حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 45
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 1240
  • 1 ماه قبل: 9166
  • کل بازدیدها: 2388489





  • رتبه






    کاربران آنلاین



      نقض پیمان صلح   ...

    اشاره

    چگونه حکومت اموی در 1300 سال پیش، از مکتب سیاسی «ماکیاولی» پیروی می‌کرد؟

    حق‌کشیهای نویسندگان پر مدعا که پس از سیزده قرن می‌کوشند معاویه را تبرئه کنند!

    در قرن 51 میلادی با ظهور «ماکیاولی» سیاستمدار ایتالیائی (1527 -1469)، مکتب جدیدی بر مکتبهای سیاسی جهان غرب افزوده شد که بعدها به نام وی و به عنوان مکتب «ماکیاولیسم» معروف گردید.

    سیاستمدار ایتالیائی این مکتب را براساس چند اصل استوار ساخت که مهمترین آنها اصل اتکا به قدرت و فدا کردن همه چیز و همه ارزشها در راه حفظ قدرت و حکومت، بشمار می‌رود اینک به خلاصه دو اصل آن که نمودار چگونگی برخورد این مکتب با اخلاق و دین است اشاره می‌شود:

    1- زمامدار نه تنها معمار کشور و حکومت است، بلکه معمار اخلاق و مذهب و اقتصاد و همه چیز است، اگر زمامدار بخواهد بماند و موفق شود نباید از بد کردن بهراسد و هرگز نباید از شرارت پرهیز نماید، زیرا بدون انجام شرارت و بدی، حفظ حکومت محال است! تنها حکومت متکی به زور موفق است و بس! هیچ مقیاسی برای قضاوت درباره عمل زمامدار در دست نیست جز موفقیت سیاسی و ازدیاد قدرت!

    2- زمامدار برای نیل به قدرت و ازدیاد و حفظ قدرت مجاز است به هر عملی از زور و حیله و تزویر و غدر و جنایت و تقلب و نقض قول و پیمان‌شکنی و نقض مقررارت اخلاقی، متوسل شود. هیچ نوع عملی برای نیل به قدرت و حفظ آن، برای زمامدار ممنوع نیست بشرط آنکه با مهارت و زیرکی و در صورت لزوم محرمانه انجام گردد تا نتیجه منظور را بدهد. اگر عمل ظلم و جنایت، زمامدار را متهم می‌کند، در عوض نتیجه عمل که همان

    موفقیت است وی را تبرئه می‌نماید [63] .

    چنانکه اشاره شد، این مکتب که اصول آن منافی با ارزشهای اخلاقی و برخلاف مبادی انسان است، متعلق به جهان غرب است و تاریخ پیدایش آن بصورت کلاسه شده به قرن پانزدهم میلادی برمی‌گردد.

    ولی نمونه کامل و عملی آن در دنیای قدیم زمامداری معاویة بن ابی‌سفیان به شمار می‌رود!

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



    [جمعه 1395-03-28] [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مورخان مزدور   ...

    آنچه از مجموع مفاد پیمان صلح و سایر قرائن برمیآید این است که امام حسن «ع» فقط قدرت و رهبری سیاسی را به معاویه تسلم کرد نه خلافت و پیشوائی دینی را که خاص آنحضرت بود.

    ولی متأسفانه مورخان مغرض در طی تاریخ؛ کوشیده‌اند متن این پیمان تاریخی را تحریف نموده از بار تعهدات معاویه کاسته جریان را بنفع وی تمام کنند از آن جمله «ابن‌قتیله دینوری» در مورد ماده اول می‌نویسد: امام مجتبی «ع» بعنوان «امامت» با معاویه بیعت کرد و این

    سمت را به وی تسلیم نمود [54] در صورتی که همه می‌دانند امامت و خلافت منصب قابل انتقالی بشمار نمی‌رود و هیچکس روی مبانی و منطق شیعه بواسطه تسلط و قدرت به منصب الهی، به خلافت نمیرسد.

    آنچه در اغلب تواریخ آمده جمله «تسلیم الامر» [55] (واگذاری حکومت) یا «تسلیم ولایة المسلمین» [56] (واگذاری زمامداران مسلمانان) می‌باشد.

