‏ قبل از پاسخ به اين سؤال، لازم است شرايط مجازات قطع دست سارق را بيان كنيم

آنچه از مجموع روايات اسلامى استفاده مى شود اين است كه اجراى اين حدّ اسلامى (بريدن دست) شرائط زيادى دارد كه بدون آن اقدام به اين كار جائز نيست از جمله اينكه:

1 ـ متاعى كه سرقت شده بايد حداقل يك ربع دينار(1)باشد.

2 ـ از جاى محفوظى مانند خانه و مغازه و جيب هاى داخلى سرقت شود.

3 ـ در قحط سالى كه مردم گرسنه اند و راه به جائى ندارند نباشد.

4 ـ سارق عاقل و بالغ باشد، و در حال اختيار دست به اين كار بزند.

5 ـ سرقت پدر از مال فرزند، يا سرقت شريك از مال مورد شركت اين حكم را ندارد.

6 ـ سرقت ميوه از درختان باغ را نيز از اين حكم استثناء كرده اند:

7 ـ كليه مواردى كه احتمال اشتباهى براى سارق در ميان باشد كه مال خود را به مال ديگرى احتمالا اشتباه كرده است از اين حكم مستثنى است.

و پاره اى از شرائط ديگر كه شرح آن در كتب فقهى آمده است.

اشتباه نشود منظور از ذكر شرائط بالا اين نيست كه سرقتها تنها در صورت اجتماع اين شرائط حرام است، بلكه منظور اين است كه اجراى حد مزبور، مخصوص اينجا است و گرنه سرقت به هر شكل و به هر صورت، و به هر اندازه و هر كيفيت در اسلام حرام است.

________________________________________

1 ـ دينار عبارت است از يك مثقال شرعى طلاى مسكوك و مثقال شرعى معادل 18 نخود يعنى 43 مثقال معمولى است.

اندازه قطع دست سارق.

معروف در ميان فقهاى ما با استفاده از روايات اهل بيت(عليهم السلام) اين است كه تنها چهار انگشت از دست راست بريده مى شود، نه بيشتر، اگرچه فقهاى اهل تسنن بيش از آن گفته اند.

آيا اين مجازات اسلامى خشونت آميز است؟

بارها اين ايراد از طرف مخالفان اسلام و يا پاره اى از مسلمانان كم اطلاع شده است كه اين مجازات اسلامى بسيار شديد به نظر مى رسد و اگر بنا بشود اين حكم در دنياى امروز عمل شود بايد بسيارى از دستها را ببرند، به علاوه اجراى اين حكم سبب مى شود كه يك نفر گذشته از اينكه عضو حساسى از بدن خود را از دست دهد تا پايان عمر انگشت نما باشد.

در پاسخ اين ايراد بايد به اين حقيقت توجه داشت كه:

اولا ـ همانطور كه در شرائط اين حكم گفتيم هر سارقى مشمول آن نخواهد شود بلكه تنها يك دسته از سارقان خطرناك هستند كه رسماً مشمول آن مى شوند.

ثانياً ـ با توجه به اينكه راه اثبات جرم در اسلام شرائط خاصى دارد اين موضوع باز هم تقليل پيدا مى كند.

ثالثا ـ بسيارى از ايرادهائى كه افراد كم اطلاع بر قوانين اسلام مى كنند به خاطر آن است كه يك حكم را به طور مستقل و منهاى تمام احكام ديگر مورد بررسى قرار مى دهند، يعنى به عبارت ديگر آن حكم را در يك جامعه صددرصد غير اسلامى فرض مى كنند، ولى اگر توجه داشته باشيم كه اسلام تنها اين يك حكم نيست بلكه مجموعه احكامى است كه پياده شدن آن در يك اجتماع سبب اجراى عدالت اجتماعى، و مبارزه با فقر، و تعليم و تربيت صحيح، و آموزش و پرورش كافى، آگاهى و بيدارى و تقوا مى گردد، روشن مى شود كه مشمولان اين حكم چه اندازه كم خواهند بود. اشتباه نشود، منظور اين نيست كه در جوامع امروز اين حكم نبايد اجراء شود بلكه منظور اين است كه هنگام داورى و قضاوت بايد تمام اين جوانب را در نظر گرفت.

