حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 1436
  • دیروز: 1092
  • 7 روز قبل: 2006
  • 1 ماه قبل: 11408
  • کل بازدیدها: 2481400





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • نورفشان


  •   ولادت کوثر حضرت کوثر   ...

     

     

    رنجهای دوران کودکی حضرت زینب علیها سلام

    رویای عجیب حضرت زینب در دوران کودکی:
    حضرت زینب خواب دیدند باد شدیدی وزید و همه جا تاریک شد و ایشان به درخت تنومندی پناه بردند ، امام آن درخت بر اثر آن طوفان از ریشه کنده شد و به زمین افتاد. ایشان شاخه آن را محکم گرفتند اما باد به آن نیز امان نداد و آن را قطع کرد. به شاخه دیگر آن پناه بردند اما طوفان آن شاخه را هم شکست ، باز به دو شاخه دیگر آن پناه بردند اما آن هم شکستند.

    تعبیر رویای حضرت زینب توسط رسول خدا (ص):
    رسول خدا هنگام شنیدن رویایی حضرت زینب گریستند و فرمودند : آن درخت تنومند پدربزرگ توست و شاخه نخست ، مادرت زهرا و شاخه دوم آن پدرت علی و دو شاخه دیگر آن دو برادرت حسن و حسین هستند که روزی دنیا به خاطر از دست دادنشان تاریک می شود و تو به خاطر از دست دادن آن ها لباس عزا بر تن خواهی کرد.

    عمر حضرت زینب هنگام رحلت رسول خدا (ص):
    پنج سال.

    صحنه تکان دهنده ای که حضرت زینب در سنین کودکی شاهد آن بود:
    پس از رحلت پ یامبر اکرم غاصبان خلافت جهت بیعت از امام علی به خانه وی یورش بردند و آن را به آتش کشیدند و در این میان حضرت زینب شاهد رفتار وقیحانه و خشونت آمیز دشمنان با پدرشان بودند.

    مدت زمان زندگی حضرت زینب با مادرش پس ار رحلت رسول خدا(ص):
    بنا بر قولی سه ماه.

    وصیت حضرت زهرا در بستر شهادت به دخترش زینب :
    اهتمام ورزیدن به دو برادرش حسن و حسین علیهما سلام

    احساسات حضرت زینب نسبت به رسول خدا هنگام شهادت حضرت زهرا:
    وقتی امیرالمومنین پیکر حضرت زهرا را غسل داد و کفن کرد به فرزندانش فرمود: بیایی از مادرتان توشه بردارید. حضرت زینب در حالیکه با پوشش کاملی به سولی پدر حرکت می کرد ، لحظه ای جدش را به یاد آورد و خطاب به او با آهی جانکاه گفت: ای رسول خدا به راستی با شهادت مادرم فقدان و جای خالی تو را دریافتیم.

    حضرت زینب آخرین میزبان حضرت علی :
    حضرت علی شب نوزدهم ماه رمضان برای افطار به خانه دخترش زینب رفت. پس از نماز کنار سفره آمد دید زینب دو قرص نان جو و کاسه ای شیر با مقداری نمک در میان سفره نهاده است.
    به دخترش فرمود: مگر نمی دانی من پیرو پسرعمویم رسول خدا هستم و در کنار سفره ای که بیش از دو رقم غذا بشاد ، غذا نمی خورم. از این دو غذا (شیر و نمک) یکی را بردار.
    زینب شیر را برداشت و آن حضرت سه لقمه از نان جو را با نمک خورد.
    در آن شب حضرت علی بسیار از حجره بیرون می آمد و به آسمان نگاه می کرد و می گریست و سپس به حجره باز میگشت و نماز می خواند و گاهی گفتاری را که از شهادتش خبر می داد به زبان می آورد.
    زینب هنگام دیدن بی قراری پدرش عرض کرد: ای پدر چرا امشب این گونه مضطرب و پریشان هستی؟
    علی در پاسخ فرمود: فرزندم ! صبح امشب ، ضربت شهادت می خورم.

    قدام حضرت زینب در سحرگاه ضربت خوردن امام علی :
    آن شب شب عجیبی بود ، غم و اندوه در چهره ها موج می زد و اهل خانه احساس خوبی نداشتند…
    ناگهان صدای غم بار امیر المومنین در خانه پیچید : این آخرین دیدار من با شماست ، من صبحگاه به استقبال شهادت خواهم رفت.
    حضرت زینب با شیندن این حرف دگرگون و غرق ناباوری شد.
    اذان صبح که نزدیک شد امام از جایش برخاست و خود را برای بیرون رفتن آماده کرد. حضرت زینب با چهرا ای مضطرب و پریشان مقابل پدرش ایستاد و از او خواست برای نماز صبح به مسجد نرود و فرد دیگری را به مسجد بفرستد.
    ولی حضرت مهربان تر از همیشه به دخترش فرمود: دخترم راه گریزی از مرگ نیست و من باید بروم. سپس کاشانه را به قصد مسجد ترک گفت.

    حالت شکسته حضرت زینب در بستر شهادت امیر المومنین :
    راوی می گوید:زینب و ام کلثوم نزدیک بستر پدرشان رفتند و پس از دیدن وضعیت وخیم پدرشان با حالتی اندوهناک به او گفتند: پدر پس از تو پناهگاه افراد کم سن و سال کیست ، چه کسی جوابگوی افراد بزرگسال در میان عموم مردم خواهد بود. ای پدر غم و اندوهمان برایت طولانی است و پیوسته برایت اشک خواهیم ریخت.
    مردم هنگام شنیدن صدای اندوهناک آنان از پشت حجره به شدت گریستند و چشمان امیرالمونین پر از اشک شد.

    عمر مبارک حضرت زینب هنگام شهادت حضرت علی :
    سی و پنج سال

    پرستاری حضرت زینب از امام حسن پس از مجروح شدن ایشان در جنگ با معاویه:
    حضرت زینب برادرش را مداوا می کرد و عنایت خاصی به سلامتی ایشان داشت و پس از شفای کامل ان حضرت خداوند متعال را سپاس گفتند.

    حضرت زینب و مسمومیت برادرش امام حسن:
    وقتی حضرت زینب از مسمومیت امام حسن مطلع شدند ، سراسیمه به زیارت ایشان رفتند. امام حسن نیز پس از اطلاع از آمدن خواهرش دستور دادند ظرفی را که در آن خون استفراغ کرده بودند پنهان کنند تا حضرت زینب از وخیم بودن حالشان مطلع نشوند.

    واکنش حضرت زینب هنگام دیدن وضعیت دردناک امام حسن:
    حضرت زینب هنگام دیدن وضعیت ناگوار امام حسن ، از حال رفتند.

    سن حضرت زینب هنگام شهادت امام حسن:
    تقریبا چهل و پنج سال.

    مصیبت مضاعف حضرت زینب هنگام تشییع جنازه امام حسن:
    بنی امیه به دستور عایشه پیکر امام حسن را تیرباران کرد تا این پیکر مبارک نزد قبر پیامبر برده نشود.
    و در این میان عایشه به صراحت کراهتش را نسبت به خاندان اهل بیت اعلام کرد و گفت: مایل نیستم کسی را که دوست ندارم در خ انه ام دفن کنید.

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [شنبه 1394-11-24] [ 09:05:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ولادت کوثر حضرت کوثر   ...

     

     

    حجاب و عفاف حضرت زینب علیها سلام

    گواهی همسایه درباره عفاف حضرت زینب علیها سلام :
    یحی مازنی میگوید: من مدت زیادی همسایه خانه امیر المومنین بودم و در طول این مدت نه قامت حضرت زینب را با چشم دیدم و نه صدای او را با گوش شیندم.

    مراقبت امیرالمومنین از حضرت زینب علیها سلام:
    امیرالمومنین شبانه به اتفاق دو فرزندش حسن و حسین ، حضرت زینب را تا حرم رسول خدا همراهی میکرد تا ایشان را از چشم نامحرمان مصون بدارد.

    نحوه گفتگوی حضرت زینب علیها سلامبا افراد غریبه در مواقع ضروری:
    حضرت زینب هنگام دفاع از حق و حقیقت و مبارزه با حق شکنان از پشت پرده ای که کنیزان آن را برایش می گرفتند با مردان بیگانه صحبت می کردند.

    متانت و خویشتن داری حضرت زینب علیها سلامدر شهر کوفه:
    راوی می گوید: متوجه زینب شدم ، به خدا سوگند زنی با متانت و خویشتن دار بود که سخنران تر از ایشان ندیده بودم.

    قول علما پیرامون عفاف حضرت زینب علیها سلام:
    آیت الله مامقانی : حضرت زینب در حجاب و عفاف منحصر به فرد است ، به گونه ای که چشم هیچ مرد نامحرمی در زمان پدرش و دو برادرش حسن و حسین به ایشان نیفتاد.
    ادیب دانشمند حسن قاسم: حضرت زینب نمونه عفاف و پاکدامنی است.

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



     [ 09:01:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ولادت کوثر حضرت کوثر   ...

     

     

    مهر و محبت متقابل امام حسین علیه السلام و حضرت زینب علیها سلام


    میزان وابستگی و تعلق قلبی حضرت زینب علیهاسلام به امام حسین علیه السلام:
    حضرت زینب از همان نوزادی و در گهواره آنقدر به امام حسین علیه السلام وابسته بود که اگر روزی امام حسین علیه السلام از دیدگانش غایب می شد بی قرار میگشت و تا بازگشت مجدد ایشان می گریست.

    اقدام پیوسته حضرت زینب علیهاسلام قبل از خواندن نماز:
    علامه جزایری در کتاب “الخصائص الزینبیه ” می نویسد: عشق و علاقه زینب به حسین علیه السلام به گونه ای بود که قبل از اقامه نماز نخست به چهره برادرش حسین می نگریست و بعد نماز می خواند.

    مقام و منزلت حضرت زینب علیهاسلام نزد امام حسین علیه السلام:
    هرگاه حضرت زینب به دیدار برادرش حسین علیه السلام میرفت ، وی از جایش بر می خاست و ایشان را در جای خود می نشاند.

