شيعه معتقد است تمام پيروانى كه قرآن مجيد به آنها اشاره مى كند فرستادگان خدا و بندگان خاص او هستند كه براى «هدايت خلق به سوى خالق» مأمورى يافته اند.

محمّد(صلى الله عليه وآله) آخرين و بزرگترين پيغمبر خداست، او در تمام عمر خود از گناه و اشتباه پاك و معصوم بوده، و جز در راه رضاى خدا ـ تا آخرين لحظه زندگى ـ قدم برنداشت.(4) شيعه به معراج پيامبر معتقد است و عقيده دارد خداوند او را در يك شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصى (در بيت المقدس(5)) برد و از آنجا با همين بدن(6) در آسمانها، در ماوراى عرش و كرسى و حجب تا «مقام قاب قوسين اوادنى» سير داد.(1)

شيعه معتقد است قرآن مجيد كه امروز در دست مسلمانهاست همان كتابى است كه به عنوان اعجاز و تعليم حقايق اسلام بر پيامبر نازل شده، و كوچكترين كم و زياد و تحريف و تغييرى در آن راه نيافته، اين سخنى است كه مورد اجماع و اتّفاق همه بزرگان شيعه مى باشد(2)، و اگر به طور ندرت افرادى از شيعه يا اهل سنّت قائل به اين شده اند كه تحريف و تغييرى در قرآن راه يافته مسلماً در اشتباه هستند(3) خود قرآن نيز صريحاً گفتار آنها را رد مى كند: «(إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ); ما قرآن را نازل كرديم و ما به طور قطع آن را حفظ مى كنيم».(7)

و نيز اگر در پاره اى از روايات شيعه و سنى مطالبى كه حكايت از تحريف قرآن مى كند ديده مى شود اين روايات علاوه براينكه ضعيف هستند جزء اخبار احاد مى باشند كه مفيد علم نيستند و نمى توانند تكيه گاه عمل باشند.

اين گونه اخبار يا بايد توجيه و تفسير شود و در غير اين صورت بايد آنها را به دور انداخت.(8)

اماميه معتقدند هر كس پس از پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله) ادعاى نبوّت يا نازل شدن وحى كند ويا به شخصى كه چنين ادعايى را دارد ايمان داشته باشد مسلمان نيست و احكام كفار و غير مسلمانان در مورد او جارى خواهد شد.

* * *

________________________________________

1 . امام هادى(عليه السلام) در مقام درود و تحيت بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى گويد: اللهم اجعل افضل صلواتك على سيدنا محمد عبدك ورسولك… المعصوم من كل خطأ وزلل المنزّه من كل دنس وخطل. بحارالانوار، ج 99، ص 178. تلقى اصحاب رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نيز اين بود چنانكه خليفه اوّل در خطبه مربوط به آغاز خلافت خود گفت: ان رسول الله(صلى الله عليه وآله) خرج من الدنيا وليس احد بطاليه بضربة سوط فافوقها وكان معصوماً من الخطاء. بحارالانوار،

ج 10، ص 439 .

2 . ر.ك: مجمع البيان، ج 6، ص 396; مفاتيح الغيب، ج 10، ص 147; فى ظلال، ج 5، ص 301; تبيان، ج 6، ص 446 و… و صاحب تفسير القرآن والعقل، ج 3، ص 123 آن را بيت المعمور دانسته است.

3 . احاديث متواتره بر اين معنا دلالت دارد. ر.ك: تفسير قمى، ج 2، ص 3 ; كافى، ج 8، ص 121 ; تفسير طبرى، ج 8، ص 5 و در ميان قدماى عالمان شيعه در اين خلافى نبوده. ر.ك: امالى صدوق، ص 510; حياة القلوب، ج 3، ص 699; مجمع البيان، ج 3، ص 395 .

4 . بحث درباره معراج از جنبه مدارك مختلف «قرآنى» و «روايتى» و «تاريخى» آن و پاسخ به ايراداتى كه از نظر علوم روز بر اين مسأله شده در اين مختصر ممكن نيست، كسانى كه مايل باشند جوانب مختلف اين مسأله را مطالعه كنند مى توانند به مقالاتى كه در شماره هاى 4 تا 10 سال هفتم مجله «مكتب اسلام» درج شده مراجعه نمايند. به خواست خدا به زودى اين مقالات پس از تجديد نظر به صورت رساله مستقلى انتشار خواهد يافت.

