سؤال 940. چه طلاقى را طلاق خلع گويند؟

جواب: زنى كه مايل نيست با شوهرش زندگى كند، و بيم آن مى رود كه ادامه همسرى آنها باعث گناه شود مى تواند مهر خود يا مال ديگرى را به او ببخشد كه طلاقش دهد، اين را طلاق خلع گويند.

سؤال 941. صيغه طلاق خلع به چه صورت است؟

جواب: احتياط واجب آن است كه صيغه طلاق خلع به صورت زير باشد: اگر خود شوهر مى خواهد صيغه طلاق را بخواند و اسم زن مثلاً «فاطمه» است مى گويد: «زَوْجَتِى فاطِمَه خَلَعْتُها عَلى ما بَذَلَتْ هِيَ طالِقٌ» يعني زنم فاطمه را در برابر چيزى كه بخشيده است طلاق دادم، او رهاست و اگر وكيل او بخواهد صيغه را بخواند احتياط واجب آن است كه يك نفر از طرف زن وكيل شود و ديگرى از طرف مرد، چنانچه مثلاً اسم شوهر «محمد» و اسم زن «فاطمه» است، وكيل زن مى گويد: «عَنْ مُوَكلَتِى فاطِمَه بَذَلْتُ مَهْرَها لِمُوَكلِكَ مُحَمَّد لِيخْلَعَها عَلَيهِ» پس از آن وكيل مرد بدون فاصله مى گويد: «زَوْجَه مُوَكلِى خَلَعْتُها عَلى ما بَذَلَتْ هِيَ طالِقٌ» (و اگر زن چيز ديگرى غير از مهر را به شوهر ببخشد بايد نام همان را در موقع خواندن صيغه ببرد).

سؤال 942. شوهر مى تواند براى طلاق خلع مالى بيش از مهريه بگيرد؟

جواب: در طلاق خلع هر مقدار باشد اشكال ندارد.

سؤال 943. آيا طلاق خلع (با توجّه به بذل مال) عقد است، يا ايقاع؟ اگر عقد است، الفاظ ايجاب و قبول آن چيست؟

جواب: نوعى عقد است، كه الفاظ آن را در توضيح المسائل در بحث خود نوشته ايم.

سؤال 944. آيا در تقاضاى طلاق خلع، كه از ناحيه زوجه مطرح مى شود، كراهت و نفرت، بايد كراهت ذاتى باشد، يا كراهت عرضى نيز موجب جواز طلاق خلع است؟

جواب: هرگونه كراهتى سبب طلاق خلع مى شود.

سؤال 945. با عنايت به اين كه زن در عدّه طلاق خلع نفقه ندارد، آيا بذل نفقه ايام عدّه از سوى زوج به عنوان قسمتى از بذل، وجاهت شرعى دارد؟ و آيا اساساً چيزى كه هنوز واجب نشده، مى تواند مورد بذل واقع شود؟

جواب: با توجّه به اين كه در ايام عدّه در طلاق خلع نفقه وجود ندارد، چيزى براى بخشيدن محسوب نمى شود.

سؤال 946. قسمتى از مهريه نيز قبلاً توسّط زوجه مطالبه و وصول شده است، حال زوجه مدّعى بذل كلّ مهريه است، حكم شرع نسبت به مبلغ دريافتى زوجه چيست؟ آيا بايد آن را بازگرداند؟

جواب: مال البذل در طلاق خلع تابع توافق طرفين است; بر هر چيزى توافق كنند همان كفايت مى كند.

سؤال 947. آيا اعلام قبول ما بذل از ناحيه زوج، شرط صحّت طلاق خلع است؟ به عبارت ديگر، آيا اعلام قبول ما بذل از ناحيه زوج شرعاً ضرورت دارد؟ چنانچه زوج قبول ما بذل را اعلام ننمايد، آيا مى توان طلاق خلع را به صرف بذل از ناحيه زوجه انجام داد؟

جواب: در طلاق خلع شرط است كه زوج ما بذل را در برابر اجراى طلاق بپذيرد.