    ارادت امام حسین به حضرت زینب علیهاسلام :
    امام حسین علیه السلام خواهرش زینب را بسیار گرامی می داشت و همواره ارادت خود را به ایشان ابراز می کرد و هنگامی که صاحب دختری شد ، به سبب محبتی که به ایشان داشت ، نام دخترش را هم نام ایشان یعنی زینب نهاد.

    حضرت زینب علیهاسلام برترین خواهر امام حسین علیه السلام:
    در حدیث شریفی که امام حسین را معرفی میکند آمده : این حسین بهترین فرد از جهت پدر ، مادر ، برادر و خواهر است ؛ پدرش علی ، مادرش فاطمه ، برادرش حسن و خواهرش زینب است.

    تاکید حضرت زینب علیهاسلام جهت همراهی با امام حسین در واقعه عاشورا :
    ابن عباس به امام حسین (ع) گفت : چرا در این سفر خطرناک به عراق زن ها را با خود می برید؟
    حضرت زینب فرمود : ابن عباس به بزرگ و آقای ما می گویی که مار را اینجا بگذارد و تنها برود ، به خدا سوگند چنین چیزی ممکن نیست ، ما با او زنده ایم و با او می میریم . آیا روزگار جز ایشان کسی را برای ما باقی گذاشته است؟

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



     [ 09:01:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ولادت کوثر حضرت کوثر   ...


    ولادت حضرت زینب (علیهاالسلام)

    وضعیت حضرت زهرا (علیهاالسلام)هنگام باردار شدن به حضرت زینب(علیهاالسلام) :
    حالتی از اندوه حضرت زهرا(علیهاالسلام) را فرا گرفته بود و روز به روز این حالت افزایش می یافت.

    روز ، ماه ، سال و محل ولادت حضرت زینب(علیهاالسلام) :
    روز پنجم جمادی الاول ، سال پنجم یا ششم هجری در شهر مدینه منوره.

    نخستین صدایی که حضرت زینب(علیهاالسلام) هنگام ولادت شنیدند:
    بانگ “الله اکبر لا اله الا الله “

    موقعیت حضرت زینب (علیهاالسلام)در تسلسل فرزندان امام علی و حضرت زهرا علیهما السلام:
    سومین فرزند بعد از امام حسن و امام حسین علیهما السلام

    معنای زینب در لغت و اصطلاح:
    زینب در لغت به معنای “درخت خوش بو ” و در اصطلاح به معنای “زینب پدر” می باشد.

    زمان مشخص شدن نام حضرت زینب(علیهاالسلام) :
    سه روز بعد از ولادت

    دلیل به تاخیر افتادن نامگذاری حضرت زینب (علیهاالسلام):
    رسول خدا در سفر بودند ، به همین خاطر امام علی علیه السلام و حضرت زهرا (علیهاالسلام)منتظر بازگشت ایشان شدند تا ایشان برای دخترشان نامی اختیار فرماید.

    دگرگونی پیامبر اکرم (ص) هنگام شنیدن خبر ولادت حضرت زینب(علیهاالسلام):
    پیامبر هنگام شنیدن خبر ولادت حضرت زینب (علیهاالسلام)گریستند و وقتی امام حسین علیه السلام از ایشان درباره علت گریستنشان پرسیدند ، فرمودند : ای نور چشمم ! به زودی به راز این گریستن پی خواهی برد.

    فرشته مامور ابلاغ نام حضرت زینب(علیهاالسلام) از سوی خداوند به پیامبر اکرم(ص):
    جبرئیل

    خبر جبرئیل برای رسول خدا (ص) پیرامون زندگی حضرت زینب (علیهاالسلام):
    جبرئیل به پیامبر (ص) خبر داد که زندگی حضرت زینب(علیهاالسلام) آکنده از مصائب خواهد بود.

    عکس العمل پیامبر هنگام دیدن حضرت زینب (علیهاالسلام):
    پیامبر(ص) حضرت زینب(علیهاالسلام) را در آغوش گرفت و با صدای بلند گریست.

    علت گریستن رسول خدا هنگام دیدن حضرت زینب(علیهاالسلام) :
    رسول خدا (ص) در این باره به حضرت زهرا فرمودند: این دختر در آینده به مصائب مختلفی مبتلا خواهد شد.

    فرمایش پیامبر اکرم (ص) پیرامون مصائب حضرت زینب (علیهاالسلام):
    رسول خدا (ص) فرمودند : هرکس بر مصائب زینب (علیهاالسلام)بگرید مانند کسی است که بر مصائب دو برادرش حسن و حسین علیهماالسلام گریسته است.

    فردی که حضرت زینب طبق سخن رسول خدا (ص) شبیه او هستند:
    حضرت خدیجه(علیهاالسلام)

    برجسته ترین ویژگی هایی که حضرت زینب(علیهاالسلام) از پدر و مادرشان به ارث بردند :
    حضرت زینب(علیهاالسلام) از پدرش فصاحت و بلاغت و از مادرش نزاهت و حیا را به ارث برده است.

    شباهت حضرت زینب با امام حسن و حسین :
    حضرت زینب (علیهاالسلام)در بردباری شبیه امام حسن علیه السلام و در شجاعت شبیه امام حسین علیه السلام می باشد.

    میزان اختلاف سنی حضرت زینب(علیهاالسلام) با امام حسین علیه السلام :
    حضرت زینب(علیهاالسلام) حدودا دوسال از امام حسین علیه السلام کوچکتر بودند.

    سخن اسما با حضرت زهرا پیرامون حضرت زینب :
    اسما همسر جعفر بن ابی طالب ، حضرت زینب را پس از ولادت در آغوش گرفت و به حضرت زهرا گفت : دختر رسول خدا! این نوزاد در زیبایی و شخصیت شبیه شماست و علاوه بر آن ، زیبایی و نجابت در این نوزاد مجسم شده است. راستی چقدر شبیه برادرش حسین است.

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



     [ 06:48:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      علت نامگذاری روز میلاد حضرت زینب(س) به روز پرستار   ...

     

    پنجم جمادی الاولی روز ولادت باسعادت بانوی قهرمان کربلا، پرچم دار نهضت پس از شهادت حسین علیه السلام، حضرت زینب کبری سلام الله علیها است.

    این روز را روز پرستار می نامند و علت نام گذاری این روز به نام «روز پرستار» این است که حضرت زینب پرستاری امام زمانش حضرت زین العابدین علیه السلام و دیگر بیماران و مصیبت زدگان اهل بیت را برعهده داشت، و ضمن این که رسالت مهم نگهداری و تبلیغ از نهضت حسینی را به خوبی انجام داد، از پرستاری بیمار کربلا نیز با تحمل آن همه سختی ها و ناملایمات، آنی فروگذار نبود و تا آخرین رمق، دین خود را به مکتب و رهبرش ادا کرد. درود بی پایان خداوند بر این بزرگ بانوی اسلام باد. نکته ای که لازم است به آن اشاره کنیم این است که: حیف است زینب را پرستار بیمار بخوانند زیرا پرستاری از بیمار یکی از کوچک ترین مسؤولیت های زینب(س) بود، و هر چند پرستاری وظیفه سنگین و ارزشمندی است و پرستار متعهد باید با صبر و حوصله، تحمل هر نوع ناملایمات برای انجام خدمتش بنماید و چنین کاری از عهده هر کس برنمی آید ولی با این حال مقام زینب، آن قدر والا و عظیم است که او را پرستار نهضت و انقلاب حسینی باید بنامیم، زیرا این پرستاری به مراتب مهم تر و سرنوشت سازتر از پرستاری بیمار بود. زینب(س) نقش نگهداری از قیام خون بار حسینی را بر عهده داشت که قطعا اگر او این بار را بر دوش نمی گرفت، خون حسین(ع) پایمال می شدو بسیار دشوار بود که نهضت ابی عبد الله علیه السلام به مردم اعلام و ابلاغ گردد و شاید بدون اسارت خاندان رسول الله و پیش تازی زینب کبرا(س) در رسوا نمودن هیئت حاکم، و تبلیغ او از انگیزه قیام برادرش، یزیدیان به هدف پلید خود نائل می آمدند و نام رسول الله(ص) را نه تنها از مناره های مساجد بلکه از تاریخ، پاک و محو می کردند و این بود نیت شوم آنان. و زینب با مجاهدت و قیام شجاعانه خویش در برابر زورگویان و همچنین فریب خوردگان زمانش، آن چنان از قیام حسین دفاع کرد که تا قیام رستاخیز، همانند او نه در مردان و نه در زنان، وجود ندارد و این نام جاودان و مقدس برای همیشه با عظمت و شموخ باید برده شود. زینب در پس آن مصیبت بزرگی که آن چنان بار سنگین پرچم ولایت را بر دوش گرفت و در برابر کفر و زندقه ایستاد و سخنرانی کرد و خطابه خواند و مردم را بیدار کرد و حرکت را در مردگان آغاز نمود که از آن جا حرکت توابین و دیگر حرکت های اسلامی آغاز شد و تا امروز و فردا و فرداها، آثار این حرکت عظیم زینبی، هویدا است و به برکت زینب(س) و قیام مبارکش، هم چنان بیرق های خونین عاشورا به نشانه روز انتقام مظلوم از ظالم، در سراسر جهان افراشته می شود زیرا زینب بود که پیام خونین حسین را به تمام نسل ها و عصرها رساند.

    در اینجا نتیجه ای که می خواهیم از این مطالب بگیریم این است که علت نامگذاری روز میلاد با سعادت حضرت زینب سلام الله علیها به روز پرستار به خاطر دو وجه است:

    1 – تجلیل از مقام شامخ و شخصیت والای حضرت زینب(س) است که با برگزاری این مراسم یادی از این بزرگ بانو می شود و باعث الگو سازی در جامعه می شود.

    2 – تقویت روحیه زینب گونه در میان پرستاران و تقدیر و تشکر از زحمات و نقش پرارزش پرستار در جامعه.

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



     [ 06:43:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      میلاد حضرت زینب علیهاالسلام   ...

