حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 130
  • دیروز: 223
  • 7 روز قبل: 1011
  • 1 ماه قبل: 10451
  • کل بازدیدها: 2480308





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • ریحانه مقدم
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)
  • anam


  •   الماس پوشالی درونم   ...

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



    [جمعه 1397-07-06] [ 09:01:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      احسان کامل   ...

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 08:41:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      عمل اندک و رضای حق   ...

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 08:24:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      لذتی که از ایمان بردم.   ...

      #طلبه_نوشت

    #خاطره_واقعی
     لذتی که از ایمان بردم.

    سالها پیش با گروهی از دانشگاه  اردوی جهادی رفتیم، 

    از ویژگیهای اردوی جهادی روحیه ایثارگری پیدا کردنه. 

    دلت میخواد شهید شی، از صبح تا شب تا نصفه شب، تلاش کنی ،آخرش بری لباسای کثیف بچه های 

    گروه رو بشوری، کفشا رو واکس بزنی و….

    کلی با کوچولوهای محل و روستاهای اطراف دوست میشی و میشی همه چیز اونا.

    اما 

    آرش… 

         رفته بودم برای تدریس ریاضی ،آخه دانشجوی ریاضی بودم، توی حیاط مدرسه آرش داشت تیر  

    کمون بازی میکرد، واقعا تیر وکمون دست ساخت جالبی داشت، برام ساختش جالب بود. 

    اولین بار بود که میدیدمش. 

         اسمت چیه؟ آرش ،ولی علی اسممه. 

         یعنی چی؟ 

    اسمم علیه ،ولی  ننه م بهم میگه علی.

    مامان وبابات چی میگن.؟

    ندارم؟

    !!!…..

    چرا عزیزدلم. چون بابام توی بازی قمار مامانمو فروخت، وچون قاچاق چی شده بود،رفت زندان. 

    !!!…

    اشکال نداره خاله جونم، زندگی سخت هست اما قشنگه. 

    حالا کجایی ،مدرسه میری؟

    نه.

    چرا؟ چند سالته؟

    ده سالمه. شناسنامه ندارم ،برای همین نمی تونم برم مدرسه، ننه وبابابزرگمم باهم قهرن ،هرکدوم جدا از همن.

      علی جونم ،لکه های قهوه ای صورتت از چیه گلم؟

    هیچی خاله. 

    چرا هیچ چی ،بگو عزیز دلم. 

    ننه ام وقتی شیطونی میکنم با قاشق داغ میکنه.

    !!!…..

    داستانو به حاج آقای گروه گفتم، پیگیر شدن ،رفتن برای شناسنامه گرفتن و…

    فرداش که اومدم ، علی گفت خاله چی میخوری؟ گفتم داشتم پفک میخوردم، آخه خیلی 

    خوشمزست، دوست داری؟

    آره ،به نظرم خوشمزه ترین غذای دنیاست. 

    فدات بشم ،بیا همش مال تو. 

    از اون لحظه به بعد تنها خوشیم شده بود پفک خریدن واسه علی. 

    نوشته شده توسط مدیر وبلاگ حسن حسن

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 02:00:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حکايت يک روايت (گلي خوش‌بو از بهشت )   ...

    حضرت پيامبر در مسجد نشسته بودند و اصحابشان گرداگرد ايشان بودند. در اين ميان يکي از آنها دلواپس و نگران بود و مرتب به در نگاه مي‌کرد؛ انگار منتظر کسي يا چيزي است. انتظار به طول نيانجاميد و قاصدي نزد او آمد و آهسته به وي خبر داد که همسرش وضع حمل کرده است. مرد بلافاصله و پيش از مطمئن شدن از سلامتي مادر و کودک فورا سؤال کرد نوزاد دختر است يا پسر؟
    او دوست داشت که نوزاد پسر باشد تا باعث افتخار و سربلندي او شود! اما اميد او نااميد شد وقتي قاصد به وي خبر داد که نوزاد دختر است. از شدت ناراحتي رنگ از رخسارش پريد و صورتش در هم رفت و ناراحتي و اندوه در چهرة او نمايان شد.


