حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 4000
  • دیروز: 1092
  • 7 روز قبل: 2006
  • 1 ماه قبل: 11408
  • کل بازدیدها: 2481400





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • نورفشان


  •   پاسخ به شبهه ی دوستان(رنگ مشکی چادر)   ...

     

    مگر ممکن است اسلام رنگ سیاه را برای نمایش زیبایی حجاب برتر وتامین سلامت روانی جامعه پذیرفته باشد. پس کراهت آن آیا هنوز هم ثابت نیست.وآیا سلامت روانی بانوان اهمیتی ندارد .
    مشکل من نوعی وجوانان با چادر سیاهه. نه چادر. چون جامعه ظرفیتی برای آن ایجاد نکرده وهیچ کس به فکر دختران نو جوان مسلمانی که به خاطر حس زیبایی شناسی
    چادر سیاه را{نه چادر را}کنار می گذارد نیست وآنگاه ما همایش حجاب برگزار می کنیم
    ومسائل حجاب را برای دختران چادری حل می کنیم درحالی خود حتی از خود
    نمی پرسند . چرا وچگونه وبه چه علت محبوبیت چادر به مجبوریت چادرسیاه تبدیلشده

    پاسخ شبهه

     یه تعریف ساده و خودمونی از حجاب اینه که آدم خودنمایی نکنه!

     حجاب نه تنها برای زنان هست بلکه برای مردان هم هست که خوب مسلما نسبت به زنان مقداری بیشتره
    انسان نسبت به هر نعمتی که خدای مهربون بهش میده مسئولیتی رو هم باید در قبالش به عهده بگیره کسی رو که خداوند بهش زیبایی میده مسلما مسئولیتی رو در قبال این زیبایی پیدا میکنه و این مسئولیت اینه که عفت داشته باشه و رنگ لباسش(چادرش) طوری نباشه که وقتی تو خیابون میره چشم صد نفر بهش باشه و به قول معروف نخ نما بشه
    اما در مورد رنگ سیاه چادر
    اولا رنگ سیاه ذاتا کراهت نداره که در این مورد تحقیق بیشتر شما رو میطلبه در ثانی رنگ سیاه در بعضی موارد علاوه بر اینکه کراهت نداره پاداش خیر هم داره نظیر اینکه ما به پیروی از ائمه اطهارمون در شهادت ها لباس مشکی می پوشیم
    از نظر روانشناسی رنگ ها هم رنگ سیاهی از جمله رنگ ها ایه که کمتر جلب توجه میکنه مسلما اگر بانویی با وقار چادر مشکی رو به سرش میکنه علاوه بر اینکه حس زیباشناسیش رو میزاره برا حلالش(همسرش,پدرش,مادرش,و…) هم سلامت روانیه خودش رو تظمین کرده و هم سلامت روانیه جامعه رو چون که با خیال راحت و بدون اینکه چشمی به دنبالش باشه یا کسی متلک بارش کنه در جامعه میره و میاد حالا اگه یکی با چادر قرمز بیاد یا آبی یا صورتی(مختص دختر خانوما)آیا جلب توجه نمیکنه؟
    و آیا این جور چادر ها (رنگارنگ) فرد و رو نخ نما نمیکنه؟!

    در پایان خواهر من به خودت افتخار کن که از حضرت زهرا سلام الله علیها پیروی میکنی و چادر مشکی زیبا رو به نشونه ی وقار به سرت میزاری


    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-08-10] [ 07:11:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سرنوشت پست ترین خوک های عاشورا   ...

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سرنوشت پست ترین خوک های عاشورا

    در ادامه مطلب با گوشه ای از جنایات و همچنین سرنوشت شوم دنیوی افرادی همچون یزید ابن معاویه،شمر ابن ذی الجوشن،خولی ابن یزید اصبحی وعبد الرحمن ابن حصین آشنا خواهید شد.