    غنچه گل یاس

    بوستان عصمت نبوی چشم به راه شکفتن غنچه دیگری است بر شاخه گل یاس؛ همان یاسی که بر دامانش کوثر عصمت جاری است و بر شاخسارش گل‌های امامت هویدا. اگرچه پیامبر در مدینه حضور ندارند، امّا برای آمدن این میهمان لحظه‌شماری می‌کنند. چشم‌ها در انتظارند و ملایک جای جای خانه به خدمت ایستاده‌اند. بوی عطری بهشتی در فضای خانه زهرا می‌پیچد و زینب دختر علی بن ابی‌طالب، علیه السّلام، بانویی از جنس نور و زاده فاطمه زهرا علیهاالسلام ، چشم به دنیا می‌گشاید و عالم را به حضورش نوری تازه می‌بخشد. میلاد این نور تابان، گل خوشبویِ خاندان عصمت بر شیعیان و شیفتگان آن بانوی بزرگ مبارک باد.
    بشارت ولادت

    جناب سلمان خبر ولادت نورسیده مولا علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام ، را به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم ، می‌رساند و در انتظار می‌ماند تا شادی و شعف این بشارت را در چهره ایشان ببیند. امّا اشک مجال شادی به چشمان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم نمی‌دهد و در پاسخ حیرت سلمان، پیامبر به مصیبت‌هایی اشاره می‌کند که آن کودک شیرین و نو رسیده باید در آینده تحمّل کند. میلاد مبارک و خجسته او آغاز راه صبوری بود و زینب علیهاالسلام ، اسوه صبر الهی و بانوی بردباری و رضا، آمده بود تا از همان کودکی دشواری را تحمّل کند و دلش را از صبر و تحمل لبریز سازد.
    نامی از آسمان

    در خانه نورانی و آسمانی مولا علی علیه‌السلام شادیِ آمدنِ نورسیده‌ای برپاست. حضرت فاطمه علیهاالسلام ، نوزاد را در آغوش مولا نهاده، از او می‌خواهد اکنون که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم در مدینه حضور ندارند، ایشان نامی برای کودک برگزیند. امام علی علیه‌السلام ، می‌فرمایند: «من بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم ، در نام‌گذاری او پیشی نمی‌گیرم». چند روزی از تولد نوزاد می‌گذرد تا آن‌که پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم ، به مدینه بازگشته و چون همیشه، ابتدا به خانه دردانه‌اش فاطمه زهرا علیهاالسلام ، وارد شدند. اندکی بعد نوزاد در آغوش جدّش آرام خفته است و چشمان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم بر آسمان است. فرشته مقرب خدا، جبرئیلِ امین، نازل می‌شود. سلام و تهنیت خدا را می‌رساند و می‌فرماید: «نام این مولود را زینب بنه که این نام را خدا در لوح محفوظ نوشته است». وصیت فراموش شده
    چند روزی از تولد خجسته‌ات می‌گذرد. اینک تو در آغوش گرم پر مهر پیامبر آرام خفته‌ای. جبرئیل امین نام زینب را برایت از سوی خدا تحفه آورده است. در آمدنت خدا نیز تهنیت می‌گوید. چقدر پیامبر تو را دوست می‌دارد و به تو مهر می‌ورزد: تو را به سینه می‌چسباند؛ چشمانت را می‌بوسد؛ تو را می‌بوید و سفارش می‌کند به همه امّت که حرمت این دختر را پاس بدارند. علاقه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم به تو وصف‌ناشدنی است. تو زینب دردانه و عزیز دل رسول خدایی؛ هرچند جاهلان و کوردلان و کوته فکران امّت حرمت تو را پاس نداشتند و سفارش پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم را به فراموشی سپردند.
    زینت پدر

    خوش آمدی ای زینت پدر؛ ای مایه فخر عالم؛ ای تسلای دردهای مادر؛ خدا نام تو را زینب نهاد که تو زینت پدری. تو نگین زیبا و درخشان خلقتی؛ گل خوشبوی زیباترین بوستان آفرینشی؛ پدر خود زلال حیات در عالم است و تو زینت و مایه فخر او. در همه نیکی‌ها از پدر میراث برده‌ای، در شجاعت و شهامت، در فصاحت و بلاغت، در ادب و کمال و در عبودیت و تسلیم خدا بودن. پدر به تو فخر می‌کند و تو شایسته این افتخاری.
    راهنمای سعادت

    امروز روز ولادت بانوی بزرگ اسلام زینب کبری علیهاالسلام ، نمونه کامل زن مسلمان و مسلمان راستین، الگوی خداپرستی و تسلیم امرِ ولایت بودن، اسوه حیا و تقوا، ایمان و اطمینان درونی و عصاره توکل و عشق به خداست. روز میلاد خجسته و نیک او فرصتی است تا جوانان و بانوان ما به راهی که او روشن کرد و شناساند قدم نهند. از دریای وجودش مروارید کمال برگیرند و در نسیم یادش سرمست کمال و سعادت شوند. باشد که این سرمستی بهانه دل‌هامان باشد برای قدم نهادن در وادی سعادت.
    فردایی نه چندان دور

    زینب کبری ـ که سلام و درود خدا بر او باد ـ امروز می‌آید؛ می‌آید در فردایی نه چندان دور، در روز رحلت جدش پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم ، مونس مادر باشد و چند روزی بعد شاهد پهلوی شکسته مادر و رنجوری او گردد. زینب چهار ساله آن‌روز صبر می‌کند و می‌ماند تا در فردایی نه چندان دورتر پرستار فرق شکافته و محاسن بخون خضاب شده پدر باشد. امّا صبر می‌کند و می‌ماند تا در غربت و تنهایی برادرش حسن یاوری استوار و غمخواری همدم گردد. او می‌ماند تا در عاشورا با صبوری خویش صبر را خجل نماید و سرود جاودانه «ما رَأیْتُ الاّ جَمیلاً» را به تاریخ هدیه کند. آری او ماند تا پاسدار حریم آل اللّه باشد و تیماردار کاروانی زخم دیده و مصیبت کشیده، اما سربلند و سرافراز گردد.
    بهانه قساوت

    عافیت‌طلبی، نشستن در کنج آسایش، شیفته زندگی آرام و دلخواه بودن، دل باختن در برابر برق سکه‌های سرخ و زرد و تمایل به اندکی بیشتر از دنیا بهره بردن، چشم بستن به روی حقایق و گوش سپردن به خواهش نفس، همان انگیزه‌ای بود که کوفیان را به جنگ با خاندان رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم ، کشانید، چنان که در پیِ آن همه سفارش پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم ، حرمت زینب علیهاالسلام دُردانه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم را بشکنند، گوشواره از گوش دختران رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم بکشند و در همان حال از آن‌چه بر اهل بیت می‌رود بگریند و در پاسخ حیرت زینب علیهاالسلام ، که فرمود: «اگر می‌دانی و می‌شناسی چرا چنین می‌کنی؟» ابلهانه پاسخ گوید: اگر من گوشواره را نَبَرم دیگری می‌برد! راستی شیطان تا کجا در دل انسان حاکم می‌شود و هوای نفس تا چه حد سرکش و ظلمانی است!
    مِهر مادری

    مادری که از فرزند دل برکَنَد و او را به وادی شهادت بسپارد و در راه خدا فدا کند، در ایثارگری گوی سبقت ربوده و در فداکاری پرچم فتح برگرفته است. امروز ما میلاد مادری را جشن گرفته‌ایم که معلم فداکاری و آموزگار مکتب ایثار است. در تمام رنج‌ها و مصایب زینب کبری علیهاالسلام ، آن قدر صبوری و بردباری جاری است که کم‌تر از دو فرزند شهید او یاد می‌شود داغ مصایبی که بر دل زینب علیهاالسلام نشست آن قدر سنگین و دشوار بود که داغ دو فرزندش را از یاد می‌برد. سوز مظلومیت بی‌حد مولایش و امام زمانش حسین علیه‌السلام ، درد جهالت اسلامیان و عافیت‌طلبی‌شان، رنج مهجوری حق و فزونی باطل، آتشی است که لحظه به لحظه در جانش شعله‌ور می‌شود و او که در وادی ایثار پیشتاز بود، در شهادت فرزند حتی به سوگ ننشست تا مبادا ذره‌ای شرم یا اندوه بر دل عزیز برادرش حسین علیه‌السلام بنشیند. درود خدا بر او و بر اهل بیت عصمت.
    نسیم مهر

    روز عاشورا با همه دردها و رنج‌هایش گذشته است. کاروان با تنها امیدی که برایش مانده است به سوی کوفه به راه می‌افتد. امام سجاد علیه‌السلام ـ تنها حجّت خدا بر زمین، همه امید زینب علیه‌السلام به ماندن و بودن و همه بهانه خلقت در برجا ماندن و پایداری کردن ـ رنجور و داغ‌دیده و بیمار است. آن قدر بیمار که دشمن سنگ دل از کشتن او دست کشیده و به خیال خود به بیماری‌اش وا نهاده‌اند. کاروان به راه می‌افتد و امام به سوی قتلگاه چشم می‌دوزد که این گونه ساکت و آرام است و از آن همه غوغایش دیگر خبری نیست. بدن عزیزترین بندگان خدا را می‌بیند که تکه تکه بر زمین افتاده است؛ اشک امان نمی‌دهد؛ سینه امام تنگ می‌شود؛ زینب علیهاالسلام هراسان خود را به امام می‌رساند؛ اینک او نه تنها از تن بیمار امام پرستاری می‌کند که دل زخم‌دیده امام را نیز مرهم می‌نهد. او با یادآوری حدیثی از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم در رضایت خدا از اهل بیت و پاداش بی نهایت آنها و عذاب دشمنان آنها، روحی تازه در کالبد بی رمق امام جاری می‌کند. اینک زینب علیهاالسلام ، در پس آن همه رنج و مصیبت صبور و مقاوم به امام و اهل کاروان دلداری می‌دهد.
    بندگی و تسلیم محض

