حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 683
  • دیروز: 231
  • 7 روز قبل: 9060
  • 1 ماه قبل: 13753
  • کل بازدیدها: 2397243





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • avije danesh
  • سمیه صالحی


  •   همسر جنایتکار   ...

    اشاره

    نقشه‌های شومی که برای شهادت فرزند رشید امیرمؤمنان (ع) کشیده شد از کجا سرچشمه گرفت؟

    پس از انعقاد پیمان صلح؛ که معاویه کاملا بر اوضاع مسلط گردید نقشه تازه و خطرناکی کشید که جهان اسلام را با فاجعه بزرگی روبرو ساخت، این نقشه عبارت بود از نامزدی یزید برای زمامداری مسلمانان پس از مرگ خود! پسر ابوسفیان تصمیم گرفت برای ولیعهدی یزید؛ از مسلمانان بیعت بگیرد تا پس از مرگ وی؛ بر مسند قدرت و حکومت تکیه بزند.

    اجرای این نقشه که خطرات بزرگی برای جهان اسلام دربرداشت، فوق‌العاده دشوار می‌نمود زیرا این کار از یکسو حکومت و خلافت بی‌آلایش صدر اسلام را مبدل به حکومت اشراف موروثی مینمود و حکومت اسلامی را از محور اصلی خود بکلی منحرف می‌ساخت، و از سوی دیگر، از زمان پیامبر اسلام (ص) چنین چیزی

    سابقه نداشت،

    تا آن روز خلیفه عملا به یکی از دو را زیر تعیین می‌شد:

    1- تصریح پیامبر (ص) یا پیشوای قبلی بر وصایت و خلاف امام و پیشوای بعدی، چنانکه شیعه از این راه پیروی نموده معتقد بودند که پیشوای مسلمانان باید از طرف پیامبر (ص) یا امام معصوم قبلی معین شود.

    2- از طریق شورای مسلمانان.

    معاویه که خود بدون رأی شورا، و بدون چنین نصی؛ خلافت را تصاحب کرده بود، می‌خواست راه سومی را بنفع خاندان خود بوجود آورد و آن این که خلافت را بصورت یک امر موروثی درآورد و بعد از وی فرزندش یزید مقام خلافت را اشغال کند.

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



    [جمعه 1395-03-28] [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نهضت الهام‌بخش   ...

    انقلاب حسین بن علی (ع) تحول دامنه‌داری در جامعه اسلامی بوجود آورد، اوضاع را دگرگون ساخت و افکار عمومی را بر ضد حکومت بنی‌امیه شوراند و منشأ پیدایش نهضتها و انقلاب‌های پی در پی و بزرگی مانند قیام توابین، نهضت اهل مدینه، قیام مختار ثقفی، و انقلاب زید بن علی بن حسین، و چندین نهضت و انقلاب بزرگ دیگر گردید.

    ولی اگر همین انقلاب در زمان حضرت مجتبی (ع) و به وسیله آنحضرت عملی می‌گردید دارای چنین آثار بزرگ نمی‌شد.

    حسین بن علی (ع) در واقع دنباله برنامه برادر ارجمند خود را گرفت زیرا حضرت مجتبی (ع) با کمال شهادت خرده‌گیریهای کوته‌فکران و عناصر افراطی را تحمل کرد و با امضای قرارداد صلح، و شناخت واقعیتهای زمان، بتدریج زمینه انقلاب را فراهم ساخت و افکار عمومی را آماده نمود و آنگاه که زمینه کاملا آماده شد حسین بن علی (ع) ابتکار عمل را بدست گرفت.

    از این رو میتوان گفت: اگر حسین بن علی (ع) در شرایط برادر گرامی خود امام حسن (ع) قرار میگرفت همان کار را میکرد که امام حسن (ع) کرد و اگر امام حسن (ع) در زمان حسین بن علی (ع) بود برنامه او را در پیش می‌گرفت این دو امام بزرگ هر کدام با توجه به اوضاع و شرایط خاص زمان خود، رسالت تاریخی خویش را انجام دادند؛ برای اشاره به این

    حقیقت پیامبر اسلام (ص) درباره این دو فرزند عالیقدر خود می‌فرمود: حسن و حسین دو پیشوای بزرگ اسلامند، خواه صلح کنند و خواه نبرد و جهاد؟ [87] .

