علاوه بر این، معاویه بر نامه ضد انسانی دامنهداری را که باید اسم آن را برنامه تهدید و گرسنگی گذاشت، بر ضد عراقیان (شیعیان) بمورد اجرا گذاشت که آنها را از هستی ساقط کرد.
معاویه از یک طرف مردم عراق را در معرض همه گونه فشار و تهدید قرار داد و از طرف دیگر حقوق و مزایای آنها را قطع کرد.
(ابنابیالحدید) دانشمند معروف جهان تسنن مینویسد:
شیعیان در هر جا که بودند به قتل رسیدند. بنیامیه دستها و پاهای اشخاص را به احتمال اینکه از شیعیان هستند، بریدند، هر کس که معروف به دوستداری و دلبستگی به خاندان پیامبر (ص) بود، زندانی شد؛ یا مالش بغارت رفت، یا خانهاش را ویران کردند.
شدت فشار و تضییقات نسبت به شیعیان به حدی رسید که اتهام به دوستی علی (ع)، از اتهام به کفر و بیدینی بدتر شمرده میشد و عواقب سختتری بدنبال داشت!!
در اجرای آن سیاست خشونتآمیز معاویه، وضع اهل کوفه از همه بدتر بود زیرا کوفه مرکز شیعیان امیرمؤمنان (ع) بود.
معاویه «زیاد بن سیمه» را حاکم کوفه قرار داد و بعدها فرمانروائی بصره را نیز به وی محول نمود، زیاد که روزی در صف یاران علی «ع» بود، همه آنها را بخوبی میشناخت، شیعیان را مورد تعقیب قرار داد و در هر گوشه و کناری که مخفی شده بودند، پیدا کرده، کشت، تهدید کرد، دستها و پاهای آنها را قطع کرد، نابینا ساخت، از
شاخهی درختان خرما به دار آویخت، متواری ساخت و از عراق پراکنده نمود بطوری که احدی از شخصیتهای معروف شیعه در عراق باقی نماند.
چنانکه اشاره شد مردم عراق و مخصوصا کوفه از این نظر؛ بیش از دیگران زیر فشار قرار گرفته بودند بطوری که به خانه دوستان و افراد مورد وثوق و اطمینان خود؛ رفت و آمد میکردند و اسرار خود را با آنها در میان میگذاشتند ولی چون از خدمتکار صاحب خانه میترسیدند مادامی که از آنها سوگندهای مؤکد نمیگرفتند که آنها را لو ندهند، گفتگو را آغاز نمیکردند. معاویه طی بخشنامهای به عمال و فرمانداران خود در سراسر کشور نوشت که شهادت هیچیک از شیعیان و خاندان علی (ع) را نپذیرند.
وی طی بخشنامه دیگری چنین نوشت: اگر دو نفر شهادت دادند که شخصی از دوستداران علی (ع) خاندان اوست، اسمش را از دفتر بیت المال حذف
کنید و حوق و مقرری او را قطع نمائید. [74] .
زیاد که شش ماه در کوفه و شش ماه در بصره حکومت میکرد. ((سمرة بن جندب)) را بجای خود در بصره گذاشت تا در غیاب وی امور شهر را اداره کند سمره در این مدت هشتاد هزار نفر را بقتل رسانید. زیاد به وی گفت: نمیترسی که در میان آنها یکنفر بیگناه را کشته باشی! گفت: اگر دو برابر آنها را نیز میکشتم هرگز از چنین چیزی نمیترسیدم!!
«ابوسوار عدوی» میگوید:
سمره در یک صبحگاه چهل و هفت نفر از بستگان مرا کشت که همه حافظ قرآن بودند. [75] .
[جمعه 1395-03-28] [ 06:07:00 ب.ظ ]