عمل تفسير با استناد به «منابع تفسير» انجام مى پذيرد. مراد از منابع تفسير، امورى است كه شناخت هاى لازم درباره معنا و مراد آيات را در اختيار مفسّر قرار مى دهد. يكى از مهم ترين منابع تفسيرى، روايات منقول از اهل بيت عليهم السلام، و يكى از منابع در اين باب، تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام مى باشد. اين مقاله به بررسى و نقد آراى علّامه شوشترى درباره نمونه هايى از روايات منقول در تفسير مذكور مى پردازد و نشان مى دهد ادلّه مورد استناد ايشان براى اثبات مجعول بودن اين روايات ـ از قبيل انفراد نقل روايت در منبع شيعى تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام و عدم نقل آن در منابع عامه، ظهور بدوى روايت، مفاد صدر روايت بدون توجه به آنچه در ذيل آن آمده و استبعاد محتواى روايت ـ گرچه ظن به صدور اين روايات را كاهش مى دهد، اما نمى تواند مجعول بودن آنها را به اثبات رساند و دستمايه اين مدعا قرار گيرد كه تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام سر تا سر مجعول است.

كليدواژه ها: منابع تفسير، روايات تفسيرى، تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام، علّامه شوشترى.

مقدّمه

فعل «نقد» در لغت به معناى «جدا كردن دينار و درهم سره از ناسره»، «تمييز دادن خوب از بد»، «آشكار كردن محاسن و معايب سخن» و امثال آن به كار مى رود. براى نمونه، مراد از «نقد ادبى»، تشخيص و جداسازى معايب و محاسن آثار ادبى است (ر.ك: معين، 1371، ذيل واژه نقد). در همين زمينه، مراد كلى از «نقد حديث» جدا كردن حديث درست از نادرست است كه به طور دقيق تر، اين گونه قابل تعريف مى باشد: «نقد حديث عبارت است از سنجش سند و متن آن با قواعد و معيارهاى قطعى و پذيرفته شده، براى آگاهى از صحت و ضعف و نيز درجه اعتبار حديث» (مسعودى، 1388، ص 174).

تأمل در تعريف فوق، نكاتى چند را روشن مى سازد: نخست آنكه نقد حديث در دو شاخه متمايز «نقد سند» و «نقد متن» تحقق مى يابد؛ دوم آنكه نقد حديث، عملى قاعده مند است؛ سوم آنكه اين عمل بر اساس معيارهاى قطعى انجام مى پذيرد؛ چهارم آنكه نتيجه نقد حديث، آشكار شدن درجه اعتبار حديث است.

نكته ديگرى كه از اين تعريف استفاده مى شود آن است كه نقد حديثْ پيش از استناد به آن، امرى ضرورى است؛ چراكه صحت استناد به حديث، در گرو اعتبار آن، و شناخت درجه اعتبار حديث، متوقف بر نقد آن است؛ اما آيا مى توان به هر سخنى كه تحت عنوان «نقد حديث» ارائه مى شود به ديده قبول نگريست و آن را چراغ راه براى تشخيص درجه اعتبار احاديث تلقّى نمود؟ پاسخ اين پرسش نيز با تأمل در تعريف پيش گفته روشن مى گردد. چنان كه گذشت، نقد حديث، عملى قاعده مند و داراى معيارهاى قطعى است (طباطبائى، 1390، ص 529؛ مسعودى، 1388، فصل 3و4). بر اين اساس، لازم است آنچه در عرصه ارزش يابى و اعتبارسنجى احاديث، تحت عنوان «نقد حديث» عرضه شده، خودْ با استناد به قواعد و معيارهاى قطعى نقد، مورد نقد و ارزيابى قرار گيرد و روشن است كه در نتيجه اين ارزيابى، تنها نقدهايى به نصاب قبول بار مى يابند كه در پرتو قواعد و معيارهاى قطعى نقد، طريق اعتدال را پيموده اند. ديگر نكته حايز اهميت در عرصه نقد، آن است كه حاصل نشانه هاى ضعف حديث، همواره اثبات مجعول بودن آن نيست، بلكه اين نشانه ها در بسيارى از مواردْ تنها اطمينان به صدور حديث را زايل مى سازد و قادر به اثبات ساختگى بودن آن نيست؛ چراكه اثبات ساختگى بودن حديث در گرو ادلّه قطعى است و ادله ى قطعى، به مراتب ديرياب تر از ادلّه ظنّى هستند (طباطبائى، 1390، ص 529).

