درس دهم: عدل خداوند و مسئله «خلود»
مى دانيم قرآن صريحاً درباره گروهى از كفّار و گنهكاران سخن از مجازات جايدان و به تعبير ديگر «خلود» به ميان آورده است.
همان گونه كه در ذيل همين آيه به مردان و زنان با ايمان وعده باغ هاى بهشت را به طور جاودانه داده است: (وعد الله المؤمنين و المؤمنات جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها); «خداوند به مردان و زنان با ايمان باغ هايى از بهشت را وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است، جاودانه در آن خواهند ماند».
در اينجا سؤالى پيش مى آيد و آن اين كه چگونه مى توان قبول كرد كه انسانى در تمام عمر خود كه حداكثر هشتاد يا صد سال بيشتر نيست كار بدى كرده ولى ميليون ها سال و بيشتر كيفر آن را ببيند.
البته اين مطلب در مورد پاداش مهم نيست، زيرا درياى رحمت
الهى، وسيع است و پاداش هر چه بيشتر باشد نشانه رحمت و فضل بيشتر است، امّا در مورد اعمال بد، چگونه عذاب جاودانه در برابر گناهان محدود قرار مى گيرد؟ و چگونه مى توان آن را با توجّه به اصل عدالت خداوند توجيه كرد؟
آيا نبايد يك نوع تعادل در ميان گناه و مجازات برقرار باشد.
* * *
پاسخ:
براى رسيدن به راه حل نهايى اين بحث بايد به چند نكته دقيقاً توجّه داشت:
الف - مجازات ها و كيفرهاى رستاخيز چندان شباهت به مجازات ها و كيفرهاى اين جهان ندارد كه مثلا شخصى مرتكب تجاوز و سرقت شده و او را مدّتى به زندان مى افكنند، بلكه مجازات هاى قيامت بيشتر به صورت آثار اعمال و خاصيت كارهاى انسان است.
به تعبير روشن تر دردها و رنج هايى كه گنهكاران در جهان ديگر مى كشند اثر و نتيجه اعمال خود آنهاست كه دامانشان را فرا مى گيرد.
قرآن مجيد در اين جا تعبير روشنى دارد، مى گويد: (فاليوم لا تظلم نفس شيئا ولا تجرْون الا ما كنتم تعملون);(1) «امروز (روز رستاخيز) به هيچ كس ستم نمى شود و جز اعمال خود شما جزائى براى شما نيست».
با يك مثال ساده مى توانيم اين حقيقت را مجسم كنيم:
شخصى به سراغ مواد مخدّر يا مشروبات الكلى مى رود و هر چه به او مى گويند اين مواد زهرآگين معده تو را خراب و قلب تو را بيمار و اعصاب تو را درهم مى كوبد، او گوش نمى دهد، چند هفته يا چند ماهى غرق لذت خيالى اين مواد كشنده مى شود و تدريجاً گرفتار زخم معده، ناراحتى قلب و بيماى اعصاب مى شود، و سپس ده ها سال تا پايان عمرش از اين بيمارى ها رنج مى برد و شب و روز ناله مى كند. آيا در اين جا مى توان ايراد كرد كه چرا اين فرد كه چند هفته يا چند ماه بيشتر گناه نكرده، ده ها سال شكنجه ببيند؟!
فوراً در پاسخ گفته مى شود اين نتيجه و اثر عمل خود اوست!
حتّى اگر او داراى عمر نوح و بيشتر باشد و ده ها هزار سال عمر كند و دائماً او را در درد و رنج ببينيم، مى گوييم: اين چيزى است كه خودش آگاهانه به جان خود خريده است.
مجازات هاى روز قيامت «بيشتر» از اين قبيل است، و بنابراين ايرادى در مسئله عدالت باقى نمى ماند.
ب - اين اشتباه است كه بعضى گمان مى كنند مقدار زمانى مجازات بايد به اندازه زمان گناه باشد، زيرا رابطه ميان گناه و مجازات رابطه زمانى نيست، بلكه بستگى به نتيجه و كيفيّت گناه دارد.
