مرحوم قطب الدّين رواندى در كتاب خرايج خود آورده است :

روزى يك نفر از بلاد روم خدمت امام علىّ عليه السلام وارد شد و اظهار داشت : من يك نفر از رعيّت تو و از اهالى اين شهر هستم .

حضرت فرمود: خير، تو از رعيّت من و از اهالى اين شهر نيستى ؛ بلكه تو از سوى پادشاه روم آمده اى و او چند سؤ ال براى معاويه فرستاده است و چون معاويه جواب آن ها را نمى دانست به من ارجاع شده است .

آن شخص اظهار داشت : بلى ، صحيح فرمودى ، معاويه مرا به طور محرمانه نزد شما فرستاد تا جواب مسائلم را از شما دريافت دارم ؛ و اين موضوع را كسى غير از ما نمى دانست .

پس از آن اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام فرمود: آنچه مى خواهى از اين دو فرزندم سؤ ال كن كه جواب كافى دريافت خواهى داشت .

آن شخص گفت : از آن كسى كه موهاى سرش تا روى گوشهايش آمده - يعنى ؛ حسن مجتبى عليه السلام - سؤ ال مى كنم.

و چون آن شخص رومى نزد امام حسن مجتبى عليه السلام آمد، پيش از آن كه سخنى مطرح شود، حضرت به او فرمود: آمده اى تا سؤ ال كنى : فاصله بين حقّ و باطل چيست ؟

و بين زمين و آسمان چه مقدار فاصله است ؟

و بين مشرق تا مغرب چه مقدار مسافت است ؟

و قوس و قزح - يعنى ؛ رنگين كمان - چيست ؟

و خنثى به چه كسى گفته مى شود؟

و آن ده چيزى كه يكى از ديگرى محكم تر و سخت تر مى باشند كدامند؟

مرد رومى با حالت تعجّب گفت : بلى ، سؤ ال هاى من همين ها مى باشد.

امام حسن مجتبى عليه السلام در اين موقع به پاسخ سؤ ال ها پرداخت و فرمود: بين حقّ و باطل چهار انگشت است ، آنچه با چشم خود ديدى حقّ و آنچه شنيدى باطل است .

فاصله بين زمين و آسمان به اندازه دعاى مظلوم بر عليه ظالم است و نيز تا جائى كه چشم ببيند.

همچنين فاصله بين مشرق تا مغرب به مقدار سرعت گردش و حركت خورشيد در يك روز خواهد بود.

و امّا قوس و قزح : قوس علامتى است از طرف خداوند رحمان براى در اءمان ماندن موجودات زمين از غرق شدن و ديگر حوادث مشابه آن ؛ و قزح نام شيطان است .

و امّا خنثى به شخصى گفته مى شود كه معلوم نباشد مرد است يا زن ، كه اگر هيچ نشانه اى نداشته باشد، يا هر دو نشانه را موجود باشد به او گفته مى شود: ادرار كن ، پس اگر ادرارش به سمت جلو يا بالا بود مرد است و در غير اين صورت در حكم زن خواهد بود.

و امّا جواب آن ده چيز - به اين شرح است - :

خداوند متعال سنگ را آفريد و به دنبالش آهن را به وجود آورد كه همانا آهن سنگ را قطعه قطعه مى كند.

و سپس آتش را آفريد كه آهن را گداخته و آب مى نمايد.

و سخت تر از آتش آب است كه آتش را خاموش مى كند.

و از آب شديدتر، ابر مى باشد كه آن را حمل و منتقل مى كند.

و از ابر نيرومندتر باد خواهد بود كه ابر را به اين سو، آن سو مى برد.

و از باد قدرتمندتر آن نيروئى است كه باد را كنترل مى كند.

و از آن شديدتر ملك الموت - عزرائيل - است كه جان همه چيز را مى گيرد؛ و مى ميراند.

و از آن مهمّتر خود مرگ است كه جان عزرائيل را نيز مى ربايد.

و از مرگ محكم تر، و نيرومندتر مشيّت و اراده الهى است كه مرگ را برطرف مى نمايد - و در روز واپسين ، مردگان را زنده مى گرداند - .(49)

موضوعات: چهل داستان از إ مام حسن مجتبى عليه السلام  لینک ثابت



[پنجشنبه 1395-03-27] [ 11:46:00 ب.ظ ]