سؤال 948. آيا شرط حقّ رجوع به بذل در عدّه، يا شرط رجوع به نكاح در عدّه، بر فرض رجوع زن به بذل در زمان عدّه، مبطل خلع است؟

جواب: اين دو موضوع احتياج به شرط ندارد. و اگر هم شرط شود، توليد اشكال نمى كند.

سؤال 949. درباره تعليق در خلع، آيا تعليق بر امر محتمل، يا امر مقارن محقّق معلوم، ضرر دارد؟

جواب: تعليق در انشا، در هر صورت خالى از اشكال نيست.

سؤال 950. آيا در خلع، رجوع به بذل صحيح و نافذ است؟ در هر حال، اگر رجوع به بذل حاصل شود، آيا احكام مطلّقه رجعيه جارى مى شود، يا احكام ديگرى دارد؟

جواب: پاسخ اين سؤال روشن است; رجوع به بذل جايز است. و بعد از رجوع به بذل، احكام مطلّقه رجعيه جارى مى شود.

سؤال 951. اگر در طلاق خلع، شخصى اجنبى به ادّعاى وكالت از زوجه چيزى بذل نمايد، سپس روشن شود كه دروغ گفته، آيا طلاق خلع صحيح است؟ در صورت عدم صحّت، آيا طلاق رجعى مى شود؟ اگر زن بعداً راضى به آن بذل شود، و آن را اجازه نمايد، آيا خلع محقّق مى شود؟

جواب: چنين طلاقى اشكال دارد; و بايد از نو خوانده شود.

سؤال 952. اگر زوجه در مرض موت، در حالى كه شعور كافى دارد براى طلاق خلع چيزى بذل نمايد، آيا خلع صحيح است؟ در صورتى كه بذل زايد بر ثلث مال او باشد، چه حكمى دارد؟

جواب: در هر حال اشكال ندارد.

سؤال 953. همسر اين جانب نسبت به احكام اسلامى بى اعتناست و تمكين نمى كند و هنوز غير مدخوله است، آيا مى توانم او را طلاق دهم؟ طلاق او از چه نوعى است و حكم مهريه او چيست؟

جواب: سزاوار است مدّتى با او مدارا كنيد و او را نصيحت كرده و به او محبّت نماييد شايد تدريجاً عوض شود و كار به طلاق نكشد و در غير واجبات و محرّمات زياد سختگيرى ننماييد، اگر نتيجه نگرفتيد مى توانيد از او جدا شويد، ولى چون مطابق آنچه نوشته ايد اين زن ناشزه و غير مدخوله است حقّ نفقه ندارد و اگر او بخواهد طلاق بگيرد، طلاق او طلاق خلع است و جز از طريق بذل مهريه يا مانند آن و رضايت زوج امكان پذير نيست.

سؤال 954. در رساله حضرت امام قدّس سرّه ; آمده است: در صورت رجوع زن بمابذل، مرد مى تواند دوباره بدون عقد او را زن خود قرار دهد، حال سؤال اين است كه اگر زن تقاضاى استرداد مهريه بخشيده شده خود را كرد و مرد هم پرداخت، ولى ديگر نمى خواهد با او زندگى كند و از او متنفّر است، با اين وصف آيا زن پس از انقضاى ايام عدّه مى تواند شوهر كند؟ يا اگر مرد مُرد ارث به او تعلّق مى گيرد يا طلاق به قوّت خود باقى است؟ در ضمن آيا مسأله مذكور صرفاً مربوط به طلاق خلع است يا در مبارات هم همين طور است؟

جواب: مرد اگر بخواهد مى تواند رجوع كند و اگر نخواهد مى تواند رجوع نكند. در مبارات نيز اگر مايل نباشد رجوع نمى كند و در مواردى كه طلاق رجعى است در زمان عدّه از يكديگر ارث مى برند.

