1. نماز
از نظر شيعه ـ بلكه از نظر تمام مسلمانان ـ ستون دين، رابطه ميان انسان و خدا و معراج افراد با ايمان همان «نماز» است. كسى كه نماز را ترك كند رابطه ميان او و خدا قطع مى گردد.
لذا در اخبار اهل بيت(عليهم السلام) وارد شده: «لَيْسَ بَيْنَ الْمُسْلِمِ وَبَيْنَ الْكُفْرِ بِاللهِ الْعَظِيمِ الترك فَريِضَة أو فَرِيضَتَيْنِ; فاصله ميان انسان و كفر فقط ترك يك يا دو نماز فريضه است».(1)
در هر حال موقعيت نماز در ميان عبادات اسلامى به قدرى است كه هيچ يك از عبادات به پايه آن نمى رسد، دانشمندان و علماى شيعه همه در اين مسأله هم عقيده اند كه هر كس نماز را ترك كند گناهكار و فاسق است و احترام ندارد، غيبت او جايز و اعتماد از او سلب مى گردد خلاصه اينكه شيعه در موضوع نماز سختگيرى فوق العاده اى دارد.(2)
نمازهاى واجب از نظر شيعه (در اصل شرع) به پنج نوع است: نمازهاى پنجگانه روزانه، نماز جمعه، نماز عيد فطر و قربان، نماز آيات، نماز طواف. البتّه گاهى ممكن است شخص مكلّف نيز نمازى را به وسيله نذر و عهد و قسم يا به واسطه استيجار بر خود واجب كند، اين گونه نماز در اصل شرع، واجب نيست بلكه به واسطه خود شخص واجب گرديده است.
غير از اين نمازها، بقيه نمازها مستحب (نافله) مى باشد، مهمترين نمازهاى مستحب، نافله هاى روزانه است كه دو برابر نمازهاى پنجگانه واجب مى باشد (يعنى 34 ركعت). بنابراين مجموع نمازهاى واجب و مستحب روزانه از نظر شيعه 51 ركعت مى شود.
در اينجا داستان جالبى به نظرم آمد كه ذكر آن بى مناسبت نيست، اين داستان را راغب اصفهانى در كتاب پر ارزش و سودمند خود به نام «محاضرات» نقل كرده است:
«در زمان «احمد بن عبدالعزيز» مردى در اصفهان بود به نام «كنانى» او از شيعيان اهل بيت(عليهم السلام) بود، و احمد بن عبدالعزيز نزد او درس «امامت» مى خواند. اتفاقاً يك روز مادر احمد نگاه كرد و چشمش به جلسه درس افتاد، ناگهان فرياد زد و خطاب به «كنانى» گفت: اى بد كار! بچه ام را رافضى كردى؟! كنانى گفت: اى كم عقل! رافضيها روزى 51 ركعت نماز مى خوانند، فرزند تو حتى يك ركعت هم نماز نمى خواند چگونه او رافضى است؟!».(3)
بعد از نمازهاى نافله روزانه، مهمترين نماز مستحب، نافله ماه مبارك رمضان است كه يك هزار ركعت مى باشد (البتّه علاوه بر نافله هاى روزانه) و از اين نظر فرقى ميان ما و برادران اهل سنّت نيست، تنها تفاوتى كه هست اين است كه ما، «جماعت» را در اين نمازها جايز نمى دانيم و بايد به طور «فرادى» خوانده شود;زيرا معتقديم نماز جماعت، مخصوص نمازهاى واجب است ولى آنها نمازهاى نافله ماه رمضان را به جماعت مى خوانند و آن را نماز «تراويح» مى نامند.
احكام نماز جمعه و نماز عيد فطر و عيد قربان، و آيات، و همچنين بقيه نمازهاى مستحب را بايد در كتابهاى مشروحى كه در اين زمينه از طرف دانشمندان و علماى شيعه نگاشته شده مطالعه كرد و كتابهايى كه در اين باره تأليف يافته از ده ها هزار! تجاوز مى كند.
هر يك از اين نمازها آداب و ذكرها و دعاهاى مخصوصى دارد كه در كتبى كه مستقلا براى اين منظور تأليف شده مذكور است، تعداد اين كتابها نيز فوق العاده زياد است.
اما ماهيت نماز; ماهيت نماز از نظر ما از سه قسمت تشكيل مى گردد:
1. شرايط: نماز عبارت از اوصاف و حالاتى است كه از يك سلسله امور كه خارج از ذات نماز است انتزاع مى گردد، اصول اين شرايط كه بدون آن نماز باطل است شش چيز مى باشد: 1. طهارت 2. وقت 3. قبله 4. لباس نمازگذار 5. نيّت 6. مكان نمازگذار.
البتّه مكان ذاتاً جزء شرايط نيست بلكه لازمه وجود هر انسانى است; زيرا نمازگذار (مانند هر شخص ديگر) بدون مكان نمى تواند باشد، ولى اين مكان بايد غصبى نباشد و محل سجده (آنجايى كه پيشانى بر آن گذارده مى شود) نيز بايد پاك باشد.