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      جنبش نیرو می‌گیرد   ...

    عامل دیگر برای انقلاب حسین بن علی (ع) را باید بیداری افکار عمومی و افزایش نفوذ دعوت شیعیان پس

    از صلح امام مجتبی «ع» دانست زیرا جنبشی که پس از امضای صلح، بر ضد حکومت اموی آغاز شده بود روز بروز در حال گسترش و توسعه بود و بر نفوذ آن افزوده میشد.

    سیاست معاویه نیز دانسته یا ندانسته موجب گسترش و نیرومندی این جنبش گردید معاویه که پس از شهادت امام مجتبی «ع» میدان عمل را تا حدودی بلامانع میدید بیش از پیش عرصه را بر شیعیان و پیروان امیرمؤمنان «ع» تنگ گرفت و از هیچگونه ظلم و ستم فروگذار نکرد.

    تجاوزهای مکرر معاویه به حقوق مسلمانان، حملات و شبیخونهای پی در پی نظامیان خشن و ستم پیشه معاویه بر مناطق مختلف اسلامی، کشتن و آزار مردم بیگناه نقص پیمان صلح، بیعت گرفتن برای ولیعهدی یزید، بر خلاف مفاد صریح صلحنامه و بالاخره مسموم ساختن امام مجتبی «ع» مسائلی بود که وجهه عمومی حکومت بنی‌امیه را بیش از پیش لکه‌دار ساخت

    و موقعیت آن را تضعیف نمود، این حوادث موجب همبستگی و فشردگی هر چه بیشتر صفوف شیعیان و تقویت جبهه ضد اموی شد و زمینه نهضت و انقلاب تا حد زیادی هموار گردید.

    دکتر «طه حسین» دانشمند و نویسنده معروف مصری در این زمینه می‌نویسد:

    «در اثر فشار حکومت معاویه در ده سال آخر حکومت وی، کار شیعیان بالا گرفت و دعوت آنها در شرق کشور اسلامی و جنوب مناطق عربی فوق‌العاده انتشار یافت بطوری که هنگام مرگ معاویه عده بسیاری از مردم و مخصوصا اهل عراق، بغض و عداوت بنی‌امیه و محبت اهل بیت را جزئی از دین خود می‌دانستند» [86] .

    بدین ترتیب جامعه اسلامی بقدر کافی چهره حقیقی حکومت اموی را شناخته طعم تلخ شکنجه‌های آن را چشیده و از انواع ظلمها و تجاوزهای این حکومت و تضییع حقوق مسلمانان، آگاه شده بودند و ماسکی

    که این حکومت در ابتدای زمامداری معاویه بر چهره زده بود، کنار رفته مردم با قیافه اصلی آن آشنا شده بودند با مرگ معاویه و رشد و آگاهی جامعه اسلامی؛ تمام عواملی که در زمان معاویه مانع تحقق یک انقلاب پیروزمند بود برطرف شد و راه قیام بر ضد حکومت اموی کاملا هموار گردید و در این هنگام بود که حسین بن علی (ع) ضربت قاطع را بر پیکر حکومت فاسد بنی‌امیه وارد ساخت و آن انقلاب بزرگ و بی‌نظیری را پی‌ریزی نمود.

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فان حرمت یوما علی دین احمد   ...

    فخدها علی دین المسیح بن مریم [84] .

    دربار یزید مرکز انواع فساد و گناه شده بود، آثار شوم فساد و بیدینی دربار او در جامعه چنان گسترش یافته بود که حتی محیط مقدسی همچون «مکه» و «مدینه» را نیز آلوده ساخته بود. [85] .

    او از لحاظ سیاسی آنقدر ناپخته بود که قیافه اصلی حکومت بنی‌امیه را که دشمنی آشتی‌ناپذیر با اسلام، و بازگشت به دوران جاهلیت و احیای رژیم اشرافی آن زمان بود، کاملا به مردم نشان داد

    این پرده‌دریها و بی‌بند و باریهای یزید برای همه ثابت کرده بود که وی بکلی فاقد شایستگی و لیاقت برای احراز مقام خلافت و رهبری جامعه اسلامی است.

