حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 571
  • دیروز: 231
  • 7 روز قبل: 9060
  • 1 ماه قبل: 13753
  • کل بازدیدها: 2397243





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • ذکریائی جویباری
  • دهقان
  • مدیر النفیسه


  •   گفتار شیعه و معتزله در امامت   ...

    علمای امامیه (شیعه) و معتزله گویند: امامت و زعامت معصوم، بندگان خدا را به حق نزدیک و از معصیت دور می‌کند و این خود لطفی است که شامل حال همه‌ی انسان‌ها می‌شود و لطف خالق بر مخلوق (با توجه به فیاضیت مطلق خداوند) در نظر عقل امری لازم است؛ بنابراین بر خداوند است انتخاب و تعیین امام.

    مطلب دیگر این که امامت، مکمل رسالت است و این جاست که خداوند در غدیر خم، پس از تعیین علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام به خلافت فرمود:

    «الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا [252]؛ امروز دین شما را کامل کردم و نعمت‌ها را بر شما تمام نمودم و اسلام را برای شما آئین [جاویدان] قرار دادم.» در تفسیر علی بن ابراهیم است که محمد بن مسلم نقل می‌کند: امام باقر علیه‌السلام فرمود: «آخر فریضة أنزلها الله تعالی، الولایة، ثم لم ینزل بعدها فریضة ثم نزل: الیوم أکملت لکم دینکم: بکراع الغمیم، فأقامها رسول الله بالجحفة، فلم ینزل بعدها فریضة [253]؛ آخرین واجبی را که خداوند تبارک و تعالی نازل کرد ولایت بود و بعد از آن درباره‌ی هیچ فریضه‌ای آیه نازل نشد تا این که در کراغ غمیم [254] ، آیه‌ی «الیوم أکملت…» نازل گردید، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله در جحفه اعلان نمود و این واجب را انجام داد و بعد هم در مورد هیچ فریضه‌ای آیه‌ای نازل نگردید.»

    پس امامت و وصایت علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام از امور مسلم بین مسلمانان است و حتی ابوالفتح اربلی (متوفای 692 ه. ق.) درباره‌ی امامت حسن بن علی علیه‌السلام نیز ادعای اتفاق و اجماع می‌کند و می‌گوید: هیچ یک از مسلمانان در امامت امام مجتبی علیه‌السلام با ما مخالف نیست و سپس روایتی از اهل سنت نقل می‌کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

    «ان الخلافة بعدی ثلاثون سنة ثم تعود ملکا [255]؛ جانشینی بعد از من سی سال

    ماندگار است و پس از آن به صورت حکومت و سلطنت درخواهد آمد.» [256].

    پس اهل سنت، حکومت هفت ماهه‌ی امام مجتبی علیه‌السلام را جزء سی سال می‌دانند که بعد از آن، معاویه خلافت و جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله را به صورت سلطنت و حکومت در خاندان خود (بنی‌امیه) درآورد.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



    [یکشنبه 1395-03-30] [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      امامت و رهبری   ...

    اشاره

    امامت و رهبری معصوم، بعد از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از معتقدات شیعه است و همین اعتقاد، شیعه را از دیگر مذاهب اسلامی جدا کرده است. در طول تاریخ اسلام، امامت محور همه‌ی نزاع‌ها و کشمکش‌های حق و باطل بوده و اگر در این گیرودار امامت راستین، جایگاه خود را بازمی‌یافت، صلاح و سعادت بر امت اسلامی حاکم می‌شد و چون چنین نشد، این همه مصائب و تیره‌بختی‌ها جامعه‌ی اسلامی را فراگرفت و کیان اسلامی بازیچه‌ی ناکسانی، همچون بنی‌امیه و بنی‌عباس و… شد. بر این اساس در این جا با توجهی بیش‌تر این مبحث را دنبال می‌کنیم:

    علما و دانشمندان کلام، امامت را چنین تبیین می‌کنند:

    «الامامة رئاسة عامة فی أمور الدین و الدنیا لشخص من الاشخاص نیابة عن النبی صلی الله علیه و آله و هی واجبة عقلا.» [245].

