حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 170
  • دیروز: 306
  • 7 روز قبل: 1602
  • 1 ماه قبل: 9307
  • کل بازدیدها: 2388489





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • متین
  • دل تنگ نجف
  • زفاک
  • سمیه صالحی
  • سیده علوی
  • فتو احکام


  •   احیاگر قرآن و سیره‌ی پیامبر خدا   ...

    حرکت در راستای سنت و سیره‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و کتاب خدا از امور روشنی است که باید حاکم اسلامی آن را در نظر داشته باشد به طوری که هر روز در سایه‌ی حاکمیت عدل او یک یا چند سنت الهی احیا شود و موانع اجرای قوانین اسلامی برطرف گردد.

    امام مجتبی علیه‌السلام در برابر معاویه فرمود:

    «انما الخلیفة من سار بکتاب الله و سنة نبیه صلی الله علیه و آله و لیس الخلیفة من سار بالجور» [266] همانا خلیفه و حاکم اسلامی کسی است که بر راه و روش کتاب خدا و سیره‌ی پیامبرش عمل کند و آن‌ها را زنده بدارد و اما حاکمی که بی توجه به سنت پیامبر صلی الله علیه و آله است و ستم روا می‌دارد او خلیفه مسلمانان نخواهد بود.

    و نیز امام حسین علیه‌السلام در پاسخ به نامه‌های مردم کوفه چنین نوشت:

    «فلعمری ما الامام الا الحاکم بالکتاب، القائم بالقسط، الدائن بدین الحق الحابس نفسه علی ذات الله» [267] سوگند به جانم امام و جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله نخواهد بود، مگر کسی که بر اساس کتاب خدا حکم‌فرما باشد و عدل را به پا دارد و خود را مدیون به دین

    حق بداند و در برابر خداوند نفسش را تسلیم کند و از هرگونه پیروی هوا و هوس جلوگیری نماید.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



    [یکشنبه 1395-03-30] [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      محافظ سرمایه‌های معنوی و مادی مردم   ...

    مردم کوفه از زبان امیرمؤمنان علی علیه‌السلام در مورد ویژگی‌های حاکم اسلامی شنیده بودند که می‌فرمود:

    «و قد علمتم أنه لا ینبغی أن یکون الوالی علی الفروج و الدماء و المغانم و الأحکام و امامة المسلمین البخیل فتکون فی أموالهم نهمته، و لا الجاهل فیضلهم بجهله، و لا الجافی فیقطعهم بجفائه، و لا الخائف للدول فیتخذ قوما دون قوم، و لا المرتشی فی الحکم فیذهب بالحقوق، و یقف بهادون المقاطع و لا المعطل للسنة فیهلک الأمة [265]؛ شما (از رویه خلفای پیش از من) دانستید آن کس که بر نوامیس، خون‌ها، غنایم، احکام مسلمانان حکومت می‌کند، و امام آن‌ها است نباید بخیل باشد تا با جمع‌آوری اموال آنان برای خویش حرص ورزد و نباید جاهل و نادان باشد که با جهلش آن‌ها را

    گمراه کند و نه جفاکار تا پیوندهای آن‌ها را از هم بگسلد و به نیازهای آن‌ها پاسخ نگوید و نه ستمکار باشد تا اموال و ثروت آنان را حیف و میل نماید و گروهی را بر گروه دیگر مقدم دارد و نه رشوه‌گیر در قضاوت تا حقوق را از بین ببرد و در رساندن حق به صاحبانش کوتاهی ورزد و نه آن کس که سنت پیامبر صلی الله علیه و آله را تعطیل کند و بدین سبب امت را به هلاکت بیفکند (این‌ها هیچ کدام لایق مقام ولایت و سرپرستی مسلمانان نیستند).

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      آگاه و توانمند   ...

    آگاهی و توانایی جسمی از ویژگی‌های مهم در رهبری است تا در مدیریت خود، گفتار اضطراب و حیرت‌زدگی نشود و همانند رسول خدا صلی الله علیه و آله با تدبیر و اخلاق و صبر و بردباری و شجاعت در صحنه‌های سیاسی و نظامی و… سربلند

    و موفق باشید که قرآن در مورد انتخاب طالوت فرمود: «و زاده بسطة فی العلم و الجسم؛ [263] بیفزود خداوند [برای خلافت طالوت] او را دانش و علم و نیز پیکرش را قوی قرار داد.» و علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام فرمود:

    «أیها الناس، ان أحق الناس بهذا الأمر أقواهم علیه، و أعلمهم بأمر الله فیه. فان شغب شاغب استعتب فان أبی قوتل [264]؛ ای مردم! سزاوارترین فرد به امر خلافت، تواناترین مردم است بر آن (از جهت سیاست اداره کشور و مملکت و کارهای جنگ و سامان دادن به کارهای مردم) و داناترین فرد آنان به احکام خداوند است، پس اگر آشوبگری به فتنه‌انگیزی برخیزد، از او خواسته می‌شود که به حق بازگردد و اگر امتناع ورزید با او به نبرد باید پرداخت.»