    بنابراین مزدوران حکومت بنی‌امیه نمیتوانستند قیام حسین (ع) را بعنوان اینکه مقصود او رسیدن به حکومت است در افکار عمومی متهم و آلوده سازند زیرا مردم بچشم خود، رفتار یزید را که کوچکترین ارتباطی با موازین دینی و تعالیم مذهبی نداشت میدیدند و همین رفتار یزید، در افکار عمومی، مجوز خوبی برای انقلاب و واژگون ساختن چنین حکومتی به شمار می‌رفت. در چنین شرایطی مردم قیام حسین بن علی (ع) را قیام فرزند پیامبر (ص) بر ضد حکومت باطل و به منظور حفظ اسلام تلقی میکردند نه اختلاف سیاسی یا کشمکش بر سر تصاحب خلافت و قدرت!

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      یزید، چهره منفور جامعه اسلامی‌   ...

    اما این مطلب در مورد یزید درست برعکس بود زیرا یزید نه تنها پختگی و تدبیر سیاست پدر را نداشت بلک با آئین اسلام نیز که می‌خواست بنام آن بر مردم حکومت کند؛ ارتباط چندانی نداشت.

    یزید براساس تعلیمات مسیحیت پرورش یافته

    بود و یا حداقل به مسحیت تمایل داشت [81] .

    یزید جوانی ناپخته، شهوت‌پرست؛ خود سر، و فاقد دوراندیشی و احتیاط بود. او فردی بی‌خرد، متهور خوشگذران و عیاش، و دارای فکر سطحی بود. [82] .

    یزید که پیش از رسیدن به حکومت، اسیر هوسها و پای‌بند تمایلات افراطی بود. بعد از رسیدن به حکومت نیز نتوانست حداقل مثل پدر ظواهر اسلام را حفظ کند و خود را ولو بصورت ظاهر فردی دیندار و باایمان معرفی کند بلکه در اثر روح بی‌پروائی و هوسبازی که داشت، علنا مقدسات اسلامی را زیر پا گذاشت و در راه ارضای شهوات خود از هیچ چیز فروگذار نکرد.

    یزید علنا شراب می‌خورد و تظاهر به فساد و گناه

    می‌کرد، او وقتی در شب‌نشینیها و بزم‌های اشرافی می‌نشست و به باده گساری میپرداخت، بی‌باکانه اشعاری می‌سرود که ترجمه آن چنین است:

    ((یاران هم‌پیاله من! برخیزید و به نغمه مطربان خوش‌آواز گوش دهید! و پیاله‌های پی در پی را سرکشید، و بحث و مذاکرات علمی و ادبی را کنار بگذارید.

    نغمه دلپذیر ساز و آواز، مرا از ندای «الله اکبر» و شنیدن اذان بازمی‌دارد و من حاضرم حوران بهشتی را با ته مانده خم شراب عوض کنم!!» [83]

    و با این وقاحت به مقدسات اسلامی توهین می‌کرد.

    او گرایش خود را نسبت به مسیحیت کتمان نمی‌کرد بلکه علنا می‌گفت:

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      چرا امام حسن صلح نمود و امام حسین قیام کرد   ...

    اشاره

    تجزیه و تحلیلی درباره اوضاع و شرائط متفاوت زندگی امام حسن (ع) و امام حسین (ع) که روشنگر اسرار آن صلح؛ و این جهاد است

    بحثهای پیشین، فلسفه صلح امام مجتبی (ع) را روشن ساخت ولی این جاجای سئوال باقی است و آن اینکه چرا امام حسن (ع) صلح کرد و امام حسین (ع) قیام نمود؟ اگر صلح کار درستی بود، چرا امام حسین (ع) با یزید صلح نکرد؟

    پاسخ این سئوال را باید در اوضاع و شرایط متفاوت زندگی این دو امام بزرگ، و نحوه رفتار و شخصیت معاویه و یزید جستجو کرد.

