حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 797
  • دیروز: 223
  • 7 روز قبل: 1011
  • 1 ماه قبل: 10451
  • کل بازدیدها: 2480308





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • ترنم


  •   تحرکات سیاسی   ...

    بعد از رحلت جانگداز پیامبر خدا صلی الله علیه و آله علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام مشغول دفن جنازه‌ی مبارک آن بزرگوار شد اختلاف بر سر جانشیی آن حضرت از سوی مهاجر و انصار به اوج خود رسیده بود، گویا احراز و در دست گرفتن خلافت و قدرت برای هر گروه و جناحی از آنان هدف اساسی بود، که انتظار مرگ پیامبر صلی الله علیه و آله را داشتند.

    تعیین سعد بن عباده از سوی انصار و پا گرفتن توطئه‌ی حساب شده از سوی سقیفه بنی‌ساعده بسیار جدی شد، تحمیل ابوبکر به عنوان جانشین رسول خدا صلی الله علیه و آله از سوی مهاجرین، سیاست دیگری را دنبال می‌کرد که برای همیشه جامعه‌ی اسلامی را گرفتار کند و فرهنگ مقام‌پرستی را جایگزین امامت راستین نماید و رأی شورا را بر تعیین پیامبر صلی الله علیه و آله و فرمان خداوند ترجیح دهد. امام مجتبی علیه‌السلام خود می‌دیدند که حاکمان غاصب، تلاش فراوانی جهت مشروعیت خود می‌کنند و حتی می‌خواهند از پدرش علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام نیز بیعت و اقرار بگیرند و همچنین شاهد بحث‌ها و گفتگوهای زیادی از سوی پدر بود که هرگز تن به بیت با ابوبکر نداد و مشروعیت آنان را امضا نکرد و می‌دید افرادی همچون ابن‌عباس اصرار بر بیعت او می‌کنند و برای او مصلحت‌اندیشی می‌نمایند؛ او با سوز و گدازی که از اعماق جانش برمی‌خاست می‌فرمود:«أنا أحق بهذا الأمر منکم لا أبایعکم و أنتم أولی بالبیعة لی أخذتم هذا الأمر من الأنصار واحتججتم علیهم بالقرابة من النبی صلی الله علیه و آله و تأخذونه منا أهل البیت غصبا، ألستم زعمتم للأنصار أنکم أولی بهذا الأمر منهم لما کان محمد منکم فأعطوکم المقادة و سلموا الیکم الأمارة و أنا احتج علیکم بمثل ما احتججتم به علی الأنصار نحن أولی برسول الله حیا و میتا

    فانصفونا ان کنتم تؤمنون و الا فبوء و ابا لظلم و أنتم تعلمون… ؛ من از شما برای خلافت و جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله شایسته‌ترم و با شما بیعت نمی‌کنم و این شمایید که باید رهبری مرا بپذیرید شما خلافت را از انصار گرفتید و گفتید چون ما به رسول خدا صلی الله علیه و آله از شما نزدیک‌تریم، پس به جانشینی او نیز سزاوارتریم و من هم به همین دلیل به شما می‌گویم که ما خاندان پیامبر از هر کس به احراز مقام خلافت سزاوارتریم، پس اگر ایمان دارید، انصاف را پیشه کنید و ولایت ما را بپذیرید و گرنه شما با آگاهی کامل ستم می‌کنید…»در این میان، ابوعبیدة بن جراح تلاش کرد تا امام علیه‌السلام را متقاعد کند و به طور موقت خلافت ابوبکر را بپذیرد. ابوعبیده گفت: شما با ابوبکر بیعت کنید و بدانید که در مدت حاکمیت او برای شما تجربیاتی حاصل می‌شود و توان بیش‌تری پیدا می‌کنید و در آینده‌ی نزدیکی که خلافت به شما واگذار شد، با بهره‌گیری از این تجربیات و نقطه‌های قوتی که در شماست به آرزوهای خود می‌رسید و به آن‌ها جامه‌ی عمل خواهید پوشاند.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



    [یکشنبه 1395-03-30] [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حسن بن علی علیه السلام پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم   ...

