بعد از رحلت جانگداز پیامبر خدا صلی الله علیه و آله علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام مشغول دفن جنازه‌ی مبارک آن بزرگوار شد اختلاف بر سر جانشیی آن حضرت از سوی مهاجر و انصار به اوج خود رسیده بود، گویا احراز و در دست گرفتن خلافت و قدرت برای هر گروه و جناحی از آنان هدف اساسی بود، که انتظار مرگ پیامبر صلی الله علیه و آله را داشتند.

تعیین سعد بن عباده از سوی انصار و پا گرفتن توطئه‌ی حساب شده از سوی سقیفه بنی‌ساعده بسیار جدی شد، تحمیل ابوبکر به عنوان جانشین رسول خدا صلی الله علیه و آله از سوی مهاجرین، سیاست دیگری را دنبال می‌کرد که برای همیشه جامعه‌ی اسلامی را گرفتار کند و فرهنگ مقام‌پرستی را جایگزین امامت راستین نماید و رأی شورا را بر تعیین پیامبر صلی الله علیه و آله و فرمان خداوند ترجیح دهد. امام مجتبی علیه‌السلام خود می‌دیدند که حاکمان غاصب، تلاش فراوانی جهت مشروعیت خود می‌کنند و حتی می‌خواهند از پدرش علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام نیز بیعت و اقرار بگیرند و همچنین شاهد بحث‌ها و گفتگوهای زیادی از سوی پدر بود که هرگز تن به بیت با ابوبکر نداد و مشروعیت آنان را امضا نکرد و می‌دید افرادی همچون ابن‌عباس اصرار بر بیعت او می‌کنند و برای او مصلحت‌اندیشی می‌نمایند؛ او با سوز و گدازی که از اعماق جانش برمی‌خاست می‌فرمود:«أنا أحق بهذا الأمر منکم لا أبایعکم و أنتم أولی بالبیعة لی أخذتم هذا الأمر من الأنصار واحتججتم علیهم بالقرابة من النبی صلی الله علیه و آله و تأخذونه منا أهل البیت غصبا، ألستم زعمتم للأنصار أنکم أولی بهذا الأمر منهم لما کان محمد منکم فأعطوکم المقادة و سلموا الیکم الأمارة و أنا احتج علیکم بمثل ما احتججتم به علی الأنصار نحن أولی برسول الله حیا و میتا

فانصفونا ان کنتم تؤمنون و الا فبوء و ابا لظلم و أنتم تعلمون… ؛ من از شما برای خلافت و جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله شایسته‌ترم و با شما بیعت نمی‌کنم و این شمایید که باید رهبری مرا بپذیرید شما خلافت را از انصار گرفتید و گفتید چون ما به رسول خدا صلی الله علیه و آله از شما نزدیک‌تریم، پس به جانشینی او نیز سزاوارتریم و من هم به همین دلیل به شما می‌گویم که ما خاندان پیامبر از هر کس به احراز مقام خلافت سزاوارتریم، پس اگر ایمان دارید، انصاف را پیشه کنید و ولایت ما را بپذیرید و گرنه شما با آگاهی کامل ستم می‌کنید…»در این میان، ابوعبیدة بن جراح تلاش کرد تا امام علیه‌السلام را متقاعد کند و به طور موقت خلافت ابوبکر را بپذیرد. ابوعبیده گفت: شما با ابوبکر بیعت کنید و بدانید که در مدت حاکمیت او برای شما تجربیاتی حاصل می‌شود و توان بیش‌تری پیدا می‌کنید و در آینده‌ی نزدیکی که خلافت به شما واگذار شد، با بهره‌گیری از این تجربیات و نقطه‌های قوتی که در شماست به آرزوهای خود می‌رسید و به آن‌ها جامه‌ی عمل خواهید پوشاند.

موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



[یکشنبه 1395-03-30] [ 11:56:00 ب.ظ ]