امام سجاد عليه السلام كنيزى داشت . روزى آب روى دست امام مى ريخت تا آن حضرت آماده نماز گردد. اتفاقا خسته شد و ظرف آب از دستش افتاد و بر سر امام آسيب رساند. حضرت سر بلند كرده و به سوى كنيز متوجه شد. كنيز گفت :

- ((و الكاظمين الغيظ.))

حضرت فرمود: من خشم خود را فرو بردم .

كنيز گفت : ((و العافين عن الناس )).

امام عليه السلام فرمود: خداوند تو را عفو كند. (يعنى من از تو گذشت كردم ).

كنيز گفت : ((و الله يحب المحسنين )). (41)

امام عليه السلام فرمود: برو كه در راه خداوند، عزيز و بزرگ و آزادى .(42)

41- آل عمران ، آيه 33. ترجمه : آنان خشم فرو نشانند، از بدى مردم درگذرند و خداوند دوستار نيكوكاران است .

42- بحار ج 46، ص 68 - ج 71، ص 398 و 413 و ج 80، ص 329.

موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



[سه شنبه 1395-06-30] [ 11:23:00 ب.ظ ]