    امامت، ریاست همگانی امت است در تمام امور دینی و دنیایی که به انسانی واگذار می‌گردد و او به نیابت و جانشینی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله امو جامعه را با مسؤولیت خود می‌پذیرد و به انجام می‌رساند و این امری بدیهی و روشن و مورد

    قبول عقلای عالم است. در نیازمندی جامعه به چنین منصب و مقامی، هیچ گونه تردیدی وجود ندارد و همه‌ی فرقه‌های اسلامی، اعم از اشاعره، معتزله و امامیه بر آن اتفاق نظر دارند و امامت را برای جامعه امری ضروری و حتمی می‌دانند و بالاتر آن که چنین امامت و زعامتی را لطفی از ناحیه‌ی پروردگار می‌دانند. [246].

    آیه‌های: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل الیک… [247]» «الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه… [248]» چیزی نیست جز اعلان و ابلاغ لطف و رحمت از ناحیه‌ی پروردگار عالم بر مردم، توسط رسول گرامی‌اش.

    امامت، پیمان و عهد الهی است که هر کسی را لیاقت آن نیست که عهده‌دار آن باشد، (لاینال عهدی الظالمین) [249] بلکه اشخاصی معین از سوی خداوند و یا رسول گرامی‌اش تعیین می‌شوند که این بار سنگین را بر دوش کشند. مسؤولیت امامت و رهبری امت در یک زمان بر عهده‌ی یک نفر خواهد بود [250]؛ روایات متواتر و مشهوری بر این مطلب دلالت دارد که نمونه‌هایی از آن را خواهیم آورد.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      یاور پدر در امر قضاوت   ...

    هنگامی که علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام جهت کارهای قضایی مردم به دارالقضا می‌رفت، یاران نزدیکش او را در این امر یاری می‌دادند. گاهی لازم می‌شد افرادی را در محکمه حاضر کنند تا مطالبی را با متهمان در میان بگذارند و یا اشیایی را بخرند و مقدماتی را فراهم آورند و… تا أمیرمؤمنان علیه‌السلام حکم نهایی را صادر کند.

    این گونه کارها را، گاهی به فرزند برومندش حسن بن علی علیه‌السلام واگذار می‌کرد [244] و گاه بر عهده‌ی چهره‌های درخشان دیگری، همچون عمار یاسر، میثم تمار، قنبر، اصبغ بن نباته و… می‌نهاد. نمونه‌های این چنینی را در قضاوت‌های آن حضرت بسیار می‌توان یافت.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قضاوت‌های امام مجتبی   ...

    علی بن ابراهیم از امام صادق علیه‌السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود: «در دوران حاکمیت امیرالمؤمنین علیه‌السلام مردی را جهت دادخواهی به محضر آن حضرت آوردند، آن مرد را در خرابه‌ای کنار کشته‌ای یافته بودند، در حالی که چاقویی خون‌آلود در دست داشت و بالای سر مقتول که به خون خویش می‌غلتید ایستاده بود. حضرت پرسید: ای مرد در این مورد چه می‌گویی؟

    متهم پاسخ داد: ای امیرمؤمنان! اتهام را می‌پذیرم.

    علی علیه‌السلام دستور داد: او را ببرند و به جای مقتول قصاص کنند.

    در این هنگام مردی با عجله و شتاب خود را رساند و فریاد زد: او را بازگردانید، به خدا سوگند! او جرمی ندارد، مقتول را من کشته‌ام.

    امیرالمؤمنین علیه‌السلام از مرد متهم پرسید: چه چیز تو را وادار کرد که اتهام قتل را بپذیری و حال آن که او را نکشته‌ای؟!