    علاوه شواهد زیادی نشان می‌دهد که نه خود معاویه چنین ادعائی داشت و نه مردم از وی می‌پذیرفتند، معاویه خود میگفت: «رضینا بها ملکا» (ما این حکومت را بعنوان سلطنت پذیرفتیم) [57] مردم نیز از این که وی را امیرالمؤمنین

    خطاب کنند، ابا داشتند. [58] .

    مؤید دیگر این معنی این است که طبق تصریح بعضی از منابع تاریخی، امام مجتبی «ع» در متن پیمان صلح قید کرد که معاویه را (امیرالمؤمنین) خطاب نکند و نزد وی ادای شهادت ننماید. [59] .

    برخی دیگر از مورخان موضوع انتقال مجدد خلافت به حضرت مجتبی (بعد از مرگ معاویه) را بدین

    صورت درآورده‌اند که: «معاویه حق ندارد کسی را به جانشینی خود انتخاب کند» یا «بعد از معاویه، انتخاب خلیفه بعدی با شورای مسلمانان خواهد بود» [60] .

    بدیهی است نظر آنان ازتحریف خدمت به دستگاه حکومت بنی‌امیه و تضییع حق امام مجتبی (ع) برای تصدی خلافت بوده است ولی خوشبختانه مدارک تاریخی این مسئله بقدری زیاد است که چنین روایتی را از درجه اعتبار ساقط می‌کند. [61] .

    نظیر این مسئله، تحریف قسمتی از ماده پنجم میباشد بدین معنی که بعضیها این ماده را به این صورت نوشته‌اند که: معاویه تعهد کرد فقط در حضور حسن بن علی (ع) از

    سب امیرمؤمنان خودداری شود. [62] .

    بی‌پایگی این سخن از آنجا آشکار است که معاویه امضای سفیدی بدست امام حسن (ع) داد، تا هر چه آنحضرت بنویسد، وی آنرا متعهد شود، با وجود چنین امتیازی معنی نداشت امام حسن (ع) بخواهد در حضور او چنین جسارتی نکند ولی در غیاب او ناسزا گفتن به پدر ارجمندش در همه جای مملکت مجاز باشد!

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      هدفهای امام   ...

    بزرگان و زمامداران جهان هنگامیکه اوضاع و شرایط را بر خلاف هدفها و نظریات خود می‌یابند؛ همواره سعی میکنند در موارد دو راهی، جانبی را بگیرند که زیان کمتری در برداشته باشد؛ و این یک اصل اساسی در محاسبات سیاسی و زمامداری است.

    امام مجتبی (ع) نیز براساس همین شیوه عقلی می‌کوشید هدفهای عالی خود را تا آنجا که مقدور است بطور نسبی تأمین نماید از این رو هنگامیکه ناگزیر شد با

    معاویه کنار آید، طبق ماده اول با این شرایط حکومت را بوی واگذار کرد که در اداره امور جامعه اسلامی براساس قوانین قرآن، و طبق روش پیامبر (ص) رفتار نماید بدیهی است نظر امام تنها رسیدن به قدرت و حکومت نبود، بلکه هدف اصی صیانت و نگهداری قوانین اسلام در اجتماع، و رهبری جامعه براساس این قوانین بود و اگراین روش بوسیله معاویه اجرا میشد؛ باز تا حدودی هدف اصلی تأمین شده بود.

    بعلاوه طبق ماده دوم؛ پس ازمرگ معاویه، حسن ابن علی «ع» میتوانست آزادانه رهبری جامعه اسلامی را بعهده بگیرد. و با توجه به اینکه معاویه در حدود سی سال از آنحضرت بزرگتر بود. [53]

    و در آن ایام دوران پیری را میگذراند و طبق شرایط عادی امید زیادی میرفت عمر وی چندان طول نکشد، روشن میشود که این شرط با محاسبات عادی تا چه حد بنفع امام و مسلمانان بود.

    بقیه مواد پیمان نیز هر کدام حائز اهمیت بود زیرا در شرایطی که امیرمؤمنان «ع» در مراسم نماز جمعه و در حال نماز با کمال بی‌پروائی مورد سب و شتم قرار میگرفت و این کار بصورت یک بدعت ریشه‌داری درآمده بود و شیعیان و دوستداران آنحضرت و افراد خاندان پیامبر (ص) همه جا مورد تعقیب و در معرض تهدید و شکنجه بودند ارزش چنین تعهدی غیر قابل انکار بود.

