در سوره اعراف آيه 143 از زبان موسى مى خوانيم كه عرض كرد: «ربّ ارنى انظر اليك» (پروردگارا خودت را به من نشان ده)، با توجه به اين آيه، سؤالى كه پيش مى آيد اين است، موسى (عليه السلام) كه پيامبر بزرگ و اولوا العزم پروردگار بود و به خوبى مى دانست، خداوند نه جسم است و نه مكان دارد و نه قابل مشاهده ورؤيت است چگونه چنين درخواستى كه حتى در شأن افراد عادى نيست از پروردگار كرد؟
گرچه مفسران پاسخ هاى مختلفى گفته اند، ولى روشن ترين جواب اين است كه موسى (عليه السلام) اين تقاضا را از زبان قوم كرد، زيرا جمعى از جاهلان بنى اسرائيل اصرار داشتند كه بايد خدا را ببينند تا ايمان آورند (آيه 153 نساء گواه بر اين مطلب است) و او از طرف خدا مأموريت پيدا كرد كه اين تقاضا را مطرح كند تا همگان پاسخ كافى بشنوند، در حديثى كه در كتاب عيون اخبار الرضا (عليه السلام) از امام على بن موسى الرضا (عليه السلام) نقل شده است نيز به اين موضوع تصريح شده است(1).
از قرائن روشنى كه اين تفسير را تأييد مى كند اين است كه در همين سوره آيه 155 مى خوانيم كه موسى (عليه السلام) پس از اين ماجرا عرض كرد: اتهلكنا بما فعل السفهاء منا: «آيا ما را به خاطر عملى كه سفيهان ما انجام دادند، به هلاكت مى رسانى؟» از اين جمله روشن مى شود كه نه تنها موسى(عليه السلام) چنين تقاضائى را نداشت بلكه شايد هفتاد نفرى هم كه با او به ميعاد گاه رفته بودند چنين منطقى نداشتند، آنها تنها افراد دانشمند و نمايندگان بنى اسرائيل بودند، تا مشاهدات خود را براى توده جاهل و بيخبر كه پيشنهاد مشاهده پروردگار را داشتند بيان كنند.(2)
________________________________________
1 ـ تفسير نورالثقلين جلد دوم صفحه 65.
2 ـ تفسير نمونه 6/356
[سه شنبه 1395-01-24] [ 10:01:00 ب.ظ ]