    بنده محض خدا بودن یعنی یکسره تسلیم امر او شدن، از غیر او دل بریدن و به او پناه جستن؛ و زینب کبری علیهاالسلام ، پیشتاز در وادی رضایت و تسلیم و علمدار عبودیت و بندگی محض خدا، تجلی روشن این معناست. آن جا که آن بانوی بزرگ در بند اسارت دشمن، پس از تحمل داغ گران شهادتِ برادران و فرزندان و یاران و پس از آن همه قساوت دشمن با اهل کاروان، پس از آن‌که از سوز درون سر به چوبه محمل زده و به خون سر آتش دل را آرام کرده است، در دربار یزید چنین تسلیم محض خدا بودن را متجلی می‌کند. او می‌گوید: «سپاس و ستایش خدایی را که در ابتدا سعادت عطایمان کرد و در پایان رحمت و شهادت نصیبمان فرمود». آری درون کمال یافته زینب علیهاالسلام چیزی جز نیکی از سوی خدا نمی‌بیند و تواضع زینب او را به سوی سائیدن سرِ تسلیم و سپاس بر درگاه خدا می‌کشاند.
    عرفان زینبی

    دریای عرفان زینبی آن چنان ژرف و پرگهر است که می‌ارزد همه عمر در آن غوص کنی. اینک همه از عشق بی حد زینب کبری علیهاالسلام به برادرش امام حسین علیه‌السلام آگاهند. در ظهر عاشورا جز این برادر کسی دیگر برای او نمانده است. حسین علیه‌السلام محور هستی زینب علیهاالسلام است و بی او جان در بدن زینب علیهاالسلام آرام نمی‌گیرد. امّا در مقام بندگی خدا، زینبِ آسمانی، این بنده پاک و خالص خدا، هیچ جز معبود، نمی‌بیند. پس آن گاه که برادر جان فدای معبود می‌کند، او در برابر معبود زانو می‌زند، و از خدا می‌خواهد که این قربانی را از اهل بیت بپذیرد.
    طوفان عفاف

    زینب کبری علیهاالسلام بزرگ میراث‌دار حیا و عفت فاطمی و شهامت و فصاحت علوی اسوه حضور پاک و روشن زن مسلمان در جامعه است. آن دم که دفاع از ولایت و زنده داشتن پیام خون برادرش حسین علیه‌السلام مطرح است او آگاهانه و مقتدر طوفان به پا می‌کند. در مقابل جبّارترین حاکم زمان مردانه می‌ایستد و چنان بر او فریاد می‌زند که مستی پیروزی از سر او برون می‌شود و خوار و بی مقدار زبان به ندامت می‌گشاید. این شیر بیشه شجاعت و این سدّ پولادین دفاع از ولایت و حمایت از اسلام همان زینب عفیف سراپا آزرم است که گاهِ زیارت مزار جدّش در مدینه در پس حجاب حضور دو برادر و در پناه آنان به کوچه قدم می‌نهد. همان فریادگر عفاف و تقوا که از ساربان کاروان اسرا می‌خواهد که سرهای شهدا را از میان کاروان بیرون برد تا مردم کم‌تر به آنان چشم بدوزند. این همان زینب است که در دفاع از اسلام مردانه می‌خروشد و شجاعانه قد علم می‌کند. درود خدا بر او و بر اهل بیت عصمت باد.
    آتش ندامت

    اینک دُردانه علی مرتضی علیه‌السلام ، پاره قلب فاطمه زهرا علیهاالسلام ، بانوی قهرمان کربلا، داغدار و مجروح و دل شکسته، امّا لبریز از شهد ولایت و سرشار از عشق به اسلام، در مجلس یزید، در مقابل این حاکم جبّار ایستاده است و آتش ندامت بر دامن او می‌افکند: «هان ای یزید! به خدا قسم که پوست خود را شکافتی و گوشت خود را بریدی. به زودی بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم وارد شوی در حالی که گناهِ ریختن خون اولاد او برگردن توست و تاوان هَتک حرمت او بر دوش تو»
    پرده‌دار لوح عفاف

    این بانوی بزرگ عالم، پرده‌دار لوح عفاف و یکه‌تاز وادی ایمان و توکل، زینب کبری علیهاالسلام است که اینک در برابر فرومایه‌ترین حاکمان زمان ایستاده است در حالی‌که در بند اسارت و سوخته دل از هجران برادر است.
    تن رنجور و دل سوخته او هرگز راه بر فریاد عاشورایی او نخواهد بست؛ فریادی که تا امروز در گوش زمان تکرار می‌شود: «ای یزید! اگر امروز ما را غنیمت خود دانستی به زودی این غنیمت تو را به سوی غرامتی سخت خواهد کشاند. آن روز که جز آن‌که پیش فرستادی چیزی نخواهی یافت. خداوند بر بندگانش ستم نمی‌کند و ما شکایت خود را به سوی او می‌بریم. اینک تو هرچه در توان داری در دشمنیِ با ما بکوش و هرچه مکر در توشه داری به کار بر که به خدا سوگند نخواهی توانست که نام ما را محو کنی و حقانیت ما را به پنهان داری و این ننگ را از دامن خود پاک کنی. اندیشه‌ات دروغ و حکومتت کوتاه است و جمعیتت پراکنده است، آن روز که منادی ندا کند که لعنت خدا بر ستمکاران باد.
    منبع: دانشنامه حضرت زينب سلام الله عليها

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



     [ 06:33:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      favicon.gif   ...
    favicon.gif
    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



     [ 06:21:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شمه‏اى از کمالات معنوى حضرت زینب ‏(س)   ...

     

