخت شدن زن ها در خیابان ها می دانند و به گفته بی خردانه خودشان با کشف حجاب، نصف جمعیت مملکت کارگر می شود، حاضر نیستند مملکت با طرز معقولانه و در زیر قانون خدا عمل و اداره شود.

    آنهایی که این قدر قوه تمیز ندارند که کلاه لگنی را که پس مانده درندگان اروپاست، ترقی کشور می دانند، با آنها ما حرفی نداریم که آنها از ما سخن خردمندانه را بپذیرند و عقل و هوش و حس آنها را اجانب دزدیده اند …».(6)

    اما بر خلاف تلاش های مذبوحانه استعمار، زنانی در سایه پوشش و عفاف به صحنه اجتماع آمدند تا با ستمگران مبارزه کنند، از جمله:

    «زینب پاشا، فرزند شیخ سلیمان، دهقان بی چیز، رهبر زنان تبریز، گروهی داشت با اسلحه های سرد و گرم در مجامع حاضر می شدند و مردم را به مبارزه تشویق می کرد. یک بار به جمع مردان گفت:

    اگر شما مردان جرئت ندارید جزای ستم پیشگان را کف دست شان بگذارید، اگر می ترسید که دست غارتگران و دزدان را از مال و ناموس و وطن خود کوتاه کنید، چادر زنان را سرتان کنید و در کنج خانه بنشینید و دم از مردی و مردانگی نزنید. ما جای شما با استکبار می جنگیم.»(7)

    2ـ دگرگونی ارزش ها
    اسلام زن را در متن اجتماع به تلاش و کوشش خوانده اما با حُجب و رعایت پوشش اسلامی. اسلام حیا، وقار، متانت، شکوه گفتار و سلامت کردار را برای انسان ارزش دانسته است. اسلام، حجاب را جزئی از شخصیت زن تلقی می کند. وقتی این ارزش ها دگرگون شود و زن خودآرایی و نشان دادن زیبایی ها و خودنمایی را ارزش بداند، گرایش درونی به فسادآفرینی پیدا می کند.

    3ـ الگوهای نادرست
    انسان فطرتا الگوپذیر است. وی پیوسته به ارزش هایی باور دارد و می خواهد همواره از آنها الگو بسازد. مسئله الگو در اخلاق اسلامی و روانشناسی امروز جایگاه مهمی دارد. قرآن، پیامبر گرامی اسلام(ص) را به عنوان الگو و اسوه حسنه معرفی می نماید. پس انسان می خواهد خود را همانند الگوها سازد. قهرمان سازی و الگوآفرینی انحرافی برای زن در جهت زدودن هویت او، از برنامه های استعمار بوده است. این مسئله باید به طور جدی بررسی گردد.

    4ـ خلاءهای درونی
    انسان به سبب ناهنجاری های شخصیتی که دارد، همواره سعی در جبران کمبودها می نماید. کمبودهای عاطفی در دوران خردسالی، گاه در بزرگسالی (اگر راهنمایان درستی نباشند) انسان را دچار بحران های عمیق عاطفی و شخصیتی می کند. با بررسی چگونگی برخورد دختران و زنان در مسئله پوشش به این نتیجه می رسیم که برخی خودآرایی و خودنمایی را جزئی از شخصیت تلقی کرده و سعی در جایگزینی جاذبه های کاذب با آن را دارند.

    راههای مبارزه با بدحجابی و بی حجابی

    1ـ تقویت اعتقادات و ایمان
    انسان ها باید همواره ایمان عمیق به خداوند داشته باشند. ایمانی که با هیچ کدام از لذات دنیوی گسسته نگردد. در نتیجه زن، خودآرایی و خودنمایی را بسیار زشت تلقی کند و خود را در برابر این امور بزرگ ببیند.

    علی(ع) فرمود: «المرءُ بایمانِهِ؛ شخصیت انسان در گرو باورهای مذهبی اوست.»(8)

    «و المؤمنُ بعمله؛ و ایمان انسان در عمل او جلوه گر است.»(9)

    چگونه کسی می تواند ادعا کند که مسلمان است اما به اصول آن معتقد نباشد و آن را امری زاید و در حصار و بند کردن خود تلقی نماید؟!

    پس عالی ترین نقش در کیفیت زندگانی انسان، باورهای درست و ایمان است.

    2ـ احیای فرهنگ اصیل اسلامی
    احیای ارزش های اصیل اسلامی و شناساندن آن به زن مسلمان و تعقل در آن، نیز کشف راههای باوراندن بهتر آن به زن، از راههای مبارزه با بدحجابی است. وقتی زن مسلمان بداند آنچه که اسلام به او عرضه کرده، ارزش است و به صلاح اوست، قلب و جان خود را از هر نوع آلودگی پیراسته می سازد و هنگامی ارزش والای خود را دریابد، هرگز تن خود را آراسته نکرده و ظاهر خود را فریبنده نمی کند و خود را در مقابل چشمان نامحرمان قرار نمی دهد.

    3ـ شناساندن الگوهای والا و برتر
    همان طور که گفتیم الگو در ساختار روحی و رفتاری انسان، به ویژه زنان مؤثر است. زندگانی حضرت زهرا(س) و فرزند گرانقدرش، پیام آور عاشورا، حضرت زینب کبرا و دیگر چهره های والای تاریخ گذشته و معاصر، باید به زنان نشان داده شود تا ببینند با حفظ عفاف و حجاب به چه مقاماتی می توانند دست یافته و هویت و شخصیت خود را حفظ کنند تا همانند این الگوهای گرانقدر گردند.

    مروری بر بیانات امام خمینی
    در پایان به دیدگاه بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) در مورد حجاب و آزادی می پردازیم.

    امام در مورد خدمتی که اسلام به زن نموده است می فرماید:
    «مع الاسف زن در دو مرحله مظلوم بوده است: یکی در جاهلیت زن مظلوم بود و اسلام منت گذاشت بر انسان و زن را از آن مظلومیتی که در جاهلیت داشت بیرون کشید … در یک موقع دیگر در ایرانِ ما زن مظلوم شد و آن دوره شاه سابق و شاه لاحق بود. با اسم اینکه زن را می خواهند آزاد کنند، ظلم ها کردند به زن؛ زن را از آن مقام شرافت و عزت که داشت پایین کشیدند.

