حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
شهریور 1395
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 136
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 2323
  • 1 ماه قبل: 17851
  • کل بازدیدها: 2402940





  • رتبه






    کاربران آنلاین

  • انانه


  •   اساس بناى آسمان و زمين   ...

    از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) روايت شده است : هفت آسمان و هفت زمين بر قل هو الله احدبنا شده اند .

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



    [سه شنبه 1395-06-30] [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بهترين پناهگاه   ...

    روايت شده است كه : پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) بر عثمان بن مظعون وارد شد، و او را به اين سوره قل هو الله احدو دو سوره بعد از آن تعويذ فرمود، و بدو گفت : به اين سوره ها پناه جو !كه پناهى بهتر از اين ها نخواهى يافت !(82)

    82-لقاء الله ، ص 126.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      وجه تسميه سوره معرفت   ...

    جابر گويد، شخصى نماز گزار، سوره قل هو الله احدرا خواند؛ پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) فرمود: اين بنده اى است كه خدايش را شناخته است . از اين رو اين سوره ، معرفت ناميده شد.(81)

    81-لقاء الله ، ص 125.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فضيلت قل هو الله احد   ...

    پيامبر (صلى الله عليه وآله ) بر جنازه سعد بن معاذ نماز خواند و فرمود: نود هزار فرشته كه در ميان شان جبرييل حاضر بود در نماز او شركت جستند. از جبرييل پرسيدم : به چه علت استحقاق يافته است كه شما بر او نماز گزاريد ؟

    گفت : او سوره قل هو الله را دايم ، چه ايستاده و چه نشسته و چه پياده و چه سواره و در حال رفتن و آمدن مى خواند.(80)

    80-لقاء الله ، ص 121.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      كثرت نامهاى خدا   ...

    از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) روايت است كه ، خداوند متعال را چهار هزار نام است ، از هزار نام ، جز او مس خبر ندارد، و هزار ديگر را خدا و فرشتگان مى دانند، هزار نام را خدا و ملايكه و پيامبران مى دانند، و هزار ديگر را مؤمنان ، كه سيصد نام از آن در تورات است و سيصد نام در انجيل و سيصد نام ديگر در زبور، و صد نام در قرآن ؛ كه نود نه نام از آن ظاهر است و يكى مكتوم ؛ هر كس آنها را بتواند بشمارد وارد بهشت مى شود.(79)

    79-رياض السالكين در شرح صحيفه سجاديه .- و سيد على خان ، رياض السالكين ، ص 565.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      انذار پيامبر (ص )   ...

    خداوند مى فرمايد: انى فى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار و الفلك التى تجرى فى البحر تما بنفع الناس و ما انزل الله من السماء من ماء فاحيا به الارض بعد موتها و بث فيها من كل دابه و تصريف الرياح و السحاب المسخر بين السماء و الارض لايات لقوم يعقلون ؛ محققا در خلقت آسمانها و زمين و رفت و آمد شب و روز و كشتى ها كه بر روى آب براى انتقاع خلق در حركتند و بارانى كه خدا از آسمان فرو فرستاد تا به آن آب زمين را بعد از مردن (و نابود شدن گياه )زنده كرد، سبز و خرم گرداند و در برانگيختن انواع حيوانات در زمين و در وزيدن بادها به هر طرف و در خلقت ابر مع ميان زمين و آسمان مسخر است ، در همه اين امور (عالم چون همه با نظم و حكمت است )براى عاقلان ، ادله اى واضح بر علم و قدرت آفريننده است .(77)

    وقتى كه اين آيات نازل شد، مشهور است كه پيامبر فرمود: واى بر كسى كه اين آيات را ميان فكين خود بجود و در معناى آن تاءمل نكند.(78)

    77-بقره 164/.

    78-لقاء الله ، ص 62.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قرآن در قيامت   ...

    رسول الله (صلى الله عليه وآله ) فرمود: قرآن را فرا بگيريد كه قرآن در قيامت نزد صاحبش ، يعنى كسى كه آن را ياد گرفته و بدان كار بسته ، در چهره جوانى نيكو روى رنگ برگشته مى آيد، پس بدو مى گويد: من بودم آن كه شبت را بيدار مى داشتم ، و روزهايت را تشنه مى داشتم ، و آب دهانت را خشك مى داشتم ، و اشكت را روان مى داشتم ، هر كجا باشى من با تو ام ، هر بازرگانى در پى بازرگانى خود است ، و من امروز براى تو در پى بازرگانى و سوداگرى ام . مژده درياب كه كرامتى از خداى عزوجل برايت خواهد بود؛ پس تاجى آوردند و بر سرش نهند، و امان به دست داست او عطا شود و جاودانى در بهشت ها به دست چپ او. و به دو حله خلعت پوشانده شوند. پس از آن بدانان گويند: اين پاداش شماست كه به فرزند خود قرآن تعليم داده ايد .(76)

    76-انسان و قرآن ، ص 81و82.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نزول قرآن در ليله القدر   ...

    ليله القدر بنيه انسان كامل است ؛ يعنى قلبى كه عرش رحمان است و وسيع ترين قلبها است . خداى سبحان فرمود: روح الامين (جبرئيل )قرآن را بر قلب تو فرود آورد. و فرمود: ما قرآن را در شب مباركى فرو فرستاديم .اين قلب سينه منشرح است ، و خداى فرمود: آيا ما سينه تو را منشرح نكرديم .

    پس ليله قدر، سينه حضرت خاتم ؛ يعنى بنيه خاتم ؛ يعنى بنيه محمدى است و قدر بزرگى منزلت و جايگاه و شرف آن حضرت صلوات الله و سلامه عليه مى باشد و چنين سينه اى شايستگى آن را دارد كه در آن نزول قرآن انجام شود و به سوى آن نزول قرآن صورت گيرد و قابل و حامل حقايق باشد. خداى جل و علا فرمود: ما سخنى سنگين بر تو القاء مى كنيم .

    خلاصه امر آن است كه قرآن كريم در ليله قدر مبارك زمانى ، در ليله قدر مبارك ختمى كه سينه آقاى ما حضرت محمد رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) است به يكبارگى نازل شده است ، بخوان و بالا برو.

    بدان كه همانگونه كه قلب مثلا بر گوشت صنوبرى شكل كه در طرف چپ سينه واقع است و نيز بر لطيفه ربانى كه به قلب جسمانى تعلق دارد اطلاق مى شود، همين سخن در ليله القدر به دو وجه ياد شده مى آيد، نمونه هاى فراوانى از اين دست تمثل وجود دارد.(75)

    75-فص حكمه عصمتيه ، حسن زاده آملى ، ص 64.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ليله القدر حقيقى   ...

    مراد از ليله القدر در انا انزلناه فى ليله القدر، انا انزلناه فى ليله مباركه (72)خود حضرت خاتم (صلى الله عليه وآله ) است كه منزل فيه و منزل اليه در حقيقت يكى است و منزل فيه ، صدر مشروح آن جناب است .

    الم نشرح لك صدرك ، نزل به الروح الامين على قلبك (73)هر چند ظرف زمان آن به لحاظ نشاءه عنصرى ، يكى از همين ليالى متعارف است . چه اينكه انسان كون جامع را كه ليله القدر و يوم الله است به لحاظ اين نشاءه مادى متى است كه وجود ظلى عنصرى او در امتداد ظرف زمان است .

    پس منزل فيه در حقيقت و واقع قلب قلب آن حضرت است و بعد از آن به لحاظ ظرف زمان منزل فيه ليله القدر زمانى است كه منزل فيه ره لحاظى در منزل فيه است و هر دو وعاى منزل فيه است ، چنانكه هر انسان عنصرى نسبت وعاى علمش هنگام تلقى معانى با وعاى زمان او چنين است .(74)

    72-دخان - 3.

    73-شعراء/ 194.

    74-ده رساله فارسى ، ص 197.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      تجلى دو سوره بقره و آل عمران در قيامت   ...

    پيغمبر خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمود:

    سوره بقره و آل عمران را بياموزيد، زيرا روز رستاخيز آنها دو نود تابانند، و همانند دو قطعه اى ابر سپيد يا دو پرده يا دو صف پرندگان بال و پر گشاده نگهداشته ، بر بالاى سر آنكه آنها را ياد گرفته است سايه مى اندازد.(71)

    71-مجمع البيان ، ج 2، ص 405. و قرآن هرگز تحريف نشده ، ص 24-23.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شكر سايه خاتم (ص )   ...

    الهى !مرا در سايه خاتم (صلى الله عليه وآله ) داشتى ، كه تو را يابم و بندگانت را دريابم ؛ شكر اين موهبت چگونه گذارم . بارالها !ناپاك را به سويت بار نيست و بابندگانت كار نيست ، دستم را بدار تا در راهت استوار باشم .

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بهترين عبادت   ...

    رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمود: نه من كلمه اى چون لا اله الا الله گفته ام و نه كسانى كه پيش از من بوده اند. و نيز فرمود: بهترين عبادت ، گفتن لا اله الا الله است .

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ذكر قلبى   ...

    چه نيكو فرموده است رسول الله (صلى الله عليه وآله ) كه : آيا شما را خبر ندهم به آنچه كه جهاد و غزوه شما در راه خداست ؟آن ذكر بارى سبحانه است . زيرا قدر اين نشاءه را نمى داند مگر آن كسى كه خدا را ذكر مى كند به ذكر مطلوب ، چه اينكه حق تعالى جليس ذاكرش است ، و جليس ، مشهود ذاكر است ، و هرگاه ذاكر حق سبحانه را كه جليس اوست مشاهده نكند ذاكر نيست .

    سعى كن كه ذكر را قلب بگويد كه عمده حضور قلب است و گرنه ذكر با قلب ساهى پيكر بى روان و كالبد بى جانست .

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خواندن خدا با اسماء الهى   ...

    از پيامبر (صلى الله عليه وآله ) روايت كرده اند كه : ان لله تسعه و تسعين اسما من دعا بها استجيب له و من احصاها دخل الجنه ؛

    خداى را نود و نه اسم است كه هر كس به آنها وى را بخواند دعايش اجابت مى شود و هر كس آنها را شمارش كند داخل بهشت مى شود.(70)

    70-عيون مسائل نفس و شرح آن ، ج 2، ص 65.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خواندن خدا با اسم اعظم   ...

    در باب نوزدهم مصباح الشريعه آمده است كه :

    سئل رسول الله (صلى الله عليه وآله ) عن اسم الله الاعظم ؟فقال : كل اسم من اسماء الله اعظم ، ففرغ قلبك عن كل ما سواه ، و ادعه باى اسم شئت فليس فى الحقيقه لله اسم دون اسم بل هو الله الواحد القهار . ترجمه آن به پارسى اين است كه : از رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) از اسم اعظم خدا پرسيدند.

    فرمود: هر اسمى از اسماى خداى اعظم است ، دل خويش را از غير خدا فارغ كن و او را به هر اسمى كه مى خواهى بخوان ؛ زيرا در حقيقت براى خدا اسمى بدون ديگرى نيست ، بلكه او خداى يگانه قهار است .(69)

    69-عيون مسائل نفس و شرح آن ، ج 2، ص 71.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      يا نور السموات و الارض   ...

    در دعاى پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) آمده است : فيما نور و يا نور كل نور…

    و در دعاى ديگرى كه جبرئيل به پيامبر آموخته ، آمده است : بسم الله الرحمن الرحيم ، يا نور السموات و الارض ، يا جمال السموات و الارض ‍ .(68)

    68-سيد ابن طاووس ، مهج الدعوات ، ص 126. و رساله لقاء الله ، ص 64.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دعاى معروف در آسمان ها   ...

    ابن بابويه - عليه الرحمه - از امام صادق (عليه السلام ) - به سند معتبر روايت كرده است كه : روزى ابوذر - سلام الله عليه - بر پيغمبر (صلى الله عليه وآله ) گذشت ، جبرئيل به صورت دحيه كلبى در خدمت آن حضرت به خلوت نشسته و سخنى در ميان داشت . بگذشت .جبرئيل گفت : يا رسول الله !ابوذر بر ما گذشت و سلام نكرد؛ اگر سلام مى كرد، ما او را جواب سلام مى گفتيم ، به درستى كه او را دعايى هست كه در ميان اهل آسمانها معروف است ؛ و چون من عروج كنم ، از وى سؤ ال كن .

    چون جبرئيل برفت ، ابوذر بيامد. حضرت فرمود كه : اى ابوذر !چرا بر ما سلام نكردى ؟

    ابوذر گفت ، چنين يافتم كه دحيه كلبى در حضورت بود و براى امرى او را به خلوت طلبيده اى ، نخواستم كلام شما را قطع كنم .

    حضرت فرمود كه : جبرئيل بود و چنين گفت .

    ابوذر بسيار نادم شد. حضرت فرمود كه : چه دعاست كه خدا را به آن مى خوانى كه جبرئيل خبر داد كه در آسمانها معروف است ؟

    گفت : اين دعا را مى خوانم : اللهم انى اسالك الايمان بك و التصديق بنبيك و العافيه من جميع البلاء و الشكر على العافيه و الغنى عن شرار الناس (67)

    67-انسان و قرآن ، ص 246

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دعاى همه انبياى الهى   ...

    شيخ بهائى (ره )در كشكول گويد: پدرم - طاب ثراه - به خط خود نوشت كه از رسول الله (صلى الله عليه وآله ) روايت است كه : بهترين دعا، دعاى من و دعاى انبياء قبل از من است .و آن اين است :

    لا اله الا الله وحده وحده وحده ، لا شريك له ، له الملك و له الحمد، يحيى و يميت و هو حى لا يموت بيده الخير و هو على كل شى ء قدير .(66)

    66-نامه ها و برنامه ها، ص 38و39.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دعاى شهادت   ...

    رسول الله (صلى الله عليه وآله ) نماز صبح بگزارد و بعد از نماز جوانى را در مسجد ديد كه پينگى مى زد و سرش را فرود مى آورد، رسول الله (صلى الله عليه وآله ) به او گفت : اى فلان !چگونه صبح كرده اى ؟

    گفت : يا رسول الله !صبح كرده ام در حالى كه صاحب يقينم .

    رسول الله (صلى الله عليه وآله ) از گفتار وى به شگفت آمد و گفت : هر يقينى را حقيقتى است ، حقيقت يقين تو چيست ؟

    گفت : اى رسول الله !يقينم مرا اندوهگين كرده و شبم را به بيدارى و روزهاى گرمم را به تشنگى كشانيده است ، تا آن كه گويه من اكنون به عرش ‍ پروردگارم نگاه مى كنم كه براى حساب واداشته شده است و خلايق براى حساب محشورند و من در ميان آنانم و گويه كه به اهل بهشت مى نگرم كه در بهشت متنعم اند و يكديگر را مى شناسند و بر اريكه ها تكيه داده اند و گويا كه اهل آتش را مى بينم كه در آنش معذب اند و فرياد بر مى آورند و گويا كه من اكنون آواز زبانه آنش را مى شنوم كه بر گوش هاى من مى پيچد.