     

    خولی ابن یزید اصبحی

    خولی ابن یزید اصبحی از چهره های بسیار کثیف و از عمال سر سپرده حکومت بنی امیه و از فرماندهان سپاه یزید در کربلا بود.

    او قاتل عبد الله ابن علی و عثمان بن علی از برادران امام حسین علیه السلام می باشد و در غروب عاشورا نیز با تمام افتخار سر مبارک امام حسین علیه السلام را به کوفه برد.او پس از شهادت امام حسین علیه السلام به غارت خیمه ها پرداخت.خولی پس از غارت خیمه ها به همراه شمر و ده نفر دیگر اسب بر بدن مطهر شهدا و سید الشهدا علیه السلام تازاند.

    ابو عمره،فرمانده مختار خانه خولی را محاصره کرد.او خود را در چاه مستراح مخفی کرده بود.اما زن او که کینه بسیاری نسبت به او داشت محل اختفای او را نشان داد، طبق دستور مختار پاهایش را بریدند و جسدش را نیز سوزاندند.

    حضرت زینب سلام الله علیها می فرمایند:او به غارت خیمه ها مشغول بود و به سوی من آمد و مقنعه ام را کشید و گوشواره ام را از گوشم بیرون آورد،در عین حال گریه می کرد،گفتم:تو غارت می کنی و در عین حال گریه میکنی.گفت:برای مصائب شما اهل بیت گریه می کنم،گفتم:خداوند دست و پاهایت را قطع کند و در آتش دنیا قبل از آخرت بسوزاند!

    عبد الرحمن بن حصین

    در حادثه کربلا،از محافظین شریعه فرات بود.پس از بستن آب فرات فریاد زد:ای پسر فاطمه!از این آب یک قطره نچشی تا آن وقت که طعم مرگ را بچشی یا به حکم ابن زیاد گردن گزاری.در این هنگام امام حسین علیه السلام فرمود:کیستی؟او خود را معرفی کرد.سپس حضرت فرمودند:خدایا او را از تشنگی بکش و هیچ وقت او را نیامرز!

    او پس از واقعه کربلا بیمار شد و تشنگی بر او غالب شد.هر قدر آب میخورد،تشنگی او فرو نمی نشست و از تشنگی فریاد می کرد تا در نهایت به درک واصل شد.

    شبث بن ربعی

    طرح اسب تاختن بر اجساد شهیدان را پیشنهاد کرد و خود نیز بر جسد مطهر امام علیه السلام اسب تازاند.

    شبث در جنگ میان سپاه مختار و مصعب اسیر شد.طبق برخی نقل ها،به دستور مختار دست و پاهایش را قطع کردند و در میان شهر گذاشتند تا مانند سگ زوزه کنان جان داد.

    شمر ابن ذی الجوشن

    این شخص که رذیلت آن بر همگان کاملا آشکار است در ابتدا از یاران حضرت علی علیه السلام در جنگ صفین و از معلمین قرآن  بود ولی با گذشت زمان در لشکر خوارج قرار گرفت.او در حادثه کربلا فرماندهی  پیاده لشکر کوفه را به عهده گرفت و در آخرین ساعتهای روز دهم محرم، زمانی که امام حسین علیه السلام جراحت‌های زیادی در سر و بدن داشت، شمر، با چکمه و خنجر برهنه بر سینه او نشست و سر او را از تن جدا کرد.

    شمر که مقداری طلا و نقره  را از اهل حرم اباعبدالله غارت کرده بود در کوفه آنها را به زرگری داد و دستور داد از آنها برای زنانش زینت آلات بسازد.اما زرگر هر آنچه از آن طلا و نقره را در آتش قرار میداد  به سرب تبدیل میشد شمر با دیدن این اتفاق آیه ی”خسر الدنیا و الآخره” را خواند و دانست که هم دنیایش تباه شد و هم آخرتش.