    … به اسم آزادی «آزادزنان» و «آزادمردان» آزادی را از زن و مرد سلب کردند … زن را مثل عروسک پایین آوردند. در صورتی که زن انسان است، آن هم یک انسان بزرگ؛ زن مربی جامعه است. از دامن زن انسان ها پیدا می شوند.»(10)

    «ای زن های محترم، بیدار بشوید، توجه کنید بازی نخورید، گول این شیاطین را که می خواهند شما را به میدان بکشند نخورید، اینها فریبنده اند …، به اسلام پناه بیاورید، اسلام برای شما سعادت ایجاد می کند.»(11)

    «آن آزادی که آنها می خواستند برای مملکت ما، آن آزادی است که هم جوان های پسر ما را و هم جوان های دختر ما را به تباهی می کشد. آن آزادی را آنها می خواهند، که من از این تعبیر می کنم به آزادی وارداتی، آزادی استعماری؛ یعنی یک آزادی که در ممالکی که می خواهند وابسته به غیر باشد، این آزادی ها را سوغات می آورند.»

    «تا این خانم ها توجه شان به این است که فلان مُد باید از غرب به اینجا بیاید، فلان زینت باید از آنجا به اینجا سرایت بکند، تا یک چیزی آنجا پیدا می شود اینجا هم تقلید می کنند، تا از این تقلید بیرون نیایید، نه می توانید آدم باشید و نه می توانید مستقل باشید. اگر بخواهید مستقل باشید، اگر بخواهید شما را به اینکه یک ملتی هستید بشناسند و بشوید یک ملت، از این تقلید غرب باید دست بردارید. تا در این تقلید هستید، آرزوی استقلال نکنید …».(12)

    «اسلام زن را مثل مرد در همه شئون دخالت می دهد. همه ملت ایران، چه زنان و چه مردان باید این خرابه ای که برای ما گذاشته اند، بسازند. ایران با دست مرد تنها درست نمی شود، مرد و زن باید با هم این خرابه را بسازد.»(13)

    «اسلام می خواهد شخصیت زن را حفظ کند و از او انسانی جدی و کارآمد بسازد. ما هرگز اجازه نمی دهیم که زنان ما فقط شی ء برای مردان، آلت هوسرانی باشند.»(14)

    «امروز غیر روزهای سابق است … امروز باید خانم ها وظایف اجتماعی خودشان را و وظایف دینی خودشان را عمل بکنند. عفت عمومی را حفظ بکنند و روی آن عفت عمومی کارهای اجتماعی و سیاسی را انجام بدهند.»(15)

    امام در مورد شرکت زنان با پوشش اسلامی در صحنه های مختلف می فرماید:
    «زنان در انتخاب فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازینی آزادند و تجربه کنونی فعالیت های ضد رژیم شاه نشان داده است که زنان بیش از پیش، آزادی خود را در پوششی که اسلام می گوید یافته اند.»(16)

    نتیجه اینکه:
    اسلام با طرح حجاب، سعی در سالم سازی جامعه، ایجاد امنیت برای زنان و جلوگیری از هوسرانی و گسترش فساد در جامعه دارد. منظور اسلام، منزوی کردن زنان نیست بلکه امن ساختن جامعه برای آنان است تا زمینه فعالیت گسترده ایشان فراهم آید. امید است که زنان جامعه ما با توجه به این امر مهم و توجه به روح و حکمت احکام اسلام، به فعالیت های سالم در جامعه ادامه دهند.

    منابع: ــــــــــــــــــــــــــ
    ـ زن از دیدگاه امام خمینی(ره)، چاپ چهارم، 22 بهمن 61.
    ـ یزدی، حسین، آزادی از نگاه شهید مطهری، تهران، صدرا، 1379.
    ـ محمدی اشتهاردی، محمد، حجاب بیانگر شخصیت زن، انتشارات ناجا، قم، بی تا.
    ـ سیمای زن در کلام امام خمینی(ره)، چاپ دوم، انتشارات اداره ارشاد اسلامی، پاییز 1365.
    ـ فتاحی زاده، فتحیه، حجاب از دیدگاه قرآن و سنت، چاپ اوّل، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، زمستان 73.
    ـ شهید مطهری، فلسفه حجاب، قم، بی تا.
    و …
    چگونه کسی می تواند ادعا کند
    که مسلمان است اما
    به اصول آن معتقد نباشد
    و آن را امری زاید و در حصار
    و بند کردن خود تلقی نماید؟!
    پس عالی ترین نقش
    در کیفیت زندگانی انسان
    باورهای درست و ایمان است.
    پی نوشتها: ــــــــــــــــــــــــــ
    1 ـ مجمع البیان، ج7، ص138.
    2 ـ مطهری، مسئله حجاب، ص176 و 175.
    3 ـ وسائل الشیعه، ج14، ص19؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص125.
    4 ـ حسین یزدی، آزادی از نگاه استاد مطهری، تهران: صدرا، 1379، ص248.
    5 ـ قرة العین، درآمدی بر تاریخ بی حجابی در ایران، ص40.
    6 ـ کشف الاسرار، ص224-223.
    7 ـ جزوه سازمان امور استخدامی کشور، به نقل از کتاب زنان ایران در جنبش مشروطه، ص42.
    8 ـ غررالحکم و دررالکلم، ج1، ص62.
    9 ـ همان، ص61.
    10 ـ پیام به مناسبت روز زن، 26/2/58.
    11 ـ همان.
    12 ـ به مناسب 17 شهریور، 17/6/58.
    13 ـ در جمع بانوان قم، 13/12/57.
    14 ـ مصاحبه با دکتر «جیم کوککر رفت» استاد دانشگاه روتکرز امریکا، 7/10/57.
    15 ـ در جمع شرکت کنندگان ایرانی در کنفرانس نیمه دهه زن در کپنهاک، 19/6/58.
    16 ـ مصاحبه با الیزابت تارگورد، خبرنگار روزنامه انگلیسی گاردین، 10/8/57

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-09-25] [ 09:34:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      {{حکایتی زیباو عبرت آموز}}   ...



    ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺣﮑﻤﺮﺍنی ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺍﺯ درمان ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﺶ ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪند ﻭ از ﺷﺎﻩ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩستشاﻥ کاری ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ. شاﻩ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻋﻼم ﻧﻤﺎﯾﺪ.

    ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ کسی را ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﻢ، که ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﺭ ﻗﺒﺮی که برای من آماده کرده اند ﺑﺨﻮﺍبد!
    ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ.
    ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ اﯾﻦ ﻗﺒﺮ بخوابد فقط ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ، ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ شود.

    ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭ روزنه ای ﺑﺮﺍﯼ نفس کشیدن ﻭ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ.
    ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ به خوﺍﺏ ﺭﻓﺖ.
    ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪنکیر و منکر ﺑﺎﻻﯼ قبرش ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎﺳﺦ میگوید ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪند:
    ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ؟
    ﻓﻘﯿﺮ ﮔﻔﺖ: ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﺮﮐﺐ (ﺧﺮ) ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩیگر ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ.
    ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ فقیر ﺑﺎ ﺧﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ بر ﺧﺮﺧﻮﺩ ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ گذاشتی ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺭاندﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺩﺭفلان ﺭﻭز به خرت ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩﯼ و….
    ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ بخاطر ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻢ ﻫﺎ که به ﺧﺮﺵ کرده بود ﭼﻨﺪ ﺷﻼﻕ ﺁﺗﺸﯿﻦ خورد که برق از سرش پرید.

    ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ می شود ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺻﺒﺢ
    ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﺎﻥ می آیند ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺒﺮ ﺑﯿﺮﻭﻧﺶ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪﺵ.

    ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎ به ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ!
    ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎ جیغ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ میگوید:
    ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ عذﺍﺏ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﻡ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﻢ…

    ای بشر از چه گمان کردی که دنیا مال توست
    ورنه پنداری که هر لحظه اجل دنبال توست

    هر چه خوردی، مال مور و هر چه هستی مال گور
    هر چه داری مال وارث، هر چه کردی مال توست…

    {{ هم این دعای زیبا بخونیم}}

    رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا ۚ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ
    «پروردگارا ما شنیدیم که نداکننده‌ای به سوی ایمان ندا می‌کرد که به پروردگارتان ایمان آورید و ما ایمان آوردیم، پروردگارا برای ما گناهان ما را بیامرز و بدی‌های ما را جبران نما و ما را با نیکان بمیران.»

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-09-24] [ 09:30:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ارزش انسان به چیست؟؟   ...


    انسان از دو «خود» برخوردار است که در واقع عبارت از دو درجه از نفس اوست؛ درجه عالی که همان مرتبه حیات انسانی است و درجه پایین تر که عبارت از مرتبه حیات گیاهی یا حیوانی اوست.

    بسیاری از انسان‌ها «خودِانسانی» را فراموش کرده؛ تنها به فکر «خودِگیاهی» یا «خودِحیوانی» هستند.

    گیاهان به ظاهر انسان

    بسیاری از ما تنها به فکر خوردن و پوشیدن و خوابیدنِ خود هستیم. در این حالت ما هنوز به مرحله حیوانی نرسیده‌ایم، چه ‌رسد به حیات انسانی.

    ما در این مرحله صرفاً گیاه خوبی هستیم؛ زیرا به خوبی می‌خوریم، دائم به فکر ظاهر و آراسته بودن خود هستیم و دیگر هیچ.

    قرآن کریم در این باره در آیات مربوط به جنگ و جهاد در راه خدا می‌فرماید: گروهی تنها به فکر خود هستند؛ یعنی روح اصلی و انسانی را فراموش کرده و خودگیاهی یا حیوانی را به یاد دارند: «… وَطَآئِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ … : و گروهى [تنها] در فكر جان خود بودند و درباره خدا، گمانهاى ناروا، همچون گمانهاى [دوران‏] جاهلیت مى‏بردند.»

    استاد علامه جعفری در خاطرات خود می گوید: عدّه از جامعه برتر دنیا در «دانمارک» جمع شده بودند تا درباره ی موضوع مهمّی به بحث و تبادل نظر بپردازند.
    موضوع این بود: ارزش واقعی انسان به چیست؟ برای سنجش ارزش خیلی از موجودات، معیار خاصّی داریم؛ مثلاً معیار ارزش طلا به وزن و عیار آن است. معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیّت آن است. معیار ارزش پول، پشتوانه ی آن است. امّا معیار ارزش انسان در چیست؟
    هر کدام از جامعه شناسان صحبت داشتند و معیارهای خاصّی را ارائه دادند. وقتی نوبت به بنده رسید، گفتم: اگر بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می ورزد.
    کسی که عشقش یک آپارتمان دو طبقه است در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقش ماشینش است، ارزشش به همان میزان است. امّا کسی که عشقش خدای متعال است، ارزشش به اندازه ی خداست.
    علّامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. جامعه شناسان که صحبت مرا شنیدند؛ برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند.
    قرآن کریم در تعبیر دیگر، منشأ خودفراموشی را بی‌بهرگی از علم موجود می‌داند: «وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُون‏: یعنی ما این مثل‏ها را می‏زنیم تا عالمان و آگاهان، عاقل شوند»
    وقتی تشویق آن‌ها تمام شد من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود. بلکه از شخصی به نام علی (علیه السلام) است. آن حضرت در «نهج البلاغه» می: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ: ارزش هر انسانی به اندازه چیزی است که دوست می‌‌‌دارد.»
    وقتی این کلام را گفتم دوباره به نشانه ی احترام به وجود مقدّس امیرالمۆمنین علی علیه السلام از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.
    علّامه در ادامه می فرماید: عشق حلال به این است که انسان (مثلاً) عاشق 50 میلیون تومان پول باشد. حال اگر به انسان بگویند: آی!!! پنجاه میلیونی!!!. چقدر بدش می آید؟ در واقع می داند که این حرف توهین در حقّ اوست. حالا که تکلیف عشق حلال امّا دنیوی معلوم شد، ببینید اگر کسی عشق به گناه و معصیت داشته باشد چقدر پست و بی ارزش است!
    حال که ارزش ما انسان ها مشخص شد؛ خوب است بدانیم که ما به مدد الهی قادریم با تکرار اسماء الهی (همانند یا لطیف، یا رحمان و یا غفور و …) و سعی در نزدیک شدن اخلاقمان به آن اسماء، آن ها را در وجود خود متجلّی سازیم.
    بیاییم خود را به بهای بی قیمت دنیا نفروشیم و با نزدیک کردن خویش به اسماء الهی، از خودِ انسانی خویشتن نیز فراتر رویم و الهی گونه زندگی کنیم. اللهمّ صلّ علی محمّدٍ و آل محمّد و عجّل فی فرج مولانا صاحب الزّمان.

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-09-23] [ 09:28:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      السلام علیک یا غریب الغربا و یا معین الضعفا و الفقراء   ...

    امام رضا علیه السلام : “لَنا اعینٌ لا تُشبِه اعیُنَ النّاس “

    “ما دارای چشمانی هستیم که شبیه چشمان مردم نیست."(1)

    نگاه امام، به سوی خداست و نگاه مردم به سوی خود،
    نگاه امام، امیدبخش است
    و نگاه مردم، ناامید،
    نگاه امام، زیبایی ها را صید می کند
    و نگاه مردم، صیاد زشتی هاست.