سؤال 955. طلاق خلعى واقع شده است ولى شوهر مدّعى است كه قبل از طلاق با همسرم آميزش كرده ام و ديگر اين كه شاهدين عدلين حضور نداشته اند بلكه طلاق در حضور عدّه اى از مؤمنين ظاهر الصّلاح واقع شده است، آيا چنين طلاقى صحيح است؟

جواب: طلاق مزبور در هر حال محكوم به صحّت است زيرا ادّعاى شوهر در مورد مواقعه قبل از طلاق در فرض مسأله پذيرفته نيست و به اعتراف خود او ظاهر حال شهود، عدالت بوده و ما مأمور به باطن نيستيم، بنابر اين طلاق اشكالى ندارد مگر اين كه با دليل شرعى ادّعاى خود را ثابت كند.

سؤال 956. اگر مردى زنى را به طلاق خلعى دوم مطلّقه كند، ليكن قبل از انقضاى عدّه، زن به بذلش رجوع كند امّا زوج مى گويد: من رجوع مى كنم به شرط آن كه اكنون كه به قرء دوم رسيدى تو را صيغه مى كنم و به عقد انقطاعى در مى آورم و همين عمل هم انجام شد، امّا باز اختلاف شروع شد و آنها بر بذل مدّت توافق كردند و احتياطاً طلاق نيز جارى شد. اكنون بيان فرماييد:

الف) آيا اين زن بايد سه ماه عدّه طلاق نگهدارد و يا عدّه 45 روزه عقد انقطاعى نگهدارد؟

جواب: احتياط اين است كه عدّه طلاق نگهدارد.

ب) آيا بذل مدّت صحيح است يا طلاق سوم؟

جواب: از جواب بالا معلوم شد.

ج) چنانچه بذل مدّت صحيح باشد آيا مجدّدا مى تواند صيغه كند و يا محلّل لازم است؟

جواب: احتياط آن است كه بدون محلّل ازدواج نكند.

سؤال 957. آيا طلاق خلع بدون گرفتن مال از زن صحيح است؟

جواب: صحيح نيست.

سؤال 958. زنى براى شوهرش چنين مى نويسد: «مهرم را مى بخشم و آنچه از شما گرفته ام پس مى دهم و هرآنچه داده ام را مى بخشم، به شرط اين كه مرا طلاق دهى» شوهر در جواب گفته است: «به اين درخواست با شرايط فوق موافقت مى كنم» حال سؤال اين است كه:

الف) آيا اين ورقه موافقت بدوى، طلاق به حساب مى آيد؟

ب) آيا اين نوشته دلالت بر وكالت ضمنى مى كند؟

ج) اگر شخص ثالث با استناد به اين ورقه صيغه طلاق را جارى كند، آيا طلاق صحيح است؟

جواب: طرفين بايد به شخص ثالثى وكالت بدهند كه در مقابل بذل اموال مزبور صيغه طلاق خلع را با حضور عدلين جارى كند.

سؤال 959. بر مبناى توافق زوجين قرار شد زوجه علاوه بر مهريه، مبلغى را نيز جهت طلاق خلع به شوهر بپردازد; ولى بعد از اجراى طلاق خلع، زوجه، يا وكيل او از دادن مال مورد توافق امتناع مىورزند. زوج نيز به مجرّد امتناع زوجه از بذل مال در همان زمان، رجوع خويش را به همسر و خانواده اش اطّلاع مى دهد، آيا در اين فرض بعد از رجوع و احراز آن، طلاق بر هم مى خورد؟

جواب: هرگاه عدم پرداخت به عنوان رجوع به بذل باشد زوج حق دارد رجوع كند و امّا اگر صرفاً تعلّلى در پرداخت بوده باشد زوج حقّ رجوع ندارد و ازدواج زن بعد از عدّه جايز است، و زوج مى تواند طلب خود را از زوجه بگيرد.