    حضرت پيامبر  که از گفت‌وشنود مرد و قاصد بي‌خبر بودند، از آن مرد پرسيدند چه خبر شده  مرد گفت: چيزي نيست.
    حضرت پيامبر  فرمودند: بهتر است بگويي چه اتفاقي افتاده.
    مرد گفت: وقتي از خانه بيرون آمدم درد زايمان به سراغ همسرم آمده بود و من منتظر نوزادي بودم و اکنون به من خبر دادند که نوزاد دختر است و اين علت اندوه من است.
    پيامبر فرمودند: زمين مأواي اوست و آسمان سايبان وي و خداوند روزي‌دهندة اوست و او گلي خوش‌بوست که تو او را مي‌بويي.1
    پس به سمت اصحاب خويش برگشت و فرمود: دختران، خوب فرزنداني هستند. کسي که يکي داشت خداوند او را ماية دوري وي از جهنم مي‌سازد و کسي که دو دختر داشته باشد، به ‌وسيلة آن دو وارد بهشت مي‌شود و کسي که سه دختر يا سه خواهر داشته باشد ـ که رسيدگي از آنها به‌عهدة وي باشد ـ جهاد و صدقه از او برداشته مي‌شود.2
    با اين سخنان، اندوه از چهرة مرد ناپديد شد  و وي شادمان و خوشحال به سمت همسرش رفت تا او را نيز خشنود سازد.
    قال رسول‌الله : من کانت له أبنه فأدبّها و أحسن أدبّها، و علّمها فأحسن تعليمها، فأوسع عليها من نِعَمِ‌ الله الّتي أسبغ عليه کانت له منعه و ستراً من‌النار؛ حضرت پيامبر فرمودند: کسي که دختري داشته باشد پس او را به آداب نيکو بيارايد و به‌خوبي به تعليم و آموزش او بپردازد و از نعمت‌هايي که خداوند به او عنايت کرده به او بدهد، و او را از اين نظر در آسايش قرار دهد، خداوند اين دختر را براي او ماية نجات از آتش قرار مي‌دهد.3

    پي‌نوشت‌ها
    1. الارض تقلها والسماء تظلها والله يرزقها و هي ريحانه تشمها.
    2. مکارم‌الاخلاق، ص196.
    3. کنزالعمال، ح45391.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1397-07-05] [ 11:21:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      علم عشق در دفتر نباشد.   ...

    یكی از مریدان عارف بزرگی، در بستر مرگ استاد از او پرسید:
    مولای من استاد شما كه بود؟
    عارف: صدها استاد داشته ام.
    مريد: كدام استاد تأثیر بیشتری بر شما گذاشته است؟
    عارف اندیشید و گفت:

    در واقع مهمترین امور را سه نفر به من آموختند.
    اولین استادم یك دزد بود.

    شبی دیر هنگام به خانه رسیدم و كلید نداشتم و نمی خواستم كسی را بیدار كنم. به مردی برخوردم، از او كمك خواستم و او در چشم بر هم زدنی در خانه را باز كرد. حیرت كردم و از او خواستم این كار را به من بیاموزد. گفت كارش دزدی است. دعوت كردم شب در خانه من بماند. او یك ماه نزد من ماند. هر شب از خانه بیرون میرفت و وقتی برمی گشت می گفت چیزی گیرم نیامد. فردا دوباره سعی می كنم. مردی راضی بود و هرگز او را افسرده و ناكام ندیدم.


    دوم سگی بود

    كه هرروز برای رفع تشنگی كنار رودخانه می آمد، اما به محض رسیدن كنار رودخانه سگ دیگری را در آب می دید و می ترسید و عقب می كشید. سرانجام به خاطر تشنگی بیش از حد، تصمیم گرفت با این مشكل روبه رو شود و خود را به آب انداخت و در همین لحظه تصویر سگ نیز محو شد.

    استاد سوم من دختر بچه ای بود كه با شمع روشنی به طرف مسجد می رفت.

    پرسیدم: خودت این شمع را روشن كرده ای؟

    گفت: بله.

    برای اینكه به او درسی بیاموزم گفتم: دخترم قبل از اینكه روشنش كنی خاموش بود، میدانی شعله از كجا آمد؟ دخترك خندید، شمع را خاموش كرد و از من پرسید:

    شما می توانید بگویید شعله ای كه الان اینجا بود كجا رفت؟


    فهمیدم كه انسان هم مانند آن شمع، در لحظات خاصی آن شعله مقدس را در قلبش دارد، اما هرگز نمی داند چگونه روشن میشود و از كجا می آید …

     

    گفتم كه: بوي زلفت، گمراه عالمم كرد.

