قرن‌هاست که توجه نویسندگان و عالمان عرب و غیرعرب و مسلمان و غیرمسلمان، جذب زندگی سراسر افتخار جانشینان راستین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شده و در ابعاد مختلف شخصیت آنان به صورت گروهی و یا فردی قلم زده‌اند، گاه همه را در یک کتاب شناسانده‌اند و گاه برای هریک به صورت مستقل کتابی نگاشته‌اند. اینک مجموع آن‌ها از هزاران رساله و کتاب تجاوز کرده است، سعی‌شان مشکور!

لیکن باید گفت که آنان با همه‌ی تلاش‌هایشان نتوانسته‌اند ابعاد مختلف و گوناگون وجودی ائمه علیهم‌السلام را بررسی کامل نمایند، که این ناتوانی دو جهت اساسی دارد:

1. عمق ارزش‌های والای انسانی که خداوند در وجود آنان به ودیعت نهاده، به طوری که هریک می‌تواند منشأ تحولی در جامعه و افراد باشد و اسباب سعادت و خوش‌بختی را برای آنان فراهم آورد.

2. اتهام‌های گوناگونی که از ناحیه‌ی قدرتمندان و زورمندان هر عصر بر آنان وارد آمده و خواسته‌اند این بزرگواران را در زندان اتهامات و برچسب‌های ناروا محبوس سازند و چند صباحی آفتاب فروزنده‌ی‌شان را پشت ابر نگاه دارند و دیدگان

حقیقت‌بین را از فروغ آنان محروم کنند.

آری در چنین وضعی است که بسیاری از ویژگی‌های زیبا و درخشنده‌ی ائمه اهل بیت علیهم‌السلام که توجه بیش‌تر انسان‌های پاک‌باخته را به خود جذب می‌کند به صورت وسیع و گسترده مطرح نمی‌گردد و یا لااقل برای مدتی مسکوت می‌ماند.

زندگی سیاسی امام همام سبط اکبر رسول خدا صلی الله علیه و آله همانند دیگر امامان راستین تشیع از آنچه گفتیم مستثنا نیست؛ او که آیینه‌ی تمام‌نمای نبوی و علوی بعد از امیرمؤمنان علیه‌السلام است، دوران کودکی خود را در آغوش پرمهر پیامبر و دامان پاک فاطمه‌ی اطهر علیهاالسلام به سر برد و سپس در کانون ولایت علوی پرورش یافت و ادبار و اقبال دنیا و دنیاپرستان را لمس کرد و مظهر اسمای حسنای الهی گردید، لیکن بنی‌امیه ستمی بسیار، به گستردگی تاریخ بر او روا داشتند و از هیچ گونه اتهام و تهاجمی کوتاهی نکردند و دور از انتظار نبود، چرا که معاویه و ابوسفیان مخالفت با پیامبر و اهل بیتش را بر خود فرض و واجب می‌دانستند و همواره تهاجم نظامی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بر ضد خاندان رسالت را در دستور کار خود داشتند. همچنین چهره‌های زور و زر و تزویر این حرکت را ادامه می‌دادند، از آن جمله است ماجراهای احد، احزاب، صفین، فدک، از بین بردن حقوق موالیان اهل‌بیت علیهم‌السلام و خود آن‌ها، تخریب و انهدام مایملک پناهندگان به حضرت مجتبی علیه‌السلام همچون عبدالله بن ابی‌سرح (توسط ابن‌زیاد)، به شهادت رساندن حجربن عدی و دیگر یاران گران‌قدر اهل‌بیت علیهم‌السلام و… که همگی گواه روشن بر مطالب بالاست.

امام حسن علیه‌السلام که خود «ساسة العباد و أرکان البلاد» است و مسؤولیت ارشاد نسل‌های آینده را بر دوش خود احساس می‌کند، فرمایش جدش پیامبر صلی الله علیه و آله را درباره‌ی خود و اهل‌بیتش آویزه گوش دارد که فرمود:

«نحن نوامیس العصر و أحبار الدهر و نحن سادة العباد و نحن ساسة البلاد و نحن الکفاة و الولاة و الحماة و الرعاة و طریق النجاة… فینا النبوة

والولایة و الامامة… [10]؛

ما رازهای پنهان زمان و استوانه‌های همیشه روزگاریم، سیادت و آقایی بندگان و سیاست‌گزاری همه‌ی شهرهای آنان در دست ماست. استقلال و خودکفایی و سرپرستی و پشتیبانی دین و رهبری امت و راه نجات مردم در پیروی از ماست… نبوت و زعامت و امامت در میان ماست.»

و از همین روست که جهاد و دفاعی بنیادین را در برابر بنی‌امیه برعهده گفت و د این راستا از هیچ گونه درگیری نظامی با دژخیمان بنی‌امیه ترس و وحشتی نداشت، لذا در پاسخ به معاویه نوشت:

«لو اثرت أن أقاتل من أهل القبلة لبدأت بقتالک فانی ترکتک لصلاح الأمة و حقن دمائها [11]؛

اگر می‌خواستم در میان اهل قبله شمشیر بزنم، جنگ را از تو آغاز می‌کردم، اینک که دست از تو برداشته‌ام، تنها برای مصلحت امت و جلوگیری از خون‌ریزی آنان است و بس.»