    مرد پاسخ داد: وضعیت به گونه‌ای بود که نمی‌توانستم کم‌ترین دفاعی از خود کنم، زیرا چندین نفر مرا در حالی که کارد خونین در دست، داشتم و بالای سر مقتول ایستاده بودم، دیدند و دستگیرم کردند و باید بگویم که ماجرا از این قرار است که من در کنار خرابه مشغول ذبح گوسفند بودم، وقتی آن را سر بریدم نیاز به قضای حاجت پیدا کردم، از این رو داخل خرابه شدم که ناگهان دیدم مردی در خون خود می‌غلتد، به شدت شگفت زده بودم، در حالی که چاقوی خون آلود در دستم بود، چند نفر وارد شدند و مرا با آن مقتول دیدند و بازداشتم نمودند…

    علی علیه‌السلام دستور داد آن دو را نزد فرزندش حسن علیه‌السلام ببرند و داستان را برای او بیان کنند و حکم الهی را بپرسند. آنان به نزد امام مجتبی علیه‌السلام رفته، مطالب را خدمت آن حضرت عرض کردند و آن حضرت پس از شنیدن مطالب، چنین قضاوت نمود:

    مرد اول که قاتل واقعی است: با اقرار و صداقتش جان متهم را نجات داد و با این کارش گویی بشریت را نجات داده است. خداوند سبحان فرمود:

    «و من أحیاها فکأنما أحیا الناس جمیعا؛ هرکس انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه‌ی مردم را زنده کرده است.» بنابراین آن دو را

    آزاد کنید و دیه‌ی مقتول را از بیت‌المال مسلمین پرداخت نمایید.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مساعدت در کارهای قضایی   ...

    اشاره

    با توجه به این که قضاوت و حل و فصل نزاع‌ها و اختلاف‌ها در مسائل حقوقی و جزایی و کیفری و… از شؤون حاکم اسلامی است و علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام بعد از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دوران خلافت ابوبکر، عمر، عثمان و همچنین به هنگام خلافت خود، قضاوت‌های فراوانی داشت. افراد گوناگون و گروه‌های مختلف جهت دادخواهی خدمت آن حضرت (به عنوان حاکم اسلامی) می‌آمدند و تقاضای استرداد حقوق خویش، همچون ارث، قصاص، مالکیت و یا تنبیه

    مجرمان و جنایتکاران، همانند اجرای حدود زنا، شرب خمر، سرقت و… را می‌نمودند.

    حسن بن علی علیه‌السلام در این برهه از زمان، بازویی قوی و مطمئن برای زمامدار مسلمانان بود. وی که عالم و عارف به تمامی مسائل شرعی بود، مسائل قضایی اسلام را به صورت عملی از پدر آموخت. نکات برجسته‌ی قضاوت‌های علی علیه‌السلام در نظر آن بزرگوار مجسم شد؛ نکات زیبایی که هر مجرمی را از عذاب وجدان رهایی می‌بخشید.

    نکات برجسته‌ی قضاوت‌های آن حضرت را می‌توان چنین ترسیم نمود:

    الف) برخورد جدی با تخلفات و افراد جنایتکار.

    ب) اجرای دقیق قوانین الهی درباره‌ی طرف‌های درگیر (مدعی، مدعی علیه).

    پ) طرح ادله‌ی مسائل قضایی اسلام، همچون ادله‌ی اثبات کننده، شاهد، اقرار، یمین (قسم دادن منکر و قسم یاد کردن) و…

    ت) بیان حدود الهی در شاخه‌های مختلف آن، مانند دیات، کفارات و…

    ث) چگونگی برخورد با متهم قبل از اثبات جرم و بعد از آن و چگونگی برخورد بعد از اجرای حدود…

    لیاقت ذاتی امام حسن علیه‌السلام و پرورش در مکتب قضایی پدر باعث شد که امر قضا در دوران حکومت پدر، در موارد گوناگونی به او واگذار شود.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خطابه‌های امام مجتبی   ...

    ابن‌ابی‌الحدید به نقل از مدائنی می‌نویسد:

    «و کان الحسن أکبر ولد علی و کان سید الأسخیاء حلیما خطیبا و کان رسول الله یحبه [240]؛ حسن بن علی بزرگ‌ترین فرزند علی بن ابی‌طالب بود. او سرور

    سخاوتمندان، حلیم و بردبار و گوینده‌ای توانا بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله بسیار دوستش می‌داشت.»

