حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 299
  • دیروز: 306
  • 7 روز قبل: 1602
  • 1 ماه قبل: 9307
  • کل بازدیدها: 2388489





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • نجمه همتيان
  • زفاک
  • sam mif
  • زهرا بانوی ایرانی


  •   علم   ...

    دانش و آگاهی امام مجتبی علیه‌السلام از صفات بارز و روشنی بود که هر انسان

    منصف و تشنه‌ی علم را جذب می‌نمود. او از مصادیق روشن «و علم آدم الأسماء کلها ثم عرضهم علی الملائکة…» [118] بود. او آگاه‌ترین و عالم‌ترین فرد زمان خود پس از أمیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام بود. در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و پدرش پاسخ‌گویی معضلات علمی و فرهنگی جامعه را به عهده داشت.

    پیامبر و علی - صلوات الله علیهما - همواره می‌کوشیدند، این مطلب برای آیندگان روشن شود که حسن و برادرش حسین امام و رهبر بعد از آنان می‌باشند، به ویژه امام مجتبی علیه‌السلام که بعد از 23 سال در حساس‌ترین دوران، ناخدایی کشتی امامت را به عهده می‌گیرد. از این رو - همان گونه که پیش از این اشاره شد - از دوران کودکی همراه پیامبر در مسجد حضور داشت و از زبان جدش وحی را می‌شنید و آن‌گاه که به خانه بازمی‌گشت، آیات را برای مادرش فاطمه علیهاالسلام تلاوت می‌کرد. در روایت آمده است که:

    روزی علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام زودتر به خانه آمد و از دید فرزندش حسن بن علی علیه‌السلام مخفی گردید تا آیات جدید را که بر پیامبر نازل شده بار دیگر از فرزندش بشنود و چگونگی تلاوت وی را از نزدیک ببیند. حسن علیه‌السلام وارد خانه شد و مادرش از وی خواست تا آیات قرآن را بخواند. اما زبان حسن به لکنت افتاد و از خواندن سریع بازماند. وقتی مادرش او را چنین دید پرسید:

    «یا بنی، لمذا أرتج علیک؛ فرزندم! چرا در گفتارت لرزه و اضطراب می‌بینم؟» امام حسن گفت: «لاتعجبین یا أماه فان کبیرا یسمعنی فاستماعه قد أوقفنی» و نیز در روایت دیگر آمده است: «یا أماه قل بیانی و کل لسانی لعل سیدا یرعانی.» مادرم! گویا شخصیت بزرگی در خانه است که شکوه و جلالش مرا از سخن گفتن باز می‌دارد.

    در این هنگام بود که علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام از محل خفا خارج شد و

    فرزندش حسن را بوسید.

    امام حسن علیه‌السلام در سن چهار سالگی آیات قرآن و دعاهایی را که از جدش پیامبر صلی الله علیه و آله شنیده بود، برای دیگران می‌خواند.

    حذیفة بن یمان گوید: زیبا و شگفت‌انگیز آن که روزی صحابه در نزدیکی کوه حرا گرد پیامبر جمع شده بودند که حسن در خردسالی با وقار خاصی به جمع آنان پیوست. پیامبر صلی الله علیه و آله نگاهی طولانی به فرزندش کرد، به طوری که چشمش را از او برنمی‌داشت، آن گاه فرمود:

    «أما انه سیکون بعدی هادیا مهدیا، هذا هدیة من رب العالمین لی، ینبی‌ء عنی و یعرف الناس آثاری، و یحی سنتی و یتولی أموری فی فعله، ینظر الله الیه فیرحمه رحم الله من عرف له ذلک و برنی فیه و اکرمنی فیه؛

    آگاه باشید که همانا او (حسن) بعد از من راهنما و هدایت‌گر شما خواهد بود. او تحفه‌ای است از خداوند جهان بر من، از من خبر خواهد داد و مردم را با آثار باقی مانده از من آشنا خواهد کرد، سنت و راه مرا زنده خواهد کرد و افعال و کردارش نشانگر کارهای من است. خداوند عنایت و رحمتش را بر او فرومی‌فرستد. رحمت و رضوان خداوند بر کسی که حق او را بشناسد و به خاطر من به او نیکی کند و به او احترام نماید.»

    سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله که به این جا رسید، ناگاه دیدند مرد عربی، خشمگین و چماق به دست وارد شد و فریاد برآورد:

    کدام یک از شما محمدید؟ یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله با ناراحتی جلو رفته، و گفتند: چه می‌خواهی؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آرام بگیرید.

