حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 547
  • دیروز: 1289
  • 7 روز قبل: 3650
  • 1 ماه قبل: 19908
  • کل بازدیدها: 2495195





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • آوا
  • دل تنگ نجف
  • زفاک
  • فاطمه حیدرپور


  •   قضاوت‌های نادرست   ...

    آن‌گاه که صلح تحمیل گشت و حوادث ناگوار یکی پس از دیگری به وجود می‌آمد، بسیاری از یاران نزدیک و دور و دیگر افراد، آن حضرت را سرزنش می‌کردند. ابوسعید عقیصی گوید: آن بزرگوار در جواب آنان با صبر و تحمل می‌فرمود:

    «و یحکم ما تدرون ما عملت، و الله للذی عملت لشیعتی خیر مما طلعت علیه الشمس أو غربت، أما تعلمون أنی امامکم و مفترض الطاعة علیکم، و أحد سیدی شباب أهل الجنه بنص من رسول الله علی؟ فقالوا: بلی [297]؛ وای بر شما! آیا می‌دانید من چه کردم، قسم به خدا آنچه را که من برای مصالح مسلمانان و حفظ شیعیان و پیروانم انجام داده‌ام بهتر است از آنچه که خورشید از حین طلوع تا زمان غروب بر آن می‌تابد. آیا توجه دارید که من امام شمایم و اطاعت من بر شما واجب است و من یکی از دو سرور و آقای جوانان بهشتم، طبق آنچه رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره‌ی من تصریح کرده است؟ همگی در جواب گفتند: آری.»

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



    [یکشنبه 1395-03-30] [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شایعات دیگر   ...

    ستون پنجم حکومت شام، هر خبری را که موجب تضعیف روحیه‌ی لشگریان عراق می‌شد، توسط وابستگان فکری خود شایع می‌کرد، از آن جمله این که: فلان مرد جنگی و رزمنده پناهده شده و یا مجروح گردیده است و یا می‌گفتند: او شهید شده، مانند شایعه‌ی شهادت قیس بن سعد، که مناسبت با روحیه و وضعیت آن فرمانده‌ی شجاع داشت؛ زیرا نمی‌توانستند مطلب دیگری درباره‌اش شایع کنند؛ در هر صورت، انتشار شایعه‌ی شهادت قیس بن سعد به گونه‌ای بود که بعضی از نیروهای تازه نفس از میان راه بازگشتند [296] و این خود سبب از هم‌گسیختگی بیش‌تر شد؛ وضع بدان جا کشید که راهی غیر از مصالحه نبود و قرارداد صلح که از هر زهری کشنده‌تر بود امام ناگزیر بدان تن داد. شاعر وضعیت حضرت مجتبی علیه‌السلام را در رباعی خود چنین می‌سراید:

    در صلح حسن نهال دین نارس بود

    می‌کرد همین به جای او هرکس بود

    [صفحه 183]

    او خواست مجال تا شود وقت قیام

    این صلح نبود بلکه آتش‌بس بود

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      پاسخهای متقابل   ...

    امام مجتبی علیه‌السلام در برابر توطئه‌های معاویه و حکومت شام ایستاد و هیچ گونه سستی از خود نشان نداد. آن بزرگوار بارها حکام شام را تهدید به جنگ کرد. اینک به چند نمونه از آن موارد اشاره می‌شود:

    1)پس از آن که جاسوسان معاویه را اعدام کرد، نامه‌ای به شرح زیر نوشت:

    «أما بعد، فانک دسست الی الرجال، کأنک تحب اللقاء، لا شک فی ذلک، فتوقعه انشاء الله [291]؛ اما بعد، ای معاویه! تو به وسیله‌ی بعضی از نیروهایت در میان ما به جاسوسی پرداخته‌ای، گویا فتنه‌ی جنگ را دوست داری، البته شکی دز این امر وجود ندارد، پس منتظر باش با عنایت خداوندی به سراغت خواهم آمد.»