    گفتا: اگر بداني، هم اوت رهبر آيد

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 11:11:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      تماشا برای اولین بار!   ...

    مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ ساله اش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلی های خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد ..

    به محض شروع حرکت قطار پسر ٢۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد .

    دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس میکرد فریاد زد : پدر نگاه کن درختها حرکت میکنن. مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد . کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرفهای پدر و پسر را می شنیدند و از حرکات پسر جوان که مانند یک کودک ۵ ساله رفتار میکرد، متعجب شده بودند

    ناگهان جوان دوباره با هیجان فریاد زد: پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت میکنند . زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه میکردند . باران شروع شد چند قطره روی دست مرد جوان چکید . او با لذت آن را لمس کرد و چشمهایش را بست و دوباره فریاد زد: پدر نگاه کن باران میبارد، آب روی من چکید .

    زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمیکنید ؟

    مرد مسن گفت: ما همین الان از بیمارستان بر میگردیم. امروز پسر من برای اولین بار در زندگی میتواند ببیند!

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 11:02:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حجاب حق الله است یا حق الناس ؟   ...

    قرآن كريم وقتي درباره حجاب سخن مي‏‌گويد، مي‏‌فرمايد: حجاب عبارت است از احترام‌ گذاردن و حرمت قائل شدن براي زن كه نامحرمان او را از ديد حيواني ننگرند؛ بنابراین، نظر كردن به زنان غير مسلمان را بدون قصد تباهي جايز مي‏داند. شبهه‏اي كه در ذهنيت برخی هست، اين كه مي‏‌پندارند حجاب براي زن محدوديت و حصاري است كه خانواده و وابستگي به شوهر براي او درست کرده و بنابراين، آن را نشانه ضعف و محدوديت زن مي‌دانند.

    راهکار اين شبهه و تبيين حجاب در بينش قرآن كريم اين است كه زن بايد كاملا درك كند، حجاب او تنها مربوط به خود او نيست تا بگويد من از حق خودم صرف‏ نظر كردم. حجاب زن مربوط به مرد نيست تا مرد بگويد من راضيم. حجاب زن مربوط به خانواده نيست تا اعضاي خانواده رضايت بدهند. حجاب زن، حقي الهي است؛ بنابراین، مي‏بينيد در جهان غرب و كشورهايي كه به قانون غربي مبتلا هستند، اگر زن همسرداري آلوده شد و همسرش رضايت داد، قوانين آنها پرونده را مختومه اعلام مي‏كند، ولی در اسلام اين چنين نيست.

    حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد، نه شوهر و نه ويژه برادر و فرزندانش است.

    همه اينها اگر رضايت بدهند، قرآن راضي نخواهد بود، چون حرمت زن و حيثيت زن به عنوان حق‏ الله مطرح است و خداي سبحان، زن را با سرمايه عاطفه آفريد كه معلم رقت باشد و پيام عاطفه بياورد.

    اگر جامعه‏اي اين درس رقت و عاطفه را ترك كرد و به دنبال غريزه و شهوت رفت، به همان فسادي مبتلا مي‏شود كه در غرب ظهور كرده است؛ بنابراين، كسي حق ندارد بگويد من به نداشتن حجاب رضايت دادم.

    از اينكه قرآن كريم مي‏گويد هر گروهي، اگر راضي هم باشند، شما حد الهي را در برابر آلودگي اجرا كنيد، معلوم مي‏شود عصمت زن، حق‏ الله است و به هيچ كسي ارتباط ندارد.

    قهرا همه اعضاي خانواده و اعضاي جامعه و به ویژه خود زن، امين امانت الهي هستند.

    زن به عنوان امين حق‏ الله از نظر قرآن مطرح است؛ يعني اين مقام، اين حرمت و حيثيت را خداي سبحان كه حق خود اوست، به زن داده و فرموده اين حق من را تو به عنوان امانت حفظ كن.

    آنگاه جامعه به صورتي درمي‏آيد كه شما در ايران مي‏بينيد. جهان در برابر ايران خضوع كرده است، زيرا در مسأله جنگ تا آخرين لحظه، صبر كرد و كاري كه بر خلاف عاطفه و رقت و رأفت و رحمت باشد، انجام نداد؛ با اين كه دشمنان او از آغاز، حمله به مناطق مسكوني، كشتار بي‌رحمانه بي‏گناهان و غير نظامي‏ها را مشروع كردند.