2. اجزاى نماز: عبارت از امورى است كه نماز از آن تركيب يافته و آن هم به نوبه خود بر دو نوع است: نوع اوّل اجزايى كه «ركن» نماز است و بدون آن نماز باطل مى شود (خواه عمداً ترك شود يا اشتباهاً) و آن چهار چيز است: تكبيرة الاحرام (الله اكبر اوّل نماز) ـ قيام ـ ركوع ـ سجود.
نوع دوم اجزاى غير ركنى است كه اگر «عمداً» ترك شود موجب بطلان نماز مى گردد مانند: قرائت (حمد و سوره)، ذكر، تشهد، سلام. و در همه اينها آرامش بدن هنگام انجام آن لازم است، اما اذان و اقامه هر دو مستحب مؤكد مى باشند; بلكه بعيد نيست در صورت وقت اضافه داشتن، «اقامه» واجب باشد.(4)
3. موانع نماز: همان طور كه از اسمش پيداست امورى مى باشد كه وجود آنها نماز را باطل مى كند. و آن نيز بر دو نوع است: نوع اوّل «موانع ركنى» كه در هر صورت نماز را باطل مى سازد، خواه از روى عمد باشد يا غير عمد، و آن سه چيز است: پشت به قبله كردن، آنچه كه وضو را باطل مى كند، و فعل كثير كه انسان را از صورت نمازگذار خارج مى كند.(5)
نوع دوم موانعى است كه در حال عمد نماز را بر هم مى زند و آن عبارت است از: سخن گفتن، خنده و گريه با صدا، رو به طرف راست و چپ كردن، خوردن و آشاميدن.(6)
منظور از طهارت كه جزء شرايط ذكر شد، وضو و غسل است و هر كدام از اين دو موجباتى دارد كه بدنبال آن واجب مى گردد. و در صورتى كه دسترسى به آب براى وضو و غسل نباشد و يا آب پيدا شود اما بر اثر بيمارى يا سرماى شديد و تنگى وقت، نتواند از آن استفاده كند بايد به جاى آنها تيمم نمايد، همان طور كه قرآن مجيد مى گويد: «(فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً); بر زمين پاكى تيمم كنيد».(7)
در معناى «صَعِيد» كه در اين آيه شريفه ذكر شده ميان فقها و علماى لغت اختلاف نظر است: بعضى معتقدند «صَعِيد» تنها به معناى «خاك» مى باشد ولى عدّه اى ديگر معناى آن را وسيعتر مى دانند و معتقدند آنچه روى زمين را مى پوشاند اعم از خاك ـ سنگريزه ـ شن ـ سنگ و امثال آن، جزء مفهوم «صَعِيد» است حتى سنگهاى معدنى پيش از آنكه پخته شود (و به صورت گچ و آهك و مانند آن درآيد) جزء صعيد است، و قول دوم صحيحتر به نظر مى رسد.
اين بود مختصرى درباره نماز از نظر شيعه «اماميه» البتّه همان طور كه اشاره شد هر يك از جزييات اين موضوع، مباحث مشروح و جالبى دارد كه حق آن را تنها در چندين جلد كتاب بزرگ مى توان ادا نمود.
________________________________________
1 . به كتاب «وسائل الشيعة» جلد 4، (باب ثبوت الكفر والارتداد بترك الصلاة الواجبة) رجوع شود.
2 . ممكن است بعضى تعجب كنند كه چرا مرحوم كاشف الغطا درباره اهميّت دادن شيعه به موضوع نماز پافشارى دارد، نكته اين است كه با نهايت تأسف بعضى از افراد مغرض و تفرقه انداز با كمال ناجوانمردى به شيعه تهمت مى زنند كه آنها اصلا نماز نمى خوانند، چرا ما مسلمانان اين اندازه از هم دور باشيم كه از واضح ترين مسائل درباره يكديگر اطلاع نداشته باشيم؟ مقصر كيست؟ به عقيده ما همه مقصرند؟
3 . محاضرات الادباء، ج 4، ص 448 .
4 . وجوب «اقامه» معلوم نيست، بلكه حق اين است كه آن نيز «مستحب مؤكد» مى باشد.
5 . مناسب تر اين است كه به جاى «فعل كثير»، «فعل محو كننده صورت نماز» قرار داده شود، خواه فعل كثير باشد يا قليل، مثلا ور جستن يا كف زدن در وسط نماز با اينكه فعل كثير نيست صورت نماز را محو و باطل مى سازد.
6 . موانع نماز منحصر به اينها نيست و امور ديگرى نيز هست كه نماز را باطل مى سازد، به كتابهاى فقهى يا رساله هاى عمليه مراجعه شود.
7 . سوره نساء، آيه 43 .
[شنبه 1395-01-28] [ 12:20:00 ق.ظ ]