5 . از باب نمونه ر.ك: الاعتقادات صدوق، ص 93 ; الايضاح فضل بن شاذان، ص 217; اجوبة المسائل السروية (مطبوع در مجموعة الر1سائل)، ص 266; التبيان، ج 1، ص 3 ; سعد السعود، ص 144; اجوبة المسائل المهناوية، ص 121 ; مقدمه مجمع البيان، ج 1، ص 10 ; تفسير صافى، ج 1، ص 751; آلاء الرحمن، ص 25 ; اظهارالحق، ج 2، ص 130 ; تهذيب الاصول، ج 2، ص 96 .

6 . بزرگان و محققان شيعه مانند مرحوم شيخ صدوق در كتاب عقايد خود و شيخ مفيد و سيّد مرتضى و شيخ الطائفه شيخ طوسى و امين الاسلام طبرسى و امثال آنها از دانشمندان بزرگ شيعه همگى اتّفاق دارند كه هيچ گونه تغييرى در قرآن مجيد روى نداده، بزرگان اهل سنّت هم بر اين عقيده هستند ولى در ميان شيعه و همچنين اهل سنّت بعضى از افراد ساده ذهنى كه به چگونگى جمع آورى قرآن مجيد، و وضع آن در زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله)، و طبقات حفاظ و قاريان قرآن واقف نبوده اند به استناد بعضى از روايات مجعول كه آثار جعل از آن كاملا نمايان است معتقد به تحريف قرآن شده اند (البتّه تحريف به معناى كم شدن نه به معناى زياد كردن، زيرا احدى از مسلمين اين احتمال را درباره قرآن نداده است كه چيزى بر آن افزوده شده باشد بلكه همگى معتقدند كه آنچه امروز در دست ماست همه آياتى است كه بر پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نازل گرديده است). به عقيده ما يك مطالعه اجمالى درباره چگونگى جمع و تدوين آيات قرآن و كيفيت نوشتن آيات به وسيله «كاتبان وحى» و سپس حفظ و قرائت آن به وسيله غالب مسلمانان، بطلان اين عقيده خرافى را روشن مى سازد. كسانى كه مايل به توضيح بيشتر در اين زمينه هستند مى توانند به كتاب «البيان فى تفسير القرآن» يا كتاب فارسى «برهان روشن» مراجعه نمايند.

7 . سوره حجر، آيه 9.

8 . بعضى از اخبارى كه تصور شده حاكى از تحريف قرآن است اخبارى است كه مربوط به تفسير قرآن يا شأن نزول آيات مى باشد، و بعضى از آنها مربوط به تحريف معانى آن (يعنى آيه اى را برخلاف مفاد اصلى آن معنا و تفسير كردن) است، بعضى از آنها مسلّماً مجعول و ساختگى است مثلا در روايتى نقل شده كه در آيه شريفه (وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِى الْيَتَامَى فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ) (سوره نساء، آيه 3) در ميان جمله اوّل و دوم آيه، بيش از ثلث قرآن! افتاده است، راستى اين روايت عجيبى است كه هر كودكى به آن مى خندد، اگر ما اين حديث را بپذيريم معنايش اين است كه قرآن فعلى دو ثلث قرآن اصلى است و يك ثلث آن كه به اندازه پانزده جزء تمام! بوده از ميان رفته، قرآنى كه هنگام نزول آن چندين نفر به عنوان «كاتبان وحى» آن را مى نوشتند و در هر عصر و زمانى (مخصوصاً در قرون اوّل اسلام) عدّه زيادى تمام آن را حفظ داشته اند كه به نام حفاظ قرآن معروف بوده اند و مسلمانان صبح و شام آن را به عنوان بهترين عبادت در نماز و غير نماز قرائت مى كردند، و درتمام مسائل زندگى خود اعم از مسائل دينى و غير دينى از آن الهام مى گرفتند و گاهى بر سر تفسير يك جمله از آن، مباحثات فراوانى در مى گرفت، چه شد كه «يكجا» پانزده جزء آن را بردند و خوردند و كسى با خبر نشد؟ كدام عقل سالم چنين احتمالى را مى دهد. بنابراين مانند اين حديث مسلّماً مجعول و ساختگى است (مگر اينكه معناى ديگرى براى آن بشود) و اتفاقاً در ميان جمله اوّل و دوم آيه ارتباط كاملى برقرار است و توجه به چگونگى رابطه ميان اين «شرط» و «جزاء» هرگونه توهمى را از بين مى برد (براى به دست آوردن رابطه مزبور به تفسير مجمع البيان مراجعه فرماييد.

موضوعات: آئين ما (اصل الشیعه و اصولها)  لینک ثابت



[جمعه 1395-01-27] [ 09:56:00 ب.ظ ]