و باز حسن بن علی علیهالسلام شاهد مخالفتهای مادرش صدیقه اطهر علیهالسلام در برابر هیأت حاکم بود. او میدید که شبانگاه مادرش به خانهی بسیاری از انصار
میرود و از آنان برای یاری پدرش علی بن ابیطالب علیهالسلام استمداد میطلبد و از سوی دیگر شاهد غصب فدکی بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله در زمان حیات خویش به مادرش فاطمه واگذار نموده بود ، ولیکن هیأت حاکم که میخواستند علی بن ابیطالب و اهل بیت علیهمالسلام گرفتار مضیقهی مالی گردند، بر روی آن دست گذاشتند و با این استدلال که رسول خدا صلی الله علیه و آله ارثی باقی نمیگذارد، آن را در اختیار خود قرار دادند و همهی کسانی را که از سوی علی بن ابیطالب علیهالسلام و فاطمهی اطهر علیهاالسلام
مأمور حراست فدک بودند، بیرون راندند و شهادت و گواهی افرادی همانند علی بن ابیطالب علیهالسلام و أمایمن و… ر زیر پا گذاشتند و برخلاف همهی موازین اسلامی از مالکی که فدک در اختیار او بود، درخواست دو شاهد عادل کردند، نه از آنانی که علیه فاطمه اطهر علیهاالسلام ادعای مالکیت میکردند و میخواستند سرزمین فدک را جهت به مضیقه انداختن اهل بیت علیهمالسلام از چنگ آنان درآورند، همچنان که این کار را کردند و امام مجتبی علیهالسلام در سن طفولیت شاهد انزجار و نفرین مادرش بر ضد خلیفهی اول و دوم بود(بحث فدک به طور مشروح خواهد آمد). خلیفه أول، ابوبکر در روز سهشنبه، 22 جمادی الثانی سال سیزده هجرت مرد و پس از دو سال و سه ماه و ده روز، پروندهی حکومتش بسته شد. با پیدا شدن آثار مرگش عمر را به عنوان جانشین خویش معرفی کرد و بدین وسیله چند سال دیگر خورشید عالمتاب آسمان ولایت و امامت علی بن ابیطالب علیهالسلام را خانهنشین ساختند. در دوران حکومت ده سال و شش ماه و چهار روزهی عمر، حسن بن علی علیهالسلام ده سالهی دوم عمر خود را میگذراند. او شاهد بدعتها و زورگوییهایی حاکمان بود. مقام و کرسی خلافت رسول خدا صلی الله علیه و آله، مسجد و محراب آن حضرت، فدک و… را در اختیار آنان میدید، بخشنامههای عمر و هیأت حاکم را هر روز شاهد بود که آثاری جز برکناری، عزلت و گوشهنشینی صحابهی بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله و به ویژه أهل بیت عصمت و طهارت ثمر دیگری نداشت. بسیاری از راویان و مورخان نوشتهاند که عمر بن خطاب بخشنامهای کرد و در آن نوشت: لازم نیست صحابه و یاران بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله در جنگها و درگیریها و
کارهای این چنینی شرکت کنند که بعضی از آنان را هم نام برد.
عمر بدین وسیله بزرگانی همچون علی بن ابیطالب، عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمر، ابوذر و… را خانهنشین کرد و در جهت مصالح سیاسی خویش گوشهنشینی را بر آنان تحمیل نمود و چه بسا این امر و امور دیگر باعث شد که در فتوحات بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله چهرههای سرشناس صحابه دیده نشوند. حسن و حسین هم در کنار پدر گرامیشان به نشر اسلام حقیقی پرداختند، چنانچه مشکل خاصی برای مردم مسلمان و غیرمسلمان پیش میآمد آن را حل میکردند. ده سال حاکمیت عمر دورانی بود که صحابهی بزرگ خانهنشین گشتند و در عمل از کارهای سیاسی کشوری به دور بودند و همین، سبب شد هنگامی که ابولؤلؤ [156] با پیشبینی خود بر عمر حمله کرد و او را از پای درآورد، تأثر و تأسف کمتری مشاهده گردید؛ با جراحتی که ابولؤلؤ بر عمر وارد ساخت، وی بر بستر افتاد، بعد از چند روزی آثار مرگ ظاهر شد، او با وصیت خویش اهداف سیاسی خود را پس از مرگ چنین دنبال کرد:
[یکشنبه 1395-03-30] [ 11:56:00 ب.ظ ]