حسن بن علی (ع) از تمام امکانات خود برای انجام امور نیک و خداپسند، بهرهبرداری میکرد و اموال فراوانی در راه خدا میبخشید. مورخان و دانشمندان در شرح زندگانی پرافتخار آنحضرت بخشش بیسابقه و انفاق بسیار بزرگ و بینظیری، ثبت نمودهاند که در تاریخچه زندگانی هیچکدام از بزرگان بچشم نمیخورد و نشانه دیگری بر عظمت نفس و بیاعتنائی آنحضرت به مظاهر فریبنده مادی است و آن اینکه: «حضرت مجتبی (ع) در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارائی خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار ثروت خود را بدونیم تقسیم نموده نصف آنرا برای خود نگهداشت و نصف دیگر را در راه خدا بذل نمود [9] .
همت بلند و طبع عالی حضرت مجتبی (ع) اجازه نمیداد کسی از در خانه او ناامید برگردد و گاهی که کمک مستقیم مقدور نمیشد؛ بطور غیر مستقیم در رفع نیازمندیهای آنان کوشش میفرمود و با تدابیر خاصی، گره از مشکلات گرفتاران میگشود چنانکه روزی مرد فقیری به آن بزرگوار مراجعه کرد و درخواست کمک نمود اتفاقا در آن هنگام امام مجتبی (ع) پولی در دسترس نداشت و از طرف دیگر از این که فرد تهیدستی از در خانهاش نامید برگردد، شرمسار بود، لذا فرمود: - آیا حاضری تو را به کاری راهنمائی کنم که به مقصودت برسی؟
- چه کاری؟
- امروز دختر خلیفه از دنیا رفته و خلیفه عزادار شده است ولی هنوز کسی به او تسلیت نگفته است، نزد خلیفه میروی و با سخنانی که به تو یاد میدهم، بوی تسلیت میگوئی، از این راه به هدف خود میرسی.
- چگونه تسلیت بگویم؟
- وقتی نزد خلیفه رسیدی بگو: «الحمد لله الذی سترها بجلوسک علی قبرها و لا هتکها بجلوسها علی قبرک»
شکر خدا را که اگر دخترت پیش از تو دنیا رفت و در زیر خاک پنهان شد، زیر سایه پدر بود، ولی اگر خلیفه پیش از او از دنیا میرفت، دخترت پس از مرگ تو در بدر میشد و ممکن بود مورد هتک حرمت واقع شود.
ناگفته پیدا است که این جملههای عاطفی در روان خلیفه اثر عمیقی بجای نهاد و از حزن و اندوه وی کاست و دستور داد جایزهای به وی بدهند.
آنگاه پرسید: این سخن از آن تو بود؟
گفت: نه، حسن بن علی (ع) آن را به من آموخته است.
خلیفه گفت: راست میگوئی او کانون سخنان فصیح و شیرین است [10] .
[جمعه 1395-03-28] [ 06:07:00 ب.ظ ]