    طلیعه سخن‌
    بررسى کمالات اولیاى خدا و الگو قرار دادن آنها یکى از برترین عوامل تربیت صحیح و خودسازى است که مفهوم زندگى عمیق، پویا و حقیقى را به انسان مى‌آموزد و موجب صفاى دل شده و کمک شایانى براى پیمودن مراحل تکامل و وصول به عالى‌ترین درجات هدایت خواهد بود.در گستره جامعه انسانى، مردان و زنان بافضیلتى پدیدار شده‌اند که هر یک به عالى‌ترین مرحله کمال و رشد رسیده و الگوى جاویدانى براى تمام انسان‌ها بوده و خواهند بود.یکى از زنان بسیار بافضیلتى که در تاریخ اهل بیت، بعد از حضرت زهراعلیها السلام‌به عنوان تندیس زنده فضایل شناخته شده است، دختر حضرت على‌علیه السلام، زینب کبرى‌علیها السلام است. وى از جمله زنان نادرى است که بیشترین بخش از فروغ جاودان نور امامت را دریافت نمود و توانست خود را در کمالات و صفات حمیده، همسان و همانند مادرش زهراى اطهرعلیها السلام بسازد.وى دوران کودکى را در آغوش پرمهر رسالت و امامت سپرى کرد و در دامن عصمت و طهارت، تربیت شد و به صفات والاى انسانى و کمالات معنوى و ملکوتى آراسته گردید. حضرت زینب‌علیها السلام تجسّمى از علم و معرفت پیامبرصلى الله علیه وآله، تبلورى از زهد و عبادت على‌علیه السلام، تمثیلى از جانبازى مادر، تشکّلى از صبر و حلم امام حسن‌علیه السلام و نمودارى از شجاعت و شهامت امام حسین‌علیه السلام است. وى بدون آنکه تسلیم شرایط سخت و طاقت‌فرساى پس از شهادت امام حسین‌علیه السلام و اصحابش بشود، با انجام به موقع رسالت خود توانست تبلیغات گسترده دشمن را خنثى کند.
    زینب‌علیها السلام و حضور جاودانه‌اش در لحظه‌لحظه تاریخ کربلا، چه در غروب غربت و آوارگى عصر عاشورا، چه در تلخى جانکاه وداع قتلگاه و چه در دفاع از حق در حضور ظالم، الگویى بى‌همتا در همه اعصار و زمان‌هاست. گرچه در میدان مبارزه با طاغوت و یزیدیان و انجام مأموریت و رسالتى که به عهده داشت قهرمان است؛ اما نباید فراموش کرد که وى در تمامى زمینه‌ها، قهرمان و پیشتاز و نمونه کامل و والاى یک بانوى تربیت‌شده در مکتب و دامان اهل‌بیت نبوت و ولایت به شمار مى‌رود. بنابراین هر گلى از گلستان زندگیش را که ببوییم، عطرى جانبخش دارد و هر ورقى از این کتاب سبز را مطالعه کنیم، درسى آموزنده دارد.نام زینب‌علیها السلام چون خورشیدى تابناک بر تارک تاریخ اسلام و تاریخ بشریّت مى‌درخشد و تا آن‌جا که قلب زمانه مى‌تپد، به کالبد مرده انسان‌ها روح و حیات مى‌بخشد و فراراه تاریک آنان را روشن مى‌سازد.علم، عبادت، عفت، تقوى، فصاحت و بلاغت، پایدارى، اراده فولادین، امانتدارى، دفاع خالصانه از حق، یتیم‌نوازى، شرافت، عطوفت، همسردارى، عزّت‌نفس، وفادارى و… از جمله ارزنده‌ترین صفات و کمالات این شیرزن عاشورایى است که در این مقاله به ذکر پاره‌اى از آنها مى‌پردازیم تا معرفت بیشترى نسبت به مقام معنوى و ملکوتى آن بانوى مجلّله پیدا کنیم.
    ‌بر قلّه دانش
    زینب کبرى‌علیها السلام بانویى سرشار از بینش و بصیرت بود که با سیره و سخن خود «فرهنگ برهنگى» و «برهنگى فرهنگى» دیروز و امروز را به خوبى مورد تعرّض قرار داد؛ الگویى ماندگار از شخصیت عظیم خویش به یادگار گذارد و معیارهاى حرکت ارزشى و ضدارزشى را براى همیشه ترسیم کرد.برترین درجه علم، علمى است که از ذات الهى به انسان افاضه مى‌شود که به تعبیر قرآن مجید، علم «لَدُنّى» نام دارد: «و عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلماً(1)»: «علم فراوانى از نزد خود به او (حضرت خضر) آموختیم». حضرت زینب‌علیها السلام به شهادت امام سجادعلیه السلام، داراى چنین علمى بود که خطاب به عمّه‌اش فرمود:
    «أنْتِ بِحَمْدِاللَّه عالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ و فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَةٍ(2)».
    «به حمداللَّه تو دانشمند معلم‌ندیده و فهمیده‌اى فهم نیاموخته هستى».
    وى در حدود 6 سالگى، شایستگى حفظ خطبه استدلالى، عمیق و جامع مادرش فاطمه زهراعلیها السلام را داشت و این نشانه بارزى از رشد فکرى و بلوغ اندیشه و تعقّل دخترى است که در دامان عصمت و طهارت پرورش یافت و به زلال روح و کمال معنوى و قرب الهى رسید.
    یک سال پس از استقرار حضرت على‌علیه السلام در کوفه، زنان و دختران مشتاق دانش، به آن حضرت‌علیه السلام پیام فرستادند و گفتند:
    «ما شنیده‌ایم که دختر شما، حضرت زینب‌علیها السلام همانند مادرش، زهراى مرضیّه، منبع سرشار دانش و داراى علوم و کمالات است. اگر اجازه بدهید به محضرش حاضر شده و از آن سرچشمه دانش بهره‌مند شویم». على‌علیه السلام اجازه داد تا دختر عالمه‌اش بانوان مسلمان کوفه را آموزش دهد و مشکلات علمى و دینى آنان را حل کند. زینب‌علیها السلام آمادگى خود را اعلام نمود و بعد از دیدارهاى مقدماتى، جلسه تفسیر قرآن براى آنان تشکیل داد و پرسش‌ها و شبهات آنان را جواب مى‌داد(3).
    از سخنان آن حضرت‌علیها السلام در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام، خطبه‌ها و سخنرانى‌هایى که در فرصت‌هاى مختلف در برابر ستمکاران و طاغیان آن زمان و مردم دیگر ایراد فرمود، به خوبى معلوم مى‌شود که مراتب علم و دانش و کمال آن بانوى بزرگوار از راه تحصیل و تعلیم و اکتسابى نبوده است(4). هم‌چنین در جنبه مقام علمیش، علاوه بر توانایى براى ایراد خطبه‌ها، نکته ظریف و اساسى وجود دارد و آن تصمیم‌گیرى‌ها و موضع‌گیرى‌هاى به‌جا در مناسبت‌هاى لازم است که خوب مى‌دانست کجا باید نرم سخن گفت، در کجا باید برآشفت و حماسه آفرید، در کجا باید گریه کرد و اشک ریخت و چه وقت باید عقل و منطق را به کار گرفت(5).
    همچنین نام زینب کبرى‌علیها السلام به عنوان یکى از محدثان برجسته شیعه، صفحات کتب رجال را مزیّن کرده است. روایت‌هاى آن حضرت‌علیها السلام در منابع معتبر شیعه از جمله در کتاب‌هاى «من لا یحضره الفقیه»، «وسایل‌الشیعه»، «بحارالانوار» و… موجود است(6) که آنها را از مادر و برادرش حضرت سیدالشهداءعلیه السلام شنیده و براى دیگران روایت کرده است. اهمّ این احادیث بدین شرح است: داستان نزول مائده آسمانى براى حضرت زهراعلیها السلام، حدیث «امّ ایمن» در ماجراى دفن حضرت على‌علیه السلام، خطبه دفاع مادر از حق امامت و مطالبه فدک که سند اخیر را عده‌اى از مورخان و محدّثین نامدار شیعه همچون شیخ صدوق در کتاب «علل الشرایع» و علامه مجلسى در «بحارالانوار» آورده‌اند.به هر حال این بانوى شجاع کربلا راوى حدیث از مادر و برادر خود بوده و از نظر دانشمندان رجالى و حدیث‌شناسان، عدالت و اعتماد این بانوى پاک و بافضیلت در زمینه بیان حدیث و مقامات علمى مورد تأیید قرار گرفته و صداقت و درایت او انکارناپذیر است(7).
    عبادت و انقطاع از خلق‌
    در میان فضایل و کمالات ملکوتى حضرت زینب‌علیها السلام، خلوت با معشوق و مناجات با قاضى‌الحاجات، درخشندگى خاصى دارد. سراسر زندگى او به خاطر جهاد و هجرت در راه خدا و همراهى و همگامى با پدر، مادر و برادر در جهت انجام وظیفه و احیاى معالم و معارف اسلام، عبادت محسوب مى‌شود.عبادت آن بانوى مکرّمه‌علیها السلام تنها به معناى خاص «عبادت» نبود، بلکه تمام حرکات و سکنات، خروش و فریادها، سفرها و اسارت‌ها، بیدارگرى‌ها و مبارزات و حتى نفس‌هاى او از آنجا که به خاطر خداوند بود، همه از مراتبى عمیق و والا از اخلاص و عبادت خداوند متعال برخوردار بود.اکثر شب‌ها را به تهجّد و تلاوت قرآن، صبح مى‌کرد. به گفته برخى از مورّخان، عبادت‌ها و نمازهاى شب پدر و مادر خود را از نزدیک دیده بود. او در حماسه کربلا شاهد بود که برادرش، حضرت امام حسین‌علیه السلام به برادرش حضرت ابوالفضل‌علیه السلام فرمود: «اى برادر! نزد دشمن برو و یک شب را مهلت بگیر؛ شاید بتوانیم به نماز، دعا و خواندن قرآن استغفار در پیش‌گاه پروردگار مشغول شویم. خدا مى‌داند که من نماز، دعا و استغفار و خواندن قرآن را دوست دارم(8).
    در شب یازدهم محرم، على‌رغم آن‌همه خستگى و فرسودگى و مشاهده آن‌همه آلام روحى، نماز شب خود را خواند. امام سجادعلیه السلام فرمود:
    «عمه‌ام، زینب‌علیها السلام در مسیر کوفه تا شام تمام نمازهاى واجب و مستحب را اقامه مى‌کرد و در بعضى از منازل به خاطر شدت گرسنگى و ضعف، نشسته اداى تکلیف مى‌کرد(9)».
    امام حسین‌علیه السلام که خود معصوم و واسطه فیض الهى است، هنگام وداع با خواهرش فرمود: «خواهر جان مرا در نماز شب فراموش مکن(10)». این، نشان از آن دارد که این بانو به قله رفیع بندگى و پرستش راه یافته بود و به حکمت و هدف آفرینش دست یازیده بود؛ بنابراین دیده‌ها را بازتر و افق‌ها را برتر و معرفت‌ها را قوى‌تر باید کرد تا مقام عبودیت زینب کبرى‌علیها السلام را بهتر شناخت.
    ‌آفتاب عفت
    زینب کبرى‌علیها السلام بانویى سرشار از بینش و بصیرت بود که با سیره و سخن خود «فرهنگ برهنگى» و «برهنگى فرهنگى» دیروز و امروز را به خوبى مورد تعرّض قرار داد؛ الگویى ماندگار از شخصیت عظیم خویش به یادگار گذارد و معیارهاى حرکت ارزشى و ضدارزشى را براى همیشه ترسیم کرد.وى در پاسدارى از عفت و عصمت، سرآمد زنان و دختران روزگار بود و با الهام از پیام آسمانى قرآن و طبق آموزه‌هاى مادرش، فاطمه زهراعلیها السلام، حجاب و عفت را مانند گوهرى ارزشمند براى یک زن مسلمان مى‌دانست و بر این باور بود که زن هنگامى به خداى خود نزدیک‌تر است که خود را از معرض دید مردان بیگانه حفظ نماید(11).
    زینب کبرى‌علیها السلام دختر آن مادرى است که براى احقاق حق و دفاع از حقوق رهبر اسلام و حجت خدا از منزل بیرون مى‌آمد و با دشمنان، به احتجاج مى‌پرداخت؛ اما سر تا پا محجوب و پوشیده؛ همان مادرى که وصیّت مى‌کند پیکرش را بعد از مرگ در تابوتى با دیواره‌هاى بلند بگذارند تا از انظار نامحرمان به دور باشد، پس طبیعى است که دختر او هم باید این تعالیم بلند اسلام را رعایت نماید؛ چراکه حفظ شرف و حیثیّت زن، واجب و حجاب از ضروریّات دین است و اصولاً تمام فداکارى‌هاى این بانو براى تحقق احکام اسلام بود. بنابراین عفت و پاکدامنى خویش را حتى در سخت‌ترین شرایط به نمایش گذاشت. او در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام سخت بر عفت خویش پاى مى‌فشرد.
    آن بانوى بزرگوار براى پاسدارى از مرزهاى حیا و عفاف بر سر یزید فریاد زد که: «آیا این از عدالت است که زنان و کنیزان خویش را پشت پرده نشانى و دختران رسول خداصلى الله علیه وآله را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانى؟ نقاب آنان را دریدى و صورت‌هاى آنان را آشکار ساختى(12)».
    نماد کمال عقل‌
    برترین معیار عقل‌گرایى در زندگى، ادب و ادب‌آموزى است. کیمیایى که تیرگى‌ها و تاریکى‌هاى قلب را مى‌زداید و نور و روشنایى در رواق وجود انسان مى‌افزاید به گونه‌اى که بهاى بى‌نظیر آدمى با سنجش مقدار ادب هر فردى، قابل تشخیص خواهد بود.
    زینب کبرى‌علیها السلام شخصیت شایسته‌اى بود که درس ادب را در مکتب امامت آموخته بود و سیره و سخن پدر و مادر خود را از اعماق وجود خود پذیرفته بود. در گفتار و رفتار، صمیمى، مهربان، صادق و مؤدب بود به گونه‌اى که زنان بسیارى در نخستین برخورد، شیفته شیوه و مجذوب اخلاق روح‌پرور او مى‌شدند(13).
    ادب و احترام حضرت زینب‌علیها السلام به برادر خود آن‌چنان بود که هنگامى که عبداللَّه بن عباس به امام حسین‌علیه السلام گفت: شما که به این سفر خطرناک مى‌روید چرا زن‌ها را با خود مى‌برید؟ حضرت زینب‌علیها السلام با شنیدن این سخن سر از محمل خود برآورده و فرمود: «اى پسر عباس! آیا مى‌خواهى بین من و برادرم جدایى بیندازى؟ هرگز من از او جدا نخواهم شد(14)».
    در حادثه عاشورا در برابر آن‌همه مصائب و داغ‌ها و حوادث، هرگز از مسیر ادب و عبودیّت نسبت به حضرت حق خارج نشد و هیچ‌گاه کلمه‌اى حاکى از دلتنگى، نارضایتى، اعتراض، شکایت و تنگ‌نظرى بر لب نراند. هرچه مى‌گفت بر طبق رضایت خداوند متعال و مقدرات او بود و بلکه بالاتر از آن در پاسخ طعنه پسر زیاد، مى‌فرمود:
    «إنّى ما رَأَیْتُ إلاّ جَمیلاً(15)»: «من جز زیبایى ندیدم».
    که این کلام در نظر اهل آن، از بالاترین مراتب توحید، عرفان، قرب به خداى متعال و رسم بندگى و عبودیت، حکایت دارد و کمال ادب عاشق را نسبت به معشوق نشان مى‌دهد.
    ایثار
    عقیله بنى هاشم‌علیها السلام در این صفت، گوى سبقت را از دیگران ربوده بود. او براى حفظ جان دیگران، خطر را به جان مى‌خرید و در تمام صحنه‌ها، دیگران را بر خود مقدم مى‌داشت. او در ماجراى کربلا حتى از سهمیه آب خویش استفاده نمى‌کرد و آن را نیز به کودکان مى‌داد. در بین راه کوفه و شام با این که خود گرسنه و تشنه بود، «ایثار» را به بند کشیده و آن را شرمنده ساخت.امام زین‌العابدین‌علیه السلام مى‌فرمود: «عمه‌ام، زینب‌علیها السلام، در مدت اسارت، غذایى را که به عنوان سهمیه و جیره مى‌دادند، بین کودکان تقسیم مى‌کرد؛ زیرا در شبانه‌روز به هر یک از ما یک قرص نان مى‌دادند. او سختى‌ها و تازیانه‌ها را به جان خود مى‌خرید و نمى‌گذاشت بر بازوى کودکان اصابت کند(16)».
    دفاع از حریم ولایت‌
    حضرت زینب‌علیها السلام حرکت و هدایت انسان‌ها را بدون امام‌علیه السلام، سکون و هلاکت مى‌دانست و زمام‌دارى زیان‌آلود نااهلان را باعث دورماندن توده‌ها از صراط مستقیم مى‌دید. بدین علت، دفاع و حمایت از مقام امامت و ولایت را سرلوحه مسوؤلیت‌هاى خویش قرار داده بود و با تمام توان، بعد از حادثه عاشورا به ارائه رهنمودهاى شایسته و مبارزه با زرمداران و زورمحوران در قالب خطابه مى‌پرداخت. وى چون دست‌پرورده زهراى اطهرعلیها السلام بود، درس ولایت‌مدارى را از مادر فراگرفته بود. از یک سو در جهت معرفى و شناساندن ولایت، از طریق نفى اتّهامات و یادآورى حقوق فراموش شده اهل بیت تلاش کرد و از سوى دیگر سر تا پا تسلیم امامت بود؛ چه در دوران امامت امام حسین‌علیه السلام و چه در دوران امام سجادعلیه السلام که حتى در چند مورد از جان امام سجادعلیه السلام دفاع کرد و تا پاى جان از او حمایت نمود.
    کرامت‌
    هر چند هزاران کرامت از این بانوى بزرگوار سر زده است، اما فقط نمونه‌اى را نقل مى‌کنیم. مرحوم ثقةالاسلام نورى از سید محمدباقر سلطان‌آبادى نقل مى‌کند:
    «به چشم‌درد شدیدى در چشم چپ مبتلا شدم. هرچه درمان کردم فایده‌اى نکرد و برعکس مریضى‌ام شدیدتر شد. بعضى از دکترها مى‌گفتند قابل علاج نیست. برخى هم قول شش ماه بعد مى‌دادند و من هر روز از روز قبل نالان‌تر مى‌شدم تا این‌که سیاهى چشمم گرفته شد و دیگر نمى‌توانستم بخوابم. در آن موقع یکى از دوستانم براى خداحافظى به دیدنم آمد. او مى‌خواست به کربلا برود. من هم با او همراه شدم. در منزل اول دردچشم شدیدتر شد و همه مرا شماتت مى‌کردند مگر یک نفر. بالاخره به منزل دوم رسیدیم، درد شدیدتر از قبل شد و ورم چشمم افزون‌تر؛ تا اینکه نزدیک سحر آرام شد.در عالم رؤیا عقیله بنى هاشم، زینب کبرى‌3، را دیدم که گوشه مقنعه‌اش را به چشمم مى‌کشید. از خواب بیدار شدم و چشمم خوب شد. دوستانم باور نمى‌کردند، سوار شدیم در بین راه درد و ناراحتى احساس نمى‌کردم. من که همیشه ناراحت و عاجز بودم، پیش خود گفتم: کاش بسته روى چشمم را باز مى‌کردم. تا باز کردم، دیدم همه‌چیز را مى‌بینم. صدا زدم که رفقا بیایید. همه آمدند و گفتند: کدام چشمت درد مى‌کرد؟ گفتم: چشم چپم بود. هرچه نگاه کردند تفاوتى بین چشم چپ و راستم ندیدند(17)».
    پی نوشت ها:
    1) کهف، 65.
    2) سفینة البحار، ج 1، ص 558.
    3) ریاحین الشریعة، ج 3، ص 57.
    4) زندگى زینب‌علیها السلام، رسولى محلاتى، ص 10.
    5) زینب قهرمان‌علیها السلام، احمد صادقى اردستانى، ص 103.
    6) ماهنامه مبلّغان، شماره 31، جمادى‌الاولى 1423، ص 21.
    7) زنان دانشمند و راوى حدیث، صادقى اردستانى، ص 278.
    8) تاریخ طبرى، ج 6، ص 238.
    9) ریاحین الشریعة، ج 3، ص 62.
    10) همان، ص 62.
    11) ماهنامه مبلّغان، شماره 31، ص 18.
    12) بحارالانوار، ج 45، ص 134.
    13) مجله پیام زن، شماره 128، ص 19.
    14) ریاحین الشریهة، ج 3، ص 41.
    15) بحارالانوار، ج 45، ص 116.
    16) ماهنامه مبلّغان، شماره 33، رجب 1423، ص 43.
    17) زندگانى زینب کبرى‌علیها السلام، شهید دستغیب، ص 19 به نقل از ماهنامه مبلّغان، پیش شماره 7، ص 15 - 14.