مثلا ممكن است كسى در يك لحظه آدم بى گناهى را به قتل برساند و مطابق بعضى از قوانين دنياى امروز او را محكوم به زندان ابد كنند، در اين جا مى بينيم زمان گناه تنها يك لحظه زودگذر بوده، در حالى كه
مدّت مجازات ده ها سال است، و هيچ كس اين امر را ظالمانه نمى شمرد، چرا كه در اين جا مسئله دقيقه و ساعت و ماه و سال، مطرح نيست، كيفيّت گناه و نتيجه آن مطرح است.
ج - «خلود» در دوزخ و مجازات ابدى و جاودان تنها از آنِ كسانى است كه تمام روزنه هاى نجات را به روى خود بسته اند، و از روى علم و عمد غرق در فساد و تباهى و كفر و نفاق گشته اند، آنچنان كه تاريكى گناه تمام وجود آنها را در برگرفته در حقيقت به رنگ گناه و كفر درآمده اند.
قرآن در اينجا تعبير جالبى دارد. در سوره بقره، آيه 81 چنين مى گويد: (بلى من كسب سيئة و احاطت به خطيئته فاولئك اصحاب النار هم فيها خالدون); «كسى كه مرتكب گناهى گردد و آثار آن تمام وجود او را احاطه كند چنان كسى اهل دوزخ است و جاودانه در آن خواهد ماند».
اين گونه افراد رابطه خود را با خدا به كلى قطع كرده اند، و تمام روزنه هاى نجات و سعادت را به روى خود بسته اند.
اين گونه افراد به پرنده اى مى مانند كه آگاهانه بال و پر خود را در هم شكسته و سوزانده، و براى هميشه مجبور است روى زمين بماند و از پرواز بر اوج آسمان ها محروم است.
توجّه به نكات سه گانه بالا اين حقيقت را روشن مى سازد كه مسئله عذاب جاويدان كه براى گروه خاصّى از منافقان و كفّار در نظر گرفته شده است چيزى بر خلاف اصل عدالت نيست، اين نتيجه شوم اعمال خود آنهاست و قبلا هم به وسيله پيامبران الهى به آنها ابلاغ شده است كه اين كار چنين نتيجه تلخ و شومى دارد.
مسلماً اگر اين افراد جاهل باشند و دعوت انبيا به آنها نرسيده باشد و از روى نادانى مرتكب چنان اعمالى شده باشند مشمول چنان مجازات سختى نخواهند بود.
ذكر اين نكته نيز لازم است كه از آيات و اخبار اسلامى استفاده مى شود كه درياى رحمت الهى آن قدر وسيع و گسترده است كه گروه عظيمى از خطاكاران را دربر مى گيرد:
گروهى از طريق شفاعت
گروهى از طريق عفو
گروهى از طريق اعمال نيك كوچكى كه انجام داده اند و خداوند به بزرگى خودش آن اعمال كوچك را پاداش عظيم مى دهد;
و گروه ديگرى بعد از آن كه مدّتى در دوزخ مجازات شدند و در اين بوته الهى تصفيه گشتند، به رحمت و مواهب الهى باز مى گردند.
تنها گروهى باقى مى مانند كه بر اثر لجاجت و دشمنى با حق، و ظلم و فساد و نفاق بيش از حد، وجودشان را سر تا پا ظلمت كفر و بى ايمانى فرا گرفته است.
فكر كنيد و پاسخ دهيد
1- چگونه بعضى خلود را ناهماهنگ با عدل الهى پنداشته اند؟
2- آيا كيفرهاى جهان ديگر همانند مجازات هاى اين جهان است؟ اگر نيست چگونه است؟
3- آيا عدالت ايجاب مى كند كه تعادل ميان زمان گناه و مجازات برقرار باشد؟
4- مجازات خلود از آنِ چه اشخاصى است؟
[چهارشنبه 1395-01-18] [ 10:40:00 ب.ظ ]