    از ایشان پرسیدند چگونه صبح کردید؟
    حضرت فرمودند:صبح کردم در حالى که عمر کوتاه شده،
    کردارم ضبط شده، مرگ (چون طوقى) برگردنمان افتاده،
    آتش را پشت سرداریم و نمى‏ دانیم با ما چگونه عمل خواهد شد.(2)

    مولای من احساس می‏کنم مدت‏هاست که بد شده ‏ام
    شاید بهتر باشد یک بار دیگر در حرمت گم شوم.
    دلــــــــم برای گریستن تنگ است!!!
    به نـــگاه مهربان و پـــــر مهر شما محتاجم!!
    امام مهربانم ای رئوف من با تو، آینه ‏اى می‏شوم تن شسته از غبارها و زنگارها
    تو را در زمستان‏هاى سرما و سکوت،
    صدا کرده‏ ام؛ با دستانى پر از حاجت
    زمزمه نامت وسیعمان می‏کند
    امام هشتم علیه‏السلام ، غریب نواز است و دعای در راه ماندگان را اجابت می‏کند.
    مرا شفاعت کن یاوجیهاً عندالله…..

    1.از کتاب “شمس الشموس"،
    2.بحارالأنوار، ج 78، ص 339

    شهادت جانسوزمولای مهربان شمس الشموس امام رضا علیه السلام را محضر حضرت مهدی علیه السلام و همه شیعیان و محبان تسلیت عرض می کنم

    الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وعجل علی ظهور الحجه

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-09-22] [ 09:16:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      امید بخش ترین آیه قرآن کدام است ؟   ...

    حضرت علی (ع) بر جمعی وارد شده و از آنان سوال فرمود : آیا می دانید امید بخش ترین آیه قرآن کدام است ؟ هر کس به فراخور حال خویش آیه ای را عنوان کرد .

    بعد از این که حضرت نظرات آنان را شنید ، فرمودند : از حبیبم رسول خدا (ص) شنیدم که امید بخش ترین آیه در قرآن این آیه است : « وَ اَقِمِ الصَّلاةََ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللیلِ اِنَّ الحَسَناتِ یُذهِبنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکری لِلذّاکِرینَ » سوره هود آیه 114

    و نماز را در دو طرف روز و اوایل شب بپادار ، بدرستی که کارهای نیکو بدی ها را محو می کند ، این تذکری است برای اهل ذکر.

    سپس پیامبر ادامه داد : یا علی ؛ سوگند به خداوندی که مرا بشیر و نذیر مردم مبعوث کرد ، وقتی که انسان برای نماز وضو بگیرد ، گناهانش ریخته می شود و زمانی که رو به قبله کند ، پاک می شود . یا علی ؛ مثال اقامه کننده نمازهای روزانه ، مثل کسی است که هر روز پنج مرتبه در نهر آبی که جلوی منزل اوست ، خود را شستشو دهد.

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [شنبه 1394-09-21] [ 09:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ثمرات دستيابي به حالت توبه   ...



    رفع گرفتاري‌هاي دنيوي
    در بسياري از موارد، گرفتاري‌هاي دنيوي و مصائبي که براي انسان پديد مي‌آيد و گره‌های کوری که در زندگی ایجاد می‌شود و هیچ کس قادر به باز کردن آن گره‌ها نیست، ناشي از گناهاني است که خود انسان و يا اطرافيان و نزديکان مرتکب شده‌اند.
    .
    توبه، قادر است گرفتاري و سختي زندگي را برطرف سازد و يک زندگي راحت و آسوده، جانشين زندگي مصيبت‌بار قبلي کند.
    .
    وقوع بلاياي طبيعي نظير سيل، زلزله و خشک‌سالي، علاوه بر عوامل طبيعي، از گناهان مردم نيز نشأت مي‌گيرد:
    «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» [روم / 41]
    .
    تباهى در خشكى و دريا به سبب كرده‏هاى مردمان پديدار شد تا [خداوند جزاى‏] برخى از آنچه كرده‏اند به آنها بچشاند، باشد كه باز گردند.
    .
    توبه و بازگشت به سوي خداوند تعالي، از وقوع بلاهاي طبيعي و حوادث غير مترقّبه جلوگيري مي‌کند يا دست کم از اثرات سوء آن مي‌کاهد.
    .
    عدم بارش باران رحمت الهي، بلاي بزرگي است که خطرات و خسارات فراواني به جامعة انساني و نيز به ساير جانداران و ديگر بخش‌هاي‌ طبيعت، تحميل‌ مي‌کند، ولي توبه از عواملي است که موجب نزول باران رحمت مي‌گردد.
    .
    قرآن‌کريم به‌صراحت بيان مي‌دارد‌ که اگر مردم توبه کنند، خداوند ‌متعال، باران فراواني‌ بر سر آنان نازل مي‌فرمايد: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً» [ هود / 52]
    .
    از پروردگارتان آمرزش بخواهيد، سپس، به سوى او بازگرديد، تا ابر و باران را بر شما ريزان فرستد.
    .
    بيماري‌هاي ناعلاج، مرگ‌هاي ناگهاني و گرفتاري‌هايي از اين قبيل، در اثر گناه و معصيت پديد مي‌آيند و با توبه و انابه، رفع خواهند شد.
    .
    در روايت تکان دهنده‌اي حضرت امام رضا(ع) تصريح فرموده‌اند که گناهان تازه، بلاهاي نو و تازه را پديد مي‌آورند:
    .
    «كُلَّمَا أَحْدَثَ االْعِبَادُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَعْمَلُونَ أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلَاءِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَعْرِفُونَ» [الكافي، ج 2، ص 275] .
    هرگاه بندگان گناهان تازه‌اي را كه سابقه نداشته انجام دهند، خدا براى آنها بلاهايي را كه سابقه نداشته ايجاد مي‌كند.
    .

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [جمعه 1394-09-20] [ 08:48:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      زبان؛ نخستین منزلگاه پرواز و سقوط   ...