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



     [ 04:36:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      جايگاه علمي و مقام روايي بانو حضرت زينب(سلام الله عليها)   ...

     

    چکيده: بانو حضرت زينب(سلام الله عليها) را بايد در فصاحت، بلاغت، زهد، عقل، دانش، صبرو… پس از مادرش زهرا(عليها السلام) سرآمد زنان دانست. اشتهار اوبه نقش آفرني در کربلا و در کاروان اسراء و تأثير حضورش در مغلوبه کردن آثار جنگ طف، م.جب غفلت از ديگر ابعاد شخصيّتي وي شده است و صبر و شکيبايي بي نظيري که وي در ماجراي کربلا از خود به ثبت و ظهور رسانيد، جميع صفات حميدة وي را تحت السعاع قرار داده است. اين مقاله قصد داردابا نظر به جايگاه علمي و مقام روايي اين بانو، به بررسي اين بعد پرداخته، بخشي از احاديث مروي از اين بانوي محدّثه را معرفي کند.
    کليد واژه: حضرت زينب(سلام الله عليها)/ محدّثات/ عقيله/ شيعه/ علي بن الحسين(عليه السلام).

    مقدمه

    با هلالاً لم استتم کمالا
    هنگامي که به صفحات تاريخ مي نگريم، در مي يابيم که حضور مردان در تاريخ، بسيار بيشتر از زنان است. بسيارند بانوان بزرگ، اديب، فاضل و خردمند که درلابه لاي صفحات تاريک تاريخ، به دست فراموشي سپرده شده اند؛به طوري که تاريخ يا از احوال و آثار زندگي آنان بي اطلاع است يا به طور مقطعي و درشرايط خاص، مورد توجه قرار گرفته و سپس فراموش شده اند. شايد بتوان گفت که در بسياري از موارد، برخي حقايق در مورد آنها به تحريف کشيده شده است .
    اين بي مهري به بانوان فاضل در عرصة تاريخ اسلام نيز به چشم مي خورد. با تورّقي در ميان صفحات کتب تاريخي مربوط به آن عصر مي بينيم اکثر مورّخين مسلمان به تفصيل، به بررسي و بحث احوال همسران پيامبر، اهتمام کرده و به شرح و بسط زندگي آنان پرداخته اند، متأسفانه از شرح حال برخي از زنان صحابه و دختران و زنان خاندان رسالت، اخبار زياد و موثقّي در دست نيست. قطعاً دلايل زيادي در اين خصوص وجود دارد؛ اما از ميان آنها به دو نکته مي توان اشاره کرد:
    1) از بين رفتن کتب و منابع تاريخي حاوي آثار و شرح حال بزرگان.
    2) وجود حيا و عفّت که پيوسته، مانع از حضور در ميان مردان، جز به ضرورت، شده است.
    در هر حال، اين دلايل و عوامل ديگر مارا از دستيابي به تاريخ اين بانوان بزرگ محروم کرده است.
    حضرت زينب(سلام الله عليها) دختر ارشد اميرالمؤمنين(عليه السلام) و فاطمة زهرا(عليها السلام) يکي از بانواني است که اگر چه تاريخ درخشيدن بي نظير او پس از کشته شدن برادرش در کربلا نتوانسته مخدوش يا گم کند، امّا از شرح حال اين بانوي فاضلة فرزانه پيش از اين واقعه و پس از آن، اخبار موثّق و زيادي در دست نيست. مورّخان حتّي در مورد محلّ دفن وي نيز همچون مادر بزرگوارشان، اختلاف نظر دارند.
    تنها در همين برهة کوتاه مي توان فضل و کمال وي را بررسي کرد؛ يعني از آغازين لحظة قيام او بر تلّ زينبيّه تا بازگشت به موطن اصلي اش شهر مدينه. در همين زمان است که بلاغت، فصاحت، علم، فضل ،زهد و شجاعت بانو متجلّي شد. خطبه هاي کوفه و شام وي تنها نشان دهندة نقش او در احياي دين جدّش و تداوم نهضت برادرش نبود، بلکه در تبلور اين خطبه ها فصاحت و بلاغت و علم او جاري شد.
    او همچون مادرش زهرا(عليها السلام) و پدرش علي( عليه السلام) با تکيه بر قرآن و علوم نبوي، براي تداوم نهضت احياسازي دين پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) در معيّت اممام علي بن الحسين(عليه السلام) به استدلال با حاکمان وقت و افشاسازي ماهيّت ضدّديني حکومت اموي پرداختو پس از آنکه امور را به برادرزادة خود علي بن الحسين(عليه السلام) سپرد، همچون گذشته، در تاريخ ناپديد شد.
    بي ترديد، تاثير شگرف حضور حضرت زينب(سلام الله عليها) در کربلا و کاروان اسراو نقش وي در مغلوبه کردن آثار جنگ طف، منظور نظر بسياري به طور خاص و عام بوده و بررسي شده است. اين مقاله قصد دارد تنها به گوشه اي از جايگاه علمي و مقام روايي حضرت زينب(سلام الله عليها) در شش بخش از منابع معتبر و معاصر شيعي و اهل سنّت بپردازد:
    1) جايگاه علمي حضرت زينب(سلام الله عليها)؛
    2) بانوي راوي ؛
    3) حضرت زينب(سلام الله عليها) و اخبار عاشورا؛
    4) کساني که حضرت زينب(سلام الله عليها) از آنها روايت کرده است؛
    5) آنان که از او روايت کرده اند؛
    6) برخي از احاديث مروي از حضرت زينب(سلام الله عليها).
    اميد است اين نوشته گامي، هر چند ناتوان، در جهت شناسايي عقيلة بني هاشم باشد.
    جايگاه علمي حضرت زينب(سلام الله عليها)