    مرد عرب خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: تو را دشمن داشتم، الآن دشمنی من بیش‌تر شد؛ تو ادعای رسالت و پیامبری کرده‌ای، دلیل و برهانت بر

    این ادعا چیست؟

    حضرت فرمود: چنانچه بخواهی، برهان و دلیل را فرزندم و پاره‌ی تنم حسن ارائه خواهد کرد. آن مرد که گمان کرد، پیامبر صلی الله علیه و آله او را مسخره می‌کند، گفت: خود از عهده‌ی پاسخ‌گویی برنمی‌آید بچه‌ی خردسالی را می‌فرستد.

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «انک ستجده عالما بما ترید؛ به زودی فرزندم حسن را آگاه به خواسته‌های خویش خواهی یافت.»

    امام مجتبی علیه‌السلام جلو آمد و این اشعار را قرائت کرد:

    ما غبیا سألت و ابن غبیی

    بل فقیها اذن و أنت الجهول

    فان تک قد جهلت فان عندی

    شفاء الجهل ما سأل السئول

    و بحرا لا تقسمه الدوالی

    تراثا کان أورثه الرسول

    «ای مرد عرب! پرسش نمی‌کنی تو از سفیه و نادان و یا فرزند سفیهی، بلکه تو در برابر انسان آگاه و فقیهی واقع شده‌ای و این تو هستی که نادانی و جهل بر افکارت مستولی شده؛ پس حال که گرفتار جهل شده‌ای و دوای مریضی‌ات در نزد من است، آنچه را نیازمندی سؤال کن؛ همانا دریای بی‌کران فضایل و علوم ما که یادگار پیامبر خدا صلی الله علیه و آله است، هرگز با برداشتن و گرفتن با سطل‌ها تقسیم و جدا جدا نخواهد شد.»

    سپس فرمود: ای مرد صبر کن! زبان درازی کردی، از حقت تجاوز نمودی و خودت را گول زدی، اما به زودی ایمان خواهی آورد. آن مرد خنده‌ای بر لب نشاند. آن گاه امام علیه‌السلام چگونگی آمدن به مکه مکرمة و اهداف پنهان و زشت [120] وی را توضیح داد و بعد فرمود:

    «تو در شب روشن از منزل خارج شدی، اما باد و طوفان همه جا را تاریک کرده بود؛ ابرها در آسمان متراکم شده بودند؛ تو در اضطراب و حیرت به سر می‌بردی؛ قدرت جلو رفتن و بازگشت را نداشتی؛ ستارگان دیده نمی‌شدند و از طریق آن‌ها راه پیدا نمی‌کردی؛ باد و طوفان تو را غافلگیر کرد؛ خار و خاشاک تو را آزار داد؛ الان که در پیش ما هستی چشم‌هایت خسته و رمقی برایت باقی نمانده است.»

    چون سخنان امام مجتبی علیه‌السلام بدان جا رسید، آن مرد با تعجب گفت:

    «ای پسر! این مطالب را از کجا می‌دانی؟ تو اسرار دل مرا برملا کردی، گویی همراه من بوده‌ای، چگونه است که هیچ مطلب پنهانی از من پیش تو وجود ندارد؟! تو غیب می‌دانی، آن گاه پرسید: اسلام را چگونه پذیرا شوم؟»

    امام مجتبی علیه‌السلام در برابر پیامبر صلی الله علیه و آله و دیگر یاران آن حضرت، همچون علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام و حذیفه بن یمان و أنس و جمعی از مهاجر و انصار، اسلام را بدان مردم تعلیم نمود و فرمود:

    «الله اکبر، أشهد ان لا اله الا الله، وحده لا شریک له و أن محمدا عبده و رسوله.»

    آن مرد سرانجام اسلام آورد و رسول خدا صلی الله علیه و آله آیاتی از قرآن را به وی تعلیم داد. او رفت و بعد از چند روز با افراد بسیاری از قبیله‌اش خدمت رسول الله صلی الله علیه و آله آمد و همگی مسلمان شدند. بعد از این داستان هر گاه آنان به حسن بن علی علیه‌السلام نگاه می‌کردند، می‌گفتند:

    «او (حسن) هدیه‌ای به ما عنایت کرد که هرگز احدی آن را به ما نداده است.»

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



    [یکشنبه 1395-03-30] [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      تغییر جنسیت با نفرین امام   ...

    محمد فتال نیشابوری با سلسله سندش از عیسی بن حسن و او از امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند که فرمود: بعضی از یاران امام مجتبی علیه‌السلام از آن حضرت پرسیدند: گرفتاری‌هایی را که معاویه برای شما ایجاد می‌کند، چگونه تحمل می‌کنید؟ امام علیه‌السلام پاسخی بدین مضمون داد: «لو دعوت الله - تعالی - لجعل العراق شاما و الشام عراقا و جعل المرأة رجلا و الرجل امرأة؛ چنانچه از پروردگار بخواهم، هر آینه عراق را شام و شام را عراق و همچنین زن را مرد و مرد را زن می‌گرداند.»