    در نهایت ابوعمره، شمر را دستگیر کرد و نزد مختار آورد. مختار ثقفی، سر او را از بدن جدا کرد و بدنش را درون دیگى پر از روغن جوشان انداخت. یاران مختار سرش را لگدکوب کردند و نزد محمد بن حنفیه فرستادند تا تسکینى بر وى باشد.

    یزید ابن معاویه

    این چهره کثیف و ضد اسلامی که در کارنامه سیاه خود حمله به کعبه را نیز دارد روزی همراه یارانش در صحرا آهویی می بیند و در همین حال قصد میکند تا به تنهایی آهو را شکار کند سوار بر اسب می شود و آهو را دنبال میکند آهو از این وادی به آن وادی رفت و در نهایت یزید گم شد و هر چه همراهانش به دنبال او گشتند او را نیافتند. در آن صحرا تشنگی سختی بر او غلبه کرد.که در همین حال به صحرا نشینی برخورد کرد که در حال کشیدن آب از چاه بود.مرد صحرا نشین که او را نمی شناخت  با رفتاری عادی مقداری آب به او داد.

    یزید رو به او کرد و گفت:اگر من را بشناسی که من کیستم بیشتر من را احترام می کنی!

    آن اعرابی گفت:ای برادر عرب تو کیستی؟

    گفت:من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم.

    اعرابی گفت :سوگند به خدا تو کشنده ی حسین بن علی علیه السلام هستی ای دشمن خدا و رسول خدا

    اعرابی با خشم شمشیر یزید را گرفت و بر سر او زد شدت ضربه  به قدری بود که شمشیر به سر اسب یزید نیز برخورد کرد،اسب در اثر شدت ضربت فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد اسب با سرعت می تاخت و یزید را بر زمین می کشید،آن قدر یزد بر زمین کشیده شد که بدنش پاره پاره گردید و تنها ساق پای او روی رکاب  آویزان ماند.

    و تمام این سرنوشت های شوم تنها مربوط به بخشی از عذاب  دنیوی این افراد بود که گفته شد و به راستی که عذاب اخروی قابل مقایسه با عذاب دنیوی نخواهد بود

    منبع:سایت نصر۱۹

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



     [ 06:45:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اندرز و عبرت گرفتن از گذشتگان   ...

    امام علی علیه السلام فرموده است :

    اهل گورستان همسایگانگی هستند که با هم اُنس نمی گیرند ، و دوستانی که بدیدن یکدیگر نمی روند ، نسبتهای آشنائی بینشان کهنه و سببهای برادری از آنها بریده شده است ، پس همگی با اینکه یکجا گرد آمده اند تنها و بیکسند ، و با اینکه دوستان بودند از هم دورند ، برای شب بامداد و برای روز شب نمی شناسند ، هر یک از شب و روز که در آن کوچ کرده اند برای ایشان همیشگی است ، سختیهای آن سرای را سختتر از آنچه می ترسیدند مشاهده کردند ، و آثار آن جهان (پاداش و کیفر) را بزرگتر از آنچه تصور می نمودند دیدند ، پس آن دو پایان زندگانی برای ایشان کشیده شده تا جای بازگشت (بهشت یا دوزخ) و در آن مدت منتهی درجۀ ترس (برای دوزخیان) و امیدواری (برای بهشتیان) هست پس اگر بعد از مرگ بزبان می آمدند نمی توانستند آنچه را بچشم دیده و دریافته اند بیان کنند .

    نهج البلاغه باب 4 قسمتی از خطبه 212

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [شنبه 1394-08-09] [ 07:13:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مناجاتی کوتاه از امیرالموئمنین   ...

    خدایا بر من ببخش آنچه را تو به آن آگاه تر از من هستی،و اگر دوباره به گناه بازگشتم،تو نیز به آمرزشت بازگرد.بر من ببخش آنچه را با خود وعده کردم و تو مرا وفا کننده به آن نیافتی.خدایا بر من ببخش آنچه را که با زبانم به تو تقرب جستم و دلم با آن مخالفت نمود.خدایا بر من ببخش اشارات نابجای چشم،سخنان بی فایده،و هواهای دل،و لغزش های زبانم را.

    nasr19.ir

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [جمعه 1394-08-08] [ 07:18:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حکایت ﻣﻼ ﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ   ...


    ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘایشان ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﮐﻨﺪ . ﻣﻼ ﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞﺳﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ . ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﮐﻨﺠﮑﺎو ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻼ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺷﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺖ ﺁﻥ ﭘﻮﻝ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻨﯽﻃﻠﺐ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺑﻬﺮ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞ ﺳﮑﻪ ﻓﺮﺍﻫﻢﮐﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻭﯼ ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ!!

    ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻣﻮﻋﻮﺩ ﻣﻼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺳﮑﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺶ ﺟﺮﯾﻨﮓ ﺟﺮﯾﻨﮓ ﺻﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.!!
    ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺧﺮﻭﺝ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺟﻠﻮ ﻭ ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ!!

    ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻫﺎﺝ ﻭ ﻭﺍﺝ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼﮔﻨﮓ ﻭ ﮔﯿﺞ
    ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ : ﻣﻼ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺻیغه ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ! ﺁﻥ ﭘﻮﻝ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩﻧﺖ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟؟
    ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﻠﯿﺤﯽ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺩﻭ ﻧﮑﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ
    ﺍﺳﺖ…ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﺁﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﭘﻮﻝ ﻣﯽ ﭘﺮﺩﺍﺯﺩ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻪﻧﺤﻮ ﺍﺣﺴﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﺪ . ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺩﻗﺖ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻢ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﯾﺪ. ﻭ ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺘﯽ ادم
    ﭘﻮﻝ ﺗﻮﯼ ﺟﯿﺒﻬﺎﺵ ﺑﺎﺷﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

    در دنیای امروز :فقر آتشی است که خوبیها را می سوزاند
    وثروت پرده ایست که بدیها را می پوشاند

    و چه بی انصافند آنانکه…یکی را می پوشانند به احترام داشته هایش و دیگری را می سوزانند به جرم نداشته هایش….

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



     [ 07:11:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      پر زرق و برق اما پوک —   ...

     

     

    جنگ های پیامبر با یهودیان و دشمنان اسلام برای امروز حاوی این مطلب است که این دشمنان علیرغم زرق و برق فراوان خود در اکثر مواقع با شدت برخورد پیامبر پا به فرار گذاشته اند؛

    قبیله بنی قینقاع، یهودیان  بسیار مرفهی بودند. کار زرگری در کل جزیره العرب در اختیار آنان بود. لذا سرمست از ثروت خود به پیامبر پیشنهاد جنگ دادند. پیامبر در پاسخ لبیک گفت اما آنان بدون درگیری به دژهای خود پناهنده شدند. پیامبر اما کوتاه نیامد و به طرف دژهای آنان روانه شد و تا ۱۵ روز آنان را در محاصره خود گرفت تا آنکه آنان تسلیم  شدند و ضمن رها سازی لوازم و وسایل خود اجازه یافتند با اموال و فرزندان و بستگانشان از قطب حکومت اسلامی خارج شوند.

    قبیله بنی نضیر، این یهودیان آنچنان ثروتمند بودند که پول و ثروت خود را به عنوان وام در اختیار دیگران می گذاشتند، لذا پیامبر جهت دریافت وام به سوی آنان روانه شد. اما آنان قصد جان پیامبر را کردند، لذا پیامبر به آنان که زیر لوای  نظام اسلامی نمک دان شکسته بودند اینگونه پیام داد : ” حال که پیمان مرا شکستید از دیار من بیرون شوید و برای این کار به شما ده روز مهلت می دهم” یهودیان اما پاسخ دادند “هر چه می خواهی بکن! “