    رسول الله به اصحاب خود فرمود: هذا عبد نور الله قلبه ؛ اين بنده اى است كه خداوند دل او را به ايمان روشن كرده است .

    سپس رسول الله بدو فرمود: الزم ما انت عليه ؛ از اين حال جدا مشو.

    آن جوان گفت ، با رسول الله !براى من از خداوند بخواه كه در خدمت تو شهادت را روزى من گرداند.

    رسول الله بخواست كه طولى نكشيد آن جوان در بعضى از غزوات نبى (صلى الله عليه وآله ) بعد از نه نفرى كه وى دهمين بود شربت شهادت چشيد.(65)

    65-باب حقيقه الايمان و اليقين اصول كافى كلينى .- و ده رساله فارسى ، ص 219.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دعاى پيامبر (ص )   ...

    هر اسمى از اسماء الله اسم اعظم است ، و اگر برخى از اسماء با برخى ديگر سنجيده شوند گفته مى شود، اين اسم بزرگ و آن اسم بزرگ تر و اين اسم عظيم و آن اسم اعظم مى باشد، لذا سيد بشر (صلى الله عليه وآله ) فرمود: اللهم انى اساءلك بكل اسم سميت به نفسك او انزلته فى كتابك او علمه احد من عبادك او استاءثرت به فى علم غيبك ؛ يعنى خدايا !به هر نامى كه خود را به آن ناميدى ، و يا آنرا در كتاب فرو فرستادى ، و يا به بنده اى از بندگانت آموختى و يا آنرا در علم غيب خودت برگزيدى من از مى خواهم .(64)

    64-عيون مسائل نفس و شرح آن ، ج 2، ص 71.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اللهم اجعل لى فى قلبى نورا   ...

    رسول (صلى الله عليه وآله ) فرمود: اللهم اجعل لى فى قلبى نورا و فى سمعى نورا و فى بصرى نورا . چون اين نور حاصل شود، خوشا به حالت . عزيزم !جد و جهد نما تا كاملى را بيابى و او تو را به راه اندازد و از حضيض نقصان به اوج كمال رساند. اين بيت را هم از اين كم ترين بشنو:

    تحفه جان را چو سازى عقر راه قرب دوست

    دوست را بابى به انواع عطايا و تحف

    از آبه نور هم غافل مباش كه عددش نور است تا چنانكه خودش نور عين و عين نور است . با آداب آن نور على نور است .(63)

    63-هزارو يك نكته ، ص 594.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نان و آب حاملان عرش   ...

    عبدالله سلام به حضور رسول الله (صلى الله عليه وآله ) تشرف حاصل كرد و از آن جناب سوالاتى بسيار شريف نمود و جواب هاى بسيار بلند و سودمند شنيد از جمله سؤالاتش اين كه از رسول الله (صلى الله عليه وآله ) درباره عرش پرسيد، رسول الله در جوابش بياناتى فرمود تا اين كه درباره نان و آب حمله عرش فرمودند: (61)

    طعامكم التسبيح و شرابهم التهليل ؛ طعام آنها تسبيح خداوندى و آشاميدنى شان تهليل الهى است .(62)

    61-اتحاد عاقل به معقول ، ص 437.

    62-اتحاد عاقل به معقول ، ص 437.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ستايش خداوندى   ...

    خطبه حضرت پيامبر (صلى الله عليه وآله ) در حجه الوداع بهترين شاهد بر مدعاى ماست و آن خطبه اين است :

    همه ستايش ها از آن خداست ، ما او را حمد مى كنيم و از وى كمك مى جوييم و به سوى وى باز مى گرديم و به خدا از شرور نفوس خويش و بدى هاى اعمال خويش پناه مى بريم ، هر كس را خدا هدايت كند، هيچ كس ، او را نمى تواند گمراه كند، و هر كس را خدا گمراه كند، هدايتگرى ندارد. (60)

    60-عيون مسائل و شرح آن ، ج 2، ص 424و425.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      آموزش ذكرى سبك   ...

    شيخ بهايى (ره )در كتاب نفيسش موسوم به اربعين حديثى از امام باقر (عليه السلام ) نقل كرده كه : شخصى به نام شيبه هذلى نزد پيغمبر (صلى الله عليه وآله ) آمده و گفت : اى رسول خدا !من پير شده ام و سى من بالا رفته است و مرا توانايى به عمل نماز و روزه و حج و جهاد كه خود را به آنها عادت داده ام نمانده است ، پس اى رسول الله !دستور سبك يادم ده تا خداى مرا از آن بهره رساند.

    پيغمبر فرمود: گفتارت را دوباره باز گو كن .

    شيبه سه باز سخنش را باز گو كرد.

    رسول خدا گفت : در گرداگرد تو درخت و كلوخى نيست مگر اين كه از رحمت تو به گريه افتاد. چون نماز صبح را گزاردى ده باز بگو:

    سبحان الله العظيم و بحمده و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظيم .

    كه البته خداى عزوجل تو را به گفتن آن از كورى و ديوانگى و بيمارى خوره و تنگدستى و نادارى و رنج پيرى نگاه مى دارد.

    شبيه گفت ، اى رسول خدا !اين از براى دنياى من است ، از براى آخرت چه بايد كرد ؟

    رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمود: بعد از هر نماز مى گويى :

    اللهم اهرنى من عندك ، وافض على فضلك ، وانشر على من رحمتك و انزل على من بركاتك .

    شيبه اين كلمات را بگرفت و برفت .

    پس رسول الله (صلى الله عليه وآله ) فرمود: اگر بدين دستور عمل كند و به عمد آن را ترك نگويد، درهاى هشتگانه بهشت به رويش گشوده شود، از هر كدام كه خواهد داخل بهشت شود.(59)

    59-نامه ها و برنامه ها، ص 49و50.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      عظمت لا اله الا الله   ...

    رسول الله (صلى الله عليه وآله ) فرمود كه : كل حسنه يعملها الرجل توزن يوم القيامه الا شهاده ان لا اله الا الله فانها لا توضع فى الميزان و وضعت السماوات و الارضون السبع و ما فيهن كان لا اله الا الله ارجح من ذلك .

    به پارسى اين كه : در روز رستاخيز هر كار نيك سنجيده شود جز گواهى دادن به لا اله الا الله كه آن را در ترازو ننهند؛ چه اگر در ترازو رود، آسمانها و زمين هاى هفتگانه با وى برابرى نكنند. كنايه از اين كه ثواب اين كلمه را نهايت نبود و به شما نيايد و هيچ چيز همسنگ او نگردد.(58)

    58-نامه ها و برنامه ها، ص 28و29.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ذكر تسبيح سنگريزه   ...

    پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) سنگريزه هايى را بر كف دستش گذاشت و همه گفتند: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر.(57)

    57-بحار الانوار، ج 17، ص 379. و نامه ها و برنامه ها، ص 96.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دو عديل و وزان هم   ...

    در آداب شب نيمه شعبان ماءثور است كه حضرت خاتم (صلى الله عليه وآله ) در سجده مى فرمود: سجد لك سوادى و خيالى و آمن بك فؤ ادى آدم و عالم در تكرين وزان و عديل يكديگرند.(56)

    56-ولايت تكوينى ، ص 58.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ثواب لا اله الا الله   ...

    زيد بن ازقم از پيامبر (صلى الله عليه وآله ) و نيز از امام صادق (عليه السلام ) روايت مى كند كه فرمود: هر كس لا اله الا الله را با اخلاص بگويد، وارد بهشت شود، و اخلاص آن است كه لا اله الا الله او را از محرمات خداوند عزوجل باز دارد.

    و ذكر، خروج از ياد و ذكر ما سوى الله ، به واسطه فراموش نمودن غير او كلمه لا اله الا الله ذكرى است مركب از نفى و اثبات .با نفى ، مواد فاسدى كه از آنها مرض قلب و قيود روح متولد مى شود، زايل مى گردد و با اثبات الا الله صحت و سلامتى قلب از رذايل اخلاقى حاصل مى شود.(55)

    55-لقاء الله ، ص 200.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خوشا به حال قائل لا اله الا الله   ...

    ثقه الاسلام كلينى در كتاب دعاى اصول كافى از امام صادق (عليه السلام ) نقل مى نمايد كه جبرييل به رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) گفت : خوشا به حال كسى از امت تو كه بگويد: لا اله الا الله وحده وحده وحده .

    شيخ صدوق نيز اين روايت را در باب ثواب موحدان و عارفان در كتاب توحيد از امام باقر (عليه السلام ) نقل كرده است .(54)

    54-ص 8. و لقاء الله ، ص 207.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      به ياد و ذكر خدا باشيد   ...

    پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) فرمود: در باغهاى بهشت بخراميد !.

    پرسيدند: باغ هاى بهشت چيست ؟

    فرمود: ذكر خدا در صبح و شب . پس به ياد و ذكر خدا باشيد. هر كس كه خواهد بداند، چه قدر و منزلتى نزد خداى دارد، بنگرد كه قدر و منزلت خداى نزد او چقدر است ؟چون خداوند بنده اش را همان اندازه قدر مى نهد، كه بنده او را.

    بدانيد كه بهترين و پاكيزه ترين و والاترين اعمالتان نزد خداوند، و بهتر از هر چيزى كه خورشيد براى آن تابيده است ، ذكر و ياد خداوند سبحان است . خداى تعالى فرموده است ، من همنشين كسى هستم كه به ذكر و ياد من باشد، و چه منزلت و ارزشى بالاتر از همنشينى با خداى سبحان است ؟!(53)

    53-لقاء الله ، ص 199.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      توصيه به ذكر خداوندى   ...

    از سخن بسيار، پرهيز كن !شيخ الطايفه در امالى ، به اسنادش از ابو عمر نقل مى كند كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمود: جز به ذكر خدا، زياده مگوييد؛ چه سخن بسيار كه در آن ذكر خداوند نباشد، قلب را قساوت بخشد و دورترين مردم از خداوند، شخصى قسى القلب است .

    شيخ اين روايت را اولين حديث كتابى امالى خود قرار داده و در اين كار مقصودى خاص داشته است .(52)

    52-رساله لقاء الله ، ص 183.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نماز نور چشم پيامبر (ص )   ...

    رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمود: ان الله جعل قره عينى فى الصلوه و حببها الى .

    همانا خدا نود چشم مرا در نماز قرار داد و آن را محبوب من نمود.(51)

    51-امالى صدوق ج 2 ص 141.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      تمثل سيماى محمد (ص )   ...

    در مبارك سحر ليله چهارشنبه هفدهم ربيع المولود 1402 هجرى قمرى مطابق بيست و سوم در ماه 1360 هجرى شمسى شب فرخنده ميلاد خاتم انبياء (صلى الله عليه وآله ) و وصى او صادق آل محمد عليه الصلوه والسلام كه به ترقيم رساله انه الحق - به عنوان يادنامه استاد علامه طباطبايى كه شب شصتم از رحلت آن جناب بود - اشتغال داشتم ، ناگهان مثال مباركش ‍ با سيماى نورانى كه از سيماهم فى وجوههم من اثر السجود حكايت مى نمود، برايم متمثل شد - فتمثل لنا بشرا سويا - و تعقدى نمود كه با لهجه اى شيرين و دلنشين از طيب طوبت و حسن سيرت و سربرتم بشارتم داد تا چند لحظه اى در حضور انورش مشرف بودم ، و چون به خود آمدم تعبير رفت كه اين تحفه و هديه انه الحق مرضى خاطر آن متاءله به حق است و بر اين صحيفه عمل چند روزه ام به رسم عيدى عيد سعيد ميلاد نبى و وصى مهر قبول خورده است .(50)

    50-در آسمان معرفت ، ص 93.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      همچون الاغ محشور مى شود   ...

    از پيامبر (صلى الله عليه وآله ) روايت شده است كه : هر كس افعال نمازش ‍ جز آنچه باشد كه امام در نماز انجام مى دهد باشد، با سرى چون الاغ محشور مى شود. (49)

    49-لقاءالله ، ص 164.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نتيجه صلوات فرستادن   ...

    صلوات بر محمد و آل محمد (صلى الله عليه وآله ) فعلى از افعال ما است و علم و عمل هر دو جوهرند كه گوهر انسان را مى سازند و عين حقيقت و ذات انسان مى شوند. و انسان كامل مبراى از امكان استعدادى است كه در كمال به فعليت رسيده است هر چند عبد شكور است پس بران كه صلوات عائد ما مى شود كه از نقض به كمال و از قوه به فعليت مى رويم نه عائد آنكه خود عارى از قوت است .(48)

    48-هزار و يك نكته ، ص 127-126.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دعاى قنوت پيامبر(ص )   ...

    قنوتى است كه در فردوس العارفين از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله ) نقل نموده است : اللهم ارزقنى حبك و حب ما تحفه ، و حب من حبك ، و العمل الذى يبلغنى الى حبك ، و اجعل حبك احب الاشياء الى

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نماز بر پيكر نجاشى   ...

    وقتى نجاشى پادشاه حبشه از دنيا رفت ، حضرت رسول (صلى الله عليه وآله ) مردم را در بقيع جمع كرد و از دور بر جنازه او نماز خواند. بعد از آن خبر موت نجاشى از حبشه رسيد. نجاشى چنانكه در تواريخ مسطور است ، مسلمين را ماءوا داد و تصديق رسالت حضرت را نمود.(47)

    47-جمال سالكين ، ص 200.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نماز واقعى   ...

    اين بنده گويد كه : صدر اين حديث الحمد لله رب العالمين هى السبع المثانى و القرآن العظيم الذى اوتيته . سرى عظيم است براى اهل سر كه چون سعيد بعد از نماز عذر آورد به اين كه ، با رسول الله !در نماز بودم ، كاءن رسول الله (صلى الله عليه وآله ) فرمود: نماز منم ، من كه گفتن : به سوى من بيا !يعنى به سوى نماز بيا.

    و ذيل اين حديث هم راستى بحر عميق است ، وقتى در عالم رؤيا به اين محروم گفتند هر چه خواهى از سوره فاتحه .(46)

    46-هزار و يك نكته ، ص 190.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حكم نماز آيات   ...

    روزى كه ابراهيم ، فرزند رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) وفات كرده بود، سه سنت جارى شده است ، يكى اين كه آفتاب منكسف شد، مردم گفتند: چون فرزند رسول خدا وفات كرده است ، آفتاب منكسف شده است .

    رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) به منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى فرمود، اى مردم !آفتاب و ماه دو آيت از آيات الهى اند كه به امر او سير مى كنند و مطيع فرمان اويند، به ممات و حيات كسى منكسف نمى شوند. پس هرگاه انكساف ماه يا آفتاب روى داد، نماز بخوانيد.

    سپس از منبر فرود آمد و با مردم صلات كسوف به جاى آورد.

    منطق شريعت اين گونه است كه متن علم و صرف حقيقت است . يكى حرف گزاف در دين الهى ره ندارد.و نفى كسوف شمس و قمر به موت و حيات كسى ، خود از اعظم آيات نبوت و دليل صدق آن حضرت (عليه السلام ) است .