سؤال 960. مردى در قبال بذل مهريه زوجه، او را طلاق داد، و در ضمن آن حضانت فرزند خردسال خود را براى هميشه به زوجه داده است، آيا بعد از گذشت ايام عدّه و يا چند سالى كه طفل هنوز صغير است، مرد مى تواند تقاضاى استرداد طفل را بنمايد؟ و اگر بتواند، آيا زن هم مى تواند به مهر خود رجوع و آن را مطالبه نمايد؟

جواب: با موافقت طرفين قرارداد به هم مى خورد.

سؤال 961. زوجه در طلاق خلع، كه قبل از دخول صورت گرفته، تمام مهر خود را به زوج بذل نموده است; آيا زوج حق دارد نصف مهر را بعد از طلاق مطالبه نمايد؟

جواب: حق ندارد.

سؤال 962. خانم مطلّقه به طلاق خلعى با رجوع شوهرش موافقت كرده است; مدّت زيادى عمل زناشويى انجام داده اند; ولى زوجه رجوع به بذل نكرده است. با توجّه به اين مقدّمه به سؤالات زير پاسخ فرماييد:

الف) آيا عمل آنها صحيح است؟

جواب: تا زن رجوع به بذل نكند زوج حق رجوع ندارد; ولى مى تواند با توافق طرفين او را عقد جديد بنمايد.

ب) آيا كار آنان زناست، يا وطى به شبهه محسوب مى شود، و يا رجوع قهرى حساب مى شود؟

جواب: چون جاهل به مسأله بوده اند وطى به شبهه است و رجوع قهرى محسوب نمى شود و زنا هم نيست.

ج) چنانچه بچّه دار شوند، كيفيت ارث چگونه است؟ تكليف فعلى آنان چيست؟ آيا بايد از هم جدا شوند، يا نياز به طلاق مجدّد دارند؟

جواب: اولاد ايشان ملحق به ايشان است و در جميع احكام مانند بچّه حلال زاده است; ولى اگر از اين به بعد بدون عقد جديد با هم آميزش كنند زنا محسوب مى شود.

د) در صورتى كه بدون طلاق جدا شوند على القاعده بايد عدّه نگه دارد. آيا از وقتى كه از شوهر جدا مى شود عدّه شروع مى شود يا بعد از توجّه؟ در صورتى كه رجوع قهرى حساب شود، آيا زن مالك مهريه مبذوله مى شود يا نه؟ در صورت امكان تمام شقوق محتمله در اين موضوع را بيان فرماييد.

جواب: به واسطه دخول مستحقّ مهرالمثل مى باشد و احتياط واجب آن است كه زن عدّه نگه دارد و اگر عدّه طلاق خلع تمام نشده بنابراحتياط واجب بايد بقيه عدّه را بگيرد و بعداً عدّه اى هم براى وطى به شبهه نگه دارد.

سؤال 963. در طلاق خلع زوجه با بذل مهريه، يا عنداللّزوم مازاد بر آن، طلاق خود را از زوج تقاضا مى نمايد. سؤال اين است كه:

الف) آيا بذل مهريه و مازاد بر آن در قالب عقد هبه ضمن طلاق خلع صورت مى گيرد؟ اصولاً تمليك زوجه نسبت به زوج در طلاق خلع از لحاظ فقهى تحت چه عنوانى از عناوين فقهيه است؟

جواب: بذل زوجه نوعى هبه معوّضه است; ولى احكامى مخصوص به خود دارد.

ب) در صورتى كه زوجه در طلاق خلع و در زمان عدّه به مبذول خود رجوع نمايد آيا محض رجوع وى، مهريه يا مال ديگرى كه توسّط زوجه بذل شده، قهراً به ملكيت زوجه برمى گردد و يا برگشت مال به ملكيت زوجه مستلزم رجوع زوج است و تا زمانى كه زوج رجوع نكرده مال مبذول در ملكيت زوج باقى است و تنها اثر رجوع زوجه به بذل اين است كه طلاق خلع كه بائن است تبديل به طلاق رجعى مى شود؟

جواب: صحيح همان تعبير اوّل است; يعنى به محض رجوع زوجه به بذل، مالكيت او بازمى گردد.