    2)گواه دیگر و بلکه بهترین گواه، حرکت امام حسن مجتبی علیه‌السلام به ساباط مداین، جهت ترغیب به مشارکت افراد در جنگ صفین است. [292].

    3)امام مجتبی علیه‌السلام پسر عم خود «مغیرة بن نوفل بن حرث بن عبدالمطلب» را در کوفه گمارد و به او سفارش کرد که از تحریک و تشویق مردم در جهاد و جنگ غفلت ننماید که او وظیفه‌ی خود را انجام داد. امام مجتبی علیه‌السلام در میان آنان آمد و سه نوبت نماز خواند و تا دیر عبدالرحمن همراهی نمود و عبیدالله بن عباس را فرمانده و قیس بن سعد و سعید بن قیس را به عنوان دو مشاور و معاون قوی تعیین کرد. [293].

    4)از سوی معاویه گروهی جهت مذاکره درباره‌ی صلح به ساباط آمدند که حضرت تقاضای آنان را رد نمود. [294].

    معاویه توسط ستون پنجم خود شایع کرد که امام مجتبی علیه‌السلام خواهان صلح است و با کمال تأسف، این شایعه به سرعت و به طور گسترده پیچید تا آن جا که گروهی تندرو، ناآگاه و فریب خورده‌ی معاویه در ساباط مداین آن حضرت را در حالی که خطبه می‌خواند و مردم را به جهاد فرامی‌خواند مورد سوء قصد قرار داده و مجروحش کردند، بعد از این ماجرا امام مجتبی علیه‌السلام را به مداین منتقل کردند. [295].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شایعه‌ی صلح قبل از تحقق آن   ...

    اشاره

    از دیگر توطئه‌های حکومت شام اشاعه‌ی پیشنهاد صلح از سوی امام حسن مجتبی علیه‌السلام به معاویه بود. شایعه این مطلب و مطالب غیر واقعی دیگر از سوی خوارج که با انگیزه‌های دیگری شرکت در جنگ داشتند روحیه‌ی رزمندگان مسلمان را در هم می‌شکست، به خصوص آنان که پدر، برادر و یا فرزندان خود را در جنگ و مبارزه از دست داده بودند [289] و حال آن که آغازگر صلح، معاویه پسر ابوسفیان بود. وی یک مرتبه توسط عبدالله بن نوفل و مرتبه‌ی دیگر توسط عبدالله بن عامر صلح را خدمت امام مجتبی علیه‌السلام مطرح کردند، لیکن حضرت با قاطعیت تمام آن را رد کرد و نپذیرفت. [290].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      تطمیع و تهدید نیروهای ارشد نظامی   ...

    معاویه همواره می‌کوشید تا چهره‌هایی همچون عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب و قیس بن سعد بن عباده و… را به نحوی بخرد و تطمیع کند و یا بترساند. او افرادی مانند عبیدالله بن عباس را با آن که سابقه‌ی درخشانی داشت و همواره در خط مستقیم علویان بود و مکرر وفاداری خویش را به اهل بیت علیهم‌السلام اثبات کرده بود، فریب داد.

    عبیدالله به جهت کشته شدن دو فرزندش در یمن و یا مکه در جلو همسرش به دست بسر بن أبی‌أرطاة عامری، فرمانده نظامی جنایتکار و سفاک معاویه، کینه‌ای شدید و عمیق نسبت به معاویه در دل داشت [284] لیکن جنگ روانی و تبلیغاتی معاویه به حدی شدید بود که او هم تحت تأثیر قرار گرفت و با دریافت پانصد هزار درهم و وعده‌ی پانصد هزار دیگر به لشگریان معاویه پیوست و ننگ همیشگی را برای خود خرید. [285] عبیدالله بن عباس فرار نمود و به معاویه پناهنده شد. بعد از فرار، دو سوم نیروهای تحت فرماندهی‌اش درهم ریخت و