    یکی از مردان شامی که حضور داشت با تمسخر گفت: چه کسی بر چنین کاری قادر است؟ امام مجتبی علیه‌السلام نگاهی به او انداخت و فرمود: «انهضی ألا تستحین أن تقعدی بین الرجال؛ ای زن برخیز! آیا خجالت نمی‌کشی که در میان مردان نشسته‌ای.» مرد شامی متوجه شد که تغییر ماهیت داده و به صورت زن درآمده است. امام علیه‌السلام ادامه داد: «و صارت عیالک رجلا و یقاربک و تحمل عنها و تلد ولدا خنثی؛ زن تو نیز مرد شد و با تو نزدیکی خواهد کرد و از او باردار می‌شوی و فرزندی خنثی به دنیا خواهی آورد.»

    سرانجام با قدرت تکوینی امام و دعای مستجابش، آن دو تغییر ماهیت دادند. آن دو خدمت آن بزرگوار آمدند و به عذرخواهی و توبه پرداختند و بسیار پافشاری کردند تا حضرت بار دیگر دعا کرد تا به صورت اول بازگشتند. [117].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دعای مستجاب   ...

    ابواسامه گوید: امام صادق علیه‌السلام فرمود: امام حسن علیه‌السلام در یکی از سفرها که پیاده به خانه‌ی خدا می‌رفت، پاهای مبارکش ورم کرده بود. بعضی از یاران آن حضرت گفتند: اگر بر مرکب سوار شوی، ورم پاهایت بهبود خواهد یافت.

    فرمود: هرگز راه خانه‌ی معشوق را سواره طی نخواهم کرد. سپس خطاب به آنان فرمود: در ایستگاه و منزل بعدی مردی سیاه چهره از ما پذیرایی خواهد کرد، او روغنی به همراه دارد که به مجرد استفاده از آن، ورم پاهایم درمان خواهد شد. عرض کردند: ای فرزند رسول خدا! در پیش روی ما ایستگاه هست، لیکن کسی در آن زندگی نمی‌کند. حضرت فرمود: چرا، کسی در آن جاست، هرگاه او را دیدید، روغن را بگیرید و پولش را پرداخت کنید.

    آنان وقتی به منزلگاه رسیدند، خواسته‌ی خود را با آن شخص مطرح کردند. او پرسید: دوا را، برای چه کسی می‌خواهید؟ در پاسخ گفتند: برای حسن بن علی علیهماالسلام. مرد سیاه چهره به همراه غلامش خدمت حضرت آمد، اظهار ارادت و محبت نمود و گفت: «بأبی أنت و امی انما أنا مولاک؛ پدر و مادرم فدای تو باد! همانا من غلام شما هستم [و هرگز پول این دوا را نمی‌گیرم].» آن گاه گفت: ای فرزند پیامبر! زنم حامله است، هنگامی که از خانه‌ام بیرون می‌آمدم، زنم از درد به خود می‌پیچید. از خداوند بخواه به ما پسری عنایت کند و او از موالیان و دوستداران شما باشد.

    امام حسن علیه‌السلام فرمود: «انطلق الی منزلک فان الله - تعالی - قد وهب لک ولدا ذکرا سویا؛ بلند شو و به سوی منزل خود حرکت کن، خداوند پسری نیکو به تو عنایت کرده است.» شیخ کلینی (ره) اضافه می‌کند: «… و هو من شیعتنا [114]؛ آن فرزند از شیعیان ما خواهد بود.» آن مرد وقتی به منزل خود رسید، دعای امام را مستجاب یافت، بی‌درنگ بازگشت و از امام مجتبی علیه‌السلام تشکر فراوان نمود و حضرت نیز آن روغن را به پای خود مالید و در همان لحظه، ورم پاهایش بهبود یافت.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خرما دادن نخل خشک   ...

    حسین بن عبدالوهاب با سلسله سند خویش از امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند: امام مجتبی علیه‌السلام در یکی از سفرها با مردی از فرزندان زبیر - که معتقد به امامت زبیر بود - همسفر شد. آنان شتری را نیز کرایه کرده بودند. در میان راه به آبگاهی رسیدند و جهت استراحت توقف نمودند و فرشی را برای نشستن امام مجتبی علیه‌السلام در زیر نخل خرمای خشک گستردند و آن مرد زبیری در زیر نخل دیگر پارچه‌ای را انداخت و نشست. وقتی چشم آن مرد زبیری به درخت خرمای خشک افتاد گفت: اگر خرمایی داشت از آن می‌خوردیم. امام مجتبی علیه‌السلام خطاب به او فرمود:

    خرما می‌دهی؟ جواب داد: آری. حضرت دست به سوی آسمان بلند نمود و دعایی کرد، این جا بود که درخت خرما سبز شد و برگ درآورد و خرمای بسیار مطبوعی داد. ساربان چون این صحنه را دید، گفت: این کار، چیزی جز سحر نیست! امام مجتبی علیه‌السلام فرمود: «لیس هذا بسحر، ولیکن دعوة أولاد الأنبیاء مستجابة؛ این کار سحر نیست، بلکه دعای فرزندان پیامبران مستجاب است» در آن حال یکی از آنان از درخت خرما بالا رفت و آنچه خرما میل داشتند چید و همگی خوردند. [113].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اعجاز   ...