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      عدالت گستر   ...

    نسبت به خود و دیگران ستمگر و ظالم نباشد، زیرا در دیدگاه قرآن کریم، اشخاص ستمگر نمی‌توانند زعامت و پیشوایی مردم را به دوش گیرند. قرآن خلافت را از فرزندان و ذریه‌ی ابراهیم نفی کرد، آن گاه که ابراهیم خلیل علیه‌السلام برای فرزندانش تقاضای مقام امامت کرد و گفت:

    «قال و من ذریتی» امامت را در ذریه و فرزندانم قرار ده. خداوند فرمود: «لا ینال

    عهدی الظالمین [260]؛ خلافت و امامت که عهد و امانت من است، به افراد ستمگر نخواهد رسید. و در جای دیگر فرمود:

    «فاصبر لحکم ربک و لا تطع منهم آثما أو کفورا [261]؛ پس در برابر پروردگارت شکیبا باش و از آنانی که ناسپاس و گناهکارند اطاعت مکن.»

    و نیز محمد بن مسلم با سند صحیح از امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند که امام علیه‌السلام خطاب به او فرمود: «… والله یا محمد من أصبح من هذه الأمة لا امام له من الله - عزوجل - ظاهر عادل أصبح ضالا تائها. و ان مات علی هذه الحالة مات میتة کفر و نفاق. واعلم یا محمد ان ائمة الجور و أتباعهم لمعزولون عن دین الله قد ضلوا و أضلوا فأعمالهم التی یعملونها کرماد اشتدت به الریح فی یوم عاصف… [262]؛

    سوگند به خدا ای محمد بن مسلم! هرکس از این امت شب را صبح کند و دارای امام و پیشوا و مقتدایی روشن و عادل از سوی خداوند نباشد در گمراهی و هلاکت فرو رفته است، اگر در آن حالت بمیرد کافر و منافق از دنیا رفته است. بدان ای محمد! همانا رهبران ستمگر و پیروان آن‌ها که از دین الهی فاصله دارند خود گمراه و سبب گمراهی دیگرانند، پس اعمالی را که انجام می‌دهند همانند خاکستری است که در معرض باد تند و شدیدی قرار گیرد.»

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مخالفت با هواپرستی   ...

    رهبر و پیشوا باید پیروی از هوای نفس نکند و مصالح امت را بر هر چیز دیگر مقدم بدارد، همان طور که خداوند در مورد حضرت داوود علیه‌السلام فرمود:

    «یا داوود انا جعلناک خلیفة فی الأرض فاحکم بین الناس بالحق و لاتتبع الهوی فیضلک عن سبیل الله [259]؛ ای داوود! ما تو را جانشین خود در روی زمین قرار دادیم، پس داوری خود را بر اساس حق و راستی قرار ده، مبادا هوای نفس، تو را از راه خدا و [حاکمیت پروردگارت] منحرف سازد.»

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بیعت و معیارهای حاکم اسلامی   ...

    اشاره

    بیعت با حاکم، پیمانی است که مردم با پیشوای خود می‌بندند و امور مملکتی خود را به او وامی‌گذارند و همگی تسلیم امر او می‌شوند. حاکم و رهبر در اداره‌ی امور فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مردم نقش اساسی دارد. او از افراد لایق و شایسته کمک می‌گیرد و امور مردم را سامان می‌بخشد. بیعت یعنی این که افراد و نمایندگانی از قبائل و گروه‌ها به رسم وفا، دست در دست حاکم می‌نهند و او را بر پیشوایی و امامت می‌پذیرند و این امری معمولی و قراردادی است اجتماعی که در بسیاری از کشورها به اجرا گذاشته می‌شود.

    بیعت از دیدگاه مردم مسلمان آن روز (سال چهل هجری قمری)، که زمانی با رسول خدا صلی الله علیه و آله در رمی جمره عقبه [257] و زمانی دیگر به هنگام فتح مکه، زن [258] و مرد بیعت کرده بودند و روزی هم دست در دست والاترین و برجسته‌ترین شخصیت بعد از پیامبر، یعنی علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام گذاشتند، پس بیعت در نزد آنان معنا و مفهوم دیگری داشت، زیرا حاکم را خلیفه‌ی خدا و رسولش می‌دانستند و به تعبیر دیگر، آنان برای خلیفه‌ی مسلمین شرایط ویژه‌ای را معتقد بودند که منبعث و برخاسته از قرآن و رفتار رسول صلی الله علیه و آله بود، در این جا به بعضی از آن ویژگی‌ها اشاره می‌کنیم:

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      گفتار شیعه و معتزله در امامت   ...