    مرحوم آیت اللّه شیخ محمد تقی ستوده (متوفی 1420 هـ.ق) استاد عالیقدر حوزه علمیه قم می فرمود: «من وقتی که افراد اصرار می کنند و موعظه ای می خواهند، می گویم:
    زبان! زبان! باید مواظب زبانتان باشید، خیلی انسان باید سنجیده حرف بزند.
    .
    مرحوم خوانساری (آیت اللّه العظمی سید احمد خوانساری، متوفی 1405 هـ.ق) طوری بود که اگر پنجاه سال با ایشان می نشستی، درباره کسی یک کلمه نمی گفت، یا خود را بر کسی ترجیح نمی داد… ایشان خیلی بر زبانش مسلّط بود.
    .
    زبان حفظش لازم است، چون جرم زبان سنگین است.
    امیرمؤمنان(ع) درباره زبان می فرماید:
    «جرمه صغیرٌ و جرمه ثقیلٌ؛
    حجم و جسم زبان، کوچک است، ولی جرم و گناه آن بزرگ است.».
    .
    کنترل زبان در بیان پیشوایان:
    امام صادق(ع) فرمود:
    «هرگاه خداوند خواست بنده (ناشایسته اش) را رسوا کند، رسوایی او را در هرزگی زبانش قرار می دهد.»
    بحارالانوار، ج 78، ص 228.
    .
    امام علی(ع) فرمود: «انسان باید به زبانش افسار بزند، زیرا زبان عضو سرکش و چموشی است، خداوند تقوای هیچ بنده ای را مفید نمی داند، مگر این که زبانش را کنترل کرده و افسار بزند.»
    نهج البلاغه، خطبه 176.
    .
    از اهمیت کنترل زبان همین بس که مطابق روایات بسیار، از پیامبر(ص) و امامان(ع)، هنگامی که هر روز صبح فرا می رسد زبان به تمام اعضاء بدن نظر می افکند، و می گوید: صبح شما چگونه است؟
    آنها در پاسخ می گویند: «اگر تو ما را به حال خود بگذاری حال ما خوب است!
    .
    رسول خدا(ص) فرمود: «کسی که پرچانگی کند، خطا و لغزش او فراوان می شود، و کسی که خطاء و لغزشش فراوان گردد حیاء او کم می شود و کسی که حیائش کم گردد، پرهیزکاریش کم می شود، و کسی که پرهیزکاریش کم گردد قلبش می میرد و داخل دوزخ می شود.»
    اصول کافی، ج 2، ص 115.
    .

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-09-19] [ 08:46:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ایمان ما…   ...

    شعری که در ادامه مطلب می خوانید، با توجه به فشارهای شدید و جدیدی است که از سوی استکبار بر ملت عزیز ایران اسلامی وارد می شود، شعر جالب و پر عمقی به نظر می رسد و خواندن آن ممکن است گامی هر چند کوچک در روشن شدن خانه ی ذهن داشته باشد.


    ایمان ما به لقمه ی نانی نمی رود
    بحر یقین به جرعه گمانی نمی رود
    مشتی دلار، هیبت ما را نشانه رفت
    آن عشق ما به نرخ جهانی نمی رود
    تابوی نرخ ارز، به اندیشه حمله کرد
    غافل که فکر ما به تبانی نمی رود
    ما باعلی تفاهم دیرین نوشته ایم
    امضای ما به قیمت جانی نمی رود
    ما مُهر کرده ایم، که باید یزید مُرد
    این برگه حین خانه تکانی نمی رود
    شاید بخواند آنکه برایش نوشته ام
    آری عَبید، جز به نهانی نمی رود

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-09-18] [ 10:37:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ایمان   ...

    شیطان، یک دزد است.

    و هیچ دزدی خانه خالی را سرقت نمیکند!

    اگر شیطان زیاد مزاحمتان میشود،

    بدانید در قلبتان گنجینه ای است که ارزش دزدی را دارد؛

    پس از آن درست نگهداری کنید.

    و آن گنجینه “ایمان” است…

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-09-17] [ 10:28:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اسلام با زن چه کرد، و زن با خودش چه؟....   ...


    فاطمه جان… فاطمه جان…
    بسم رب الزهرا (علیها السلام)
    فاطمه جان… فاطمه جان… یادت هست؟
    یاد هست آن روزها را؟
    یادت هست آن دوران را؟
    آن زمان را که زنان، به دنیا نیامده در گور کید شیاطین جان می دادند و قربانی کردنشان آنچنان مرسوم بود که هیچ کس برای این قصه حتی آهی نمی‌کشید؟
    یادت هست شیطان رجیم چگونه شاعران جاهل را می فریفت، تا هیچ گاه ندای: «به ای ذنب قتلت» را از قلب سنگ خود نشنوند؟
    یادت هست؟
    یادت هست؟
    فاطمه جان… فاطمه جان…
    یادت هست اسلام که آمد چه شد؟
    یادت هست، چگونه زن از هزیز ذلت به عزیز عزت برخواست؟
    یادت هست؟
    یادت هست پدر بزرگوارت چگونه طومار حمزاتُ الشیاطینِ جِنّ و انس را به یکباره در هم پیچید و به مردی که سه دختر داشت و از داشتن آنان سرافکنده می نمود فرمود: «آنکه سه دختر را سرپرستی کند بهشت بر او واجب است.»
    فاطمه جان… فاطمه جان…
    چه بگویم…
    یادت هست؟
    یادت هست اسلام چگونه جایگاه زن را با رفتار و سفارشات پدر بزرگوارت مرتفع ساخت؟
    راستی یادت هست چند بار پدرت تو را مادر خود نامید و چند مرتبه پیش پایت تمام قد بلند شد؟
    فاطمه جان یادت هست؟
    اما…
    فاطمه جان یادت هست در عوض این عزت الهی و انسانی ای که به او بخشید، از او چه خواست؟
    یادت هست؟
    می گفتند آن روز که نابینای نامحرمی با پدرت وارد منزل شد، خود را به ستری پوشاندی… پدرت هم که می‌خواست برای زنان تمام تاریخ بمانی، از تو علت را پرسید و تو فرمودی: او نابیناست…، من که بینایم… بی‌پوششیم بوی بدنم را به او خواهد رساند…!
    فاطمه جان… فاطمه جان…
    اسلام چه کرد…
    تو چه کردی…
    فضّه غلامت می گفت ناراحت بودی از آنکه برجستگی بدن بی جانت را، تشییع کنندگان پیکرت ببینند…! می گفت: «فکری کردم و راهی برایش یافتم از مسیحیان!» می گفت برایت تابوتی ساخته است و وقتی شما آن را دیدی قلبت شادمان گشته است و لبخند تلخ وداع بر لبانت نشسته است…
    فاطمه جان… فاطمه جان…
    همه‌ی اینها را یادت هست؟
    فاطمه جان… اگر اشک امانم بدهد میخواهم گلایه ای کنم…
    اسلام را یادت هست که چگونه زن را همچون انسانی به جامعه جهانی عرضه کرد…؟
    یادت هست؟
    اما… اینجا… در شهر ما… زنان، انسانیت خود را میدهند و زن بودن خود را می‌خواهند…
    حتی برای جامعه‌ی جهانی می خواهند زن باشند و نه انسان…
    آن زحمات را یادت هست؟ آن همه درد و رنج را؟ یادت هست به چه سختی انسان بودن زن را به جامعه فهمانیدید؟
    اما انگار دیگر انسان بودنشان را نمی خواهند و قصد این دارند که دوباره زنانگی خود را معرفی کنند…
    فاطمه جان…
    جمله ای در بغش گلویم مانده است و دلم را بر می آشفد…
    اسلام با زن چه کرد، و زن با خودش چه؟….