    اشاره

    از ویژگی‌های دیگر امام، داشتن قدرت اعجاز برای اثبات امامت خویش است. در تعریف اعجاز آمده است: مدعی منصب و مقام الهی - مانند نبوت و امامت - کاری را که بر خلاف نظام طبیعی عالم است، انجام می‌دهد، به طوری که دیگران از انجام دادن آن عاجز باشند و آن کار به منظور اثبات ادعای امامت خویش باشد.

    حدیث حبابه دختر جعفر والبیه گواه مطلب فوق است که می‌گوید: بعد از شهادت علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام خدمت امام مجتبی علیه‌السلام رسیدم، در حالی که مردم نیز حضور داشتند، سنگریزه هایی را که از زمان پدرش جهت اثبات امامت داشتم، در اختیارش گذاشتم. انگشتر خود را بر روی یکی از سنگ‌ها گذاشت، سنگ همانند خمیر و گل متأثر شد و آثار انگشتر بر آن سنگ نقش بست. حبابه می‌گوید: این اعجاز امام، دلیل دیگری بر امامت وی بود، چرا که رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی علیه‌السلام پیش از آن بر این حقیقت تصریح کرده بودند. برای حسن بن علی علیه‌السلام معجزات و کرامات فراوانی نقل شده که

    بعضی از آن‌ها را در ذیل می‌آوریم:

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      آیه‌ی تطهیر   ...

    امام در مرحله‌ای از ایمان و یقین است که هرگز امیال نفسانی و خطا در اعمال او راه ندارد و این به دلیل نبودن حجاب و مانع میان امام و حقیقت اشیاست؛ به عکس افراد غیر معصوم در برابر هواهای نفسانی و گناهانی از خود ضعف نشان می‌دهند و همواره مانع بسیار بر سر راه دارند. بنابراین امامت غیر معصوم هرگز نمی‌تواند به پیروان خود آرامش و اطمینان در جهت تأمین مصالح دنیوی و اخروی دهد.

    روایات و احادیث متواتر، عصمت انبیا و اوصیا را ثابت می‌کند و

    رسول خدا صلی الله علیه و آله جهت آرامش این سفینه‌ی الهی در میان امواج سهمگین برای اهل بیتش که ناخدایی آن را بر عهده داشتند و حسن بن علی علیه‌السلام دومین آن‌ها بود، بارها این آیه شریفه را تلاوت می‌فرمود: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا؛ اراده‌ی [تکوینی] خداوند بر آن تعلق گرفته است که هر گونه پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور گرداند و شما را کاملا پاک سازد.»

    حاکم حسکانی روایات متعددی را از ابوسعید خدری - صحابه‌ی معروف رسول خدا صلی الله علیه و آله - نقل می‌کند که آیه‌ی فوق تنها درباره‌ی پنج تن نازل گردیده است؛ او می‌نویسد:

    آیه‌ی شریفه‌ی تطهیر درباره‌ی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، فاطمه‌ی اطهر، حسن، حسین و علی بن ابی طالب علیه‌السلام نازل گردیده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله آن گاه که آیه‌ی شریفه نازل شد، عبا را بر روی آنان انداخت و فرمود:

    «اللهم هؤلاء أهل بیتی فأذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا ؛ پروردگارا! اینان اهل بیت منند، پس پلیدی و گناه و زشتی را از اینان دور کن و پاکشان گردان.»

    و باز روایت دیگری نقل می‌کند که:

    ابوسعید خدری گفت: وقتی آیه‌ی شریفه‌ی «و أمر أهلک بالصلاة» نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله به مدت هشت ماه، هر روز هنگام نماز صبح به در خانه علی علیه‌السلام می‌ایستاد و ندا برمی‌آورد: «الصلاة رحمکم الله؛ برپا دارید نماز را، خداوند رحمتش را بر شما فرو فرستد» و سپس آیه شریفه‌ی: «انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس…» را تلاوت می‌نمود.

    حسکانی 136 روایت دیگر نیز از جعفر طیار، ام سلمه، عایشه و… نقل می‌کند.

    پس عصمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت گرامی‌اش به دلیل آنچه گذشت ثابت گردید و روشن شد عصمت امام مجتبی علیه‌السلام مورد اتفاق شیعه و اهل سنت است.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ادله عصمت امام حسن   ...