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      متن پیمان   ...

    …………

    ماده اول

    حسن بن علی (ع) حکومت و زمامداری را به معاویه واگذار کرد بشرط آنکه معاویه طبق دستور قرآن مجید و روش پیامبر (ص) رفتار کند.

    …………

    ماده دوم

    بعد از معاویه، خلافت از آن حسن بن علی (ع) خواهد بود و اگر برای او حادثه‌ای پیش آید حسین بن علی (ع) زمام امور مسلمانان را در دست میگیرد. و نیز معاویه حق ندارد کسی را به جانشینی خود انتخاب کند.

    ……….

    ماده سوم

    بدعت ناسزا گفتن و اهانت نسبت به امیرمؤمنان (ع) و لعن کردن آنحضرت در حال نماز موقوف گردد و از امیرمؤمنان جز به نیکی یاد نشود.

    …………

    ماده چهارم

    مبلغ پنج ملیون درهم که در بیت المال کوفه موجود است از تسلیم حکومت مستثنی است و باید زیر نظر امام مجتبی (ع) مصرف شود.

    و نیز معاویه باید در تعیین مقرری و بذل مال، بنی‌هاشم را بر بنی‌امیه ترجیح بدهد.

    و همچنین باید معاویه از خراج ((دارابگرد)) مبلغ یک ملیون درهم در میان بازماندگان شهدای جنگ جمل و صفین که در رکاب امیرالمؤمنین کشته شدند تقسیم کند. [50] .

    …………..

    ماده پنجم

    معاویه تعهد می‌کند که تمام مردم اعم از سکنه شام و عراق و حجاز؛ از هر نژادی که باشند؛ از تعقیب و آزار وی در امان باشند؛ و از گذشته آنها صرفنظر کند و احدی از آنها را بواسطه فعالیتهای گذشته‌شان بر ضد حکومت معاویه، تحت تعقیب قرار ندهد، و مخصوصا اهل عراق را بواسطه کینه‌های گذشته آزار نکند.

    علاوه بر این معاویه تمام یاران علی (ع) را در هر کجا که هستند، امان می‌دهد که هیچیک از آنها را نیازارد و جان و مال و خانواده شیعیان و پیروان علی (ع) در امان باشند و به هیچ وجه تحت تعقیب قرار نگیرند، و کوچکترین ناراحتی برای آنها ایجاد نشود، حق هر کسی به وی برسد؛ و اموالی که از بیت المال در دست شیعیان علی (ع) است از آنها پس گرفته نشود.

    و نیز هیچگونه خطری از ناحیه معاویه متوجه حسن بن علی (ع) و برادرش حسین بن علی(ع) و هیچ کدام از افراد خاندان پیامبر (ص) نشود و در هیچ نقطه‌ای موجبات خوف و ترس آنها را فراهم نکند

    در پایان پیمان، معاویه اکیدا تعهد کرد تمام مواد آنرا محترم شمرده دقیقا بمورد اجرا بگذارد و خدا را بر این مسأله گواه گرفت؛ تمام بزرگان و رجال شام نیز گواهی دادند [51] .

    و بدین ترتیب پیشگوئی پیامبر اسلام (ص) به هنگامی که حسن بن علی (ع) هنوز کودکی بیش نبود، تحقق یافت؛ پیامبر (ص) روزی بر فراز منبر؛ با مشاهده او فرمود:

    این فرزند من سرور مسلمانان است و خداوند بوسیله او در میان دو گروه از مسلمانان، صلح برقرار خواهد ساخت. [52] .

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      متن کامل پیمان صلح   ...

    اشاره

    نموداری از کوششهای امام مجتبی در تأمین هدفها و آرمانهای مقدس اسلام

    پیشوای دوم، حضرت مجتبی (ع) هنگامی که بر اثر شرایط نامساعدی که قبلا تشریح شد، جنگ با معاویه بر خلاف مصالح عالی جامعه اسلامی و حفظ موجودیت اسلام، تشخیص داد و ناگزیر، صلح و آتش‌بس را قبول کرد، فوق‌العاده کوشش نمود تا هدفهای عالی و مقدس خود را بقدر امکان از رهگذر صلح و به نحو مسالمت‌آمیز تأمین نماید.