    علمای امامیه (شیعه) و معتزله گویند: امامت و زعامت معصوم، بندگان خدا را به حق نزدیک و از معصیت دور می‌کند و این خود لطفی است که شامل حال همه‌ی انسان‌ها می‌شود و لطف خالق بر مخلوق (با توجه به فیاضیت مطلق خداوند) در نظر عقل امری لازم است؛ بنابراین بر خداوند است انتخاب و تعیین امام.

    مطلب دیگر این که امامت، مکمل رسالت است و این جاست که خداوند در غدیر خم، پس از تعیین علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام به خلافت فرمود:

    «الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا [252]؛ امروز دین شما را کامل کردم و نعمت‌ها را بر شما تمام نمودم و اسلام را برای شما آئین [جاویدان] قرار دادم.» در تفسیر علی بن ابراهیم است که محمد بن مسلم نقل می‌کند: امام باقر علیه‌السلام فرمود: «آخر فریضة أنزلها الله تعالی، الولایة، ثم لم ینزل بعدها فریضة ثم نزل: الیوم أکملت لکم دینکم: بکراع الغمیم، فأقامها رسول الله بالجحفة، فلم ینزل بعدها فریضة [253]؛ آخرین واجبی را که خداوند تبارک و تعالی نازل کرد ولایت بود و بعد از آن درباره‌ی هیچ فریضه‌ای آیه نازل نشد تا این که در کراغ غمیم [254] ، آیه‌ی «الیوم أکملت…» نازل گردید، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله در جحفه اعلان نمود و این واجب را انجام داد و بعد هم در مورد هیچ فریضه‌ای آیه‌ای نازل نگردید.»

    پس امامت و وصایت علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام از امور مسلم بین مسلمانان است و حتی ابوالفتح اربلی (متوفای 692 ه. ق.) درباره‌ی امامت حسن بن علی علیه‌السلام نیز ادعای اتفاق و اجماع می‌کند و می‌گوید: هیچ یک از مسلمانان در امامت امام مجتبی علیه‌السلام با ما مخالف نیست و سپس روایتی از اهل سنت نقل می‌کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

    «ان الخلافة بعدی ثلاثون سنة ثم تعود ملکا [255]؛ جانشینی بعد از من سی سال

    ماندگار است و پس از آن به صورت حکومت و سلطنت درخواهد آمد.» [256].

    پس اهل سنت، حکومت هفت ماهه‌ی امام مجتبی علیه‌السلام را جزء سی سال می‌دانند که بعد از آن، معاویه خلافت و جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله را به صورت سلطنت و حکومت در خاندان خود (بنی‌امیه) درآورد.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      امامت و رهبری   ...

    اشاره

    امامت و رهبری معصوم، بعد از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از معتقدات شیعه است و همین اعتقاد، شیعه را از دیگر مذاهب اسلامی جدا کرده است. در طول تاریخ اسلام، امامت محور همه‌ی نزاع‌ها و کشمکش‌های حق و باطل بوده و اگر در این گیرودار امامت راستین، جایگاه خود را بازمی‌یافت، صلاح و سعادت بر امت اسلامی حاکم می‌شد و چون چنین نشد، این همه مصائب و تیره‌بختی‌ها جامعه‌ی اسلامی را فراگرفت و کیان اسلامی بازیچه‌ی ناکسانی، همچون بنی‌امیه و بنی‌عباس و… شد. بر این اساس در این جا با توجهی بیش‌تر این مبحث را دنبال می‌کنیم:

    علما و دانشمندان کلام، امامت را چنین تبیین می‌کنند:

    «الامامة رئاسة عامة فی أمور الدین و الدنیا لشخص من الاشخاص نیابة عن النبی صلی الله علیه و آله و هی واجبة عقلا.» [245].

    امامت، ریاست همگانی امت است در تمام امور دینی و دنیایی که به انسانی واگذار می‌گردد و او به نیابت و جانشینی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله امو جامعه را با مسؤولیت خود می‌پذیرد و به انجام می‌رساند و این امری بدیهی و روشن و مورد

    قبول عقلای عالم است. در نیازمندی جامعه به چنین منصب و مقامی، هیچ گونه تردیدی وجود ندارد و همه‌ی فرقه‌های اسلامی، اعم از اشاعره، معتزله و امامیه بر آن اتفاق نظر دارند و امامت را برای جامعه امری ضروری و حتمی می‌دانند و بالاتر آن که چنین امامت و زعامتی را لطفی از ناحیه‌ی پروردگار می‌دانند. [246].