خلاصه حكومت اسلامى موظف است كه براى تمام افراد ملت خود نيازمنديهاى اولى زندگى را فراهم سازد، و به آنها آموزش لازم دهد، و از نظر اخلاقى نيز تربيت كند، بديهى است در چنان محيطى افراد متخلف بسيار كم خواهند شد.

رابعا ـ اگر ملاحظه مى كنيم امروز دزدى فراوان است به خاطر آن است كه چنين حكمى اجراء نمى شود و لذا در محيطهائى كه اين حكم اسلامى اجراء مى گردد (مانند محيط عربستان سعودى كه تا سالهاى اخير اين حكم در آن اجراء مى شد) امنيت فوق العاده از نظر مالى در همه جا حكمفرما بود. بسيارى از زائران خانه خدا با چشم خود چمدانها يا كيفهاى پول را در كوچه و خيابانهاى حجاز ديده اند كه هيچكس جرئت دست زدن به آن را ندارد تا اينكه مامورين «اداره جمع آورى گمشده ها» بيايند و آن را به اداره مزبور ببرند و صاحبش بيايد و نشانه دهد و بگيرد. غالب مغازه ها در شبها در و پيكرى ندارند و در عين حال كسى هم دست به سرقت نمى زند.

جالب اينكه اين حكم اسلامى با اينكه قرنها اجراء مى شد و در پناه آن مسلمانان آغاز اسلام در امنيت و رفاه مى زيستند در مورد تعداد بسيار كمى از افراد كه از چند نفر تجاوز نمى كرد اين حكم در طى چند قرن اجراء گرديد.

آيا بريدن چند دست خطاكار براى امنيت چند قرن يك ملت قيمت گزافى است كه پرداخت مى شود؟

بعضى اشكال مى كنند.

كه اجراى اين حد در مورد سارق به خاطر ربع دينار منافات با آنهمه احترامى كه اسلام براى جان مسلمان و حفظ او از هر گونه گزند قائل شده ندارد، تا آنجا كه ديه بريدن چهار انگشت يك انسان مبلغ گزافى تعيين شده است.

اتفاقاً همين سؤال ـ به طورى كه از بعضى از تواريخ برمى آيد ـ از عالم بزرگ اسلام، علم الهدى مرحوم سيد مرتضى، در حدود يكهزار سال قبل شد، سؤال كننده موضوع سؤال خود را طى شعرى به شرح ذيل مطرح كرد:

يد بخمس مئين عسجد وديت *** ما بالها قطعت فى ربع دينار؟

يعنى : دستى كه ديه آن پانصد دينار است(1).

چرا به خاطر يك ربع دينار بريده مى شود؟

«سيد مرتضى» در جواب او اين شعر را سرود:

عز الامانة اغلاها وارخصها *** ذل الخيانة فافهم حكمة البارى

يعنى عزت امانت آن دست را گرانقيمت كرد.

و ذلت خيانت بهاى آن را پائين آورد، فلسفه حكم خدا را بدان(2)(3)

________________________________________

1 ـ البته بايد توجه داشت كه پانصد دينار در صورتى است كه پنج انگشت قطع شود و اما همانطور كه گفتيم بنابر مذهب شيعه در سرقت تنها چهار انگشت قطع مى شود.

2 ـ در تفسير آلوسى جلد ششم صفحه يكصد و سى و چهار اين جريان نقل شده ولى بجاى علم الهدى، علم الدين السخاوى آمده است.

3 ـ تفسير نمونه 4/376

موضوعات: 180 پرسش و پاسخ  لینک ثابت



[پنجشنبه 1395-01-26] [ 06:32:00 ق.ظ ]