    آن سه سنت كه در حديث آمده است ، در مرآه العقول گويد: احدى السنن وجوب الصلوه للكسوف ، و الثانيه عدم وجوب الصلوه رجحانها على الطفل قبل ان يصليت و الثلاثه عدم نزول الوالد فى قبر الوالد ؛

    يعنى يكى از آن سه سنت ، وجوب صلات كسوف است و دوم عدم وجوب و رجحان صلات كسوف بر طفلى كه هنوز نماز بر او واجب نشده است . و سوم عدم نزول والد در قبر والد (كه كراهت دارد پدر فرزندش را به خاك بسپارد.(45)

    45-ده رساله فارسى ، ص 98-99.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دل در نماز دار!   ...

    ور نباشد خشوع و دمسازى

    ديو با سبلتش كند بازى

    دمساز با سين سعفص بر وزن شهباز به معنى محب و موافق به مدعا و هم نفس و همراز است .

    روايت است كه : مردى در مسجد مدينه به نماز ايستاده بود و با ريشش ‍ بازى مى كرد، رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمود: اگر دلش با خدايش ‍ باشد، با ريشش بازى نمى كند. !(44)

    44-هزار و يك كلمه ، ج 3، ص 284.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      تعيين قبله   ...

    رسول الله (صلى الله عليه وآله ) پس از آن كه مبعوث به رسالت شده است ، سيزده سال در مكه ، و يك سال و چند ماه در مدينه به سوى بيت المقدس ‍ نماز مى خواند.

    پس از آن از جانب حق تعالى فرمان فول وجهك شطر المسجد الحرام (42) فرا رسيده است ، و رسول الله ماءمور به صرف از بيت المقدس به سوى مكه شده است ، و كعبه قبله مسلمان گرديده است .

    از مدينه تا مكه به مسافت قريب صد فرسنگ است ، رسول الله رو به كعبه ايستاد و فرمود: محرابى على الميزاب يعنى اين گونه كه من ايستاده ام ، مستقيم به سمت ناودان كعبه و مواجه آنم .

    اين تعيين جهت و سمت قبله به سوى ميزاب كعبه بدون اعمال آلات نجومى و قواعد رياضى و هيوى و يا در دست داشتن زيج و ديگر منابع طول و عرض جغرافيايى ، در غايت دقت و استواء صورت گرفته است .

    علاوه اين كه رسول الله با مردم بيت المقدس در نماز ظهر ايستاده بود، و در اثناى نماز ماءمور به صرف قبله از بيت المقدس به سوى كعبه شده است .(43)

    42-بقره ، آبه 145.

    43-رساله امامت ، ص 108.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قرب رسول الله (ص )   ...

    حضرت خاتم (صلى الله عليه وآله ) فرمود: لى مع الله وقت لا يسعنى فيه ملك مقرب و لانبى مرسل ؛ يعنى مرا با خداوند وقتى است كه در آن هيچ ملك مقرب و هيچ پيغمبر مرسل نمى گنجد.

    و از اين پيغمبران مرسل يكى خود آن حضرت است ، سبحان الله از حلاوت گفتار. به حكم حديث شريف قدسى : لايسعنى ارضى و سمائى ، و لكن يسعنى قلب عبدى المؤمن دل محل ظهور تجليان انوار الهى است .(41)

    41-هزار و يك كلمه ، ص 8.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      رحمت واسعه الهى را تنگ نكنيد !   ...

    در حديث است كه پيامبر (صلى الله عليه وآله ) در حال نماز بود كه مردى باديه نشين در نماز خود چنين مى گفت : خداوندا !من و محمد را مشمول رحمت خويش قرار ده و نه كسى ديگر را !

    پس چون پيامبر (صلى الله عليه وآله ) نماز را سلام گفت ، خطاب به باديه نشين فرمود: رحمت واسعه الهى را تنگ كردى (محدود و سنگچين نمودى ).(40)

    40-توبه ، ص 196.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سجده پيامبر (ص )   ...

    رسول الله (صلى الله عليه وآله ) در شب نيمه شعبان در سجده مى فرمود: سجد لك سوادى و خيالى و آمن بك فؤ ادى كه به جاى بياضى در نسخه ياد شده فوادى آمده است .(39)

    39-در آسمان معرفت ، ص 111.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دو ركعت نماز براى پيروزى   ...

    در جنگ خندق وقتى كه محاصره مدينه شدت يافت و رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) ديد كه مردم مى نالند، به مكان مسجد فتح رفت و دو ركعت نماز خواند و فرمود: خداوندا ! اگر اين گروه هلاك شوند، در روى زمين كسى نيست تا تو را بپرسند.(38)

    38-اعجاز معصومين ، ص 128.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اولين قبله   ...

    رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) در مقابل حجر الاسود نماز مى خواند، هم رو به بيت المقدس بود و هم كعبه را جلو قرار مى داد و اين آيات را مى خواند و هيچ كس هم او را نمى ديد:

    و اذا قراءت القرآن جعلنا بينك و بين الذين لايؤ منون بالاخره حجابا مستورا ؛

    وقتى كه قرآن مى خوانى ، خدا بين تو و كسانى كه ايمان ندارند پرده اى قرار داده است .(34)

    اولئك الذين طبع الله على قلوبهم ؛ آنان كسانى هستند كه خدا به قلب هاى آنها مهر زده است .(35)

    و جعلنا على قلوبهم اكنه ان يفقهوه و فى آذانهم و قرا ؛ بر قلب هاى آنان پرده قرار داده ايم كه فهم آن نتوانند كرد و گوش هاى آنها از شنيدن حق ، سنگين است .(36)

    افرايت من اتخذ الهه هواه و اضله الله على علم و ختم على سمعه و قلبه و جعل على بصره غشاوه ؛ آيا ديدى كسى را كه هواى نفس را خداى خود قرار داده و خدا او را گمراه كرده و بر گوش و قلبش مهر زده و جلو چشمش ، پرده اى نهاده است .(37)

    34-سوره اسراء، آيه 45.

    35-سوره نحل ، آيه 108.

    36-سوره انعام ، آيه 25.

    37-سوره جائبه ، آيه 23. و نامه ها و برنامه ها، ص 68.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نماز پيامبر (ص )   ...

    در روايات معراجيه آمده است كه : رسول اكرم (عليه السلام ) در ركعت نخستين سوره حمد و توحيد را قرائت كرد، و در ركعت دوم حمد و سوره قدر را.(33)

    33-هزارويك نكته ، ص 277.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ثوب وضو، خواندن نماز   ...

    امام باقر (عليه السلام ) روايت مى كند كه : روزى رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) نماز صبح را با يارانش خواند و بعد از نماز، با آنان نشست و گفتگو نمود تا اينكه خورشيد طلوع كرد و مردم يكى بعد از ديگرى رفتند تا اينكه دو نفر ماند؛ يكى انصارى و ديگرى ثقفى .

    حضرت به آن دو مرد فرمود: من فهميدم كه شما سؤالى داريد كه مى خواهيد آن را بپرسيد. اگر خواستيد مى توانم قبل از اينكه شما بپرسيد من از آن خبر دهم و اگر مى خواهيد خودتان بپرسيد.

    گفتند: بلكه سما خبر دهيد اى رسول خدا ! زيرا اين براى نابينا روشن تر و از شك دور كننده تر ماست و ايمان را محكم تر مى كند.

    پس حضرت فرمود: اما تو اى برادر انصارى ! از قبيله اى هستى كه اهل ايثار هستند. و تو روستايى هستى و اين ثقفى چادر نشين است . آيا در پرستش ‍ عم ايثار مى كنى ؟

    گفت : بلى .

    فرمود: اما تو اى برادر ثقفى !آمده اى كه از وضو و نماز و اينكه در آنها چه ثوابى براى تو مى باشد، بپرسى .

    گفت : بلى .

    فرمود: پس بدان وقتى كه دستت را به آب زدى و بسم الله گفتى ، آن گناهانى رخ كه دستانت انجام داده اند، مى ريزد. و هنگامى كه صورت و دستانت را شستى ، گناهان از راست و چپ تو مى ريزند. و هنگامى كه سروپاهايت را مسح كردى ، آن گناهانى كه با پاهايت به سوى آنها رفتى ، مى ريزد اين ثوابى است در وضو كه براى تو مى باشد. و هنگامى كه به نماز برخاستى و حضور پيدا كردى و سوره خمد و يا يكى از سوره هاى ديگر را به خست توانت ، خواندى ، ركوع كردى و ركوعت را تمام نمودى و به سجده رفتى و تشهد خواندى و سلام نماز را دادى ، خداوند تمام گناهانى را كه بين دو نماز انجام دادى مى بخشد. و اين هم ثواب تو در نمازت . اما تو اى برادر انصارى ! آمده اى كه از حج و عمره و ثواب آنها بپرسى .

    گفت : بلى .

    فرمود: پس بدان وقتى كه به راه حج متوجه شدى و مركبت را سوار گشتى و بسم الله گفتى ، همين كه مركبت به راه افتاد و قدم هايش را برداشت و به زمين گذاشت ، خداوند متعال به تعداد آنها حسنه مى نويسد و گناه تو را محو مى كند و زمانى كه محرم شدى و لبيك گفتى ، خداوند براى هر يك لبيك گفتن ، ده حسنه مى نويسد و ده گناه را محو مى كند. و وقتى كه هفت باز بيت خدا را طواف نمودى اين نزد خدا عهد و پيمان و ذكرى براى توست و خداوند بعد از آن حيا مى كند كه تو را عذاب نمايد و هنگامى كه نزد مقام ابراهيم دو ركعت نماز خواندى ، خداوند براى تو به واسطه آن دو ركعت ، دو هزار ركعت نماز مقبول مى نويسد.

    و زمانى كه هفت باز سعى بين صفا و مروه نمودى ، ثواب و اجر اين عمل نزد خداوند مانند اجر كسى است كه پياده از شهر خود به حج برود و مانند ثواب كسى است كه هفتاد بنده مؤمن را آزاد كرده باشد. و وقتى تا غروب آفتاب در عرفات ماندى ، اگر گناهى به اندازه ريگ بيابان و كف دريا داشته باشى ، خداوند آنها را براى تو مى آمرزد. و هنگامى كه قربانى خود را ذبح كردى يا شترت را نحر نمودى ، خداوند براى تو به هر قطره خون آنها، حسنه اى مى نويسد كه معادل است با ثواب آنچه كه در باقى مانده عمرت انجام مى دهى . و زمانى كه هفت بار طواف زيارت به جاى آوردى و دو مقام ابراهيم ، دو ركعت نماز خواندى ، فرشته اى بزرگوار بر شانه تو مى زند و مى گويد: خداوند گناهان گذشته را براى تو آمرزد، تا 120 روز ديگر اعمال تازه ات را آغاز كن .

    آن دو مرد گفتند: براى همين آمده بوديم .

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      چهار عضو مطهر   ...

    امتى الغر المحجلون يوم القيامه من آثار الوضوء . گفت پيامبر (صلى الله عليه وآله ): امت من روى سپيده و دست و پاى سفيد باشند از اثر دست و روى شستن . (31) بدانكه !ايزد تعالى چون نماز را واجب كرد، نخواست كه بندگان وى به دنيا آلوده به خدمت آيند، ايشان را فرمود كه وضو كنند و با اين چهار عضو مخصوص كرد؛ زيرا كه آدم اول روى به درخت گندم كرد و پاى برفت و به دست از درخت گندم باز كرد و بر سر نهاد و بر حوا آورد، ايزد عز اسمه اين چهار عضو گناهكار را بفرمود شستن به گاه خدمت .انتهى .(32)

    31-ترك الاطناب فى شرح الشهاب ، حديث 229.

    32-هزار و يك نكته ، ص 187.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      من خداى جفاكار نيستم !   ...

    ديلمى رضوان الله تعالى عليه ، در باب سيزدهم و ديگر در انتهاى باب بيستم كتاب ارشاد القلوب ، از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) نقل مى نمايد كه : خداوند متعال فرموده است : هر كس محدث شود و وضو نگيرد، بر من جفا مرده است ، و هر كس محدث شود و وضو گيرد و دو ركعت نماز نخواند، او نيز بر من ظلم كرده است ، و كسى كه دو ركعت را بخواند وليكن دعا نكند، او هم جفا كرده است ، و آن كس كه محدث شود، سپس وضو گيرد و دو ركعت نماز به جاى آرد و دعا كند و در امر دين و دنيايش از من حاجت طلبد، اگر اجابتش نكنم ، من به او جفا كرده ام ، ولى من خدايى ستمكار نيستم .(30)

    30-لقاء الله ، ص 182.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      گفتگو با خدا   ...

    پيامبر بزرگوار اسلام فرمود:

    اگر مى خواهيد با خدا گفتگو كنيد نماز بخوانيد، و اگر مى خواهيد خدا با شما گفتگو كند قرآن بخوانيد.(29)

    29-هزار و يك كلمه ، ج 2، ص 278.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      زراعت كار بشر نيست   ...

    از پيامبر (صلى الله عليه وآله ) روايت شده كه آن حضرت فرمود: لا يقولن احدكم زراعت و ليقل حرثت ؛ هيچ يك از شما نگويد زراعت كردم ، بلكه بگويد كشت كردم .(28)

    28-عيون مسائل نفس و شرح آن ، ج 2، ص 68.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خلقت آدم   ...

    پيامبر (صلى الله عليه وآله ) مردى را ديد كه بر صورت شخصى ديگر سيلى نواخت ، حضرت بدو فرمود: بر صورتش سيلى مزن ؛ زيرا خداوند، آدم را بر صورت او خلق فرموده كه مقصود اين است كه او را بر صورت اين وجه خلق فرموده است . (27)

    27-عيون مسائل نفس و شرح آن ، ج 1، ص 81.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      معرفت نفس   ...

    يكى از همسران پيامبر (صلى الله عليه وآله ) از او پرسيد كه : چه وقت انسان خداى خود را شناسد ؟

    پاسخ فرمود: وقتى كه نفس خويش را شناسد.(26)

    26-شريف مرتضى ، الغرر، چ مصر، ج 1، ص 274. و عيون مسائل نفس و شرح آن ، ج 1، ص 95.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نگهداشت ادب در نزد خداى متعال   ...

    رسول الله (صلى الله عليه وآله ) براى ديدن گوسفندانش به در رفت ، شبان برهنه بود و از جامه خويش شپش مى جست ؛ چون ديد پيغمبر به سويش ‍ مى آيد، لباس به تن كرد؛ پس حضرت او را از سمتش بر كنار نمود و فرمود: ما اهل بيتى هستيم كه كسى را كه ادب به خدا نباشد و در خلوت از او حيا ندارد استخدام نمى كنيم .(25)

    25-انسان و قرآن ، ص 52.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      داناترين مردم   ...

    پيامبر (صلى الله عليه وآله ) فرمود: داناترين شما به خود، داناترين شما به پروردگار خود است .(24)

    24-لقاء الله ، ص 44.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ديدن خدا با قلب   ...

