درس هشتم: «امر بين الامرين» چيست؟ (مكتب واسطه)
1- تفويض در برابر جبر
البته در برابر اعتقاد به جبر كه در سوى «افراط» قرار گرفته، مكتبى به نام مكتب «تفويض» است كه در سمت «تفريط» است.
عقيده مندان به «تفويض» معتقدند كه خداوند ما را آفريده و همه چيز را به دست خود ما واگذارده و به كلّى از اعمال و افعال ما بيگانه است و به اين ترتيب ما در قلمرو اعمالمان از هر نظر مستقل و حكمران بلامنازع هستيم!
بدون شك اين اعتقاد، با اصل توحيد سازگار نيست، چرا كه توحيد به ما تعليم داده كه همه جهان ملك خداست، و چيزى از قلمرو حكومت او بيرون نيست، حتى اعمال ما در عين اختيار و آزادى اراده، از قلمرو و قدرت او نمى تواند بيرون باشد وگرنه شرك لازم مى آيد.
به عبارت روشن تر: ما نمى توانيم قائل به دو خدا باشيم يكى خداى بزرگ كه عالم را آفريده و ديگرى خداى كوچك يعنى انسان كه در اعمال
خودش مستقل و تام الاختيار است و حتّى خداوند هم نمى تواند در محدوده اعمال او اثر بگذارد!
اين شرك است، اين دوگانه پرستى و چندگانه پرستى است. مهم آن است كه ما هم انسان را آزاد بدانيم و صاحب اختيار، و هم خدا را حاكم بر او و اعمال او بدانيم.
* * *
2- مكتب واسطه
نكته باريك همين جاست كه تصور نكنيم ميان اين دو تضاد است. نكته باريك اين است كه ما هم «عدالت» خدا را كاملا بپذيريم و براى بندگان «آزادى و مسئوليت» قائل شويم، و هم «توحيد» و حاكميت او بر تمام جهان هستى، و اين همان چيزى است كه از آن تعبير به «امر بين الامرين» مى شود (يعنى مطلبى كه در ميان دو عقيده افراطى و نادرست قرار گرفته).
از آنجا كه بحث كمى پيچيدگى دارد اجازه دهيد با يك مثال واضح آن را روشن سازيم.
فرض كنيد شما با يك دستگاه قطار برقى مشغول مسافرت هستيد و راننده قطار شماييد. يك سيم برق قوى در سرتاسر مسير قطار كشيده شده، و حلقه مخصوص از بالاى قطار روى اين سيم مى لغزد و حركت مى كند و لحظه به لحظه برق را از يك منبع قدرتمند به لكوموتيو قطار منتقل مى كند، به طورى كه اگر يك لحظه منبع مُولّد، برق به قطار
نرساند فوراً در جاى خود متوقّف مى شود.
بدون شك شما آزاديد هر كجا مى خواهيد در مسير راه مى توانيد توقّف كنيد، كم يا زياد، و با هر سرعتى بخواهيد مى توانيد حركت نماييد. ولى با تمام اين آزادى ها كه داريد كسى كه پشت دستگاه مُولّد برق نشسته هر لحظه مى تواند شما را متوقف سازد چرا كه تمام قدرت و نيروى شما از همان برق است و كليد آن در دست اوست.
هنگامى كه در اين مثال دقّت مى كنيم مى بينيم چنين شخصى در عين آزادى و اختيار و مسئوليت در قبضه قدرت ديگرى قرار دارد و اين دو با هم منافات ندارد.
مثال ديگر:
فرض كنيد كسى بر اثر بيمارى يا وقوع يك حادثه ناگوار، اعصاب دستش از كار افتاده و قدرت حركت دادن دست را ندارد، امّا اگر آن را با يك نيروى برق خفيف و ملايم ارتباط دهيم، اعصاب او چنان گرم مى شود كه قادر به حركت خواهد بود.
چنين شخصى هرگاه كارى انجام دهد مثلا با همان دست و در همان حالت مرتكب جنايتى گردد، سيلى به صورت ديگرى زند، كاردى در سينه بى گناهى فرو كند، مسلماً مسئول جنايت خويش است، چرا كه هم قدرت داشته، هم اختيار، و شخص «قادر مختار» در برابر اعمال خويش مسئول است.
ولى با اين حال آن كس كه نيروى برق به دست او مى دهد و توان و قدرت در او مى آفريند، بر او حاكميت دارد، و در عين آزادى و اختيار در قبضه قدرت اوست.
اكنون به اصل مطلب باز مى گرديم:
خداوند به ما نيرو و توان داده، عقل و هوش و قدرت جسمانى بخشيده، و اين امكانات لحظه به لحظه از ناحيه خداوند به ما مى رسد، و اگر يك لحظه كوتاه لطف او از ما قطع گردد و رابطه ما با او بريده شود معدوم خواهيم شد.