سؤال 964. چهار سال قبل از همسرم به طلاق خلع جدا شدم; خانم در زمان عدّه تلفن كردند و بنده را همراه تنها فرزندمان دعوت كردند، رجوع و نزديكى انجام گرفت. بعد نشستيم و صحبت كرديم و مطالب زير مطرح شد:

الف) ما شرعاً رجوع كرديم، ولى من محضر نمى آيم، براى اين كه اگر اداره باخبر شود بنده را اخراج مى كند.

ب) حقوق خود را ديگر به شما نمى دهم. گفتم چه بهتر، شما هرطور بخواهى مى توانى انجام دهيد.

ج) مهريه را كه بخشيده بود طلب كرد، جواب دادم جاى خود باقى است.

د) از من خواست با برادرش صحبت كنم، كه صحبت كردم و او را در جريان گذاشتم. حال تقاضامندم به سؤالات زير جواب دهيد:

الف) آيا رجوع مزبور درست است؟ اگر درست نباشد من مرتكب گناه شده ام؟

ب) اگر رجوع درست باشد، آيا اين خانم مى تواند بدون جارى شدن صيغه طلاق با مرد ديگرى ازدواج نمايد؟ اگر با مرد ديگرى ازدواج كرده باشد، آيا اين زن نسبت به من حرام است؟

ج) اگر زن بعد از رجوع مهر خود را ببخشد، آيا رجوع درست نيست؟

جواب: اگر قبل از اتمام عدّه، زن از مهريه اى كه بخشيده برگردد و مرد پس از آن رجوع كند رجوع صحيح است و بدون طلاق مجدّد از هم جدا نمى شوند و اگر زن بدون طلاق شوهر كند به شوهر اوّل حرام نمى شود; امّا اگر بعد از تمام شدن عدّه رجوع كنند، رجوع باطل است.

سؤال 965. اين جانب با دخترى ازدواج نمودم و بعد از ازدواج از او نفرت پيدا كردم; ولى از دادگاه تقاضاى طلاق نكردم، امّا دختر تقاضاى طلاق كرد. من به دلايل عاطفى كه دختر مذكور بدبخت نشود با طلاق مخالفت كردم. با توجّه به اين كه قلباً هم به اين امر راضى هستم و مى خواهم او را طلاق دهم و با توجّه به اين كه دختر باكره است و فقط قسمت هايى از آلت مرد به مهبل دختر داخل شده است او را بايد چه نوع طلاقى داد؟ اگر او را طلاق خلع بائن داده باشند آيا طلاق صورت گرفته است؟ آيا ايشان بايد عدّه نگه دارد؟ در ضمن دختر مهريه خود را بخشيده است.

جواب: اگر تمام حشفه داخل شده باشد عدّه لازم است، در غير اين صورت عدّه واجب نيست و دخول و عدم دخول تأثيرى در نوع طلاق ندارد و امّا نوع طلاق در صورتى كه زوج مايل به طلاق نباشد، ولو به خاطر جهات عاطفى، و تنها زوجه مايل باشد طلاق خلع است و الاّ طلاق مبارات است.

سؤال 966. اگر در ايام طلاق خلع، زن به مهر خود رجوع كند و زوج نتواند در يك قسط تمام مهر زوجه را پرداخت كند، يا از پرداخت مهر معسر باشد، يا بطور كلّى از پرداخت مهر امتناع كند، آيا با اين اوصاف طلاق به قوّت خود باقى است، يا اين كه به صرف رجوع زن به مهر بدون رضايت زوج، طلاق باطل و ازدواج برقرار و مرد مكلّف به ادامه زندگى زناشويى با زوجه است؟ يا اين كه طلاق برقرار و زوجه بايستى جهت وصول مهر خود، به مراجع صالحه مراجعه و اقامه دعوا نمايد؟

جواب: در مدّت عدّه، زن مى تواند بذل خود را بازپس گيرد و شوهر حق ندارد امتناع كند و بعد از بازپس گرفتن طلاق رجعى مى شود.

