سپاه امام آنقدر به پستى گرائى كه از هر گونه گناه و تباهى پروا نداشتند، اين امور پيامد خيانت رهبران لشكر بود كه به وقوع پيوست :
1 - غارت اردوگاه امام : آنان آنچنان به پستى گرائيدند كه اموال يكديگر را به غارت مى بردند، و حتى وسائل و اثاثيه امام را به يغما بردند و بنابرآنچه در بعضى از كتب تاريخى آمده حتى فرشى كه امام بر روى آن مى نشست را نيز غارت كردند و ردا را از دوش آن حضرت برداشتند.
2 - تكفير امام : كار جهل و سيه دلى ياران امام به جائى رسيد كه بعضى حكم به تكفير فرزند پيامبر دادند، و جراح بن سنان به قصد كشتن امام برايشان تاخت و فرياد زد: اى حسن تو هم مانند پدرت كشته شدى ، تعجب از آنجاست كه گروهى اين تجاوز و گستاخى به ساحت قدس فرزند پيامبرشان ديدند ولى سكوت نمودند و او را سرزنش نكردند.
3 - سوء قصد به امام : دردها و رنجهاى امام به اينجا پايان نيافت بلكه دردهاى بزرگترى نيز در انتظار ايشان بود، آن حضرت به وسيله رشوه گيران و خوارج سه بار مورد سوء قصد واقع شد: يكبار هنگام نماز تيرى به سوى آن حضرت انداختند ولى به حضرتش آسيبى نرسيد، بار ديگر جراح بن سنان بر ران آن حضرت ضربتى فرود آورد.
شيخ مفيد در اين مورد مى گويد: امام براى تشخصى ميزان فرمانبرى اصحابش خطبه اى خواند و تصميم خود به صلح را بيان داشت ، زمزمه هايى بلند شد كه اين مرد كافر شده است از اينرو به خيمه امام هجوم آورده و آنرا غارت كردند و مرد تبهكارى به نام عبدالرحمان بن عبدالله بن جعال ازدى بر امام حمله كرد و عبا را از دوش ايشان برداشت ، امام را از آنجا حركت دادند، چون امام به مظلم ساباط رسيد مردى از بنى اسد بنام جراح بن سنان دشنه اى بيرون كشيد و افسار قاطر امام را گرفت ، و فرياد زد: الله اكبر اى حسن تو هم مانند پدرت به خدا شرك آوردى ، و با دشنه اش ران امام را دريد، امام گردن او را كشيد و هر دو بر زمين افتادند، دو نفر از شيعيان به يارى آن حضرت شتافتند، و آن حضرت كه به سختى مجروح شده بود را روى تختى خواباندند و به مدائن بردند (6)
بار سوم با خنجر در وقت نماز به آن حضرت حمله كرده و مضروبش ساختند.
[شنبه 1395-03-29] [ 10:56:00 ب.ظ ]