    با سه دلیل می‌توان معصوم بودن دومین اختر تابناک امامت را ثابت کرد.

    الف) عصمت آن حضرت از جمله چیزهایی است که مسلمانان بر آن اتفاق دارند و این اتفاق مستند به آیات و روایات مختلف است که، در ذیل آیه شریفه «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس…» [97] آمده است.

    مفسران بزرگ شیعه و أهل سنت بر معصوم بودن حضرت مجتبی علیه‌السلام تصریح نموده‌اند و آن بزرگوار را از مصادیق مسلم آیه تطهیر دانسته‌اند که توضیح بیش‌تر آن خواهد آمد.

    و نیز در تفسیر آیه شریفه «لا ینال عهدی الظالمین؛ امامت و رهبری حقیقی به ستمکاران نخواهد رسید» آمده است:

    ابراهیم علیه‌السلام در اواخر عمر شریفش پس از ولادت اسماعیل و اسکان او در سرزمین مکه معظمه از خداوند منان تقاضای امامت را برای فرزندش (اسماعیل) کرد و گفت: و من ذریتی. خداوند پاسخ داد: «لا ینال عهدی الظالمین» [98].

    هر کس که تمام عمرش را معصیت کرده و یا بخشی از آن را به معصیت گذرانده - گرچه بقیه را عبادت کرده باشد - امامت به او نخواهد رسید، زیرا او

    ستمگر است (چه در حق خود و چه در حق دیگران) و از مقام والای امامت به دور است.

    پس معصوم بودن و دوری از هر گونه تجاوز و ستمی از شرایط اساسی امامت است و باید امام، مؤید از جانب الهی باشد و در یک لحظه از عمرش گرفتار عصیان نشده باشد. [99].

    پس آیه‌ی فوق عصمت را برای همه‌ی ائمه و جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله به صورت عموم ثابت می‌کند و در احادیث بعدی خواهد آمد که امام مجتبی علیه‌السلام به نص صریح از پیامبر صلی الله علیه و آله جانشین او می‌باشد.

    ب) روایات متواتره، عصمت آن بزرگوار و امامتش را ثابت می‌کند و این تواتر از سوی شیخ طوسی (ره) ادعا گردیده است. اینک دو روایت ذیل جهت تأیید بیش‌تر آورده می‌شود: رسول خدا صلی الله علیه و آله رو به فرزندش حسین بن علی علیه‌السلام نمود و فرمود:

    «یا حسین أنت الامام و أخ الامام و ابن الامام، تسعة من ولدک امناء معصومون و التاسع مهدیهم فطوبی ممن أحبهم و الویل لمن أبغضهم [100]؛ ای حسین! تو امام و پیشوایی و برادر امام و فرزند امامی، نه نفر از فرزندان تو افراد امین (امانت‌دار خداوند) و معصومند و نهمین نفر آن‌ها مهدی [علیه‌السلام] است، پس خوشا به حال کسانی که دوست بدارند آنان را و بدا به حال آنانی که دشمن بدارند آنان را».

    و باز پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با تعبیری دیگر فرمود:

    «أنت سید، ابن سید، أخو سید، و أنت امام، أخو امام، انت حجة، ابن حجة، أخو حجة، و أنت ابو حجج تسعة تاسعهم قائمهم [101]؛ حسین تو آقا و بزرگی، فرزند انسان مهتری، برادر سروری، تو پیشوا و امامی و فرزند امام و نیز برادر امامی،

    تو حجت خدایی، فرزند حجتی و نیز برادر حجت خدایی تو پدر حجت‌های نه‌گانه خداوندی که نهمین آنان قائم ایشان خواهد بود.»

    و باز پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرموده:

    «الائمة من بعدی بعدد نقباء بنی‌اسرائیل و کانوا اثنی عشر ثم وضع یده علی صلب الحسین فقال تسعة من ولده و التاسع مهدیهم، یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا فالویل لمبغضهم [102]؛

    امامان و پیشوایان بعد از من همانند منتخبین قوم بنی‌اسرائیل هستند (جانشینان موسی) آنان دوازده نفر بودند، آن گاه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله دست خود را بر پشت فرزندش حسین گذاشت و گفت: نه نفر از فرزندان حسینم امام خواهند بود (نه نفر به همراه حسین و حسن و علی بن ابی‌طالب علیهم‌السلام دوازده نفر می‌شوند). نهمین نفر آنان مهدی آن‌هاست، زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد، همان طوری که ستم و جنایت همه‌ی روی زمین را فراگرفته است، چه سیاه‌بخت و تیره روزند آنانی که دشمنی کنند با جانشینان من.»