    اشاره

    رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز 28 صفر سال یازدهم هجرت از دنیا رفت و جهان را در هاله‌ای از غم و اندوه فرو برد، در آن هنگام، بیش‌تر از هفت سال از عمر مبارکش نگذشته بود، اما همه‌ی افراد سرشناس و معروف انصار و مهاجر را می‌شناخت و در روزهای مریضی و نقاهت پیامبر صلی الله علیه و آله رفت و آمد همه‌ی آنان را زیر نظر داشت، به ویژه آن‌هایی که دست در دست پدرش گذاشتند و اعلان بیعت نمودند و علی علیه‌السلام را حاکم بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله دانستند، او منتظر بود که آنان چه می‌کنند.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه   ...

    ای برده از رسول خدا یادگار صلح

    تو قهرمان رزمی و آموزگار صلح

    آن سان که حسین امید قیام داشت

    اسلام را ز حلم تو بود انتظار صلح

    ای حسن بی‌زوال خدا یا حسن تویی

    در پرده‌ی محارم دین پاسدار صلح

    بهر بقای ملت اسلام داشتی

    یک دست در سیاست و دستی به کار صلح

    از حلم خویش و لطف خوش و اشک و خون دل

    خوش پروریدی، گل زهرا بهار صلح

    صلح تو نی به معنی سازش بود به خصم

    چندین قرار بود و گرفت اشتهار صلح

    از صلح و جنگ و بیعت دشمن به ناگزیر

    کردی به پاس حرمت دین، اختیار صلح

    دشمن گمان نمود که پیروز می‌شود

    اما شکست خورد در این کارزار صلح

    دشمن ز پا فتاد گشودی چو دست صبر

    پشت ستم شکست چو بستی قرار صلح

    اول بنای نهضت خونین کربلا

    بنیان نهاده شد ز تو بنیانگذار صلح

    نفرین بر آن که ساخت ترا متهم که تو

    کردی برای راحت خود اختیار صلح

    زیرا نخواست این که بفهمد که تا چه حد

    فرسوده گشت جان و تنت از فشار صلح

    جبر زمان به صلح، تو را ناگزیر کرد

    وز ابتدا معاویه شد خواستار صلح

    ای روح پاک صلح و صفا کز جفای خصم

    سرو قدت خمیده شده زیر بار صلح

    دست دعا برآور و دعای فرج بخوان

    تا مهدی آید و برسد روزگار صلح [145].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قهرمان صلح   ...

    میلاد با سعادت و مسعود مجتبی علیه‌السلام

    بر شیعیان، مبارک و فرخنده یاد، باد

    از یمن مقدم حسن مجتبی علیه‌السلام رواست

    گردد دل فسرده‌ی ما شاد شاد شاد!

    آن حضرت از عطا و کرم دست باز داشت

    در علم و حلم و عاطفه کوهی بزرگ بود

    سیمای روشنش،

    یادآور فضیلت و ایمان و جود بود

    در طول زندگی

    یک لحظه از حقیقت و تقوا جدا نگشت

    یک شب بدون فکر یتیمان سحر نکرد

    یک دم جدا ز یاد خدا بی‌خبر نزیست

    بر او درود باد!