ما اگر مى توانيم كارى انجام بدهيم با قدرتى است كه او به ما داده و لحظه به لحظه ادامه مى دهد، حتى آزادى و اختيار ما نيز از ناحيه اوست، يعنى او خواسته است كه ما آزاد باشيم، و با استفاده از اين موهبت بزرگ الهى راه تكامل را بپوييم.
بنابراين ما در عين اختيار و آزادى اراده در قبضه قدرت او هستيم و سر بر آستان او داريم و از قلمرو حاكميت او بيرون نخواهيم بود، ما در عين توانايى و قدرت وابسته به او هستيم و بدون او هيچ خواهيم بود، و اين است معنى «الامر بين الامرين» زيرا نه موجودى را همسان خدا دانسته ايم تا شرك لازم آيد، و نه بندگان را مجبور در اعمالشان مى دانيم تا ظلم لازم آيد. (دقّت كنيد)
اين درس را از مكتب ائمه اهل بيت(عليهم السلام) آموخته ايم، هنگامى كه مى پرسيدند آيا ميان جبر و تفويض راه ديگرى وجود دارد مى فرمودند آرى، وسيع تر از فاصله ميان زمين و آسمان.(1)
* * *
3- قرآن و مسئله جبر و اختيار
قرآن مجيد در اين مسئله صراحت دارد و به وضوح آزادى اراده انسان را اثبات مى كند و صدها آيه در قرآن در زمينه آزادى اراده انسان آمده است!
الف - تمام آياتى كه در آن امر و نهى و تكليف و برنامه آمده است، همه دليل بر اختيار و آزادى اراده انسان است چرا كه اگر انسان مجبور بود، امر و نهى، لغو و بيهوده بود.
ب - تمام آياتى كه سخن از ملامت بدكاران و مدح و توصيف نيكوكاران مى گويد دليل بر اختيار است، چرا كه در صورت جبر هم آن ملامت و هم آن مدح و ستايش معنى ندارد.
ج - تمام آياتى كه سخن از سؤال در روز قيامت، و محاكمه در آن دادگاه، و سپس پاداش و كيفر و بهشت و دوزخ مى گويد دليل بر اختيار است، چون در فرض جبر تمام اينها نامفهوم و سؤال و محاكمه و مجازات بدكاران ظلم محض است.
د - تمام آياتى كه سخن از اين مى گويد كه انسان در گرو اعمال خويش است مانندِ (كل نفس بما كسبت رهينه);(1); هر انسانى در گرو اعمال خود مى باشد» و (كل امرىء بما كسب رهين);(2) «هر فردى در گرو اعمالى است كه انجام داده» و مانند اينها به روشنى اختيار انسان را ثابت مى كند.
1. سوره مدثر، آيه 37.
2. سوره طور، آيه 21.
هـ - آياتى مانند: (انا هديناه السبيل امّا شاكراً و امّا كفورا);(1) «ما راه را به انسان نشان داديم خواه شكرگزارى كند يا كفران» (سوره دهر، آيه 3) نيز دليل روشنى بر اين مدعاست.
منتها تعبيراتى در قرآن وارد شده كه دليل بر مسئله «امر بين الامرين» است، و گاهى بعضى از ناآگاهان به اشتباه آن را دليل بر جبر پنداشتند مانند: (و ما تشاؤن الا ان يشاء الله);(2) «شما اراده اى نمى كنيد مگر اين كه خدا اراده كند».
روشن است كه اين آيه و امثال آن نمى خواهد اختيار را از انسان سلب كند; بلكه مى خواهد اين حقيقت را ثابت كند كه شما در عين اختيار در قبضه فرمان خدا هستيد كه توضيح آن در بالا داده شد.
* * *
1. سوره دهر، آيه 3.
2. سوره دهر، آيه 30.
فكر كنيد و پاسخ دهيد
1- منظور از «تفويض» چيست؟ و چه عيبى در آن نهفته است؟
2- مكتب «الامر بين الامرين» را كه ما از ائمه اهل بيت آموخته ايم در عباراتى روشن شرح دهيد و با ذكر مثال آن را به طور وضوح بيان كنيد.
3- آيات قرآن در ارتباط با مسئله جبر و اختيار چه مى گويد؟
4- اگر ما عقيده جبر را بپذيريم، رستاخيز و بهشت و دوزخ و بازپرسى و سؤال روز قيامت چه خواهد شد؟
5- آيا آياتى مانند «و ما تشاؤن الا ان يشاء الله» دليل بر جبر است؟
[چهارشنبه 1395-01-18] [ 10:38:00 ب.ظ ]