    در كتاب كافى از محمد بن ابى عبدالله از على بن ابى القاسم از يعقوب بن اسحاق نقل مى كند كه مى گويد: به ابو محمد (عليه السلام ) نوشتم و از آن حضرت پرسيدم : چگونه بنده خدايش را عبادت مى كند، در حالى كه او را نمى بيند ؟

    آن حضرت اين گونه توقيع فرمودند: اى ابو يوسف !سرور و مولايم و ولى نعمت من و پدرانم ، بزرگ تر از آن است كه ديده شود.

    باز پرسيدم : آيا پيامبر خدا (عليه السلام ) پروردگارش را ديد ؟

    توقيع فرمود: خداى تبارك و تعالى به رسول خود، از نود عظمتش آنچه را كه دوست داشت ، به ديد قلبش نشان داد.(23)

    23-رساله حول الرؤيه ، ص 111.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      رؤيت با ديدگان قلب   ...

    محمد بن فضيل گفته اين از ابوالحسن (عليه السلام ) پرسيدم : آيا رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) خداى عزوجل را ديد ؟

    فرمود: آرى ، با قلبش او را ديد. مگر اين آيه را نشنيده اى : ما كذب الفؤ اد ماراى ؛ يعنى او را با چشم نديد، بلكه با قلب و فؤ اد ديد.(22)

    22-رساله حول الرويه ، ص 118.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      گاه خداشناسى   ...

    هر كس چشم بصيرتش باز باشد، سر فرمايش پيامبر (صلى الله عليه وآله ) را در مى يابد، كه فرمود:

    من عرف نفسه ، فقد عرف ريه .

    روايت شده است كه يكى از زنان پيامبر (صلى الله عليه وآله )، از ايشان پرسيد: چه زمانى انسان خدايش را مى شناسد ؟

    حضرت فرمود: وقتى كه خود را بشناسد.(21)

    21-سيد مرتضى علم الهدى ، در مجلس نهم از امالى اش ، غرر الفوائد و دررالقائد، ج 1 ص 274، و ج 2 - ص 329 - ط1. و لقاء الله ، ص 43-44.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نشانه معرفت خداوندى   ...

    رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمود: هر كس خدا و عظمت او را بشناسد، دهانش را از سخن ، و شكمش را از طعام ، باز دارد و خود را به نماز و روزه مشغول سازد.

    پس مردم گفتند: پدر و مادرمان فدايت اى رسول خدا ! آيا اين گونه اشخاص ، از اولياى خدايند ؟

    فرمود: اولياى خدا سكوت كنند، و سكوت شان تفكر باشد، و سخن گويند و سخن شان ذكر باشد، و نظرشان عبرت است ، و نطق كنند نطق شان حكمت باشد. راه رفتن شان ميان مردم بركت است . اگر خدا براى آنان اجلى مقرر نفرموده بود، از ترس عذاب و شوق به ثواب ، ارواحشان در اجسادشان نمى گنجيد.(20)

    20-لقاء الله ، ص 198.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      داناترين مردم به خدا   ...

    علم الهدى سيد مرتضى از رسول الله (صلى الله عليه وآله ) روايت كرده است كه آن جناب فرمود، اعلمكم بنفسه اعلمكم بربه ؛ داناترين مردم به خويشتن ، داناترين آنان به خداست .(19)

    19-غرر و درر،ج 1، ص 329. و معرفت نفس دفتر سوم ، ص 433.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شناخت خدا با خدا   ...

    از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) پرسش شد: به چه خدايت را شناختى ؟

    فرمود: با خدا، اشيا را شناختم .

    همچنين امير مؤمنان (عليه السلام ) مى فرمايد: با خدا، خدا را(18) بشناسيد.

    18-لقاء الله ص 69.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      واقعه شنيدن اذان   ...

    در بعد از ظهر جمعه هشتم ذوالحجه 1387 هجرى قمرى . كه روز ترويه بود، در حالتى بودم كه ديدم صداى اذان به گوشم مى آيد و تنم مى لرزد، و مؤذن در پهلوى راست من ايستاده است ، ولكن من به كلى چشم به سوى او نگشودم و جمال مباركش را به نحو كامل زيادت نكردم ، فقط شيخ حضرتش گاه گاهى جلوه مى كرد و پنهان مى شد؛ از يكى ديگر كه شخص او را ديدم ولى او را نشناختم ، پرسيدم اين مؤ ذن كيست كه بدين شيوايى و دلربايى اذان مى گويد ؟گفت : اين جناب پيغمبر خاتم محمد بن عبدالله (صلى الله عليه وآله ) است ، از شنيدن اين بشارت چنان گريه بر من مستولى شده است كه از آن حال باز آمده ام .(17)

    17-انسان در عرف عرفان ، ص 31.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      واقعه بعد از نماز صبح جمعه   ...

    بعد از نماز صبح جمعه 15 ج 2 سنه 1389 هجرى قمرى . شهريور 1348 هجرى شمسى ، در حال توجه نشسته بودم ، پس از برها اى بدنم به ارتعاش ‍ آمد ولى خفيف بود، بعد از چند لحظه اى شنيدم شخصى با زبان بسيار شيوا و شيرين اين آيه كريمه را قرائت مى كند: ان الله و ملائكه يصلون على النبى يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما . ولى من آن شخص را نمى ديدم ، و من هم از شنيدن آن آيه صلوات مى فرستادم . در آن حال يكى به من گفت : بگو يا رسول الله ، و من پى در پى مى گفتم با رسول الله . و پس از آن با جمعى از مخلوقى خاص محشور شدم كه تلاوت آيه فوق براى اين جهت بود كه روز جمعه بود، و ذكر صلوات در اين روز بسيار تاءكيد شده است .(16)

    16-انسان در عرف عرفان ، ص 31-30.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      رؤياى صادقه   ...

    هر كسى در مدت زندگى خود خواب هايى مى بيند، اين كمترين وقتى در عالم خواب لوحى زرين را از دستى سيمين گرفت كه در آن به زيباترين خط درخشنده و فروزان با آب طلا نوشته بود: يا حسن خذ الكتاب بقوه . و نيز وقتى در عالم خواب مرحوم استاد آيت الله حاج شيخ محمد تقى آملى در ضمن هدايا و تحفى به من فرمود: التوحيد ان تنسى غير الله . و نيز وقتى ديگر در عالم خواب مرحوم استاد علامه جامع علوم معقول و منقول آقا شيخ محمد حسين معروف به فاضل تونى به من فرمود: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله ) علم الحكمه متن المعارف با معرفه الحكمه متن المعارف كه اين شك در بيدارى برايم پيش آمد و از اين گونه خواب ها در القاى آيات و روايات برزخى برايم پيش آمد كه جداگانه در دفتر خاطرم ضبط كرده ام و لكن هيچ يك مانند اين دو واقعه در عالم خواب برايم شگفت نبود، يكى اين كه شبى در خواب ديدم كه كتابى خطى به اسمى خاص داراى جلدى چنين و چنان و آسيبى بدو رسيده ووو كه فرداى آن شب آن كتاب را كتاب فروشى سيار برايم آورده كه به حقيقت اوصاف كتاب در خواب و بيدارى يكى بود تفصيل آن را در دفتر ياد شده نگاشته ام .

    و ديگر اين كه وقتى جلد اول تكلمه منهاج البراعه تمام شده بود شرح خطبه 236 آن به اتمام رسيد كه آخر آن اين است : حوطوا قواصى الاسلام و كتاب براى چاپ حاضر شده بود، يكى از آشنايان كه مريض شده بود برايم نامه نوشت كه هم من مريضم از من عيادتى بفرماييد و هم خوابى اين چنين شما را ديده ام . به عيادتش رفتم رو كرد به من و گفت : آقا من شما را در خواب ديدم كه با هم سفر مرديم او تونلى در آمديم كه در كنار آن تونل سبزه و مرغزار و نزهتگاه خيلى زيبايى بود و شما در آن جا رفتيد و نشستيد و مشغول نوشتن شديد و من به دست سما نگاه مى كردم كه داريد چه مى نويسيد. اين عبارت به چشم خورد: حوطوا.(15)

    15-هزار و يك نكته ، ج 1، ص 812-811.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سر تواضع   ...

    تواضع و فروتنى از سجاياى برگزيده مردان خداست و اصولا تا تواضع و فروتنى نباشد، انسان شايسته رسيدن به هيچ مقام معنوى نخواهد بود؛ چرا كه عزت و رفعت مقام انسان به دست خداست و اين فرموده نورانى معصوم است كه : من تواضع لله رفعه ؛ آنكه به خاطر خداوند نسبت به بندگان خدا متواضع باشد تا خداوند مقامى رفيع به او اعطا خواهر كرد.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      عظمت شخصيت علامه حسن زاده   ...

    علامه كبير و مفسر قرآن حضرت آيه الله طباطبايى قدس سده در وصف اين شاگرد فرهيخته و ممتازش مى فرمايند: شخصيت آقاى حسن زاده را جز امام زمان (ع )كسى بدان پى نبرده است .(14)

    14-يادمان علامه حسن زاده آملى ، ص 75. و جمال سالكين ، ص 133.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      زهى مراتب خوابى كه به ز بيدارى است !   ...

    اينجانب بنابر فرموده شيخ الرئيس كه فرمود: از عوامل ضعف بينايى چشم ، خوابيدن با شكم سير است و لازم است بين غذاى شب و خوابيدن فاصله انداخت .، هميشه مقيد بودم شام را سر شب صرف كنم تا فاصله مورد نظر شيخ را مراعات كرده باشم كه مبادا خداى نكرده چشمم كه يكى از مهم ترين سرمايه هاى كسب دانش و پيمودن راه كمال است ضرر ببيند و اين امر سبب شود كه از تحصيل علم و كمال باز بمانم (يا در شب حتى الامكان از خوردن غذا خوددارى كنم . )

    ولى با اين همه شبى از شب ها (در شب چهار شنبه 29 جمادى الاول 1405 قمرى برابر با اول اسفند 1363 )شامم به تاءخير افتاد و متاءسفانه بعد از شام خواب شديدى بر من عارض شد.

    براى اينكه فرموده شيخ را عمل كرده باشم ، بلند شدم و شروع كردم به قدم زدن و تا دوازده نصف شب بيدار بودم ، ولى بر اثر شدت حالت خواب نتوانستم از خوابيدن خوددارى كنم ، لذا خوابيدم .

    خواب شيرين بود و رؤياى شيرين تر كه به زيادت حضرت ثامن الحجج ، على بن موسى الرضا (عليه السلام ) تشرف حاصل كردم . در ابتدا به اشاره تفهيم فرمودند كه : چرا كمتر خودت را به ما نشان مى دهى و پس از آن به عبارت صريح به من فرمودند،

    اين قدر خودت را زحمت مده ، ما چشم تو را تا آخر عمر ضمانت مى كنيم ..

    الحمد لله كه از اين بشارت آن ولى الله اعظم كه به لقب ضامن هم شناخته شده است ، برايم ، يقين حاصل است كه هر او كريمه من تا آخرين دقايق عمرم بينا خواهند بود، چون ضامنشان معتبر است ، چنانكه مشمول الطاف ديگر آن حضرت نيز بوديم و هستيم .

    و آن حضرت فرمود: چرا كمتر خودت را به ما نشان مى دهى ؟.

    شايد علتش اين بود كه در آن اوان ، بر اثر تراكم اشتغال درس و بحث و تصنيف و تصحيح ، مدتى به زيارت حضرت بى بى ستى فاطمه معصومه (عليه السلام ) خواهر آن جناب توفيق نيافتم و تشرف حاصل نكردم . شگفت اين كه در آن شب اصلا انديشه آن جناب در خاطرم نبود. (13)

    13-هزارو يك نكته ، ص 615، نكته 766. و جمال سالكين ، ص 181.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند!   ...

    در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى كه در مسجد جامع آمل سرگرم به صرف و تهجد عزمى راسخ و ارادتى ثابت داشتم ؛ در رؤياى مبارك سحرى به ارض اقدس رضوى تشرف حاصل كردم و به زيادت جمال دل آراى ولى الله اعظم ، ثامن الحجج ، على بن موسى الرضا - عليه و على آبائه و ابنائه آلاف التحيه و الثناء - نائل شدم .

    در آن ليله مباركه قبل از آن كه به حضور باهر النور امام (عليه السلام ) مشرف شوم ، مرا به مسجدى بردند كه در آن مزار حبيبى از احباء الله بود و! من فرمودند: در كنار اين تربى دو ركعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه كه بر آورده است ، من از روى عشق و علاقه مفرطى كه به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم .

    سپس به پيشگاه والاى امام هشتم ، سلطان دين رضا - روحى لتربه الفداء، و خاك درش تاج سرم - رسيدم و عرض ادب نمودم ، بدون آيين كه سخنى بگويم ، امام كه آگاه به سر من بود و اشتياق و التهاب و تشنگى مرا براى تحصيل آب حيات علم مى دانست فرمود: نزديك بيا !

    نزديك رفتم و چشم به روى امام گشودم ، دردم با دهانش آب دهانش را جمع كرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود كه : بنوش ، امام خم شد و من زيانم را در آوردم و با تمام حرص و رلع كه خواستم لب هاى امام را بخودم ، از كوثر دهانش آن آب حيات را بوسيدم و در عمان حال به قلبم خطور كرد كه اميرالمؤمنين على (عليه السلام ) فرمود: پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) آب دهانش را به لبش آورد و من آن را بخوردم كه هزار در علم و از هر درس هزار در ديگرى به دوى من گشوده شد.

    پس از آن امام (عليه السلام ) طى الارض را عملا به من بنمود، كه از آن خواب نوشين شيرين كه از هزاران سال بيدارى من بهتر بود به در آمدم ، به آن نويد سحرگاهى اميدوارم كه روزى به گفتار حافظ شيرين سخن به ترنم آيم كه :

    دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

    وندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند

    چه مبارك سحرى بود و چه فرخنده شبى

    آن شب قدر كه اين تازه براتم دادند (12)

    12-هزار و يك كلمه ، ج 1 ص 343و342.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قدر زر، زرگر شناسد، قدر گوهر، گوهرى !   ...

    بنده حدود سى سال پيش صحبتى با يك رياضيدان داشتم تا اين كه كلام كشيد به اين شكل هندسى قطاع من از او، به خاطر غرض الهى كه در نظرم داشتم ، سؤ ال كردم : عزيز من !از اين شكل چند حكم هندسى مى توان استفاده كرد ؟

    گفت : شايد هفت تا ده تا حكم .

    گفتم : مثلا بيست تا چطور ؟

    گفت : شايد.ممكن است .

    گفتم : دويست تا چطور ؟به من نگاه مى كرد كه آيا دويست حكم هندسى مى توان از آن استنباط كرد و توقف كرد.

    گفتم : دويست هزار چطور ؟ خيال مى كرد كه من سر مطايبه و شوخى دارم و به مجاز حرف مى زنم . بعد به او گفتم : آقا !اين خواجه نصير الدين طوسى كتابى دارد به نام كشف القباع عن اسرار شكل القطاع .