    زیرا معاویه در دوران زمدامداری خود با نقشه و سیاستهای عوام‌فریبانه خود؛ همواره سعی می‌کرد به حکومت خود رنگ شرعی و اسلامی بدهد، او از این که افکار عمومی، انحراف او را از خط سیر صحیح سیاست اسلامی بفهمند؛ جلوگیری می‌کرد. گر چه او عملا اسلام را تحریف نموده حکومت اشرافی اموی را جایگزین خلافت ساده و بی‌پیرایه اسلامی می‌نمود و جامعه اسلامی را به یک جامعه غیر اسلامی تبدیل می‌کرد ولی با وجود اینها ظواهر اسلام را حفظ می‌کرد، مقررات اسلامی را ظاهرا اجرا می‌نمود، پرده‌ها را نمی‌درید و در دربارش پاره‌ای از مقررات اسلامی مراعات می‌شد و نمی‌گذاشت ظاهرا رنگ اسلامی جامعه عوض شود او بخوبی درک می‌کرد که چون بنام دین و خلافت اسلامی حکومت می‌کند. نباید علنا مرتکب کارهائی بشود که مردم آن را مبارزه با دین - همان دینی که وی بنام آن فرمانروائی می‌کرد - تلقی نمایند بلکه همیشه به اعمال خود رنگ دینی میداد تا با مقامی‌که داشت

    سازگار باشد و آن دسته از کارها را که توجیه و تفسیر آن طبق موزاین دینی، مقدور نبود، در خفا انجام می‌داد.

    بعلاوه معاویه، در حل و فصل امور و مقابله با مشکلات، سیاست فوق‌العاده ماهرانه‌ای داشت و مشکلات را به شیوه‌های مخصوصی حل می‌کرد که فرزندش یزید فاقد آن بود.

    و همین دو موضوع پیروزی قیام و شهادت در زمان حکومت وی را مورد تردید قرار می‌داد، زیرا در این شرایط افکار عمومی درباره‌ی قیام و انقلاب ضد اموی دوری صحیح نمی‌کرد و موج نفرت مردم نسبت به حکومت بنی‌امیه برانگیخته نمی‌شد، زیرا هنوز افکار عمومی به میزان انحراف معاویه، از اسلام، آشنا نبود و به همین جهت مردم جنگ حضرت مجتبی (ع) را با معاویه بیشتر یک اختلاف سیاسی و کشمکش بر سر خلافت و حکومت به شمار می‌آوردند، تا قیام حق در برابر باطل

    شهادت در چنین شرایطی به مبادی و انگیزه‌های انقلاب و نهضت کمک نمی‌کرد، بلکه افکار عمومی

    درباره آن دستخوش اشتباه می‌گردید و حقیقت لوث می‌شد.

    شاید به همین دلیل و به دلیل صحه گذاشتن حسین بن علی (ع) بر صلح امام حسن (ع) حسین بن علی (ع) پس از شهادت برادر بزرگوار خود، در مدت ده سال آخر حکومت معاویه یعنی تقریبا از سال 50 تا 60 هجری قیام نکرد.

    بلکه در انتظار فرصت مناسب روزشماری مینمود و به آماده ساختن افکار عمومی اکتفا می‌ورزید، زیرا اگر در این زمان قیام می‌فرمود، معلوم نبود بازتاب آن در جامعه اسلامی چگونه خواهد بود و در افکار عمومی چگونه انعکاس خواهد یافت؟

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بیدارباش حوادث   ...

    این حوادث وحشتناک، مردم عراق را سخت تکان داد و آنها را از رخوت و سستی بدر آورد و ماهیت

    اصلی حکومت اموی را تا حدی آشکار نمود.

    در همان حال که رؤسای قبال؛ از آثار و منافع پیمان صلح امام حسن «ع» بهره‌مند می‌شدند، مردم عادی عراق، کم‌کم به ماهیت اصلی حکومت بیدادگر و خودکامه معاویه که بپای خود به سوی آن رفته و دست خود، آن را تثبیت نموده بودند، پی می‌بردند. [76] .