    زينب، زينب پدر، دختر اميرالمؤمنين، علي بن ابي طالب(عبد مناف) بن عبدالمطّلب بن بني هاشم قرشي، مادرش فاطمه زهرا(عليها السلام)، دخت گرامي رسول خدا(صلي الله عليه و آله) است. در زمان حيات پيامبر به دنيا آمد. کنيه هايش امّ کلثوم، امّ عبدالله و ام، الحسن است. برايش کنيه هاي مخصوصي همچون امّ المصائب، امّ الرزايا، امّ النوائب ذکر کرده اند.هاشمي ان در تاريخ او را «عقيله»ي خود معرفي مي کنند و اين لقب منحصراً به حضرت زينب(سلام الله عليها) تعلّق دارد.(ص:8، 91) لقب ديگري را نيز به وي اختصاص داده اند که بازگو کننده علم و فضل فراوان است:«ليبه».
    نام مبارکش به وسيلة جبرئيل بر رسول خدا(صلي الله عليه و آله) عرضه شدو پيامبر فرمود: وصيّت مي کنم حاضران و غادبان را که حرمت اين دختر را پاس داريد؛ همانا وي به خديجة کبري مانند است.
    در خانة وحي، در دامان فاطمه(عليها السلام) و علي(عليه السلام) دوران عمر را سپري کرد تا آنکه پدر،بنا به صلاح امّت، در کوفه رحل اقامت گزيد. آن گاه بود که کوفيان متوجّه مرواريدي در صدف بيت علي(عليه السلام) گشتند. زنهاي کوفه توسط شوهرانشان، از اميرالمؤمنين(عليه السلام) خواهش کردند اجازه فرمايند که آنان به حضور حضرت زينب(سلام الله عليها) شرفياب شوندو از علم او بهره مند گردند. اميرالمؤمنين(عليه السلام) اذن فرمود و زنها مي آمدند و تفسير قرآن مجيد را از حضرت زينب(سلام الله عليها) فرا مي گرفتند.(ص:12، 82)
    اين اوّلين تجلّي دانش حضرت زينب(سلام الله عليها) در جامعة آن روز مسلمانان بود. اجازة اميرالمؤمنين(عليه السلام) به دانش آموز مکتبش براي تفسير قرآن به زنان کوفه، خود بالاترين سند براي بيان جايگاه والاي علم اين بانوست.
    پس از آن بهترين، سند در بيان جايگاه رفيع علمي وي، کلام معصوم معاصر او، امام علي بن الحسين(عليه السلام) است. امام سجاد(عليه السلام) پس از خطبة عمّة بزرگوارش در شهر کوفه مي فرمايد:«…أنتِ بِحَمدِ الله عالِمهٌ غيرُ مُعَلَّمِهٍ وَ فَهِمَهٌ غَيرُ مُفَهَّمَهٍ. تو بحمدالله، عالم آموزگار نديده و خردمند نياموخته هستي!(ج:14 ص:2 ،301)
    با تکيه بر اين کلام مهصوم، بي ترديد، مي توان گفت حضرت زينب(سلام الله عليها) متعلّم به علوم اکتسابي نبوده، بلکه بدون واسطه، علم را دريافت کرده است و اين عجيب نيست؛چرا که اين خاندان خزان علم و معادن حکمت اند. (زيارت جامعه کبيره). شايد به دليل همين ويژگي است که برخي معتقدند عقيلة بني هاشم داراي علم منايا و بلايا بوده است.
    نکتة ديگر در بيان مقام علمي حضرت زينب(سلام الله عليها) اين است که به نظر مي رسد، کلام او با يزيد در مورد تعداد کشته شدگان سپاه کوفه تکيه بر مقام علمي وي دارد؛ آنجا که يزيد گفت:« حسين با يارانش به کوفه آمد و مابه آنها تاختيم. آنها درحالي که به يکديگر پناهنده شده بودند ماهمه را کشتيم.» حضرت زينب(سلام الله عليها) بي درنگ فرمود:« اي دروغگو! شمشير برادرم خانه اي را در کوفه نگذاشت، مگر اينکه اهل آن گريان اند.»
    با عنايت به اينکه غلوّ و زياده گويي در کلام خاندان نبوّت جايي ندارد و دقّت به اين موضوع که حضرت زينب(سلام الله عليها) تمامي خانه هاي کوفه را در سخنان خويش، بدون استثنا، عزادار شمشير امام حسين بن علي (عليه السلام) دانسته و تذکّر اين نکته که در آخرين وداع سيّد الشهدا(عليه السلام) با اهل بيت، آنان از جانب او مأمور به استقرار در خيام شدند و پس از کشته شدند از خيمه بيرون آمدند، مي توان گفت اين اطّلاع دقيق و آگاهي از حجم عظيم کشته شدگان سپاه کوفه، تکيه بر علم غير طبيعي آن مخدّره دارد.
    اما نکتة آخر اينکه در کتاب کمال الدين و تمام النعمه، درباب توقعيات، مرحوم شيخ صدوق(اعلي الله مقامه) حديثي از حکيمه خاتون دختر امام جواد(عليه السلام) و عمّة بزرگوار امام عصر(عج) نقل مي کند و ضمن آن يادآور مي شود:« حسين(عليه السلام) خود را در ظاهر به خواهرش حضرت زينب (سلام الله عليها) سپرد؛ براي پنهان کردن امامت پسرش علي بن الحسين(عليه السلام) (ودرامان ماندن جان او).» (4:ج2 ص178) اين را نيز دليل ديگري براي تبيين جايگاه علم رفيع عقيلة بني هاشم مي توان شمرد؛ چرا که از سوي امام حسين بن علي(عليه السلام) محرم سرّ ولايت و پاسبان آن گشت
    از علم وفضل اين بانوي ارجمند هرچه گفته شود، قطره هي از دررياست.آن چنان که سيّد محسن امين، در اعيان الشيعه، در توصيف او مي گويد:«جلالت شأن و مقامش، قوّة استدلال و برتري عقلش و ثبات و پايداريش را از خطبه هايش در کوفه، مي توان ادراک کردو فصاحت زبان و بلاغت کلامش در خطبه هاي کوفه و شام و… چنان است که گويا از زبان پدرش اميرالمؤمنين(عليه السلام) سخن مي گويد.»(9 ج:7 ص:137)
    بانوي راوي