    پیامبر نیز هرچه خواست کرد، بی درنگ به سوی آنان روانه شد، آنان را محاصره کرد و خانه هایشان را ویران نمود، پاسخ یهویان روشن بود؛ فرار! و  پاسخ پیامبر نیز روشن بود “اشدا علی الکفار“. یهودیان مدام از دژی به دژ دیگر فرار می کردند. تا آنکه با مشاهده ی شدت عمل پیامبر تسلیم و از ایشان خواستند تا با اموال و لوازمشان از مدینه خارج شوند، اما آنان با غرور خود قبلاً چنین فرصتی را مردود کرده بودند، لذا پیامبر نپذیرفت و آنان با گذاشتن غنیمت بسیار از مدینه خارج شدند.

    قبیله عرب بنی سلیم، که دو بار جهت حمله به مسلمین و پیامبر گرد آمدند اما هر بار به محض شنیدند حرکت پیامبر به سوی آنان بدون آنکه سپاه اسلام را ببینند از ترس از هم گسیختند و پا به فرار گذاشتند!

    طوایف عرب بنی ثعلبه ، محارب و بنی غطفان با هم جمع شده بودند و پس از عقب نشینی قبلی خود، مجداداً جهت جنگ با پیامبر گرد آمدند، که مجداداً به محض شنیدن وارد عمل شدن پیامبر متحیر و قبل از جنگ از رویارویی با آن حضرت به گونه ای گریختند که زنان و اموال خود را فراموش کردند با خود ببرند!

    و ده ها مورد دیگر که بیانگر آن است که در برابر دشمن باید با شدت عمل برخورد کرد، اگر پیامبر در تمام موارد بالا در هجوم به کفار و مقابله کمی کوتاهی، ضعف و یا مسامحه نشان می دادند به آنان جسارت حمله و خسارت به مسلیمن را داده بودند.

    امام خمینی در سخنی به امام خامنه ای اینگونه نحوه ی برخورد ایران با آمریکا را شرح می دهند:

    “این را بدانید که هر وقت بخواهید با آمریکا و انگلیس مسامحه کنید، فشارشان را بیشتر می کنند. بهترین کار با آمریکا این است که با شجاعت و شهامت با آن برخورد کنید. شما بعد از من یادتان باشد که با آمریکا نباید مسامحه کرد. باید با آن برخورد محکم کرد و نترسید که هیچ غلطی نمی تواند بکند. ”

     

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



     [ 06:53:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مشکل آمریکا با ایران   ...

    »اد رویس»، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا در بیانیه ای در خصوص برنامه هسته ایران ذکر می کند؛

    وقتی موضوع ایران مطرح می‌شود، تمامی توجهات به سوی تلاش برای متوقف کردن برنامه هسته‌ای این کشور متمرکز می شود، اما همانطور که یکی از شاهدان امروز صبح شرح داد، برنامه هسته‌ای ایران تنها بخش کوچکی از پیکان انقلابی است که در سراسر جهان امتداد پیدا کرده است و منافع کلیدی آمریکا را تهدید می‌کند. سیاست خارجی ایران، خرابکارانه، فرقه‌ای است و بر اساس اهدافی پایه‌گذاری شده است که به ضرر منافع آمریکا در منطقه است.

    رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا در ادامه، ایران را به حمایت از گروههای تروریستی متهم کرد و گفت: در واقع، با حمایت طولانی‌ مدت ایران از گروههای تروریستی، شبه‌نظامیان و رژیم‌های تروریستی، منطقه، ضربه این «نیزه انقلابی» را گهگاهی حس می‌کند. به واسطه کمک‌های ایران، حماس از سال ۲۰۱۲، مجدداً تجهیز به سلاح شده است و نزدیک به ۸۰ درصد از شهروندان اسرائیل به سمت پناهگاهها فرار کرده‌اند. با کمک ایران، شبه‌ نظامیان شیعه در عراق مجدداً مسلح و فعال شده‌اند. رژیم اسد با نیروهای ایران، به قتل عام سوری‌ها ادامه می‌دهد. با کمک ایران، حزب‌الله قادر شده تا اسرائیل را با ۲۵ هزار موشک تهدید کند و این در حالی است که شورشیان حوثی‌ با حمایت ایران در پایتخت یمن پیشروی کرده‌اند.

