بنابراين همه افراد بشر داراى روح توحيدند و سؤالى كه خداوند از آنها كرده به زبان تكوين و آفرينش است و پاسخى كه آنها داده اند نيز به همين زبان است.
اينگونه تعبيرها در گفتگوهاى روزانه نيز كم نيست مثلاً مى گوئيم: «رنگ رخساره خبر مى دهد از سرّ درون» يا مى گوئيم: «چشمان به هم ريخته او مى گويد ديشب به خواب نرفته است»
از يكى از ادبا و خطباى عرب نقل مى كنند كه در سخنان خود چنين مى گفته است: «سل الارض من شق انهارك و غرس اشجارك واينع ثمارك فان لم تجبك حواراً اجابتك اعتباراً»: «از اين زمين بپرس چه كسى راه نهرهاى تو را گشوده؟ و درختانت را غرس كرده و ميوه هايت را رسانيده؟ اگر زمين با زبان معمولى به تو پاسخ نگويد به زبان حال جواب خواهد گفت».
در قرآن مجيد نيز تعبير سخن گفتن در زمينه زبان حال در بعضى از آيات آمده است، مانند «فقال لها و للارض ائتيا طوعاً او كرهاً قالتا اتيناطائعين» (فصلت ـ 11): «خداوند به آسمان و زمين فرمود: با ميل يا از روى اجبار بيائيد و سر بر فرمان نهيد آنها گفتند: ما از روى ميل آمديم و سر بر فرمان نهاديم».(1)
________________________________________
1 ـ تفسير نمونه 7/6
[سه شنبه 1395-01-24] [ 10:01:00 ب.ظ ]