معاویه که در سایه موافقت عملی خلفای گذشته و تمهیدات ماهرانه خود، در صحنه حکومت و زمامداری جامعه اسلامی ظاهر شده و در برابر امیرمؤمنان (ع) و حسن بن علی (ع) قرار گرفته بود، به هیچ منطق و عقیده و ارزشی جز حکومت و قدرت، پایبند نبود، او همه چیز را فدای تحکیم پایههای حکومت و زمامداری خود
میکرد و در این راه از هیچ چیز به معنی وسیع کلمه فروگذار نمینمود، او به این منظور، پولهای هنگفت به این و آن میبخشید، دلباختگان مقام و ریاست را با واگذاری مناصب دولتی مینواخت، برای نابودی مخالفان، توطئهها میچید، آزادیخواهان را تهدید میکرد، شخصیتهای بزرگ را که وجود آنها را خطری برای حکومت خود تلقی میکرد، با ناجوانمردانهترین وسایل سر به نیست مینمود، پاکترین و شریفترین رجال کشور را روانه زندان میساخت و مردان حقگو را بر سر دار میفرستاد و خلاصه، آنچه برای پیشرفت مقاصد خود مفید تشخیص میداد، اجرا میکرد و آنچه برای او هرگز مطرح نبود دین و اخلاق و انسانیت بود. [64] .
و از طرف دیگر بقدر امکان این برنامهها را در خفا انجام میداد و چهره مقبول و حق بجانبی به خود میگرفت و در این راه با خریدن محدثان مزدور - محدثانی
که در برابر منافع مادی خود را به معاویه میفروختند - افکار عمومی را فریب داده، حقایق را وارونه نشان میداد.
با توجه به این حقایق، معاویه همواره در تاریخ اسلام فردی منفور بوده و جنایات او در کتب تاریخ اسلام منعکس شده و به عنوان یک زمامدار ظالم و ستمگر و قدرت طلب، معروف گردیده است.
ولی جای تعجب است که برخی از مورخان و نویسندگان که به عنوان تحقیق و بررسی در تاریخ اسلام، کتاب نوشتهاند، با چنین کارنامه سیاه و اینهمه جنایات، از معاویه دفاع کردهاند!
اگر مورخان زمان معاویه و جیرهخواران دربار بنیامیه این کار را میکردند - چنانکه کردند - زیاد جای تعجب نبود زیرا لازمه نوکری و جیرهخواری همین است.
لکن متأسفانه نویسندگانی چنین حقکشی کرده و میکنند که در عصر حاضر و در دروان آزادی فکر و
عقیده و فروریختن دیوارهای تعصب، زندگی میکنند. اینک برای اینکه مطلب کاملا روشن شود؛ مسئله را بنحو مبسوط مورد بررسی قرار میدهیم:
[جمعه 1395-03-28] [ 06:07:00 ب.ظ ]