    Royce_620

    رویس ضمن محکوم کردن ایران به حمایت از گروههای تروریستی مدعی شد که تحریم‌ هایی که در سالهای اخیر علیه برنامه هسته‌ای ایران وضع شده موجب شد که ایران به میز مذاکره بیاید اما در این شرایط نیز ایران بعنوان بخشی از برنامه ژئوپالتیکی وسیعتر خود در سطح منطقه از گروههای افراطی حمایت کرده است.


    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



     [ 06:48:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      پاسخ به شبهات درباره زیارت عاشورا:   ...

    «لعن» کردن فحش و ناسزا نیست، بلکه «لعن» در مقابل «رحم» و «لعنت» در مقابل «رحمت» قرار دارد و انسان عاقل و مسلمان باید بداند که چه خطی در ذیل رحمت الهی قرار دارد و چه خطی مشمول این رحمت نبوده و خارج از دایره آن قرار می‌گیرد. و گرنه دوست‌شناسی و دشمن‌شناسی یا همان «تولی و تبری» ممکن نبوده و محقق نمی‌گردد. لذا هر انسانی و البته هر مسلمانی، عده‌ای را «مرحوم» و عده‌ای را «ملعون – دور از رحمت» می‌شناسد؛ منتهی باید دقت کند که خودش و امیال نفسانی‌اش را به جدای خدا ننشاند، بلکه داوری او را بر اساس ملاک‌ها و شاخصه‌های وحی، سنّت نبوی و سیره‌ی اهل عصمت (ع) قرار دهد.