    و جناب خواجه از اين شكل ، چهارصد و نود و هفت هزار و ششصد و شصت و چهار حكم هندسى استنباط كرده ؛ يعنى قريب نيم ميليون .

    بعد به او گفتم : اين خواجه نصير طوسى كه راجع به يك شكل هندسى ، يك كتاب نوشته و قريب پانصد هزار حكم از آن استنباط كرده ، شما آن كتاب و خود خواجه را مى شناسى ؟

    گفت : نخير.

    بعد راجع شخصيت خواجه صحبت كرديم و به او گفتيم : اين خواجه وقتى كه در بغداد حالش دگرگون شد و ديد دارد از اين نشانه به جوار الهى ارتحال مى كند، وصيت كرد:

    مرا از كنار امام هفتم ، باب الحوائج الى الله ، از اين معقل و پناهگاه بيرون نبريد و در عيبه به خاك بسپارند و روى قبر در پيشگاه امام هفتم ؛ مثلا نوشته نشود، آيت الله علامه اين امام است ، حجه الله . قرآن ناطق و امام ملك و ملكوت است . روى قبر من بنويسيد: و كلبهم باسط ذراعيه بالوصيد .

    و اين عالمى است صاحب اين همه كتاب در حكمت ، فلسفه ، عرفان ، رياضيات ، فقه و اصول ، علوم غريبه ، معمارى و مهندسى و بنا كننده رصد خانه مراغه و صاحب زيج ايلخانى و بالاخره خواجه نصير الدين طوسى و استاد بشر و استاد كل فى الكل . اما در پيشگاه امام هفتم اين طور وصيت مى كند كه روى قبرش بنويسند.(11)

    11-مجله بينات ش 1 ص 94.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ره رها كرده اى از آنى گم !   ...

    دعاى عرفه حضرت سيد الشهداء (عليه السلام )، و دعاى سحر حضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) كه در سحرهاى ماه مبارك رمضان مى خوانيد، و مناجات هاى باب الحوائج الى الله امام هفتم موسى بن جعفر (عليه السلام ) كه در بلد اين كفعمى نقل شده اند، و مناجات شعبانيه جناب وصى اميرالمؤمنين على (عليه السلام ) و مناجات خمس عشر حضرت امام سجاد (عليه السلام ) به خصوص مناجات هاى محبين و عارفين و ذاكرين آن ، و همچنين توقيع سريع حضرت بقيه الله و تتمه النبوه امام زمان معدى موعود (عج )كه از ناحيه مقدسه آن جناب به شيخ كبيرايى جعفر محمد بن عثمان بن سعيد - رضوان الله عليه - داده شد كه در هر روز از ايام ماه مبارك رجب دستور خواندن آن صادر گرديده است و صدها كتاب از اين گونه حقايه الهيه كه از وسائط فيض الهى ، يعنى ائمه اطهار ما (عليه السلام ) به ما رسيده است كه از هيچ عارف و حكيم ، لطائف عرفانى در ظريف ترين كسوت الفاظ بدين پايه ديده و شنيده نشده است ، بلكه نقش عرفاى اسلام ترويج و احياى اين معارف حقه مروى از اين مقربين و اولياء الله است كه دستور العمل را بايد از اين دهن هاى عصمت فر گرفت ، عارف سنائى چه نيكو گفته است :

    ره رها كرده اى از آنى گم

    عز ندانسته اى از آنى خوار

    قائد و سائق صراط الله

    به ز قرآن مدان و به ز اخبار

    جز به دست و دل محمد نيست

    حل و عقد خزينه اسرار

    اى لطائف ذوقى و عرفانى ، آن نكات سرى كه در ادعيه و اوراد و مناجاتهاى ائمه اطهار ما پيدا مى شود در روايات نمى شود به دست آورد؛ زيرا كه در روايات مخاطب مردم اند و با مردم به فراخور عقل آنها صحبت مى كردند و سخن مى گفتند، اما در مناجاتها و ادعيه در خلوت خانه عشق با جمال مطلق به راز و نياز مى پرداختند كه آنچه گفتنى بود به زبان مى آوردند.

    العرف من عرف نفسه فاعتقها و نزهها عن كل ما يبعدها ؛ يعنى عارف كسى است كه خود را شناخت ، پس از هر چه كه او را دور مى كند، آزاد و پاكش گردانيد.(10)

    10-ذكر و ذاكر ص 13.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مرثيه بر امام حسين (ع )   ...

    در سال تعطيلى نداشتيم . بنده يادم نمى رود كه سال بر ما گذشت و دو روز تعطيل كرديم : (استاد مى گويد )يكى روز عاشورا، يكى روز شهادت حضرت امام مجتبى (ع )و بقيه روزها را درس خوانديم . ايشان خودشان شايق بودند.(8)

    عظمت حق محمد (ص )و خاندانش

    الهى !حق محمد و آل محمد بر ما عظيم است ؛ اللهم صل على محمد و آل محمد !(9)

    8-جمال سالكين ص 57.

    9-الهى نامه ص 12.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شكر ولايت على (ع )   ...

    جناب حجه الاسلام و المسلمين ابراهيميان امام جمعه محترم آمل در بيان خاطره اى مى فرمايند:

    بنده شبى استاد علامه را در رويا ديم ، مسجدى بود و سكويى و جمعيتى و ستونى .

    ايشان بر بالاى سكو مشغول سخنرانى بودند. جمعيت روى به ايشان داشتند. من بيچاره بر ستونى تكيه داده ، پشت به ايشان كردم . جمعيت همه رفتند، هيچ كس نمانده بود جز ايشان و من . آنگاه روز به ايشان كردم . مرا بر بالا خواند نرد ايشان رفتم . دو دست مبارك به زير گوش من نمادند و اين جمله را بر من قرائت فرمودند:

    الحمد لله الذى جعلنا من المتمسكين بولايه مولانا اميرالمؤمنين (عليه السلام ) .

    و به راستى كه هنوز آن دعاى جانبخش در جانم طنين انداز است و ان شاء الله كه مرا از اين دعاى جان پاك ، ثمراتى فراوان خواهد بود.(7)

    7-گزيده اى از سخنان ايشان در كنگره تجليل از مقام ادبى علامه ، آمل ، آذر 1376. و جمال سالكين ص 89.1

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دل اگر خدا شناسى همه در رخ على بين !   ...

    مؤمن را رسالت حضرت ختمى مرتبت ، ناچار، معترف به عصمت امير المؤمنين على (عليه السلام ) بايد باشد؛ و معترف به عصمت آن جناب را امامت يك يك ائمه اثنى عشر و غيبت تامه صاحب الامر (ع )؛ زيرا وصى معصوم ، معصوم است ، و وصى امام ، امام است ، و وصى حجه الله ، حجه الله است .(6)

    6-انسان و قرآن ص 256.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      تمثل از سيماى محمد (ص )   ...

    در مبارك سحر ليله چهار شنبه هفدهم ربيع المولود 1402 هجرى قمرى مطابق بيست و سوم در ماه 1360 هجرى شمسى فرخنده ميلاد خاتم النبياء (عليه السلام ) و وصى او صادق آل محمد عليه الصلوه و السلام كه به ترقيم رساله انه الحق - به عنوان يادنامه استاد علامه طباطبايى كه سب شصتم از رحلت آن جناب بود - اشتغال داشتم ، ناگهان مثال مباركش با سيماى نورانى كه از سيماهم فى وجوههم من اثر السجودحكايت مى نمود، برايم متمثل شد - فتمثل لنا بشرا سويا - و تفقدى نمود كه با لهجه اى شيرين و دلنشين از طيب طويت و حسن سيرت و سريرتم بشارتم داد تا چند لحظه اى در حضور انورش مشرف بودم ، و چون به خود آمدم تعبير رفت كه اين تحفه و هديه انه الحق مرضى خاطر آن متاءله به حق است (5)

    5-در آسمان معرفت ، ص 93.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شكر سايه خاتم (ص )   ...

    الهى !مرا در سايه خاتم (عليه السلام ) داشتى ، كه تو را يابم و بندگانت را دريابم ؛ شكر اين موهبت چگونه گذارم . بارالها ! نا پاك را به سويت بار نيست و با بندگانت كار نيست ، دستم را بدار تا در راهت استوار باشم .(4)

    4-الهى نامه س 63.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      المؤمن مراه المؤمن !   ...

    الهى !سفير كبيرت فرمود:المومن مراه المؤمن . اگر من مومنم تو هم مومنى ، چه آخر حشرم گواه است كه : هو الذى لا اله هو، الاملك القدوس السلام المؤمن المهيمن العزيز الجبار المتكبر .(3)

    3-الهى نامه ص 26.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بدترين كورى ، كورى قلت است !   ...

    الهى !رسولت فرموده : شر العمى عمى القلت ؛ يعنى بدترين كورى ، كورى قلب است .

    و چه نيكو فرمود كه : كور چشم سر، از مشاهده خلق محروم است و كور چشم دل از رؤيت حق .

    حسن را چشم سر بينا داده اى ، چشم دل بينا نيز ده تا خلق بين حق بين شود (2) !

    2-الهى نامه ص 41.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      عشق و علاقه علامه حسن زاده آملى به معصومين   ...

    عِلْمٌ حينَ فُسِّرَ وُجِد

    روز پنج شنبه ، بيستم شعبان المعظم 1378 هجرى قمرى برابر با 2 آذر 1346 هجرى شمسى ، در قم در محضر روحانى بزرگوار جناب آقاى حاج سير حسين قاضى طباطبايى ، ابن عم آيه الله حاج سيد على قاضى تبريزى (رضوان الله عليهما )بودم ، فرمودند:

    موحوم كفعمى كتابى به نام صفوه الصفات فى شرح دعاء السمات دارد؛ در آن كتاب مى گويد كه : اسماى دوازده امام (عليه السلام ) آنچه مكرر است القاء شود باقى مى شود علم حين فسر وجد، و ما اين را دانستيم يعنى چه ، از جناب آقا سيد محمد حسين الهى آيه الله استاد الهى برادر علامه آقا سيد محمد حسين طباطبايى صاحب تفسير الميزان ، و اين هر دو بزرگوار (روحى لهما الفداء )از استادان اين كم ترين بوده اند )سوال كرديم ، آن جناب موحوم آيه الله حاج سيد على قاضى (نام برده )را احضار كرده است و معنى جمله مذكور را از ايشان پرسيدند، آن مرحوم در جواب فرمود كه : با اسماء چهارده معصوم چنين كنند كه مى شود طه علم حين فسر وجدولى آن را بيان نفرمودند(1).

    1-هزار و يك كلمه ج 3. ص 416.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مقدمه   ...

    بسمه تعالى

    قال رسول الله :

    انى تارك فيكم الثقلين ، كتاب الله و عترتى اهل بيتى ، ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا ابدا و انهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض .

    معصومين (عليه السلام ) همگى نور واحد هستند.

    معصومين (عليه السلام ) همگى به نوعى عليه قدرت هاى ظالم عصر خود قيام كردند.

    معصومين (عليه السلام ) تنها و بى هيچ ياورى در مقابل زورگويان زمان قد علم كردند و در اين راه تا مرز شهادت به پيش رفتند.

    معصومين (عليه السلام ) در راه حفظ اسلام و احكام قرآن كريم شهيد شدند، زندانها را به جان خريدند، فداكارى ها كردند. تا توانستند اسلام را احيا و به دست ما برسانند.

    معصومين (عليه السلام ) حامى مستضعفان و محرومان بودند.

    معصومين (عليه السلام ) براى تربيت انسان آمدند، تا بشر را از آلودگى گناه و پليدى فساد و رذايل اخلاقى دور كنند و با فضايل و آداب برجسته انسانى آنها را رشد دهند.

    معصومين (عليه السلام ) در برابر زورگويان و جباران مقاوم و در برابر فقرا و ضعفاء و مستضعفين فروتن بودند.

    معصومين (عليه السلام )، زهد و تهجد را بر خود فرض و واجب مى دانستند

    معصومين (عليه السلام )، دائم الذكر بوده و در نماز، خشوع و حضور قلب كامل داشتند.

    معصومين (عليه السلام ) با مردم ، بين مردم و جزوى از آنها بودند.

    ما بر خود افتخار كرده و مى باليم كه پيرو مذهبى هستيم كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) مؤسس آن به امر خداى بود. ائمه اطهار (عليه السلام ) نيز تا مرز شهادت در اين راه پيش رفتند.

    امروزه ، پيشرفت و ترقى بشد در گروى عمل به رهنمودهاى معصومين (عليه السلام ) است و سعادت انسان در اين است كه متوسل به ساحت قدسى آنان شود؛ چرا كه راه درست و صحيحى زندگى را آنان پيمودند.

    اگر مى خواهيم كه دنيا و آخرتمان را بيمه كنيم ، بايد به سيره قولى و عملى معصومين (عليه السلام ) عمل نماييم ؛ زيرا تنها سيره زندگى آنها جاويد و راه گشا است .

    در طول تاريخ چه بسيار كه دشمنان قصد داشتند نام و روش زندگى ائمه (عليه السلام ) را محو و نابود سازند؛ ولى برخواست خداوند نتوانستند.

    اينك ما بايد شاكر درگاه خدا باشيم كه شيعه ايم و شكر گزار اين نعمت باشيم كه خداوند چنين پاكانى را براى هدايت ما فرستاده است . زيرا همه نعمات و حتى نفس كشيدن ما مرهون بركت وجودى حضرت بقيه الله الاعظم - عج الله فرجه الشريف - مى باشد كه ما زير لواى آن حضرتيم .

    از خداوند بخواهيم كه محبت رسول و فرستاده خود و اهل بيت (عليه السلام ) مكرم آن حضرت را در دل ما قرار دهد، به گونه اى كه لحظه اى از آنان جدا نشويم كه همين جدايى ها، باعث گمراهى و بدبختى است .

    بار خدايا !اين توفيق را به ما عنايت كن كه در راه معصومين (عليه السلام ) قدم برداشته و در همين مسير كشته شويم .

    علت تنظيم گرد آورى اين كتاب اين بود كه جاى خالى چنين اثرى كاملا در جامعه مشهود بود؛ استاد فرزانه حسن حسن زاده آملى كه خود، يكى از شيفتگان و محبين اهل بيت عصمت و طهارت (عليه السلام ) است و به آنها عشق مى ورزد، با قلمى پاك و زيبا و دلى آكنده از حب به اهل البيت (عليه السلام ) گوشه اى از فضائل و سيره معصومين (عليه السلام ) را در آثار خويش به تصوير كشيده است كه هر يك گوياى جلوه اى نورانى از زندگانى ائمه اطهار (عليه السلام ) مى باشد و عمل به آنها سبب هدايت دنيا و سعادت آخرت ما مى گردد.

    عباس عزيزى - حوزه علميه قم - بهار 81

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      كودكى در دهان گرگ   ...

    در بنى اسرائيل قحطى شديدى پيش آمد… - آذوقه ناياب شد - زنى لقمه نانى داشت آن را به دهان گذاشت كه ميل كند، ناگاه گدايى فرياد زد، اى بنده خدا گرسنه ام !