    گنجينة علوم و معارف رسول خدا(صلي الله عليه و آله) و خاندان پاکش مجموعه اي از احاديث و رواياتي است که از طريق راويان و محدّثين موثّق و متعدّد، به دست ما رسيده است. اينکه کدام حديث از احاديث معتبر است يا اينکه آيا راويان آن موثّق بوده اند يا نه، علوم گسترده اي را همچون علم حديث و علم رجال، به خود اختصاص داده که بحث دربارة آنها در اين مجال کوتاه نمي گنجد. امّا آنچه ذکر آن خالي از لطف نيست، نقش مهم و ارزنده ايست که هر يک از محدّثين و راويان حديث، در انتشار و انتقال علوم و اسرا معارف محمّدي(صلي الله عليه و آله) واستمرار دين مبين اسلام و مذهب ناب تشيّع جعفري ايفا کرده اند، به طوري که بدون ترديد، مي توان گفت اکثر احکامشرعيّة اسلام و علوم ومعارف شيعه مديون آنها و احاديث نقل شده از آنهاست.
    سلسلة راوياني که از پيامبر خاتم(صلي الله عليه وآله) و دخترگرامي(عليها السلام) و وصيّ بزرگوارش امير المؤمنين (عليه السلام) و فرزندان معصومشان و همچنين بعضي از صحابه، همچون سلمان، مقداد، ابوذر و برخي از همسران پيغمبر، مانند امّ سلمه با واسطه هاي اندک يا بدون واسطه، حديث يا احاديثي را روايت کرده اند، به لحاظ صحّت روايت و مستند بودن احاديثشان، بسيار مورد توجّه علما، فقها و دانشمندان قرار گرفته اند.
    حضرت زينب(سلام الله عليها) يکي از راويان مورد وثوق شيعه است که بودن واسطه به بيت زهرا(عليها السلام) و علي(عليه السلام) متصل بوده است.«محدّثه» يکي از القابي است که براي بانو ذکر شده است و اين خود به تنهايي، بيانگر نقش وي در نقل احاديث و روايات است. اگر چه از روايات منقول از وي اطّلاع زيادي در دست نيست، امّا همان روايات معدود باقي مانده از آن حضرت نشان دهندة مقام روايي وي است.
    اکنون به گوشه اي از گواهي مورّخان، علما و محدّثان به مقام روايي حضرت زينب(سلام الله عليها) اشاره مي کنيم.
    1) ابن سعد در الطبقات الکبري، حضرت زينب(سلام الله عليها) را جزء راوياني ذکر مي کند که از همسران پيامبر و ديگران(و آنها از پيامبر(صلي الله عليه و آله) حديث نقل کرده اند.(6:ج8،ص461)
    2) علّامه جعفر نقدي به نقل از عمادالمحدّثين آورده که او (حضرت زينب(سلام الله عليها)) از مادرش روايت مي کرده است.. مرحوم طبرسي در اعلام الوري بر اين قول تأکيد مي کند و مي گويد:« او از مادرش فاطمه(عليها السلام) حديث نقل مي کرده است.
    3) علّامه مامقاني اورا از محدّثان شمرده و دربارة آن عليا مخدّره نوشته است:صدوق او را در مشيخا نام برده…. و ابن اثير در اسدالغابه او را از صحابه دانسته است…..و من مي گويم:»
    زَينَبُ، وَما زَينَبُ وَ ماادريک:َ ما زَينَبُ! هِيَ عِقيلَهُ بَني هاشِمٍ وَ قَد حازَت مِنَ الصِّفاتِ الحَميدَ]ِ مالم يَحزها بَعدَ أُمّها حتّي حقّ أن يقال هي الصدّيقه الصغري.
    زينب! زينب کيست؟! توجه مي داني که زينب کيست ؟ اوعقيلة بني هاشم است که در صفات ستوده، برترين است و کسي جز مادرش براوبرتري ندارد؛ تا جايي که اگر او را صدّيقة صغري بخوانيم، حق گفته ايم.
    4) ابوالفرج اصفهاني، صاحب مقاطل الطالبيّين، در مورد آن حضرت از ابن عباس اين گونه مي نويسد:
    «حدّثنا عقيلتنا: عقيلة ما برايمان روايت کرد.»(7:ص91)
    5) ابن اثير نام حضرت زينب(سلام الله عليها) رادر زمرة اصحاب رسول الله(صلي الله عليه و آله) ذکر کرده و دربارة او مي گويد:« کتنَت زَينَبُ امرَأهً عاقِلَه جَزلَه… و کلامها ليزيد… مشهور مذکور في التاريخ، و هو يدّل علي عقل و قوّه جنان: زينب زني عاقل، خردمند و بامنطق قوي بود… وسخن اوبا يزيد، مشهورو مذکور در تاريخ استو اين سخنان دليل بر عقل و قوّت قلب اوست.(5:ج5،ص300)
    بااستناد به احاديث نقل شده از عقيلة بني هاشم و سخن محدّثين و مورّخين بزرگ شيعه و سنّي در مقام روايي آن حضرت، مي توان گفت، اين بانوي بزرگ، جزء محدّثان بي واسطه از بيت وحي بوده است.
    22 منبع:فصلنامه تخصصي سفينه

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



     [ 10:33:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      آیا غیر مسلمانان هم به بهشت می رود؟   ...


    در مورد قیامت و محاسبه اعمال پیروان غیر اسلامی لازم است گذرا اموری را متذكر شویم،
    بدین شرح:
    1 - دین حق در هر زمانی یكی بیش، نیست، بنابر این معنا ندارد بعد از بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و با توجه به خاتمیت آن حضرت، دینی غیر از اسلام مورد قبول درگاه خداوندی باشد (و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه) (1)

    2 - رستگاری در جهان آخرت به دو چیز (عمل صالح و اعتقاد راستین به خدا) وابسته است. اگر فردی از عمل پسندیده بهره‏مند باشد و نسبت به مبدأ و قیامت باوری درست داشته باشد و به تعبیر قرآن از قلبی سلیم بهره‏مند باشد، در قیامت رستگار می‏گردد. “یوم لا ینفع مال و لا بنون إلّا من أتی اللَّه بقلب سلیم".(2)

    3 - در جهان بینی اسلامی این باور آمده است كه خداوند با بندگانش به عدل حكم می‏كند و به متقضای آن عذاب الهی بعد از اتمام حجت است، یعنی خداوند حكیم و عادل بعد از آن كه راه حق را برای انسان‏ها تبیین نمود (توسط حجت‏های باطن و ظاهری) آن گاه آنان را به حساب و كتاب عمل فرا می خواند. (ماكنا معذّبین حتی نبعث رسولاً)

    به مقتضای این آیه كسانی كه حجت بر آنان تمام نشده است و نتوانستند دین حق را بشناسند و در نتوانستن تقصیری نداشتند، از این جهت مشمول عذاب الهی قرار نمی‏گیرند.

    4 - در فرهنگ اسلامی كفر چند معنا دارد كه یكی از آن‏ها عناد و انكار حقایق است و این در قیامت باعث عقوبت می‏گردد، نه كفری كه از روی نادانی و از قصور و استضعاف فكری باشد كه در این صورت ممكن است مشمول رحمت الهی قرار گیرد.(4)

    5 - هر فعلی دو جنبه دارد: یكی از جهت وجود خارجی آن و دیگری از جهت وجود داخلی یا انگیزه فاعل و نیّت. فعلی كه از هر دو جهت خوب و ارزشمند باشد، یعنی هم از حُسن فعلی بهره‏مند باشد(مانند خدمت به مردم) و هم از حُسن فاعلی (یعنی با انگیزه الهی و به خاطر خدمت به مردم)، چنین فعلی آدمی را در قیامت رستگار می‏كند. حال اگر عملی از غیر مسلمان از حُسن فعلی و حُسن فاعلی بهره‏مند باشد، به مقتضای حكم عقل و روایات اسلامی احتمال نجات در این گونه افراد وجود دارد.(5)

    6 - یك سری امور ممكن است اعمال پسندیده را نابود كند كه از آن‏ها به “حبط اعمال” یا آفت اعمال یاد می‏شود، ممكن است غیر مسلمان كار خوبی انجام دهد و در پی حق باشد، ولی بعد از آن با ارتكاب یك سری امور، اعمال خوب گذشته‏اش را نابود كند. (6)

    با بیان این امور می‏گوییم: اگر بعد از بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) غیر مسلمان(اعم از یهودیان، مسیحیان و دیگران) كه:

    اولاً: در پی شناخت و یافتن دین حق برآیند، نه در پی انكار و عناد، و بدون این كه تقصیری داشته باشند، نتوانند به حقانیت دین اسلام نایل گردند،

    ثانیاً: با شناختی كه به حقانیت دینشان دارند، حال دینشان دین حضرت مسیح باشد یا دین حضرت عیسی و یا غیر آن به دستورهای آن نیز پای بند باشند،

    ثالثاً كارهایی كه انجام می‏دهند، هم از حسن فعلی بهره‏مند باشند و هم از حسن فاعلی،

    رابعاً: بعد از آن كارهای نیكشان به آفت‏ها (؛ یعنی حبط اعمال) دچار نشده باشد: در این صورت این گونه افراد كه به تعبیر شهید مطهری مسلمان فطری هستند) (7) بعید نیست در آخرت در زمره نجات یافتگان از دوزخ قرار گیرند. این به مقتضای عدل و حكمت خداوندی است كه روایات اسلامی این سخن را تصدیق می‏كند(8)

    شهید مطهری در این باره می‏گویند: “اگر كسی دارای صفت تسلیم باشد و به عللی حقیقت اسلام بر او مكتوم مانده باشد و او در این باره بی تقصیر باشد، هرگز خداوند او را معذّب نمی‏سازد، او اهل نجات از دوزخ است” (9) نیز گفته است:

    “به نظر من اگر افرادی یافت شوند كه نیكی به انسان‏های دیگر و حتی نیكی به یك جاندار اعم از انسان یا حیوان را بدون هیچ چشم انتظاری انجام دهند و حتی در عمق وجدان خود از آن جهت خدمت نكنند كه چهره خود را در آیینه وجود محرومین می‏بینند، یعنی ترس از این كه روزی چنین سرنوشتی داشته باشند، عامل محرك آن‏ها نباشد، بلكه طوری انگیزه احسان و خدمت در آن‏ها قوی باشد كه اگر بدانند هیچ گونه سودی عاید آن‏ها نمی‏شود، حتی یك نفر هم از كار آن‏ها آگاه نمی‏گردد و احدی به آن‏ها یك “بارك اللَّه” هم نخواهد گفت، باز هم آن كار خیر را انجام می‏دهند و تحت تأثیر عادت و امثال آن هم نباشد، باید گفت:

    در عمق ضمیر این انسان‏ها نوری از معرفت خداوند هست و به فرض این كه به زبان انكار كنند، در عمق ضمیر اقرار دارد، افكارشان در واقع و نفس الامر انكار یك موهومی است كه آن را به جای خدا تصور كرده‏اند و یا انكار یك موهوم دیگری است كه آن را به جای بازگشت به خدا و قیامت تصور كرده‏اند ،نه انكار خداو معاد واقعی… بنابر این بعید نیست كه این گونه كسان واقعاً و عملاً در زمره اهل كفر محشور نگردند، هر چند لساناً منكر شمرده می‏شود، واللَّه اعلم"(10)
    پی نوشت‏ها:
    1 - آل عمران، (3)، آیه 85.
    2 - شعرا (26)، آیات 88 و 89.
    3 - اسراء (17)، آیه 15.
    4 - رجوع شود به آیات سوره توبه(9)، آیه 106، ونساء(4)، آیات 98 و 99.
    5 - مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 1، ص 307 و 308.
    6 - همان، ص 313.
    7 - مرتضی مطهری، همان، ص 294.
    8 - رجوع شود به همان، ص 307 و 308.
    9 - همان، ص 293.
    10 - همان، ص 309.
    منبع: پرسمان قرآنی
    tebyan.net

    مرتبط با مذهب
    اصول دین
    تعریف امامت
    توحید و توکل
    نبوت

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



     [ 12:59:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.
     
     
    مداحی های محرم