    جامعه‏‌اي كه قرآن بر آن حاكم است، جامعه عاطفه است و سرش اين است كه نيمي از امور جامعه را معلمان عاطفه به عهده دارند و آن مادران هستند.

    چه بخواهيم، چه نخواهيم، چه بدانيم و چه ندانيم، اصول خانواده درس رأفت و رقت مي‏دهد و رأفت و رقت در همه مسائل كارساز است؛ بنابراين، در هر بخشي و هر بعدي از ابعاد براي سير به مدارج كمال بين زن و مرد تفاوتي نيست، منتها بايد انديشه‏ها قرآن‏ گونه باشد؛ يعني همان‌گونه كه قرآن بين كمال و حجاب و انديشه و عفاف جمع كرد، ما نيز در نظام اسلامي بين كتاب و حجاب جمع كنيم؛ يعني عظمت زن در اين است كه:

    «أن لا يرين الرجال ولا يراهن الرجال؛ نبينند مردان نامحرم را و مردان نيز آنان را نبينند».

    اگر كسي از تشخيص اصول ارزشي عاجز باشد، ممكن است ـ معاذالله ـ حجاب را يك بند بنداند و حال اينكه قرآن كريم وقتي مسأله لزوم حجاب را بازگو مي‏كند، علت و فلسفه ضرورت حجاب را چنين بيان مي‏فرمايد:

    «ذلك أدني أن يعرفن فلا يؤذين؛ براي اينكه شناخته نشوند و مورد اذيت واقع نشوند»، چرا كه آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.

    بر پایه مطالب گفته شده، مرد و زن در معيارهاي اصلي همتا هستند و يك سلسله مسئوليت‏هاي اجرايي براي مرد است كه اگر انجام ندهد، بايد وزر آن را تحمل كند؛ بنابراين، نتيجه مي‏گيريم كه اولا آن تهمت‏هايي كه به اسلام زده و مي‏گويند كه اسلام نيمي از جامعه را از بسياري از حقوق محروم كرده است، نارواست.

    دوم آن که اين تعصبات و رسوم جاهلي كه از ديرباز در فرهنگ جوامع اسلامي رواج پيدا كرده كه از زن به عنوان مظهر ضعف و زبوني ياد مي‏كنند، بايد زدوده شود.

    سوم این که اگر كسي احساس مي‏كند زن نبايد از علوم و مسائل تربيتي و مانند آن كه خدمات قابل عرضه‏اي به جامعه ارائه مي‏دهد استفاده كند، بايد از اين اعتقاد صرف‏ نظر كند و علاقه‏مند باشد زن همتاي مرد در اين علوم و معارف بار يابد و به جامعه خدمت كند، مگر جايي كه به طور استثنا وظيفه مرد قرار گرفته است.

    چهارم، جمله «عاشروهن بالمعروف» اختصاصي به مسائل داخل منزل ندارد، بلكه در كل جامعه هم جاري است و مسأله پنجم اين است كه زن در برابر مرد، غير از زن در مقابل شوهر است؛ يعني زن در مقابل شوهر بايد تمكين كند، ولی زن در مقابل جامعه، مثل فردي از افراد جامعه است و اين چنين نيست كه بايد اطاعت كند و در مسائل خانوادگي هم مي‌بينيم كه گاهي زن قوام و قيوم است و مرد بايد پیروی كند، همچنان كه پسر بايد از مادر اطاعت كند ولو در حد بالايي از تخصص‏هاي علمي باشد.

    در پايان هرچند هنوز شبهاتي در مسأله برابري زن و مرد قابل طرح است، ليكن با توجه به اصول كلي ياد شده و آشنايي با خطوط اصيل نظام ارزشي در اسلام و تبيين محور سعادت و شقاوت، پاسخ آنها روشن خواهد بود».

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:59:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ,وصیتنامه شهید ابراهیم یوسفیان   ...


    جنگ جنگ است وعزت و شرف ما در گرو همين جنگ است .         (امام خميني
    با سلام به  پدر و مادرم ميدانم فرزند خوبي براي شما نبودم ودر خواست هدايت ميکنم و حلالم کنيد.
    پدر جان من به درخواست خداازشما جداشدم وديداربعدي ما دربهشت ميباشد.


