جوامع روايى ما مرتبه نازله قرآن هستند و به حكم محكم خود قرآن حكيم كه ، قل كل يعمل على شاكلته (103)
هر كس مطابق آن چه را كه دارد، آن قدر كه هست عمل مى كند، اثر او، نمودار دارايى اوست . قرآن نمودار دارايى خاتم الانبياء (ص )و نمودار دارايى حقيقت عالم حق سبحان مى باشد. يعنى همان طورى كه خداوند غير متناهى است ، صمد است الصمد ما لا جوف له (104)كتابش هم صمد است لا جوف له . و خاتم انبياء، در نبوت صمد است ، يعنى ديگر جاى خالى ندارد كه كسى بيايد نبوتش را پر كند. انبياى قبلى نبوت صمدانى نداشتند، كتاب ايشان كتاب صمدانى نبود كه پر باشد.
در نبوت ، حضرت خاتم انبياء صمد است . جاى خالى ندارد كه كسى نبوتش را پر كند، قرآن صمد است و نبوت خاتم انبياء، صمد است و همان طور كه حق (سبحان )صمد است ، قرآن هم صمد است . قل كل يعمل على شاكلته و قرآن ، نمودار دارايى گوينده اش است . لذا آن را نهايتى نيست . و ما اين همه را مى خوانيم تا به مطالب شامخه معارف انسانى ، يعنى كتاب و سنت آگاه شويم ، اگر عارفى ، حكيمى ، عالمى ، اهل قلمى ، فرمايشاتى دارد، حقيقتش اين است كه :
هر بوى از مشك و قرنفل شنوى
از دولت آن زلف چو سنبل شنوى
گر نغمه بلبل از پى گل شنوى
گل گفته بود، گر چه ز بلبل شنوى
اگر ديگران حرفى - به نظم و نثر - دارند، از اين منطق وحى منشعب شده است و اگر طلبه بخواهد درسش طورى باشد كه عوامل لفظى و معنوى را ياد بگيرد و از قرآن و رواياب بى خبر باشد، پس براى چه دارد درس مى خواند ؟در راه تكامل خودش به كجا مى خواهد برسد ؟و هدف چيست .(105)
103-وافى ، ط 1، رحلى ، ص 106.
104-وافى ، ط 1، ص 106.
105-گفت و گو، ص 122.
[سه شنبه 1395-06-30] [ 11:29:00 ب.ظ ]