يكى از چهره هاى بارز عرصه تحقيق و نقد، آيت اللّه محمّدتقى شوشترى معروف به «محقق شوشترى» است كه آثار علمى گرانسنگى از او به جا مانده است و بيش از هر چيز، با اين آثار ماندنى و كتاب هاى آكنده از تحقيق و استدلالش شناخته مى شود. برخى از اين آثار عبارتند از: قاموس الرجال فى تحقيق رواه الشيعة و محدّثيهم در 12 جلد، بهج الصباغة فى شرح نهج البلاغة در 14 جلد، النجعة فى شرح اللمعة، قضاء اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام و الاخبار الدخيلة. اين آثار به خوبى ويژگى ها و امتيازات بارز پديدآورنده خود را حكايت مى كنند كه به برخى از آنها اشاره مى شود:

1. اشراف به موضوع مورد بحث و ملاحظه جوانب گوناگون آن، كه حاكى از سخت كوشى نويسنده در تتبع و تفحص است.

2. دقت در ترتيب و تنظيم مطالب.

3. استدلال واحتجاج واجتناب شديدازنقل صِرف اقوال.

4. صراحت در انتقادودورى جستن از تعارفات معمول.

5. نقد و بررسى انديشه ها و حتى برخورد انتقادى با فكرها و نظريه هاى بسيار مشهور (صحتى سردرودى، 1377، ص 75).

كتاب الاخبار الدخيلة در سه باب تدوين شده: باب نخست، به نقد احاديث تحريف شده؛ باب دوم، به نقد احاديثى كه از منظر جناب شوشترى احاديثى مجعول و دروغين هستند و باب سوم، به نقد دعاهاى تحريف شده اختصاص يافته است. علّامه شوشترى باب دوم اين كتاب را در چهار فصل تدوين نموده و در فصل دوم از اين باب كه تحت عنوان «فى اخبار التّفسير الّذى نسبوه الى العسكرى عليه السلام» سامان يافته 37 روايت از مجموع 379 روايت مذكور در تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام را مورد نقد قرار داده و براى اثبات مجعول و ساختگى بودن آنها دلايلى ارائه نموده است.

تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام كه شامل سوره «حمد» و بخشى از سوره «بقره» (تا پايان آيه 282) است، از جهت اعتبار و عدم اعتبار، از زمان هاى سابق مورد بحث بوده است. برخى اين تفسير را مورد تأييد كلى قرار داده اند؛ مانند ملّامحمدتقى مجلسى كه در روضه المتقين مى گويد: «من كان مرتبطا بكلام الأئمة عليهم السلام يعلم أنه كلامهم»؛ هر كه ربطى به كلام ائمه عليهم السلام دارد، مى داند كه اين تفسير از سخن ايشان است (مجلسى، 1406ق، ج 14، ص 250).

نقطه مقابل نظر فوق، ديدگاه كسانى است كه نسبت اين تفسير به امام حسن عسكرى عليه السلام را نسبتى مجعول دانسته اند؛ مانند علّامه محمدتقى شوشترى كه ـ چنان كه اشاره شد ـ در كتاب الاخبار الدخيلة براى اثبات مجعول بودن نسبت اين تفسيرْ به امام عسكرى عليه السلام شواهدى ارائه داده اند (تسترى، 1390ق، ص 152)؛ اما موضعى كه در نفى و قبول اين كتاب داراى وجاهت علمى به نظر مى رسد آن است كه يك يك احاديث آن ارزيابى شود و اعتبار هر حديث به طور مستقل، مورد تحقيق قرار گيرد. در همين زمينه، نوشتار حاضر با نگاهى ناقدانه، نقدهاى علّامه شوشترى درباره چهار روايت مذكور در تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلامرا مورد بررسى قرار خواهد داد.

درباره اعتبار اين تفسير و صحت انتساب آن به امام حسن عسكرى عليه السلام آثارى به شكل غيرمستقل و گاه مستقل به چشم مى خورد كه به برخى اشاره مى شود: «التفسيرالمنسوب الى الامام ابى محمدالحسن بن على العسكرى عليه السلام»، تحت عنوان «بحث حول هذا التفسير»؛ آشنايى با تفاسير، تأليف آيت اللّه رضا استادى، تحت عنوان «تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام»؛ 3. مكاتب تفسيرى از على اكبر بابايى، تحت عنوان «تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام»؛ تاريخ تفسير قرآن، نوشته على اكبر بابايى، تحت عنوان «التفسير المنسوب الى الامام ابى محمدالحسن بن على العسكرى عليه السلام»؛ بررسى صحت و اعتبار روايات تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام، از سيده فاطمه هاشمى.

آنچه مى تواند به عنوان نوآورى تحقيق حاضر نسبت به آثار موجود در اين باب تلقى گردد، تحليل تفصيلى، جزءنگر و محتوايى نقدهايى است كه علّامه شوشترى بر برخى از روايات تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلامارائه داده اند و مسئله اساسى كه اين تحقيق در پى ارائه استدلالى آن بوده است نقدپذيرى نقدهاى مذكور است.

روايت نخست: اميرمؤمنان و ابلاغ آيات برائت از مشركان

موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



[دوشنبه 1394-11-05] [ 09:24:00 ب.ظ ]