    آنان نیز گروه گروه گریختند. [286] کار بدان جا رسید که معاویه فکر کرد، دیگر کسی نمانده است. لذا بسر بن أبی أرطاة را با سه هزار نفر به سراغ بقیه فرستاد. ولیکن قیس بن سعد که به همراه چهار هزار نفر باقی مانده که پیمان و میثاق اساسی بسته بودند ایستادند و مقاومت کردند. وقتی بسر و لشگریانش همراهش وضعیت را جنین دیدند به سوی شام عقب‌نشینی کردند. معاویه مجددا به فکر فریب قیس بن سعد درآمد. قیس وفاداری خود را به امام مجتبی علیه‌السلام اعلان کرد و معاویه را «وثنی بن وثنی» (بت‌پرست فرزند بت‌پرست) دانست که در نامه‌ی بعدی، معاویه

    هم او را «فرزند یهودی!» خواند. [287].

    قیس بن سعد اخبار را طی نامه‌ای به امام مجتبی علیه‌السلام در ساباط نوشت و به هیچ وجه، فریب شایعات معاویه مبنی بر تقاضای صلح از سوی امام مجتبی علیه‌السلام را نخورد و سرانجام وقتی خبر مجروح شدن آن حضرت را در «ساباط» [288] شنید و احساس کرد صلح برقرار خواهد شد با نیروهای خود مشورت کرد و طریق کوفه را پیش گرفت.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فرستادن جاسوس جهت آشوب و اغتشاش   ...

    در آن روزها حکومت شام اولین مرحله توطئه خود را با اعزام دو جاسوس کارآزموده‌ی خود از دو قبیله حمیر و بنی‌القین و همکاری عده‌ای دیگر به اجرا گذاشت: یکی را به کوفه فرستاد و دیگری را روانه‌ی بصره نمود. همزمان افراد دیگری را در راستای اهداف شوم خود به شهرهای دیگر فرستاد تا از اوضاع داخلی عراق مطلع گردند و در زمان مناسب، دست به اغتشاش و آشوب زنند. دو جاسوس ماهر و مورد اعتماد معاویه، هر یک وارد محل مأموریت خود شدند. جاسوس حمیری در شهر کوفه وارد خانه‌ی قصابی شد و کار خود را از آن جا آغاز نمود، که نیروهای مخفی و اطلاعاتی شهر کوفه او را شناسایی و دستگیر نمودند و به حضور امام مجتبی علیه‌السلام آوردند و حضرت حکم قتل

    او را صادر نمود و دستور داد گردنش را از تنش جدا کردند. آن‌گاه نامه‌ای به بصره نوشت و عبدالله بن عباس را از حرکات جاسوسی معاویه آگاه ساخت که به محض رسیدن نامه‌ی امام علیه‌السلام مأموران در بصره دست به کار شدند و جاسوس بنی‌القینی را نیز دستگیر نمودند؛ و بنا به دستور حکومت، او را هم در برابر مردم گردن زدند. [283].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حکومت شام و توطئه‌های جدید   ...

    اشاره

    انتشار اخبار فوق، معاویه را بر آن داشت که به سرعت شورایی تشکیل دهد و با یاران صمیمی و مورد اعتمادش به مشورت بنشیند و آنان را از وضعیت خطرناک آینده بیم دهد. او در برابر عمر و عاص و قیس بن اشعث و دیگر بزرگان اموی گفت: چنانچه اندیشه‌ای اساسی جهت براندازی حکومت حسن بن علی نکنید، برای همیشه با تهدید مواجه خواهیم شد. [282] پس از سخنان معاویه شورا برگزار شد و تصمیمات زیر اتخاذ گردید:

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بیعت مردم با امام حسن   ...