    او در زمان فسق و ستم می‌زیست

    بازار مکر و حیله و تزویر، گرم بود

    در دوره‌ای که مسخ حقایق شیوع داشت

    اندیشه‌ها فروخته می‌گردید

    خود باختن

    عقیده و ایمان فروختن

    بوسه زدن به درگه ظالم رواج داشت

    او با تلاش دایمی‌اش، با جهاد و صبر

    اندیشه‌های پاک خدایی را

    در عمق جان مردم آزاده می‌گذاشت

    در زندگانیش،

    افراشت پرچمی که ستمگر را،

    هر جا و… هر زمان و… به هر راهی

    در هر نقاب و پوشش و هر چهره

    رسوای عام و خاص بگرداند،

    با نام دین به ریشه‌ی دین تیشه می‌زدند

    لیکن امام زنده و بیدار، مجتبی علیه‌السلام

    با صلح خویش، پرده ابهام را زدود

    صلح حسن، شکوه نبردی عظیم داشت

    صلح حسن، تجلی اسلام زنده بود

    صلح حسن، اساس قیام حسین [علیه‌السلام] بود

    با صلح خویشتن،

    بر چهره‌ی معاویه، برچسب ننگ زد

    روباه کینه‌توز و دغل‌باز شام را

    رسوا نمود و مفتضحش ساخت

    عمری تلاش و کوشش کفتار پیر را

    در راه کسب چهره و سیمای مذهبی

    نقش بر آب کرد.

    با صلح خویش، چهره‌ی منحوس ظلم را

    روشن نمود و بر همه روشن ساخت

    در خرمن فساد و ستم آتشی فکند

    رسواگر فریب معاویه

    بنیانگذار صدق و عدالت بود

    در روزهای سخت که بر مسلمین گذشت

    چون کوه استوار به پا می‌خاست

    او جلوه‌ای ز نور خدایی بود

    او همچو یک پدر

    نسبت به بیوه‌ها و یتیمان عصر خویش

    قلبی پر از محبت و مهر و علاقه داشت

    در خانه‌اش یتیم، تو گویی که خانه‌زاد!

    با سفره‌اش فقیر و تهیدست، آشنا

    با این همه، یگانه‌ی دوران

    که بر خصال زبده و زیبایش

    درود فراوان.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      آینه از فرط تجلی شکست   ...

    دفتر ایجاد چو روز ازل

    رفت به توشیح حق لم یزل

    در کف قدرت قلم نور داشت

    دیده به دیباچه‌ی منشور داشت

    ای صمدی خصلت و ایزاد جلال

    وی علوی صولت و احمد جمال

    طاق دو ابروی تو نزد عقول

    منحنی قوس صعود و نزول

    متصل از جذبه تو کاف و نون

    منفصل از نهی تو عقل و جنون

    عشق تو از غیب پدیدار شد

    حسن به حسن تو گفتار شد

    حسن شد از باده‌ی عشقت ز دست

    دست و را حسن تو از پشت بست

    نام تو با حسن چو آمیختند

    در سر ما طرح دگر ریختند

    حسن سه حرف است و در این حرف نیست

    جز سه رقم باده در این ظرف نیست

    مستی ملک و ملکوت از تو باد

    باده به جام جبروت از تو باد

    حسن تو در این سه جهان ساقی است

    در کف او جام هوالباقی است

    تا به کف حسن تو این جام هست

    هرسه جهانست از این باده مست

    زهر کجا؟ جعده کجا؟ او کجا؟

    غیر کجا و حرم هو کجا؟

    قطره کجا راه به دریا برد؟

    اسم کجا پی به مسمی برد؟

    هستی ظل بسته به نورست نور

    سایه که بی نور ندارد ظهور

    چونکه زدم غوطه بدریای فکر

    تا بکف آرم در مضمون بکر

    هاتفی از خلوت لاهوتیان

    آمد رو کرد به ناسوتیان

    گفت خداوند علیم و غفور

    کرد در این آینه از بس ظهور

    تاب نیاورده و از پا نشست

    آینه از فرط تجلی شکست

    ذکر ملک شد پس از آن از محن

    یا حسن و یا حسن و یا حسن

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      پرچمدار صلح   ...