    مردم عراق وضع خود را در زمان حکومت علی «ع» بیاد آورده حسرت می‌خوردند و از کوتاهی‌هائی که در پشتیبانی از علی «ع» مرتکب شده بودند و نیز از صلحی که با اهل شام برقرار نموده بودند، انگشت ندامت به دندان میگزیدند، هر وقت بهم می‌رسیدند، یکدیگر را بخاطر گذشته‌ها سرزنش نموده درباره اینکه در آینده چه می‌توانند بکنند، به فکر و اندیشه فرومی‌رفتند بطوری که بیش از چند سال نگذشت که پی در پی هیئت‌های

    نمایندگی از طرف عراقیان به محضر امام حسن «ع» شرفیاب شده از آنحضرت می‌خواستند بر ضد معاویه قیام کند [77] .

    بنابراین دوران صلح امام حسن (ع) دوران آمادگی و تمرین برای جنگ بشمار می‌رفت تا روز موعود- روزی که جامعه اسلام آمادگی و یارای انقلاب داشته باشند - فرارسد.

    روزی که امام حسن (ع) صلح کرد هنوز اجتماع به آن پایه از درک و استعداد نرسیده بود که هدف امام را تأمین کند، آن روز هنوز جامعه اسلامی اسیر زنجیرهای آمال و آرزوها بود، آمال و آرزوهائی که روح شکست را در آنها تزریق کرده بود.

    از این رو هدفی که امام حسن (ع) تعقیب می‌کرد، این بود که افکار عمومی را برای قیام بر ضد حکومت اموی آماده کند و به مردم فرصت دهد تا خود بیندیشند و به حقایق اوضاع و اساس حکومت اموی پی ببرند و

    مخصوصا با اشارتهائی که حضرت مجتبی (ع) به ستمگریها و جنایات حکومت اموی و زیر پا گذاشتن احکام اسلام؛ می‌فرمود، افکار مردم را کاملا بیدار می‌کرد. [78] .

    کم‌کم این آمادگی قوت گرفت بطوری که شخصیتهای بزرگ عراق متوجه حسین بن علی (ع) شده از او می‌خواستند قیام کند. [79] .

    هریک از جنایتهای معاویه بلافاصله در مدینه طنین می‌افکند و محور بحث و اجتماعاتی به شمار می‌رفت که حسن بن علی «ع» با شرکت بزرگان شیعه در عراق و حجاز و مناطق دیگر اسلامی تشکیل می‌داد، برای نمونه هنگامی که معاویه حجر بن عدی و همراهان او را کشت عده‌ای بزرگان کوفه نزد حسین (ع) آمده، جریان را به حضرت خبر دادند و موجی از نفرت در همه قشرهای باایمان برانگیخت.

    این مطالب نشان میدهد که در آن هنگام جنبش منظمی بر ضد حکومت اموی شکل می‌گرفت که مبلغین و عوامل موثر آن همان پیروان اندک و صمیمی امام حسن «ع» بودند که امام از کشته شدن آنها دریغ ورزید و با معاویه صلح کرد. هدف این گروه این بود که از رهگذر جنایاتی که در سراسر دوران حکومت معاویه موج می‌زد، روح انقلاب را در دلهای مردم برانگیزند تا روز موعود فرارسد! [80] .

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سیاست تهدید و گرسنگی   ...

    علاوه بر این، معاویه بر نامه ضد انسانی دامنه‌داری را که باید اسم آن را برنامه تهدید و گرسنگی گذاشت، بر ضد عراقیان (شیعیان) بمورد اجرا گذاشت که آنها را از هستی ساقط کرد.

    معاویه از یک طرف مردم عراق را در معرض همه گونه فشار و تهدید قرار داد و از طرف دیگر حقوق و مزایای آنها را قطع کرد.

    (ابن‌ابی‌الحدید) دانشمند معروف جهان تسنن می‌نویسد:

    شیعیان در هر جا که بودند به قتل رسیدند. بنی‌امیه دستها و پاهای اشخاص را به احتمال اینکه از شیعیان هستند، بریدند، هر کس که معروف به دوستداری و دلبستگی به خاندان پیامبر (ص) بود، زندانی شد؛ یا مالش بغارت رفت، یا خانه‌اش را ویران کردند.

    شدت فشار و تضییقات نسبت به شیعیان به حدی رسید که اتهام به دوستی علی (ع)، از اتهام به کفر و بیدینی بدتر شمرده می‌شد و عواقب سختتری بدنبال داشت!!

