بيشك ، تركيب قرار داد از اينجهت كه مشتمل بر موضوعات پر اهميتى از جنبه هاى دينى و سياسى ميباشد ، گواه تازه ای است بر وسعت نظر تنظيم كننده ى آن در هر دو جنبه .
حق آنست كه با مشاهده ى تدابير و فرمانهاى امام حسن در دورانى كه همينگونه چيزها بهترين شاخص قدرت ديپلماسى بوده ، به شايستگى سياسى فراوان آنحضرت اعتراف كرده و معتقد شويم كه اگر وى در شرائطى غير آن شرائط و در ميان مردمى و محيطى داراى زمينه ای مساعدتر ، مى زيست در شمار كار آزموده ترين سياستمداران و بزرگترين فرمانروايان اسلام محسوب مى گشت .
تا هنگاميكه شواهد بر دور انديشى و قوت تدبير و بلند رای كسى چندان فراوانست كه جای براى مناقشه و ترديد باقى نمى گذارد ، محروميت ها و شكست هاى موسمى كه معلول طبيعت زمان و شرائط و اوضاع جارى است نمى تواند نشانه ى ضعف وى يا بهانه ى انتقاد و ايراد كسان قرار گيرد.
استعدادهاى شخصى هر چند بر اثر محروميت ها و شكست ها امكان بروز و تجلى كامل نيابند ، ليكن يكباره نيز ميدان عمل را از دست نمى دهند به ميدان عمل مبتكرانه ای كه اين بزرگمرد پديد آورد بنگريد و فكر نو او را كه بر اساس حفظ جان تمامى يك ملت در حال و آينده اش استوار بود ، ملاحظه كنيد و آنگاه ببينيد كه چگونه اين فكر در فقرات قرار داد وى گنجانيده شده و بصورت شرائطى در قبال دشمن در آمده است .
رسای و زباندار بودن مواد پنجگانه ى قرار داد بخوبى نشان مى دهد كه تنظيم كننده ى آن ، به تصادف يا بطور پراكنده و جدا ، موضوعات را كنار هم نچيده ، بلكه با تنظيم و انتخاب اين مواد بهم پيوسته ، هدف و منظور خاصى را تعقيب مى كرده و بعلاوه كوشيده است كه با در نظر گرفتن نزديكترين و عملى ترين راهها ، هدف خود را تأمين كند يعنى حق شرعى خود را تثبيت و مقام خود و برادرش را حفظ نمايد ، امور خاندان پيغمبر را تسهيل كرده و جان آنان را محفوظ دارد ، امنيت شيعيان خود و پدرش را تضمين كرده و يتيمان و بازماندگان آنها را سامان بخشد و بدينوسيله ثبات و وفاى آنان را پاداشى داده و بعلاوه ، ايمان و يارى و اخلاص آنان را براى روزى كه به وجود ياورانى نياز هست بيمه نمايد .
در اين قرار داد ، حكومت را بدينشرط به معاويه واگذار كرد كه وى به سنت پيغمبر و به روش خلفاى شايسته عمل كند و با اين شرط ، معاويه را - كه وى بيش از هر كسى با روحيه ى او و هم با عكس العملش در برابر اين شرط آشنا بود - در تنگناى مخالفت ها و ضديت ها و دشمنى هاى بيشمار قرار داد و در نتيجه ، پايه ى حكومت او را متزلزل ساخت .
اساسا قرار داد يعنى سندى كه دو طرف آن را امضاء كرده اند تا التزام خود را به آنچه به طرف مقابل داده يا از او ستانده اند ، تثبيت نمايند و در اينمورد موضوع قرار داد - حداكثر - عبارت است از : مادياتى محدود كه مورد حرص و علاقه ى شديد يكى از طرفين است در برابر معنوياتى نا محدود كه وجهه ى همت طرف ديگر مى باشد .
معاويه از صلح ، هدفى جز اين نداشت كه بر حكومت استيلا يابد و حسن بدين امر راضى نشد مگر بدينجهت كه مكتب خود و اصول فكرى خود را از انقراض ، مصون بدارد و شيعيان خود را از نابودى برهاند و راه باز گرداندن حق غصب شده ى خود را پس از مرگ معاويه هموار سازد .
لازمه ى درست انديشى آنست كه از قرار داد صلح چنين مفهومى استفاده كنيم .
براى اينكه صحت تفسير ما در مورد هدفها و مقاصدى كه هر يك از دو طرف در لحظه ى وقوع صلح داشتند ، كاملا آشكار شود ناگزيريم زنجير تقليد كوركورانه از مورخان گذشته را پاره كرده و براى كشف اين حقيقت مهم تاريخى يكسره بسراغ اظهارات طرفين درباره ى مواد قرار داد يا بطور كلى گفته های كه نقاط مبهم قرار داد را روشن مى سازد ، برويم ، شايد از اين راه به حل اسرار فراوانى كه حتى بر دوستان نيز پوشيده مانده است ، راه يابيم .
[جمعه 1395-03-28] [ 05:41:00 ب.ظ ]