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-09-16] [ 10:41:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      توبه اهل قرب در سلوك عارفان   ...



    آيه الله ميرزا جواد ملكي تبريزي
    .
    (بدان اي طالب كمال) احدي نيست كه نياز به توبه نداشته باشد، حتي انبياء! ….
    .
    براي آنها(انبیاء) احوالات مختلفي است كه بعضي فوق بعضي ديگر است
    و رجوع و بازگشت از مرتبه پايين تر به مرتبه بالاتر، «توبه» مي باشد،
    .
    و تو اگر در معناي توبه و چگونگي آفرينش بندگان و ترقي آنها تامل كني، علت احتياج و نياز همگان را به توبه، درخواهي يافت،
    .
    زيرا توبه عبارت از رجوع و بازگشت از حال پست تر و پايين تر، به مرتبه عالي تر و برتر از آن است.
    .
    و در عالم وجود، جز ذات ذوالجلال، كه غني بالذات است، موجودي يافت نمي شود كه از هر جهت كامل بوده و نيازي به ترقي و تكامل نداشته باشد. ….
    .
    توبه اهل قرب، توبه از هر چيزي است كه آنها را از حق بازداشته و به خود مشغول سازد، ….
    .
    لذت وصال آنگاه كامل مي شود كه غير خدا فراموش گردد….
    اسرار الصلوه ، ص46
    .

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-09-15] [ 08:51:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      آثار و فواید نما   ...


    1ـ از بین بردن گناهان
    قرآن کریم می فرماید:
    «و أقِم الصلوة طَرَفَی النّهار و زُلَفاً من اللّیل انّ الحسنات یُذهِبْنَ السیئات ذلک ذکری للذّاکرین»(2)
    «در دو طرف روز و اوایل شب نماز را بپادار، چه آنکه حسنات، سیئات را از بین می برد. این تذکری است برای آنان که اهل تذکرند.»
    در روایتی پیامبر اکرم (ص)فرمود:
    «کسی که طبق دستور خداوند وضو بگیرد و نماز بخواند تمام گناهان گذشته اش آمرزیده می شود.»(3)
    2ـ طهارت روح
    پیامبر اکرم ص فرمود:
    «مَثَل نماز در بین شما مَثَل نهری است که در نزد هر یک از شماست که در شبانه روز پنج بار خود را در آن می شویید و با این شست و شو دیگر چرک و آلودگی در شما باقی نمی ماند؛ گناهان نیز با نمازهای پنج گانه شست و شو می شوند.»(4)
    3ـ راندن شیطان
    پیامبر اکرم (ص) فرمود: «نماز، شیطان را روسیاه می کند.»(5)
    4ـ بازداری از فحشاء و منکر
    قرآن کریم می فرماید:
    «انّ الصلاة تَنهی عن الفحشاء و المنکر»(6)
    «نماز انسان را از زشتیها و گناه باز می دارد.»
    5ـ استقامت و پایداری
    قرآن کریم می فرماید:
    «یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلاة»(7)
    «ای ایمان آورندگان! از صبر (روزه) و نماز یاری بجویید.»
    از حذیفه روایت شده است که پیامبر اکرم ص هرگاه به اندوه یا مشکلی برخورد می کرد نماز می خواند.(8)
    6ـ نزول رحمت الهی
    امیرمؤمنان علی ع فرمود:
    «هنگامی که مؤمن به نماز می ایستد، شیطان به طرف او می آید و به سبب رحمتی که آن مؤمن را از جانب خداوند در برگرفته، به او از روی حسد می نگرد.»(9)
    7ـ استجابت دعا
    پیامبر اکرم ص فرمود:
    «برای کسی که نماز واجبی را بخواند، در نزد خدا یک دعای مستجاب وجود دارد.»
    8ـ رسیدن به تمام خیرات
    پیامبر اکرم ص فرمود: «نماز کلید هر خیری است.»(10)
    9ـ تقرب به خداوند متعال
    نیز از آن حضرت روایت شده که فرمود: «نماز، مایه تقرب مؤمن است.»(11)
    10ـ وارد شدن به بهشت برین
    رسول خدا ص فرمود: «نماز، کلید بهشت است.»(12)
    آن حضرت در روایتی زیبا برای نماز ده ویژگی ذکر کرده است:

    «نماز ستون دین است؛ و در آن ده ویژگی وجود دارد: نورانی شدن صورت، نورانی شدن قلب، آرامش دهنده جسم، انیس قبر، محل فرود رحمت، چراغ آسمان، باعث سنگینی کفه ترازوی اعمال صالح، باعث کسب خشنودی خداوند، بهای بهشت، سپر آتش؛ آن گاه فرمود: هر کس نماز را به پا دارد، به راستی دین خود را به پا داشته است و هر کس آن را ترک کند پس بی گمان دین خود را نابود کرده است.»(13)

    در تفسیر نمونه نیز آثاری برای اقامه نماز ذکر شده است:
    1ـ نماز سدی در برابر گناهان آینده است؛ چرا که روح ایمان را در انسان تقویت می کند و نهال تقوی را در دل پرورش می دهد، و می دانیم «ایمان» و «تقوی» نیرومندترین سد در برابر گناه هستند؛

