شخصى يكى از قوانين مذهبى را شكسته و خطا كار شده بود.

خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله رسيد و گفت :

هلاك شدم ! هلاك شدم !

پيغمبر صلى الله عليه و آله پرسيد:

چه كار كرده اى ؟

مرد گفت :

در ماه رمضان با زنم همبستر شده ام . اكنون چاره چيست ؟

حضرت فرمود:

يك نفر غلام بخر و آزاد كن !

مرد گفت : نمى توانم .

پيامبر صلى الله عليه و آله : دو ماه روزه بگير!

مرد: تواناى دو ماه روزه گرفتن ندارم .

پيامبر صلى الله عليه و آله : برو شصت فقير را غذا بده !

مرد: براى خوراك دادن شصت نفر فقير وسيله اى ندارم .

پيامبر صلى الله عليه و آله كمى سكوت كرد. در اين وقت شخص ديگرى وارد شد و يك سبد خرما به پيغمبر تقديم كرد.

حضرت فرمود: اين سبد خرما را ببر و در بين مردم فقير تقسيم كن !

مرد عرض كرد:

اى پيامبر خدا! در سراسر اين شهر هيچ كس از من فقيرتر نيست .

حضرت خنديد و گفت :

بسيار خوب ، برو اين خرماها را ميان زن و فرزندانت تقسيم كن .(7)

7- ب : ج 94، ص 279.

موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



[سه شنبه 1395-06-30] [ 11:23:00 ب.ظ ]