    پ) اضافه بر دو دلیل فوق حکما گفته‌اند: اقتضای وجوب لطف از سوی باری تعالی سبب می‌شود که رهبری و امامت بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله از سوی او تعیین گردید و امام معصوم را مشخص کند و او را از هرگونه کج‌روی و ستم و انحراف دور نگه دارد تا او نیز مردم را از گناهان برهاند و به اعمال نیک همچون عدالت و صلاح و سعادت ترغیب کند.

    علامه حلی (متوفای سال 726 ه. ق) در بحث عصمت پیامبر و دیگر امامان نکته‌ای زیبا آورده:

    «… الثالث، فی أنه معصوم من أول عمره الی آخره لعدم انقیاد القلوب الی طاعة من

    عهد منه فی سالف عمره أنواع المعاصی الکبائر و الصغائر و ما تنفر النفس منه ؛ سوم این که لازم است، پیامبر و امام علیه‌السلام از اول تا آخر عمرش مصون و محفوظ از هر نوع گناه و عصیان و اشتباهی باشد، زیرا انسان‌ها در برابر کسی که از او معصیتی (صغیره یا کبیره) سرزده، مطیع و فرمانبر نخواهند بود، بلکه قلب‌ها از آن شخص متنفر و بیزار است.»

    فاضل مقداد (متوفای 821 ه. ق.) در شرح عبارت علامه حلی (ره) چهار دلیل عقلی بر وجوب عصمت امام علیه‌السلام می‌آورد و در پایان می‌نویسد: امامی که حافظ و نگهدار شریعت است، اگر معصوم نباشد، هیچ امنیتی نسبت به کم و زیاد کردن و تغییر و تبدیل نمودن شریعت از سوی او وجود ندارد.

    پس در حقیقت، عصمت وسیله‌ی اطمینان بخشی است برای اعتماد مسلمانان و مردم بر امامان و اوصیای بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله تا خط رسالت و سیره‌ی نبوی حفظ گردد و امام در مواقع لازم به تبیین و توضیح معضلات و مشکلات و راه حل آن‌ها بپردازد و از شریعت الهی نگهبانی و پاسداری کند.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      عصمت   ...

    اشاره

    عصمت و اعجاز و علم از ویژگی‌های امام است که درباره‌ی هر یک بحث خواهد شد.

    امام مجتبی علیه‌السلام از همه‌ی گناهان، اعم از صغیره و کبیره مصون و محفوظ بود و حتی نسیان و فراموشی و خطا و جهل و… در او راه نداشت. اگر امام حسن دارای مقام والای عصمت نبود، اعتماد مردم از وی سلب می‌گردید و فوایدی که بر وجود امام علیه‌السلام مترتب است، نقض می‌گردید و اهداف رسالت و امامت تحقق نمی‌یافت.

    به بیان دیگر، هدف از وجود امامان معصوم، حفظ و نگهداری قرآن و شریعت اسلامی در تمام ابعاد آن است تا مردم در سایه‌ی عمل به آن، سعادت دنیا و آخرت را دریابند و گفتار وسوسه‌های شیطانی و گناهان و رذایل اخلاقی نگردند. روشن است که احتمال گناه و اشتباه و مفاسد اخلاقی در امام معصوم علیه‌السلام سبب می‌گردد که اطمینان و اعتماد دیگران از او سلب شود و دیگر نتواند نمونه و اسوه باشد.

    و به قول آن شاعر عرب:

    اذا کان رب البیت بالدف مولعا

    فشیمة أهل البیت کلهم رقص

    «هرگاه صاحب خانه خود بر دف زدن [96] حریص باشد، رفتار و روش اهل آن خانه رقصیده خواهد شد.»

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      موقعیت استثنایی (اجتماعی، سیاسی و...)   ...

    امام حسن علیه‌السلام در معرفی خود فرمود:

    «انا شعبة من خیر الشعب، آبائی أکرم العرب، لنا الفخر و النسب، و السماحة عند الحسب، من خیر شجرة أنبتت فروعا نامیة، و أثمارا زاکیة، و أبدانا قائمة، فیها أصل الاسلام، و علم النبوة فعلونا حین شمخ بنا الفخر، و استطلنا حین امتنع منا العز، بحور زاخرة لا تنزف و جبال شامخة لا تقهر [89]؛

    من بهترین و برترین شاخه از قبایل و اقوام عربم، پدر و اجدادم گرامی‌ترین آن‌هایند. بزرگواری و افتخار در حسب و نسب مخصوص و منحصر در ماست، از شجره‌ای هستیم که شاخه‌های پر رونق و میوه‌های پاک و گران‌بهایی دارد. ما خاندان نبوت و رسالتیم، در آن خانواده اساس اسلام و دانش پیامبری پی‌ریزی گردیده است. عزت و افتخار پیامبری ما را برتری داد و آن گاه که دیگران مانع بودند، این عزت ریشه‌دارتر گشت. ما دریاهای ژرف و شگرفیم که هرگز خشک نمی‌شود و قله‌های بلند و مرتفع و سرافرازیم که هرگز خوار و ذلیل نمی‌گردد.»

