در آيات قرآن مجيد حدود بيست مرتبه به عرش الهى اشاره شده است اكنون اين سؤال مطرح كه منظور از عرش خدا چيست؟
بارها گفته ايم الفاظ ما كه براى بيان مشخصات زندگى محدود و ناچيز ما وضع شده نمى تواند به درستى بيانگر عظمت خداوند و حتى عظمت مخلوقات بزرگ او باشد، به همين دليل با استفاده از معانى كنائى اين الفاظ شبحى از آن همه عظمت را ترسيم مى كنيم.
و از جمله الفاظى كه اين سرنوشت را پيدا كرده است كلمه «عرش» است كه در لغت به معنى «سقف» يا «تخت پايه بلند» در مقابل كرسى كه به معنى تخت پايه كوتاه است آمده، سپس اين كلمه در مورد تخت قدرت خداوند به عنوان عرش پروردگار به كار رفته است.
در اينكه منظور از عرش خدا چيست و اين كلمه كنايه از چه معنائى مى باشد؟ مفسران و محدثان و فلاسفه سخن بسيار گفته اند.
گاهى عرش را به معنى «علم بى پايان پروردگار» تفسير كرده اند.
و گاه به معنى «مالكيت و حاكميت خدا».
و گاه به معنى هريك از صفات كماليه و جلاليه او، چرا كه هر يك از اين اوصاف بيانگر عظمت مقام او مى باشد، همانگونه كه تخت سلاطين نشانه عظمت آنها است.
آرى خداوند داراى عرش علم، و عرش قدرت، و عرش رحمانيت و عرش رحيميت است.
طبق اين تفسيرهاى سه گانه مفهوم «عرش» بازگشت به صفات ذات پاك پروردگار مى كند، نه يك وجود خارجى ديگر.
بعضى از رواياتى كه از طرق اهل بيت (عليهم السلام) رسيده نيز همين معنى را تأييد مى نمايد، مانند حديثى كه حفص بن غياث از امام صادق (عليه السلام) نقل مى كند كه از امام (عليه السلام) درباره تفسير «وسع كرسيه السماوات والارض» سؤال كردند، فرمود: «منظور علم او است»(1).
و در حديث ديگرى از همان امام (عليه السلام) «عرش» را به معنى علمى كه انبيا را بر آن واقف كرده، و «كرسى» را به معنى علمى كه هيچكس را از آن آگاه نكرده است تفسير فرموده(2)
در حالى كه بعضى ديگر از مفسران با الهام گرفتن از روايات ديگرى «عرش» و «كرسى» را به دو موجود عظيم از مخلوقات پروردگار تفسير كرده اند.
از جمله بعضى گفته اند: منظور از عرش مجموعه عالم هستى است.
و گاه گفته اند مجموعه اين زمين و آسمان در درون كرسى قرار دارد، بلكه آسمان و زمين در برابر كرسى همچون حلقه انگشترى است در يك بيابان پهناور، و كرسى در برابر عرش نيز همچون حلقه انگشترى است در يك بيابان وسيع.
و گاه «عرش» را بر قلب انبيا و اوصيا و مؤمنان كامل اطلاق كرده اند، چنانكه در حديث آمده است: ان قلب المؤمن عرش الرحمن: «قلب مؤمن عرش بزرگ خدا است»!((3))
و نيز در حديث قدسى نقل شده است: لم يسعنى سمائى ولاارضى و وسعنى قلب عبدى المؤمن: «آسمان و زمين من وسعت وجود مرا ندارد ولى قلب بنده مؤمن من جايگاه من است»!((4))
اما براى درك حقيقت معنى عرش ـ البته تا آنجا كه قدرت تشخيص انسان اجازه مى دهد ـ بهترين راه اين است كه موارد استعمال آن را در قرآن مجيد دقيقاً مورد بررسى قرار دهيم.
در آيات زيادى از قرآن اين تعبير به چشم مى خورد : ثم استوى على العرش «خداوند (بعد از پايان گرفتن خلقت جهان) بر عرش تسلط يافت»(5).
و در بعضى از آيات پشت سر اين تعبير جمله «يدبر الامر» و يا تعبيراتى كه حاكى از علم و تدبير پروردگار است ديده مى شود.
در بعضى ديگر از آيات قرآن توصيف هائى براى عرش ديده مى شود مانند توصيف به «عظيم» آنجا كه مى فرمايد: وهو رب العرش العظيم (توبه ـ 129).
گاه سخن از حاملان عرش است مانند آيه مورد بحث.
و گاه سخن از ملائكه اى است كه گرداگرد عرش را گرفته اند وترى الملائكة حافين من حول العرش (زمر ـ 57).
و گاه مى گويد «عرش خدا روى آب قرار گرفته» وكان عرشه على الماء.
از مجموع اين تعبيرات و تعبيرات ديگرى كه در روايات اسلامى وارد شده به خوبى مى توان نتيجه گرفت كه عرش بر معانى مختلفى اطلاق شده هر چند ريشه مشتركى دارد.
يكى از معانى عرش همان مقام «حكومت و مالكيت و تدبير عالم هستى» است، چرا كه حتى در اطلاقات معمولى كلمه عرش به عنوان كنايه از تسلط يك زمامدار بر امور كشور خويش به كار مى رود، مى گوئيم: «فلان ثل عرشه» كنايه از اينكه قدرتش فرو ريخت، و در فارسى نيز مى گوئيم: «پايه هاى تخت او درهم شكست».
ديگر از معانى عرش «مجموعه عالم هستى» است، چرا كه همگى نشانه عظمت او است و گاه «عرش» به معنى «عالم بالا» و «كرسى» به معنى عالم پائين به كار مى رود.
و گاه «عرش» به معنى «عالم ماوراء طبيعت» و كرسى به معنى مجموع عالم ماده اعم از زمين و آسمان استعمال مى شود چنانكه در آية الكرسى آمده است وسع كرسيه السموات والارض.
و از آنجا كه مخلوقات و معلومات خداوند از ذات پاك او جدا نيستند گاهى عرش بر «علم خدا» اطلاق شده است.
و اگر به قلب پاك بندگان با ايمان «عرش الرحمان» گفته شده به خاطر اين است كه جايگاه معرفت ذات پاك او و نشانه اى از نشانه هاى عظمت و قدرت او است.
بنابراين در هر مورد بايد از قرائن فهميد كه منظوراز عرش كداميك از معانى آن است، ولى در هر حال همگى در اين امر مشتر كند كه عرش بيانگر بزرگى و عظمت خداوند است.
در آيه مورد بحث كه سخن از حاملان عرش الهى مى گويد ممكن است منظور از عرش همان حكومت خداوند و تدبيرش در عالم هستى باشد و حاملان عرش اجرا كنندگان حاكميت و تدبير او هستند.
و نيز ممكن است به معنى مجموعه عالم هستى و يا عالم ماوراء طبيعت باشد و حاملان آن فرشتگانى هستند كه پايه هاى تدبير اين جهان به فرمان خدا بر دوش آنها است.(6)
________________________________________
1و2- بحار الانوار جلد 58 صفحه 28 (حديث 46 و 47)
3 ـ بحار الانوار جلد 58 صفحه 39.
4 ـ بحار الانوار جلد 58 صفحه 39.
5 ـ اعراف 54 ـ يونس 3 ـ رعد 2 ـ فرقان 59 ـ سجده 4 ـ حديد 4.
6 ـ تفسير نمونه 20/35
[سه شنبه 1395-01-24] [ 10:01:00 ب.ظ ]