    برادران و خواهرانم حلالم کنيد و به برادران بسيجي بگوئيد هنگامي که درپشت نگهباني هستند برايم طلب مغفرت نمايند مخصوصا شبها سلام مرا به رهبر عزيزم مروج سبحاني ديد دل زهراخميني بت شکن برسانيد . پدرجان هيچوقت خود و خانواده ات هرگز از حضرت مهدي و نايب بر حقش جدا نشويد و هروقت جنازه ام به دست شما رسيد نماز بخوانيد ومرا در نور بغل شهداي اسلام به خاک بسپاريد و در تشيع جنازه ام عزدار نباشيد. برايم گريه نکنيد و لباس سياه نپوشيد و اين اشکها را پدرم گوش فرا بده و اين اشک ها را مانند يک گلوله جمع آوري کنيد و به سوي دشمن اسلام پرتاپ کنيد تا ريشه آنها خشک شود .و يک پيام براي اين گروهکها ،گوش فرا دهيد اي گروهکها بي بندو بار که دست کثيف رهبرتان بني صدر در دست امريکاست و با آن همکا ري ميکنيد از اين ها کارها دست برداريد و هرچه زودتر به دامن اسلام برگرديد.
    اگر اسير شدم انتظار آمدنم را نکشيد و اگر مجروح شدم به ملاقاتم هجوم نياوريد. آگر ناپديد شدم فراموشم کنيد و به ياد شهيد گمنام به قبرستان رفتيد برايم فاتحه بخوانيد.
    خدايا ورو به محمد وآل محمد (ص)تو را به دل درد اين پدرو مادرم اين قرباني لصل انقلاب به درگاه خودت قبول بفرما..خدايا من به عنوان يکي از کوچکترين افراد اين جامعه از شما ميخواهم اي خداي بزرگ هرچه زودتر اين رزمندگان را به کربلا به قبر امام حسين (ع) برسان.


    (خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني رو نگه دار )


    تاريخ تنظيم وصيت نامه 15/11/1362


    منبع : سا يت شهدا

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:57:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خصوصیت حوریان بهشتی   ...