    ب – بیان امام باقر علیه‌السلام در زیارت عاشورا که در واقع دانشگاه تعلیم اصول «تولی و تبری» است، همان است که فرمودند و ضرورتی ندارد که ما برای ضمایر آن مصداق یابی نماییم. اگر لازم بود نام ببرند، می‌بردند و ابایی نداشتند. چنان چه نام برخی را بیان داشتند.
    امام علیه‌السلام دقت و توجه زائر (شیعه یا سنّیِ) امام حسین علیه السلام را در این زیارت به نکته‌ی بسیار مهمی جلب می‌نمایند. می‌فرمایند: با توجه به ماجرای اسف‌بار کربلا که مشهود عینی همگان بود، شما مردم «یزید» شناس شدید و او را ملعون می‌نامید (چنان چه حتی بسیاری از اهل سنت وی را لعنت می‌کنند)؛ اما سطحی‌نگر و ظاهرگرا نباشید.
    زیارت عاشورا متذکر می‌گردد که یزید، این جوان بدمست، جانی و ظالم، صاعقه نبوده که به ناگاه از آسمان نازل شود و یا زلزله نبود که به ناگاه زیر پای امت اسلامی را بلرزانده و تخریب نماید، بلکه حاصل چهار جریان انحرافی قبل از خود و نیتجه‌ی بی‌بصیرتی و اهمال مسلمین نسبت به چهار جریان انحرافی پیشین بود. لذا تأکید می‌نماید «و یزید خامساً – و پنجمین‌شان یزید».
    ج – زیارت عاشورا با این بیان ژرف می‌آموزد که جریان‌شناس و جریان‌گرا باشید، نه این که روی افراد خاص تکیه کنید. به فرمایش حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام: «حق را بشناسید، اهلش را خواهید شناخت»، نه این که شخص‌گرا باشید و دائم به دنبال مصادیق و اشخاص بگردید.
    جریان انحرافی را باید شناخت. وقتی انسان صراط مستقیم و جریان انحرافی را شناخت، اهل آن را در هر زمان خواهد شناخت. حتی خلافت انحرافی را نیز (در هر زمان) یک جریان انحرافی حاکم بر اذهان عمومی مردم به قدرت می‌رساند. و گرنه از دست شخص تنها (یا حتی با چند همدست، پیرو یا طرفدار) کاری بر نمی‌آید، حتی امام علی علیه‌السلام نیز باشد، خانه نشین می‌شود.
    انحراف و حتی انحرافات ایجاد شده در صدر اسلام، مختص آن دوره نبوده که اذهان گمان کنند مقصود فلان شخص و فلان شخص بوده است. بلکه اگر آنان نبودند، کسان دیگری پرچمدار انحراف می‌شدند و هم اکنون نیز عین همان صراط و عین همان انحرافات وجود دارد، در حالی که آن افراد دیگر در میان ما نیستند. نه حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام هست و نه اصحاب سقیفه، نه معاویه هست و نه امام حسن علیه‌السلام، نه یزید هست و نه امام حسین علیه‌السلام …، ولی خطوط، جریان‌ها، توطئه‌ها، اختلاف‌افکنی‌ها و تفرقه بین مسلمین و انداختن آنان به جان یک دیگر، هم چنان همان‌ها هستند. از این رو در ادامه سلام‌ها یا لعن‌ها، تولی‌ها و تبری‌های زیارت عاشورا «الی یوم القیامة» آمده است.
    د – مشکل اختلاف میان شیعه و سنّی، به زیارت عاشورا بر نمی‌گردد که گمان کنیم کنار گذاشتن آن موجب رفع اختلافات شده و یا زیارت امام حسین (ع) از دور یا نزدیک موجب تشدید اختلافات می‌شود. این دروغی القایی برای حذف فرهنگ عاشورا در اذهان عمومی شیعه و سنّی است.
    این که شایع می‌کنند زیارت عاشورا موجب تشدید اختلافات شیعه و سنی می‌شود، به ضرر اهل سنّت است، چرا که ناخودآگاه القا می‌نماید آنها طرفداران معاویه و یزید هستند، در حالی چنین نیست. چهارمین خلیفه‌ی آنان حضرت علی علیه‌السلام هستند و اکابرشان و حتی بسیاری از خودشان به اهل بیت (ع) اردات داشته و دارند. فقط وهابیت که ساخته و پرداخته و نیز دست نشانده و انگلیس و امریکاست، عناد دارند.
    اتفاقاً اگر امروزه شیعه و سنّی سعی کنند تا در مکتب عاشورا «یزید» شناس شده و یزیدهای زمان خود را بشناسند، با جهان‌بینی، ایدئولوژی، استراتژی، اهداف، روش‎ها و تاکیتک‌های معاویه‌ای و یزیدی آشناتر شوند، بیشتر وحدت می‌کنند و در لشکری واحد، با کفر و ظلم مبارزه می‌کنند و سبب می‌گردند تا سرهایشان بالای نیزه‌ی جاهلان خودفروخته و عمله‌ی آماتور ظلمه نرود و ناموس‌شان به سپاهیان یزیدی امروز (چون مدینه آن زمان) حلال نگردد، سرمایه‌هایشان غارت نشود و اسلام‌شان تحت سلطه و اداره‌ی نامسلمانان قرار نگیرد.
    «اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ * اَللّهُمَّ الْعَنْ يَزيدَ خامِساً وَ الْعَنْ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيادٍ وَ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْيانَ وَ آلَ زِيادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى يَوْمِ الْقِيمَةِ»
    ترجمه: خدايا مخصوص گردان نخستين ستمگر را به لعنت من و آغاز کن بدان لعن اولى را و سپس دومى و سومى و چهارمى را * خدايا لعنت کن يزيد را در مرتبه پنجم و لعنت کن عبيداللّه پسر زياد و پسر مرجانه را و عمر بن سعد و شمر و دودمان ابوسفيان و دودمان زياد و دودمان مروان را تا روز قيامت.