    از حکیم بودن خداوند می فهمیم که در وجوب و اقامه نماز فایده ها و آثار بسیار زیادی وجود دارد که چیزی جای آن را نمی گیرد.
    2ـ نماز غفلت زداست؛ نماز به حکم اینکه در فواصل مختلف و در هر شبانه روز پنج بار انجام می شود، مرتباً به انسان اخطار می دهد، هشدار می دهد، هدف آفرینش و موقعیت او را در جهان به او گوشزد می کند؛
    3ـ نماز، خودبینی و کبر را درهم می شکند؛ چه آنکه انسان وقتی در هر شبانه روز 17 رکعت و در هر رکعت دو بار در برابر خدا پیشانی بر خاک می گذارد، خود را ذره کوچکی در برابر عظمت او می بیند و پرده های غرور و خودخواهی را از خود کنار می زند؛
    4ـ نماز وسیله پرورش فضائل اخلاقی و تکامل معنوی انسان است؛ چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون می برد و به ملکوت آسمانها دعوت می کند؛ با فرشتگان هم صدا می شود و خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا می بیند. تکرار این عمل در شبانه روز، آن هم با تکیه بر صفات خداوند، اثر قابل ملاحظه ای در پرورش فضایل اخلاقی در وجود انسان دارد؛
    5ـ نماز قطع نظر از محتوای خود، با توجه به شرایط صحت، به پاکی در زندگی دعوت می کند؛ چرا که می دانیم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، آبی که با آن وضو یا غسل را انجام می دهد باید از هرگونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد. بنابراین تکرار نماز در پنج وقت، خود دعوتی است به رعایت حقوق دیگران؛
    6ـ نماز روح انضباط را در انسان تقویت می کند؛ چرا که دقیقاً باید در اوقات معینی انجام گیرد و تأخیر و تقدیم آن، هر دو، موجب بطلان نماز است.(14)
    1- الصلاة، محمد محمدی ری شهری، ص 139.
    2- سوره هود (11) آیه 114.
    3- سنن ابن ماجه، ج 1، ص 447.
    4- امالی مفید، ص 189.
    5- الفردوس، ج 2، ص 405.
    6- سوره عنکبوت (29) آیه 45.
    7- سوره بقره (2) آیه 153.
    8- مجمع البیان،
    ج 1، ص 217.
    9- خصال، ص 632.
    10- تنبیه الخواطر، ج 2، ص 76.
    11- الجامع الصغیر، ج 1، ص 314.
    12- عوالی اللآلی، ج 1، ص 322.
    13- الاثنا عشریة، ص 327.
    14- تفسیر نمونه، ج 16، ص 291

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [شنبه 1394-09-14] [ 09:00:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خوشحالی امام زمان(ع) در چیست⁉️   ...



    دانشجو بود، دنبال عشق و حال،خیلی مقید نبود،یعنی اهل خیلی کارها هم بود،تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی….
    از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم…قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت(ره)هم دیدار داشته باشن..از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه…

    وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت،بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن،آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن…من چندبار خواستم سلام بگم…
    منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن…امااصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن…درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن…
    یه لحظه تو دلم گفتم:""حمید،میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه…تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره…!!!تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…!!!"”

    خلاصه خیلی اون لحظه تو فکرفرو رفتم…تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم،
    وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم،کارامو سروسامون دادم،تغییر کردم،مدتی گذشت،یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم

    از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم،چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن،اما به هرحال قبول کردن
    این بار که رسیدیم خدمت آقای بهجت،من دم در سرم رو پایین انداخته بودم،اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود،تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن"حمید..حمید…حاج آقا باشماست"”

    نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر…آهسته در گوشم گفتن:

    یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی…
    ترک هرگناه=نشاندن لبخند بر لبان نازنین حضرت مهدی علیه السلام…

    ترک هرگناه=برداشتن یک قدم در مسیر ظهور…

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [جمعه 1394-09-13] [ 08:55:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      چرا نماز برترین عبادت است؟!   ...

    نماز يكي از بزرگترين راه هاي رسيدن به پروردگار است. نماز وسيله تقرب به خداوند مي باشد و معيار اين ارتباط خضوع و خشوع در برابر پروردگار عالميان است، همان طوري كه انسان جسمش به غذاي سالم و مفيد نيازمند است براي رشد و پرورش روح و تكامل آن نيز به غذاي روح نيازمند است و بهترين و سالم ترين غذاي روحي انسان نماز و راز و نياز با پروردگار عالم است.

    روح و حقيقت نماز چند چيز است؛
    - اخلاص و نيت قرب كه شخص نماز را بدون ريا و در نظر گرفتن مسائل جنبي، خالص به نيت قربة الي الله به جا آورد.
    - با حضور قلب انجام دهد طوري كه تمام توجه خود را به كار گيرد و با حالت خضوع و خشوع روبه قبله بايستد و چشم بر سجده گاه خود افكند.
    - معناي آنچه را مي گويد بداند، البته ممكن است كسي معاني را نفهمد ولي حضور قلب داشته باشد.
    - عظمت خدا را به ياد آورد و خوف و اضطراب از عظمت جلال الهي براي او حاصل شود.
    - بين خوف و رجا باشد، يعني بنده بايد در حال نماز از گناهان خود ترسان و به پاداش و ثواب الهي اميدوار باشد.
    - به سبب گناهاني كه مرتكب شده شرمنده باشد و خود را ضعيف و خوار شمارد و در اين حال با پروردگار سخن بگويد. روايتي است از پيامبر(ص) كه فرمود؛ نمازي است كه نصف آن پذيرفته مي شود و نمازي هست كه يك سوم يا يك چهارم يا يك پنجم تا يك دهم آن قبول مي شود و نمازي است كه چون جامه كهنه درهم پيچيده شدخ بر چهره به جاي آورنده اش زده مي شود. همانا از نماز براي تو نتيجه اي نيست جز آن مقدار كه در آن اقبال و حضور قلب داشته اي.

    نماز حركاتي است برخاسته از آگاهي و شناخت خداوند كه به فرمان او و براي او و انس با او قيام مي كنيم. لذا قرآن ما را از گزاردن نماز در حال مستي و كسالت نهي كرده تا انسان آنچه را در نماز مي گويد با توجه و آگاهي باشد. نماز هنرنمايي الهي است كه خداوند تمام ارزش ها را در نماز جا داده است. ياد خدا ارزش و تنها وسيله آرام بخش دل هاست و نماز ياد خدا ست.

    ياد قيامت ارزش و بازدارنده از گناه و فساد است و نماز يادآور مالك يوم الدين است. در خط انبيا و شهدا و صالحان بودن يك ارزش است كه ما در نماز از خدا مي خواهيم در صراط مستقيم قرار بگيريم و در آن انزجار و برائت خود را از ستم پيشگان و گمراهان ابراز مي داريم. حضرت امام صادق(ع) می فرماید؛ هر كس واقعا به ياد خدا باشد مطيع او خواهد بود و هر كس از خداوند غافل باشد مرتكب معصيت مي شود. اطاعت خدا علامت هدايت و ارتكاب معصيت نشانه گمراهي است.