    خصوصیت حوریان بهشتی

    در قرآن کریم برای زنان بهشتى (حوریه های بهشتی) ویژگی هایی ذکر شده است که عبارتند از :
    1- پاکی و پاکیزگی : وَ لَهُمْ فِیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ (بقره/ 25)؛ وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ (آل عمران/ 15) ؛ لَهُمْ فِیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ … (نساء/ 57)
    همسران آن جهان ، بر خلاف بسیارى از زیبا رویان این جهان هیچ نقطه تاریک و منفى در جسم و جان آنها نیست و از هر عیب و نقصى پاک و پاکیزه اند.(تفسیر نمونه ،ج2 ،ص 461)
    2- دارای چشمان سیاه و درشت : کذلِک وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِینٍ(دخان/ 54 )؛ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِینٍ(طور/ 20 )
    “حور"جمع “حوراء” و “احور” به کسى مى گویند که سیاهى چشم او کاملا مشکى و سفیدى آن کاملا شفاف است.
    از آنجا که زیبائى انسان بیش از همه در چشمان او است ، در اینجا چشمان زیباى حور العین را توصیف مى کند.(تفسیر نمونه ،ج21 ،ص 212)
    3- پوشیده و مستور بودن:وَ حُورٌ عِینٌ کأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکنُونِ(واقعه/ 22-23) و همسرانى از حورالعین دارند.( از شدت صفا) همچون مروارید در صدف پنهان هستند !
    “حور” چنانکه قبلا نیز گفته ایم جمع “حوراء” و “احور"، به کسى مى گویند که سیاهى چشمش کاملا مشکى و سفیدیش کاملا شفاف است .
    و “عین” جمع “عیناء” و “اعین"به معنى درشت چشم است ، و از آنجا که بیشترین زیبائى انسان در چشمان او است روى این مسأله مخصوصا تکیه شده است .
    بعضى نیز گفته اند که “حور” از ماده “حیرت” گرفته شده ، یعنى آن چنان زیبا هستند که چشم ها از دیدن آنها حیران مى شود.
    “مکنون” به معنى پوشیده است ، و در اینجا منظور پوشیده بودن در صدف است ، زیرا مروارید به هنگامى که در صدف قرار دارد و هیچ دستى به آن نرسیده از همیشه شفاف تر و زیباتر است .
    به علاوه ممکن است اشاره به این معنى باشد که آنها از چشم دیگران کاملا مستورند، نه دستى به آنها رسیده ، و نه چشمى بر آنها افتاده است !(تفسیر نمونه ،ج23 ، ص 215)
    “عرب"جمع “عروبة” (بر وزن ضرورة ) به معنى زنى است که وضع حالش حکایت از محبتش نسبت به همسر و مقام عفت و پاکیش ‍ مى کند، زیرا “اعراب” (بر وزن اظهار) به همان معنى آشکار ساختن است ، این واژه به معنى فصیح و خوش سخن بودن نیز مى آید، و ممکن است هر دو معنى در آیه جمع باشد
    4- فقط به همسران خود عشق می ورزند یا پر ناز و کرشمه هستند : فِیهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ …( رحمن/56) زنانی که جز به همسران عشق نمى ورزند. ؛ وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عِینٌ. ( صافات/48) و نزد آنها همسرانى است که جز به شوهران خود عشق نمى ورزند و چشمانى درشت (و زیبا) دارند.
    “طرف” (بر وزن حرف ) به معنى پلک چشم ها است ، و از آنجا که به هنگام نگاه کردن ، پلک ها به حرکت در مى آید کنایه از نگاه کردن است ، بنابراین تعبیر به ” قاصرات الطرف ” اشاره به زنانى است که نگاهى کوتاه دارند، یعنى فقط به همسرانشان عشق مى ورزند، و این یکى از بزرگترین امتیازات همسر است که جز به همسرش نیندیشد و به غیر او علاقه نداشته باشد.(تفسیر نمونه ،ج 23 ،ص 169)
    5- از هر نظر دوشیزه و پاک هستند: … لَمْ یطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ (رحمن/56 و رحمن/ 74)…. هیچ انس و جن قبلا با آنها تماس نگرفته است .
    کلمه “طمث” که فعل “لم یطمث” از آن مشتق شده ، به معناى ازاله بکارت و نکاحى است که با خونریزى همراه باشد و معناى آیه این است که : حوریان بهشتى دست نخورده اند، و قبل از همسران هیچ جن و انسى ازاله بکارت از ایشان نکرده .(ترجمه تفسیر المیزان ،ج 19 ،ص 185)
    6- مانند یاقوت و مرجان هستند: کأَنَّهُنَّ الْیاقُوتُ وَ الْمَرْجانُ (رحمن/58) آنها همچون یاقوت و مرجانند!
    به سرخى و صفا و درخشندگى “یاقوت” و به سفیدى و زیبائى شاخ “مرجان” که هنگامى که این دو رنگ (یعنى سفید و سرخ شفاف ) به هم آمیزند زیباترین رنگ را به آنها مى دهند.
    7- دارای حسن سیرت و حسن صورت هستند: فِیهِنَّ خَیراتٌ حِسانٌ …(رحمن/70) و در آن باغ هاى بهشتى زنانى هستند نیکو خلق و زیبا.
    زنانى که جمع میان “حسن سیرت ” و “حسن صورت” کرده اند، چرا که “خیر” غالباً در مورد صفات نیک و جمال معنوى به کار مى رود و “حسن ” غالباً در زیبائى و جمال ظاهر.
    تمام صفات کمال و جمالى که در یک همسر مطلوب است در آنها جمع است ، و آنچه خوبان همه دارند آنها تنها دارند، و به همین دلیل قرآن در یک تعبیر کوتاه و پرمعنى از آنها به عنوان “خیرات حسان” تعبیر کرده است.(تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 183-182
    8- فقط به همسرانشان تعلق دارند : حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الْخِیامِ(رحمن/72) حوریانى که در خیمه هاى بهشتى مستورند.
    “حور” جمع “حوراء” و “احور” به کسى مى گویند که سیاهى چشمش کاملا مشکى و سفیدى آن کاملا شفاف است ، و گاه به زنان سفید چهره نیز اطلاق شده است .
    تعبیر به “مقصورات” اشاره به این است که آنها تنها تعلق به همسرانشان دارند و از دیگران مستور و پنهانند.(تفسیر نمونه ،ج 23 ،ص 183)
    «حوریان مقصور در خیمه هایند» ، معنایش این است که : از دست برد اجانب محفوظند، زنانى مبتذل نیستند، که غیر شوهران نیز ایشان را تماشا کنند.(ترجمه تفسیر المیزان ،ج 19 ،ص 187 )
    9- داشتن پاکی و ظرافت بدن : کأَنَّهُنَّ بَیضٌ مَکنُونٌ (صافات/49) گوئى (از لطافت و سفیدى) همچون تخم مرغهایى هستند که (در زیر بال و پر مرغ ) پنهان مانده (و دست انسانى هرگز آن را لمس نکرده است )
    بدن آنها از شدت پاکى و ظرافت و سفیدى و صفا همچون تخم مرغ هائى است که نه دست انسان آن را لمس کرده و نه گرد و غبارى بر آن نشسته ، بلکه در زیر بال و پر مرغ پنهان و پوشیده مانده است !
    10- همتای هسران خود هستند : وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ(ص/ 52) و نزد آنان همسرانى است که تنها چشم به شوهرانشان دوخته اند و همگى هم سن و سالند.
    “حوریان مقصور در خیمه هایند” ، معنایش این است که : از دست برد اجانب محفوظند، زنانى مبتذل نیستند، که غیر شوهران نیز ایشان را تماشا کنند
     