سؤال 967. طلاقى كه به درخواست زوجه و بدون موافقت زوج واقع مى شود چه نوع طلاقى است؟ آيا قاضى دادگاه مى تواند بدون رضايت زوج قبول بذل نمايد و رأى به طلاق خلع دهد؟

جواب: در مواردى كه دادگاه به خاطر تخلّفاتى از سوى زوج حقّ طلاق دارد و بازگشت و رجوع سبب تجديد مشكل مى شود، مى تواند طلاق خلع دهد و بذل را از طرف زوج بپذيرد.

سؤال 968. شخصى خانم خود را در حضور سه نفر عامى طلاق داده، ولى صيغه را به صورت «بذلتُ» و بدون «على«خوانده است و خانم پس از اتمام عدّه، ازدواج كرده است. حكم اين طلاق چيست؟

جواب: چنانچه بقيه صيغه را مطابق آنچه در رساله ما آمده است خوانده باشد، اشكالى ندارد; زيرا طلاق به هر صورت واقع شده است.

سؤال 969. شخصى سنّى مذهب در كشور هند با دخترى شيعه مذهب ازدواج مى كند، پس از مدّتى در جايى ديگر با خواهر كوچك تر همسر خود ازدواج مى كند. حكم ازدواج اين مرد با خواهر همسرش چگونه است؟ در صورتى كه اين كار حرام بوده، آيا مى تواند پس از طلاق همسر خود، دوباره آن خواهر را به عقد دائم خود درآورد؟ همسر وى پس از اين جريان از شوهر خود تقاضاى طلاق خلعى دارد و چند سال است كه اين تقاضا را تكرار مى نمايد; ولى شوهرش در موعد مقرّر براى طلاق حاضر نمى شود، اين در حالى است كه در صورت تمايل زن دادگاه هاى هند براى وى حكم طلاق صادر خواهند كرد; ولى ايشان مى خواهد حكم شرعى خود را بداند. لطفاً بيان نماييد كه در صورت عدم حضور شوهر، طلاق خلعى چگونه صادر خواهد شد و تكليف اين زن چيست؟ در ضمن شوهر او طلاق و نفقه نمى دهد.

جواب: الف) ازدواج او با خواهر دوم حرام و باطل بوده و اگر مسأله را مى دانسته حدّ شرعى دارد; ولى اگر خواهر اوّل را طلاق شرعى بدهد، بعد از پايان عدّه او، مى تواند با خواهر دوم ازدواج كند.

ب) در مورد طلاق خواهر اوّل، اگر آن مرد بدون عذر شرعى نفقه او را قطع كرده و با او زندگى نمى كند، حاكم شرع يا كسى كه از طرف او مجاز است به او اتمام حجّت مى كند، اگر به وظيفه خود عمل نكرد مى تواند زن را طلاق خلعى بدهد و نفقه آن مدّت را از او بگيرد، يا به جاى مال خلع حساب كند.

سؤال 970. لطفاً به سؤالات چهارگانه زير پاسخ فرماييد:

الف) آيا براى مردى كه همسرش را طلاق رجعى يا خلعى داده، جايز است كه همسر مطلّقه اش را در زمان عدّه، عقد موقّت كند؟

جواب: در طلاق خلع جايز است، و در طلاق رجعى در واقع رجوع به نكاح سابق است و نكاح جديدى محسوب نمى شود.

ب) اگر شخص مزبور در زمان عدّه، صيغه عقد موقّت را بخواند و در زمان عدّه آميزش كند، آيا اين عقد موقّت، رجوع محسوب مى شود؟ در حالى كه در طلاق رجعى، قصد رجوع ندارد و در طلاق خلع بدون رجوع به بذل، رجوع صحيح نيست.

جواب: در مواردى كه رجوع جايز است، عقد مزبور، مصداق رجوع است و در طلاق خلع، عقد جديد محسوب مى شود.

