درس نهم: دوستى حشرات و گل ها!
در يك روز از روزهاى بهار كه هوا كم كم رو به گرمى مى رود سرى به باغ ها و مزارع سرسبز و زيبا بزنيد; دسته هاى زيادى از حشرات كوچك، زنبوران عسل، مگس هاى طلائى، پروانه ها، و پشه هاى ريز را مى بينيد كه آهسته و بدون سر و صدا به هر طرف مى دوند; از روى اين گل برخاسته به سراغ ديگرى مى روند و از اين شاخه به شاخه ديگر پرواز مى نمايند.
چنان گرم فعاليت و كارند، كه گويا نيروى مرموزى مانند يك كارفرماىِ جدّى بالاى سر آنها ايستاده و مرتباً به آنها فرمان مى دهد; بال ها و پاهاى آنها كه آغشته به گرد زردرنگ گلهاست قيافه كارگرانى كه لباس كار مى پوشند و با علاقه و جدّيّت در كارگاه خود مشغول به كارند; به آنها داده است.
راستى هم مأموريت و كار مهمّى دارند، اين مأموريت به قدرى بزرگ است كه پروفسور رلئون برتن در اين باره مى گويد:
«كمتر كسى مى داند كه بىوجود حشرات سبدهاى ما از ميوه خالى خواهد ماند»…
و ما اين جمله را به گفته او اضافه مى كنيم كه: «براى سال هاى بعد باغ ها و مزارع ما آن طراوت و سرسبزى و خرّمى را به كلّى از دست خواهد داد» بنابراين حشرات در واقع پرورش دهندگان ميوه ها و تهيه كنندگان بذر گل ها هستند.
حتماً مى پرسيد چرا؟ براى اين كه حسّاس ترين عمل حياتى گياهان يعنى عملِ لقاح به كمك آنها انجام مى گيرد، لابد اين نكته را تا كنون شنيده ايد كه گل ها مانند بسيارى از حيوانات داراى دو قسمت نر و ماده هستند كه تا تلقيح و پيوند ميان آنها صورت نگيرد; تخم و دانه و به دنبال آن ميوه به دست نخواهد آمد.
ولى هيچ فكر كرده ايد كه قسمت هاى مختلف گياه كه حس و حركتى ندارد چگونه به سوى هم جذب مى شوند و چگونه گرده هاى نر كه در حكم نطفه مرد (اسپرماتوزوئيد) هستند با تخمك ها كه حكم نطفه ماده (اوول) را دارند تركيب مى گردند و مقدّمات ازدواج ميان آنها فراهم مى شود؟
اين كار در بسيارى از موارد به عهده حشرات واگذار شده و در مواردى هم به عهده بادها.
ولى اين موضوع به همين سادگى كه ما خيال مى كنيم نيست و اين ازدواج مبارك و ميمون و پربركت كه به خواستگارىِ حشرات صورت مى گيرد; تاريخچه و تشريفات و ماجراى طولانى و شگفت انگيزى دارد كه يك فراز آن را در اين جا از نظر شما مى گذاريم.
دو دوست قديمى و صميمى:
دانشمندان علوم طبيعى پس از مطالعاتى به اين نتيجه رسيده اند كه گياهان و گل ها در نيمه دوم دوران دوم زمين شناسى به وجود آمده اند، و عجب اين كه در همين دوران، حشرات نيز پيدا شدند و اين دو، هميشه در طول تاريخ پرماجراى آفرينش، به صورت دو دوست صميمى و باوفا زندگى كرده و مكمل وجود يكديگر بوده اند.
گل ها براى جلب محبّت و شيرين كردن كام دوستان هميشگى، نوش يعنى شيرينى بسيار خوش طعمى در بن خود ذخيره كرده اند و هنگامى كه حشرات براى جابه جا كردن گرده هاى نر و فراهم آوردن مقدمات لقاح و بارورى قدم رنجه كرده و به درون گل وارد مى شوند! اين شيرينى را به رايگان در اختيار آنها مى گذارند، اين قند مخصوص و پر ارزش به قدرى در ذائقه حشرات خوش طعم است كه آنها را بى اختيار به سوى خود مى كشاند.
عدّه اى از گياه شناسان معتقدند كه رنگ زيبا و عطر مطبوع گل ها نيز نقش مهمّى در جلب حشرات بسوى گل ها دارند; آزمايش هاى مختلفى كه روى زنبوران عسل به عمل آمده ثابت مى كند كه آنها رنگ ها را تشخيص مى دهند و بوى گل ها را درك مى كنند.
در واقع اين گل ها هستند كه خود را براى حشرات مى آرايند و خوشبو مى كنند، به طورى كه پروانه هاى با ذوق و زنبوران عسل خوش سليقه را، به سوى خود مى كشانند، آنها هم با آغوش باز اين دعوت را پذيرفته و به زودى مقدّمات كار را فراهم ساخته و شيرينى آن را هم مى خورند. و همين شيرينى و قند مخصوص است كه عالى ترين غذاى
حشرات محسوب مى شود و هنگامى كه روى هم انباشته شد، عسل را تشكيل مى دهد، زيرا حشرات موقعى كه به سراغ گل ها مى آيند مقدارى از اين شيرينى را مى خورند و مقدار بيشترى را مانندِ مهمان هاىِ پررو! همراه خود برده در لانه خود ذخيره مى كنند، اين پيمان محبّت و دوستى كه بر اساسِ منافع متقابل قرار دارد همواره بين گل ها و حشرات بوده و خواهد بود.
درسى از توحيد
هنگامى كه انسان اين نكات شگفت انگيز را در زندگى حشرات و گل ها مطالعه مى كند; بى اختيار از خود مى پرسد: اين پيمان محبّت و دوستى را چه كسى ميان گل ها و حشرات بسته؟
اين شيرينى مخصوص و نوش خوش طعم را كه به گل ها داده؟ اين رنگ جالب و زيبا و اين عطر مطبوع را چه كسى به گل ها بخشيده كه حشرات را به سوى خود دعوت كند؟
اين پاها و اندام ظريف حشرات، پروانه ها، زنبورهاى عسل، زنبوران طلائى را كه به آنها داده تا براى نقل و انتقال گرده گل ها مجهز و آماده باشند؟
چرا زنبوران مدتى رو به سوى يك نوع گل خاصى مى نهند و چرا تاريخ حيات و زندگى گل ها و حشرات در جهان آفرينش با هم آغاز مى گردد؟
آيا هيچ كس - هر قدر هم لجوج باشد، مى تواند باور كند كه اين همه
جريان ها بدون نقشه و طرح قبلى صورت گرفته؟ و قوانين بى شعور طبيعى خود به خود اين صحنه هاى حيرت انگيز را به وجود آورده است؟ نه هرگز…
قرآن مجيد مى گويد:
و اوحى ربك الى النحل أَنْ اتخذى من الجبال بيوتا و من الشجر و مما يعرشون ثم كلى من كل الثمرات فاسلكى سبل ربك ذللا(1);
«پروردگار تو به زنبور عسل الهام داد كه در كوه ها و درختان و داربست ها خانه اختيار كن، سپس از تمام گل ها بنوش، و در راهى كه پروردگارت تعيين كرده با آرامى گام بردار».
* * *
1. سوره نحل، آيات 67 و 68.
[سه شنبه 1395-01-17] [ 01:13:00 ق.ظ ]