    و نیز طه حسین در کتاب «الفتنة الکبری» می‌نویسد:

    «الحسن قد خطب الناس غیر مرة فی حیاة أبیه و بعد وفاته، فلم یعرف الناس منه عیا أو حصرا و هو بعد ذلک أو قبل ذلک من أهل البیت لم یعرفوا قط بعی أو حصر و انما کانوا معدن الفصاحة و اللسن و فصل الخطاب، و قد خطب الحسن فقال خیر ما کان یمکن أن یقال و أصدق ما کان یمکن أن یقال أیضا [241]؛

    حسن بن علی [علیه‌السلام] به هنگام زنده بودن پدر و بعد از آن، سخنرانی‌های فراوانی ایراد نمود. مردمی که به سخنانش گوش می‌دادند، هرگز در او خستگی و سستی و کمبود مطالب مشاهده نکردند. در هر صورت او از خاندانی بود که خستگی و سستی و محدودیت مطالب برایشان ناشناخته بود. خاندان آن‌ها معدن فصاحت و بلاغت و سخن بودند و در شبهات آخرین سخن را می‌گفتند. آن گاه که خطبه می‌خواند، بهترین گفتنی‌ها و درست‌ترین مطالب ممکن را ادا می‌نمود.»

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      امام جمعه‌ی موقت از سوی امیرالمؤمنین   ...

    اشاره

    از دیگر مسؤولیت‌های مهم امام حسن مجتبی علیه‌السلام که در زمان پدرش به وی واگذار شد، امامت و اقامه‌ی نماز جمعه بود. مسعودی [234] می‌نویسد: آن گاه که عذری، مانند مریضی و مسافرت و… برای امیرالمؤمنین علیه‌السلام پیش می‌آمد و نمی‌توانست برای اقامه‌ی نماز جمعه در مسجد کوفه حضور یابد، طی حکمی فرزند برومندش حسن را به این امر مهم می‌گمارد.

    روزی امام مجتبی علیه‌السلام برای اقامه‌ی نماز جمعه به مسجد کوفه آمده بود، بر فراز منبر رفت، ابتدا بر خداوند حمد و ثنا گفت و از نعمت‌های بی‌شمارش سپاسگزاری کرد و سپس خطبه‌های دلنشین خود را آغاز نمود. در بخشی از خطبه‌ی خویش فرمود:

    «ان الله لم یبعث نبیا الا اختار له نقیبا و رهطا و بیتا، فوالذی بعث محمدا صلی الله علیه و آله بالحق نبیا لاینتقص من حقنا أهل البیت أحد الا نقصه الله من عمله مثله و لا تکون علینا دولة الا و تکون لنا العاقبة، و لتعلمن نباه بعد حین… [235]؛ همانا خداوند سبحان مبعوث ننمود پیامبری را مگر این که تعیین کرد بعد از او خلیفه و جانشینی را و یا معین نمود گروه و یا أسره‌ای را، پس قسم به آن کس که محمد صلی الله علیه و آله را به پیامبری برگزید، هیچ کس در حق ما اهل بیت کوتاهی نخواهد کرد، مگر این که خداوند سبحان اعمال او را

    ناقص خواهد گذاشت و هیچ دولتی بر ضد ما حاکمیت پیدا نخواهد کرد، مگر این که عاقبت از آن ما خواهد شد و متجاوزان به حق ما پس از چند صباحی سزای عمل خود را خواهند دید و به مکافات آن خواهند رسید.»

    همچنین در خطبه‌ای دیگر در زمان امامت خویش و بعد از بیعت مردم فرمود:

    «ما رستگاریم و خویشاوندان نزدیک رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت آن حضرتیم که از پاکی ظاهری و واقعی برخورداریم. ما یکی از دو ثقلی هستیم که رسول خدا صلی الله علیه و آله آن دو را جانشین خود قرار داد و دومی آن دو، «کتاب خدا» است که در برگیرنده و آیینه‌ی تمام‌نمای همه‌ی موجودات است و سخن ناصواب در آن وجود ندارد و باید در همه امور بر آن تکیه کرد. ما در تفسیر و تأویلش اشتباه نمی‌کنیم، بلکه حقایق آن صددرصد برای ما روشن و واضح است، باید فرمان ما را اطاعت کنید، زیرا اطاعت از فرمان ما لازم و واجب است و اطاعت فرمان ما در کتاب خدا در کنار اطاعت از فرمان خدا و پیامبرش صلی الله علیه و آله ذکر شده و با آن‌ها مقرون است.»