    از طرف دیگر، چون معاویه در برابر برقراری صلح و قبضه نمودن قدرت، حاضر به دادن همه گونه امتیاز بود، بطوری که امضای سفیدی برای امام فرستاد و نوشت هر چه در آن ورقه بنویسد، مورد قبول وی

    می‌باشد [49] امام از آمادگی او حداکثر بهره‌برداری را نموده موضوعات مهم و حساس را که در درجه اول اهمیت قرار داشت و از آرمانهای بزرگ آنحضرت بشمار می‌رفت، ضمن پیمان صلح گنجانید و از معاویه تعهد گرفت که به مفاد قرارداد عمل کند.

    گر چه متن پیمان صلح در کتب مربوط، بطور کامل و به ترتیب، ذکر نشده است بلکه هر کدام از مورخان به چند ماده از آن اشاره نموده‌اند ولی با جمع‌آوری مواد پراکنده آن از کتب مختلف، می‌توان صورت تقریبا کامل آنرا ترسیم نموده و با یک نظر کوتاه به موضوعاتی که امام در قرارداد قید نموده و برای تحقیق آنها پافشاری می‌کرد، تدبیر فوق‌العاده‌ای را که حضرت در مقام مبارزه سیاسی، و گرفتن امتیاز از دشمن بکار برد، به ثبوت میرساند.

    اینک پیش از آنکه هر یک از مواد صلحنامه را جداگانه مورد بررسی قرار دهیم، متن پیمان صلح را - که در پنج ماده می‌توان خلاصه نمود ذیلا از نظر خوانندگان محترم می‌گذرانیم:

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      توطئه‌های خائنانه   ...

    معاویه تنها به خریدن «عبیدالله» اکتفا نکرد، بلکه در راه ایجاد شکاف و اختلاف و شایعه‌سازی در میان ارتش امام مجتبی «ع» بوسیله جاسوسان و مزدوران خود؛ در میان لشکر حضرت مجتبی«ع» شایع می‌کرد که قیس بن سعد (فرمانده مقدمه سپاه) با معاویه سازش کرده و در میان سپاه قیس نیز شایع می‌ساخت که حسن بن علی با معاویه صلح کرده است.

    کار بجائی رسید که معاویه چند نفر از افراد خودش

    ظاهر را که مورد اعتماد مردم بودند، به حضور امام «ع» فرستاد این عده در اردوگاه «مدائن» با حضرت مجتبی «ع» ملاقات کردند؛ در میان مردم صدا زدند «خداوند بوسیله فرزند پیامبر (ص) فتنه را خواباند و آتش جنگ را خاموش ساخت، حسن بن علی «ع» با معاویه صلح کرد، و خون مردم را حفظ نمود!»

    مردم که به سخنان آنها اعتماد داشتند، در صدد تحقیق برنیامدند و سخنان آنها را باور نموده بر ضد امام (ع) شورش کردند و به خیمه آنحضرت حمله‌ور شده آنچه در خیمه بود به یغما بردند و در صدد قتل امام (ع) برآمدند و آنگاه از چهار طرف متفرق شدند. [44] .

    امام مجتبی (ع) از آنجا روانه «ساباط» شد، در بین راه یکی از خوارج که قبلا کمین کرده بود، ضربت سختی بر آنحضرت وارد کرد امام (ع) بر اثر جراحت، دچار خونریزی و ضعف شدید شد و بوسیله عده‌ای از دوستان و پیروان خاص خود، به مدائن منتقل گردید؛ در مدائن وضع جسمی حضرت بر اثر جراحت و به وخامت گرائید، معاویه با استفاده از این حوادث به اوضاع تسلط یافت؛ پیشوای دوم که نیروی نظامی لازم را از دست داده و تنها مانده بود، ناگزیر پیشنهاد صلح را پذیرفت [45] .

