امام مجتبی علیهالسلام در برابر توطئههای معاویه و حکومت شام ایستاد و هیچ گونه سستی از خود نشان نداد. آن بزرگوار بارها حکام شام را تهدید به جنگ کرد. اینک به چند نمونه از آن موارد اشاره میشود:
1)پس از آن که جاسوسان معاویه را اعدام کرد، نامهای به شرح زیر نوشت:
«أما بعد، فانک دسست الی الرجال، کأنک تحب اللقاء، لا شک فی ذلک، فتوقعه انشاء الله [291]؛ اما بعد، ای معاویه! تو به وسیلهی بعضی از نیروهایت در میان ما به جاسوسی پرداختهای، گویا فتنهی جنگ را دوست داری، البته شکی دز این امر وجود ندارد، پس منتظر باش با عنایت خداوندی به سراغت خواهم آمد.»
2)گواه دیگر و بلکه بهترین گواه، حرکت امام حسن مجتبی علیهالسلام به ساباط مداین، جهت ترغیب به مشارکت افراد در جنگ صفین است. [292].
3)امام مجتبی علیهالسلام پسر عم خود «مغیرة بن نوفل بن حرث بن عبدالمطلب» را در کوفه گمارد و به او سفارش کرد که از تحریک و تشویق مردم در جهاد و جنگ غفلت ننماید که او وظیفهی خود را انجام داد. امام مجتبی علیهالسلام در میان آنان آمد و سه نوبت نماز خواند و تا دیر عبدالرحمن همراهی نمود و عبیدالله بن عباس را فرمانده و قیس بن سعد و سعید بن قیس را به عنوان دو مشاور و معاون قوی تعیین کرد. [293].
4)از سوی معاویه گروهی جهت مذاکره دربارهی صلح به ساباط آمدند که حضرت تقاضای آنان را رد نمود. [294].
معاویه توسط ستون پنجم خود شایع کرد که امام مجتبی علیهالسلام خواهان صلح است و با کمال تأسف، این شایعه به سرعت و به طور گسترده پیچید تا آن جا که گروهی تندرو، ناآگاه و فریب خوردهی معاویه در ساباط مداین آن حضرت را در حالی که خطبه میخواند و مردم را به جهاد فرامیخواند مورد سوء قصد قرار داده و مجروحش کردند، بعد از این ماجرا امام مجتبی علیهالسلام را به مداین منتقل کردند. [295].
[یکشنبه 1395-03-30] [ 11:56:00 ب.ظ ]