    ای حسن تو تمامی حسن خدای تو

    یوسف بود ز حسن و ملاحت گدای تو

    اسم است چون دلیل مسمی خدا از آن

    کرد انتخاب، نام حسن را برای تو

    ای گوشوار عرش الهی که بوده است

    دوش رسول و دامن زهرای جای تو

    آن سان که ماه می‌کند از مهر کسب نور

    خورشید کسب نور کند از ضیای تو

    ذاتت چو هست آینه‌ی ذات سرمدی

    حسن است و لطف و عاطفه سر تا به پای تو

    بوسید مصطفی لب و رویت از آن که دید

    کوثر، دهان نوشت و جنت لقای تو

    عبد خدا تویی که به محراب و در نماز

    لرزان شود ز هیبت حق عضوهای تو

    افراشتی چو رایت صلح ای ولی حق

    رونق گرفت و شرع مبین در لوای تو

    صلحت که چون قیام حسین است با اثر

    افزود در برابر عالم، بهای تو

    در هم شکست قدرت طغیان خصم را

    ای نور چشم فاطمه صلح و صفای تو

    هر نقشه‌ای که ریخت معاویه از عناد

    شد بی اثر ز خلق خوش و حسن رای تو

    تفویض سلطنت به عدو بود مصلحت

    زیرا بود خلافت مطلق سرای تو

    از آنچه آفتاب بتابد بر آن مدام

    باشد فزون، فواید صلح بجای تو

    بهر رضای حق چو گذشتی ز حق خویش

    توأم بود رضای خدا با رضای تو

    محفوظ ماند خوب محبان ز رحمتت

    حلم تو بود رحمت بی‌منتهای تو

    در مجلس مناظره تنها قدم نهی

    زیرا که نیست جز به خدا اتکای تو

    معنای صد قیام به صلح تو مضمر است

    این نکته یافت می‌شود از گفته‌های تو

    پیش تو آمدم به گدایی که روز و شب

    باز است بر همه در دولتسرای تو

    دارم امید بوسه‌ی قبر تو در بقیع

    حاشا که ناامید شوم از عطای تو [142].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قصیده‌ی ارغوانیه   ...

    حسن حسن در ازل شد آینه‌ی غیب

    همچو علی مظهر تجلی بیچون

    آن که ازل تا ابد ندیده چو حسنش

    دیده‌ی خورشید و مه به طارم گردون

    گر نبد آن گوهر یگانه‌ی خلقت

    به جز نبوت نداشت لؤلؤ مکنون

    حلم تو بود ای عماد شرع پیمبر

    شاهد خلق عظیم و آیت مخزون

    سبط نخستین توی و سر نبوت

    طایر عرش آشیان همای همایون

    جنت و کوثر تویی به صورت و معنا

    سدره و طوبی تویی به قامت موزون

    گر تو نبودی نبود ملک و ملائک

    آدم و نوح و خلیل و موسی و هارون

    جلوه‌ی یوسف نبود و عشق زلیخا

    طلعت لیلی نبود و حیرت مجنون

    کشور دارا نبود و ملک سکندر

    دولت کسرا نبود و فر فریدون

    ای تو پس از مرتضی وصی پیمبر

    هادی امت به زیر قبه وارون

    حلم و رضا و سخا و رأفت و رحمت

    کرده خدا در نهاد پاک تو معجون

    سر علی، مجتبای عالم و آدم

    سبط نبی ای مدایحت ز حد افزون

    آه که دهر دغا به زهر جفا ریخت

    از جگر مجتبی به طشت فلک خون

    سوده‌ی الماس ریخت خصم به کامش

    بر کف اسماء بنت‌أشعث ملعون

    کرد دل بی‌وفای جعده مسخر

    مکر معاویه به افسانه و افسون

    قلب جهان زار کرد سوده‌ی الماس

    در غم او خون گریست دیده‌ی گردون

    باز به تیر جفا جنازه‌ی پاکش

    خصم هدف ساخت بر این فلک دون

    چرخ چنین بوده با عناصر ایمان

    هیچ نگردیده طبع دهر دگرگون

    زار بنال ای الهی از غم آن شه

    ساز به آهنگ سبز گنبد وارون [141].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      امام در نگاه شیفتگانش   ...