    زن با خود گفت :

    در چنين موقعيت سزاوار است اين لقمه نان را صدقه بدهم و به دنبال آن ، لقمه را از دهانش بيرون آورد و آن را به گدا داد.

    زن طفل كوچكى داشت ، همراه خود به صحرا برد و در محلى گذاشت تا هيزم جمع كند، ناگهان گرگى جهيد و كودك را به دهان گرفت و پا به فرار گذاشت .

    فرياد مردم بلند شد، مادر طفل سراسيمه به دنبال گرگ دويد ولى هيچ كدام اثر نبخشيد. همچنان گرگ طفل را در دهان گرفته ، به سرعت مى دويد.

    خداوند ملكى را فرستاد كودك را از دهان گرگ گرفت و به مادرش تحويل داد.

    سپس به زن گفت : آيا راضى شدى لقمه اى به لقمه اى ؟ يكى لقمه (نان ) دادى ، يك لقمه (كودك ) گرفتى !(114)

    114- بحار: ج 96، ص 123.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      موعظه اى از گنه كار!   ...

    مردى محضر حضرت عيسى عليه السلام آمد و عرض كرد:

    - مرتكب زنا شده ام ، مرا از گناه پاك كن .

    عيسى عليه السلام دستور داد كه اعلام كنند تا تمام مردم را تطهير گناهكار حاضر شوند و براى مجازات وى گودالى كندند. وقتى همه جمع شدند و گناهكار در گودال اجراى قانون الهى قرار گرفت . نگاهى به جمعيت انبوه مردم انداخت كه همه آماده مجازات او بودند. با صداى بلند گفت :

    اى مردم ! هر كس خودش آلوده به گناه است و بايد كيفر ببيند، حق ندارد در مجازات من شركت كند.

    با شنيدن اين جمله همه رفتند. تنها حضرت عيسى عليه السلام و حضرت يحيى عليه السلام ماندند. در اين هنگام يحيى عليه السلام پيش آمد و به آن مرد نزديك شد و گفت :

    - اى گناهكار! مرا موعظه كن !

    مرد گفت :

    اى يحيى ! مواظب باش خودت را در اختيار هواى نفست مگذارى ! زيرا سقوط كرده و بدبخت خواهى شد.

    يحيى عليه السلام گفت :

    موعظه اى ديگر بگو!

    مرد گفت :

    هرگز خطاكارى را به خاطر لغزشش ملامت مكن ! بلكه در فكر نجات او باش !

    حضرت يحيى عليه السلام گفت :

    باز هم موعظه كن !

    مرد گفت :

    از به كار بردن غضبت خوددارى نما!

    در اين وقت حضرت يحيى گفت :

    - موعظه هايت مرا كفايت مى كند.(113)

    113- بحار: ج 14، ص 188.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مرگ انديشى   ...

    اسكندر ذوالقرنين ، در مسافرتهاى طولانى خود، با يك جمعيت فهميده برخورد كرد كه از پيراون حضرت موسى عليه السلام بودند، زندگى آنان در آسايش تواءم با عدالت و در درستكارى بود.

    خطاب به آنان گفت :

    اى مردم ! مرا از جريان زندگى خود آگاه سازيد كه من سراسر زمين را گشتم ، شرق و غربش را، صحرا و دريايش را، جلگه و كوهش را محيط نور و ظلمتش را، مانند شما را نديدم به من بگوييد! چرا قبرهاى مردگانتان در حياط خانه هاى شماست ؟!

    براى آن كه مرگ را فراموش نكنيم و ياد مرگ از قلبمان خارج نشود.

    پرسيد:

    چرا خانه هاى شما در ندارد؟

    گفتند:

    به خاطر اين كه در ميان ما افراد دزد و خائن وجود ندارد و همه ما درستكار و مورد اطمينان يكديگريم .

    پرسيد:

    چرا حاكم و فرمانروا نداريد؟

    گفتند:

    چون به يكديگر ظلم و ستم نمى كنيم تا براى جلوگيرى از ظلم نيازى به حكومت و فرمانروا داشته باشيم ….

    اسكندر پس از پرسشهاى چند گفت :

    اى مردم به من بگوييد! كه آيا پدرانتان همانند شما رفتار مى كردند؟

    در پاسخ ، پدرانشان را چنين تعريف كردند؛

    آنان به تهيدستان ترحم داشتند.

    با فقرا همكارى مى نمودند.

    اگر از كسى ستم مى ديدند، او را مورد عفو و گذشت قرار مى دادند و از خداوند براى وى آمرزش مى خواستند.

    صله رحم را رعايت مى كردند.

    امانت را به صاحبانشان بر مى گرداندند و خداوند نيز در اثر اين رفتار پسنديده كارهاى آنها را اصلاح مى نمود.

    ذوالقرنين به آن مردم علاقمند شد و در آن سرزمين ماند تا سرانجام از دنيا رفت .(112)

    112- بحار: ج 12، ص 179. اين داستان به طور خلاصه آورده شد.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خشمى بر گناهكار!   ...

    خداوند به شعيب پيغمبر وحى كرد كه صد هزار نفر از پيروانت را مجازات خواهم كرد. چهل هزار از آنان بدكارند و بقيه خوبند!

    شعيب پرسيد:

    خدايا! بدان بايد كيفر ببينند، اما خوبان چرا؟ خداوند فرمود:

    براى اين كه خوبان با گناهكاران سازش كردند و با توجه به خشم و غضب من نسبت به گناهكاران ، آنان خشمگين نگشتند.(111)

    111- بحار: ج 23، ص 153.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      داستان سه همسر   ...

    در زمان هاى گذشته ، در بنى اسرائيل مرد عاقل و ثروتمندى زندگى مى كرد. او سه تا پسر داشت يكى از آنها از زن پاكدامن و پرهيزگار به دنيا آمده بود و به خود مرد خيلى شباهت داشت و دوتاى دگير از زن ناصالحه .

    هنگامى كه مرد خود را در آستانه مرگ ديد به فرزندانش گفت :

    اين همه سرمايه و ثروت كه من دارم فقط براى يكى از شماست .

    پس از مرگ پدر، پسر بزرگتر ادعا كرد منظور پدر من بودم .

    پسر دومى گفت :

    نه ! منظور پدر من بودم . پسر كوچك تر نيز همين ادعا را كرد.

    براى حل اختلاف پيش قاضى رفتند و ماجرا را براى قاضى توضيح دادند.

    قاضى گفت :

    در مورد قضيه شما من مطلبى ندارم تا بتوانم از عهده قضاوت برآيم و اختلافتان را حل كنم . شما پيش سه برادر كه در قبيله بنى غنام هستند برويد، آنان درباره شما قضاوت كنند.

    سه برادر با هم نزد يكى از برادران بنى غنام رفتند. او را پيرمرد ناتوان و سالخورده ديدند و ماجراى خودشان را به او گفتند.

    وى در پاسخ گفت :

    نزد برادرم كه سن و سالش از من بيشتر است برويد و از او بپرسيد.

    آنها پيش برادر دومى آمدند، مشاهده كردند او مرد ميان سالى است و از لحاظ چهره جوانتر از اولى است .

    او هم آنان را به برادر سومى كه بزرگتر از آنان بود راهنمايى كرد.

    هنگامى كه پيش ايشان آمدند، ديدند كه وى در سيما و صورت از آن دو برادر كوچكتر است . نخست از وضع حال آنان پرسيدند (كه چگونه برادر كوچكتر، پيرتر و برادر بزرگتر جوانتر است ؟) سپس داستان خودشان را مطرح كردند.

    او در پاسخ گفت :

    اين كه برادر كوچكم را اول ديديد او زنى تندخو و بداخلاق دارد كه پيوسته او را ناراحت مى كند و شكنجه مى دهد، ولى وى در برابر اذيت و آزارش ‍ شكيبايى مى كند، از ترس اين كه مبادا گرفتار بلايى ديگرى گردد كه نتواند در برابر آن صبر داشته باشد از اين رو او در سيما شكسته و پيرتر به نظر مى رسد.

    اما برادر دومى ام همسرى دارد كه گاهى او را ناراحت و گاهى خوشحال مى كند، بدين جهت نسبت به اولى جوانتر مانده است .

    اما من همسرى دارم كه هميشه در اطاعت و فرمانم مى باشد، هميشه مرا شاد و خوشحال نگاه مى دارد. از آن وقتى كه با ايشان ازدواج كرده ام تاكنون ناراحتى از جانب او نديده ام ، جوانى من به خاطر او است .

    اما داستان پدرتان ! شما هم اكنون برويد و قبر او را بشكافيد و استخوانهايش ‍ را خارج كنيد و بسوزانيد، سپس بياييد درباره شما قضاوت كنم و حق را از باطل جدا سازم .

    فرزندان مرد ثروتمند برگشتند تا گفته هاى ايشان را انجام دهند.

    هر سه برادر با بيل و كلنگ وارد قبرستان شدند، وقتى كه دو برادر تصميم گرفتند كه قبر پدرشان را بشكافند، پسر كوچكتر گفت :

    قبر پدر را نشكافيد من حاضرم سهم خود را به شما واگذار نمايم . پس از آن برادران نزد قاضى برگشتند و قضيه را به او گفتند.

    وى پاسخ داد:

    اين كار شما در اثبات مطلب كافى است ، برويد مال را نزد من بياوريد.

    امام محمد باقر عليه السلام مى فرمايد:

    هنگامى كه مال را آوردند قاضى به پسر كوچك گفت :

    اين ثروت مال تو است . زيرا اگر آنان نيز پسران او بودند، مانند تو از شكافتن قبر پدر شرم و حيا مى كردند.(110)

    110- بحار: ج 14، ص 490، و ج 103، ص 233، و ج 104، ص 296.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      گفتگوى سليمان و مورچه   ...

    خداوند سلطنت بى نظير به سليمان بخشيد، جنيان را تحت فرمان او قرار داد كه خدمتگذار او باشند، باد را به فرمان او در آورد، تا تشكيلات عظيم او را هر كجا خواست ببرد، زبان جانوران را به وى آموخت ، سخنان آنها را مى فهميد و براى مردم بازگو مى كرد.

    در يكى از مسافرتهاى تاريخى ، سليمان كه با سپاهيان ، از جن و انس و پرندگان با او همراه بودند، گذرشان از هوا به وادى مورچگان افتاد.

    يكى از مورچه ها كه سمت فرماندهى آنها را داشت چون تشكيلات عظيم سليمان را ديد، احساس خطر كرد: فرياد زد گفت :

    اى مورچگان داخل لانه هاى خود برويد! تا سليمان و لشگرش شما را پايمال نكنند آنان نمى فهمند!(108)

    باد سخن مورچه را به گوش سليمان رسانيد، همچنان كه از هوا مى گذشتند، ايستاد و دستور داد مورچه را بياوريد. وقتى مورچه را آوردند. سليمان گفت :

    مگر نمى دانى كه من پيامبر خدا هستم ، هرگز به كسى ظلم و ستم نمى كنم ؟

    مورچه گفت :

    بلى مى دانم .

    سليمان : پس چرا و براى چه مورچه ها را از ما ترساندى و فرمان دادى به لانه هايشان داخل شوند.

    مورچه : من احساس كردم مورچه ها تشكيلات عظيم و سلطنت بى نظير شما را ببينند و فريفته آرايش و زينتهاى دنيا شوند، از خدا فاصله گرفته ، به غير او را پرستش كنند.

    مورچه گفت :

    اى سليمان ! چرا از ميان تمام قدرت ها نيروى باد را مسخر تو نمود و چرا تشكيلات عظيم تو بر روى باد حركت مى كند؟

    سليمان گفت :

    براى آن است كه به تو اعلام كند اگر تمام قدرتهاى دنيا مانند باد مسخر تو باشند دوام و بقايى ندارند و همه بر بادند.(109)

    108- توبه : آيه 18.

    109- بحار: ج 14، ص 92.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بردگان پادشاه مى شوند!   ...

    روزى حضرت يوسف با گروهى از خدمت گذاران خود از محلى مى گذشت . زليخا ملكه مصر در كنار مزبله نشسته بود. هنگامى كه متوجه عبور يوسف شد، گفت : سپاس خدايى را كه پادشاهان را در اثر گناه و معصيت برده مى كند و بردگان را در پرتوى اطاعت و فرمان بردارى پادشاه مى نمايد.

    سپس گفت :

    اى يوسف ! گرفتار فقر هستم ، به من احسان كن .

    يوسف گفت :

    ناسپاسى آفت هر نعمت است . آنگاه كه نافرمانى كردى ، خداوند نعمت ها را از تو گرفت .

    اينك به سوى خدا برگرد و توبه كن ! تا آثار گناه از تو برچيده شود.

    زيرا قبولى خواسته ها بسته به دلهاى پاك و كردار پاكيزه است . زليخا گفت :

    من لباس گناه را از تن كنده ام . ديگر عصيان نخواهم كرد، ولى از خدا شرم دارم كه مرا مورد لطف قرار دهد.

    زيرا هنوز اشك چشمم به پايان نرسيده و اندامم حق ندامت را به خوبى ادا نكرده است .

    يوسف گفت :

    بكوش تا راه توبه و پشيمانى باز است پيش از آنكه فرصت از دست برود و مدت پايان پذيرد توبه كن !

    زليخا گفت :

    من هم همين عقيده را دارم كه بعدا خبرش به تو خواهد رسيد، كه حقيقتا توبه كرده ام .

    يوسف دستور داد يك پيمانه بزرگ به او طلا بدهند.

    زليخا گفت :

    غذاى يك روز برايم بس است ، تا رنج گرفتارى نبينم قدر نعمت را نخواهم فهميد.

    يكى از فرزندان يوسف گفت :

    پدر جان ! اين زن كيست ؟ جگرم به حالش كباب شد و دلم برايش سوخت .

    فرمود:

    موجودى است كه به دام انتقام افتاده است .

    سپس يوسف با زليخا ازدواج كرد و او را دوشيزه يافت .

    پرسيد:

    چرا چنين ؟ تو كه سالها همسر داشتى ؟

    پاسخ داد:

    همسرم حركت مردى و توان هم بسترى نداشت .(107)

    107- بحار: ج 12، ص 254.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نكته ها   ...

    ابن ابى الحديد (شارح نهج البلاغه ) مى گويد:

    وقتى كه اين خبر (داستان داماد پيامبر) را به استادم (ابوجعفر) خواندم او گفت :

    آيا تو گمان مى كنى كه (ابوبكر) و (عمر) در اين جريان در كنار پيغمبر خدا نبودند؟ آيا احترام و احسان نسبت به فاطمه زهرا تقاضا نمى كرد كه به واسطه فدك خاطرش آرام گردد و براى ايشان از مسلمانان بخشش ‍ درخواست شود؟ آيا مقام و عظمت آن بانو نزد پيغمبر خدا از خواهرش ‍ زينب كمتر بود، در حالى كه او بانوى زنان عالم است ؟ البته اين درخواست بخشش از مسلمانان در صورتى است كه فاطمه حقى نداشته و فدك از راه ارث به او نرسيده باشد.

