فاطمه جان… فاطمه جان…
بسم رب الزهرا (علیها السلام)
فاطمه جان… فاطمه جان… یادت هست؟
یاد هست آن روزها را؟
یادت هست آن دوران را؟
آن زمان را که زنان، به دنیا نیامده در گور کید شیاطین جان می دادند و قربانی کردنشان آنچنان مرسوم بود که هیچ کس برای این قصه حتی آهی نمیکشید؟
یادت هست شیطان رجیم چگونه شاعران جاهل را می فریفت، تا هیچ گاه ندای: «به ای ذنب قتلت» را از قلب سنگ خود نشنوند؟
یادت هست؟
یادت هست؟
فاطمه جان… فاطمه جان…
یادت هست اسلام که آمد چه شد؟
یادت هست، چگونه زن از هزیز ذلت به عزیز عزت برخواست؟
یادت هست؟
یادت هست پدر بزرگوارت چگونه طومار حمزاتُ الشیاطینِ جِنّ و انس را به یکباره در هم پیچید و به مردی که سه دختر داشت و از داشتن آنان سرافکنده می نمود فرمود: «آنکه سه دختر را سرپرستی کند بهشت بر او واجب است.»
فاطمه جان… فاطمه جان…
چه بگویم…
یادت هست؟
یادت هست اسلام چگونه جایگاه زن را با رفتار و سفارشات پدر بزرگوارت مرتفع ساخت؟
راستی یادت هست چند بار پدرت تو را مادر خود نامید و چند مرتبه پیش پایت تمام قد بلند شد؟
فاطمه جان یادت هست؟
اما…
فاطمه جان یادت هست در عوض این عزت الهی و انسانی ای که به او بخشید، از او چه خواست؟
یادت هست؟
می گفتند آن روز که نابینای نامحرمی با پدرت وارد منزل شد، خود را به ستری پوشاندی… پدرت هم که میخواست برای زنان تمام تاریخ بمانی، از تو علت را پرسید و تو فرمودی: او نابیناست…، من که بینایم… بیپوششیم بوی بدنم را به او خواهد رساند…!
فاطمه جان… فاطمه جان…
اسلام چه کرد…
تو چه کردی…
فضّه غلامت می گفت ناراحت بودی از آنکه برجستگی بدن بی جانت را، تشییع کنندگان پیکرت ببینند…! می گفت: «فکری کردم و راهی برایش یافتم از مسیحیان!» می گفت برایت تابوتی ساخته است و وقتی شما آن را دیدی قلبت شادمان گشته است و لبخند تلخ وداع بر لبانت نشسته است…
فاطمه جان… فاطمه جان…
همهی اینها را یادت هست؟
فاطمه جان… اگر اشک امانم بدهد میخواهم گلایه ای کنم…
اسلام را یادت هست که چگونه زن را همچون انسانی به جامعه جهانی عرضه کرد…؟
یادت هست؟
اما… اینجا… در شهر ما… زنان، انسانیت خود را میدهند و زن بودن خود را میخواهند…
حتی برای جامعهی جهانی می خواهند زن باشند و نه انسان…
آن زحمات را یادت هست؟ آن همه درد و رنج را؟ یادت هست به چه سختی انسان بودن زن را به جامعه فهمانیدید؟
اما انگار دیگر انسان بودنشان را نمی خواهند و قصد این دارند که دوباره زنانگی خود را معرفی کنند…
فاطمه جان…
جمله ای در بغش گلویم مانده است و دلم را بر می آشفد…
اسلام با زن چه کرد، و زن با خودش چه؟….
[دوشنبه 1394-09-16] [ 10:41:00 ب.ظ ]