    اشاره

    شعرا و سرایندگان شیفته‌ی اهل بیت علیهم‌السلام هم فضایل و مناقب امام مجتبی علیه‌السلام را در آیینه‌ی ادب درآورده‌اند و با این کار به نظم و نثر خود زیبایی خاص بخشیده‌اند. اربلی درباره‌ی سبط اکبر رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین سروده است:

    فکیف أطیق أن أحصی مزایا

    خصصت بهن من بین العباد

    لک الشرف الذی فاق البرایا

    و جل علا علی السبع الشداد [135].

    چگونه می‌توانم امتیازهای تو را برشمارم، چرا که تمام برتری‌ها و زیبایی‌ها در میان بندگان خدا به تو اختصاص یافته است. در تو شرافتی است که همه مخلوق را تحت الشعاع خویش قرار داده و خداوند بزرگ تو را بعد از خشکسالی هفت ساله [136] عنایت کرد.»

    شاعر دیگر در نیمه‌ی ماه رمضان، شب ولادت دومین امام معصوم علیه‌السلام به آن امام همام متوسل می‌گردد و آن چهره‌ی ملکوتی را در کلماتی که از عمق جانش برمی‌خیزد، چنین به رشته نظم درمی‌آورد و با او سخن می‌گوید و به او متوسل می‌گردد:

    أنت شمس یا حسن

    أنت بدر یا حسن

    أنت أشرقت الظلوم

    أنت نورت العیون

    مجتبی یا مجتبی

    [صفحه 95]

    أنت حلم للرسول

    أنت صبر للبتول

    لک مجمع الخصال

    أنت مرآه الرسول

    مجتبی یا مجتبی

    وجهک وجه أبیک

    خلقک خلق ابیک

    أنت مرآة الاله

    أنت سبط للرسول

    مجتبی یا مجتبی

    نحن مرضی یا امام المجتبی

    أنت شافی یا امام المجتبی

    هذه لیلتک سبط النبی

    هات حاجات الجمیع ای مجتبی [137].

    «ای حسن ای آفتاب درخشان، ای ماه شب چهاردهم، تو که تاریکی‌ها را تبدیل به نور کردی و چشم‌های نومید را نورانیت بخشیدی مجتبی یا مجتبی

    تو پرتوی از حلم و بردباری پیامبری و تو پرتوی از مقاومت و تحمل فاطمه‌ای، تو جامع و دربرگیرنده‌ی همه‌ی صفات پسندیده‌ای و تو آینه‌ی تمام‌نمای پیامبر خدایی مجتبی ای مجتبی

    زیبایی صورت تو نشانگر پدر تو است، اخلاقت اخلاق اوست؛ ای حسن! تو آینه‌ی تمام‌نمای جمال خداوندی و تو نواده و سبط رسول خدایی مجتبی ای مجتبی

    ما همه مبتلا به امراض جسمی و روحی هستیم و تو دارو و درمانی، امشب (شب پانزدهم رمضان) که متعلق به تو است، نیازمندی‌های ما را جواب ده ای امام مجتبی علیه‌السلام مجتبی ای مجتبی.»

    شعرای فارسی‌زبان هم در اظهار عشق و محبت به سبط اکبر پیامبر صلی الله علیه و آله اشعار بسیاری را سروده‌اند و علاقه و سوز قلبی خود را در قالب نظم و نثر آورده‌اند. گاه آن حضرت را «آینه‌ی ذات سرمدی»، «گوشواره‌ی عرش الهی»، «بنده‌ی حقیقی حضرت

    حق»، «سر نبوت» و «آینه‌ی تمام‌نمای علوی و فاطمی» معرفی کرده‌اند و در وادی عشق و معرفت حق و راه یافتن به مقام ولایت باعظمت مجتبی علیه‌السلام او را جام ملکوت [138] و جبروت [139] و لاهوت [140] دانسته‌اند؛ صلحش را با معاویه‌ی جنایتکار، جام زهری کشنده و جانکاه برای آن امام همام می‌دانند که به خاطر بقا و حفظ مکتب اهل بیت علیهم‌السلام و پاسداران حقیقی آن نوشند و صلح را در آن مقطع، والاترین تاکتیک جهت صیانت از کیان اسلامی دانست که اگر چنین نمی‌کرد، امروزه اسمی هم از اسلام و قرآن باقی نمی‌ماند، همان طوری که خود فرموده؛ قرارداد صلح او را برنامه‌ریزی بنیادی جهت رسوایی بنی‌امیه و حرکت انقلابی أباعبدالله الحسین علیه‌السلام دانسته‌اند.

