سخنرانی و نامه ‏های پرشور در تشجیع رزمندگان


سخنرانی پرشور مادر بزرگوار شهیدان مهدی و مجید زین الدین، در تشییع پیکرشان، چنان شوری در همگان ایجاد کرد که هزاران هزار جوان برومند با تهییج مادرانشان، داوطلبانه به جبهه اعزام شدند… .
و یا سخنرانی فهیمه بابائیان پور، همسر شهید غلامرضا صادق زاده که:

«ای همسر شهیدم! راهت ادامه دارد…». فهیمه پس از آن که بر جسد پاره پاره همسرش حضور یافت، به جای آن که فغان و زاری پیشه کند و سیاه بپوشد، لباس سپید عروسی اش را بر تن کرد و گل روز عروسی‏اش را در دست گرفت و پیشاپیش همگان در تشییع پیکر همسرش فریاد برآورد: «ای همسر شهیدم! شهادتت مبارک!» و در هنگام تدفین او، در میان انبوه جمعیت، با صدای رسا گفت: «الهی! رضاً برضائک، تسلیماً لأمرک».

و در مراسم ختم او تأکید کرد که «این ختم نیست که آغاز است، آغاز راهی که همسرم آن را پیمود… »
از آن پس فهیمه یکسال لباس سپید پوشید؛ چرا که خود را عزادار نمی‏دانست، همان گونه که در تدفین او گفته بود:

«اگر غلامرضا به مرگ طبیعی مرده بود، سیاه می‏پوشیدم؛ چرا که عزیزی از دست رفته بود. اما اکنون لباس سپید عروسی‏ام را بر تن کرده‏ام؛ چرا که می‏دانم او هست، ناظر است، شاهد است، من حتی از او خداحافظی هم نمی‏کنم…».

کلامش چنان شورانگیز بود که بانویی از فهیمه 19 ساله خواسته بود تا اگر پسرش شهید شد، فهیمه در مراسم ختمش سخنرانی کند.

(نامه‏ های فهیمه، ص 116.)

موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



[پنجشنبه 1397-06-22] [ 06:24:00 ب.ظ ]