    آیه‌های: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل الیک… [247]» «الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه… [248]» چیزی نیست جز اعلان و ابلاغ لطف و رحمت از ناحیه‌ی پروردگار عالم بر مردم، توسط رسول گرامی‌اش.

    امامت، پیمان و عهد الهی است که هر کسی را لیاقت آن نیست که عهده‌دار آن باشد، (لاینال عهدی الظالمین) [249] بلکه اشخاصی معین از سوی خداوند و یا رسول گرامی‌اش تعیین می‌شوند که این بار سنگین را بر دوش کشند. مسؤولیت امامت و رهبری امت در یک زمان بر عهده‌ی یک نفر خواهد بود [250]؛ روایات متواتر و مشهوری بر این مطلب دلالت دارد که نمونه‌هایی از آن را خواهیم آورد.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      یاور پدر در امر قضاوت   ...

    هنگامی که علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام جهت کارهای قضایی مردم به دارالقضا می‌رفت، یاران نزدیکش او را در این امر یاری می‌دادند. گاهی لازم می‌شد افرادی را در محکمه حاضر کنند تا مطالبی را با متهمان در میان بگذارند و یا اشیایی را بخرند و مقدماتی را فراهم آورند و… تا أمیرمؤمنان علیه‌السلام حکم نهایی را صادر کند.

    این گونه کارها را، گاهی به فرزند برومندش حسن بن علی علیه‌السلام واگذار می‌کرد [244] و گاه بر عهده‌ی چهره‌های درخشان دیگری، همچون عمار یاسر، میثم تمار، قنبر، اصبغ بن نباته و… می‌نهاد. نمونه‌های این چنینی را در قضاوت‌های آن حضرت بسیار می‌توان یافت.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قضاوت‌های امام مجتبی   ...

    علی بن ابراهیم از امام صادق علیه‌السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود: «در دوران حاکمیت امیرالمؤمنین علیه‌السلام مردی را جهت دادخواهی به محضر آن حضرت آوردند، آن مرد را در خرابه‌ای کنار کشته‌ای یافته بودند، در حالی که چاقویی خون‌آلود در دست داشت و بالای سر مقتول که به خون خویش می‌غلتید ایستاده بود. حضرت پرسید: ای مرد در این مورد چه می‌گویی؟

    متهم پاسخ داد: ای امیرمؤمنان! اتهام را می‌پذیرم.

    علی علیه‌السلام دستور داد: او را ببرند و به جای مقتول قصاص کنند.

    در این هنگام مردی با عجله و شتاب خود را رساند و فریاد زد: او را بازگردانید، به خدا سوگند! او جرمی ندارد، مقتول را من کشته‌ام.

    امیرالمؤمنین علیه‌السلام از مرد متهم پرسید: چه چیز تو را وادار کرد که اتهام قتل را بپذیری و حال آن که او را نکشته‌ای؟!

    مرد پاسخ داد: وضعیت به گونه‌ای بود که نمی‌توانستم کم‌ترین دفاعی از خود کنم، زیرا چندین نفر مرا در حالی که کارد خونین در دست، داشتم و بالای سر مقتول ایستاده بودم، دیدند و دستگیرم کردند و باید بگویم که ماجرا از این قرار است که من در کنار خرابه مشغول ذبح گوسفند بودم، وقتی آن را سر بریدم نیاز به قضای حاجت پیدا کردم، از این رو داخل خرابه شدم که ناگهان دیدم مردی در خون خود می‌غلتد، به شدت شگفت زده بودم، در حالی که چاقوی خون آلود در دستم بود، چند نفر وارد شدند و مرا با آن مقتول دیدند و بازداشتم نمودند…

    علی علیه‌السلام دستور داد آن دو را نزد فرزندش حسن علیه‌السلام ببرند و داستان را برای او بیان کنند و حکم الهی را بپرسند. آنان به نزد امام مجتبی علیه‌السلام رفته، مطالب را خدمت آن حضرت عرض کردند و آن حضرت پس از شنیدن مطالب، چنین قضاوت نمود:

    مرد اول که قاتل واقعی است: با اقرار و صداقتش جان متهم را نجات داد و با این کارش گویی بشریت را نجات داده است. خداوند سبحان فرمود:

    «و من أحیاها فکأنما أحیا الناس جمیعا؛ هرکس انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه‌ی مردم را زنده کرده است.» بنابراین آن دو را

    آزاد کنید و دیه‌ی مقتول را از بیت‌المال مسلمین پرداخت نمایید.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.