    اینک نگاهی به چند قصیده و شعر شاعران:

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      امام حسن از زبان امام رضا   ...

    و سرانجام آن که علی بن موسی الرضا علیه‌السلام فرمود: آن گاه که امام مجتبی علیه‌السلام را مسموم نمودند و علایم مرگ آشکار شده بود، حضرت گریه می‌کرد. پرسیدند: تو که از بهترین و بالاترین موقعیت در نزد خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و مردم برخورداری، جدت پیامبر صلی الله علیه و آله آن همه سخن درباره‌ات گفته است و بیست مرتبه با پای پیاده به حج رفته‌ای. و سه مرتبه، تمام اموال خویش حتی کفش‌هایت را در راه خدا بین فقرا و مستمندان تقسیم کرده‌ای، چرا گریه می‌کنی؟!

    امام مجتبی علیه‌السلام در جواب فرمود: «انما أبکی لخصلتین: لهول المطلع و فراق الأحبة [134]؛ گریه‌ی من به خاطر دو مطلب اساسی است: وحشت قیامت و جدایی از دوستان.»

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      امام حسن از زبان امام صادق   ...

    امام ششم علیه‌السلام در اوصاف، فضایل و حالات حضرت مجتبی علیه‌السلام فرمود: «ان الحسن بن علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام کان أعبد الناس فی زمانه و أزدهدهم و أفضلهم و کان اذا حج، حج ماشیا و ربما مشی حافیا، کان اذا ذکر الموت بکی، و اذا ذکر القبر بکی، و اذا ذکر البعث و النشور بکی، و اذا ذکر الممر علی الصراط بکی، و اذا ذکر العرض علی الله - تعالی ذکره - شهق شهقة یخشی علیه منها و کان اذا قام فی صلاته ترتعد فرائصه بین یدی ربه - عزوجل - و کان اذا ذکر الجنة و النار اضطرب اضطراب السلیم و سأل الله الجنة

    و تعوذ به من النار

    حسن بن علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام عابدترین و زاهدترین و برترین فرد در عصر خویش بود. او هنگامی که حج به جا می‌آورد، با پای پیاده - از مدینه به سوی مکه‌ی معظمه - حرکت می‌کرد و چه بسا با پای برهنه بود. به هنگام یادآوری مرگ و خانه‌ی قبر و برانگیخته شدن در روز قیامت و تقسیم پرونده‌ی اعمال، سخت می‌گریست و نیز آن گاه که سخن از صراط و عرضه‌ی اعمال بر خداوند - تبارک و تعالی - به میان می‌آورد، چنان صیحه می‌زد که بر حال او وحشت می‌کردند و به هنگام اقامه‌ی نماز در برابر پروردگار، عضلات و تمام بدنش به لرزه می‌آمد و هر گاه یادآور بهشت و جهنم می‌شد، لرزه و اضطرابی سخت، همچون انسانی عقرب گزیده، او را فرا می‌گرفت و پیوسته از خداوند - سبحان - بهشت جاویدان و دوری از آتش را درخواست می‌نمود.»

    اعمال و رفتارش خدای سبحان را به یاد می‌آورد؛ زبانی صادق و سخنانی فصیح داشت. هرگاه قرآن تلاوت می‌کرد و به آیاتی همانند: «یا أیها الذین آمنوا…» می‌رسید، می‌گفت: «لبیک اللهم لبیک». [133].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.
     
     
    مداحی های محرم