قال على (عليه السلام):
«اِنَّ اللهَ يُعَذِّبُ سِتَةً بِسِتَة: الْعَرَبَ بِالْعَصَبِيَّةِ، وَ الدَّهاقينَ بِالْكِبْرِ، وَ الاُْمَراءَ بِالْجَوْرِ، وَ الْفُقَهاءَ بِالْحَسَدِ، وَ التُّجّارَ بِالْخيانَةِ، وَ اَهْلَ الرُّسْتاقِ بِالْجَهْلِ»;
«خداوند شش گروه را به خاطر شش عمل (يا صفت) مجازات مى نمايد: عرب ها را به خاطر تعصّب (نابجا)، و كدخدايان را به خاطر كبر و غرور، و زمامداران را به خاطر ظلم و ستم، و فقيهان را به خاطر حسادت، و بازرگانان را به خاطر خيانت (در اموال مردم)، و روستاييان (جاهل) را به خاطر جهل و نادانى»(1).
شرح و تفسير
به توضيحى كوتاه پيرامون هر يك از گروه هاى ششگانه فوق توجّه كنيد:
1ـ «اَلْعَرَبَ بِالْعَصَبِيَّةِ»; عرب هاى متعصّب را به خاطر صفت زشت تعصّب در برابر حق مجازات مى كند، عصبيّتى كه مانع قبول حق و حقيقت مى شود و بسان پرده اى از مشاهده واقعيّت ها جلوگيرى مى كند!.
2ـ «وَ الدَّهاقينَ بِالْكِبْرِ; «دهقان» مفرد «دهاقين» به معنى «دهبان» و «كدخدا» و «خان» است و در واقع معرّب دهگان (به معنى صاحب ده يا رئيس ده) مى باشد(2). به هر حال خداوند «كدخدا» و «خان» را به خاطر غرور و تكبّرى كه دارد مجازات مى نمايد. برخى از خوانين آن قدر مغرور و متكبّر هستند كه به رعيّت و مردم خود همانند حيواناتشان نگاه مى كنند و كمترين ارزشى براى آن ها قائل نيستند!.
3ـ «وَ الاُْمَراءَ بِالْجَوْرِ»; سومين دسته اى كه در اين روايت به آن ها اشاره شده، زمامداران و حكمرانان بر مردم هستند. عامل مجازات و عذاب اين گروه، ظلم و جورى است كه بر مردم تحت فرمان خود روا مى دارند.
4ـ «وَ الْفُقَهاءَ بِالْحَسَدِ»; حسادت نيز يكى از عوامل عذاب الهى است و اين صفت زشت و رذيله اخلاقى عامل عذاب علما و فقها و دانشمندان حسود است. فقهايى كه با كمك گرفتن از حسادت مى خواهند مقام و منزلت ديگران را زايل كنند، گرفتار عذاب الهى مى شوند!.
5ـ «وَ التُّجّارَ بِالْخيانَةِ»; خداوند بازرگانان را به خاطر خيانت در اموال مردم عذاب مى نمايد. كم فروشى، غشّ در معامله، نپرداختن طلب طلبكاران، احتكار و مانند آن، نوعى خيانت است.
6ـ «وَ اَهْلَ الرُّسْتاقِ بِالْجَهْلِ»; روستاييان نيز بر اثر جهل و نادانى و بى اطّلاعى از معارف دينى مشمول مجازات مى شوند. كسى كه قدرت بر تحقيق و پرسش دارد و به دنبال آن نمى رود و در جهل مى ماند جهل عذر او نمى شود، بلكه چنين جهلى عامل عذابش مى گردد.
نكات سه گانه
1ـ بدون شك هر كس مبتلا به اين افعال و صفات شود، مشمول عذاب خداوند مى گردد; هر چند در زمره يكى از گروه هاى فوق نباشد. يعنى انسان حسود مجازات دارد هر چند جزء «فقها» نباشد، همان گونه كه شخص متكبّر طعم تلخ عذاب الهى را خواهد چشيد هر چند «كدخدا» يا «خان» نباشد، همچنين نسبت به بقيّه صفات.
با توجّه به مطلب فوق اين سؤال مطرح مى شود كه: چرا هر يك از صفات فوق به طايفه خاصّى نسبت داده شده، در حالى كه مبتلا شدن به هر يك از اين صفات براى هر گروه و شخصى امكان پذير است؟
در جواب اين سؤال توجّه به اين نكته لازم است كه هر گروهى يك نقطه آسيب پذيرى دارد، كه لغزش او در آن نقطه شديدتر است. روايت فوق در واقع نقطه آسيب پذيرى هر يك از جمعيّت هاى شش گانه را بيان كرده است.
به عبارت ديگر، بعضى در مقابل برخى گناهان بيمه اند; مثل اين كه هرگز قمار نمى زند و يا لب به شراب آلوده نمى كند، ولى در مورد برخى ديگر از گناهان كاملا در خطر و لغزش قرار دارد. اين روايت به گناهان نوع دوم پرداخته است.
2ـ اصول و ريشه هاى بدبختى انسان ها همان شش صفتى است كه در روايت بالا به آن اشاره شد. اگر اين صفات از جامعه بشريّت رخت بربندد و روزى تعصّب و تكبّر و ظلم و حسادت و خيانت و جهالت ريشه كن گردد، قطعاً چنان دنيايى همچون بهشت خواهد بود. به اميد آن روز!.
1. بحار الانوار، جلد 75، صفحه 59.
2. فرهنگ عميد، صفحه 602.
[شنبه 1394-12-29] [ 06:51:00 ق.ظ ]