    ابوالفرج اصفهانی گوید: پس از اجتماع عظیم مردم در مسجد کوفه و خطابه‌ی

    زیبای آن حضرت، عبدالله بن عباس به پا خاست و مردم را بر بیعت با امام مجتبی علیه‌السلام دعوت نمود، در آن هنگام که مردم همه‌ی معیارهای حاکم اسلامی را در چهره‌ی تابناک سبط اکبر رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌دیدند، بی‌درنگ به نشانه‌ی بیعت، دست مبارک او را فشردند. [280].

    بیعت مردم کوفه و رؤسای قبایل، شادی و فرح در میان مسلمانان را به دنبال داشت و از سوی دیگر دشمنان اهل بیت همانند ناکثین و مارقین و… به ویژه حاکمیت غاصب شام را مضطرب و سرگردان نمود و آنان به فکر توطئه‌ی بیش‌تری جهت سرنگونی حکومت نوپای حسن بن علی علیه‌السلام افتادند و از هیچ گونه حرکت سیاسی و غیر سیاسی بر ضد آن حضرت کوتاهی نکردند، زیرا معاویه می‌دانست که حسن بن علی علیه‌السلام از محبوبیت بسیار زیادی در میان مسلمانان برخوردارست و در اندک زمان، جای خالی پدر را پر خواهد نمود، همان طوری که بعد از بیعت عمومی مردم، سبط اکبر رسول خدا صلی الله علیه و آله دست به سازماندهی مجدد نیروها زد. او عبدالله بن عباس را به عنوان والی و فرماندار بصره روانه‌ی آن دیار نمود و به مردم آن سامان معرفی کرد. قیس بن سعد بن عباده و سعید بن قیس و عبیدالله بن عباس را نیز به فرماندهی بخشی از نیروهای مسلح

    خود برگزید و بسیاری از افرادی را که در زمان پدر خود منصب و مقامی داشتند، در پستشان ابقا نمود. [281].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      آغاز دوره‌ی امامت حسن بن علی   ...

    در روز نوزدهم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری، توطئه‌ی شوم خوارج به

    اجرا درآمد و مولی الموحدین، امیرالمؤمنین علیه‌السلام در حالی که نماز صبح را در مسجد کوفه می‌خواند، توسط عبدالرحمن بن ملجم مرادی - لعنة الله علیه - به وسیله‌ی شمشیری زهرآلود مورد حمله قرار گرفت و فرق مبارکش شکافته شد و در روز بیست و یکم همین ماه به فیض عظمای شهادت نایل آمد و پس از آن روز، حسن بن علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام عهده‌دار مسؤولیت سنگین زعامت و رهبری امامت اسلامی در آن موقعیت حساس گردید.

    ابن‌ابی‌الحدید معتزلی از قول هبیرة بن [275] مریم که شاهد و ناظر بر حوادث و قضایای مختلف از جوانب گوناگون بوده است می‌نویسد:

    پس از شهادت مظلومانه‌ی مولای متقیان علی بن بی أبی‌طالب علیه‌السلام در روز بیست و یکم ماه رمضان چهلم هجرت، بسیاری از مردم کوفه و دیگر ممالک اسلامی متوجه توطئه عظیم خوارج گردیدند، از آن جهت بدون کم‌ترین تأمل، پس از اعلان شهادت، بزرگ‌ترین اجتماع در کوفه در جلو خانه‌ی آن حضرت به وجود آمد. مردم جهت شنیدن آخرین اخبار و مطالب نسبت به امام شهیدشان در مسجد کوفه اجتماع نمودند، در آن هنگام، فرزند فرزانه‌اش امام حسن مجتبی علیه‌السلام به میان مردم آمد و جهت بیان مطالبی، بر فراز منبر مسجد کوفه رفت، وقتی خواست سخن گفتن آغاز کند، اشگ از دیدگانش سرازیر شد و بغض گلویش را فشرد، اندکی صبر کرد و پس از حمد و ثنای پروردگار فرمود:

    «در شبی که گذشت، مردی از جهان رخت بربست که در میان پیشتازان به اسلام هیچ فردی جز رسول خدا صلی الله علیه و آله بر او سبقت نگرفت، او در کنار پیامبر خدا صلی الله علیه و آله جهاد کرد و پرچمی را که پیامبر به او داده بود بر دوش کشید، در حالی که جبرئیل علیه‌السلام او را از سمت راست و میکائیل علیه‌السلام از سمت چپ همراهی و حمایت می‌نمودند. او از جبهه‌ی کارزار روی بر نمی‌گرداند تا این که خداوند پیروزی را نصیبش می‌کرد. او در شبی به جوار رحمت الهی رفت که قرآن در آن شب بر رسول خدا صلی الله علیه و آله فرود آمد و عیسی بن مریم علیهماالسلام به آسمان عروج کرد و یوشع بن نون نیز به شهادت رسید.»

    امام مجتبی علیه‌السلام ضمن تجلیل و ذکر فضایل پدر بزرگوارش از او با لقب‌های خاتم الوصیین، وصی خاتم النبیین و امیر الصدیقین و الشهدا یاد کرد، در ادامه‌ی مطالبشان فرمودند:

    «پدر من از دارایی و اموال دنیا (اموال شخصی) دینار و درهمی باقی نگذارد، مگر هفتصد درهمی که از عطای [276] او کنار گذاشته شده تا برای خانواده‌ی خود خدمتگزاری بگیرد. ابن‌اثیر آن را هفتصد یا هشتصد درهم می‌نویسد.» [277].

    سپس بغض گلویش را گرفت، اشک‌هایش جاری شد، مردم نیز به همراه او

    گریستند. بعد چنین فرمود:

    «ای مردم! هرکس مرا می‌شناسد که می‌شناسد و اگر کسی نمی‌شناسد، بداند که من حسن بن علی فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله هستم من فرزند بشیر و نذیرم. فرزند کسی هستم که شما را به خدا دعوت می‌نمود و چراغ راه هدایت بود. رسالت و پیامبری‌اش رحمت برای جهانیان بود. من از اهل بیتی هستم که خداوند منان آنان را از هرگونه آلودگی منزه گردانید و طهارت واقعی را نصیب آنان نمود. جبرائیل بر آن خانواده - اهل بیت - فرود آمد و از آن جا به آسمان‌ها عروج کرد. من از خانواده‌ای هستم که خداوند دوستی و ولایتشان را بر هرکسی واجب نمود و فرمود: «قل لا أسألکم علیه أجرا الا المودة فی القربی و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا» [278] انجام حسنه، دوستی و پیروی ما اهل بیت علیهم‌السلام می‌باشد. [279].

    سخنان امام مجتبی علیه‌السلام مردم را چنان متأثر نمود که اشگ بر گونه‌هایشان جاری شد، آنان بر مظلومیت و عظمت علی علیه‌السلام می‌اندیشیدند و بر سرنوشت خویش نگران بودند ولیکن سخنان آن حضرت آنان را دگرگون کرد، همچنین آرامش و اطمینان او به مردم روحیه‌ای داد که زمزمه بیعت با حسن بن علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام در میانشان مطرح گردید.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سپردن ودایع امامت به حسن بن علی   ...

    شهر بن حوشب می‌گوید: آن گاه که علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام از مدینه به سوی کوفه حرکت کرد، ام‌سلمه را خواست و کتاب‌ها (نوشته‌های خاص) و وصیت‌نامه‌ی خویش را به وی سپرد و هنگامی که حسن بن علی علیه‌السلام به مدینه‌ی منوره بازگشت، ام‌سلمه آن امانت‌ها را به حضرت بازگرداند.

    مطلب فوق - بدون کم و زیاد - به وسیله راویان دیگر نیز از امام صادق علیه‌السلام نقل گردیده است.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.
     
     
    مداحی های محرم