    ابن ابى الحديد مى گويد:

    به استادم گفتم :

    (فدك ) بنا به خبرى كه ابوبكر از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روايت كرده ، حق مسلمانان بوده و برايش جايز نبود كه از آنها بگيرد.

    استادم در جواب گفت :

    فديه و توان ابوالعاص نيز حق مسلمانان بود و پيامبر خدا از آنان گرفت .

    گفتم :

    رسول خدا صاحب شريعت و قانون بود و فرمانش نافذ بود اما ابوبكر اينطور نبود.

    در پاسخ گفت :

    من كه نگفتم چرا ابوبكر از مسلمانان به طور اجبار نگرفت و به فاطمه نداد بلكه گفتم :

    چرا مانند رسول خدا از مسلمانان درخواست نكرد كه به احترام ايشان از حق صرف نظر كنند؟ و چرا از آنان نخواست كه حقشان را به فاطمه زهرا ببخشند؟

    آيا تو چنين فكر مى كنى كه اگر ابوبكر مى گفت :

    اى مسلمانان فاطمه دختر پيغمبر است و اكنون آمده (فدك ) را درخواست مى كند. راضى هستيد فدك را به او بدهيد؟ مسلمانان فدك را به او نمى دادند؟ و به خاطر دختر پيغمبر از حقشان نمى گذشتند؟

    ابن ابى الحديد مى گويد:

    نظير اين سخن را ابوالحسن عبد الجبار بن احمد قاضى القضاة (105) نيز گفته است و….(106)

    105- رئيس ديوان عالى كشور.

    106- بحار: ج 19، ص 349.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      داماد پيامبر(ص ) در اسارت   ...

    ابوالعاص پسر ربيع خواهرزاده خديجه از اشراف و ثروتمندان مكه بود روزى دختر رسول خدا (زينب ) را خواستگارى كرد و خديجه هم از پيغمبر خواست به اين كار راضى شده زينب را به ازداج وى در آورد اين قضيه پيش ‍ از رسالت و نزول وحى اتفاق افتاد پيغمبر صلى الله عليه و آله زينب را به ازدواج ابوالعاص در آورد.

    هنگامى كه وحى نازل شد و پيامبر به مقام رسالت رسيد خديجه و دخترانش به حضرت ايمان آوردند ولى ابوالعاص ايمان نياورد.

    پيغمبر دختر ديگرش را به نام (رقيه ) (يا ام كلثوم ) را نيز به همسرى (عتبه پسر ابولهب ) داد و اين جريان نيز پيش از بعثت آن حضرت بود.

    وقتى كه حضرت به مقام نبوت نائل آمد و وحى بر او نازل گشت مردم را به خداپرستى دعوت نمود اهالى مكه نپذيرفته از آن بزرگوار كناره گيرى مى كردند و به يكديگر مى گفتند:

    شما دختران محمد صلى الله عليه و آله را گرفتيد و فكرش را از ناحيه آنان آسوده ساختيد بايد دخترانش را به او برگردانيد تا فكرش به آنها مشغول شده به فكر سخنان ديگر نيفتند.

    اول پيش (ابوالعاص ) آمده و گفتند:

    تو دختر پيغمبر را طلاق بده ! ما هر زنى از زنان قريش را بخواهى برايت تزويج مى كنيم .

    ابوالعاص گفت :

    اين كار شدنى نيست من هرگز از همسرم جدا نمى شوم و زنان قريش را به جاى او به همسرى نمى پذيرم ، از اين لحاظ پيغمبر مى فرمود:

    او داماد خوبى بود.

    سپس به نزد عتبه پسر ابولهب آمده گفتند:

    دختر محمد را طلاق بده ما هر زنى را از قبيله قريش بخواهى به ازدواج تو در مى آوريم . عتبه در پاسخ گفت :

    اگر دختر ابان پسر سعيد بن عاص يا دختر سعيد پسر عاص را به من تزويج كنيد من او را طلاق مى دهم . به دنبال آن دختر سعيد پسر عاص را به او تزويج كردند و او نيز دختر پيغمبر را رها كرد در حالى كه با او عروسى نكرده بود، سپس اين بانو با (عثمان بن عفان ) ازدواج كرد.

    پيغمبر اسلام تا در مكه قدرت تبليغ دين الهى را نداشت و نمى توانست حكم حلال و حرام را بيان كند در عين حال ، دين اسلام زينب را از ابوالعاص جدا كرده بود. اما رسول خدا نمى توانست آن ها را از هم جدا سازد بدين جهت زينب با اينكه ايمان آورده بود در همسرى ابوالعاص كافر باقى ماند.

    تا اينكه رسول خدا به مدينه هجرت نمود و زينب همچنان با ابوالعاص در مكه ماند.

    هنگامى كه قريش به جنگ آن حضرت آمدند ابوالعاص نيز با آنان بود و بين مسلمانان و كفار قريش در كنار چاه (بدر) جنگ سختى پيش آمد عده اى از كفار كشته و عده ديگر اسير شدند.

    ابوالعاص نيز در ميان اسيران بود او را همراه اسيران ديگر نزد پيغمبر آوردند.

    و هنگامى كه مردم مكه براى آزادى اسيران خود اموالى مى فرستادند زينب نيز براى آزادى همسرش اموالى فرستاد از جمله آنها گردنبندى بود كه مادرش خديجه آن شب كه زينب را به خانه ابوالعاص مى بردند به او داده بود.

    وقتى كه رسول خدا آن گردنبند را ديد بسيار ناراحت شد و سخت دلش به حال دخترش زينب سوخت بدين جهت به مسلمانان فرمود:

    اگر صلاح مى دانيد اسير زينب را آزاد كنيد و آن اموالى را كه براى آزادى شوهرش فرستاده به او بازگردانيد.

    مسلمانان با كمال ميل و رغبت خواسته پيغمبر را به جا آوردند و گفتند:

    اى رسول خدا جان و اموال ما به قربانت حتما مطابق فرمايش شما عمل مى كنيم ، از اين رو هر چه زينب فرستاده بود به او بازگرداندند و ابوالعاص را نيز آزاد كردند.(104)

    104- بحار: ج 19، ص 348.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بانوى صبور   ...

    چنين نقل شده است كه مى گويد:

    كه همراه دوستم به صحرا رفتيم . اتفاقا در بيابان راه را گم كرديم ناگهان ! در سمت راست راهمان ، در آن صحراى سوزان حجاز خيمه اى نظر ما را جلب كرد، به سوى آن خيمه رفتيم . وقتى رسيديم ، سلام داديم . بانوى باحجابى از چادر بيرون آمد، جواب سلام ما را داد و پرسيد:

    شما كيستيد؟

    گفتيم :

    ما مسافريم ، راه را گم كرده ايم ، به ناچار گذرمان به چادر شما افتاد، شايد با راهنمايى شما راه را پيدا كنيم .

    زن پرهيزگار و صحرانشين گفت :

    پس روى خود را برگردانيد نظرتان به من نيفتد، تا وسايل پذيرايى برايتان فراهم كنم ! آن گاه پلاسى انداخت و گفت :

    روى آن بنشينيد تا فرزندم بيايد و از شما پذيرايى كند.

    پسرش دير كرد، زن مرتب دامن خيمه را بالا مى زد و به انتظار آمدن پسرش ‍ بيابان را نگاه مى كرد. بار ديگر كه دامن خيمه را بالا زد گفت :

    از خدا مى خواهم اين شخص كه دارد مى آيد قدمش مبارك باشد، از خدا مى خواهم قدم شترسوار مبارك باشد. اين شتر، شتر پسر من است ، ولى پسرم سوار او نيست . شترسوار رسيد و بر در خيمه ايستاد و گفت :

    اى ام عقيل ! خداوند در مرگ فرزندت عقيل اجر بزرگ به تو عنايت كند.

    زن پرسيد: مگر پسرم مرد؟

    گفت : آرى !

    پرسيد: سبب مرگش چه بود؟

    گفت : در كنار چاه آب بود، شترها براى نوشيدن آب هجوم آوردند و او را به درون چاه انداختند!

    زن مصيبت ديده خويشتن دارى كرد و گفت :

    اكنون پياده شو از مهمانان پذيرايى كن !

    سپس گوسفندى را به آن مرد داد و او نيز گوسفند را كشت ، غذايى تهيه كرد و برايمان آورد. ما در حالى كه غذا مى خورديم از صبر و بردبارى و قدرت روحى آن بانو در شگفت بوديم .

    پس از صرف غذا، به نزد ما آمد و گفت :

    آيا از قرآن چيزى مى دانيد؟

    گفتم : آرى !

    گفت : آياتى از سبب آرامش خاطر و تسلى قلبم بشود، بخوان .

    گفتم : خداى سبحان مى فرمايد:

    و بشر الصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبه قالوا انا لله و انا اليه راجعون اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئك هم المهتدون (102)

    زن آيه را كه شنيد با هيجان شديد گفت :

    تو را به خدا سوگند! اين آيه در قرآن به همين گونه است ؟

    گفتم : به خدا قسم در قرآن همين طور است .

    زن گفت : درود و رحمت بر شما باد!

    سپس از جا برخاست و به نماز ايستاد و چند ركعت نماز خواند.

    آنگاه دست نياز به درگاه الهى برداشت و گفت :

    بار پروردگارا! آنچه دستور دادى انجام دادم (در مرگ فرزندم صبر كردم ) تو نيز درباره من به وعده خود وفا كن !

    با گفتن اين جمله به اشك و ناله در مصيبت فرزندش خاتمه داد!

    سپس گفت :

    اگر قرار بود كسى براى ديگرى هميشه بماند….

    در اين حال من با خود گفتم :

    لابد مى خواهد بگويد پسرم برايم مى ماند، چون به او نيازمندم ، ولى با كمال تعجب ديدم سخنانش را ادامه داد و گفت :

    محمد صلى الله عليه و آله براى امت خود جاودانه مى ماند.

    ما از خيمه آن بانو بيرون آمديم با خود مى گفتم :

    در حقيقت من كسى را كاملتر و بزرگتر از اين بانو كه خدا را با كاملترين صفات و زيباترين خصوصيات ياد كرده نديده ام و آنگاه كه دانست از مرگ چاره اى نيست و بى تابى درد را دوا نمى كند و گريه عزيز از دست رفته او را بار ديگر زنده نمى كند، صبر جميل پيشه كرد و پسرش را به عنوان ذخيره سودمند در پيشگاه خدا براى روز نياز و گرفتارى به حساب آورد.(103)

    102- بشارت ده به صبر كنندگان ، آنگاه كه مصيبتى به آنان رسد گويند: ما نيز از خدائيم و به سوى او بازگشت مى كنيم . درود و رحمت خدا بر چنين اشخاص و آنان هدايت يافتگان است .

    103- بحار: ج 82، ص 151.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نيكان در كام آتش بدان   ...

    شخصى به نام جعفرى نقل مى كند:

    حضرت ابوالحسن عليه السلام به من فرمود:

    چرا تو را نزد عبدالرحمن مى بينم ؟

    گفتم :

    او دايى من است .

    حضرت فرمود:

    او درباره خداوند حرفهاى نادرست مى گويد و به جسم بودن خدا قايل است . بنابراين ، يا با او همنشين باش ما را ترك كن ! يا با ما همنشين باش از او دورى كن ! زيرا هم با ما همنشين باشى ، هم با او ممكن نيست . چه اينكه او داراى عقيده فاسد است .

    عرض كردم :

    او هر چه مى خواهد بگويد وقتى كه من به گفته او معتقد نباشم ، در من چه تاءثيرى مى تواند بگذارد.

    امام عليه السلام فرمود:

    آيا نمى ترسى كه بر او عذابى نازل شود، هر دو يكجا گرفتار شويد؟ سپس ‍ حضرت داستان جوانى را تعريف كرد كه خودش از پيروان موسى عليه السلام بود و پدرش از ياران فرعون و فرمود:

    آن گاه كه سپاه فرعون (در كنار رود نيل ) به موسى و پيروان او رسيد. آن جوان از موسى جدا شد تا پدرش را نصيحت كرده به موسى ملحق نمايد. اما پدرش گوش شنوا نداشت ، اندرز خيرخواهانه پسرش در او اثر نبخشيد و سرسختانه به راه كج خود با فرعون ادامه داد.

    جريان را به موسى عليه السلام خبر دادند. اصحاب از حال جوان پرسيدند كه آيا او اهل رحمت است يا عذاب ؟ حضرت فرمود:

    جوان مشمول رحمت الهى است چون در عقيده پدر نبود ولى هنگامى كه عذاب نازل گردد، نزديكان گناهكاران نيز گرفتار مى شوند. آتش بدى بدكاران ، خوبان را هم به كام خود فرو مى برد.(101)

    101- بحار: ج 74، ص 95.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مادر لايق و فرزند شايسته   ...

    ابى عبيده (پدر مختار ثقفى ) در جستجو زنى لايق بود. تعدادى از زنان قبيله خود را، به او پيشنهاد كردند، هيچكدام را نپسنديد. تا اينكه شخصى به خواب ابوعبيده آمد و به او گفت :

    با دومة الحسناء ازدواج كن ! اگر او را به همسرى انتخاب كنى ، هرگز پشيمان نشده و مورد ملامت و سرزنش قرار نمى گيرى .

    ابوعبيده ، خوابش را به خويشاوندان خود نقل كرد. گفتند:

    اكنون ماءموريت را يافته اى ، كه با دومة ، دختر وهب ازدواج كنى . ابوعبيده با او ازدواج كرد. هنگامى كه به مختار حامله شد مى گويد:

    در خواب ديدم گوينده اى مى گويد:

    1 - البشرى بالولد

    اشبه شى ء بالاسد

    2 - اذاالرجال فى كبد

    تقاتلو على بلد

    كان له الحظا الاشد

    1 - مژده باد تو را به پسرى كه از هر چيز بيشتر به شير شباهت دارد.

    2 - هنگامى كه مردان مشغول جنگ شوند، آن فرزند لذت مى برد.

    وقتى كه مختار به دنيا آمد، همان شخص به خوابش آمد و گفت :

    اين فرزند تو در قسمتى از دوران عمرش ترس او كم و پيروانش زياد خواهد بود.(100) آرى ، اين است اهميت مادر لايق .

    100- بحار: ج 45، ص 350.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      پاسخ مناسب   ...

    پس از وفات امام صادق عليه السلام روزى ابوحنيفه ، مومن طاق را ديد، به عنوان نكوهش گفت :

    امام تو وفات كرد.

    مؤ من طاق پاسخ داد:

    آرى ! ولى امام تو (شيطان ) تا قيامت زنده است .

    انه من المنتظرين الى يوم الوقت المعلوم .(99)

    99- بحار: ج 47، ص 399.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      كلوخ ‌انداز را پاداش سنگ است   ...

    روزى ابوحنيفه - پيشواى حنفى ها - با مومن طاق (صحابه مخلص امام صادق عليه السلام ) ملاقات كرد، پرسيد:

    شما (شيعيان ) به رجعت (97) اعتقاد داشته و آن را مسلم مى دانيد؟

    مومن طاق گفت : آرى !