    در اين احاديث توجه قلبي و حضور باطني به عنوان مصداق “ذكر"معرفي شده است. ذكر مقامي بسيار بلند و داراي مراتب و درجاتي است كه اولين و پايين ترين مرتبه اش ذكر لفظي و زباني است كه تا مرتبه انقطاع كامل و شهود و فنا ادامه مي يابد. ذكر و ياد خدا بودن علايمي دارد كه بدان اشاره مي شود؛

    - تقيد به اطاعت خدا؛ زماني كه شخص به مقامي رسيده باشد كه خداوند را ناظر بر اعمال خود بداند بدون شك از اوامر او اطاعت خواهد كرد.
    - خضوع و فروتني؛ شخص مومن و ذاكر چون به قدرت و عظمت خداوند علم دارد قهرا در مقابل او سر بر خاك نهاده و خود را در برابر قدرت لايزال او ضعيف مي بيند.
    - عشق به عبادت؛ يكي از علايم شخص ذاكر، لذت بردن از عبادت خداوند و در مقابل عظمت و جلال او سر تعظيم فرود آوردن است. مي گويند هيچ گاه بنده به خداوند نزديك تر از زماني كه سر بر سجده مي گذارد نيست. او لذت مناجات و انس و راز و نياز را بر هر لذت ديگري ترجيح مي دهد.

    آيات و روايات زيادي در فضيلت توجه در حال نماز و مذمت اهل غفلت در حال نماز و مشغول به امور دنيا و جود دارد. خداوند مي فرمايد؛ آن مومنان كساني هستند كه در نماز خود خاشعند. در جاي ديگر مي فرمايد؛ واي بر نمازگزاران كه در نماز خود غفلت مي كنند.

    براي تحصيل خضوع و خشوع و حضور قلب در نماز بايد اموري را عمل كرد؛

    -بدست آوردن آن چنان معرفتي كه دنيا در نظرانسان كوچك و خداوند عظيم و بزرگ شود تا هيچ گونه كار دنيوي نتواند به هنگام راز و نياز با معبود نظر نمازگزار را به خود جلب و از پروردگار عالم منصرف سازد.

    -توجه به كارهاي پراكنده و مختلف معمولا مانع تمركز حواس است هر قدر انسان توفيق پيدا كند كه افكار متفرق را از خود دور سازد حضور قلب بيشتري پيدا خواهد كرد.

    -جاي خلوتي را براي نماز برگزيند، زيرا نماز خواندن در برابر اشيا و چيزهايي كه ذهن انسان را به خود مشغول مي نمايد مانند عكس و آيينه و درهاي باز،مكروه است.

    - انجام دادن مستحبات نماز و آداب مخصوص به آن.

    در نتيجه مي توان گفت نماز رمز ارتباط با خداست. مومناني كه رابطه هميشگي و دايمي با آفريننده خود پيدا مي كنند تنها در برابر او سر تعظيم فرود مي آورند و در مقابل جباران و ستمگران تسليم نخواهد شد.اين تعظيم و آن تسليم نشدن بزرگ ترين عامل تربيت اوست. پيامبر(ص) فرمود؛ هر كس دو ركعت نماز كند كه در آن دو ركعت چيزي از امور دنيا به خاطر خود نگذارد همه گناهان او آمرزيده مي شود.

     

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-09-12] [ 09:03:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بیاد مردان هورالعظیم و فتح المبین   ...

    الهی به آنان که پرپر شدند

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-09-11] [ 09:41:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      "هرکسی لایق شهادت نیست"   ...

    بسم ربِ الشهید ؛ اولِ کار
    یک روایت بگویم از شخصی
    قالَ رزمنده ای که جامانده :
    هرکسی لایق شهادت نیست

    به خداوندیِ خدا سوگند
    به زمینی که آفریده قسم
    زیر این آسمانِ چرخِ کبود
    هرکسی لایق شهادت نیست

    بچه بازی که نیست دادنِ جان
    جگری همچو شیر میخواهد
    منِ بی عرضه ادعا دارم
    هرکسی لایق شهادت نیست

    نیمه شب/مستند/روایتِ فتح
    آلیاژِ صدای آوینی !
    با همان لحن خاص میفرمود :
    هرکسی لایق شهادت نیست

    به دوکوهه رسیدم و گشتم
    روی دیوار یادگاری بود
    خیره شد چشم من به این جمله :
    هرکسی لایق شهادت نیست

    حرف من را مجیدِ پازوکی
    در تفحص نشاند و بر کرسی
    روی مین پیکرش تلاوت کرد :
    هرکسی لایق شهادت نیست

    دستغیب و سعیدِ طوقانی
    مدنی و حسینِ فهمیده
    نه به سن کم است نه ریشِ سفید
    هرکسی لایق شهادت نیست

    سابقه جای خود ! خمینی (ره) گفت :
    که ملاک حال فعلیِ فرد است
    طیب و شاهرخ نمونه ی آن ؛
    هرکسی لایق شهادت نیست

    به اسیری که آمده گفتند :
    ای مهاجر بگو ز احوالت
    با دلی خون و چشم گریان گفت :
    هرکسی لایق شهادت نیست

    سر قبری خبرنگاری گفت :
    اکبرت رفت ؛ خودت که جانبازی !
    پدر آن شهید پاسخ داد :
    هرکسی لایق شهادت نیست

    بین فرزندهای یک خانه
    هر گلی دارد عطری و اما !
    مادرِ یک شهید میداند
    هرکسی لایق شهادت نیست

    چشم فرزند یک شهید افتاد
    جلوی مدرسه به باباها !
    بهر تسکین درد خود میگفت :
    هرکسی لایق شهادت نیست

    دشت سمسور و محسنِ سیفی
    دهلران دست احمد گلبان
    حاجیان رفت تا بگوید که :
    هرکسی لایق شهادت نیست

    خنده های محمدِ عبدی
    در کفن آتشی به جانها زد
    معنیِ رفتنش فقط این بود :
    هرکسی لایق شهادت نیست

    شهرک غرب/فتنه گر/خودرو
    یک بسیجی کف زمین له شد
    سال هشتاد و هشت فهمیدیم
    هرکسی لایق شهادت نیست

    روح پاک علی خلیلی شاد
    خون ز رگهای غیرتش پاشید
    غرق خون مثل مرد ثابت کرد
    هرکسی لایق شهادت نیست

    کاروان مدافعان حرم ؛
    چشم امیدِ من بسوی شماست
    آه ؛ یادم نبود این نکته :
    هرکسی لایق شهادت نیست

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-09-10] [ 10:13:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.