آری، او می‌داند که پاسخ شمشیر را با شمشیر و جواب حیله و نیرنگ را با تدبیر باید داد و از این رو آن مصلح بزرگ، در دوره‌ی امامت خویش همواره می‌کوشید تا صحابه و یاران واقعی اسلام را حفظ کند و بنیه‌ی قوی اقتصادی جهت بقای امامت راستین پی‌ریزی نماید و در فشارهای سیاسی - اقتصادی حکام بنی‌امیه موالیان را یاری دهد و در دراز مدت، فرهنگ اصیل اسلامی را جایگزین تحریفات بنی‌امیه نماید و مدینه‌ی پیامبر را بار دیگر معهد علم و فضیلت و پناهگاه تشنه کامان فرهنگ غنی و ارزشمند اسلام گرداند و سیاست خودکامانه‌ی حاکمان شام و بنی‌امیه را در اداره‌ی امور دین و دنیای مردم تبیین کند و امت اسلامی را از حقوق خویش آگاه سازد.

حاکمان بنی‌امیه با این که زمام حکومت شام و عراق را در دست داشتند، لیکن از برخورد اصلاحی امام مجتبی علیه‌السلام سخت وحشت داشتند و کم‌تر روزی بود که نیروهای اطلاعاتی آنان، اوضاع و احوال آن حضرت را گزارش نکنند و مزاحمت به وجود نیاورند که سرانجام هم نتوانستند تحملش کنند و به شهادتش رسانیدند.

در این نوشتار بر آن شدیم که زندگی سیاسی آن مظلوم مرد را ورق زنیم و ضمن پاسخ‌گویی به برخی از اتهامات و شبهات، محورهای زیر را مورد بحث و بررسی قرار دهیم:

1. چگونگی ساختار شخصیتی امام مجتبی علیه‌السلام (دوران کودکی و نوجوانی).

2. مسؤولیتهای سنگین در دوران حاکمیت امیرمؤمنان علیه‌السلام.

3. دوران پر ماجرای امامت و خلافت ظاهری آن حضرت.

4. انگیزه‌های صلح و بررسی مواد صلح‌نامه و پاسخ به بعضی شبهات و اشتباهات.

5. دوران ده ساله‌ی پایانی عمر مبارک آن بزرگوار در مدینه‌ی منوره (جنگ سرد با حاکمان بنی‌امیه).

6. تهاجم فرهنگی امویان و عباسیان و بررسی انگیزه‌های شیطانی آنان.

و محورهای دیگری که هریک بیانگر برخورد سیاسی آن حضرت با افراد و یا گروه‌های مختلف زمان خویش است.

باید اذعان داشت بعضی از بزرگان معاصر به زبان غیرفارسی در زندگی سیاسی امام مجتبی علیه‌السلام قلم زده‌اند و سعی وافر نموده‌اند، لیکن متأسفانه کار را ناتمام گذاشته‌اند و تنها به زندگی آن حضرت در دوره‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و خلفای سه‌گانه‌ی بعد از او اکتفا کرده‌اند. گرچه این دو دوره، مرحله‌ی ساختار شخصیتی سیاسی آن بزرگوار بوده، اما بقیه‌ی عمرش که نزدیک به هفده سال است و حساس‌ترین وضعیت را در این ایام گذرانده و بزرگ‌ترین تحول سیاسی در تاریخ اسلام رخ داده، مسکوت مانده است و یا تنها به بخش خاصی همچون «صلح» پرداخته و خوب از عهده‌اش

برآمده‌اند. و آن‌ها هم که متعرض بیش‌تر بخش‌های زندگی آن مظلوم امام علیه‌السلام گشته‌اند گرفتار اشتباهات بزرگ و جبران‌ناپذیری گردیده‌اند.

و اینک ضمن توجه به آن‌ها و استفاده از تألیفات پیش کسوتان اهل قلم، هدیه‌ی ناقابلی را به محضر مبارک اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام به ویژه امام حسن مجتبی علیه‌السلام تقدیم داشته‌ایم، امید است که ثواب آن به روح پرفتوح بنیانگذار جمهوری اسلامی و احیا کننده اسلام ناب محمدی حضرت امام خمینی - رضوان الله تعالی علیه - و شهدای پرفضیلت انقلاب شکوهمندمان و رهروان آن‌ها ایصال گردد و خداوند به آنان درجات عالی در جوار رحمتش عنایت فرماید.

از همه‌ی صاحبان علم و فضیلت و ارباب قلم تقاضا می‌شود چنانچه نگاهی بر این نوشتار داشتند، منت نهاده با ملاحظات سازنده‌ی خویش ما را در ادامه راه یاریمان فرمایند.

در پایان از همه اساتید به ویژه استاد بزرگوار رجالی توانمند و مورخ آگاه و فقیه پرتلاش آیت‌الله حاج شیخ جعفر سبحانی که عنایت و رهنمودها یشان شامل حال ما گردید تشکر و سپاس‌گزاری می‌نمایم.

از همه کسانی که در به ثمر رسیدن این اثر ما را یاری دادند خاصه عزیزانی که در مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه‌ی علمیه‌ی قم سعی وافر داشتند قدردانی می‌کنم و آرزوی توفیق بیشتری را برایشان دارم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

احمد (رجبعلی) زمانی

موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



[یکشنبه 1395-03-30] [ 11:56:00 ب.ظ ]