ج) در فرض مزبور، اگر عقد موقّت رجوع محسوب نشود، عدّه طلاق پس از انتهاى مدّت عقد موقّت چه مقدار است؟

جواب: احتياط آن است كه عدّه خلع تكميل شود، سپس عدّه عقد جديد را شروع كند.

د) اگر شوهر در فرض مسأله بالا در اثناى عدّه و حتّى بعد از تمام شدن عدّه، چندين بار آميزش كند و زن اكنون قصد دارد با مرد ديگرى ازدواج كند، عدّه اى كه زن براى ازدواج با شوهر جديد بايد عدّه نگهدارد، چه مدّت است؟

جواب: احتياط آن است كه عدّه طلاق خلع را بعد از پايان عقد موقّت تكميل كند، سپس عدّه عقد موقّت را شروع كند.

سؤال 971. چندى قبل به سفارش برادر و پدرم، كه روحانى هستند، و در كهولت سن به سر مى برند، با خانواده دخترى به قصد ازدواج آشنا شدم. قبلاً صحبت هاى لازم صورت گرفت، و حتّى قبل از عقد، در جلسه اى كه خودِ دختر و مادرش حضور داشتند، براى اتمام حجّت، آن قدر راجع به ويژگى هاى خود، كه گمان بود منفى به نظر برسد، صحبت كردم كه هيچ چيز ناگفته نماند. با اين حال، دختر هيچ گونه اعتراض يا سؤالى نكرد، و عقد ازدواج با رضايت كامل طرفين صورت گرفت، و دختر حاضر شد با همه شرايط مطرح شده اينجانب بسازد. امّا هنوز يك ماه نگذشته بود كه اختلافات شروع شد، ولى ما به خاطر حفظ شؤونات خانوادگى در همان دوران عقد، مى سوختيم و مى ساختيم، تا اين كه شش ماه بعد از عقد، پدر و مادرش را در جريان اين اختلافات گذاشتم. ابتدا پدر، نظر دخترش را پرسيد. دختر گفت: من حاضر به ادامه اين زندگى نيستم. سپس پدر و مادر دختر با خوشرويى گفتند: مانعى ندارد، شما برويد مراحل قانونى طلاق را انجام داده، كارها را آماده كنيد، تا ما هم امضا كنيم. بنده با اعتماد به اين قول، به قم آمدم و مراحل قانونى را انجام دادم، امّا موقعى كه بايد آنها درخواست توافق طلاق را امضا مى كردند، استنكاف ورزيدند! البتّه بنده هم مى توانستم قضيه را آن قدر مسكوت بگذارم كه آنها هم مجبور به اقدام قانونى شوند. امّا با توجّه به شؤونات زندگىِ خانوادگى، و حفظ حرمت پدرم، نمى خواستم بيش از اين خاطر ايشان آزرده شود. و تقريباً مجبور شدم در خواستِ طلاق را برخلاف ميلم شخصاً پيگيرى نمايم. لطفاً در اين مورد به سؤالات زير پاسخ دهيد:

الف) با توجّه به شرايط فوق الذكر، مبنى بر رضايت طرفين به طلاق، اين، چه طلاقى محسوب مى شود؟

جواب: اگر دختر حاضر به پرداخت وجهى در برابر طلاق باشد، هر چند مقدار كمى از حقوقش بوده باشد، طلاق خلعى مى شود. در غير اين صورت، طلاق رجعى است.

ب) با توجّه به اين كه هنوز عروسى واقع نشده، و دختر به خانه شوهر نرفته، آيا نفقه به او تعلّق مى گيرد؟

جواب: زوجه حقّ نفقه ندارد; ولى اگر از مهر خود صرفنظر نكند، مى تواند نيمى از آن را با طلاق بگيرد.

موضوعات: احكام خانواده در پرتو فقه اسلامى  لینک ثابت



[سه شنبه 1395-01-31] [ 12:20:00 ق.ظ ]