    ابوحنيفه گفت :

    پس اكنون هزار درهم (نقره ) به من قرض بده وقتى كه به اين جهان بازگشتم هزار دينار (طلا) به تو مى دهم . مومن طاق گفت :

    به يك شرط مى دهم كه شخصى ضامن شود كه تو هنگام بازگشت به صورت انسان خواهى بود، نه به صورت خوك . چه اينكه هركس متناسب اعمالش ظاهر خواهد شد و من مى ترسم تو روز رجعت در قيافه خوك باشى و من نتوانم طلب خود را وصول نمايم !(98)

    97- بازگشت برخى از مؤ منان خالص و بعضى از منافقان كوردل به اين دنيا پيش از روز رستاخيز.

    98- بحار: ج 47، ص 399.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اعترافات دشمن   ...

    هنگامى كه امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد، عبدالله پسر عمر به يزيد بن معاويه نوشت :

    حقا كه مصيبتى سنگين و حادثه اى بزرگ در اسلام رخ داد هيچ روزى مانند عاشوراى حسين نخواهد بود.

    يزيد در پاسخ عبدالله نوشت :

    اى احمق ! ما به خانه هاى آراسته ، فرشهاى آماده و بالش هاى منظم وارد شده ايم و اگر اينها حق ديگران باشند، پدرت عمر اول كسى بود كه چنين كارى را انجام داد و حق ديگرى را غصب كرد.(96)

    96- بحار: ج 45، ص 327.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سر بريده عمر بن سعد   ...

    هنگامى كه مختار بر اوضاع شهر كوفه مسلط گرديد پس از دستگيرى عمر بن سعد موقتا او را امان داد.

    روزى حفص فرزند عمر بن سعد به نزد مختار آمده گفت :

    پدرم مى گويد:

    آيا به امان خود درباره من عمل مى كند؟

    مختار گفت : بنشين !

    سپس اباعمره را خواست و پنهانى به او دستور داد كه برود عمر بن سعد را در منزلش بكشد. طولى نكشيد ديدند اباعمره با سر نحس عمر بن سعد وارد شد.

    حفص وقتى سر پدرش را ديد گفت : انا لله و انا اليه راجعون . مختار به حفص گفت :

    اين سر را مى شناسى ؟

    حفص گفت :

    آرى ! از اين پس در زندگى خيرى نيست .

    مختار گفت :

    بلى ! پس از او تو ديگر زندگانى نخواهى كرد.

    آنگاه دستور داد او را هم كشتند.

    سپس گفت :

    عمر با حسين ، حفص با على اكبر، هرگز برابر نيستند، به خدا سوگند هفتاد هزار نفر را به خاطر شهداى كربلا خواهم كشت ، چنانچه در عوض ‍ خونبهاى يحيى بن زكريا هفتاد هزار نفر كشته شدند.(95)

    95- بحار: ج 45، ص 336.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      گفتگوى دو مكار روزگار   ...

    روزى معاويه به عمروعاص گفت :

    اى عمروعاص ! كداميك از ما زيرك تر و سياستمدارتر هستيم ؟

    عمروعاص گفت :

    من مرد هوشيارى هستم و تو مرد انديشه !

    معاويه گفت :

    بر منفعت من سخن گفتى . اما، من در هوشيارى هم از تو زيرك ترم . عمروعاص گفت :

    اين زيركى تو آن روز كه قرآنها بر سر نيزه بالا رفت كجا بود؟

    گفت :

    تو آن روز با نقشه ماهرانه بر من پيروز شدى و زيركى ات را نشان دادى . آن روز گذشته است و اكنون مى خواهم مطلبى از تو بپرسم ، به شرط اينكه در جواب راست بگويى .

    عمرو گفت :

    به خدا دروغ زشت است ! دروغ نخواهم گفت . هر چه مى خواهى بپرس در پاسخ راست خواهم گفت .

    معاويه گفت :

    از آن روز كه با من هستى آيا در مورد من حيله كرده اى يا نه ؟

    عمروعاص گفت :

    نه ! هرگز!

    معاويه : چرا! در همه جا نه ، ولى در ميدان جنگى ، نسبت به من حيله كردى !

    عمروعاص : كدام ميدان ؟

    معاويه : روزى كه على بن ابيطالب مرا براى مبارزه به ميدان طلبيد. من با تو مشورت كردم و گفتم عمروعاص راءى تو چيست ؟ بروم به جنگ على يا نه ؟ گفتى او مرد بزرگوارى است .

    راءى تان بر اين شد كه به ميدان على بروم و حال آنكه تو او را به خوبى مى شناختى . در اين جا به من حيله كردى .

    عمروعاص : اى معاويه ! مرد بزرگوار و والامقام تو را به مبارزه خواسته بود. يكى از اين دو خوبى نصيب شما مى شد؛ يا او را مى كشتى در اين صورت يكى از قهرمانان نام آور را كشته بودى ، مقام و شرف تو بالا مى رفت و در ميان قهرمانان روى زمين بى رقيب مى گشتى و اگر او تو را مى كشت ، در اين وقت به شهيدان و صالحان مى پيوستى .

    معاويه : عمروعاص ! اين حيله گرى تو ديگر بدتر از اولى است زيرا به خدا سوگند مى دانستم كه اگر على را بكشم به دوزخ مى روم و چنانچه او مرا بكشد باز به دوزخ مى روم .

    عمروعاص : پس چه باعث شد به جنگ او نرفتى ؟

    معاويه : الملك عقيم سلطنت نازا و خوش آيند همه است به خاطر حكومت چند روزه دنيا به جنگ على نرفتم ، تا كشته نشوم .

    سپس گفت :

    اما عمروعاص اين سخن را جز من و تو كسى نشنود.(94)

    94- بحار: ج 22، ص 272.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      كيفر پدركشى   ...

    متوكل از پست ترين خلفاء بنى عباس بود. وى تنها خليفه اى است كه به حضرت زهرا توهين كرده و انگيزه قتل وى نيز همين مطلب شده است .

    منتصر از پدرش متوكل شنيد كه حضرت فاطمه زهرا را دشنام مى دهد و ناسزا مى گويد. از دانشمندى (امام ) پرسيد:

    كيفر كسى كه به حضرت فاطمه عليهاالسلام دشنام مى دهد چيست ؟

    دانشمند جواب داد:

    كشتن چنين فردى واجب است . ولى بدان كه هركس پدرش را بكشد عمرش كوتاه خواهد شد.

    منتصر گفت :

    من از كوتاهى عمرم كه در راه اطاعت و فرمان بردارى خدا باشد باكى ندارم .

    به دنبال آن منتصر پدرش را كشت و پس از آن بيشتر از هفت ماه ، زنده نماند.(93)

    93- بحار: ج 20، ص 130.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      جنازه اى كه شتر حملش نكرد   ...

    مسلمانان گروه گروه به سوى جبهه جنگ احد مى شتافتند. عمر و بن جموح كه مردى لنگ بود، چهار پسر دلاور مانند شير داشت ، همه در كنار رسول خدا عازم جبهه بودند. شور و شوق سربازان احساسات پاك عمر بن جموح را تحريك كرد تصميم گرفت كه او نيز در جبهه شركت كند. لباس جنگى پوشيد، خود را براى حركت به سوى احد آماده كرد.

    برخى خويشان به او گفتند:

    تو نمى توانى به علت پيرى و لنگى پا، به خوبى از عهده جنگ برآيى و خدا هم جهاد را بر تو واجب نكرده است ، بهتر آن است در مدينه بمانى ! و همين چهار فرزند رشيد را كه به ميدان نبرد مى فرستى كافى است .

    عمرو گفت :

    رواست مسلمانان به ميدان جهاد بروند و سرانجام به فيض شهادت رسيده وارد بهشت شوند اما من محروم بمانم ؟

    هر چه كردند نتوانستند اين مرد الهى را از تصميمش منصرف كنند و بالاخره قرار شد محضر پيامبر برسند و از ايشان كسب تكليف نمايند.

    خدمت پيامبر آمد عرض كرد:

    يا رسول الله ! من مى خواهم همراه مسلمانان در جنگ شركت كنم و عاقبت به فيض شهادت برسم اما خويشانم نمى گذارند و شديدا علاقمندم با اين پاى لنگم وارد بهشت شوم .

    پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود:

    تو معذورى ، جهاد بر تو واجب نيست .

    سپس حضرت به خويشان او فرمود:

    اگر چه جهاد بر او واجب نيست ولى شما نبايد مانع شويد و او را از جهاد بازداريد وى را به حال خود بگذاريد، تا اگر ميل داشت در جهاد شركت كند. شايد هم به فيض شهادت نايل گردد.

    عمرو خوشحال از محضر پيغمبر صلى الله عليه و آله بيرون آمد و با همه خويشان خداحافظى كرد و از منزل بيرون آمد، خواست به سوى جبهه حركت دست به دعا برداشت و گفت :

    خدايا! مرا به خانه بازمگردان !

    عمرو به سوى جبهه جنگ حركت كرد و در ميدان با قدرت تمام جنگيد سرانجام با يكى از فرزندانش شهيد شد.

    پس از پايان جنگ همسر عمرو به سوى جبهه آمد اين بانوى محترمه پيكر شوهر و پسرش را پيدا كرد، ديد برادرش نيز به فيض شهادت رسيده است . هر سه پيكر را بر شتر نهاد و به سوى مدينه حركت تا در قبرستان بقيع به خاك بسپارد.

    وقتى در بين راه به مكانى رسيد شتر از حركت بازماند و به سوى مدينه حركت نكرد، لكن وقتى به سوى احد برمى گشت به سرعت حركت مى نمود، اين صحنه چندين بار تكرار شد.

    همسر عمرو قضيه را نفهميد براى حل اين مشكل خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و جريان را عرض كرد.

    پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:

    شتر ماءموريتى دارد! آيا وقتى شوهرت به سوى ميدان حركت كرد سخنى گفت ؟ دعايى كرد؟

    زن : بلى يا رسول الله ! وقتى مى خواست به سوى احد حركت كند در آخرين لحظات رو به قبله ايستاد و چنين دعا كرد:

    اللهم لا تردنى الى اهلى وارزقنى الشهادة خدايا مرا به خانواده ام باز مگردان و به فيض شهادت برسان ! رسول خدا فرمود:

    خداوند دعاى او را مستجاب كرده ، به اين جهت شتر پيكر او را به سوى مدينه حمل نمى كند پيامبر دستور داد جنازه ها را به احد بردند. سپس ‍ رسول خدا صلى الله عليه و آله روى به مسلمانان كرد و فرمود:

    در ميان شما كسانى هستند كه اگر خدا را به وجود او سوگند دهيد قطعا شما را مورد لطفش قرار مى دهد، عمرو بن جموح يكى از آنان است .

    آنگاه پيكر آن سه شهيد را با ديگر شهدا در احد دفن كرد و اندكى در داخل قبر آنان توقف كرد و از قبر بيرون آمد و فرمود:

    اين سه شهيد در بهشت نيز با هم خواهند بود.

    همسر عمرو از رسول خدا درخواست دعا كرد و گفت :

    يا رسول الله ! دعا كنيد خداوند مرا هم با اينها همنشين و محشور نمايد.

    پيامبر صلى الله عليه و آله نيز درباره اين بانوى ارزشمند دعا كرد.(92)

    92- بحار: ج 20، ص 130.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      استقامت در راه هدف   ...

    معاويه چون مى دانست بيشتر مردم عراق شيعيان على عليه السلام هستند زياد پدر عبيدالله را استاندار عراق نمود و دستور داد هواداران على را در هر كجا يافتند دستگير نموده نزد وى بفرستند تا آنها را با بدترين شكنجه به قتل برسانند.

    روزى فرمان داد رشيد هجرى را - كه از شاگردان برجسته و شيعه مخلص ‍ اميرالمؤ منين عليه السلام بود - دستگير كنند و به نزدش بفرستند.

    رشيد پس از اين دستور پنهان شد.

    روزى ابى اراكه با گروهى از دوستان خود در حياط نشسته بود، رشيد هجرى آمد و وارد خانه وى شد. ابى اراكه بسيار ترسيد، برخاست و به دنبال او وارد خانه شد و گفت :

    واى بر تو! چرا مرا به كشتن دادى و فرزندانم را يتيم نمودى و همه ما را نابود كردى .

    رشيد پرسيد:

    براى چه ؟

    ابى اراكه گفت :

    چون تو تحت تعقيب هستى و ماءموران زياد در جستجوى تو مى باشند. اكنون تو وارد خانه من شدى ، آنان كه نزد من بودند تو را ديدند ممكن است گزارش بدهند.

    رشيد گفت :

    نگران مباش ! هيچ كدام از آنان مرا نديدند.

    ابى اراكه از شنيدن اين پاسخ بسيار ناراحت شد و گفت :

    مرا مسخره مى كنى ؟

    فورى رشيد را گرفت و دستهايش را از پشت بست و توى اطاق انداخت و درش را بست . سپس نزد دوستانش آمد و گفت :

    گمان مى كنم هم اكنون پيرمردى به خانه ام وارد شد.

    گفتند: ما كسى را نديديم .

    ابى اراكه سؤ الش را تكرار نمود، همگى گفتند:

    ما كسى را نديديم به خانه شما وارد شود.

    ابى اراكه ساكت شد ديگر چيزى نگفت .

    اما مى ترسيد از اينكه كسى او را ببيند و به دستگاه گزارش دهد.

    براى اطمينان خاطر به سوى مجلس زياد حركت نمود تا بداند آيا متوجه شده اند، رشيد در خانه وى است يا نه . چنانچه آگاه شده باشند خود رشيد را به آنان تسليم كند. وارد مجلس زياد شد و سلام كرد و نشست و مشغول صحبت شد.

    اندكى گذشته بود، ديد رشيد سوار استر او شده ، به سوى مجلس زياد مى آيد. تا چشمش به او افتاد رنگش پريد، سخت وحشت نمود، خود را باخت و مرگ را در نظرش مجسم نمود.

    رشيد از استر پياده شد و به زياد سلام كرد. زياد به پاخاست ، او را به آغوش ‍ گرفته بوسيد و خير مقدم گفت و با مهر و محبت حال او را پرسيد كه چگونه آمدى ؟ آنان كه در وطنند حالشان چگونه است ؟ مسافرت برايتان چگونه گذشت ؟ سپس با عطوفت دست بر ريش وى كشيد و از محاسنش گرفت .

    رشيد اندكى نشست و برخاست و رفت .

    ابى اراكه از زياد پرسيد:

    اين شخص كه بود؟

    زياد پاسخ داد:

    او يكى از برادران اهل شام ماست ، كه براى ديدارم آمده است .

    ابى اراكه از مجلس زياد بيرون آمد هنگامى كه وارد خانه اش شد،

    ديد رشيد در همان حال كه او را گذاشته بود، دست بسته در خانه است با تعجب به رشيد گفت :

    من اين علم و دانش را كه از تو ديدم هر چه مى خواهى انجام بده ! و هر وقت خواستى به منزل ما بيا!(91)

    91- بحار: ج 42، ص 140.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.