    این مباهات و افتخار برخاسته از اعتماد به نفسی است که حسن بن علی علیه‌السلام در خود می‌بیند و همین امتیازات، زیربنای اموری است که حضرت آن‌ها

    را بیان داشته‌اند.

    و درباره‌ی برتری‌های فکری و سیاسی خود نسبت به دیگران فرمود:

    «و لو کنت بالحزم فی أمر الدنیا و للدنیا أعمل و أنسب، ما کان لمعاویة بأبأس منی و أشد شکیمة و لکان رأیی غیر ما رأیتم [90]؛

    و اگر من به دنیا می‌پرداختم، کوشاتر و لایق‌تر از دیگران بودم. معاویة بن ابی‌سفیان هیچ گاه محکم‌تر، جدی‌تر و سخت‌کوش‌تر از من نخواهد بود، ولی نظر من غیر از آن است که شما می‌پندارید.»

    و در جای دیگر درباره‌ی برتری‌های اجتماعی و معنوی و… خود فرمود:

    «أنا مستجاب الدعوة، أنا ابن الشفیع المطاع، أنا ابن أول من ینفض عن الرأس التراب، أنا من یقرع باب الجنة فیفتح له، أنا ابن من قاتل معه الملائکة و أحل له المغنم و نصر بالرعب من مسیرة شهر [91]؛

    من آن کسی هستم که دعایش مستجاب می‌گردد. من فرزند کسی هستم که شفاعتش پذیرفته شد و فرمانش مطاع است. من فرزند کسی هستم که برای اولین بار خاک و غبار از سرش زدوده شد. [92] من فرزند کسی هستم که چون در بهشت را بکوبد، به روی او باز خواهد شد. من فرزند آن کسی هستم که ملائکه به کمک و همراهی او با کفار جنگیدند (اشاره‌ی به جنگ بدر است) و خداوند سبحان غنایم جنگی را بر او حلال نمود (فان لله خمسه و للرسول…) و با ایجاد ترس و وحشت در دل دشمن، او را یاری کرد و امید یک ماهه‌ی آنان را ناامید ساخت

    - اشاره به غزوه‌ی احزاب است -.»

    درباره‌ی صفات ذاتی و اجتماعی و مکارم اخلاق امام مجتبی علیه‌السلام افزون بر آنچه گذشت، باید توجه داشت که آن حضرت یکی از دو ثقلی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله بعد از خود به یادگار گذاشت. حسن بن علی علیه‌السلام از افراد «عترت» و «أهل بیت» است. در حدیثی امام مجتبی علیه‌السلام فرمود:

    «أنا من أهل البیت الذین افترض الله مودتهم علی کل مسلم و قال: قل لا أسألکم علیه أجرا الا المودة فی القربی [93]؛

    من از اهل بیتی هستم که خداوند، محبت و دوستی آنان را بر هر مسلمانی واجب دانست و به رسولش فرمان داد که بگو: من در مقابل رسالت خود، هیچ گونه اجر و مزدی نمی‌خواهم، جز مودت و دوستی اهل قربی.»

    ابن‌عباس (ره) از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسید: اقربای تو کدامند که اطاعت و دوستی آن‌ها واجب است؟ حضرت پاسخ داد: «علی، فاطمه و دو فرزندش.»

    جامعیت حسن بن علی علیه‌السلام سبب شد که امید مسلمانان، به ویژه شیعیان و موالیان أهل بیت علیهم‌السلام به آن حضرت باشد؛ مطالب محمد بن اسحاق بیانگر این حقیقت است.

    محمد بن اسحاق معروف به ابن‌ندیم (متوفای 438 ه. ق.) می‌نویسد:

    «ما بلغ من الشرف بعد رسول الله صلی الله علیه و آله ما بلغ الحسن بن علی، کان یبسط له علی باب داره فاذا خرج و جلس انقطع الطریق فما یمر أحد من خلق الله اجلالا له، فاذا علم قام و دخل بیته فمر الناس.» [94].

    هیچ کس در فضل و شرافت بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله همانند حسن بن علی علیه‌السلام

    نبود. [95] در خانه‌اش برای برآورن نیازمندی‌های مردم باز بود. هرگاه از خانه خارج می‌شد، مردم جلو پایش می‌ایستادند، به طوری که کسی عبور نمی‌کرد تا آن حضرت عبور کند و یا داخل منزل شود.

    این ویژگی‌ها و صفات موجب شد که بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و در زمان پدر به خوبی از عهده‌ی کارهای اساسی برآید که توضیح بسیاری از آن‌ها خواهد آمد.