    آن گاه استشهاد به این دو آیه‌ی کریمه نمود که: «یا أیها الذین آمنوا أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم، فان تنازعتم فی شی‌ء فردوه الی الله و الرسول [236]؛

    ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اطاعت کنید از خداوند و پیامبرش و صاحبان امر (اوصیای پیامبر)، پس هرگاه در چیزی اختلاف و نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید و از آنان داوری بطلبید…»

    و نیز فرموده «و لو ردوه الی الرسول و الی أولی الأمر منهم، لعلمه الذین یستنبطونه منهم [237]؛

    و اگر امور خود را به پیامبر و اوصیایش (که پیشوایان بعد از پیامبرند) واگذار می‌نمودید، هر آینه ریشه‌های مسائل و قضایای آن از سوی جانشینان به

    حق پیامبر آشکار می‌گشت…»

    و سپس ادامه داد: «به شما هشدار می‌دهم که به ندای شیطان گوش ندهید که دشمنی او برای شما روشن و آشکار است. شما همانند سردمداران جبهه‌ی کفر و نفاق نباشید که شیطان بر آن‌ها سلطه پیدا کرده و بر آنان چنین القا نموده است:

    «لا غالب لکم الیوم من الناس و انی جار لکم، فلما ترآءت الفئتان نکص علی عقبیه و قال انی بری‌ء منکم، انی أری ما لا ترون [238]؛ امروز هیچ کس بر شما پیروز و غالب نخواهد شد و من در کنار شما (پناه دهنده‌ی شما) هستم. پس آن گاه که دو گروه (کافر و مؤمن) در برابر یکدیگر قرار گرفتند (و مؤمنان مورد حمایت فرشتگان واقع شدند و کافران عقب‌نشینی کردند) شیطان گفت: من از شما (دوستان و پیروانم) متنفر و بیزارم، من چیزهایی را می‌بینم که شما نمی‌بینید…»

    آن گاه فرمود: «چنانچه مغرور شوید، هدف نیزه‌ها و شمشیرها و گرفتار اشتباهات صددرصد خواهید شد و در آن هنگام با تیرها شما را نشان خواهند گرفت که دیگر ایمان آوردن و بازگشت شما سودی نخواهد داشت و بر فرض بازگشت، در آن ایمان و اعتقاد خیری نخواهید دید.»

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ایثار در معرکه‌ی صفین و تشویق مردم   ...

    از دیگر کارهای سبط اکبر رسول خدا صلی الله علیه و آله تحریک و ترغیب مردم برای جنگیدن با معاویه و سپاهیان شام بود. او در اجتماع مردم کوفه به پا خاست و در کنار پدر، خطبه‌ی جهادیه‌اش را چنین آغاز کرد:

    «الحمدلله لا اله غیره، وحده لا شریک له، و اثنی علیه بما هو أهله:

    ان مما عظم الله علیکم من حقه و أسبغ علیکم من نعمه ما لا یحصی ذکره و لا یؤدی شکره، و لا یبلغه صفة و لا قول، و نحن انما غضبنا لله و لکم، فانه من علینا بما هو أهله أن نشکر فیه آلاءه و بلاءه و نعماءه قولا یصعد الی الله فیه الرضا، و تنشر فیه عارفة الصدق، یصدق الله فیه قولنا و نستوجب فیه المزید من ربنا، قولا یزید و لا یبید، فانه لم یجتمع قوم قط علی أمر واحد الا اشتد أمرهم و استحکمت عقدتهم فاحتشدوا فی قتال عدوکم:

    معاویة و جنوده. فانه قد حضر و لا تخاذلوا؛ فان الخذلان یقطع نیاط القلوب و ان الاقدام علی الاسنة نجدة و عصمة لانه لم یمتنع فوم قط الا رفع الله عنهم العلة و کفاهم جوائح الذلة و هداهم الی معالم الملة و الصلح [229] یأخذ منه مارضیت [به] و الحرب یکفیک من أنفاسها جرع.»

