روزى امام باقر عليه السلام محضر پدر بزرگوارش امام زين العابدين عليه السلام مشرف شد و احساس كرد كه حضرت در عبادت كردن به جايى رسيده كه هيچ كس به آن مرحله نرسيده است . صورتش از شب زنده دارى زرد شده و چشمهايش از گريه سرخ گرديده و پيشانى اش پينه بسته و دو ساق پاى او از كثرت ايستادن در نماز ورم كرده است . حضرت باقر عليه السلام مى فرمايد: چون پدرم را در اين حال ديدم ديگر نتوانستم خوددارى كنم و به گريه افتادم . پدرم در آن وقت به فكر فرو رفته بود. پس از لحظاتى از ورود من آگاه گشت . ديد كه من گريه مى كنم . روى به من كرد و فرمود: فرزندم ! يكى از نوشته ها كه عبادت اميرالمؤ منين عليه السلام در آن نوشته شده بياور. من نوشته را تقديم كردم . كمى از آن خواندند، سپس با حالتى افسرده و ناراحت نوشته را بر زمين گذاشت و فرمود: چه كسى مى تواند مانند على بن ابى طالب عليه السلام عبادت كند. (40)

40- بحار: ج 46، ص 74.

موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



[سه شنبه 1395-06-30] [ 11:23:00 ب.ظ ]