اشاره
چگونه حکومت اموی در 1300 سال پیش، از مکتب سیاسی «ماکیاولی» پیروی میکرد؟
حقکشیهای نویسندگان پر مدعا که پس از سیزده قرن میکوشند معاویه را تبرئه کنند!
در قرن 51 میلادی با ظهور «ماکیاولی» سیاستمدار ایتالیائی (1527 -1469)، مکتب جدیدی بر مکتبهای سیاسی جهان غرب افزوده شد که بعدها به نام وی و به عنوان مکتب «ماکیاولیسم» معروف گردید.
سیاستمدار ایتالیائی این مکتب را براساس چند اصل استوار ساخت که مهمترین آنها اصل اتکا به قدرت و فدا کردن همه چیز و همه ارزشها در راه حفظ قدرت و حکومت، بشمار میرود اینک به خلاصه دو اصل آن که نمودار چگونگی برخورد این مکتب با اخلاق و دین است اشاره میشود:
1- زمامدار نه تنها معمار کشور و حکومت است، بلکه معمار اخلاق و مذهب و اقتصاد و همه چیز است، اگر زمامدار بخواهد بماند و موفق شود نباید از بد کردن بهراسد و هرگز نباید از شرارت پرهیز نماید، زیرا بدون انجام شرارت و بدی، حفظ حکومت محال است! تنها حکومت متکی به زور موفق است و بس! هیچ مقیاسی برای قضاوت درباره عمل زمامدار در دست نیست جز موفقیت سیاسی و ازدیاد قدرت!
2- زمامدار برای نیل به قدرت و ازدیاد و حفظ قدرت مجاز است به هر عملی از زور و حیله و تزویر و غدر و جنایت و تقلب و نقض قول و پیمانشکنی و نقض مقررارت اخلاقی، متوسل شود. هیچ نوع عملی برای نیل به قدرت و حفظ آن، برای زمامدار ممنوع نیست بشرط آنکه با مهارت و زیرکی و در صورت لزوم محرمانه انجام گردد تا نتیجه منظور را بدهد. اگر عمل ظلم و جنایت، زمامدار را متهم میکند، در عوض نتیجه عمل که همان
موفقیت است وی را تبرئه مینماید [63] .
چنانکه اشاره شد، این مکتب که اصول آن منافی با ارزشهای اخلاقی و برخلاف مبادی انسان است، متعلق به جهان غرب است و تاریخ پیدایش آن بصورت کلاسه شده به قرن پانزدهم میلادی برمیگردد.
ولی نمونه کامل و عملی آن در دنیای قدیم زمامداری معاویة بن ابیسفیان به شمار میرود!
[جمعه 1395-03-28] [ 06:07:00 ب.ظ ]