    سپاس خداوندی را که جز او خداوندی نیست، و شریکی ندارد و او را چنان که سزاوار است ستایش می‌کنم، سپس گفت: همانا خداوند حق برزرگ خود را بر شما تمام کرده و چنان نعمت فراوانی به شما ارزانی داشته است که به شمار درنیاید و سپاس و شکرش ادا نگردد، به توصیف و بیان درنگنجد.

    حمیت و خشم ما به خاطر خدا و در جهت مصالح شماست، زیرا خداوند بر ما منت نهاده تا شکرگزار وی شویم و در نعمت‌ها و آزمون‌ها و بخشش‌هایش خشنودی و رضای او را به دست آوریم تا نشانه‌ی راستین حق در میان ما گسترش یابد و در آن حال، خداوند ما را راستگو شمارد و ما سزاوار نعمتی فزون‌تر از جانب پروردگار خود شویم، گفتاری که نعمت را افزون کند و رحمتش را دور نکند.

    همانا هیچ ملتی بر کاری اجتماع نکردند و متحد نشدند، مگر آن که بدان کار استحکام و قدرت یافتند و پیوندشان استوار و محکم گردید. پس برای نبرد با دشمن خود (معاویه و سپاهش) بسیج شوید، زیرا او اینک آماده شده است. شما روحیه جنگ و پیکارجویی را رها نکنید [و یکدیگر را تنها مگذارید] که ترک آن (روحیه) رشته‌ی پیوند قلب‌ها را از هم می‌گسلد و پایمردی تیغ و سنان، ضامن همیاری و جلوگیری (از شکست) می‌باشد، زیرا هرگز قومی پایداری نکردند، مگر آن که خداوند به برکت این پایداری ضعف و ناتوانی را از ایشان برگرفت و

    خود از شداید ذلت و خواری حفظ و کفایتشان فرمود و به سوی نشانه‌های دیانت هدایتشان نمود.

    و در پایان به شعری از «عباس بن مرداس سلمی» [231] استشهاد نمود که:

    و الصلح تأخذ منه مارضیت [به]

    و الحرب یکفیک من أنفاسها جرع

    «از صلح چندان که تو را خرسند ساخته، بهره برده‌ای و جنگ از همان نخستین لحظه‌ی شروع، تو را از بردن لذت‌ها باز می‌دارد.»

    حسن بن علی سپس به همراهی برادرش حسین علیه‌السلام و دیگر مردمان به دنبال آنان راهی پیکار صفین گردیدند و علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام را یاری دادند.

    حضور پربرکت امام مجتبی علیه‌السلام در میان لشگریان علی، نقش تعیین کننده‌ای داشت.سخنان آتشینش در موقعیت‌های گوناگون سرنوشت‌ساز بود، و نیز رزم شجاعانه و بی‌امانش در صحنه‌ی نبرد و پیکار ممتاز بود.

    او در رکاب پدر برای به کرسی نشاندن حق، سر از پا نمی‌شناخت و عاشقانه می‌جنگید و بسیاری از سران لشکر معاویه را به جهنم فرستاد تا آن که امیرالمؤمنین علیه‌السلام از یاران خود خواست که حسن و حسین را از ادامه‌ی جنگ بازدارند و فرمود:

    «املکوا عنی هذا الغلام لایهدنی، فاننی أنفس بهذین (یعنی الحسن و الحسین علیهماالسلام علی الموت لئلا ینقطع بهما نسل رسول الله صلی الله علیه و آله»

    از ادامه‌ی پیکار بازش دارید و از پیشروی‌اش جلوگیری کنید تا مرگ او را در هم نکوبد. من در مرگ این دو (حسن و حسین) بخل می‌ورزم، چرا که می‌ترسم با مرگ آن‌ها نسل رسول خدا صلی الله علیه و آله قطع شود. [233].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراخوانی مردم کوفه به جنگ جمل   ...