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-08-07] [ 07:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      توصیه جالب امیرالمومنین(ع) به جوانان   ...

    میزان قرار دادن وجدان اخلاقی
    امام علی(علیه السلام) به جوانان توصیه نمودند که، میزان قرار دادن وجدان اخلاقی در معاشرت اجتماعی است. آن حضرت خطاب به فرزندش چنین می فرمایند:
    «یا بنی اجعل نفسک میزانا فیما بینک و بین غیرک»
    پسرم، خود را معیار و مقیاس قضاوت بین خود و دیگران قرار ده.
    .
    نادیده گرفتن این اصل مهم اخلاقی نتیجه ای جز تیرگی روابط دوستانه نخواهد داشت.
    ————–
    تجربه اندوزی
    استفاده از تجارب دیگران از جمله مواردی است که در وصایای امام علی(علیه السلام) دیده می شود.
    آن حضرت می فرمایند:
    «اعرض علیه اخبار الماضین و ذکره بما اصاب من کان قبلک من الاولین و سر فی دیارهم و آثارهم فانظر فیما فعلوا و عما انتقلوا و این حلوا و نزلوا»
    .
    اخبار گذشتگان را بر قلبت عرضه کن و آن چه را که به پیشینیان رسیده به یاد آر، در دیار و آثار مخروبه آن ها گردش کن و درست بنگر آن ها چه کرده اند. ببین از کجا منتقل شده اند و در کجا فرود آمده اند.
    ———
    رعایت آداب معاشرت و دوستی
    شکی نیست که بقا و دوام دوستی منوط به رعایت حدود دوستی و آداب معاشرت است. دوست گرفتن آسان است اما نگه داری آن مشکل تر است.

    امام علی(علیه السلام) در قسمتی دیگر از نامه مبارک خود به نکات ظریفی که موجب پایداری پیوند دوستی است، اشاره می کند و می فرمایند:
    .
    ناتوان ترین مردم کسی است که از دوست گرفتن عاجز باشد و ناتوان تر از او فردی است که دوست را از دست بدهد.
    .
    بعضی جوانان از عدم ثبات و ناپایداری روابط دوستانه شکایت می کنند، که دلیل عمده آن رعایت نکردن حدود دوستی و افراط و تفریط در رفاقت است.
    .

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



     [ 05:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      الگوگیری از «اسوه حسنه»   ...


    احترام گذاشتن و بزرگ شمردن انسانها
    .

    تعدادی از اصحاب به خانه پیامبر آمده و به حضور آن حضرت شرفیاب شده بودند.
    .
    تعداد اصحاب زیاد بود و در اتاق دیگر جائی برای نشستن وجود نداشت.
    در این هنگام «جريربن عبداللّه» وارد شد، اما جايى براى نشستن نبود؛ لذا در نزديكى در نشست.
    پيامبر صلى اللّه عليه و آله عباى خود را برداشت و به او داد و فرمود:
    اين عبا را زير انداز خود قرار ده.
    .
    جرير عبا را گرفت و بر صورت خود مالید و آن را مى بوسيد و گريه مى كرد،
    .
    آنگاه آن را جمع كرد و به پيامبر صلى اللّه عليه و آله رو كرد و گفت:
    .
    من هرگز بر روى لباس شما نمى نشينم. خداوند تو را گرامى بدارد همان گونه كه مرا گرامى داشتى.
    .
    پيامبر صلى اللّه عليه و آله نگاهى به سمت چپ و راست خود كرد و سپس فرمود: هر گاه شخص محترمى نزد شما آمد او را گرامى بداريد و همچنين هر كسى كه از گذشته بر شما حقى دارد او را نيز گرامى بداريد.
    .
    بحارالانوار، ج 1، ص 182.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-08-06] [ 03:54:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.
     
     
    مداحی های محرم