    بنابراین اگر امام مجتبی (ع) تن به صلح درداد چاره‌ای جز این نداشت چنانچه طبری و عده‌ای دیگر از مورخان می‌نویسند: موقعی حاضر به صلح شد که یارانش از پیرامون او متفرق شدند و او تنها ماند. [46] .

    امام مجتبی (ع) در پاسخ شخصی که نسبت به صلح آنحضرت اعتراض کرد انگشت روی این حقایق تلخ گذاشته عوامل و موجبات اقدام خود را بیان نمود امام در پاسخ وی فرمود:

    من باین علت حکومت و زمامداری را به معاویه واگذار کردم که اعوان و یارانی برای جنگ با وی نداشتم؛ اگر یارانی داشتم شبانه روز با او می‌جنگیدم تا کار یکسره شود. من کوفیان را خوب می‌شناسم بارها آنها را امتحان کرده‌ام آنها مردمان فاسدی هستند که اصلاح نخواهند شد، نه وفا دارند نه به تعهدات و پیمانهای

    خود پای‌بندند و نه دو نفر با هم موافقند؛ بر حسب ظاهر نسبت به ما اظهار اطاعت و علاقه میکنند ولی عملا با دشمنان ما همراهند. [47] .

    پیشوای دوم که از سستی و عدم همکاری یاران خود بشدت ناراحت و متأثر بود؛ روزی خطبه‌ای ایراد فرمود و طی آن چنین گفت:

    «در شگفتم از مردمی که نه دین دارند و نه شرم و حیاء، وای بر شما، معاویه به هیچیک از وعده‌هائی که در برابر کشتن من به شما داده، وفا نخواهد کرد، اگر من با معاویه بیعت کنم وظایف فردی خود را بهتر از امروز می‌توانم انجام بدهم، ولی اگر کار به دست معاویه بیفتد، نخواهم گذاشت آئین جدم پیامبر را در جامعه اجرا کنم.

    به خدا سوگند اگر (بعلت سستی و بیوفائی شما) ناگزیر شوم و زمامداری مسلمانان را به معاویه واگذار کنم؛ یقین بدانید زیر پرچم حکومت بنی‌امیه هرگز روی

    خوشی و شادمانی نخواهید دید و گرفتار انواع اذیتها و آزارها خواهید بود.

    هم اکنون انگار به چشم خود می‌بینم که فردا فرزندان شما بر در خانه فرزندان آنها ایستاده درخواست آب و نان خواهند کرد آب و نانی که مال فرزندان شما است و خداوند آن را برای آنها قرار داده است. ولی بنی‌امیه آنها را از در خانه خود رانده و از حق خود محروم خواهند ساخت»

    آنگاه امام افزود:

    «اگر یارانی داشتم که در جنگ با دشمنان خدا، با من همکاری می‌کردند، هرگز خلافت را به معاویه واگذار نمی‌کردم، زیرا خلافت بر بنی‌امیه حرام است… [48] .

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فرمانده خائن   ...

    امام حسن (ع) پس از آنکه کوفه را بقصد جنگ با معاویه ترک گفت «عبیدالله بن عباس» را با دوازده هزار نفر سپاه، بعنوان طلایه لشگر؛ گسیل داشت و «قیس بن سعد» و «سعید بن قیس» را که هر دو از یاران بزرگ آنحضرت بودند؛ بعنوان مشاوره و جانشین وی تعیین نمود

    تا اگر برای یکی از این سه نفر حادثه‌ای پیش آمد، به ترتیب دیگری جایگزین وی گردد. [41] .

    حضرت مجتبی (ع) خط سیر پیشروی سپاه را تعیین فرمود دستور داد در هر کجا که به سپاه معاویه رسیدند جلو پیشروی آنها را بگیرند و جریان را به امام (ع) گزارش دهند تا بیدرنگ با سپاه اصلی به آنها ملحق شود. [42] .

    «عبیدالله» فوج تحت فرماندهی خود را حرکت داد و در محلی بنام(مسکن) با سپاه معاویه روبرو شد و در آنجا اردو زد.

    طولی نکشید به امام «ع» گزارش رسید که عبیدالله با دریافت یک میلیون درهم از معاویه؛ شبانه همراه هشت هزار نفر به وی پیوسته است.