    در اجرای آن سیاست خشونت‌آمیز معاویه، وضع اهل کوفه از همه بدتر بود زیرا کوفه مرکز شیعیان امیرمؤمنان (ع) بود.

    معاویه «زیاد بن سیمه» را حاکم کوفه قرار داد و بعدها فرمانروائی بصره را نیز به وی محول نمود، زیاد که روزی در صف یاران علی «ع» بود، همه آنها را بخوبی می‌شناخت، شیعیان را مورد تعقیب قرار داد و در هر گوشه و کناری که مخفی شده بودند، پیدا کرده، کشت، تهدید کرد، دستها و پاهای آنها را قطع کرد، نابینا ساخت، از

    شاخه‌ی درختان خرما به دار آویخت، متواری ساخت و از عراق پراکنده نمود بطوری که احدی از شخصیتهای معروف شیعه در عراق باقی نماند.

    چنانکه اشاره شد مردم عراق و مخصوصا کوفه از این نظر؛ بیش از دیگران زیر فشار قرار گرفته بودند بطوری که به خانه دوستان و افراد مورد وثوق و اطمینان خود؛ رفت و آمد می‌کردند و اسرار خود را با آنها در میان می‌گذاشتند ولی چون از خدمتکار صاحب خانه می‌ترسیدند مادامی که از آنها سوگندهای مؤکد نمی‌گرفتند که آنها را لو ندهند، گفتگو را آغاز نمی‌کردند. معاویه طی بخشنامه‌ای به عمال و فرمانداران خود در سراسر کشور نوشت که شهادت هیچیک از شیعیان و خاندان علی (ع) را نپذیرند.

    وی طی بخشنامه دیگری چنین نوشت: اگر دو نفر شهادت دادند که شخصی از دوستداران علی (ع) خاندان اوست، اسمش را از دفتر بیت المال حذف

    کنید و حوق و مقرری او را قطع نمائید. [74] .

    زیاد که شش ماه در کوفه و شش ماه در بصره حکومت می‌کرد. ((سمرة بن جندب)) را بجای خود در بصره گذاشت تا در غیاب وی امور شهر را اداره کند سمره در این مدت هشتاد هزار نفر را بقتل رسانید. زیاد به وی گفت: نمی‌ترسی که در میان آنها یکنفر بیگناه را کشته باشی! گفت: اگر دو برابر آنها را نیز می‌کشتم هرگز از چنین چیزی نمی‌ترسیدم!!

    «ابوسوار عدوی» می‌گوید:

    سمره در یک صبحگاه چهل و هفت نفر از بستگان مرا کشت که همه حافظ قرآن بودند. [75] .

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بهترین راه   ...

    اصولا هر رهبری که در تنگنای شرایط و احوالی که امام حسن (ع) در آن قرار گرفته بود، قرار میگرفت، ممکن بود یکی از سه طریق زیر را انتخاب کند:

    1- علیرغم شرایط نامساعد، و علیرغم نتایج دردناک بعدی با معاویه جنگ کند. 2- حکومت را به معاویه واگذار کند و خود بکلی از خلافت دست کشیده از آرمانهای مقدس خود صرفنظر نماید.

    3- در برابر شرایط نامساعد تسلیم شده موقتا از برخورد مسلحانه خودداری کند ولی نه برای آنکه ناظر اوضاع باشد. بلکه برای اینکه مبارزه را در سطح دیگر شروع کرده مسیر حوادث را در جهت مصالح عالی جامعه و هدفهای بزرگ خود تغییر بدهد.

    از آنجا که مبارزه‌ی پیشوای دوم صرفا برای بدست

    آوردن قدرت نبود، بلکه رسالت خاصی بعهده داشت که تمام تلاشها و کوششهای حضرت بخاطر آن بود، نمی‌توانست راه اول را انتخاب کند زیرا - چنانکه قبلا تشریح کردیم - با نیروهای پراکنده و پیمان‌شکنی که داشت اگر با معاویه جنگ می‌کرد، خود و یاران صمیمی امام کشته می‌شدند بدون آنکه نتیجه درخشانی بدست آید. چنین قیامی برای جهان اسلام بیش از حد تصور زیانبار بود و جز اضافه شدن چند اسم جدید بر لییت شهدای اسلام، نتیجه‌ای نداشت.