    و کلمه اتراب به معناى اقران است . مى خواهد بفرماید: همسران بهشتى همتاى شوهران خویشند، نه از جهت سن با آنان اختلاف دارند، و نه از جهت جمال . ممکن هم هست مراد از “اقران” این باشد که مثل شوهران خویشند، هر قدر شوهران نور و بهائشان بیشتر شود، از ایشان هم حسن و جمال بیشتر مى گردد. ( ترجمه تفسیر المیزان ،ج 17 ،ص 333
    11- آفرینشی نو دارند. إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً (واقعه/35) ما آنها را آفرینش نوینى بخشیدیم .
    این جمله ممکن است اشاره به همسران مؤمنان در این دنیا باشد که خداوند آفرینش تازه اى در قیامت به آنها مى دهد، و همگى در نهایت جوانى و طراوت و جمال و کمال ظاهر و باطن وارد بهشت مى شوند که طبیعت بهشت طبیعت تکامل و خروج از هر گونه نقص و عیب است .
    و اگر منظور حوریان باشد خداوند آنها را آفرینش نوینى بخشیده به گونه اى که هرگز گرد و غبار پیرى و ناتوانى بر دامان آنها نمى نشیند. ممکن است که تعبیر به انشاء، اشاره به هر دو نیز بوده باشد. (تفسیر نمونه ،ج 23 ،ص 224 )
    12-همواره بکر هستند : فَجَعَلْناهُنَّ أَبْکاراً (واقعه/36) و همه را بکر قرار داده ایم .
    و شاید این وصف همیشه براى آنها باقى باشد، چنانکه بسیارى از مفسران به آن تصریح کرده اند و در روایات نیز به آن اشاره شده ، یعنى با آمیزش ، وضع آنها دگرگون نمى شود. (تفسیر نمونه ،ج 23 ،ص 224 )
    13- فصیح و خوش زبان هستند : عُرُباً أَتْراباً (واقعه/37) همسرانى که به همسرشان عشق مى ورزند و خوش زبان و فصیح و هم سن و سالند."عرب"جمع “عروبة” (بر وزن ضرورة ) به معنى زنى است که وضع حالش حکایت از محبتش نسبت به همسر و مقام عفت و پاکیش  مى کند، زیرا “اعراب” (بر وزن اظهار) به همان معنى آشکار ساختن است ، این واژه به معنى فصیح و خوش سخن بودن نیز مى آید، و ممکن است هر دو معنى در آیه جمع باشد.(تفسیر نمونه ،ج 23 ،ص 224)
    14- بسیار جوان هستند : وَ کواعِبَ أَتْراباً (نباء/ 33) و حوریانى بسیار جوان و هم سن و سال .
    جمله «کواعب اترابا» به معناى کنیزانى شبیه به هم است ، که در خدمت اهل بهشتند، و در روایت ابى الجارود از امام باقر (علیه السلام ) در معناى جمله “ان للمتقین مفازا” آمده که امام فرمود: متقین کراماتى دارند، و در معناى “کواعب اترابا “فرمود: یعنى دختر نورس .(ترجمه تفسیر المیزان ،ج 20 ،ص 286)
    منبع : سایت پرسمان قرآن

     

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:54:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.
     
     
    مداحی های محرم