    بدیهی است خیانت این فرمانده؛ در آن شرایطی بحرانی، در تضعیف روحیه سپاه و تزلزل موقعیت نظامی

    امام«ع» تا چه حد موثر بود. و هر چه بود قیس بن سعد که مردی شجاع و باایمان، و نسبت به خاندان امیرمؤمنان بسیار باوفا بود، طبق دستور امام حسن (ع) فرماندهی سپاه را بعهده گرفت و طی سخنان مهیجی کوشید روحیه سربازان را تقویت کند؛ معاویه خواست او را نیز با پول بفریبد، ولی قیس فریب او را نخورد و همچنان در مقابل دشمنان اسلام ایستادگی کرد. [43] .

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مردم پیمان‌شکن   ...

    همانطور که در گذشته گفته شد، مردم عراق و کوفه یکدل و یک جهت نبودند و مردمی متلون و بیوفا و غیر قابل اعتماد بودند، هر روز زیر پرچمی گرد می‌آمدند و همواره تابع وضع موجود و قدرت روز بودند و باصطلاح نان را بنرخ روز می‌خوردند، براساس همین روحیه بود که همزمان با بحران آرایش سپاه و بسیج نیروهای طرفین، عده‌ای رؤسای قبائل و افراد وابسته به خاندان‌های بزرگ کوفه، به امام خیانت کرده به معاویه نامه‌ها نوشتند و تأیید

    و حمایت خود را از حکومت وی ابراز نمودند و مخفیانه او را برای حرکت بسوی عراق تشویق کردند و تضمین نمودند که به محض نزدیک شدن وی امام حسن (ع) را تسلیم او نمایند یا ترور کنند.

    معاویه عین نامه‌ها را برای امام مجتبی (ع) فرستاد و پیغام داد که چگونه باتکاء چنین افرادی حاضر به جنگ با وی شده است؟ [40] .

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فرماندهان خائن   ...

    اشاره

    چگونه رجال بزرگ عراق و برخی از فرماندهان عالیرتبه ارتش امام مجتبی در سختترین شرایط، امام را تنها گذاشتند و خود را به معاویه فروختند.

    برخی از نویسندگان و مورخان گذشته و معاصر، حقایق تاریخی را تحریف نموده ادعا کرده‌اند که امام حسن مجتبی (ع) آهنگ جنگ و مخالفت با معاویه نداشت، بلکه از روز نخست در صدد بود از معاویه امتیازات مادی گرفته از زندگی راحت و مرفهی برخوردار شود و اگر مخالفتهائی با معاویه می‌کرد، برای تأمین و تضمین این امتیازات بود.

    اسناد تاریخی زنده‌ای در دست است که نشان می‌دهد این تهمتها کاملا بی‌اساس است و با حقایق تاریخی به هیچگونه سازگار نمی‌باشد زیرا اگر پیشوای دوم نمی‌خواست با معاویه بجنگد، معنی نداشت گردآوری سپاه و بسیج نیرو کند. در صورتیکه باتفاق مورخان، امام

    مجتبی (ع) سپاهی ترتیب داد و آماده جنگ شد؛ لکن از یکسو بواسطه عدم هماهنگی و چند دستگی سپاه امام (ع) و از سوی دیگر در اثر توطئه‌های خائنانه معاویه، نیروهای نظامی حضرت پیش از آغاز جنگ و بدون برخورد نظامی؛ از هم پاشیده شد و مردم از اطراف امام (ع) پراکنده شدند، امام بناچار، از جنگ خودداری نمود به پذیرفتن صلح مجبور شد.

    اینک توضیح مطلب:

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سپاس همآهنگ   ...

    این چند دستگی و اختلاف عقیده و تشتت و پراکندگی، در صفوف سپاه امام مجتبی (ع) نیز منعکس شده و آنرا بصورت ارتش ناهماهنگ با ترکیب ناجور درآورده بود از این رو در مقابله با دشمن خارجی به هیچوجه نمی‌شد به چنین سپاهی اعتماد کرد.

    استاد شیعه شیخ مفید (ره) و دیگر مورخان در مورد این پدیده خطرناک در سپاه امام حسن (ع) می‌نویسند.

