سؤال 478. پس از ازدواج معلوم شد كه در قسمت هاى بالاى پاى زوجه آثار سوختگى قديمى بطور ضعيف بجا مانده است، و از طرفى پرده بكارت از نوع گوشتى و بسيار ضخيم است كه عمل دخول بدون اقدام به عمل جرّاحى ممكن نيست; در حالى كه قبل از ازدواج در خصوص سلامتى زوجه، هيچ مذاكره اى انجام نشده است، آيا در اين مورد، مرد حقّ فسخ دارد؟

جواب: در صورتى كه با جرّاحى معمولى مشكل حل شود و عوارض خاصّى نداشته باشد، اين مقدار عيب باعث فسخ نمى شود.

سؤال 479. دخترى را به ازدواج پسرم در آورده ام و عروسى هم كرده اند، حال معلوم شده كه دختر مدّت هاست به بيمارى صرع (غش) مبتلا است، خود دختر و دكترش هم تصديق نموده اند، ولى پدر و مادرش اين مطلب را پنهان كرده اند، حتّى دختر مى گويد: «مى خواستم بگويم، امّا والدينم مانع شدند». تكليف عقد و مهريه چيست؟

جواب: بيمارى صرع موجب خيار فسخ در عقد نكاح نيست، و اگر بخواهد دختر را طلاق دهد، چنانچه عروسى نموده بايد تمام مهر را بپردازد; ولى اگر در مذاكرات قبل از عقد يا به هنگام اجراى صيغه عقد، شرط سلامت كرده باشند، شوهر خيار فسخ دارد.

سؤال 480. چنانچه پزشكى قانونى بر اساس وضعيت كروموزومى شخص، خنثى را خنثاى مذكر يا مؤنث معرّفى كند، آيا براى طرفى كه با او ازدواج نموده، جزء عيوب محسوب شده و حقّ فسخ دارد؟

جواب: اگر در ظاهر علامت خلافى نمايان نيست، موجب فسخ نمى شود.

سؤال 481. زيد، دختر بالغه خودش زينب را به عقد نكاح بكر، فرزند خالد در آورد و خالد، دختر نابالغ خودش سلمى را به عقد نكاح عمرو فرزند زيد در آورد. بعد از مدّتى زيد پدر زينب اين رشته را قطع نمود و تزويج دخترش زينب را به بكر انكار كرد و براى فسخ نكاح دخترش به دادگسترى جور مراجعه كرد و وقتى كه طرفين براى قضاوت به دادگسترى رسيدند دختر زيد ادّعاى فسخ نكاح را تكذيب كرد و گفت من مى خواهم همراه همسرم بكر كه به عقد او در آمده ام بروم و قانون به نفع زينب و بكر حكم كرد. وقتى زيد اين جا تحقير شد، دشمن خانواده خالد شد خواست دختر خالد سلمى كه به عقد نكاح پسرش عمرو درآمده بود را به خانه بياورد ولى دختر خالد سلمى فهميد كه زيد قصد انتقام دارد، چرا كه مخاصمت پسرش عمرو با او شروع شده بود و به خاطر همين، نكاح عمرو را فسخ كرد الان سلمى بالغ شده است، آيا فسخ سلمى صحيح است؟

جواب: هرگاه ازدواج دخترى قبل از بلوغ مصلحت نداشته است، از اوّل عقد باطل بوده است اما اگر در آن زمان براى دختر مصلحت داشته و الان داراى مفسده مهمّى است بايد پيش يكى از علما برود و مدرك خود را بر وجود مفاسد فعلى و اين كه منظور آنها انتقام جويى است ارائه دهد، اگر ثابت شود خطرى آن دختر را تهديد مى كند، آن عالم مى تواند صيغه طلاق او را جارى كند.

موضوعات: احكام خانواده در پرتو فقه اسلامى  لینک ثابت



[دوشنبه 1395-01-30] [ 11:13:00 ب.ظ ]