    او که امام منصوص بعد از پدرش علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام بود، برجستگی‌ها و صفات پسندیده‌ای داشت که هریک لازمه‌ی امامت بود و باعث می‌شد که از دیگران برتری یابد.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خصایص و ویژگی‌های ذاتی   ...

    او - گذشته از وراثت معنوی و تربیتی آن حضرت توسط رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام - دارای غرایز و ملکات نفسانی و صفات مخصوصی بود که منحصر به خویش می‌شد؛ جلوه‌ی صفاتی همچون هیبت و سطوت، تواضع و خشوع، شجاعت و کرامت، ترس و خوف از خدا، خشم و غضب در برابر همه ناجوانمردی‌ها و… سبب امتیاز و جدایی ایشان از دیگران می‌گردید. مورخان و نویسندگان درباره‌ی آن حضرت نوشته‌اند:

    «کانت شمائله آیة الانسانیة الفضلی؛ امتیازهای برتر او نشانگر انسان مافوق و بشریت نمونه بوده است.»

    حسن بن علی علیه‌السلام شباهت زیادی به جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله داشت؛ گفتار و کردار و اندام ظاهری‌اش همانند نبی گرامی اسلام بود. غزالی و ابوطاب مکی گویند: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «أشبهت خلقی و خلقی [83]؛ ای حسن در آفرینش و اخلاق همانند من شده‌ای».

    انس بن مالک درباره‌ی حسن بن علی علیه‌السلام می‌گوید:

    «لم یکن أحد أشبه بالنبی من الحسن بن علی علیه‌السلام [84]؛ هیچ کس همچون حسن بن علی به پیامبر همانند و شبیه نبوده است.»

    محدثان، سیمای ملکوتی امام مجتبی علیه‌السلام را چنین توصیف کرده‌اند: رخسارش سفید و آمیخته با سرخی؛ سیاهی چشمانش در کنار سفیدی آن درخششی خاص داشت؛ دارای مویی درهم و پیچیده و انبوه بود؛ استخوان و عضلاتش درشت؛ فاصله‌ی شانه و بازوانش زیاد؛ گردنش همانند ابریقی نقره

    می‌درخشید؛ با هوش و ذکاوت سرشاری که داشت، هر آنچه از جد و پدر و مادرش سر می‌زد، همانند آینه‌ی تمام‌نما در وجودش منعکس می‌گشت؛ او در امتیازهای عقلی و اخلاقی در بلندترین قله قرار داشت؛ در کنار همه‌ی آنچه گذشت، از اصالت و ریشه‌ای بس والا برخوردار بود و بر اساس قانون وراثت و نسب همه‌ی برجستگی‌ها و سرمایه‌های معنوی رسول گرامی اسلام در وجود حسن بن علی علیهماالسلام تبلور یافته بود و به قول معروف: «آنچه خوبان همه دارند او تنها داشت».

    رسول خدا صلی الله علیه و آله در مواردی از حسن و برادرش حسین به ریحانه و سید تعبیر می‌کند، آن جا که می‌فرماید: «و ریحانتای: الحسن و الحسین [85]؛ حسن و حسین دو ریحانه‌ی منند.» و نیز فرمود:

    «الحسن و الحسین ریحانتای من الدنیا [86]؛ حسن و حسین دو ریحانه‌ی من در دنیایند. و گاهی در مورد حضرت مجتبی علیه‌السلام فرموده است:

    «ان هذا ریحانتی و ان ابنی هذا سید سیصلح الله به بین فئتین من المسلمین [87]؛ همانا حسن ریحانه‌ی من است و این فرزندم آقاست و به زودی خداوند به دست او بین دو گروه مسلمان، صلح برقرار خواهد کرد.»

    علامه طریحی در توضیح واژه‌ی «ریحانه» می‌نویسد: «کل نبت طیب الرائحة؛ هرگیاه خوشبو و لذت‌بخشی را ریحانه گویند» و سپس درباره‌ی احادیث فوق اضافه می‌کند: خوشبوترین و جذاب‌ترین گل و گیاه نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله دو فرزندش حسن و حسین بودند و این زیباترین نوع تشبیه است. [88].

    همچنین واژه‌ی «سید» که صفت مشبهه است و دلالت بر ثبات و دوام دارد،

    یعنی کسی که سیادت و آقایی با تمام وجودش عجین گشته و از او جدا نخواهد شد و مجد و بزرگواری در تمام حالات در سراسر وجودش متبلور است.

    آری، مجموعه‌ی اوصاف زیبای ذاتی و مورثی، او را بر دیگران برتری داده بود و برای همین، وی از نظر بیان، شجاعت، سخاوت، هیبت، تقوا، و عبادت و… زبانزد خاص و عام بود.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.