    «عراقیان خیلی بکندی و بی‌علاقگی برای جنگ آماده شدند و سپاهی که امام حسن (ع) بسیج نمود از گروههای مختلفی تشکیل می‌شد که عبارت بود از:

    1- شیعیان و طرفداران امیرمؤمنان (ع)

    2- خوارج که از هر وسیله‌ای برای جنگ با معاویه استفاده می‌کردند (شرکت آنها در صفوف سپاهیان امام (ع) بخاطر دشمنی با معاویه بود، نه دوستی با امام حسن «ع»)

    3- افراد سودطلب و دنیاپرست که بطمع منافع مادی در سپاه امام (ع) داخل شده بودند.

    4- افراد دو دل و شکاک که شخصیت بزرگی هم چون امام حسن (ع) در نظر آنان چندان به معاویه ترجیح نداشت.

    5- و بالاخره گروهی که نه بخاطر دین بلکه از روی تعصب، و صرفا به پیروی از رؤسای قبائل خود، برای

    جنگ حاضر شده بودند. [38] .

    بدین ترتیب سپاه حضرت مجتبی (ع) فاقد یکپارچگی و هماهنگی لازم جهت مقابله با دشمن نیرومندی مثل معاویه بود.

    شاید هیچ سندی در ترسیم دورنمای جامعه متشتت و پراکنده آنروز عراق و نشان دادن انگیزه‌های عراقیان برای جنگ؛ گویاتر و رساتر از گفتار خود آنحضرت نباشد، حضرت مجتبی (ع) در «مدائن» یعنی آخرین نقطه‌ای که سپاه امام تا آنجا پیشروی کرد؛ سخنرانی جامع و مهیجی ایراد نمود و طی آن چنین فرمود:

    «هیچ شک و تردیدی ما را از مقابله با اهل شام بازنمی‌دارد ما با نیروی استقامت و تفاهم داخلی شما با اهل شام می‌جنگیدیم ولی امروز بر اثر کینه‌ها اتحاد و تفاهم از میان شما رخت بربسته و استقامت خود را از دست داده زبان به شکوه گشوده‌اید.

    وقتی که به جنگ صفین روانه می‌شدید دین خود را بر منافع دنیا مقدم می‌داشتید، ولی امروز منافع خود را بر دین خود مقدم می‌دارید، ما همانگونه هستیم که در گذشته بودیم ولی شما نسبت به ما آنگونه که بودید وفادار نیستید.

    عده‌ای از شما کسان و بستگان خود را در جنگ صفین، عده‌ای دیگر کسان خود را در نهروان از دست داده‌اند، گروه اول بر کشتگان خود اشگ می‌ریزند و گروه دوم، خون کشتگان خود را می‌خواهند، بقیه نیز از پیروی ما سرپیچی می‌کنند، معاویه پیشنهادی به ما کرده است که دور از انصاف، و برخلاف هدف بلند و عزت ما است، اینک اگر آماده کشته شدن در راه خدا هستید، با او به مبارزه برخیزیم و با شمشیر پاسخ او را بدهیم، و اگر طالب زندگی و عافیت هستید، پیشنهاد او را بپذیریم و رضایت شما را تامین کنیم.

    سخن امام که به اینجا رسید، مردم از هر طرف فریاد زدند: البقیه البقیه: ما زندگی می‌خواهیم، ما می‌خواهیم

    زنده بمانیم!! [39] .

    آیا با اتکا به چنین سپاه فاقد روحیه رزمندگی، چگونه ممکن بود امام (ع) با دشمن نیرومندی مثل معاویه وارد جنگ شود؟ آیا با چنین سپاهی که از عناصر متادی تشکیل شده بود و با کوچکترین غفلت، احتمال میرفت خود؛ حادثه‌آفرین باشد، هرگز امید پیروزی میرفت؟

    اگر فرضا امام حسن «ع» و معاویه جای خود را عوض می‌کردند و معاویه در رأس چنین سپاهی قرار می‌گرفت آیا می‌توانست جز کاری که امام حسن «ع» کرد بکند؟!

    آری همین عوامل دست به دست هم داد و جامعه اسلامی را تا دو قدمی خطر قطعی نزدیک ساخت و حوادث تلخی بوجود آورد که شرح آنرا در فصل بعد می‌خوانید.

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


    1 3 5

      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.