    و نیز امام نمی‌توانست به عنوان کسی که عهده‌دار رسالت خاصی بود، دست از همه چیز بکشد و بدون آنکه غم رهبری و اداره امور جامعه را به دل راه دهد، آرام و آسوده بسر ببرد.

    راه سوم بهترین راهی بود که امام (ع) می‌توانست طی کند و آن عبارت بود از این که موقتا با معاویه آتش‌بس امضاء کند تا بتواند در پرتو آن، جامعه را برای انقلاب در واقع مناسبتری آماده سازد.

    مردمی‌که بواسطه تحمل جنگهای متعدد، از جنگ خسته و بیزار بودند و به پیروی از رؤسای خود و تحت تأثیر تبلیغات و وعده‌های فریبنده عمال معاویه، دل به صلح و سازش بسته بودند، لازم بود بیدار شوند و متوجه گردند که بواسطه اظهار ضعف از تحمل عواقب جنگ، و فریفتگی به وعده‌های معاویه، و پیروی کورکرانه از روسای خود چه اشتباه بزرگی مرتکب شده‌اند. و این ممکن نبود مگر آنکه بچشم خود آثار و عواقب شوم و خطرناک عمل خود را می‌دیدند.

    بعلاوه لازم بود مسلمانان عملا با ماهیت اصلی حکومت اموی آشنا شده به فشارها؛ محرومیت‌ها، تعقیبهای مداوم، و خفقانهائی که حکومت اموی بعمل می‌آورد، پی ببرد.

    و آنچه لازم بود امام حسن (ع) و یاران صمیمی او انجام دهند، این بود که این واقعیت را عریان و بی‌پرده به مردم نشان دهند و عقول و افکار آنها را برای درک و فهم این حقایق تلخ، و قیام و مبارزه بر ضد آن، آماده

    نمایند. [72] .

    بنابراین اگر امام مجتبی (ع) صلح کرد نه برای این بود که شانه از زیر بار مسئولیت خالی کند. بلکه برای این بود که مبارزه را در سطح دیگری شروع کند.

    اتفاقا حوادثی که پس از انعقاد پیمان صلح به وقوع پیوست، به این مطلب کمک کرد و عراقیان را سخت تکان داد.

    «طبری» می‌نویسد: معاویه (پس از آتش‌بس) در (نخیله) (نزدیکی کوفه) اردو زد، در این هنگام گروهی از خوارج بر ضد معاویه قیام کرده وارد شهر کوفه شدند، معاویه یک ستون نظامی از شامیان را به جنگ آنها فرستاد خوارج آنها را شکست دادند، معاویه به اهل کوفه دستور داد آنها را خوارج را سرکوب سازند و تهدید کرد. اگر

    با خوارج نجنگند، در امان نخواهند بود. [73] .

    بدین ترتیب مردم عراق که حاضر به جنگ در رکاب امیرمؤمنان و حسن بن علی (ع) نبودند، از طرف معاویه که دشمن مشترک آنها و خوارج بود مأمور جنگ با خوارج شدند! و به صلح و آرامشی که آرزو می‌کردند نرسیدند!

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      جنبش از نو آغاز می‌شود   ...

    اشاره

    حوادث وحشتناک، مردم عراق را سخت تکان داد و آنها را از رخوت و سستی بدر آورد، و این همان چیزی بود که امام حسن (ع) آن را پیش‌بینی می‌کرد!

    درست است که براساس پیمان صلح، مبارزه مسلحانه با حکومت معاویه متوقف شد، لکن این آیه به آن معنی نبود که امام حسن (ع) درست از هر گونه فعالیت کشیده نسبت به اوضاع جاری بی‌تفاوت بماند، بلکه از آنجا که این صلح بر اثر عدم آمادگی مردم جهت فداکاری و جهاد، و وضع خاص سیاست خارجی اسلام، بر آن حضرت تحمیل شد، حضرت پس از انعقاد پیمان می‌کوشید مردم را متوجه عواقب وخیم و مرگبار سستیها

    و راحت‌طلبیهایشان کرده، آنها را با ماهیت پلید حکومت بنی‌امیه بیش از پیش آشنا سازد.

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.