    امام مجتبی علیه‌السلام طی سخنانی خطاب به مردم کوفه برای سرکوبی منافقین داخلی چنین گفت:

    «أیها الناس أجیبوا دعوة أمیرکم، و سیروا الی اخوانکم فانه سیوجد لهذا الأمر من ینفر الیه، و والله لأن یلیه أولواالنهی أمثل فی العاجل و الآجل و خیر فی العاقبة [العافیة] فأجیبوا دعوتنا و أعینوانا علی ما ابتلینا به و ابتلیتم، و ان أمیرالمؤمنین یقول: قد خرجت مخرجی هذا ظالما أو مظلوما، و انی أذکر الله رجلا رعی حق الله الا نفر فان کنت مظلوما أعاننی و ان

    کنت ظالما أخذ منی، والله ان طلحة و زبیر لأول من بایعنی و أول من غدر، فهل استأثرت بمال أو بدلت حکما؟ فانفروا فمروا بالمعروف وانهوا عن المنکر فسامح [فتسامح] الناس و أجابوا و رضوا [225]؛

    ای مردم! به دعوت امام و امیر خود پاسخ مثبت دهید و به کمک برادران مجاهد خود علیه شورشگران داخلی حرکت کنید، به طور مسلم کسانی امیرالمؤمنین علیه‌السلام را یاری خواهند نمود. سوگند به خدا! چنانچه مردان هوشمند و با خرد او را یاری نمایند درس عبرتی برای آیندگان نزدیک و دور خواهد شد و عاقبت نیکی خواهید داشت، پس به دعوت ما پاسخ دهید و ا را بر آنچه ما و شما بدان مبتلا و دچار گشته‌ایم یاری نمایید.

    همانا أمیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمود: من به سوی ناکثین - شورشیان در بصره - حرکت کردم تا آنان را به جای خود نشانم، در این حال از دو صورت خارج نیست. من یا ظالم و ستمگرم و یا مظلوم و ستمدیده. مردم! از خدا می‌خواهم مردی را برساند که جویای حقیقت باشد و حق خدا را در نظر بگیرد، چنانچه من مظلوم و ستمدیده هستم یاری‌ام کند و اگر ستم می‌کنم ممانعت و جلوگیری نماید. سوگند به خدا طلحة و زبیر از اولین کسانی بودند که با من بیعت کردند و از اولین افرادی بودند که پیمان شکستند و خدعه نمودند، آیا از بیت‌المال چیزی را به خود اختصاص داده‌ام و یا حکمی را دگرگون کرده‌ام؟ پس حرکت کنید به سوی آنان و امر به معروف و نهی از منکر نمایید.»

    مردم پس از شنیدن سخنان حسن بن علی علیه‌السلام متأثر شدند و به ندای امام خود لبیک گفتند و خشنودی خود را اعلان کردند.

    ابوموسی أشعری ک به دست عثمان به عنوان والی کوفه گمارده شده بود، در آن ایام همچنان بر سر کار بود و با حکومت عادلانه‌ی علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام مخالفت

    می‌کرد و از بسیج مردم علیه ناکثین ممانعت می‌نمود. [226] با همه‌ی مشکلات و کارشکنی‌ها از سوی وی، حسن بن علی علیه‌السلام توانست متجاوز از نه هزار نفر را برای میدان جنگ بسیج کند و بنابر نقل ابن‌اثیر حدود 6200 نفر از راه خشکی و 2400 نفر از طریق دریا به سوی بصره حرکت داد. [227] او خود در خط مقدم جبهه می‌جنگید و بر قلب سپاه دشمن یورش می‌برد. ابن‌شهر آشوب می‌نویسد: شهامت و شجاعت حسن بن علی علیه‌السلام، وی را در جنگ جمل به خط مقدم در کنار پدر کشانده بود. او گاه گاه صف دشمن را می‌شکافت و در قلب سپاه دشمن می‌رفت و آنان را به خاک و خون می‌کشید تا جایی که بر بسیاری از یاران امیرالمؤمنین علیه‌السلام سبقت می‌جست. [228].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مشارکت در جنگ جمل و بسیج مردم   ...

    اشاره

    پیش از شروع جنگ جمل حسن بن علی علیه‌السلام طبق دستور پدر بزرگوار خود به همراه عمار یاسر و تنی چند از یاران امیرالمؤمنین علیه‌السلام وارد کوفه شد. او مردم کوفه را جهت مشارکت در جهاد علیه ناکثین (طلحة، زبیر، عایشه و هواداران آن‌ها) فراخواند.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.